لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
-تاریخچةخانواده درمانی :
خانواده درمانی بعد از جنگ جهانی دوم یعنی اواخر دهة 1940 و اوائل دهة 1950 توسعه یافت . خانواده درمانی تحت تأثیر خانواده های اسکیزوفرنیک و مشکلات رفتاری و بزهکاری کودکان به سرعت پیشرفت نمود. فروید و بسیاری از روان پزشکان بیمار را از خانواده جدا می کردند تا از اثرات زیان آوراحتمالی در خانواده جلوگیری شود .
فروید با مطالعة گذشتة کودک مبتنی بر این عقیده که مشکلات نوروتیکی بیماران به رفتارهای متقابل و تعاملات ناسالم دوران کودکی آنها با پدرو مادرشان بر می گردد ، به مداوای بیمار می پرداخت .ناتان آکرمن از بنیانگذاران خانواده درمانی است و کتاب او تحت عنوان ‹‹ پویائی های روانی زندگی خانوادگی ، 1958 ›› درهای جدیدی به روی خانواده درمانی بازکرد . او از روانکاوی
به خانواده درمانی رسید . در سال 1937 متوجه گردید که مصاحبه فردی با کودک و اعضای خانواده به نتیجة مطلوب که تغییر رفتار کودک است نمی رسد ، لذا کلیة افراد خانواده را با هم مورد مصاحبه قرارداد.
بنابراین کارهای آکرومن و سایر همکارانش در رابطه با کودکان بزهکار و خانواده های اسکیزوفرنیک شروع واقعی نهضت خانواده درمانی بوده است .آکرومن معتقد بود با کسب مهارت در کار با تمامی گروه خانواده به بعد جدیدی در درمان بیماری های روانی و مشکلات خانوادگی میرسیم .
در پایان دهة 1950 خانواده درمانی با این نگرش که با درمان های دیگر متفاوت است ، شناخته شد . در این درمان ، پذیرفته شد که هدف ، تغییر ساختار خانواده است نه تغییر رفتارهای فردی و اعضای خانواده ، به عبارت دیگر خانواده درمانی یک روش درمانی نیست بلکه نوعی درمان با ویژگی ها هدف های خاص می باشد .
تعریف روان درمانی خانواده :
روان درمانی خانواده ارائه خدمت به منظور بالا بردن احساس وحدت ، انس و آرامش و رحمت و مودّت در خانواده است . مشاوران خانواده پس از کسب تجربه روی تعداد زیادی از خانواده ها به این نتیجه رسیدند که خانواده درمانی یک روش نیست ، بلکه یک بینش خاص در مورد مشکلات انسانی است . مشاور خانواده مشکلات هر فرد را در رابطه با خانواده اش مورد مطالعه قرارمی دهد .
مشاوران خانواده معتقدند که مشکلات فرد ناشی از روابط او با دیگران است و منظوراز دیگران در نظر اول خانوادةوی می باشند .بنابراین درمان فردی هم نوعی مداخلة درمانی در خانواده است . این توجیه غلط است که ما در خانواده درمانی به این دلیل که چون فرد بیمار است به درمان او بپردازیم و برای درمان او اقدام کنیم . درمانگر به جای آنکه برای تغییر دادن فرد بکوشد ، هدفش دگرگون کردن رفتارهای حاکم بر روابط اعضای خانواده است .
تفاوت های خانواده درمانی :
دیدگاه فردی با دیدگاه خانواده درمانی کاملاً متفاوت است که ما به پاره ای از این تفاوتها اشاره می کنیم :
دیدگاه درمان فردی به گذشتة فرد اهمیت می دهد و در این دیدگاه اعتقاد بر این است که گذشتة فرد وضعیّت فعلی او را به وجود آورده است . در حالیکه خانواده درمانی وضعیت فعلی را مورد توجه قرار میدهد و برای تغییر آن اقدام می کند . مشاور خانواده وضعیت گذشته را زمانی مورد بررسی قرار می دهد که در تغییر وضع حاضر کمک کند .
درمانگر معتقد به درمان فردی ، فرد را بعنوان مشکل را بیمار می پذیرد و کوشش میکند مشکل او را درمان کند ، د رحالیکه مشاور خانواده از کاربرد کلمة‹‹ بیمار›› پرهیز می کند و منظور او از مراجع ، فردی است که علائم اختلال دارد که در رابطه با خانواده مورد بررسی قرار میگیرد .
دیدگاه فردی در پی تشخیص ناراحتی فرد و تعیین نوع بیماری یا مشکل است و هدفش کمک به مراجع برای رفع مشکل یا درمان بیماری است ، در صورتیکه خانواده درمانگر پس از کسب اطلاعات مختصری ، کار درمان را در رابطه با تغییر جوّ حاکم بر خانواده شروع می کند . مشاور خانواده خود را جدا از وضع بیمار نمید اند . او خودش و بیمار و کلیةاعضای خانواده و شبکة خویشاوندی را در بروز مشکل و درمان آن دخیل و سهیم می داند .
مشاور خانواده سعی می کند از آشکار نمودن عواطف مخرّب و خصومت افراد خانواده با یکدیگر پرهیز کند و بعلاوه مسائل خانواده ها را یکسان نمی بیند . لذا ممکن است درمانگر کارخود را با تمام اعضای خانواده شروع کند و بعد به اقتضای هر مورد با یک عضو و یا زن و شوهر و یا هر ترکیب دیگر مصاحبه کند .
خانواده و مراحل تکامل آن :
خانواده کوچک ترین واحد یک جامعه است که از نظر اثرات فردی و اجتماعی دارای اهمیت زیادی است و به همین علّت چون مشکلات خانواده دررابطه با کل اعضای خانواده می باشد ، خانواده درمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
تعریف مشکل :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
اشاره
تجربه هر نسل ، جهان ذهنی و افقهای آیندة آن را رقم میزند. بعد از انقلاب، به دلیل وقوع پدیدههای مختلف نظیر جنگ تحمیلی و دگرگونیهای عمده سیاسی اجتماعی، هر گروه سنی، تجربهای خاص از جهان پیرامون خود داشت که جهان ذهنی آنها را از دیگر گروههای سنی جدا میکرد. به ویژه اگر این مقایسه را میان جامعه قبل و بعد از انقلاب انجام دهیم، تفاوت این تجربه بیشتر خود را نشان میدهد. اکنون پرسش این است که آیا میان نسل جدید و قدیم تفاوتی مشاهده میشود؟ اگر چنین است این تفاوت بیشتر در چه زمینههایی است؟ مقالة حاضر بخشی از گزارش تحلیلی تحت عنوان «شکاف نسلها» است که به وسیلة آقای هادی جلیلی و به سفارش مؤسسه پژوهشهای آیندهنگری تهیه شده است. این گزارش با اتکاء به دادههای به دست آمده از پژوهش «بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی در ایران» صورت گرفته است.
معرفی منابع گزارش:
آنچه که در اینجا بدان استناد میگردد نتایج حاصل از دو بررسی پیمایشی در سطح ملی یکی پیش ازانقلاب اسلامی ودیگری پس از آن میباشد. در این تحقیقات پاسخهای به دست آمده بر مبنای سن، جنس،تحصیلات، درآمد و وضع تأهل افراد طبقهبندی گردیده تا بتوانند عواملی را که در شکلگیری نگرشها و رفتارهای گوناگون اجتماعی ـ فرهنگی مؤثرند، بیابند، اما در اینجا بنا به ماهیت این گزارش به جز عامل سن به عوامل دیگر توجهی نشان ندادهایم. در حقیقت میتوان این گزارش را تحلیلی ثانوی از یافتههای پیمایشهای پیش و پس از انقلاب به شمار آورد.
تحقیق پیش از انقلاب از سوی دکتر اسدی و همکارانشان و تحت عنوان «گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی در ایران» انجام پذیرفته است. پس از انقلاب اسلامی دکتر محسنی و همکارانشان این تحقیق را میتوان «بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی ـ سیاسی در ایران» و (البته با تغییرات بسیار) مجدداً تکرار نمودند. تحقیق نخست در سال 1353 منتشر گردید، گزارش تحقیق بعدی نیز در سال 1375 منتشر گردید که بر مبنای اطلاعات جمعآوری شده در سال 1374 تهیه شده است.
مبنای این گزارش مقایسة پاسخهای ارائه شده در هر یکاز این گزارشها بر اساس گروههای سنی است. البته اگر چه ممکن است بررسی پاسخهای تمامی گروههای سنی به ظاهر امکان پذیر به نظر برسد، اما به جهت وضوح امر و سهولت نتیجه گیری و میسر ساختن امکان تعقیب تغییرات لازم بود که حداکثر اختلافات را در نظر بگیریم و از اغتشاشی که با طرح تمامی گروههای سنی پیش میآمد جلوگیری نمائیم.
بر همین اساس تنها دو گروه سنی مورد مقایسه قرار گرفتهاند که عبارتند از گروه سنی 15-24 و 55 و بیشتر. منظور از جوانان در این گزارش گروه سنی 15-24 ساله (در این تحقیق سال 1374 به صورت 16-24 ذکر گردیده) است به گروه سنی 55 و بیشتر به عنوان سالخورده اطلاق گردیده. البته در این تحقیق سال 53 گروههای سنی دقیقتر از سال 74 طبقهبندی شده و گروههای 55-64 ساله و 65 سال و بیشتر نیز وجود دارند. از آنجا که هماهنگی لازم میان این دو، طبقهبندی از شاخص سن وجود ندارد به اجبار دستهبندی سنی 55 و بیشتر را انتخاب کرده (طبقهبندی تحقیق سال 74) و میانگین پاسخهای دو گروه سنی 64-55 و 65 و بیشتر به عنوان پاسخ گروه سنی 55 و بیشتر در سال 1353 انتخاب شد.
البته این امکان به لحاظ نظری وجود دارد که پاسخگویان پیش از انقلاب را به عنوان نسل سالخوردهتر تلقی کرده و پاسخگویان به تحقیق سال 1374 را نسل جوانتر بشماریم. و علاوه بر مقایسة میان پاسخگویان جوان و سالخورده هر تحقیق مقایسهای نیز میان این دو نسل به عمل آوریم. اما از آنجا که این دو پیمایش با سئوالات متفاوتی طراحی شده بودند مقایسة قبل و بعد از انقلاب اسلامی تنها در موارد بسیار معدودی قابل انجام است. بنابراین علاوه بر مقایسة موارد مشترک سعی خواهیم کرد تا رویکردهای کلی مشترک را نیز با یکدیگر مقایسه نمائیم (اگر چه دارای سئوالات مشابهی نیستند).
گزارش مربوط به پیمایش سال 74 دارای سه بخش و چهارده فصل است . در میان این چهارده فصل هفت فصل که تناسب گردید که به ترتیب عبارتند از :
فصل دوم : نگرشها دربارة ازدواج و خانواده :هنجارها و ارزشها
فصل ششم : فرهنگ و جنسیت
فصل هفتم : رضایت اجتماعی
فصل نهم: عقاید و نگرشها دربارة نیروهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
فصل دهم: ارزشهای اجتماعی
و فصل یازدهم : رفتارهای مذهبی
.
شکاف نسلها در سال 1374
شکاف نسلها را در این تحقیق میتوان از طریق بررسی پاسخهای دریافتی در فصلهای دوم، ششم، هفتم، نهم، دهم و یازدهم بهتر مورد ارزیابی قرار داد. بنابراین سئوالهایی که درهر فصل بیشتر از سایر سئوالات به موضوع این گزارش مربوط بودهاند مورد توجه قرار گرفتهاند و از ذکر تمامی سئوالات مطرح شده خودداری گردیده است.
لازم به ذکر است که اعداد تمامی جداول برای قابل مقایسه بودن به درصد ذکر گردیدهاند.
شکاف نسلها در «نگرشها دربارة ازدواج و خانوادهها : هنجارها و ارزشها»
این بخش که فصل دوم گزارش را تشکیل میدهد به دو امر ازدواج و خانواده پرداخته و یکی از بنیادیترین ارزشهای اجتماعی امروز ایران؛ خانواده را مورد بررسی قرار میدهد. با بررسی پاسخهای موجود به این نتیجه میرسیم که اجماع و توافق بسیار نزدیکی میان جوانان و سالخوردگان بر سر ارزشهای خانوادگی و روشهای تشکیل خانواده وجود دارد.
شکاف نسلها در «نگرش نسبت به جنسیت»
موضوع زنان، حقوق و میزان مشارکت مجاز آن در جامعه و نقش و کارکردهایشان از جمله مسائل مهمی است که میتواند نشانگر ایجاد تغییرات گسترده در یک جامعة سنتی باشد. در گذشته زنان تنها کارکردهای خانوادگی یا به عبارتی عاطفی را به عهده داشتند. اگر چه به یقین این نگرش تا حدودی تغییر یافته اما هنوز نشانههایی از آن باقی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
-تاریخچةخانواده درمانی :
خانواده درمانی بعد از جنگ جهانی دوم یعنی اواخر دهة 1940 و اوائل دهة 1950 توسعه یافت . خانواده درمانی تحت تأثیر خانواده های اسکیزوفرنیک و مشکلات رفتاری و بزهکاری کودکان به سرعت پیشرفت نمود. فروید و بسیاری از روان پزشکان بیمار را از خانواده جدا می کردند تا از اثرات زیان آوراحتمالی در خانواده جلوگیری شود .
فروید با مطالعة گذشتة کودک مبتنی بر این عقیده که مشکلات نوروتیکی بیماران به رفتارهای متقابل و تعاملات ناسالم دوران کودکی آنها با پدرو مادرشان بر می گردد ، به مداوای بیمار می پرداخت .ناتان آکرمن از بنیانگذاران خانواده درمانی است و کتاب او تحت عنوان ‹‹ پویائی های روانی زندگی خانوادگی ، 1958 ›› درهای جدیدی به روی خانواده درمانی بازکرد . او از روانکاوی
به خانواده درمانی رسید . در سال 1937 متوجه گردید که مصاحبه فردی با کودک و اعضای خانواده به نتیجة مطلوب که تغییر رفتار کودک است نمی رسد ، لذا کلیة افراد خانواده را با هم مورد مصاحبه قرارداد.
بنابراین کارهای آکرومن و سایر همکارانش در رابطه با کودکان بزهکار و خانواده های اسکیزوفرنیک شروع واقعی نهضت خانواده درمانی بوده است .آکرومن معتقد بود با کسب مهارت در کار با تمامی گروه خانواده به بعد جدیدی در درمان بیماری های روانی و مشکلات خانوادگی میرسیم .
در پایان دهة 1950 خانواده درمانی با این نگرش که با درمان های دیگر متفاوت است ، شناخته شد . در این درمان ، پذیرفته شد که هدف ، تغییر ساختار خانواده است نه تغییر رفتارهای فردی و اعضای خانواده ، به عبارت دیگر خانواده درمانی یک روش درمانی نیست بلکه نوعی درمان با ویژگی ها هدف های خاص می باشد .
تعریف روان درمانی خانواده :
روان درمانی خانواده ارائه خدمت به منظور بالا بردن احساس وحدت ، انس و آرامش و رحمت و مودّت در خانواده است . مشاوران خانواده پس از کسب تجربه روی تعداد زیادی از خانواده ها به این نتیجه رسیدند که خانواده درمانی یک روش نیست ، بلکه یک بینش خاص در مورد مشکلات انسانی است . مشاور خانواده مشکلات هر فرد را در رابطه با خانواده اش مورد مطالعه قرارمی دهد .
مشاوران خانواده معتقدند که مشکلات فرد ناشی از روابط او با دیگران است و منظوراز دیگران در نظر اول خانوادةوی می باشند .بنابراین درمان فردی هم نوعی مداخلة درمانی در خانواده است . این توجیه غلط است که ما در خانواده درمانی به این دلیل که چون فرد بیمار است به درمان او بپردازیم و برای درمان او اقدام کنیم . درمانگر به جای آنکه برای تغییر دادن فرد بکوشد ، هدفش دگرگون کردن رفتارهای حاکم بر روابط اعضای خانواده است .
تفاوت های خانواده درمانی :
دیدگاه فردی با دیدگاه خانواده درمانی کاملاً متفاوت است که ما به پاره ای از این تفاوتها اشاره می کنیم :
دیدگاه درمان فردی به گذشتة فرد اهمیت می دهد و در این دیدگاه اعتقاد بر این است که گذشتة فرد وضعیّت فعلی او را به وجود آورده است . در حالیکه خانواده درمانی وضعیت فعلی را مورد توجه قرار میدهد و برای تغییر آن اقدام می کند . مشاور خانواده وضعیت گذشته را زمانی مورد بررسی قرار می دهد که در تغییر وضع حاضر کمک کند .
درمانگر معتقد به درمان فردی ، فرد را بعنوان مشکل را بیمار می پذیرد و کوشش میکند مشکل او را درمان کند ، د رحالیکه مشاور خانواده از کاربرد کلمة‹‹ بیمار›› پرهیز می کند و منظور او از مراجع ، فردی است که علائم اختلال دارد که در رابطه با خانواده مورد بررسی قرار میگیرد .
دیدگاه فردی در پی تشخیص ناراحتی فرد و تعیین نوع بیماری یا مشکل است و هدفش کمک به مراجع برای رفع مشکل یا درمان بیماری است ، در صورتیکه خانواده درمانگر پس از کسب اطلاعات مختصری ، کار درمان را در رابطه با تغییر جوّ حاکم بر خانواده شروع می کند . مشاور خانواده خود را جدا از وضع بیمار نمید اند . او خودش و بیمار و کلیةاعضای خانواده و شبکة خویشاوندی را در بروز مشکل و درمان آن دخیل و سهیم می داند .
مشاور خانواده سعی می کند از آشکار نمودن عواطف مخرّب و خصومت افراد خانواده با یکدیگر پرهیز کند و بعلاوه مسائل خانواده ها را یکسان نمی بیند . لذا ممکن است درمانگر کارخود را با تمام اعضای خانواده شروع کند و بعد به اقتضای هر مورد با یک عضو و یا زن و شوهر و یا هر ترکیب دیگر مصاحبه کند .
خانواده و مراحل تکامل آن :
خانواده کوچک ترین واحد یک جامعه است که از نظر اثرات فردی و اجتماعی دارای اهمیت زیادی است و به همین علّت چون مشکلات خانواده دررابطه با کل اعضای خانواده می باشد ، خانواده درمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
تعریف مشکل :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مدیریت خانواده
خانواده یکی از ارکان مهم و اساسی هر جامعه ای می باشد . خانواده محل تجلی بسیاری از خواسته های جامعه است و شکوفایی هر جامعه ای در شکوفایی نهاد خانواده نهفته است ، مدیریت هر خانواده نیز نقش بسزایی در رشد و شکوفایی سازمان ها اعم از دولتی و خصوصی دارد و بسیاری از اصول و مقررات سازمان ها نیز نشأت گرفته از اصول و مقررات حاکم بر خانواده ها می باشد . خانواده به منزله یک واحد منسجم و پویا می باشد که در جهت نیل به اهداف واحد گام برمی دارد و همه اعضای یک خانواده می بایست همگام با یکدیگر در جهت تأمین خواسته های مشروع خانواده تلاش و حرکت نمایند . به منظور تأمین خواسته های مشروع خانواده لازم است خانواده ها همانند سازمان دارای اهداف و برنامه های مشخص و معین باشند و برای رسیدن به این اهداف و برنامه ها اصول و موازینی را به کار ببرند که اهم این اصول و موازین به شرح ذیل می باشد :
۱- اصل وحدت هدف :
یکی از اصول مهم و اساسی در مدیریت خانواده ، داشتن هدف و یا اهداف واحد می باشد . هر خانواده باید برای خود هدف یا اهداف واحدی داشته باشد و تمام سعی و تلاش خانواده بر این باشد که اهداف همسو و هم جهت باشد . داشتن اهداف متضاد و متفاوت می تواند مشکلاتی را در فرآیند سازگاری خانواده ایجاد و خانواده را دچار دوگانگی یا چند گانگی نماید .
۲- اصل وحدت مدیریت :
یکی دیگر از اصول مدیریت خانواده ، وحدت رویه در مدیریت خانواده و مدیریت واحد در خانواده می باشد . منظور از وحدت مدیریت این است که خانواده دارای مدیر واحدی باشد و مدیریت و هدایت اهداف و برنامه های خانواده را پذیرفته باشد . البته داشتن یک مدیر واحد در خانواده به مفهوم این نیست که سایر اعضای خانواده نقشی در مدیریت و اداره امور خانواده ندارند بلکه به این مفهوم است که مدیر خانواده نقش هماهنگ کننده بین اعضای خانواده را دارد و صرفاً در تصمیم گیری های اساسی که اعضاء خانواده می بایست تابع نظرات مدیر خانواده باشد و در سایر موارد تصمیمات تعامل محور باشد.
۳- اصل تقسیم کار :
یکی دیگر از اصول مدیریت در خانواده اصل تقسیم کار می باشد . اصل تقسیم کار به این مفهوم است که هر کس در خانواده متناسب با نقش و توان خود مسئولیتی را بپذیرد و همگام با سایر اعضای خانواده به منظور تحقق اهداف و برنامه های خانواده ایفای نقش نماید . یکی از مزیت مهم اصل تقسیم کار در این است که از هر کس متناسب با مسئولیتی که بعهده او گذاشته شده انتظار می رود که وظایف خود را به نحو احسن انجام داده و پاسخگوی سایر اعضای خانواده باشد و این احساس که همه مسئولیت ها بر دوش یک نفر باشد و سایرین وظیفه ای در قبال خانواده نداشته باشد . کاهش یافته و حس و روحیه تعاون و همکاری در خانواده جایگزین حس عدم مسئولیت پذیری گردد .
۴- اصل مشورت :
یکی از اصول مهم و اساسی در مدیریت خانواده اصل مشورت و تبادل نظر در بین اعضای خانواده می باشد . هر یک از اعضای خانواده متناسب با ظرفیت و توانایی های خود همچنین متناسب باشد مکانی و زمانی وظیفه دارد که در پیشبرد اهداف خانواده بحث و تبادل نظر نموده و هم از تجارب سایر اعضای خانواده در تصمیم گیری ها بهره مند باشد و هم خود با توجه به تجارب خود سایر اعضای خانواده را در تصمیم گیری ها بهره مند سازند . کاربرد این اصل در مدیریت خانواده موجب حس تفاهم و همدلی خانواده می گردد و خانواده احساس هویت و ارزشمندی بیشتری می یابد و میزان مشارکت و همکاری اعضاء در پیشبرد اهداف خانواده افزایش می یابد .
۵- اصل برنامه ریزی :
یکی دیگر از اصول مدیریتی خانواده اصل برنامه ریزی می باشد . منظور از اصل برنامه ریزی این است که مدیریت خانواده برای پیشبرد اهداف خانواده می بایست متناسب با منابع موجود در خانواده برنامه ریزی و نیازهایی را بر اساس سلسله مراتب نیازها و ترتیب تقدم هر کدام از نیازها اولویت بندی نماید . اصل برنامه ریزی موجب ایجاد تعادل درخواستهای منطقی خانواده می گردد و خانواده را در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده رهنمود می سازد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
تاثیر نماز در تحکیم بنیان خانواده
در جهان مادی امروز که نهاد خانواده در حال اضمحلال توسط فساد و فحشاء است بزرگترین دغدغه های خانواده ها برای نجات فرزندانشان از این منجلاب فساد و فحشاست و قرآن این کتاب زندگی بشر سالها پیش از این راه نجات را بیان کرده است؛«اتل ما اوحی الیک من الکتاب واقم الصلاه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر والله یعلم ما تصنعون؛هر چه را از این کتاب بر تو وحی شده است تلاوت کن و نماز بگزار ،که نماز آدمی را از فحشا و منکر باز می دارد و ذکر خدا بزرگ تر است وخدابه کارهایی که می کنید آگاه است.»همانطور که در روایات نیز وارد شده است هنگامی که فرزندی به دنیا می آید مستحب است در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفته شود چراکه این عمل باعث می شود انسان از کودکی با نماز آشنا شود و بنابراین از شر شیطان در امان باشد؛کم نیستند اینگونه احادیث که بر آموزش نماز به کودکان تاکید دارند؛دراین میان باید دید که چگونه می توان این فریضه الهی را که به گفته مقام معظم رهبری نیاز آدمی و دریچه ای است که هوای پاک آزادی را از عالم معنا به ما می رساند و دل را از آلودگی و بیخبری می رهاند را به گونه ای در خانواده ها نهادینه کرد که پیوند نماز و خانواده پیوندی نا گسستنی باشد.
نقش نماز در آرامش روانی خانواده
1ـ عدم احساس گناه و یا کاهش آن
آدمی آنگاه که به سجاده مینشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا که قرآن میفرماید «لا تقربوا الصّلاة و انتم سکاری» آنگاه که مست هستید، نزدیک نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.
نماز آدمی را از فحشا و منکرات باز میدارد. «انّ الصّلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگیها در پرتو نماز محو و نابود میشوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاک و مصفّا میشود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست میآید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی که در آن تاریکی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز میشود. چنان که پیامبر فرموده انسانی که نمازهای پنجگانه را به جای میآورد، مانند آن است که در رودی پنج بار شنا کرده و از آلودگیها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبکی بار گناه آدمی میانجامد. زیرا قرآن میفرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیکیها، بدیها و گناهان را میزدایند و از بین میبرند و نماز یکی از برترین حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و نا امنی بدانیم و گناه نکردن و یا انجام عملی را که گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه میگردد و اگر فردی گناهی را مرتکب شده انجام نماز که یکی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف میدهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا میکند، میتوان نتیجه گرفت که به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یکایک اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان میآورند و در پناه آن با موفقیت زندگی میکنند. زیرا احساس گناه در همه آنان کاهش مییابد.
2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت میشود. شخصیت برخوردار از توحید به گونهای است که جنبههای گوناگون آن با یکدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه که در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل میکند و چون اینگونه رفتار میکند، خود نیز در خویشتن تضاد نمییابد و در نهایت به یکپارچگی (خویشتن) دست مییابد به نحوی که جنبهای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید میکند و انسان به هنگام برخورد با او احساس میکند که با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم میآورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان میآورد، او را اللّه خطاب میکند و رب عالمیان مینامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حکایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه که باعث تشتت و تفرقه میشود، ایمان داشتن به ربّهای گوناگون است. قرآن میفرماید:
ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار آیا داشتن ربهای متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی که قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی میکند و میفرماید: «لو کان فیهما الهة الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین میشد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر میگرفت و آنان که اکنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
اعضای خانواده نیز اگر همه با یکدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یکدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یکدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
سؤال این است که چه کسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار میدهند. آنها که در درون خویش تضادی دارند و یا آنها که با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را کاهش میدهد. زیرا که به شخصیت فرد وحدت و یکپارچگی میبخشد و دیگر آن که افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یکدیگر منسجم و متحد میسازد. لذا بین آنها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمیشود. در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، کمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است که در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا میکند. پس نماز میتواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یکپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه میشود افرادی که به وحدت درونی دست یافتهاند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (که یکی از مصداقهای آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یکی از رموز آرامش آن است.
3ـ افزایش اعتماد به نفس
نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم میآورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن میگوید، از او استعانت میجوید. «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» توان بیشتری را در خود احساس میکند که ناشی از اتکای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. او در این حال خود را بسان قطرهای میداند که با دریا پیوند خورده است.
قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست
بدین ترتیب درمییابیم که آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار میگیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی مییابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیتهای او در زندگی میشود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان که قرآن میفرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاة از نماز و روزه کمک بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفقتر است و موفقیتهای روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.
اولیای الهی که خوب نماز میخوانند نه میترسند و نه محزون میشوند. «الا انّ اولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» و آدمی که نه میترسد و نه محزون است، از آرایش روانی برخوردار است.
در محیط خانوادهای که اعضای آن نماز را بر پا میدارند و همگی از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند، فضای آرامی حاکم است و اعتماد به نفس یکدیگر را تقویت مینمایند. آنان همچون ظروف مرتبطی هستند که به هنگام برداشتن آب از یکی از آن ظرفها، ظرفهای دیگر جای خالی آن را پر میکنند، با این تفاوت که در اینجا، اعتماد به نفس خود آنان کاهش نمییابد. در حالی که وقتی ظرفهای مرتبط، جای خالی شده آب ظرفی را پر میکنند، از میزان کمتری از آب برخوردار میشوند.
آنها شکرانه بازوی توانا را به گرفتن دست ناتوان میدانند و دست افتادگان را به هنگام ایستادن میگیرند و بدین ترتیب آنها که از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند، در محیط خانواده، زمینه افزایش اعتماد به نفس را در دیگر اعضای خانواده فراهم میکنند تا آنها هر چه بیشتر استعدادهای