واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد حیات برزخی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حیات برزخی

پس از مرگ تا قیامت کبری

اگر چیزی میان دوچیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ‏» می‏نامند.

قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ‏»تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 می‏فرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحافیما ترکت، کلا انها کلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم یبعثون.

تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا می‏رسد می‏گوید: پروردگارا!مرابازگردان، باشد کار شایسته‏ای در زمینه‏هایی که نکرده‏ام انجام دهم.ابدا، این صرفا سخنی است که او گوینده‏آن است و از جلو آنها(از حین مرگ)تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصله‏ای است.

صفحه : 515

این آیه تنها آیه‏ای‏است که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ‏» خوانده است.

علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده ونام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ‏» نهاده‏اند.

در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمده‏است که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی می‏کنند و درخواست بازگرداندن به دنیا می‏نمایند و به آنهاپاسخ منفی داده می‏شود.این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیات‏است که تقاضای بازگشت(رجوع)می‏کند ولی تقاضایش پذیرفته نمی‏شود.

آیاتی که دلالت می‏کند که انسان در فاصله‏مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس می‏کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه‏دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز[یا شقاوت آلود] برخوردار است، زیاد است.مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآن‏کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که می‏رساند انسان در فاصله بین‏مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.این آیات بر چند گونه است: 1.آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهای‏صالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی یاد می‏کند که بلافاصله بعد از مرگ صورت می‏گیرد.این‏گونه آیات زیاد است.آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون - که قبلا هر دو آیه را نقل و ترجمه کردیم - از این گونه آیات است.

2.آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسما می‏گویندکه فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران می‏گویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید،یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمی‏گذارند.دو آیه ذیل مشتمل بر این مطلب است: الذین تتوفیهم الملائکة طیبین‏یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (1).

آنان که در حالی که پاکیزه‏اند فرشتگان آنان را تحویل می‏گیرندو فرشتگان به آنها می‏گویند: درود بر شما!همانا به موجب کردارهای شایسته‏تان وارد بهشت گردید.

.............................................................. 1.نحل/32.

صفحه : 516

قیل ادخل الجنة قال یالیت قومی یعلمون.بماغفر لی ربی و جعلنی من المکرمین (1).

(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشت‏شو!او گفت: ای‏کاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون می‏دانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرم خویش قرار داد.

در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن(مؤمن‏آل یس)با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیرخدا و پرستش مخلصانه خدا می‏خواندند دعوت می‏کند و سپس ایمان و اعتقاد خویش را اظهارمی‏دارد و از آنها می‏خواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.

در این آیات می‏گوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاه‏که او به جهان دیگر رفت.در آن جهان در حالی که مغفرت و کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کردکه ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در این جهان آگاه می‏شدند.بدیهی است که همه این جریانهاقبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین جمع‏اند و کسی در روی زمین باقی نیست.

ضمنا این نکته را باید بدانیم که آنچه‏پس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، یعنی انواع بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقامات‏قرب الهی متفاوت‏اند.بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام)رسیده است بعضی از این بهشتها مربوط به‏عالم برزخ است نه عالم قیامت.علیهذا اینکه در دو آیه فوق کلمه بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.

3.دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنودفرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیما از حیات انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بی‏سعادت‏و بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قیامت‏یاد شده است.دو آیه ذیل از این گونه است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف

.............................................................. 1.یس/26 و 27.

صفحه : 517

علیهم و لا هم یحزنون (1).

گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مرده‏اند،بلکه نزد پروردگار خویش زنده‏اند و روزی داده می‏شوند، بدانچه خدا از فضل و رحمت‏خویش به آنها عنایت کرده شادمان‏اندو آرزو می‏کنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها را با خود در این شهادت شریک ببینند.

و حاق‏بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم‏تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (2).

عذاب ناراحت کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاه‏بر آن عرضه می‏شوند.آنگاه که قیامت بپا شود(گفته می‏شود)فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.

این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر می‏کند:یکی قبل از قیامت که ز آن به «سوء العذاب‏» تعبیر شده است و آن این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدون‏آنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشد العذاب‏» تعبیر شده است که فرمان می‏رسد که آنها را داخل آتش‏نمایید.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف عذاب دوم.همان طور که امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام)در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالم‏برزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب دوم که مربوط به عالم‏قیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.

در روایات و اخباری که از رسول اکرم(ص)و امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده است، درباره عالم برزخ‏و حیات اهل ایمان و اهل مصیبت در این دوره، فراوان تاکید شده است.

رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین وکشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و

.............................................................. 1.آل عمران/169 و 170. 2.مؤمن/45 و 46.

صفحه : 518

به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بودمحقق یافتیم، آیا شما نیز وعده‏های راست‏خدا را به درستی دریافتید؟بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول الله!شما با کشته شدگان و مردگان سخن می‏گویید!مگر اینها سخن شما را درک می‏کنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.

از این حدیث و امثال آن استفاده می‏شود که با آنکه با مرگ میان‏جسم و جان جدایی واقع می‏شود، روح علاقه خود را با بدن که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمی‏کند.

امام حسین(علیه السلام)در روز دهم محرم پس از آنکه نمازصبح را با اصحاب به جماعت‏خواند، بر گشت و خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد.در آن خطابه چنین گفت: «اندکی صبر و استقامت،



خرید و دانلود تحقیق در مورد حیات برزخی 10 ص


تحقیق درباره حیات برزخی انسان 23 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

حیات برزخی انسان

(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)

(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چه‏بسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمى‏رود که

1 - بقره آیه 45

2 - سوره لقمان آیه 17

3 - سوره فصلت آیه 35

4 - سوره زمر آیه 10

5 - سوره عنکبوت آیه 45

6 - سوره حدید آیه 4

بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شده‏اند بکلى از بین رفته‏اند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کرده‏اند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مى‏کند شنیده‏اند.

علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء که‏در راه خدا کشته شده‏اند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشده‏اند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، این‏نظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:

(چند اشکال بر این نظر)

اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مى‏شود نه در خارج، حیاتى است‏خیالى که بغیر از اسم، حقیقت‏دیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحق‏دعوت نمى‏کند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مى‏تواندباشد)، (1) (آنوقت چگونه به بندگانش مى‏فرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.

منظورش (2) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوت‏حقه‏اش در انسان‏هاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.

بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مى‏آید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مى‏دانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلى‏باطل و نابود مى‏شود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.

از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمه‏قائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء به‏هدف‏هاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدف‏هاى بسیار مهم که بخاطر آن‏باید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.

و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مى‏کند و چه

1 - یونس آیه 32

2 - سوره شعراء آیه 84

داعى دارد کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهره‏مند شوند؟

آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمى‏دهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانه‏اى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براى‏زندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهره‏مندى دیگران.

پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمى‏پذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلک‏و مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مى‏فهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنى‏دیگر ندارد، مثلا میگویند: انسان‏هاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیده‏اند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، به‏این معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپاره‏اى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهره‏مند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن



خرید و دانلود تحقیق درباره  حیات برزخی انسان 23 ص


تحقیق درباره حیات برزخی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

حیات برزخی

پس از مرگ تا قیامت کبری

اگر چیزی میان دوچیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ‏» می‏نامند.

قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ‏»تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 می‏فرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحافیما ترکت، کلا انها کلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم یبعثون.

تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا می‏رسد می‏گوید: پروردگارا!مرابازگردان، باشد کار شایسته‏ای در زمینه‏هایی که نکرده‏ام انجام دهم.ابدا، این صرفا سخنی است که او گوینده‏آن است و از جلو آنها(از حین مرگ)تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصله‏ای است.

صفحه : 515

این آیه تنها آیه‏ای‏است که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ‏» خوانده است.

علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده ونام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ‏» نهاده‏اند.

در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمده‏است که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی می‏کنند و درخواست بازگرداندن به دنیا می‏نمایند و به آنهاپاسخ منفی داده می‏شود.این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیات‏است که تقاضای بازگشت(رجوع)می‏کند ولی تقاضایش پذیرفته نمی‏شود.

آیاتی که دلالت می‏کند که انسان در فاصله‏مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس می‏کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه‏دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز[یا شقاوت آلود] برخوردار است، زیاد است.مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآن‏کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که می‏رساند انسان در فاصله بین‏مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.این آیات بر چند گونه است: 1.آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهای‏صالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی یاد می‏کند که بلافاصله بعد از مرگ صورت می‏گیرد.این‏گونه آیات زیاد است.آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون - که قبلا هر دو آیه را نقل و ترجمه کردیم - از این گونه آیات است.

2.آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسما می‏گویندکه فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران می‏گویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید،یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمی‏گذارند.دو آیه ذیل مشتمل بر این مطلب است: الذین تتوفیهم الملائکة طیبین‏یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (1).

آنان که در حالی که پاکیزه‏اند فرشتگان آنان را تحویل می‏گیرندو فرشتگان به آنها می‏گویند: درود بر شما!همانا به موجب کردارهای شایسته‏تان وارد بهشت گردید.

.............................................................. 1.نحل/32.

صفحه : 516

قیل ادخل الجنة قال یالیت قومی یعلمون.بماغفر لی ربی و جعلنی من المکرمین (1).

(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشت‏شو!او گفت: ای‏کاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون می‏دانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرم خویش قرار داد.

در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن(مؤمن‏آل یس)با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیرخدا و پرستش مخلصانه خدا می‏خواندند دعوت می‏کند و سپس ایمان و اعتقاد خویش را اظهارمی‏دارد و از آنها می‏خواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.

در این آیات می‏گوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاه‏که او به جهان دیگر رفت.در آن جهان در حالی که مغفرت و کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کردکه ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در این جهان آگاه می‏شدند.بدیهی است که همه این جریانهاقبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین جمع‏اند و کسی در روی زمین باقی نیست.

ضمنا این نکته را باید بدانیم که آنچه‏پس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، یعنی انواع بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقامات‏قرب الهی متفاوت‏اند.بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام)رسیده است بعضی از این بهشتها مربوط به‏عالم برزخ است نه عالم قیامت.علیهذا اینکه در دو آیه فوق کلمه بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.

3.دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنودفرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیما از حیات انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بی‏سعادت‏و بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قیامت‏یاد شده است.دو آیه ذیل از این گونه است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف

.............................................................. 1.یس/26 و 27.

صفحه : 517

علیهم و لا هم یحزنون (1).

گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مرده‏اند،بلکه نزد پروردگار خویش زنده‏اند و روزی داده می‏شوند، بدانچه خدا از فضل و رحمت‏خویش به آنها عنایت کرده شادمان‏اندو آرزو می‏کنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها را با خود در این شهادت شریک ببینند.

و حاق‏بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم‏تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (2).

عذاب ناراحت کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاه‏بر آن عرضه می‏شوند.آنگاه که قیامت بپا شود(گفته می‏شود)فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.

این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر می‏کند:یکی قبل از قیامت که ز آن به «سوء العذاب‏» تعبیر شده است و آن این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدون‏آنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشد العذاب‏» تعبیر شده است که فرمان می‏رسد که آنها را داخل آتش‏نمایید.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف عذاب دوم.همان طور که امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام)در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالم‏برزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب دوم که مربوط به عالم‏قیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.

در روایات و اخباری که از رسول اکرم(ص)و امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده است، درباره عالم برزخ‏و حیات اهل ایمان و اهل مصیبت در این دوره، فراوان تاکید شده است.

رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین وکشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و

.............................................................. 1.آل عمران/169 و 170. 2.مؤمن/45 و 46.

صفحه : 518

به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بودمحقق یافتیم، آیا شما نیز وعده‏های راست‏خدا را به درستی دریافتید؟بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول الله!شما با کشته شدگان و مردگان سخن می‏گویید!مگر اینها سخن شما را درک می‏کنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.

از این حدیث و امثال آن استفاده می‏شود که با آنکه با مرگ میان‏جسم و جان جدایی واقع می‏شود، روح علاقه خود را با بدن که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمی‏کند.

امام حسین(علیه السلام)در روز دهم محرم پس از آنکه نمازصبح را با اصحاب به جماعت‏خواند، بر گشت و خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد.در آن خطابه چنین گفت: «اندکی صبر و استقامت،



خرید و دانلود تحقیق درباره  حیات برزخی 10 ص


تحقیق درباره حیات سیاسى فاطمه (س) 29 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

حیات سیاسى فاطمه (س)

این بخش خود شامل سه فصل است. فصلى ازآن در موردمشى سیاسى فاطمه (س) است. و در آن سعى داریم از راه و روشى که فاطمه (س) در زندگى به کار مى‏گرفت و از آینده‏نگرى او بحث کنیم و سپس جلوه‏هاى مشى سیاسى او سخن گفته و اعلام حق او، صراحت لهجه‏اش، احتجاج و توبیخش، بى‏اعتنائیش، از سیاست مات کردن او بحث خواهیم کرد و حاصل مشى او را در عرصه سیاست عرضه خواهیم داشت .

فصل دوم آن در موردحق‏طلبى‏هاى فاطمه (س) است و در آن از جریان سقیفه و تلاش مخالفان در این راه و کوشش و تلاشى که براى سرکوب کردن على (ع) بکار برده‏اند بحث کرده و دور نماى آینده و اندیشه او را در گشودن باب مبارزه مورد بررسى قرار داده و از تلاش فاطمه (س) در احقاق حق خود و على (ع) سخن خواهیم گفت و از استنصارهاى او بحث خواهیم کرد .

و بالاخره فصل آخر آن در مورد مبارزات فاطمه (س) است و در آن پس از ذکر مقدمه‏اى از هدف و مراحل مبارزه و رمز سماجت‏هاى او و خیانتهائى که به او شده بحث کرده و از دو گونه مبارزات فعال و منفى او وتداوم آن مبارزه سخن خواهیم گفت. و سرانجام از حاصل مبارزه و صدمات ناشى از آن بحث خواهیم کرد .

مشى سیاسى

مقدمه

اسلام دینى است که ما را به موضع‏گیرى مثبت در رابطه با جهان و واقعیت‏هاى آن دعوت مى‏کند و از ما مى‏خواهد در رابطه با حوادث و جریانات بى‏تفاوت نباشیم. حرکت‏ها و وقایعى که در حیات بشر پدید مى‏آیند هر کدام بنحوى در سرگذشت ما و بشریت مؤثرند و طبعاً طرز برخورد با آن وقایع باید مسؤولانه باشد. و اصولاً از طرق ارزیابى شخصیت انسان و شناخت این مسأله که چه کسانى صاحب قدرت و ارزشند یکى این طریقه است که درباره مواضع او در رابطه با پدیده‏ها به ارزیابى بنشینیم .

براساس این معیار مى‏توان فاطمه (س) و همسرش را از پیشروان حرکت اسلامى دانست و از نخستین و مهمترین افرادى که براى حفظ و تداوم حرکت اسلامى قد برافراشتند. و در راه مبارزه و جهاد خود تا سرحد از دست دادن جان به پیش رفتند. آنها در دورانى از حیات اسلامى مى‏زیستند که دوره بحران، دوران حساسیت و دوران آماده باش لشکر اسلامى بود. بدین سان راجع به وقایع و حوادث حساسیت بیشترى لازم بود. و اینکه فاطمه (س) در عین داشتن قلبى مهربان، دست و بدنى در حال کار و تلاش، با تنى خسته و اندیشه و جسمى مشغول به اطاعت چون سیاستمدارى قهرمان در صحنه ظاهر مى‏شود و عرض وجود مى‏کند به خاطر وجود آن شرایط خاص و بحرانى است .

حیات سیاسى فاطمه (س)

اگر سیاسیت را به معنى نوع برخورد و روابط متقابل بین مردم و هیئت زمامدار بحساب آوریم همه انسانها باید افرادى سیاستمدار باشند و در این رابطه جنسیت مطرح نیست. فاطمه (س) دختر پیامبر سزاوارترین افراد براى مشارکت سیاسى و حضور در صحنه سیاست است .

او با اینکه بدنى خسته ناشى از کار روزانه و رسیدگى به امور خانه و سرپرستى چند کودک خردسال دارد، و با اینکه اشتغالات اجتماعى متعددى او را به خود مشغول مى‏دارند خود را از سیاست دور نمى‏دارد و هم چون سیاستمدارى قهرمان در صحنه زندگى و حتى مبارزه حاضر مى‏شود و سعى دارد گره کورى را باز نماید.

او زندگى سیاسى و آشنائى با الفباى آن را از همان دوران خردسالى و از سنین - 5- 6 سالگى آغاز کرد. زیرا او همه گاه بهمراه پدر و حاضر و شریک در درگیرى‏هاى پدر با مردم نابکار بود و دوران سخت قبل از هجرت را با همه دشوارى‏ها و مصائب آن گذراند.

آن روز که ازدواج کرد و زندگى مشترک خود را آغاز نمود بازهم در جریان زندگى اجتماعى همگام با على (ع) به پیش مى‏رفت و سنگر به سنگر با او همراهى مى‏کرد. و پس از وفات پیامبر فصلى جدید از زندگى را آغاز کرد که در آن براى تحکیم پایه‏هاى انقلاب حتى دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسى عظیمى حضور یافت که در آن براساس توطئه‏اى على، آن رادمرد جهان بشریت را از صحنه سیاست بیرون رانده بودند.

فاطمه (س) کارى به این نداشت که پدرش رسول خدا (ص) سرگرم انجام مهمترین وظایف و مسؤولیت‏هاى خویش است و یا شوهرش پیشواى راستین امت و مردى مجاهد و جنگجوست خود را زنى مسلمان مى‏دانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و تکلیف و وظیفه شرعیش را شخصاً عمل کند. بدین خاطر در روزهاى آتش و خون و شکنجه پس از وفات پیامبر، و در روزهائى که سیاست روز آتش زدن به در خانه و بیعت خواهى از روى زور و اعمال قدرت بود، قد علم کرد تا تکلیف دینى و سیاسى خود را نیکو به انجام رساند.

در مشى سیاسى او

مشى سیاسى فاطمه (س) مشى اعتراض، بى اعتنائى، عدم تأیید دستگاه رهبرى، مشى به محاکمه و استیضاح کشاندن رهبر و خلیفه موجود امت، مشى مظلومیت و سرانجام که فریاد به جائى نرسد گریستن است، آن هم نه براى عقده دل خالى کردن بلکه براى بیدار کردن و هشیار ساختن اذهان به سوئى که در آنجا حقى را زنده دفن کرده‏اند.

مشى سیاسى فاطمه (س) مشیى آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابى و گزینش شده و مبتنى برایمان و عقیده است، هدف آن سعادت انسانها و نجات از بردگى‏ها و ذلت‏ها، و تضمین و فراهم آوردن مبادى ارزش‏هاى معقول در جامعه است. او مى‏خواهد جامعه‏اى بسازد که در آن انسانها زندگى کنند نه چند بره تسلیم و بى رأى و بى محتوا.

و آنچه در این راه از شأن و سیاست او بدور است حیله‏گرى، فریبکارى، وعده‏هاى تو خالى در دل، تحمیق در استحمار مردم، گندم نماى جو فروش بودن است. این سره و خالص بودن بدان خاطر است که سیاست فاطمه (س) از اسلام مایه مى‏گیرد و در اسلام حیله و نیرنگ نیست، بر سر مردم کلاه گذاردن نیست، با خلق خدا حُقه بازى کردن وجود ندارد، باید راست و مستقیم به پیش رفت چه مردم بپذیرند و چه نپذیرند. سیاست نان را به نرخ روز خوردن سیاست نامردمى است و شأن اسلام ازآن پاک و مطهر است .

او در این سیاست که الهى است راست و با استقامت به پیش مى‏رود و در آن باکى از کتک خوردن، بدن خود را به رنج افکندن ندارد. او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مکتب و خانه على (ع) و در سایه همگامى با او آن را تقویت نموده است. براى او هدف الهى مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد. ما در تاریخ اسلام و حتى بشریت زنى را سراغ نداریم که در راه هدف الهى و اندیشیده وآینده‏نگر خود تا بدین میزان به پیش رفته باشد و مصداق آیه فاستقم کما مرت که درباره پیامبر نازل شده است، باشد. [1]

آینده‏نگرى او

او در سیاستى که در پیش گرفته، با چشم باز به پیش مى‏رود، آینده را چنان مى‏بیند که گوئى اینک در پیش روى او حاضر است و جمع بندى از گذشته را چنان در پیش رو دارد که گوئى قدم به قدم در طول بروز و ظهور حوادث گذشته حضور داشته است مشى خاص او در سیاست مبتنى بر آگاهى و شناخت دقیق از اسلام و از روح زمان است و این خود سازنده روشى نو براى اقدام فاطمه (س) است. یک نمونه از پیش بینى وآینده‏نگرى او را از زبان ابن ابى الحدید ذکر کنیم:

او در مورد ترک مردم از خلافت على (ع) آنها را مورد سرزنش قرار داد و چنین فرمود: اکنون آماده حوادث ناگوار باشد و منتظر شمشیرهاى برنده و هرج و مرج دائم و دیکتاتورى ستمکاران باشند، بیت‏المال شما را غارت خواهند کرد و منافع شما را به جیب خود خواهند ریخت...[2]و خواننده گرامى خوب توجه دارد که چگونه این پیش بینى‏ها به وقوع پیوست و چگونه آنچه را که فاطمه (س) در این زمینه عرضه داشته بود براى مردم پیش آمد - آن هم نه در قرون بعد بلکه در فاصله‏اى اندک و کمتر از 20 - 15 سال .

آرى او حتى در بستر بیمارى وضع آینده را پیش بینى کرد و به زنان فرمود که چه آینده‏اى در انتظار مردان آنهاست و آینده تاریک مسلمین را مى‏نگریست. و هم او مى‏دانست امروز حق او را بردند، و على (ع) را خانه نشین کردند و فردا نوبت حسن و حسین، و روز بعد و على الاسلام السلام است .

جلوهاى مشى او

مشى فاطمه (س) را مى‏توان در چهره‏هاى گوناگون و متعددى ملاحظه کرد که با تکیه بر خطوط کلى اندیشه فاطمه (س) آنها را مورد عنایت قرار مى‏دهیم .

1- مشى اعلام حق:

از خطوط کلى سیاست فاطمه (س) این است که چون رسولى قصد اعلام حق را دارد و مى‏خواهد به دیگران برساند آنچه که در پیش گرفته‏اند چگونه است؟ آیا به صواب است یا ناصواب؟ او در مسأله فدک بیش از آنکه به جنبه مالى و اقتصادى آن توجه داشته باشد به جنبه حقانیت مسأله عنایت مى‏کند .

او مى‏خواهد بگوید فدک حق من است و این حق باید رعایت گردد. او مى‏خواهد با غصب حق مبارزه کند و حرمت اموال مسلمین حفظ بماند. البته او به این نکته آگاه است که مسأله فدک به یک معنى غصب ولایت مطلقه است و دشمن به همین دید و نظر آن را از فاطمه (س) باز داشته بود. مى‏خواستند على (ع) و فاطمه (س) از نظر اقتصادى به زانو در آیند و در آن صورت تیغى بران در دست نداشته باشند.

فاطمه (س) اعلام حق مى‏کند و دستگاه حاکمه را از سوء اعمال بر حذر مى‏دارد. با روشنگرى خود و ذکر آیات مربوط به ارث سعى دارد به آنان تفهیم کند که خلاف قرآن عمل کرده‏اند و کسى که این چنین باشد در خور حاکم اسلامى شدن نیست...

2- مشى صراحت لهجه :

فاطمه (س) در مشى سیاسى صریح اللهجه است، مطلب خود را بدون پرده با مردم در میان مى‏گذارد و سعى دارد به مردم تفهیم کند در چه شرایطى هستند. و یا اگر بنابود عیب و ایرادى را از خلفا بیان کند آن را به صراحت مى‏گفت و از این باب حجت را بر مردم و بر آنان تمام مى‏کرد.

او در بیان مسائل از کسى باک ندارد و از این امر نگران نیست که خلیفه مسلمین را به استیضاح بکشاند. براى او شخصیت ظاهرى و عنوان مطرح نیست، حاکم هم چون احدى از مسلمانان است، با این تفاوت که مسؤولیت او سنگین‏تر است. آنچه مهم است شایستگى و لیاقت است نه نام و عنوان.



خرید و دانلود تحقیق درباره  حیات سیاسى فاطمه (س) 29 ص


تحقیق درباره حیات جاودان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

فهرست مطالب

عنوان

صفحه

معاد ، از ارکان جهان بینی اسلامی

5

تعبیرات مختلف قرآن از معاد ، هر کدام بابی از معرفت است

6

منبع و منشا ایمان به حیات اخروی

7

راه‏های گوناگون ایمان به زندگانی جاوید

8

. 1 راه شناخت خدا

8

. 2 راه شناخت جهان

8

. 3 راه شناخت روح و نفس انسان

8

ماهیت مرگ

10

اصالت روح و بقاء روح پس از مرگ

12

زندگی پس از مرگ

19

عالم برزخ

21

قیامت کبری

27

رابطه و پیوستگی زندگی این جهان و زندگی آن جهان

29

تجسم و جاودانگی اعمال و مکتسبات انسان

30

وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی دو جهان

33

استدلالهای قرآن

37

توضیح

46

عدل الهی

46

حکمت الهی

50

 

معاد از ارکان جهان بینی اسلامی

یکی از اصول جهان بینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام‏ است ، اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است . ایمان به عالم‏ آخرت شرط مسلمانی است ، یعنی اگر کسی این ایمان را از دست بدهد و انکار کند از زمره مسلمانان خارج است . پیامبران الهی - بدون استثناء - پس از اصل توحید ، مهمترین اصلی که‏ مردم را به آن متذکر کرده‏اند و ایمان به آن را از مردم خواسته‏اند ، همین‏ اصل است که در اصطلاح متکلمان اسلامی به نام " اصل معاد " معروف شده‏ است . در قرآن کریم به صدها آیه برمی‏خوریم که به نحوی از انحاء درباره عالم‏ پس از مرگ و روز قیامت و کیفیت حشر اموات و میزان و حساب و ضبط اعمال و بهشت و جهنم و جاودانگی عالم آخرت و

5

سایر مسائلی که به عالم پس از مرگ مربوط می‏شود بحث کرده است ، ولی در دوازده آیه رسما پس از ایمان به خدا از " ایمان به روز آخر " یاد کرده‏ است . قرآن کریم در مورد عالم قیامت تعبیرات مختلفی دارد و هر تعبیری بابی‏ از معرفت است ، یکی از آنها " « الیوم الاخر »" . است قرآن کریم با این تعبیر خود دو نکته را برای ما یادآوری می‏کند : الف . اینکه حیات انسان بلکه دوره جهان ، مجموعا به دو دوره تقسیم‏ می‏شود و هر دوره را به عنوان یک " روز " باید شناخت : یکی روز و دوره‏ای که اول و ابتداست و پایان می‏پذیرد ( دوره دنیا ) ، دیگر روز و دوره‏ای که آخر است و پایان ناپذیر است ( دوره آخرت ) ، همچنانکه در برخی تعبیرات دیگر قرآن ، از حیات دنیوی به " اولی " و از حیات‏ اخروی به " آخرت " یاد شده است ( 1 ) . ب . دیگر اینکه هم اکنون که دوره اول و نخستین حیات را طی می‏کنیم و به دوره دوم و روز دوم نرسیده‏ایم و از ما پنهان است ، سعادت ما در این‏ روز و آن روز به این است که به آن دوره و آن روز " ایمان " پیدا کنیم‏ . سعادت ما در این روز از آن جهت بسته به این ایمان است که ما را متوجه عکس‏العمل اعمال ما می‏کند و می‏فهمیم که اعمال و رفتار ما از کوچکترین اندیشه‏ها و گفتارها و کردارها و خلق و خویها گرفته تا بزرگترین‏ آنها مانند خود ما روز اول و روز آخر دارند . چنین نیست که در روز اول‏ پایان یابند و معدوم گردند ، بلکه

پاورقی : . 1 " و ان لنا للاخره و الاولی »" ( لیل / 13 ) ، " و للاخره خیر لک من الاولی »" ( ضحی / 4 )

6

باقی می‏مانند و در روزی دیگر به حساب آنها رسیدگی می‏شود . پس کوشش‏ کنیم که خود را و اعمال و نیات خود را نیکو سازیم و از اندیشه‏ها و کارهای بد پرهیز نماییم و به این ترتیب همواره در راه نیکی و نیک خویی‏ و نیک رفتاری گام برداریم . و اما سعادت ما در آن روز از آن جهت بسته‏ به این ایمان است که - چنانکه بعدا خواهیم گفت - مایه حیات سعادت‏ آمیز یا شقاوت آلود انسان در آن جهان اعمال و رفتار او در این جهان است‏ . این است که قرآن کریم ، ایمان به آخرت یا روز آخر را برای سعادت بشر یک امر حتمی و لازم می‏شمارد .

منبع و منشا ایمان به حیات اخروی

منبع و منشا ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی ، قبل از هر چیز دیگر ، وحی الهی است که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است . بشر پس از آنکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد و دانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ می‏کنند واقعا از طرف خداست و تخلف‏ ناپذیر است ، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه پیامبران ایمان‏ به آن را مهمترین اصل پس از توحید معرفی کرده‏اند ، ایمان پیدا می‏کند ، از این رو درجه ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه‏ ایمان او به " اصل نبوت " و صدق گفتار پیامبران ، و از طرف دیگر بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد و تصورش از امر معاد و عالم

7

آخرت چه اندازه صحیح و معقول و خردپسند باشد و تصورات جاهلانه و عامیانه‏ در آن راه نیافته باشد . البته علاوه بر راه وحی الهی که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است‏ یک عده راه‏های دیگر - و لااقل قرائن و علائم دیگر - برای اعتقاد و ایمان‏ به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است و حداقل ، تاییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرده‏ می‏شود . آن راه‏ها عبارتند از : . 1 راه شناخت خدا . 2 راه شناخت جهان . 3 راه شناخت روح و نفس انسان ما فعلا به این راه‏ها که بحث در آنها مستلزم پیش کشیدن یک سلسله‏ بحثهای علمی و فلسفی است کاری نداریم و تنها از طریق وحی و نبوت وارد مطلب می‏شویم ، ولی نظر به اینکه در خود قرآن به این راه‏ها تصریح یا اشاره شده است ، ما در بخشی که بعدا تحت عنوان " استدلالهای قرآن‏ درباره جهان دیگر " ذکر خواهیم کرد به این راه‏های سه گانه اشاره خواهیم‏ کرد . مسائلی که لازم است مورد بحث قرار گیرد تا آنکه مساله زندگی جاوید و حیات اخروی از نظر اسلام روشن شود امور ذیل است : ماهیت مرگ زندگی پس از مرگ عالم برزخ

8

قیامت کبری رابطه و پیوستگی زندگی دنیا با زندگی پس از مرگ تجسم و جاویدانی اعمال و آثار و مکتسبات انسان وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر .

9



خرید و دانلود تحقیق درباره  حیات جاودان