واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد حضرت یونس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

لقب:ذوالنون

معنای اسم:یونس در لفظ یونانی به معنای کبوتر است

پدر: متی

مادر:تنجیس

ظهور : ۴۷۲۸ سال بعد از هبوط ادم

دعوت بحق: ۴۰ سال مردم را دعوت بحق کرد

بعثت:خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا بر انگیخت

محل دفن:شهر کوفه در کشور عراق

نسب: یونس بن متی از طرف پدر به هود واز طرف مادر به بنی اسراییل می رسد.

فهرست سورههایی که در ان نام یونس ذکر شده:نساء- انعام- یونس- صافات

 

دعوت یونس(ع) به توحید

در شهر نینوا و در اوج بت پرستی و در تاریکی جهل و شرک، یونس نور ایمان را شعله ور ساخت و پرچم توحید را بر کف گرفت و به قوم نادان خود گفت: عقل شما عزیزتر از آنست که بت را عبادت کند و جبین- پیشانی-  شما گرامی تر از آن است که بر این جمادات بی روح سجده کند، به خود آیید و از خواب غفلت بیدار شوید و به چشم دل بنگرید تا ببینید که در ورای این جهان بدیع، خدایی بزرگ وجود دارد که یگانه و بی نیاز است و تنها ذات کبریایی او شایسته عبادت و ستایش است.

او مرا برای راهنمایی شما فرستاده و از در رحمت، مرا بر شما مبعوث کرده تا شما را به سوی او راهنمایی و ارشاد کنم، زیرا پرده های جهل و نادانی عقل و دیده شما را پوشانده و از درک حقایق عاجزید.

قوم یونس با شنیدن این سخنان تازه و صحبت از خدای یگانه، دچار حیرت و وحشت شدند و چون از خدایی شنیدند که تاکنون او را نشناخته اند، بر ایشان گران آمد که ببینند یک نفر از خودشان بر آنان برتری یابد و ادعای پیغمبری و رسالت نماید، لذا به یونس گفتند: این مهملات چیست که می بافی؟! این خدایی که ما را به سوی آن دعوت می کنی کیست؟ ما خدایانی داریم که پدرانمان سالیان سال آنها را پرستش می کرده اند و ما هم اکنون آنها را می پرستیم. چه چیز تازه ای در جهان به وجود آمده و چه حادثه جدیدی اتفاق افتاده که ما باید دین اجدادمان را کنار بگذاریم و به دین ابداعی و تازه تو روی آوریم؟

یونس گفت: پرده های تقلید را از چشم های خود بردارید و عقل خود را از حجاب خرافات برهانید، اندکی فکر کنید و قدری بیاندیشید. آیا این بت هایی را که صبح و شب مورد توجه قرار می دهید، در برآوردن حاجات و یا دفع شر و بلیات می توانند شما را یاری کنند، برای شما نفعی دارند و یا می توانند شری را از شما بر طرف گردانند؟! آیا این بت ها می توانند چیزی را خلق و یا مرده ای را زنده نمایند، بیماری را شفا دهند و یا گمشده ای را هدایت کنند؟!

آیا اگر من بخواهم به آنها ضرری برسانم می توانند از این امر جلوگیری کنند؟ و یا اگر آنها را بشکنم و ریز ریز کنم می توانند دوباره خود را استوار سازند!

آخرین هشدار یونس(ع)

یونس گفت: چرا از دینی که شما را به سوی آن دعوت می کنم روی می گردانید و از آن اعراض می کنید، در حالی که این دین به شما قدرت می دهد امور خود را اصلاح کنید، وضع جامعه خود را سامان دهید و اجتماع خود را تقویت و بهسازی کنید. دین من شما را امر به معروف و نهی از منکر می نماید، ستمگری را مغضوب و صلح و عدالت را تایید و تمجید می کند، امنیت و اطمینان را بین شما به وجود می آورد، شما را توصیه می کند که نسبت به مستمندان مهربانی و به بینوایان لطف روا دارید، گرسنگان را اطعام و اسیران را آزاد سازید. به عبارتی، دین من، شما را به سعادت و صلابت رهبری می کند.

یونس پیوسته از سر خیر خواهی و مهربانی قوم خود را پند و اندرز داد ولی در پاسخ غیر از عناد و استدلال های جاهلانه چیزی نمی شنید.

مردم نینوا در پاسخ به استدلال یونس گفتند: تو نیز مانند ما بشری و یکی از افراد اجتماع ما هستی، ما نمی توانیم روح خود را آماده پیروی از تو کنیم و گوش به سخنان تو بسپاریم و دعوتت را تصدیق بنماییم. دست از دعوت خود بردار و ما را به حال خود واگذار! آنچه تو از ما می خواهی برای ما قابل پذیرش نیست.

یونس گفت: من با زبان خوش و مسامحه با شما سخن گفتم، و با منطق شما را به خیر و صلاحتان دعوت کردم، اگر گفتار من در اعماق روح شما اثر کند به هدفی که به آن امیدوار و به ایمانی  که طالب آن بوده ام، رسیده ام؛ ولی اگر دعوت مرا رّد کنید باید بدانید که بلایی سخت بر شما نازل می گردد و هلاکت شما نزدیک است. به زودی پیش درآمد عذاب را می بینید و باید منتظر عواقب آن باشید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت یونس


تحقیق درباره داستان حضرت ابراهیم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

داستان

حضرت‌ ابراهیم‌(ع‌)

آن‌ حضرت‌ در زمان‌ نمرود که‌ در عجم‌ به‌ کیکاوس‌ معروف‌ بود،زندگى‌ مى‌ کرد.نمرود مردى‌ باقوت‌ وحشمت‌ بود.سپاه‌ بسیار داشت‌ ودر سرزمین‌ بابل‌ آن‌زمان‌ وکوفه‌ زمان‌ ما حکومت‌ مى‌ کرد.چهارصد صندلى‌ طلا داشت‌ که‌ برروى‌ هریک‌جادوگرى‌ نشسته‌ وجادو مى‌ نمود.او یکشب‌ در خواب‌ دید که‌ ستاره‌اى‌ در افق‌پدیدار شد ونورش‌ بر نورخورشید غلبه‌ نمود.نمرود وحشت‌ زده‌ از خواب‌ بیدار شدو جادوگران‌ را احضار نموده‌ وتعبیر خواب‌ خود را از آنان‌ جویا شد.گفتند طفلى‌ دراین‌ سال‌ متولد مى‌ شود که‌ سلطنت‌ تو بدست‌ او نابود مى‌ شود.وهنوز آن‌ طفل‌ ازصلب‌ پدر به‌ رحم‌ مادر منتقل‌ نشده‌ است‌.نمرود دستور داد که‌ بین‌ زنان‌ ومردان‌جدایى‌ اندازند و کودکى‌ که‌ در آن‌ سال‌ متولد میشود،اگر پسر است‌،بکشند.واگردختر است‌،باقى‌ بگذارند.تارخ‌ که‌ یکى‌ از مقربّان‌ نمرود بود شبى‌ پنهانى‌ نزدهمسرش‌ رفت‌ ونطفه‌ ابراهیم‌ بسته‌ شد.هنگام‌ تولد کودک‌،مادر ابراهیم‌ (ع‌) به‌ داخل‌غارى‌ رفت‌ وابراهیم‌ (ع‌) در آنجا متولد شد.مادر،کودکش‌ را درغار گذاشت‌ وبه‌ شهرمراجعت‌ نمود.او همه‌ روزه‌ به‌ غار مى‌ رفت‌ وبه‌ فرزندش‌ شیر مى‌ داد وبرمى‌ گشت‌.رشد یک‌ روز آن‌ حضرت‌ مطابق‌ یکماه‌ کودکان‌ دیگر بود.پانزده‌ سال‌ گذشت‌ودراین‌ مدت‌ ابراهیم‌ (ع‌) جوانى‌ قوى‌ شده‌ بود.روزى‌ با مادرش‌ به‌ طرف‌ شهرحرکت‌ کردند .در راه‌ به‌ گله‌ شترى‌ رسیدند.ابراهیم‌ (ع‌)از مادر پرسید:خالق‌ اینهاکیست‌؟گفت‌ آنکه‌ آنهارا خلق‌ کرد و رزق‌ مى‌ دهد وبزرگ‌ مى‌ نماید.ابراهیم‌ (ع‌) درشهر با گروههاى‌ بت‌ پرست‌ وارد بحث‌ مى‌ شد وآنها را محکوم‌ مى‌ نمود.واقرار به‌خداى‌ نادیده‌ کرد.به‌ مصداق‌ آیه‌ شریفه‌ «فلما جن‌ّ علیه‌ اللیل‌ راى‌ کوکباً...» چون‌ مذاهب‌ آنهاراباطل‌ دید وباطل‌ نمود،فرمود: انّى‌ وجهّت‌وجهى‌ ...» بعد ابراهیم‌ (ع‌) را به‌ دربار نمرود بردند.نمرود مرد زشترویى‌ بود ولى‌ دراطرافش‌ غلامان‌ وکنیزان‌ زیبا بودند.ابراهیم‌ (ع‌) از عمویش‌ آذر پرسید:اینها چه‌کسى‌ هستند؟آذر گفت‌ اینها غلامان‌ وکنیزان‌ وبندگان‌ نمرودند! ابراهیم‌ (ع‌) تبسمى‌ کردوگفت‌ چگونه‌ است‌ که‌ بندگان‌ و کنیزان‌ و غلامان‌ از خدایشان‌ زیباترند؟آذر گفت‌از این‌ حرفها نزن‌ که‌ تورا مى‌ کشند.آمده‌ است‌ که‌ آذر بت‌ مى‌ ساخت‌ وبه‌ ابراهیم‌ (ع‌)مى‌ داد تا بفروشدوابراهیم‌ (ع‌) هم‌ طناب‌ به‌ پاى‌ بتها مى‌ بست‌ ومى‌ گفت‌:بیاییدخدایى‌ را بخرید که‌ نمى‌ خورد و نمى‌ بیند و نمى‌ آشامد و نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ضررى‌ !با این‌ تعریف‌ ابراهیم‌ (ع‌) کسى‌ بتها را نمى‌ خرید.وبتها را به‌ نزد آذر برمى‌ گرداند.

بت‌ شکن‌ دربتخانه‌

نمرودیان‌ سالى‌ دوبار در فروردین‌ جشن‌ مى‌ گرفتند.در یکى‌ از جشنها موقع‌خروج‌ از شهر،آذر به‌ ابراهیم‌ (ع‌)پیشنهاد نمود که‌ او هم‌ به‌ جشن‌ برودتا شاید جشن‌آنهارا تماشاکرده‌ وزبان‌ از بدگویى‌ بتها بردارد.ولى‌ روز بعد موقع‌ رفتن‌،ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ من‌ مریض‌ هستم‌!لذا همه‌ با زینت‌ تمام‌ از شهر بیرون‌ رفتند بجز ابراهیم‌ (ع‌)که‌ تبرى‌ برداشت‌ و به‌ بتخانه‌ رفت‌ وهمه‌ بتهارا شکست‌.سپس‌ تبر را بر دوش‌ بت‌بزرگ‌انداخت‌. «فجعلهم‌ جُذاذاً الاّ کبیراً لهم‌» همه‌ بتهارا خورد کرد مگر بُت‌بزرگ‌ را.وقتى‌ نمرود ونمرودیان‌ باز گشتند وبه‌ بتخانه‌ آمدند تا خود را تبرک‌کنند،همه‌ بتهارا شکسته‌ دیدند غیر از بُت‌ بزرگ‌.به‌ روایتى‌ شیطان‌ به‌ آنها اطلاع‌ دادکه‌ ابراهیم‌ (ع‌)خدایان‌ شمارا شکسته‌ است‌.صداى‌ ناله‌ وفریاد مردم‌ بلند شد.نزدنمرود رفتند که‌اى‌ نمرود!خدایان‌ مارا شکسته‌اند.نمرود دستور داد تا به‌ هرکه‌ شک‌دارید نزد من‌ بیاورید.همه‌ گفتند کار ابراهیم‌ (ع‌) است‌.حضرت‌ را احضار کردندوبه‌او گفتند: «أ انت‌ فعلت‌َ هذا بآلهتنا یاابراهیم‌قال‌ بل‌ فعلهم‌ کبیرهم‌ هذافاسئلوهم‌ اِن‌ کانوا ینطقون‌»» آیا تو این‌ عمل‌ را نسبت‌ به‌ خدایان‌ مابجاآوردى‌ ؟گفت‌ بت‌ بزرگ‌ این‌ کار را کرده‌ است‌ از او بپرسید اگر حرف‌ مى‌ زند!نمرودیان‌ گفتند اى‌ ابراهیم‌ (ع‌) این‌ بتها سخن‌ نمى‌ گویند.سپس‌ همگى‌ خجل‌وشرمنده‌ و سر به‌ زیر انداختند.بعد ابراهیم‌ (ع‌)فرمود چیزى‌ را عبادت‌ مى‌ کنید که‌نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ ضررو نه‌ حرف‌ مى‌ زند.چون‌ نمرودیان‌ از جواب‌ عاجزشدند،همگى‌ گفتند اگر کمک‌ کار خدایان‌ خود هستید،ابراهیم‌ (ع‌) رابسوزانید.نمرود دستور داد دیواره‌اى‌ در دامنه‌ کوه‌ درست‌ کردند وبمدت‌ یکماه‌هیزم‌ آورده‌ ودر آن‌ قرار دادند تا پرشد.بعد گفتند چگونه‌ ابراهیم‌ (ع‌) رادر آتش‌بیاندازیم‌؟شیطان‌ بصورت‌ آدمى‌ ظاهر شد وگفت‌ منجنیق‌ بسازید!تا آن‌ زمان‌منجنیق‌ نساخته‌ بودند وشیطان‌ هنگامیکه‌ به‌ آسمانها راه‌ داشت‌ از جهنم‌ دیدار کرده‌ودیده‌ بود جهنمیان‌ را با منجنیق‌ درون‌ آتش‌ مى‌ اندازند،یاد گرفته‌ بود.لذا به‌ آنها یادداد که‌ چگونه‌ این‌ وسیله‌ را بسازند.چهارصد نفر آمدند وهردونفر یک‌ طناب‌ راگرفتند و ابراهیم‌ (ع‌) را بالا بردند.در این‌ هنگام‌ در میان‌ فرشتگان‌ غلغله‌اى‌ افتاد وبه‌پیشگاه‌ الهى‌ عرضه‌ کردند که‌ خدایا از شرق‌ تا غرب‌ یکنفر،تورا عبادت‌ مى‌ کندواوراهم‌ که‌ مى‌ خواهند بسوزانند.دستور بده‌ تا اورا یارى‌ کنیم‌.خطاب‌ آمد:بروید اگراز شما یارى‌ خواست‌ اورا کمک‌ کنید.ابتدا ملک‌ باد نزد ابراهیم‌ (ع‌) آمد وگفت‌:من‌موکل‌ باد هستم‌.اگر امر بفرمائید به‌ باد امر کنم‌ تا آتش‌ را به‌ خانه‌ نمرود ببرد ونمرودیان‌ را بسوزاند.ابراهیم‌ (ع‌)فرمود پناه‌ من‌ خداست‌ وبتو نیازى‌ ندارم‌.ملک‌ ابرآمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ تا به‌ ابر امر کنم‌ آتش‌ را خاموش‌ کند.ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ امر خود را به‌ خداى‌ نادیده‌ واگذاردم‌.ملک‌ کوه‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ کوه‌ بابل‌ را بر سرشان‌ خراب‌ نمایم‌ وهمه‌ را هلاک‌ کنم‌.ابراهیم‌ (ع‌)گفت‌ بتو نیز محتاج‌ نیستم‌.بعد جبرئیل‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!هیچ‌ احتیاجى‌ ندارى‌ ؟گفت‌ دارم‌ اما نه‌ بتو.گفت‌ به‌ که‌ دارى‌ ؟گفت‌ او از همه‌ بهتر به‌ حال‌ من‌ آگاه‌است‌.بعد از آن‌ از طرف‌ خدا



خرید و دانلود تحقیق درباره داستان حضرت ابراهیم


تحقیق درباره خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت مهدی 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد

موضوع تحقیق:

ولایت امام عصر

استاد محترم:

جناب‌حاج آقا عباس نژاد

ارائه دهنده:

حامد حسین زاده

زمستان 83

خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت مهدی «عج» در نیمه شعبان سال 255 هـ در سامراء به دنیا آمد. 1 ایشان هم نام پیامبر (ص) و کینه‌اش ابوالقاسم است. حجت، قائم، صاحب الزمان، بقیه ا… خلف صالح از القاب آن حضرت و مشهورترین آن مهدی علیه‌السلام است. مادرش نرجس، که به نام ریحانه، سوسن و صیقل نیز یاد کرده‌اند. 2 وی از زنان با فضلیت و کمال بود تا آنجا که همه امام حسن (ع) و حکیمه دختر امام جواد (ع) خود را خدمتگزار وی می‌نامیدند.

در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی (عج) مقضم عباسی هشتمین خلیفة عباسی که حکومتش از سال 218 هجری آغاز شد، سامرا شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد.

این اندیشة که ظهور مصلحی پایه‌های حکومت ستمکاران را متزلزل می‌نماید و باید از تولید نوزادان جلوگیری کرد و حتی مادران بی‌گناه را کشت و یا قابله‌هایی را پنهانی به خانه‌ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند، در تاریخ نظایری دارد. در زمان حضرت ابراهیم (ع) نمرود چنین کرد. در زمان حضرت موسی (ع) فرعون نیز به همین روش عمل نمود. ولی خدا نخواست. همواره ستمگران می‌‌خواهند مشعل حق را خاموش کنند، غافل از آنکه، خداوند نور خود را تمام و کامل می‌کند، اگرچه کافران و ستمگران نخواهند.

در مورد نوازد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری(ع) نیز داستان تاریخ به گونه‌ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد.

«هنگامی که ولادت این اختر تابناک حضرت مهدی (عج) نزدیک گشت و خطر او در نظر جباران قوت گرفت، درصدد برآمدند تا از پدید آمدن این نوازد جلوگیری کننده و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد او را از میان بردارند. بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی، دوران حمل و سپس تولد او، همه و همه، از مردم نهان داشته می‌شد، جز چند تن از نزدیکان یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسگری (ع) کسی او را نمی‌دید. آنان نیز مهدی را گاه‌بگاه می‌دیدند نه همیشه و به صورت عادی»1

شیعیان خاص، مهدی را مشاهده کردند:

در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی (عج) می‌رسیدند. از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا محبت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند و امام چنان کرد. آنان پسری را دیدند که بیرون آمد همچون پارة ماه، شبیه پدر خویش ، امام عسکری فرمودند: پس از من این پسر امام شماست و خلیفة من است در میان شما، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید که هلاک می‌شوید و دینتان تباه می‌گردد. این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید تا اینکه زمانی دراز بگذرد. بنابراین از نایب او، عثمان بن سعید اطاعت کنید.»2 و بدین گونه امام یازدهم ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام هدی را به جماعت شیعیان معرفی نمود و استمرار سلسلة ولایت را اعلام داشت.1

یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است، ابوسهل نوبختی می‌باشد. باری، حضرت مهدی (ع) پنهان می‌زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسگری(ع) در روز هشتم ماه ربیع‌الاول سال 260 هجری دیده از جهان فرو بست. در این روز بنا به سنت اسلامی، می‌بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر نماز گزارده، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند و یا بدخواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند و



خرید و دانلود تحقیق درباره  خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت مهدی 27 ص


تحقیق درباره خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و القاب ایشان ((معصومه)), ((ستى)), و ((فاطمه کبرى)) است. پدرش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا علیه السلام است.

از ولادت تا هجرت

آن حضرت اول ذى القعده سال 173هـ.ق در مدینه منوره به دنیا آمدند. و در سن 28 سالگى در روز دهم(وسیله المعصومیه,ص 65, به نقل از نزهه الابرار) یا دوازدهم (مستدرک سفینه البحار, ج 8, ص 258) ربیع الثانى سال 201هـ.ق در شهر قم از دنیا رفتند.  

سفر مقدس به شهر مقدس

در سال 200هـ.ق و یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به شهر ((مرو)) حضرت فاطمه معصومه علیها السلام همراه عده اى از برادران خود براى دیدار برادر و تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند, ولى از آنجا که در آن زمان مردم ساوه از مخالفین اهل بیت بودند با ماموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند که عده اى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز به شهادت رسیدند.(زندگى حضرت معصومه, نوشته آقاى منصورى, ص 14. (به نقل از ریاض الانساب, تالیف ملک الکتاب شیرازى).) حضرت در حالى که از غم و حزن بسیار مریضه بود با احساس ناامنى درشهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید, زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما مى باشد;(دریاى سخن, تالیف سقازاده تبریزى (نقل از ودیعه آل محمد, نوشته آقاى انصارى), ص 12) سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود. بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که ((موسى بن الخزرج)) بزرگ خاندان ((اشعرى)) زمام شتر آن مکرمه را به دوش مى کشید; ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصى ((موسى بن الخزرج)) اجلال نزول فرمود.(تاریخ قدیم قم, ص 213) آن بزرگوار هفده روز در شهر ولایت و امامت به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهاى عمر پربرکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند.

غروب مهتاب در شهر ستارگان

سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ((از اجلال نزول کوکب ولایت و توفیق زیارت بانویى از تبار فاطمه اطهر)), با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت, مبدل به دنیایى از حزن و اندوه شد, و این غروب غم انگیز عاشقان امامت و ولایت را در سوگ و عزا نشاند. در رابطه با علت مریضى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار گفته شده است (وسیله المعصومیه, نوشته میرزا ابوطالب بیوک, ص 68, الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام, نوشته جعفر مرتضى العاملى, ص 428) که زنى در شهر ساوه ایشان را مسموم نمود که این مطلب با توجه به درگیرى دشمنان اهل بیت با همراهان حضرت و شهادت عده اى از آنها ((در ساوه)) و جو نامساعد آن شهر و حرکت نابهنگام آن بزرگوار در حال مریضى به سوى شهر قم, مطلبى قابل قبول مى تواند باشد. آرى آن حضرت که مى رفت زینب وار با سفر پربرکتش سند گویایى بر حقانیت امامت رهبران راستین و افشاگر چهره نفاق و تزویر مامونى باشد, و همانند قهرمان مربلا پیام آور خون سرخ برادرى باشد که این بار مزورانه به قتلگاه (بنى عباس) برده مى شد, ناگاه تقدیر الهى بر این شد که مرقد آن بزرگ حامى خط ولایت و امامت براى همیشه تاریخ, فریادگر مبارزه با ظلم و بى عدالتى ستم پیشگان دوران و الهام بخش پیروان راستین تشیع علوى در طول قرون و اعصار باشد.

مراسم دفن

بعد از وفات شفیعه روز جزا آن حضرت را غسل داده و کفن نمودند سپس به سوىقبرستان ((بابلان)) تشیع کردند ولى به هنگام دفن آن بزرگوار ((به خاطر نبودن محرم)) ((آل سع)) دچار مشکل شدند و سرانجام تصمیم گرفتند که پیرمردى به نام ((قادر)) این کار را انجام دهد. ولى قادر و حتى بزرگان و صلحاء شیعه قم هم, لایق نبودند عهده دار این امر مهم شوند; چرا که معصومه اهل بیت را باید امام معصوم علیه السلام به خاک سپارد. مردم منتظر آمدن ((آن پیر مرد صالح)) بودند, که ناگهان دو سواره را دیدند که از جانب ریگزار به سوى آنان مىآیند وقتى نزدیک جنازه رسیدند, پیاده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاک ریحانه رسول خدا را در داخل سردابى ((که از قبل آماده شده بود)) دفن کردند و بدون اینکه با کسى تکلمى نمایند, سوار شده و رفتند, و کسى هم آنها را نشناخت.(تاریخ قدیم قم, ص 214) به قول یکى از بزرگان هیچ بعید نیست که این دو بزرگوار, امامان معصومى باشند که براى این امر مهم به قم آمدند.(آیه الله فاضل لنکرانى ((دام ظله)).) پس از به پایان رسیدن مراسم دفن, موسى بن الخزرج سایبانى از حصیر و بوریا بر قبر شریف آن بزرگوار برافراشت و این سایبان بر قرار بود تا زمانى که حضرت زینب دختر امام جواد علیه السلام وارد قم شدند و قبه اى آجرى بر آن مرقد مطهر بنا کردند.(سفینه البحار, ج 2, ص 376) وبدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارداتمندان به اهل بیت علیهم السلام و دارالشفاى دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.

 

ویژگی های حضرت فاطمه معصومه(س)

تعداد امامزادگان شـایسته تعظیـم و تجلیل در ((دارالایمان قـم)) که بـر فراز قبـور مطهرشان گنبـد و سایبان هست به چهارصـد نفـر مى رسد. در میان ایـن چهار صد اختر تابناکى که در آسمان قـم نـورافشانى مـى کنند, ماه تابانـى که همه آنها را تحت الشعاع انـوار درخشان خـود قـرار داده, تـربت پـاک شفیعه محشـر, کـــــــریمه اهل بیت پیمبر(علیهم السلام), دخت گرامى موسى بـن جعفر, حضرت معصـومه(س) مى باشد. پژوهشگر معاصر, علامه بزرگـوار, حاج محمدتقى تسترى, مولف قامـوس الرجال مى نویسد: ((درمیان فرزنـدان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا(ع), کسـى همسنگ حضرت معصـومه(س) نمـى باشد.)) محـدث گرانقدر حـاج شیخ عبـاس قمـى به هنگام بحث از دختـران حضـرت مـوسـى بـن جعفر(ع), مى نویسد: ((بـرحسب آنچه به مارسیده, افضل آنها سیـده جلیله معظمه, فاطمه بنت امام مـوسـى(ع), معروف به حضـرت معصـومه(س) است.)) بـررسـى شخصیت بـرجسته و فضایل گستـرده حضـرت معصـومه(س) در ایـن صفحات نمى گنجد. در ایـن نـوشته به برخـى از ویژگیهاى آن خاتـون دوسرا اشاره مى کنیم:   

1 ـ شفاعت گسترده

بالاتریـن جایگاه شفاعت, از آن رسـول گرامى اسلام است که در قرآن کریـم از آن به ((مقام محمود)) تعبیر شده است. و گستردگى آن با جمله بلند: (ولسـوف یعتیک ربک فتـرضـى) بیان گردیـده است. همانا دو تـن از بانـوان خاندان رسـول مکرم شفاعت گسترده اى دارند که بسیار وسیع و جهان شمـول است و مـى تـوانـد همه اهالـى محشـر را فـراگیـرد: 1 ـ خـاتـون محشـر, صـدیقه اطهر, حضـرت فاطمه زهـرا ـ سلام الله علیهاـ. 2 ـ شفیعه روزجزا, حضـرت فـاطمه معصـومه(س). در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا ـ سلام الله علیهاـ همیـن بس که شفـاعت, مهریه آن حضـرت است و به هنگـام ازدواج پیک وحـى طـاقه ابریشمـى از جانب پروردگار آورد که در آن, جمله ((خداوند مهریه فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمـد(ص) قـرار داد.)) با کلک تقدیر نقش بسته بود. ایـن حـدیث از طـریق اهل سنت نیز آمده است. بعد از فاطمه زهـرا ـ سلام الله علیهاـ از جهت گستـردگـى شفاعت, هیچ کـس ـ و حد اقل هیچ بانـویى ـ به شفیعه محشر, حضرت معصـومه دخت مـوسـى بـن جعفر ـ سلام الله علیها ـ نمى رسد, که امام به حق ناطق, حضـرت جعفـر صادق(ع) در ایـن رابطه مـى فـرمایـد: ((تدخل بشفـاعتها شیعتنـاالجنه باجمعهم)): ((بـا شفـاعت او همه شیعیـان مـا وارد بهشت مـى شـوند.))

2 ـ عصمت

بـر اسـاس روایتـى که مـرحـوم سپهر در ((ناسخ)) از امام رضا(ع) روایت کـرده, لقب ((معصـومه)) را به حضـرت معصـومه, امام هشتـم اعطـا کـرده انـد. طبق ایـن روایت امـام رضـا(ع) فـرمود: ((من زار المعصومه بقـم کمـن زارنى)) ((هرکس حضرت معصومه را در قـم زیارت کند, همانند کسى است که مرا زیارت کرده باشد.)) ایـن روایت را مـرحـوم محلاتـى نیز به همیـن تعبیـر نقل کـــرده است. با تـوجه به ایـن که عصمت به چهارده معصـوم(علیهم السلام) منحصر نیست, بلکه همه پیامبـران, امامـان و فـرشتگـان معصـوم هستنـد. و علت اشتهار حضـرت رسـول اکـرم, فـاطمه زهـرا و امامـان(علیهم السلام) به ((چهارده



خرید و دانلود تحقیق درباره  خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه


تحقیق درباره خطبه جهاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

آینده بشریت وظهر حضرت مهدی (عج)

به راههای چپ وراست رفتند ،وراه ضلالت وگمراهی پیمودند ،وراه روشن هدایت را گذاشتند . پس در باره آنچه که باید باشد شتاب نکنید ، وآنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید ،چه بسا کسی برای رسیدن به چیزی شتاب می کند اما وقتی به آن رسید دوست دارد که ای کاش آن را نمی دید ، وچه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده آن آشکار شد. ای مردم !اینک ما در آستانه تحقق وعده های داده شده ،ونزد یکی طلوع آن چیزهایی که بر شما پوشیده وابهام آمیز است قرار داریم .

2-     ره آورد حکومت حضرت مهدی (عج)

بدانید آن کس از ما (حضرت مهدی عج)که فتنه های آینده را در یابد ، با چراغی روشنگر در آن گام می نهد وبر همان سیره وروش پیامبر (ص) وامامان (ع) رفتار می کند تا گره ها را بگشاید، بردگان وملت های اسیر را آزاد سازد ، جمعیت های گمراه وستمگر را پراکنده وحق جویان پراکنده را جمع آوری می کند . حضرت مهدی (عج) سالهای طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد آن چنان که اثر شناسان ،اثر قدمش را نمی شناسند ،گرچه در یافتن اثر ونشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند ،وچونان شمشیر ها صیقل می خورند ،دیده هاشان با قرآن روشنایی گیرد،ودر گوش هاشان قرآن طنین افکند ،ودر صبحگاهان وشامگاهان جامهای حکمت سر می کشند.

3-     سر نوشت امت اسلامی پس از پیامبر (ص)

روزگار آنان به طول انجامید تا رسوا یی آنها به نهایت رسید ، وخود را سزاوار یلای زمانه گرداندند وچون پایان مدت آنها نزدیک شد گروهی در فتنه ها آسودند وگروهی دست به حمله وپیکار با فساد گران زدند وبا شکیبتیی که داشتند بر خدا منت ننهادند وجان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند تا آنجا که اداره الهی به پایان دوران جاهلیت موافق شد شمشیر ها در راه خدا کشیدند وبینش های خود را بر شمشیر نشاندند وطاعت پروردگار خود را پذیرفتند وفرمان پند دهنده خود را شنیدند ودر پیروزی وسر بلندی زیستند تا آن که خدا ، پیامبر ش را نزد خود برد که گروهی به گذشته جاهلی خود بازگشتند وبا پیمودن راه های گوناگون به گمراهی رسیدند وبه دوستان منحرف خود پیوستند واز دوستی با مومنان بریدند که بر آن امر شده بودند وبنیان اسلامی را تغییر داده در جای دیگر ی بنا نهادند آنان کانون هر خطا وگناه وپناهگاه هر فتنه جوشدند که سر انجام در سر گردانی فرو رفته ودر غفلت ومستی به روش وآیین فرعونیان در آمدند یا از همه بریده ودل به دنیا بستند ویا پیوند خود را با دین گسستند.

  ] قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [ کُنْ فِى الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ،          آن حضرت فرمود: در فتنه همچون شتر بچه باش، او را نه پشتى است که سوارش شوند،             وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.              و نه پستانى که شیرش دوشند.2         ] وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [ اَزْرى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ،          و آن حضرت فرمود: آن که طمع را شعار خود نمود نفسش را خوار ساخت،             وَ رَضِىَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ              و کسى که سختى خود را فاش کرد راضى به پستى شد، و آدمى که زبانش را بر خود             مَنْ اَمَّرَ عَلَیْها لِسانَهُ.              امارت داد بى مقدار گشت.3         ] وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [ الْبُخْلُ عارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَالْفَقْرُ          و آن حضرت فرمود: بخل عار است، و ترس نقصان، تنگدستى             یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَریبٌ فى بَلْدَتِهِ.              زیرک را از برهانش لال کند، انسان تهیدست در دیارش غریب است.4         ] وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [ الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ          آن حضرت فرمود: ناتوانى آفت، پایدارى شجاعت، زهد در دنیا

جهاد و جنگ از منظر امام علی (ع) / نهج البلاغه و سیاست آرمانی /

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه : بسیاری از سوء تفاهمات غربیان در باب دین حنیف اسلام ناشی از تمایز قایل نشدن میان جنگ و جهاد در اسلام است. این مقال در صدد است با نگاهی به آرای امام علی (ع) در این باب به رویکرد اصیل اسلامی نزدیک تر شود.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه "مهر"، بر اساس روش اسلام جهاد یکی از راههای مبارزه، پیروزی و خودسازی می باشد. پیامبراسلامی (ص) بر اساس حوادث تاریخی در غزوه های مختلف رهبری جهاد اسلامی را بر ضد کفار بر عهده داشت. ایشان توانست بر اساس مبانی انسان ساز جهاد در عزه های بدر، احد مهر الاسراء واحزاب فتح و پیروزی را برای مکتب و آیین خودبدست آورد.

باید به این نکته توجه داشت که جهاد در اسلام با جنگ مادی گرایانه درتاریخ بشر متفاوت است. جهاد در اسلام امری است که از خود سازی وآمادگی  تک تک اعضای جامعه شروع می شود و به سطح جامعه می رسد. جهاد امری دو گانه است که عظیم ترین قسمت آن در درون انسان است وآنگاه به برون سرایت می کند. مبنا و هدف جهاد دراسلام، پاکی، هدایت، ایثار واصلاح امور اسانها می باشد. درصورتی که جنگهای مختلف تاریخ بشر، بیشتر بر مبنای سلطه طلبی واهداف توسعه طلبانه صورت گرفته اند و جز کشتار و خونریزی عواقبی نداشته اند.

دیدگاه اصولی اساسی اسلام درباره روابط انسانها درزندگی اجتماعی، برپایه صلح و همکاری نیکوکارانه و پرهیزکارانه در محدوده جامعه اسلامی و درمقیاس وسیع تر در سطح جامعه بشری استوار است.

قبل از بررسی جنگ و  جهاد از منظر امام علی (ع) باید بدانیم که ایشان درطول حیات خویش یکی از جهادگران مطرح اسلامی می باشد به طوریکه همه مورخان وی را از علل پیروزی در جنگ های دوران پیامبر می دانند. به طور مثال شجاعت و جنگاوری ایشان درجنگ احد مانع از شکست پیامبر توسط کفار شد.

امام با وجود داشتن روحیه مبارزه وشجاعت، همیشه اولویت را به صلح می داد. وی در سراسر دوران زندگی خویش در پیاده کردن واجرای صلح در تمام اعمال وسخنانش تاکید کرد و تعهد اصولی وسرسختانه او به ضرورت حفظ صلح درامت، درزندگی شخصی و عمومی ما درحقوق سیاسی واجتماعی برای او سنگین تمام شد.

ایشان در جایی پس از قضیه سقیفه و شورا می فرماید: شما آگاهید که من به خلافت از دیگران بر حق ترم اما به خدا سوگند تا وقتی که امور مسلمانان به میان باشد و جز بر من بر دیگری ستم نرود خلافت را وامی گذارم و به پاداش و فضیلت این گذشت چشم می دوزم و از زر و زیوری که شما را به میدان رقابت کشانده رو می گردانم.

ایشان به خاطر حفظ صلح و  وحدت جامعه اسلامی به سکوتی 25 ساله تن می دهد.  در باب این مسئله چنین می فرماید: بدان که هیچ فردی بر همبستگی و یکدلی امت محمد (ص) از من مشتاقتر نیست و به پاس این اشتیاق پاداش خوب وفرجام نیکو را آرزومندم.

در برخورد و اعمال سیاسی امام، هدف ارشاد و اصلاح است نه انتقام و سرکوب وهمواره صلح از اولویت برخوردار است. بر همین مبنی است که روح صلح و دوستی و اصرار جدی بر پرهیز از خشونت در بسیاری از گفتارهای نهج البلاغه موجب می زند. ایشان جز در برابر ستیزه ای که از انحراف ناشی می شد پیکار نمی کرد. گرایش عمومی وی خود داری از هر عمل تحرک آفرینی در جامعه بود و از تمام شیوه های سیاسی مناسب برای جلوگیری از جنگ استفاده میک رد ایشان همیشه از صلح استقبال می کرد. اما اگر جنگ تنها عمل کار ساز و اصلاح گر بود وی منشوری خاص دراین باب داشت و جنگ را نیز فرصتی برای پیاده کردن ارزش های انسانی واخلاقی و پاکسازی جامعه می دانست.

ایشان درنهج البلاغه به مبانی فکری واخلاقی در جنگ متعهد بودند که پاره ای از این مبانی عبارتند از:  رعایت حقوق انسانی درجنگ  صلح طلبی و اصول گرایی در جنگ، ضرورت بصیرت وآگاهی در جنگ، توجه به مسائل معنوی، شهادت طلبی، صبر وبردباری، نیایش، اعتقاد به امدادهای غیبی، توجه به نقش ایمان به خدا وتاثیرات آن درجنگ و هدفمندی و رهایی بخشی در جنگ.

امام علی (ع) اصولی را در باب مسائل مدیریتی وتاکتیکی جنگ نیز مطرح می کند وهمیشه مسلمانان و پیروان خود را به شناسایی دشمن و آمادگی در مقابل ایشان فرا می خواهند. ایشان در خطبه 241 با سخنانی یاران خود را به جهاد فرا می خواند و می فرماید: خدا شکر گزاری را بر عهده شما نهاده وامر حکومت را در دست شما گذارده و فرصت مناسب را دراختیارتان قرار داده است تا برای جایزه بهشت با هم ستیز کنید. پس کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزش های والا با خوش گذرانی میسر نیست! چه بسار خوابهای شب که تصمیم های روز را از بین برده وتاریکی های فراموشی که همت های بلند را نابود کرده است.

امام به جنگ داخلی وخطرات آن برای امت اسلامی نیز توجه می کند. در مقابل خواست کسانی که وی را به مبارزه در مقابل عثمان فرا می خوانند می گوید: کاری نکنید که قدرت ما را تضعیف کند واقتدار امت ما را متزلزل سازد و سستی و زبونی به بار آورد. این جریان سیاسی را تا می توانیم مهار می کنم اما اگر راه چاره ای نیابم با آن می جنگم.

امام علی (ع) همچنین به عاقبت جنگ ومشکلات مردم پس از جنگ نیز توجه می کند. این امر نشان می دهد که ایشان جنگ رامسئله ای فراگیر و تاثیر گذار می داند که نمی بایست ابزار دست قدرتمندان و سلطه طلبان قرار گیرد. ایشان جنگ را ابزاری می داند که ضرورت استفاده از آن در موارد اصلاحی و تور کردن فتنه ها و حراست از جامعه اسلامی است. ایشان جهاد را امری مقدس می داند که باید با هدفمندی الهی و صلح طلبانه درمواقع خاص مورد استفاده قرار گیرد



خرید و دانلود تحقیق درباره  خطبه جهاد