واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد حضرت معصومه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می آید و شمیم دلنوازی، خانه خورشید را فرا میگیرد. خنکای حضور دوباره فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن میگیرد. به کوچه باغهای حرم تو پناه می آورم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می نمایم. کنار نهر استجابت می نشینم و قطره ای می شوم در آبی زلال اشک های زائرانت. ضریح نورانی ات را در آغوش میگیرم و از بین شبکه های آن، مزار مطهر تو را تماشا می کنم. باورم نمی شود! آیا به این سادگی به زیارت تو آمده ام! تو که زیارتت، همسان زیارت یاس گمشده مدینه است!

زیارت بانوی مکرم اسلام حضرت فاطمه معصومه (س) 

حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.

 

سرچشمه دانش

 حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: «هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد». بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) «عالمه غیر معلمه» بوده است. 

 

مظهر فضایل

 حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: «آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت  می شوند.»

 

مقام علمی حضرت معصومه (س)

 حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.

    فضیلت زیارت

 دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان های بهشت است. زیارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس می دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب می شود که زائر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختی ها و سیه روزی هاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: «هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست».

 

برگزیدن شهر قم

پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسید، بیمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت  به قم برود. یکی از نویسندگان در این باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: «بی تردید می توان گفت که آن بانوی بزرگ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش  می آید - محوریتی که آرامگاه ایشان مرکز آن خواهد بود - بدین دیار روی آورد. این جریان به خوبی روشن می کند که آن بانوی الهی، به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته و خود را با شتاب بدین سر زمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است.

 

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

 درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه (س) روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله، هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم، به نام «سعد بن سعد» به محضر مقدس امام رضا (س) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: «ای سعد! از ما در نزد شما قبری است». سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: «آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق  او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.»

پیشوای جهان تشیع امام جعفر صادق (س) نیز در این باره می فرماید: «هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد». و در حدیث دیگری آمده است: «زیارت او، هم سنگ بهشت است».

 

زیارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع)

یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع  آن ها نیست. هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.

 

امام رضا (ع) و لقب «معصومه»

 حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پاره ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در اینباره میگوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».

کریمه اهل بیت

 حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه، به لقب «کریمه اهل بیت» یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است. بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، این لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در این رؤیا، امام صادق (ع) به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کریمه اهل بیت.

 

القاب حضرت معصومه (س)



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت معصومه


تحقیق در مورد حضرت هود

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 2 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

معنای اسم :هود =هدایت یافته(در زبان عبری نام آن حضرت عابر است).

پدر: شالخ.

مادر: بکیه

تاریخ ولادت:۲۶۴۸سال بعد از هبوت آدم

مدت عمر:۴۶۰سال

بعثت: برای هدایت قوم عاد مبعوث شد.

محل دفن:نجف اشرف در عراق

بروایتی نسب آن حضرت:هود بن شالخ بن ارفشخد بن سام بن نوح(ع).

تعداد فرزندان: آن حضرت3 پسر داشت.

مختصری از زندگینامه:

خداوند حضرت هود را برای هدایت قوم عاد مبعوث گردانید آن حضرت قوم خود را موعظه میکرد و فرمود:

ای قوم،اکنون من پیغمبر خدا هستم وبه راستی آمده ام ،تاشمارا به پرستش خدای یگانه دعوت کنم. ای مردم،بت پرستی را رها کنید تا سعادتمند شوید.آن قوم چون این سخنان را شنیدند،برسر وی ریختند واو را سخت زدند،بطوری که بی هوش شد.بعد از این واقعه باز هم از سوی خدا ندا رسید،کهقوم خود را موعظه کن،به درستی که ما تورا فراموش نخواهیم کرد.حضرت هود دوباره مردم را به خدا پرستی دعوت کرد.

ولی آنها ایمان نیاوردند وسر انجام به خاطر بی ایمانی مورد خشم خداوند قرار گرفتند ودر اثر وزش بادهای مسموم همه بجز گروه مومنین هلاک شدند.

فهرست سورههایی که نام هود(ع)در آنها ذکر شده است:اعراف، هود، شعراء

ناسپاسی قوم عاد

قبیله عاد در سرزمین احقاف1بین یمن و عمان، روزگاری متمادی در زندگی سرشار از خوشی و نعمت بسر می بردند. خدا نعمتهای فراوان و برکات زیادی به آنان عطا کرده بود، این قوم در آنجا قناتها حفر کردند، زمین را زراعت و باغهایی ایجا کردند و کاخهایی محکم بنا نمودند. یکی از نعمتهایی که این قوم از آن برخوردار بودند؛ اندامهایی نیرومند و هیکل هایی تنومند و مقاوم بود. خدا به این ملت نعمتهای فراوانی عطا کرده بود که کمتر قومی از آن برخوردار بود، ولی این مردم به مبدا آفرینش و بخشنده این نعمتها فکر نکردند تا او را بشناسند و به جای سپاس و حق شناسی خدای یگانه، تنها به این نتیجه رسیدند که بتهایی را انتخاب و آنها را معبود خویش قرار دهند. آنها در پیشگاه این خدایان تواضع می کردند و صورتهای خود را به خاک می ساییدند. هر گاه به نعمتی دست می یافتند، برای شکرگزاری نزد همین بتها می شتافتند و به هنگام گرفتاری و بیماری از همین موجودات بی جان استمداد و کمک می طلبیدند.

دیری نپایید که سنگدلی و رذایل اخلاقی نیز بر تیرگی بت پرستی آنها افزوده گشت، نیرومند ، ضعیف را ذلیل خود ساخت و بزرگ بر کوچک غضب کرد. خدا برای راهنمایی نیرومندان و حمایت از ضعیفان و زدودن تیرگی جهالت از روح مردم و پاکسازی نفوس و آگاهی قوم از حقایق جهان، اراده کرد پیغمبری از میان آنان بر ایشان برانگیزد که با زبان آنان سخن بگوید، با روش آنان برایشان حرف بزند، آنان را به سوی خدای یگانه راهنمایی نماید و به آنان بفهماند که عبادت بتها سفیهانه است و این نیز نمونه ای از رحم و لطف الهی به بندگانش بود.

هود که از نظر شرافت خانوادگی و محاسن اخلاق و حلم و بردباری در میان قوم خود ممتاز بود، برای رسالت از میان این قوم بت پرست برگزیده شد، تا امین رسالت و صاحب دعوت خدا باشد، شاید افکار گمراه آنان را به راه راست هدایت کند و فساد اخلاقی ایشان را بر طرف سازد.

هودعلیه السلام به وظیفه خود قیام کرد و برای رسالت خویش مهیا گشت و همانند دیگر صاحبان دعوت و شریعت، خود را به سلاح بلاغت، حلم و سعه صدر و پشتکار مسلح کرد. هود با عزمی که کوهها را منهدم و حلمی که جاهلین نادان را شکست می داد، بپا خواست و قیام کرد و به مخالفت با بتهایشان پرداخت و عبادتشان را بی فایده و از روی جهل و نادانی دانست.

هود علیه السلام به قوم خویش گفت: مردم! این سنگ هایی که تراشیده اید و آنها را عبادت می کنید و به آن پناه می برید چیست؟ ضرر و نفع این کار کدام است؟ این بتها که برای شما نفعی ندارند و فسادی را از شما بر طرف نمی سازند، این کار شما علامت کوته فکری و ضعف شان و شخصیت و غفلت شما است. برای شما خدایی است یکتا و شایسته پرستش و پروردگاری است لایق بندگی و خضوع و او همان کسی است که شما را بوجود آورده و روزی داده است، اوست که شما را آفریده و روزی شما را از این جهان می برد. اوست که در روی زمین به شما قدرت داده، زراعت شما را می رویاند و به شما کالبدی نیرومند برای فعالیت روی زمین عطا کرده است و گوسفندان و حیوانات را به شما ارزانی داشته و از عزت و شوکت بر خوردارتان ساخته است. به این خدا ایمان آورید و هوشیار باشید که چشم از حق نپوشید و با خدای یکتا، عناد و دشمنی نورزید که در این صورت ممکن است همان عذاب نوح متوجه شما گردد، هنوز از سرگذشت قوم نوح و عذابی که متوجه آنان شد زمان زیادی نگذشته و شما آن را بخاطر دارید!

هودعلیه السلام و اتهام دیوانگی!

هود علیه السلام به امید این که گفتار او به اعماق روح و دل آنان راه یابد و ایمان آورند و سخنانش به قلبهای آنان نفوذ کند و ایشان را به تفکر و تعقل وا دارد، آنان را پند و اندرز داد، ولی بر خلاف انتظار زمانی که هود با آنان سخن می گفت غیر از صورتهای برافروخته و چشمهای خیره چیز دیگری ندید. گویا قبلاً چنین سخنانی را نشنیده اند و مطلبی غیر منتظره بر آنها عرضه شده است که با منطق آنها سازگار نیست.

مخالفین هود در جواب گفتند: این چه راهی است که در پیش گرفته ای و خود را به آن آلوده ساخته ای؟ چگونه ممکن است که ما خدای یکتا را بدون شریک پرستش کنیم؟ ما این بتها را می پرستیم تا ما را به خدا نزدیک سازند و در پیشگاه او شفیع ما شوند.

هودعلیه السلام آنان را مخاطب قرار داد و چنین گفت: خدای یکتا شریکی ندارد، عبادت او جوهر و خلاصه عبادتها است، حقیقت ایمان، عبادت اوست. این خدا به شما نزدیک است و شما نیازی به شفیع ندارید. او به شما از رگ گردنتان نزدیکتر است و بدانید این بتها که برای تقرب و وساطت پیش خدا پرستش می کنید، شما را از راه صحیح و تقرب به خداوند یکتا دور می سازد. این عبادت نه تنها موجب تقرب شما به خدای یکتا نیست، بلکه موجب دوری از خداوند و دلیل بر نادانی و جهل شما است.

قوم هود از او روی گردانده و گفتند: تو مرد جاهلی هستی و عقل خود را از دست داده ای که عبادت ما را سفیهانه می دانی و روش پدران ما را عیب می شماری. تو در میان ما چه مزیتی داری؟ امتیاز تو بر دیگران چیست؟ تو نیز مانند ما غذا می خوری و آب می آشامی، سنن و قوانین زندگی تو با ما یکی است. چه شد که خدا تو را برای رسالت برگزید و برای دعوت خود اختصاص داد. ما غیر از دروغگویی درباره تو گمان دیگری نداریم.

هود گفت: ای قوم! مرا به سفاهت متهم نکنید، من روزگاری طولانی در بین شما زندگی کردم و شما عیبی بر من نگرفتید، هیچگاه سوء رفتار و تندخویی از من ندیده اید. تعجبی ندارد که خدا یک نفر را از میان قومی برای رسالت انتخاب کند و او را پرچمدار دعوت خود نماید، بلکه تعجب دراین است که مردم بدون رسول و راهنما باشند و خداوند سرنوشت آنها را بدست هرج و مرج بسپارد و آنان را بدون قانون و آیین بگذارد!

بدانید که من از گرایش شما به حق ناامید نیستم. از سوء رفتار و اهانتهای شما دلتنگ نشده ام، فقط از شما انتظاردارم با عقل خود فکر کنید و با بصیرت به حقایق بنگرید تا ببینید، یگانگی خدا در تمام نظام آفرینش آشکار است: نظم فلک گردون، مخلوقات شگفت انگیز، گردش ستارگان و "در هر آفرینشی، علامتی برای اثبات یگانگی خدا مشهود است."

و فی کلّ شیء له آیة تدل علی انّه واحد

شما به چنین خدایی ایمان آورید و از او طلب آمرزش کنید تا بارش آسمان را همیشه برای شما جاری سازد و شما را یاری کند تا بر ثروتتان بیفزایید و نیروی شما را افزایش دهد. پس بکوشید تا مانند مجرمان از حق رو گردان نباشید.

سپس هود علیه السلام قوم را خطاب قرار داد و گفت: بدانید که پس از مرگ زنده می شوید، هر کس کار نیکو انجام داده باشد، سود می برد و هر کس به کار زشت پرداخته باشد به کیفر می رسد. برای نجات خویش تدبیری کنید و برای رستاخیز خود توشه ای بیندوزید. من ماموریت خود را درباره شما به پایان رساندم و به وضوح رسالت خود را به شما اعلام کردم.

قوم هود گفتند: بدون تردید یکی از خدایان ما بر تو غضب کرده وعقل تو را مختل نموده و طرز تفکر تو را در هم ریخته است و به همین دلیل هزیان می گویی، به تصوراتی که فقط در ذهن خودت وجود دارد زبان می گشایی و خیالبافی می کنی و به بیان خرافات می پردازی.

قوم هود گفتند: آن استغفاری که پس از آن باران می آید و به ثروت ما افزوده می گردد و نیروی ما دو چندان می شود چیست؟ و آنروز قیامتی که گمان می کنی پس از پوسیدن استخوانهای ما و متلاشی شدن کالبدمان برپا می شود، چیست؟

افسوس که وعده ها و پند و اندرزهای تو بعید و غیر معقول است ! ما غیر از زندگی دنیوی و طبیعی چیز دیگری نداریم. ما طبق قوانین طبیعت بوجود می آییم، زندگی می کنیم و می میریم و همه چیز در دست طبیعت است.

بعلاوه آن عذابی که ما را به آن تهدید می کنی و انتظار داری که ما به آن گرفتار شویم چیست؟ ما گفتار تو را تصدیق نمی کنیم، از عبادت خدایان خود باز نمی گردیم، اگر راست می گویی آنچه ما را به آن تهدید می کنی بیاور و آن عذاب کذایی را بر ما نازل کن.

آنگاه که هودعلیه السلام لجاجت را از گفتارشان و اصرار به مخالفت را از اعمالشان دریافت، ایشان را خطاب کرد و گفت: من خدای خود را گواه می گیرم که وظیفه خود را انجام دادم و در ابلاغ رسالت خود کوتاهی نکردم. هیچگاه بر اثرترس، دست از کار خود بر نداشتم و در راه این رسالت آسمانی و جهاد مقدس نهایت سعی خود را به خرج دادم.

من از جمعیت شما باکی ندارم، از غضب شما نمی ترسم، از این به بعد علیه من هر طرح و نقشه ای دارید اجرا کنید و هر آنچه در قدرت دارید بکار گیرید، توکل من به خدایی است که پروردگار من و شما است. آن خدایی که زندگی هر جنبده ای در ید قدرت اوست، و پروردگار من بر صراط مستقیم، و حکیم است.

عذاب قوم هود

هود علیه السلام به دعوت خود و قوم او به اعراض خود ادامه دادند. تا اینکه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهی را دیدند که آسمان نیلگون را تاریک ساخت، قوم چشمها را به ابر دوختند و برای دیدار آن شتافتند زیرا مدتی بود که باران نباریده بود و گفتند: این ابری که در آسمان است بزودی برای ما باران می آورد. سپس آماده بهره برداری از باران شدند و کشتزارهای خود را مهیای آبیاری نمودند.

هود چون وضع قوم را چنین دید، گفت: این سیاهی که در آسمان می نگرید، ابر رحمت نیست، بلکه باد عذاب است. این همان عذابی است که برای ارسال آن عجله می کردید. بادی است که عذابی دردناک و کشنده به همراه دارد.

چیزی نگذشت که طوفانی هولناک شروع به وزیدن کرد و قوم دیدند که حیوانات و اموال و ابزار آنان که در بیابان بود، از زمین بلند و به مکانهای دور دستی پرتاب می شود. این حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را به روی خود بستند. این قوم عذاب زده فکر می کردند که بدین وسیله می توانند جان خود را حفظ کنند ولی این عذاب، بلایی عمومی و همگانی بود. بادی که می وزید، رملهای بیابان را با خود می آورد و تا هفت شب و هشت روز بطور متوالی وزش این باد ادامه داشت! و سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکیده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنان ناپدید و آثارشان بکلی متلاشی و از صفحه تاریخ بر چیده شد.

" فراموش نکنید خدای تو هیچ قوم و اهل دیاری را در صورتی که مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک نمی کند".

اما در این طوفان عذاب، یاران و پیروان هود به وی پناه بردند و اطراف وی گرد آمدند. باد اطراف آنان می چرخید و رملها را پراکنده می ساخت ولی آنان مطمئن و آسوده خاطر بودند، تا اینکه باد آرام شد و سرزمین آنان به وضع عادی بازگشت و هود و یارانش به حضرموت کوچ کردند و بقیه عمر را در این سرزمین بسر بردند.

ردیف 

شیوه‏ها 

 محل‏اجرا

 نوع‏بیان 

وسایل‏وابزارها 

زمینه‏ها 

اهداف 

میزان‏پذیرش‏مخاطبان

تأکید بر توحید و نفى الهه

 سرزمین عاد (ارم) 

گفتارى - عملى 

سؤال، استدلال، تحریک وجدان 

بت پرستى عمیق قوم عاد 

از بین بردن شرک

ضعیف‏ 

2

برائت از شرک 

 سرزمین عاد (ارم) 

گفتارى 

شجاعت و صراحت 

 طمع مشرکان در نرمش هود 

 قطع امید مشرکان از نرمش 

خوب‏

3

 یادآورى به همراه انذار 

 سرزمین عاد (ارم) 

 گفتارى 

 ذکر نعمت‏ها، اشاره به عذاب 

 غفلت عمیق مشرکان 

 غفلت زدایى 

 ضعیف‏ 

4

 نُصح و امانت 

سرزمین عاد (ارم) 

 عملى 

 سخن نرم، هشدار به عذاب، یادآورى نعمت‏ها 

تأثیر روش‏هاى غیر مستقیم 

ایجاد اعتماد 

 ضعیف‏ 

5

 ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت 

 اجتماع بزرگان قوم 

 گفتارى - عملى 

نرمى و اغماض دربرابر تندى و اتهام 

تکبر و تند خویى قوم عاد 

 بیدارساختن فطرت آنها 

 متوسط 

6

عدم درخواست مزد 

سرزمین قوم عاد 

 گفتارى 

 جملات صریح 

 تصور باطل مشرکان 

 دفع شبهه منافع شخصى 

متوسط

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت هود


تحقیق در مورد حضرت عیسی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

پس ده تن مانده بود از حواریون عیسی (ع) ایشان را طلب کرد وهفت تن را بیافت . عیسی (ع) ایشان را گفت : " آن که مرا به سی درم بفروخت کجاست ؟ " گفتند : " او از کردهً خود پشیمان شد و دانست که گناه عظیم کرده است ، خود را بکشت . "عیسی (ع) گفت : "او توبه می کرد ، خدای عزوجل توبهً او رامی پذیرفت که هیچ گناه نیست که به عفو خدای متعالی عزوجل نگنجد . " پس عیسی (ع) یحیی را وصیت کرد و آن هفت کس را از حواریین که مانده بودند که دین او را نگاه کردند و از پس او خلا یق را به دین او خواندند و هر کس را به گوشه هایی بفرستاد . دو تن را به زمین روسیه بفرستاد و پادشاهی روم و یونانیان بدیشان داد و نام ا یشان یکی " خرطوس " ( = فرطوس ، فطروس ، پطروس) و دیگری " یونس " ( = بولس) تا به حد مغرب ا یشان را داد و یکی را به زمین بابل و عراق فرستاد نام او " بحرین " بود ، بدان شهر که اصحاب کهف آنجا می بودند ، ویکی را فرمود که به دین خدای می خوان ، و نام او " یکما " بود . چون یحیی را به حواریین بر روی زمین خلیفه کرد و اینان را وصیت تمام کرد و مریم را بدرود کرد . وقت سپیده دم خدا را دعا کرد تا او را باز به آسمان برد . و ترسایان آن شب را بزرگ دارند که عیسی ( ع ) در آ ن شب ا ز آسمان فرود آمد و باز به آسمان شد و آ ن شب راعید دارند و اندرخانه های خویش و کلیسا ها بوهای خوش دود کنند.

تشا به حا ل عیسی ( ع ) و حلاج :

ماجرای بر دار کردن حلاج را ــ که در وا قع معراج وی به شمار می آید ــ از جهاتی به بر دار کردن عیسی ( ع‌) تشبیه می کنند ، حتی برخی از یاران وی معتقدند که او سر انجامی چون مسیح ( ع ) داشت و به آسمان برده شد . دکتر زرین کوب در کتاب " ارزش میرا ث صو فیه " در ادامهً شرح احوال حسین منصور حلاج می نویسند: " داستان کرامات ا و و ماجرای فرجام کار او در ادب صوفیه با مبالغه ا ی که یاد آور سرگذشت عیسی ( ع ) است نقل شده . گویند وقتی او را به پای دار می بردند ، مردم بسیار به نظا ره آمده بودند ، کسی پرسید : " عشق چیست ؟ " جواب داد : " امروز بینی ، فردا بینی ، پس فردا بینی ". در طول را ه که ا ز زندا ن تا پا ی دار می رفت " انا الحق " می گفت و پا ی کوبان و دست افشان (با وجود زنجیر ) می رفت . پرسید ند ش " که این دست افشانی و پا ی کوبی را چیست ؟ " گفت : " نه مگر به پای دار می روم . " وقتی هم پای بر پایه دار نهاد و گفت : " این نرد بان آ سما ن ا ست . "

شباهت داستان او با سر گذ شت عیسی ( ع ) جالب ا ست . جالب تر آ ن که بعضی یا را نش ادعا کرد ند که ا و نیز مثل عیسی ( ع ) شد ، به آ سما نش برد ند و د یگری را به جای ا و دار زد ند . "

همان گونه که پیش از این ذکر شد ، حال عیسی ( ع ) از حیث ولادت به آدم ( ع ) و از لحاظ فرجا م به ا د ریس ( ع ) می ما ند . همچنین در احوا ل ادریس آمده است که وی را به آ سما ن چها رم برد ند و آن چه ا ز تعلقا ت د نیوی ما نع صعود آنان (حضرت عیسی ( ع ) و ادریس ( ع) ) به آ سمان هفتم شد ، وجود سوزنی به مشابه علا ئق د نیوی بود . در این با ره گفتنه ا ند : " وقتی که عیسی ( ع ) را به آ سمان می برند سوزنی به همراه داشت و چون به فلک چهارم رسید ، ملائکه خواستند که با لا ترش برند ، امر شد که جستجو کنند تا ا ز دنیا چه چیز همراه دارد و چون دیدند که سوزنی و کاسه ای شکسته داشت ، فرمان رسید که " همان جا نگاهش دارند . "

در قصص قرآ ن سورآبادی می خوانیم: " خدای تعالی ا و را به آ سما ن چها رم برد ، چون به آ نجا رسید ، امر آ مد فرشتگان را ، بنگرید تا با وی از دنیا هیچ چیز هست ، اگر نیست وی را به آسما ن هفتم آرید . نگاه کردند با وی سوزنی یافتند در گریبان پلا س که چهل سا ل بود تا آ ن را پوشیده داشت ،. . . . . چون آ ن سوزن د یدند با وی ، ندا آمد که هم آن جا بدارید . بیت ا لمعـمور را مسکن وی کرد ند تا به روز قیا مت . "

سوزن عیسی ( ع ) که مانع صعود وی گشت ، در ا دب فارسی نما دی است ا ز تعـلقات دنیایی ــ اگر ناچیز باشد ــ نشا نی ا ز حبّ دنیا دا رد که این خود مانع سیر صعـودی آ د می علو مقام ا وست . اینک اشا ره ای چند به نمود " سوزن عیسی " در شعـر فارسی :

سوزنی را پای بند راه عیسی ساختند

حبّ دنیا پای بند است ار هـمه یک سوزن است

" سنایی "

جز به تجرید منه پا که در این راه دراز

سوزنی در قدم همت عیسی خار است "جا می "

خار راه عشق چون مژگان به چشمم بار نیست

گر نرنجاند به منت سوزن عیسی مرا

" صائب "

و" خاقانی " در قصیده ای معـروف به نام " ترسا ئـیه" می فرماید :

من اینجا پای بست رشته ما نده چو عیسی پا ی بست سوزن آنجا

نیز با با افضـل کا شا نی می فرما ید :

یک سو پسرت نشسته و یک سو زن این جمله به هـم گذار و بر یک سوزن

عیسی نـتـوا نـسـت بر ا فلا ک رسیـد تا دا شت ز ا سباب جها ن یک سوزن

به داستان سوزن عیسی ( ع ) در کتاب " تجلی شاعرا نه اساطیر و روایا ت ملی و مذهبی در اشعار خاقانی " می خوا نیم : " . . . . . . این که او (عیسی ( ع )) به آ سمان چهارم رفت و در راجع آنجا به جهت داشتن سوزنی نتوا نست با لا تر برود ، موضوعی نیست که جزء قصص با شد ، بلکه روایتی است که نقـل شده و در بین ادبا پذیرفته و در ا شعار به کار گرفته شده است . . . . . ."

" هر چند که عیسی ( ع ) به آ سمان هفتـم نرسید و در آ سمان چهارم ماند ، اما هیچ کدا م از ا فلا ک ماننـد فلکه چها رم ستا ره روشـن و درخشنده ای چون خورشید ندارند و این خود ا متیا زی محسوب می شود ، و رسیدن به آن مقام جز در سایهً رحمت همّت مردانه امکان پذیر نیست . خورشید هم از این که هـم نشیـن فـرد خدا شنا سی چون مسیح شده است باید بر خود فخـر کـند ، زیرا قابل مقایـسه با ستارگا ن دیگر نیست . "

حافظ می فرما ید :

گر روی پاک و مجـرد چون مسیحا به فلک از فروغ توبه خورشید رسد صد پرتو

و شیخ محمود شبستری می فرماید :

هر آ ن کس کو مجـرد چون شـد چو روح ا للـّه بر چا رم فـلک شـد

"خا قا نی " حضرت عیسی ( ع ) را پرورده و پرتوی ا ز حضرت آ دم ( ع ) ، وحضرت آ دم را زاده و پروردهً پرتوی ا ز نور حضرت محمّد ( ص ) می دانـد



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت عیسی 10 ص


تحقیق در مورد حضرت فاطمه 13ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

چکیده مطالب :

برترین بانو : سرور زنان جهان ، میلاد فاطمه ، بحثی درباره فدک رحلت مظلومانه زهرا (ع)

مسئله :

حضرت زهرا (س) از منزل تعویل آیات فرقانی و روایات قرآنی و نیز مختصری اشاره به وقایع تولد و زندگی ایشان ؟

پیشگفتار :

ولله الحمد والصلاه علی النبی محمد و عترته امناؤ الوحی و هداه الامه .

این تحقیق مجموعه ای است اشاره به پاره ای از فضایل و مناقب و تاریخ ولادت و زندگی و شرح خطبه فدک پاره تن رسول خدا (ص) یعنی صدیقه کبری فاطمه زهرا علیهاالسلام هر چند که ( گنجایش بحر در سبو ممکن نیست ) .

فاطمه زهرا سلام علیها در کمالات نفسانی و تخلق به اخلاق سبحانی و تادب به آداب ربانی مانند پدر بزرگوارش خاتم الانبیاء و همسر عالی مقدارش علی مرتضی علیهما السلام است و مقام ولایت کلی دارد و بعد از پدر و همسر خود برتر از تمام پیامبران است ، چنان که امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند :

« نحن حجه الله علی خلقه و جدتنا فاطمه حجه الله علینا »

فاطمه (ع ) انسانی است بزرگ در هز زمینه که بیندیشی او را سرور و در اعلی نرتبه انسانیت می یابی .

سخن گفتن درباره هر یک از جنبه های شخصیت کامل او مجال بسیار و استعدادی در حد کمال می خواهد که هیچ کدام در این مختصر نمی گنجد . فاطمه موهبتی است که از طرف خداوند به محمد (ص) اعطا شده تا انسان با سر مشق گرفتن از او اوج انسانیت را فهم کند تا بتواند به حقیقت ذاتی خود فعلیت کمال بخشد . فاطمه (ع ) جان خود را در راه اعتقاد و ایمان خویش بر کف نهاد . او چندان پیرو اصول حق و حقیقت بود که هرگز حاضر نشد ، دره ای از آیین و سیره خود منحرف شود .

می خواست حق به کرسی نشیند نفوذ ایمان در فاطمه به درجه ای است که فرزندش محسن را که در شکم داشت در این راه فدا کرد . پیروی از او مایه رستگاری و رسیدن به عرصه کمالات و فضایل و کرامات انسانی است . در شرافت و علو رقبت ، علم و فضیلت و بنالت صدیقه طاهره (ع) هیچ گونه شبهه ای نیست او سیده ی زنان دنیا و آخرت به نص صریح پدر بزرگوارش خاتم الانبیاء (ص) است .

در فضیلت و عظمت روحی فاطمه (ع) همین بس که این وحی جبرئیل بر او نازل می شد و از اخبار آینده به او خبر می داده و این اخبار را ماتب وحی امیر المومنین (ع)

می نوشت و جمع آوری کرد . او درس صداقت و سعادت سعی و کوشش پاکی و پاکیزگی در عمل قدرت و ارزش دانش ، مقاومت در میدان زندگی ، صبر ، و عقل ، استقامت و شهامت بزرگواری و شرافت را از همان سر چشمه ای می نوشید که رسول الله صلی الله علیه واله می نوشیده است .

قولی تعالی : و انزل الله علیک الکتاب و الحکمه و عقلک مالم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما . « و خداوند بر تو کتاب و حکمت نازل کرد و آن چه را نمی دانستی به تو آموخت و لطف خداوند بر تو بسیار است . »

فاطمه (ع) در جایگاه عظیم خود که خداوند به او اختصاص داده با فضایل بسیاری از بدو آفرینش احاطه شده است ، فضایلی که جمیع بشر از توصیف آن ها خودداری کردند و صاحبان اخبار از انتشار شان ناتوان ماندند سفارش فضایل و مناقب او غیر ممکن است ، چون ما را مجال احصا و معرفت آن مراتب و راهی به ساحت مقدس او نیست .

( و ان تعدو نعمه الله لا تحصوها ) «و اگر نعمت های خدا را بشمارید هرگز حساب آن نتوانید کرد . »

گر چه بسیار در این باب بگفتند سخن

اندکی بیش نگفتند هنوز ار بسیار

الهم صل علی افتک و ابنه نبیک و زوجه وصی نبیک صلاه تزلفها فوق زلف عبادک المکرمین من اهل السموات واهل



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت فاطمه 13ص


تحقیق در مورد حضرت امام سجاد علیه السلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 2 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حضرت امام سجاد علیه السلام

ولادت

دوران زندگی

مقاطع زندگی

شهادت

ولادت

چهارمین امام معصوم،حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام، شخصیتی که جدّ بزرگوارش، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام، او را بهترین فرد روی زمین بعد از پدرش معرفی نموده‌ است، در مدینه منوره در سال 38 هجری چشم به دنیا گشودند. مادر امام شهربانو، دختر یزدگرد سوم ـ آخرین پادشاه سلسله ساسانی ـ بوده است.

دوران زندگی

امام سجاد دارای القاب و کنیه‌ها ی متعددی است که در کتب روایی و تاریخی ذکر شده است. دوران کودکی امام، در زمان جدّ بزرگوارش، حضرت امیر المومنین، و عموی ارجمندش، امام حسن مجتبی، گذشت. دوره‌ی نوجوانی اش را تا شهادت پدر بزرگوارش، حضرت امام حسین، که حدود ده سال به طول انجامید در خدمت پدر گذراند. امام سجاد دارای چند همسر و فرزند بوده است. بر اساس دلایل و برهان‌های روشن و قطعی، در امامت علی بن الحسین علیه‌السلام هیچ جای شکی باقی نیست.

مقاطع زندگی

زندگی پربرکت حضرت سجاد علیه‌السلام را پس از دوران کودکی و نوجوانی می‌توان به چند مقطع تقسیم کرد: -- همراهی با امام حسین علیه‌السلام از مدینه به کربلا تا هنگام شهادت -- پس از شهادت پدر تا ورود به مدینه (رهبری نهضت پس از پدر) -- حضور در مدینه تا وفات

شهادت

امام پس از 35 سال مجاهده در میدان‌های مختلف که تجسم جهادی به مراتب سخت‌تر و جانکاه‌تر از جهاد رویاروی دشمن در میدان نبرد بود، با زمینه‌سازی فعالیت‌های گسترده فرزند و نوه معصوم خود، امام باقر و امام صادق علیهما السلام، و استقلال کامل مکتب حیاتبخش امامت که همان اسلام ناب بود، و انسجام بخشیدن به جامعه‌ی شیعی، به دست ولید بن عبدالملک مسموم شد و روح مطهرش به عالم قدس پر کشید. شهادت امام چهارم، مدینه و سایر جوامع اسلامی و عموم شیعیان را در غمی جانکاه فرو برد. مدفن مقدس حضرت ، بقیع، در جوار عموی بزرگوارش، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، است. و کلام آخر زمزمه صلوات خاص آن امام است: " السلام علیه و یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا. "



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت امام سجاد علیه السلام