لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
حیات اجتماعی امام رضا علیه السلام
دوران حیات امام هشتم اوج گیری گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش پایگاههای مردمی این خاندان است.
چنان که می دانیم امام از پایگاه مردمی شایسته ای برخوردار بود و «در همان شهر که مأمون با زور حکومت می کرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حکم می راند... نشانه ها و شواهد تاریخی ثابت می کند که (در این دوران) پایگاه مردمی مکتب علی علیه السلام از جهت علمی و اجتماعی تا حدی بسیار رشد کرده و گسترش یافته بود. در آن مرحله بود که امام علیه السلام مسئولیت رهبری را به عهده گرفت».
گرچه که در دوران امامت امام رضا علیه السلام دو مرحله فعالیت در سالهای خلافت هارون و سالهای خلافت مامون را می توان از یکدیگر جدا کرد و برای هر یک از این دو مرحله ویژگیهای متمایز از دیگری یافت، اما اگر به ویژگی عمومی این دوران بنگریم، خواهیم دید «هنگامی که نوبت به امام هشتم علیه السلام می رسد... دوران، دوران گسترش و رواج و وضع خوب ائمه است و شیعه در همه جا گسترده اند و امکانات بسیار زیاد است که منتهی می شود به مسئله ولایتعهدی. البته در دوران هارون، امام هشتم در نهایت تقیّه زندگی می کردند. یعنی کوشش و تلاش را داشتند، حرکت را داشتند، تماس را داشتند، منتهی با پوشش کامل ... مثلاً دعبل خزاعی که در باره امام هشتم در دوران ولایتعهدی آن طور حرف می زند دفعتاً از زیر سنگ بیرون نیامده. جامه ای که دعبل خزاعی می پرورد یا ابراهیم بن عباس را که جزو مداحان علی بن موسی الرضاست، یا دیگران و دیگران این جامعه بایستی در فرهنگ ارادت به خاندان پیغمبر سابقه ای نداشته باشد. آنچه در دوران علی بن موسی الرضا علیه السلام یعنی ولایتعهدی پیش آمد نشان دهنده این است وضع علاقه مردم و جوشش محبّتهای آنان نسبت به اهل بیت در دوران امام رضا علیه السلام خیلی بالا بوده است. به هر حال همه اینها موجب شد که علی بن موسی الرضا علیه السلام بتوانند کار وسیعی بکنند که اوج آن به مساله ولایتعهدی منتهی شد».
حقیقت آن است که در این دوران، بدی اوضاع میان امین و مأمون به امام کمک کرد تا بار سنگین رسالت خویش را بر دوش کشد، بر تلاشهای خود بیفزاید، و فعالیتهای خود را دوچندان کند، چه در این زمان زمینه آن فراهم گشت که شیعیان با او تماس گیرند و از رهنمودهای او بهره جویند، و همین امر در کنار برخوردار بودن امام از ویژگیهای منحصر به فرد و رفتار آرمانی که در پیش گرفته بود سرانجام به تحکیم پایگاه و گسترش نفوذ امام در سرزمینهای مختلف حکومت اسلامی انجامید. او خود یک بار زمانی که درباره ولایتعهدی سخن می گوید، به مامون چنین اظهار می دارد: «این مساله که بدان وارد شده ام هیچ چیز بر آن نعمتی که داشته ام نیفزوده است. من پیش از این در مدینه بودم و از همان جا نامه ها و فرمانهایم در شرق و غرب اجرا می شد و گاه نیز بر الاغ خود می نشستم و از کوچه های مدینه می گذشتم، در حالی که در این شهر عزیزتر از من کسی نبود». در این جا بسنده است سخن ابن مونس - دشمن امام - را بیاوریم که به مأمون می گوید: ای امیر مؤمنان، این که اکنون در کنار توست بتی است که به جای خدا پرستش می شود.
در چنین شرایطی و پس از آن که حضرت رضا علیه السلام بعد از پدر مسئولیت رهبری و امامت را به عهده گرفت در جهان اسلام به سیر و گشت پرداخت و نخستین مسافرت را از مدینه به بصره آغاز فرمود، تا بتواند به طور مستقیم با پایگاه های مردمی خود دیدار کند و درباره همه کارها به گفتگو بپردازد. عادت او چنین بود که پیش از آن که به منطقه ای حرکت کند، نماینده ای به دیار گسیل می داشت تا مردم را از ورود خویش آگاه کند تا وقتی وارد شهر می شود مردم آماده استقبال و دیدار با او باشند. سپس با گروههای بسیار بزرگ مردم اجتماع بر پا می کرد و در باره امامت و رهبری خود با آنان گفتگو می فرمود. آنگاه از آنان می خواست تا از او پرسش کنند تا پاسخ آنان را در زمینه های گوناگون معارف اسلامی بدهد. سپس می خواست که با دانشمندان علم کلام و اهل بحث و سخنگویان، همچنین با دانشمندان غیر مسلمان ملاقات کند تا در همه باب مناقشه به عمل آورند و با او به بحث و مناظره بپردازند.
پدران حضرت رضا علیه السلام به همه این فعالیتهای آشکار مبادرت نمی کردند. آنان شخصاً به مسافرت نمی رفتند تا بتوانند مستقیم و آشکار با پایگاه های مردمی خود تماس حاصل کنند. اما در دوران امام رضا علیه السلام این مسئله امری طبیعی بود، چرا که پایگاههای مردمی بسیار شده و نفوذ مکتب امام علی علیه السلام از نظر روحی و فکری و اجتماعی در دل مسلمانان که با امام آگاهانه همیاری می کردند افزایش یافته بود.
پس از آنکه امام مسئولیت امامت را به عهده گرفت همه توانایی خود را در آن دوره، در توسعه دادن پایگاههای مردمی خود صرف کرد اما رشد و گسترش آن پایگاهها و همدلی آنان با کار امام به این معنی نبود که او زمام کارها را به دست گرفته باشد. با وجود همه آن پیشرفتها و افزایش پایگاه های مردمی، امام بخوبی می دانست و اوضاع و احوال اجتماعی نشان می داد که جنبش امام علیه السلام در حدی نیست که حکومت را در دست گیرد، زیرا با پایگاههای گسترده ای که حضرت داشت، گرچه از او حمایت و پشتیبانی می کردند، اما نظیر این پایگاهها به این درد نمی خورد که پایه حکومت امام علیه السلام گردد. چه، پیوند آن با امام پیوند فکری پیچیده و عمومی بود و از قهرمانی عاطفی نشانی داشت. این همان احساسهای آتشین بود که روزگاری پایه و اساسی بود که بنی عباس بر آن تکیه کردند و برای رسیدن به حکومت بر امواج آن عواطف سوار شدند. اما طبیعت آن پایگاه ها و مانند های آن به درد آن نمی خورد که راه را برای حکومت او و در دست گرفتن قدرت سیاسیش هموار سازد.
امام رضا علیه السلام در این مرحله خود را آماده آن می کرد تا مهار حکومت را به دست گیرد، اما با شکلی که خود مطرح کرده بود و می خواست نه در شکلی که مأمون اراده می کرد و در آن شکل ولایتعهدی را به او عرضه داشت و او آنرا رد کرد و نخواست.
این تصویری است از دوران امام که می تواند در تفسیر دو رخداد مهم یعنی مسئله ولایتعهدی و نیز مسئله پیشنهاد خلافت به امام از سوی مأمون ما را راهگشا باشد. به تعبیری دیگر، می توان گفت تنشهای موجود در آن زمان هنوز باقیمانده هایی از طوفانی بود که از چند دهه قبل علیه حکومت اموی و از سوی دو خاندان مهم علوی و عباسی بر پا شده بود. در میان چنین طوفانی بود که قدرت طلبان خاندان عباسی بر اسبهای لجام گسیخته خود می نشستند و هر گونه که می خواستند به سوی هدف خود - و با این دیدگاه که هدف وسیله را توجیه می کند - می رانند و گاه هم در این هیاهو و در غیاب دیده های مردم خنجری هم از پشت به خاندان علوی می زدند و پس از آن میوه ای را که در دست مجروح این خاندان بود، به زور و به چنگال نیزه نیرنگ در می ربودند.
خاندان عباسی از سویی از نام «آل محمد» سوء استفاده می کرد، چندان که گاه به خاطر نزدیکی طرز کار یا تبلیغاتشان با آل علی، در مناطق دور از حجاز این گونه وانمود می کردند که همان خط آل علی هستند. حتی لباس سیاه بر تن کردند و می گفتند: این پوشش سیاه لباس ماتم شهیدان کربلا و زید و یحیی است، و عده ای حتی از سرانشان، خیال می کردند که دارند برای آل علی کار می کنند.
از سویی دیگر نیز همین خلفای خاندان عباسی از همان روزهای نخست سلطه خود کاملاً میزان نفوذ علویان را می دانستند و از آن بیم داشتند. سختگیریهایی که از همان دوران آغازین حکومت عباسی علیه بذ الحسن به عمل آمد، گواهی بر این ترس و وحشت عباسیان از اهل بیت و علاقه مردم به آنان است. گواهی دیگر آن که آورده اند: منصور هنگامی که به جنگ با محمد بن عبدالله و برادرش ابراهیم - از علویان - مشغول بود شبها را نمی خوابید، حتی در همین زمان دو کنیز برای او آوردند که آنها را رد کرد و گفت: «امروز روز زنان نیست و مرا با آنان کاری نه، تا آن زمان که بدانم سر ابراهیم از آن من و یا سر من از آن ابراهیم می شود. او در همین جنگها پنجاه روز جامه از تن نکند و از فزونی اندوه نمی توانست درست سخن خود را پی گیرد.»
این نگرانی در دوران پس از منصور نیز ادامه یافت و نگرانی مهدی و هارون عباسی بیش از منصور بود، چندان که در همین دوران امام کاظم علیه السلام آن زندانهای سخت خود را گذراند. پس از این دو، نوبت به مأمون رسید. در دوران مأمون مسئله دشوارتر و بزرگتر و مشکل آفرین تر بود. چه، شورشها و فتنه های فراوانی سرتاسر ولایتها و شهر های بزرگ اسلامی را در برگرفته بود تا جایی که مأمون نمی دانست چگونه آغاز کند و چه سان به حل مسئله بپردازد. او می دید و از این رنج می برد که سر نوشتش و سر نوشت خلافتش در معرض تند بادهایی قرار گرفته که از هر سو بر آن می تازد.
مأمون در کنار این ترس و نگرانی از هوشی سرشار، فهمی قوی، درایتی بی سابقه، شجاعتی کم نظیر و جدیتی راهگشا بهره مند بود و اینها همه در کنار هم، او را بدان رهنمون گشت که ابتکاری تازه بر روی صحنه آورد و امام هشتم را باتجربه ای بزرگ رویاروی سازد و مسئله ولایتعهدی را پیش آورد، هرچند در این زمینه نیز، تدبیر امام علیه السلام او را ناکام ساخت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تحقیق و پژوهش
از کسانی که بنده را در انجام مراحل تحقیق کمک و همکاری نمودهاند تا بتوانم در انجام این مرحله موفق شوم سپاس و تشکر مینمایم و آرزوی سلامتی و سربلندی برای همهی این عزیزان را از خداوند منان خواستارم%
با تشکر فاطمه برزگر ولیلائی
نام : فاطمه
نام خانوادگی : برزگر ولیلائی
تاریخ تنظیم : 3/ 12/ 85
موضوع تحقیق : حیات وحش مازندران
نام دبستان : شهدای فرهنگی
نام معلم : خانم یوسفی
نام مدیر : خانم پیران دلیر
شهرستان : قائمشهر
پایه : چهارم ابتدایی
« فهرست مطالب »
پژوهش چیست ؟
گام اول : انتخاب موضوع تحقیق
گام دوم : مطالعه در مورد موضوع انتخاب شده
گام سوم : ساختن فرضیه
گام چهار : آزمودن فرضیه- جمعآوری اطلاعات- مصاحبه- نکات قابل توجه اطلاعات
گام پنجم : جمعبندی و نتیجهگیری
گام ششم : گزارشنویسی- منابع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حیات برزخی
پس از مرگ تا قیامت کبری
اگر چیزی میان دوچیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ» مینامند.
قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ»تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 میفرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحافیما ترکت، کلا انها کلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم یبعثون.
تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا میرسد میگوید: پروردگارا!مرابازگردان، باشد کار شایستهای در زمینههایی که نکردهام انجام دهم.ابدا، این صرفا سخنی است که او گویندهآن است و از جلو آنها(از حین مرگ)تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصلهای است.
صفحه : 515
این آیه تنها آیهایاست که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ» خوانده است.
علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده ونام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ» نهادهاند.
در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمدهاست که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی میکنند و درخواست بازگرداندن به دنیا مینمایند و به آنهاپاسخ منفی داده میشود.این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیاتاست که تقاضای بازگشت(رجوع)میکند ولی تقاضایش پذیرفته نمیشود.
آیاتی که دلالت میکند که انسان در فاصلهمرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس میکند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوهدارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز[یا شقاوت آلود] برخوردار است، زیاد است.مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآنکریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که میرساند انسان در فاصله بینمرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.این آیات بر چند گونه است: 1.آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهایصالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی یاد میکند که بلافاصله بعد از مرگ صورت میگیرد.اینگونه آیات زیاد است.آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون - که قبلا هر دو آیه را نقل و ترجمه کردیم - از این گونه آیات است.
2.آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسما میگویندکه فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران میگویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید،یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمیگذارند.دو آیه ذیل مشتمل بر این مطلب است: الذین تتوفیهم الملائکة طیبینیقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (1).
آنان که در حالی که پاکیزهاند فرشتگان آنان را تحویل میگیرندو فرشتگان به آنها میگویند: درود بر شما!همانا به موجب کردارهای شایستهتان وارد بهشت گردید.
.............................................................. 1.نحل/32.
صفحه : 516
قیل ادخل الجنة قال یالیت قومی یعلمون.بماغفر لی ربی و جعلنی من المکرمین (1).
(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشتشو!او گفت: ایکاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون میدانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرم خویش قرار داد.
در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن(مؤمنآل یس)با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیرخدا و پرستش مخلصانه خدا میخواندند دعوت میکند و سپس ایمان و اعتقاد خویش را اظهارمیدارد و از آنها میخواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.
در این آیات میگوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاهکه او به جهان دیگر رفت.در آن جهان در حالی که مغفرت و کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کردکه ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در این جهان آگاه میشدند.بدیهی است که همه این جریانهاقبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین جمعاند و کسی در روی زمین باقی نیست.
ضمنا این نکته را باید بدانیم که آنچهپس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، یعنی انواع بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقاماتقرب الهی متفاوتاند.بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام)رسیده است بعضی از این بهشتها مربوط بهعالم برزخ است نه عالم قیامت.علیهذا اینکه در دو آیه فوق کلمه بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.
3.دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنودفرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیما از حیات انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بیسعادتو بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قیامتیاد شده است.دو آیه ذیل از این گونه است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف
.............................................................. 1.یس/26 و 27.
صفحه : 517
علیهم و لا هم یحزنون (1).
گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند،بلکه نزد پروردگار خویش زندهاند و روزی داده میشوند، بدانچه خدا از فضل و رحمتخویش به آنها عنایت کرده شادماناندو آرزو میکنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها را با خود در این شهادت شریک ببینند.
و حاقبآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یومتقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (2).
عذاب ناراحت کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاهبر آن عرضه میشوند.آنگاه که قیامت بپا شود(گفته میشود)فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.
این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر میکند:یکی قبل از قیامت که ز آن به «سوء العذاب» تعبیر شده است و آن این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدونآنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشد العذاب» تعبیر شده است که فرمان میرسد که آنها را داخل آتشنمایید.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف عذاب دوم.همان طور که امیر المؤمنین علی(علیهالسلام)در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالمبرزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب دوم که مربوط به عالمقیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.
در روایات و اخباری که از رسول اکرم(ص)و امیر المؤمنین علی(علیهالسلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده است، درباره عالم برزخو حیات اهل ایمان و اهل مصیبت در این دوره، فراوان تاکید شده است.
رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین وکشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و
.............................................................. 1.آل عمران/169 و 170. 2.مؤمن/45 و 46.
صفحه : 518
به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بودمحقق یافتیم، آیا شما نیز وعدههای راستخدا را به درستی دریافتید؟بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول الله!شما با کشته شدگان و مردگان سخن میگویید!مگر اینها سخن شما را درک میکنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.
از این حدیث و امثال آن استفاده میشود که با آنکه با مرگ میانجسم و جان جدایی واقع میشود، روح علاقه خود را با بدن که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمیکند.
امام حسین(علیه السلام)در روز دهم محرم پس از آنکه نمازصبح را با اصحاب به جماعتخواند، بر گشت و خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد.در آن خطابه چنین گفت: «اندکی صبر و استقامت،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تحقیق و پژوهش
از کسانی که بنده را در انجام مراحل تحقیق کمک و همکاری نمودهاند تا بتوانم در انجام این مرحله موفق شوم سپاس و تشکر مینمایم و آرزوی سلامتی و سربلندی برای همهی این عزیزان را از خداوند منان خواستارم%
با تشکر فاطمه برزگر ولیلائی
نام : فاطمه
نام خانوادگی : برزگر ولیلائی
تاریخ تنظیم : 3/ 12/ 85
موضوع تحقیق : حیات وحش مازندران
نام دبستان : شهدای فرهنگی
نام معلم : خانم یوسفی
نام مدیر : خانم پیران دلیر
شهرستان : قائمشهر
پایه : چهارم ابتدایی
« فهرست مطالب »
پژوهش چیست ؟
گام اول : انتخاب موضوع تحقیق
گام دوم : مطالعه در مورد موضوع انتخاب شده
گام سوم : ساختن فرضیه
گام چهار : آزمودن فرضیه- جمعآوری اطلاعات- مصاحبه- نکات قابل توجه اطلاعات
گام پنجم : جمعبندی و نتیجهگیری
گام ششم : گزارشنویسی- منابع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حیات برزخی
پس از مرگ تا قیامت کبری
اگر چیزی میان دوچیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ» مینامند.
قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ»تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 میفرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحافیما ترکت، کلا انها کلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم یبعثون.
تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا میرسد میگوید: پروردگارا!مرابازگردان، باشد کار شایستهای در زمینههایی که نکردهام انجام دهم.ابدا، این صرفا سخنی است که او گویندهآن است و از جلو آنها(از حین مرگ)تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصلهای است.
صفحه : 515
این آیه تنها آیهایاست که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ» خوانده است.
علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده ونام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ» نهادهاند.
در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمدهاست که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی میکنند و درخواست بازگرداندن به دنیا مینمایند و به آنهاپاسخ منفی داده میشود.این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیاتاست که تقاضای بازگشت(رجوع)میکند ولی تقاضایش پذیرفته نمیشود.
آیاتی که دلالت میکند که انسان در فاصلهمرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس میکند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوهدارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز[یا شقاوت آلود] برخوردار است، زیاد است.مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآنکریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که میرساند انسان در فاصله بینمرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.این آیات بر چند گونه است: 1.آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهایصالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی یاد میکند که بلافاصله بعد از مرگ صورت میگیرد.اینگونه آیات زیاد است.آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون - که قبلا هر دو آیه را نقل و ترجمه کردیم - از این گونه آیات است.
2.آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسما میگویندکه فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران میگویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید،یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمیگذارند.دو آیه ذیل مشتمل بر این مطلب است: الذین تتوفیهم الملائکة طیبینیقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (1).
آنان که در حالی که پاکیزهاند فرشتگان آنان را تحویل میگیرندو فرشتگان به آنها میگویند: درود بر شما!همانا به موجب کردارهای شایستهتان وارد بهشت گردید.
.............................................................. 1.نحل/32.
صفحه : 516
قیل ادخل الجنة قال یالیت قومی یعلمون.بماغفر لی ربی و جعلنی من المکرمین (1).
(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشتشو!او گفت: ایکاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون میدانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرم خویش قرار داد.
در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن(مؤمنآل یس)با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیرخدا و پرستش مخلصانه خدا میخواندند دعوت میکند و سپس ایمان و اعتقاد خویش را اظهارمیدارد و از آنها میخواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.
در این آیات میگوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاهکه او به جهان دیگر رفت.در آن جهان در حالی که مغفرت و کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کردکه ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در این جهان آگاه میشدند.بدیهی است که همه این جریانهاقبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین جمعاند و کسی در روی زمین باقی نیست.
ضمنا این نکته را باید بدانیم که آنچهپس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، یعنی انواع بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقاماتقرب الهی متفاوتاند.بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام)رسیده است بعضی از این بهشتها مربوط بهعالم برزخ است نه عالم قیامت.علیهذا اینکه در دو آیه فوق کلمه بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.
3.دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنودفرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیما از حیات انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بیسعادتو بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قیامتیاد شده است.دو آیه ذیل از این گونه است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف
.............................................................. 1.یس/26 و 27.
صفحه : 517
علیهم و لا هم یحزنون (1).
گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند،بلکه نزد پروردگار خویش زندهاند و روزی داده میشوند، بدانچه خدا از فضل و رحمتخویش به آنها عنایت کرده شادماناندو آرزو میکنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها را با خود در این شهادت شریک ببینند.
و حاقبآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یومتقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (2).
عذاب ناراحت کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاهبر آن عرضه میشوند.آنگاه که قیامت بپا شود(گفته میشود)فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.
این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر میکند:یکی قبل از قیامت که ز آن به «سوء العذاب» تعبیر شده است و آن این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدونآنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشد العذاب» تعبیر شده است که فرمان میرسد که آنها را داخل آتشنمایید.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف عذاب دوم.همان طور که امیر المؤمنین علی(علیهالسلام)در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالمبرزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب دوم که مربوط به عالمقیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.
در روایات و اخباری که از رسول اکرم(ص)و امیر المؤمنین علی(علیهالسلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده است، درباره عالم برزخو حیات اهل ایمان و اهل مصیبت در این دوره، فراوان تاکید شده است.
رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین وکشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و
.............................................................. 1.آل عمران/169 و 170. 2.مؤمن/45 و 46.
صفحه : 518
به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بودمحقق یافتیم، آیا شما نیز وعدههای راستخدا را به درستی دریافتید؟بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول الله!شما با کشته شدگان و مردگان سخن میگویید!مگر اینها سخن شما را درک میکنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.
از این حدیث و امثال آن استفاده میشود که با آنکه با مرگ میانجسم و جان جدایی واقع میشود، روح علاقه خود را با بدن که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمیکند.
امام حسین(علیه السلام)در روز دهم محرم پس از آنکه نمازصبح را با اصحاب به جماعتخواند، بر گشت و خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد.در آن خطابه چنین گفت: «اندکی صبر و استقامت،