لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سرنوشتسازترین دگرگونی جهان
پژوهشی در باب دگرگونیهای اجتماعی و مسأله انتظار
دگرگونی اجتماعی از مسائلی است که همواره ذهن دانشمندان را به خود جلب کرده است و هر کدام به فراخور وسع علمی خویش در این باره اظهار نظر کرده و علل و عوامل آن را با توجه به دیدگاه خود شرح و بسط دادهاند.در این پژوهش با استفاده از سخنان بزرگانی همانند استاد مطهری، (به عنوان عالمی روشن اندیش که نسبت به جایگاه مسأله واقف بوده است) به بحث وبررسی درباره این موضوع خواهیم پرداخت و نیز نظریههایی را که در این باره مطرح شده است نقد و ارزیابی میکنیم. در پایان نظر خود را طرح کرده و به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت.این که چه علل و عواملی باعث دگرگونیهای اجتماعی است، سؤال اصلی و محوری این نوشتار را تشکیل میدهد و با توجه به بضاعت علمی و منابع موجود به آن پاسخ داده خواهد شد.فرضیهای که در صدد بررسی آن هستیم این است که محتوای باطنی انسان (اندیشه، عقیده و ایدئولوژی) بویژه فطرت کمال جویی و تجدد خواهی انسان علت اکثر دگرگونیهای اجتماعی است. این فرضیه با توجه به این اصل بررسی میشود که فرد و جامعه هر دو اصیلاند. و به تعبیری دیگر این انسان است که اصالت دارد، به عنوان یک موجود با شعور، آگاه، دینخواه و عقلگرا با فطرتی که طالب کمال و تعالی است.
مفاهیم اصلی و کلیدی
انتظار: در لغت یعنی چشم به راه داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن (1) و در اصطلاح، دیده دوختن به راه تحقق امری است که منتظر را به حالت انتظار واداشته است و هرچه آن امر در نظر او مهمتر باشد، برای تحقق آن کوشش و جدیت بیشتری ـ خواه ناخواه ـخواهد کرد (2).تحول یا دگرگونی: به معنای تغییر و تبدیل چیزی است به چیز دیگر.دگرگونی و تغییر اجتماعی: این واژه کلی و مبهم، معمولا به معنی تغییر در فرایندهای اجتماعی یا ساختار جامعه به ویژه در بحث گذر از جوامع سنتی به جوامع صنعتی و جدید مطرح میشود. دگرگونی اجتماعی ممکن است مثبت یا منفی، پیشرو یا واپسگرا، قهری یا دستوری، کند یا سریع، جزیی یا کلی، سطحی یا عمیق و موقت یا دائمی باشد. دگرگونی اجتماعی فرایند پیچیدهای است که عوامل متعددی نظیر اختراع، تراوشات ناشی از فرهنگها یا اشاعه ویژگیهای از جوامع دیگر، افزایش یا کاهش جمعیت، تکنولوژی، شخصیتهای بزرگ، جنبشهای اجتماعی، آموزش و پرورش و بیسازمانی اجتماعی و … در آن دخالت دارند. عادت، ترس از گسسته شدن رشته تداوم، سنت گرایی، صاحبان منافع و مقاومت ایدئولوژیک نیز از عوامل عمده ایستادگی در برابر تغییرات اجتماعی است.(3)
علل و عوامل دگرگونی اجتماعی
دانشمندان بر این مسأله که عامل اصلی تحولات و دگرگونی اجتماعی چیست، اتفاق نظر ندارند و هر یک عاملی را مؤثر و دخیل میدانند. گروهی عوامل مادی را منشأ اثر دانسته، عدهای شرایط جغرافیایی و خون و نژاد را عامل تحول میدانند، برخی فرهنگ و عقیده و ایدئولوژی و به طور کلی محتوای باطنی انسان را مهمترین عامل میدانند و گروهی از نقش شخصیتها و نوابغ و قهرمانان سخن به میان آورده و آن را یگانه عامل دگرگونی میدانند. در زیر، نظریههای گوناگون در این باره مطرح و مورد نقد و بررسی قرار میگیرد:1ـ خون و نژادطبق این نظریه، عامل اساسی پیش برنده تاریخ، نژادها هستند، زیرا بعضی نژادها و خونها استعداد فرهنگ آفرینی و تمدن گستری دارند و برخی دیگر خیر، بعضی میتوانند علم و صنعت و اخلاق تولید کنند و گروهی صرفا مصرفکنندهاند.ارسطو، برخی نژادها را مستحق برده داشتن و بعضی دیگر را مستحق برده شدن میدانست. طرفدار این نظریه کنت گوبینو، فیلسوف معروف فرانسوی است. این نظریه به گوبینیزم نیز مشهور است. (4)این که معتقد شویم تنها یک نژاد است که تحول و تطور تاریخ به دستش صورت میگیرد، یا این که همه انسانها در آن دخیلاند، مشکلی را حل نمیکنند، زیرا معلوم نیست چرا زندگی انسان یا نژادی از انسان متحول و متطور است و زندگی حیوان چنین نیست. این که یک نژاد باشد یا همه نژادها، راز تحرک تاریخ را نمیگشاید. البته شاید نتوانیم تفاوت نژادها را به طور کلی انکار کنیم. چرا که ممکن است در عین این که همه استعداد دارند، برخی نژادها دارای استعداد بیشتری باشند.(5)2ـ شرایط اقلیمی و جغرافیاییبر اساس این نظریه، عامل سازنده تمدن و به وجود آورنده فرهنگ و تولید کننده صنعت، محیط و شرایط اقلیمی و جغرافیایی است. در مناطق معتدل، مزاجهای معتدل و مغزهای نیرومند ومتفکر به وجود میآید. علاوه بر این، شرایط اقلیمی و محیط جغرافیایی و منطقهای بر روی نژادها تأثیر میگذارد و استعدادهای خاص ایجاد میکند و درنهایت عامل پیش برنده تاریخ میشوند. (منتسکیو) دانشمند جامعه شناس فرانسوی طرفدار این نظریه است.(6)بنابراین موقعیتهای جغرافیایی خاص در رشد عقلی و فکری و ذوقی و جسمی انسانها مؤثرند. همچنین تاریخ تنها در میان انسانهای برخی اقلیمها و منطقهها تحرک دارد، و در محیطها و منطقههای دیگر، ثابت و یک نواخت و شبیه سرگذشت حیوان است. اما پرسش اصلی به قوت خود باقی است که مثلا چرا زنبور عسل یا سایر جانداران که در همان مناطق جغرافیای زیست میکنند فاقد تحرکاند. در واقع عامل اصلی اختلاف میان آدمی و حیوان، که یکی ثابت میماند و دیگری به طور دائم از مرحلهای به مرحله دیگر انتقال مییابد، چیست؟ نتیجه این که این عامل نیز آنچنان که باید، استحکام ندارد.
3ـ نظریه الهیطبق این نظریه آن چه در زمین پدید میآید، امری است آسمانی که بنا بر حکمتی بر زمین فرود آمده است. تحولات و تطورات تاریخ را میتوان جلوهگاه مشیت حکیمانه و حکمت الهی دانست. پس آن چه تاریخ را جلو میبرد و دگرگون میسازد، اراده خداوند است و تاریخ واجتماع پهنه بازی اراده مقدس الهی است. «بوسوئه» مورخ و اسقف معروف،طرفدار این نظریه است.(8)این نظریه سستترین و بیپایهترین نظریه در باب دگرگونیهای اجتماعی است. زیرا مگر تنها تاریخ است که جلوهگاه مشیت الهی است؟ نسبت مشیت الهی به همه اسباب و علل جهان مساوی است،هم چنان که زندگی متحول و متطور آدمی جلوهگاه مشیت الهی است، زندگی ثابت و یک نواخت زنبور عسل و سایر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
رفاهاقتصادى و معیشتى در جهان مهدویت
از برنامهها و اقدامهاى امام مهدى (ع)، پدید آوردن رفاه در کل جامعه بشرى است. در آن دوران طبق ترسیم آیات و احادیث، جامعه بشرى واحدى تشکیل مىگردد که مانند خانوادهاى زندگى مىکنند، و مساله ناهنجار جوامع پیشرفته و ابرقدرت، و جامعههاى در حال رشد، و جامعههاى عقبمانده و محروم از میان مىرود و بشریتبه طور کلى به رفاه اقتصادى و بىنیازى دست مىیابد، و همین چگونگى زمینه اساسى رشد و تعالى معنوى و فکرى انسان را مىسازد.
طبق تحقیقات کارشناسان و متخصصان بخش عظیم و مهمى از مسائل عقبماندگى و وابستگى و کمبود مواد غذایى و معیشتى (اگر نگوییم تمام آن) به دو عامل بستگى دارد، و این هر دو عامل با هم در ارتباطاند:
نظام اقتصادى حاکم بر جهان.
نظام اقتصادى حاکم بر جهان»، یعنى نظام و سیستمى که قدرتهاى اقتصادى جهان در کشورهاى استعمارگر پدید آوردهاند، و هدف و آرمان آنها دستیابى به قدرت اقتصادى روزافزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است. این قدرتهاى سلطهگر، با برنامهریزیهاى دقیق خود، مانع هرگونه استقلال، خودکفایى و رشد تولید و پیشرفت اقتصادى در کشورهاى عقب نگهداشته شدهاند. این قدرتها از راههاى گوناگون و شیوههاى تبلیغى و برنامهریزیهاى گسترده و عمیق، در سایه سلطه نظامى و سیاسى و فرهنگى، آزادى فکر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم مىگیرند، و روشها و شیوههایى در همه مسائل زندگى از جمله در تولید و مصرف و تکنولوژى و فرهنگ و راههاى معیشت، بر آنان تحمیل مىکنند که به سود سرمایهداران بزرگ و سلطه بیشتر جهان پیشرفته است. در سایه این سلب فکر و سلب شخصیت و سلب آزادى و آزادفکرى، پدیده عقبماندگى ویى و خودیابى و اعتماد به نفس مىمیرد، و وابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات عقبمانده گسترش مىیابد. از این رو، صاحبنظران مسائل اقتصادى - اجتماعى مىگویند: کمک به کشورهاى عقبمانده تنها در این است که آنها را به خودشان واگذارند.
نظام سیاسى حاکم بر کشورها» نیز نوعا عامل و دستنشانده قدرتهاى جهانى هستند، و همواره به زیان ملتهاى خود گام برمىدارند، و براى سلب هرگونه فکر و اندیشه از مردم و نفى حس خودشناسى و خودیابى در مردم خویش مىکوشند، و جریانهاى فکرى و فنى فرمایشى را در میان ملتخویش نشر مىدهند، و با رسانهها و ابزارهاى تبلیغاتى هرگونه استقلال فرهنگى و اقتصادى را از جامعه سلب مىکنند، و تودهها را بردهوار به اسارت و پیروى کورکورانه این دو جریان مسلط و حاکم - یکى بیگانه و دیگرى خودى - نخستین موضوعى که صدمه مىبیند و یا بکلى نفى مىگردد، اصالت فکر و فرهنگ خودى و حس اعتماد به نفس و بازیابى و بازشناسایى نیروهاى نهفته در درون خود و جامعه خودى است.
در رستاخیز ظهور امام منجى (ع)، این بندها و دامها از سر راه برداشته مىشود، و عوامل سلطه بر فکر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهان و کشورها نابود مىگردد، و انسانها آزاد مىشوند، و با هدایت آن امام به خود مىآیند و دیگر بار خویشتن خویش را بازمىیابند و بازمىشناسند و آزادانه فکر مىکنند، و راههاى تحمیلى و تبلیغى را از راه اصلى و درست جدا مىسازند. و این است آزادى و آزادگى واقعى، آزادیى که در سراسر دنیاى کنونى تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبرى نیست.
در دنیایى که تقسیمبندى جهانى با معیارهاى ظالمانه صورت مىگیرد، و امتهاى ضعیف، به حال خود گذارده نمىشوند، و از راههاى مریى و نامریى در شبکههاى پیچیده نظامهاى سلطه و سرمایهدارى جهان گرفتار مىآیند، سخن از آزادى واقعى و آزادفکرى، بازى با کلمات است. و گفتگو بر سر استقلال اقتصادى و انتخاب شیوه و راه زندگى و معیشت و دستیابى به رفاه بیهوده است. زیرا در چنین شرایطى، بخشهاى عظیمى از بشریت مواد لازم زندگى را در اختیار ندارند و دچار کمبود و فقرند، و بخشهاى دیگر نیز طبق الگوها و معیارهایى که سرمایهداران و تولیدکنندگان بزرگ بر جامعه تحمیل مىکنند باید زندگى کنند، و از مواد و کالاها بهره گیرند، و خود قدرت اختیار و انتخاب ندارند.
از این رو در رستاخیز امام مهدى (ع)، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى کلمه مىآرامد، و در پرتو این آزادى همه بندها و زنجیرهایى را که بر پایش نهادهاند مىگسلد، ورا به دو بخش پیشرفته و عقبمانده تقسیم کردهاند از میان مىرود، و پدیده شوم فقر و نیاز نیز نفى مىگردد، و رفاه اقتصادى در پرتو چنین معیارهایى به جامعه و افراد داده مىشود. تردیدى نیست که بدترین و ناهنجارترین اسارت براى بشریت، فقر و نیاز روزانه به غذا، لباس، مسکن، دارو و دیگر لوازم زندگى است. این اسارت براى انسان لحظهاى آسایش و فراغتباقى نمىگذارد، و زمینههاى رشد و تکامل معنوى و مادى او را نابود مىسازد، و همواره انسان را در اندیشه سیر کردن شکم و پوشاندن بدن و دستیابى به سایبان و بهبودى از درد و بیمارى و... فرو مىبرد، و فرصتى باقى نمىگذارد تابه مفاهیم بالا و برتر زندگى بیندیشد، و پایگاه انسانى خود را درک کند، و از عروج و تکامل نوع انسان سخن بگوید.
در دوران رفاه اقتصادى و رفع همه نیازها، آدمى از این بردگى و اسارت هستىسوز رهایى مىیابد، و از بند مشکلات آن آزاد مىگردد، و به مسائل متعالى و برتر و تکامل و رشد و صعود مىاندیشد و در آن راستا گام برمىدارد.
احادیثبسیارى درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور وجود دارد و شاید از جمله مسائلى باشد که بیشترین تاکید بر آن شده است. و این اهمیت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مىرساند، و شاید پس از اصل عدالت دومین موضوعى باشد که در آن دوران در جامعهها پدید مىآید. و این هر دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند، زیرا که اجراى دقیق عدالتبراى از میان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آکل و ماکولى است تا اقویا حق ضعیفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراین، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى و برپایى قسط قرآنى امکانپذیر است، بلکه رفاه و بىنیازى از میوههاى درخت تناور عدل است، و امام با تحقق بخشیدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى، همگان را به زندگیى درست و سامانیافته مىرساند.
امام صادق (ع:
...انالناس یستغنون اذا عدل بینهم...
- ... مردمان بىنیاز مىگردند آنگاه که عدالت میانشان حاکم باشد...
نالله لم یترک شیئا من صنوفالاموال الا و قد قسمه، واعطى کل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساکین، و کل صنف من صنوفالناس... فقال: لو عدل فىالناس لاستتغنوا...
- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) میان مردم تقسیم کرده است، و به هر کس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بىنیاز شده بودند...
بنابراین در سایه عدالت است که به رفاه اقتصادى و بىنیازى مادى مىتوان دستیافت.
همچنین از نظر تعالیم اسلامى، حاکمیت اگر درست و اسلامى باشد و برنامهها و مجریانى قرآنى و اسلامى به کار گمارده شوند، محرومیت و نیازمندى در جامعه باقى نمىماند، زیرا که اصول عدل و حق اجرا مىگردد، و در پرتو آن اجراى اصول، همه مردم به رفاه و بىنیازى مىرسند.
امام على (ع:
اما والذى فلقالحبة، و برا النسمة، لو اقتبستمالعلم من معدنه، و ادخرتمالخیر من موضعه و اخذتمالطریق من وضحه، و سلکتم منالحق نهجه، لنهجتبکمالسبل، وبدت لکمالاعلام، و اضاء لکمالاسلام، و اکلتم رغدا، و ما عال فیکم عائل، و لا ظلم منکم مسلم و لامعاهد
- سوگند به خدایى که دانه را (در دل خاک) بشکافت، و آدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید، و خیر را از جایگاه آن خواستار شده بودید و از میان راه به رفتن پرداخته بودید، و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههاى شما هموار مىگشت، و نشانههاى هدایتگر پدید مىآمد، و فروغ اسلام شما را فرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جهانگردی و جایگاه آن در ایران
شرایط اقلیمی و آب و هوای متنوع در ایران و وجود مواهب فراوان طبیعی در پهنة گستردة کشور و نیز میراثهای عظیم تاریخی و تمدن چندین هزار ساله و آثار گرانبهای فرهنگی، هنری، معماری، صنایع دستی، اماکن زیارتی و متبرکه و آداب و سنن و گروه های مختلف قومی و جاذبه های مختلف زیبای طبیعی و وجود چشمه های معدنی شفابخش و نیز روحیه میهمان دوستی و میهمان نوازی ایرانیان همگی از عواملی هستند که اگر به درستی به جهانیان معرفی شوند، می توانند ایران را به یکی از قطبهای بزرگ جهانگردی تبدیل نمایند. اما علیرغم وجود این همه مواهب و با وجود آنکه از لحاظ جاذبه های توریستی کشورمان جزء ده کشور اول توریستی جهان قلمداد می گردد اما با کمال تأسف ملاحظه می گردد از مجموع 560 میلیون نفر جهانگردی که در سال 1995 از کشورهای جهان بازدید کرده اند بنابر قول مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 74 تنها بین 420 تا 450 هزار جهانگرد از ایران بازدید کرده اند. اگر این رقم علیرغم افزایش نسبیش با سال 1373 با ارقام جهانی توریست مقایسه گردد ملاحظه می گردد که سهم بسیار ناچیزی از توریستهای جهانی به کشور ایران مسافرت نموده اند. تعداد توریستهایی که در سال 1373 از ایران بازدید کردند 360658 نفر بوده اند درآمد حاصل از توریسم در ایران در سال 1374 مبلغی در حدود 250 میلیون دلار بوده است که این رقم نسبت به درآمد متجاوز از چهارصد میلیاردی آن سال رقم بسیار ناچیزی را تشکیل می داده است. یعنی 1600 بار کمتر از سهم جهانی حاصل از توریسم صنعت جهانگردی که در حال حاضر مقام سوم جهانی را به خود اختصاص داده است، و بعد از سال 2000 مقام اول صنایع جهانی را به خود اختصاص خواهد داد، متاسفانه در ایران جایگاه واقعی خود را پیدا ننموده است. درآمد توریستی، ارزی است که با پای خود وارد کشور می گردد و متأسفانه کشورمان از این منبع عظیم ارزی تا حدود زیادی بی بهره مانده است. صنعت توریسم علاوه بر جنبه های درآمد و اشتغال زایی فواید فراوان دیگری را در بر دارد که از آن جمله می تواند تبلیغات غیر واقعی را خنثی نماید. توریست ها علاوه بر اینکه می توانند به رونق اقتصادی کشورمان کمک نمایند می توانند واقعیتهای موجود در کشور را به رأی العین ملاحظه نموده و تبلیغات نادرست را کم رنگ تر نموده و در خارج از ایران به عنوان مدافعین این مرز و بوم به تبلیغ بپردازند. توریست به کشور می آید تا ارزهای به همراه آورده را خرج نماید و از طرف دیگر چیزهایی را فراگیرد که برای آموختن آن به مردم دیگر ممالک مبالغ هنگفتی بایستی هزینه گردد و این در حالیست که تاثیر نقل مستقیم شخصی که نکات مثبتی را در یک کشور دیده به مراتب بیشتر از تبلیغات خارجی یک کشور می باشد.
کشورمان از اولین زادگاههای تمدن بشری محسوب می گردد. میراثهای تاریخی این سرزمین زبانزد خاص و عام است. تخت جمشید، ماسوله و میدان نقش جهان از آثار به ثبت رسیده جهانی محسوب می گردند. آثار باستانی ایران در کشورهای خارج طرفداران بی شماری را به خود اختصاص می دهد. تبلیغات سوء و نادرست بیگانگان در مورد کشورمان سبب می گردد تا جهانگردان خارجی تغییر مسیر داده و روزانه کشورهای دیگر کردند. بر اساس مطالعات انجام شده درآمد حاصل از جذب یک جهانگرد خارجی با فروش 150 بشکه نفت برابری می کند و ا گر این صنعت در کشور توسعه پیدا کند و تعداد فراوانی جهانگرد خارجی به ایران بیایند درآمد حاصل از توریسم می تواند جایگزین بخش قابل توجهی از درآمد فروش نفت شود. در خصوص اشتغال زایی این صنعت در داخل کشور تنها می توان به این نکته اشاره نمود که در مقابل ورود 6 نفر جهانگرد برای یک نفر در کشور ایجاد اشتغال می شود. معاونت سیاحتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این خصوص گوید: « در مقابل ورود 6 نفر جهانگرد برای یک نفر در کشور ایجاد اشتغال می شود.
. . . به گفتة وی علاوه بر ایجاد اشتغال، درآمد ارزی کشور از ناحیه جهانگردی به ازای هر گردشگر خارجی حداقل 800 دلار است و به طور خلاصه می توان گفت صنعت جهانگردی در ایران علاوه بر جنبه های فراوان مثبتی که می تواند به همراه داشته باشد دارای تأثیرات دیگری بوده که برخی از آنها بطور اختصار عبارتند از: 1- کسب درآمد ارزی 2- متعادل کردن توزیع درآمد 3- تسریع گردش پول 4- جذب سرمایه های سرگردان و به جریان انداختن آن در سرمایه گذاریهای سالم، 5- کاهش مسافرتهای جهانگردی به خارج از کشور و جلوگیری از خروج ارز.
سابقة جهانگردی در ایران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
صنعت جهانگردی در جهان :بر اساس آخرین داده های سازمان جهانی جهانگردی ،که در ژانویه سال 2000 گردآوری و در ماه مارس 2000 انتشار یافته است، تعداد گردشگران در سطح جهان در سال 1999 برایر با 657 میلیون نفر بوده است ،که نسبت به سال قبل ،رشدی برابر با 3.2% داشته است .در همین سال نیز درآمد جهانی حاصل از جهانگردی برابر با ،حدود 455 بیلیون دلار آمریکا بوده است.طبق آخرین داده ها (در سال 1999) فرانسه درصدر کشور های توریست پذیر جهان قرار داشته و بعد از آن به ترتیب کشور های اسپانیا،آمریکا،ایتالیا،چین،انگلیس،مکزیک،کانادا،لهستان و اتریش قرار داشته اند .در سال 99 ایالات متحده آمریکا بیشترین درآمد ارزی رااز صنعت جهانگردی جهانی با درآمدی بالغ بر 73 بیلیون دلار به خود اختصاص داده است .همینطور بشترین هزینه پرداخت شده در صنعت جهانگردی نیز توسط ایلات متحده آمریکا برابر با 56.1 بیلیون دلار در سال 1998 بوده است .صنعت جهانگردی در ایران :صنعت جهانگردی در ایران از نیم قرن پیش با تشکیل اداره ای به نام “امور جهانگردی” در وزارت کشور شکل گرفت، تا فعالیت هایی در زمینه ایجاد تسهیلات مربوط به این صنعت را انجام دهد.اداره“امور جهانگردی” در سال 1320 جای خود را به “شورای عالی جهانگردی” داد .این سازمان که به عنوان متولی بخش جهانگردی در کشور محسوب می شود، در طی سالیان متمادی ،که بیش از هفتاد سال از عمرآن میگذرد، دستخوش تغییرات و تحولات گوناگونی گردید.نهایتاَ در سال 1383 با ارائة لایحه دولت وبا تصویب مجلس شورای اسلامی با عنوان سازمان میراث فرهنگی وگردشگری و زیر نظر ریاست جمهوری شکل تازه ای به خود گرفت.تا بتواند با ایجاد راهکارهای مناسب،جهت بهرهبرداری از ظرفیتها و قابلیتهایبالقوه گردشگری در کشورمان سالانه پذبرای تعداد زیادی جهانگرد باشد .درطی سالهایی که از زمان تشکیل این سازمان می گذرد ،همواره برنامه هاو طرح های متعددی جهت توسعة جهانگردی کشور،مطرح و گاهی نیز اجرا شده است. یک از برنامه هایی که در اواسط دهه 40 و در اوابل دهة 50 با توجه به درآمد هنگفت ناشی از فروش نفت و رویای تبدیل شده ایران به جرگة کشورهای پیشرفتة صنعتی جهان مطرح گردید.این برنامه که در قالب برنامه عمرانی پنج ساله چهارم کشور(51-46)جهانگردی به عنوان یک بخش مستقل در نظر گرفته شد. در سال 1350،یک سال قبل از پایان برنامه عمرانی چهارم،قرارداد طرح جامع توسعه جهانگردی ایران،بین سازمان برنامه و شرکت خارجی توریست کنسولت منعقد شد .طبق این قرارداد توریست کنسولت ابتدا به مطالعه همزمان بازارهای موجود تقاضا برای جهانگردان در کشور و بررسی سیاست ها،منابع،اولویتهاو تسهیلات جهانگردی ایران می پرداخت و سپس نتایج حاصله را با منابع موجود کشور برای جذب جهانگردان و ایرانگردان تطابق می داد.انجام این طرح حدود دو سال و نیم (از مهر 1350تا1352)به طول می انجامید.این طرح یک ار مهمترین طرح های ارائه شده در صنعت گردشگری ایران در قبا از انقلاب محسوب می شود، که متاسفانه طرح فوق که شامل چندین مجلد و بالغ بر 2000 صفححه و نقشه است،متاسفانه هیچگاه امکان اجرا را نیافت.همچنین در طی همان سالها،چندین طرح مطالعاتی انجام گرفت،ولی هرگزبه مرحلة اجرا و عمل درنیامد ،که موارد زیر ازآن جمله است :• طرح جامع جهانگردی کرانه های دریای خزر• طرح ایجاد مراکزجهانگردی در کلاردشت و دشت نظیر• طرح ایجاد مراکز جهانگردی در کرند • طرح جامع آبهای معدنی سرعین و لاریجان• طرح جامع جهانگردی جزایر کیش ومینو• طرح جامع جهانگردی سد لتیان
صنعت جهانگردی ایران بعد ازانقلاب :در سال 1358 به منظور جلوگیری از تداخل وظیفه و هماهنگ نمودن فعالیت های مسائل مربوط به امرجهانگردی در جهت اعمال سیاست صرفه جویی ،طبق مورخ 11/8/58 شورای انقلاب چهار شرکت(شرکت سهامی گشتهای ایران،شرکت سهامی مرکز خانه های ایران،شرکت سهامی مراکز جهانگردی برای ورزشهای زمستانی،شرکت سهامی تاسیسات جهانگردی)در یکدیگر ادغام گردیدو تحت عنوان سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی با ساختار وخط مشی های جدیدو هدف متمایزاز گذشته شکل گرفت.(دبیرخانة شورای عالی ایرانگردی و جهانگردی،1373: 33)اساساَ پس از پیروزی انقلاب اسلامی،ورود جهانگردان در سطح بین المللی به کشورافت شدیدی پیدا کرد و علل عمدة این کاهش شدید پس از انقلاب را باید دگرونی ارزش های حاکم بر جامعه،وقوع جنگ تحمیلی و عوارض وابسته بدان و عوامل دیگری دانست که در ذیل فهرست واربه برخی از آنها اشاره می شود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 15 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
آشنایی با معماری جهان
تمدن یونان باستان که در برجسته ترین جنبه هایش چیزی جز نبوغ اهل آتن نیست؛ بی تردید از با اهمیت ترین و تاثیرگذارترین تمدن های بشری است. نه تنها فلسفه، سیاست، تاریخ، جغرافیا و ... در مکتب یونانی به بالندگی رسیدند بلکه بسیاری از مفاهیمی چون شهروند، دموکراسی، اریستوکراسی، آکادمی، مدینه فاضله و ... که امروز مورد استفاده فراوان قرار می گیرند در مبانی تئوریک خود، ریشه در تمدن یونان دارند یونانیان در مدتی نزدیک به چند قرن به چنان پیشرفتی در جنبه های گوناگون حیات اجتماعی و سیاسی رسیدند که دستاوردهای آن اهمیت فراوانی برای آیندگان آنان یافت. گرچه تمدن یونان باستان توسط تاریخ نگاران اروپایی، چنان شیفته وار نگاشته شد که هرگز قدر و اهمیت، تاثیر مشرق زمین براین تمدن را به درستی به رشته تحریر در نیاوردند؛ اما هرگز نمی توان از نظر دور داشت که اندیشمندان بزرگی چون تالس، آناکسیمندروس، فیثاغورس، بقراط، افلاطون و ارسطو، هدایای ملت یونان به بشریت هستند. که اکثراشان سفرهای آموزشی به مشرق زمین داشتند.
تاریخ و تمدن یونان باستان
نام یونان در نزد یونانیان باستان هلاس Hellas بوده است و به یک مرد یونانی Hellene و به یک زن یونانی Hellenin می گفته اند. واژه هلنی Hellenisch که به مفهوم منتسب به هلاس است، در واقع به معنا <یونانی> می باشد... هلن ها در واقع یکی از اقوام پنج گانه یونان باستانند که در کنار چهارقوم دیگر یعنی ایونی ها، اسپارتی ها، آتنی ها و مقدونی ها تاریخ تمدن و فرهنگ یونان باستان را رقم زده اند... در زبان فارسی <یونان> از واژه یونیه یا Ionien که همان قوم ایونی که در بالا مذکور افتاد، گرفته شده است. و به این ترتیب <یونانیان> همان <یونیان> یا متعلقان به قوم <ایونی> می باشند>
نام یونان