واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ

درآمدطرح خاورمیانه بزرگ واکنش های بسیار متفاوتی را برانگیخته است. کشورهای اروپایی نسبت به عملی بودن و موفقیت طرح خاورمیانه بزرگ به دیده شک می نگرند و نگرانند که سیاست جدید آمریکا موجب تشدید بی ثباتی و فروپاشی دولت های منطقه گردد. از سوی دیگر، اروپا نگران است که نومحافظه کاران آمریکا با استفاده از این طرح ابتکار عمل در منطقه خاورمیانه را از دست اروپائیان برباید. دولتهای منطقه که غالبا از پشتیبانی مردم برخوردار نمیباشند و از هر تغییر جدی هراسانند این سیاست را دخالت در امور داخلی خود میدانند. بسیاری از نیروهای سیاسی منطقه طرح خاورمیانه بزرگ را یک طرح امپریالیستی با چهره دموکراتیک میدانند که هدف آن گسترش هژمونی آمریکا بر منطقه و دستیابی به ثروت نفت آن میباشد. بسیاری دیگر آنرا راه نجات خاورمیانه از بنیادگرایی وحکومتهای استبدادی میدانند. عده ای برای طرح خاورمیانه بزرگ اساسا ارزش استراتژیک قائل نیستنتد و آنرا یک حرکت تاکتیکی از سوی آمریکا برای منحرف ساختن افکار عمومی جهان نسبت به حمله به عراق میدانند. برخی از منتقدین برآنند که با توجه به تجربه عراق طرح خاورمیانه بزرگ اساسا منتفی و شکست خورده است. از سوی دیگر عده ای از سیاستگذاران آمریکا تاکید میکنند که طرح خاورمیانه بزرگ هنوز در آغاز راه است و خواهان بودجه و پشتیبانی سیاسی بیشتر برای اجرای این طرح میباشند. علیرغم اختلاف نظرهای فوق، غالب بازیگران صحنه سیاست "خاورمیانه بزرگ" ضرورت انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در منطقه تحت پوشش طرح خاورمیانه بزرگ را میپذیرند و معتقدند که خاورمیانه از نظر ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک در دهه آینده نقشی کلیدى در صحنه سیاست جهان ایفا خواهد کرد. اکنون که متجاوز از یک سال از تصویب طرح خاورمیانه بزرگ توسط سران گروه 8 و آغاز کار رسمی آن میگذرد این سوال مطرح میشود که عملکرد این سیاست چه بوده، تاکنون با چه مشکلات و چالشهایی روبرو شده است و دورنمای آینده آن چگونه میباشد؟ نوشته حاضر نگاه مختصری به این پرسشها است. بخش نخست این نوشته به بررسی تاریخچه، برنامه های پیشنهادی و بودجه طرح خاورمیانه بزرگ می پردازد. بخش دوم نقدهایی را که نسبت به طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شده اند بررسی میکند. بخش سوم به بررسی پاره ای شاخص های نظری اختصاص داده شده است که ازآنها میتوان برای تدوین و تدقیق برنامه اصلاحات اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه استفاده نمود. بخش چهارم به بررسی طرح های اتحادیه اروپا و مقایسه آنها با طرح خاورمیانه بزرگ می پردازد. بخش پنجم به ارائه چند ملاحظه پایانی اختصاص داده شده است. 1. طرح خاورمیانه بزرگتاریخچهطرح خاورمیانه بزرگ The Greater Middle East and North Africa Initiative (GMENAI))) برای نخستین بار در 12 سپتامبر 2002 توسط کولین پاول مطرح گردید. همزمان آقای پاول تاسیس بنیاد انترپرایز (Enterprise) را اعلام کرد و متعهد شد آمریکا به کشورهایی مانند عربستان سعودی، لبنان، الجزیره و یمن برای الحاق به سازمان تجارت جهانی کمک نماید، مناسبات تجاری دوجانبه خود را با کشورهایی نظیر مصر و بحرین گسترش دهد، از برنامه های منطقه برای انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اصلاح نظام آموزشی حمایت نماید و از مبارزات شهروندان منطقه برای کسب آزادی های سیاسی و استقرار دموکراسی پشتیبانی کند . متعاقبا، در ژانویه سال 2003 معاون رئیس ‌جمهور ایالا‌ت‌ متحده، دیک چینی در اجلاس سازمان جهانی اقتصاد(WEO) که در شهر داووس(Davos) سویس برگزار گردید «استراتژی پیشرو برای آزادی» را مطرح ساخت که دولت آمریکا را "متعهد به حمایت از کسانی می‌نماید که در راه اصلاحات در خاورمیانه بزرگ فعالیت می‌نمایند و فداکاری به خرج می‌دهند." وی تاکید کرد دولت بوش مصر است "دموکراسی را در سراسر خاورمیانه و فراسوی آن ارتقاء بخشد." از سوی دیگر، نیکولاس برنز (Nicholas Burns) نماینده ایالات‌متحده در ناتو در سخنرانی خود در اکتبر 2003 در شهر پراگ از اروپا دعوت نمود تا تلاش‌های خود را بر روی برقراری صلح و امنیت در«خاورمیانه بزرگ» متمرکز سازد." در نوامبر 2003 دولت بوش طرح خود را برای خاورمیانه بزرگ رسما اعلام کرد . متعاقبا، دولت امریکا پیش نویس طرح «خاورمیانه بزرگ» را پیش از اینکه کشورهای عرب را از محتوای آن مطلع سازد بین کشورهای گروه 8، جهت بررسی در نشست آتی در ژوئن 2004 توزیع نمود.طرح خاورمیانه بزرگ از یکسو با مخالفت شدید کشورهای عربی و از سوی دیگر با سوء ظن و تردید کشورهای اتحادیه اروپا مواجه گردید. کشورهای عربی هراسان از پیآمدهای آن برای دولتهای خود این طرح را دخالت در امور داخلی خود انگاشتند. کشورهای اروپایی در عین پشتیبانی از این طرح آنرا غیرواقع بینانه و بلند پروازانه خواندند. آقای ژیراک رئیس جمهور فرانسه در 9 ژوئن هشدار داد که "تحریک منطقه برای ایجاد تغییرات میتواند موجب تقویت بنیادگرایی و فروافتادن به دام مهلک جنگ تمدن ها گردد ". بعد از انتقادات اولیه از طرح خاورمیانه بزرگ (GMENAI)، دیپلماتهای آمریکا و اروپا بمنظور به جریان انداختن طرح خاورمیانه بزرگ، رهبران کشورهای عربی را تشویق نمودند تا برنامه اصلاحات اقتصادی وسیاسی خود را تا پیش از نشست سران گروه 8 در ژوئن 2004 تدوین و ارائه نمایند تا در این نشست طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان واکنش گروه 8 به برنامه سران عرب ارائه گردد. در ژانویه 2004 دولت یمن یک کنفرانس منطقه ای پیرامون دموکراسی، حقوق بشر و نقش دادگاه های بین المللی برگزار نمود. قطعنامه این کنفرانس که به قطعنامه « سنا» معروف میباشد، پشتیبانی کلیه نمایندگان از اصول دموکراسی را تصریح نمود، خواهان پایان دادن به اشغال سرزمین های عربی شد و پیشنهاد تشکیل « فوروم گفتگوی دموکراتیک عربی» برای ارتقاء تبادل نظر بین دولتها و گروه های جامعه مدنی کشورهای عربی را ارائه کرد. همزمان، آقای بوش درجریان یک سخنرانی پیشنهاد کرد که یک منطقه تجارت آزاد میان ایالات‌متحده و خاورمیانه ظرف مدت یک دهه تأسیس گردد. متعاقب کنفرانس سنا، در ماه فوریه 2004



خرید و دانلود  مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ


تحقیق در مورد نفت خاورمیانه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نفت خاورمیانه: آفت یا موهبت

نرجس‌خاتون براهویی دسترسی نفت، مهمترین هدف استراتژیک آمریکا پس از امنیت ملی است

 

سه موضوع مبنای داستان تاریخی نفت را در قرن بیستم و سپس بیست و یکم تشکیل می‌دهد: نخستین آنها ظهور کاپیتالیسم و بازرگانی مدرن و تبدیل نفت به بزرگ‌ترین و فراگیرترین کسب وکار جهان است. نفت به واقع بزرگ‌ترین صنعتی است که در قرن نوزدهم شکل گرفت و بر پایه آن شرکت‌های چند ملیتی بزرگ بتدریج در طی قرن بیستم تشکیل شدند که کنترل این مهم‌ترین منبع ثروت بشری را به دست گرفتند. حتی ظهور تکنولوژی مدرن به مثابه کالا در دهه‌های پایانی قرن بیستم هم نتوانست از اهمیت نفت بکاهد. به قول برخی از محققان، یک بشکه نفت هنوز تاثیری برابر با پیشرفت در علوم کامپیوتری دارد و تا زمانی که انرژی جایگزین دیگری یافت نشود، تاثیر دامنه دار نفت بر اقتصاد جهان ادامه خواهد یافت و هنوز شرکت‌های نفتی درآمدزا ترین شرکت‌های اقتصادی باقی می‌مانند. موضوع دوم پیوستگی نفت به عنوان کالای تجاری با استراتژی‌های ملی و بین‌المللی است. از نیمه دوم قرن بیستم نفت کانون منازعات و تحولات جهانی و منطقه‌ای قرار گرفته است، هر چند غرض اصلی یعنی نفت در منازعات پوشیده مانده است. از آنجا که نفت و فرآورده‌های آن مبنای توسعه صنعتی کشورهای قدرتمند جهان را تشکیل می‌داد، دسترسی به آن تضمین‌کننده تداوم جریان توسعه و نیز قدرت بود. از همین رو است که جوزف نای تئوریسین روابط بین‌الملل این غرض را آشکارا بیان می‌کند و معتقد است، تنها دلایلی که به ورود ایالات متحده به جنگی مستقیم مشروعیت می‌بخشد، یکی وقتی است که خاک کشور مورد حمله قرار گیرد و دیگری مورد تهدید قرار گرفتن دسترسی ایالات متحده نفت است. علاوه بر این، نفت، جریانی از ثروت و در نتیجه اهمیت و نقش بین‌المللی در کشورهای کوچکی ایجاد کرد که پیش از آن در عرصه سیاست جهانی نه نقش و نه اهمیتی خاص داشتند. کشورهای عرب دارنده نفت در دهه 70 با تحریم نفتی کشورهای غربی که به حمایت از اسرائیل در تهاجم به سرزمین‌های عربی برخاسته بودند، قدرت خود را به رخ کشیدند و شوکی عظیم به جهان وارد کردند که افزایش قیمت نفت تنها یکی از پیامدهای آن بود. و موضوع سوم، گسترش نفوذ نفت در زندگی روزمره و تبدیل جامعه به جامعه‌ای هیدور کربور که نفت عنصر بنیادین توسعه از توسعه صنعت گرفته تا شهرنشینی و کشاورزی است. مصرف بی‌رویه انرژی و نفت زندگی مدرن بشر را به چالش کشیده است و باعث ظهور جنبش‌های طرفدار حفظ محیط‌زیست و انتقاد از مصرف بی‌رویه انرژی و نیز تخریب محیط‌زیست شده است. برای خاورمیانه این سه محور داستان تاریخی نفت در جهان در ترکیب با اوضاع و شرایط داخلی و منطقه‌ای به موضوع نفت، شکلی متناقض نما، پیچیده و تودرتو به سبک افسانه‌های هزار و یک شب داده است. کشف نفت در قرن بیستم در کشورهای حاشیه کوچک خلیج‌فارس و بین‌النهرین و سپس افزایش میزان نفت تولیدی در این منطقه نسبت به دریای کارائیب به آنها درآمدی خداداد و بی‌زحمت و اهمیت بین‌المللی اعطا کرد و همزمان پس از سال‌ها زندگی در سایه استعمار و تسلط کشورهای مختلف، غرور فروخورده آنها را به عنوان مسلمانانی صاحب تمدن بزرگ اسلامی احیا کرد و همین رو بی‌درنگ آن را موهبتی الهی برای پیروان آخرین پیامبر خداوند در مقابل ظلم استعمارگران نام نهادند. بنا براین می‌توان گفت که نفت همراه با اسلام در کشورهای خاورمیانه، نقش مهمی در شکل‌گیری هویت مردمان این منطقه و نیز شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی نخست علیه سلطه کشورهای خارجی و نیز دولت‌های غربگرای منطقه ایفا کرده است. اما ماهیت پیچیده این موهبت الهی و ثروت حاصل از آن در خاورمیانه از حیث مدیریت ثروت برای اداره و پیشرفت جامعه و از طرفی دخالت و حضور قدرت‌های خارجی در منطقه حساس که به تنهایی بیش از 66‌درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد، میمنت اولیه کشف نفت و ثروت را به کام مردمان آن تا زمان حاضر تلخ نگه داشته است. نفت در خاورمیانه در اواخر قرن نوزدهم (ایران) و اوایل قرن بیستم (حاشیه عربی خلیج‌فارس) کشف شد. بهره‌برداری اولیه نفت به شکل امتیازات اعطایی توسط شرکت‌های نفتی خارجی انجام می‌شد. در بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای مثال بحرین، که مردم با مشکل کم آبی مواجه بودند، برخی امتیازات نفتی به ازای حفر چاه آب به خارجیان اعطا شد، و در آغاز دولت حتی سهمی از درآمد نفت درخواست نمی‌کرد. بتدریج که آوازه این صنعت گرانبها به گوش زمامداران رسید، سهمی را از درآمد نفت از شرکت‌های نفتی تقاضا کردند. بروز اعتراضات بتدریج باعث دگرگونی در شکل قراردادهای نفتی میان دولت‌ها و شرکت‌های نفتی شد که اوج آن تحولات و موفقیت‌ها در قراردادهای نفتی مناصفه یا 50-50 بود. تحولات دیگری مانند ملی کردن صنعت نفت ایران و و نیز ناآرامی‌های فزاینده نسبت به حضور خارجیان در صنعت نفت و اراده شرکت‌های نفتی برای خواباندن شورش‌ها و اعتراضات با اجابت کردن شرایط جدید برای جلوگیری از ضرر، تغییرات بیشتری به نفع افزایش کنترل کشورها بر منابع نفتی و درآمد حاصل از آن در نیمه دوم قرن بیستم، بوجود آورد. این تغییرات که به کنترل همه جانبه منابع نفتی توسط دولت‌ها انجامید، اعتماد به نفس زیادی به کشورهای تولید‌کننده نفت و زمامدارانشان بخشید که کم کم در پی راه‌اندازی سازمان نفتی مرکب از کشورهای تولیدکننده بودند(اوپک) تا بتوانند بر میزان تولید و عرضه و در نهایت، قیمت جهانی نفت کنترل خود را حفظ کنند. قیمت نفت در سال‌های مذکور یعنی بین سال‌های 30 تا 60 میلادی در حدود 3 تا 4 دلار برای هر بشکه در نوسان بود و تولید نفت در این منطقه از جهان که هر روز میدان نفتی جدیدی کشف می‌شد به سرعت در حال افزایش بود و در دهه 50 این افزایش تولید کاهش قیمت نفت را موجب شد و باعث شد تا کشورهای تولید‌کننده نفت که به درآمد نفت عادت کرده بودند، برای حفظ و در مواردی افزایش درآمد بر میزان صدور نفت بیفزایند. در این میان دولت‌های بزرگ منطقه مانند عربستان و ایران دچار رقابت سخت و دشواری برای افزایش تولید و صدور نفت شدند. بخش اعظمی از دلارهای حاصل از نفت در منطقه‌ای که دولت‌های خود کامه بر آن حکومت می‌کردند و برای حفظ قدرت ناگزیر از سرکوب و افزایش قوه قهریه دستگاه دولت بود، مصروف خرید سلاح‌های پیشرفته شد تا احساس قدرت و امنیت دولت‌های منطقه تقویت شود. به نظر می‌رسید با تشکیل اوپک و نیز تغییر شکل قراردادهای نفتی و در دست گرفتن منابع نفت و درآمد حاصل از آن کشورهای تولید‌کننده نفت به هر آنچه می‌خواستند رسیده‌اند اما حادثه‌ای بطلان این تفکر و از طرفی پیچیدگی و غموض تجارت این کالای گرانبها را نشان داد. جنگ اعراب و اسرائیل در یوم کیپور در سال1973 و حمایت ایالات متحده و بریتانیا از اسرائیل، کشورهای عربی از جمله کشورهای تولیدکننده نفت حاشیه خلیج‌فارس را بر آن داشت تا تصمیم به قطع صدور نفت به بازار‌های جهانی بگیرند. قطع 5‌میلیون بشکه نفت تولیدی کشورهای عربی از بازار نفت باعث 4 برابر شدن قیمت نفت و رسیدن قیمت هر بشکه نفت به 12 دلار شد، شوکی عظیم به کشورهای اروپایی و ایالات متحده که بخش عظیمی از نفت وارداتی خود را از این منطقه وارد می‌کند، وارد کرد. این موضوع برای اولین بار بحث انرژی جایگزین یا کاهش اتکا به نفت خاورمیانه را پیش آورد و تاثیر بسیار زیادی بر معاملات و روابط آتی نفت در جهان به جای گذاشت. اما تاثیر مهم‌تر را افزایش قیمت نفت بر جوامع نفتی و به ویژه کشور ایران بر جای نهاد که دولت آن بیشترین بهره را از قطع نفت کشورهای عربی و افزایش قیمت آن برده بود.افزایش درآمد نفتی به شاه کمک کرد تا طر ح‌های توسعه اقتصادی خود را به مرحله اجرا بگذارد. اجرای برنامه ‌های نوسازی سبب بزرگ شدن دستگاه دولت و شکل‌گیری طبقه متوسط که در دیوانسالاری دولتی خدمت می‌کرد و محصول توسعه آموزش در ایران از اوایل قرن بیستم بود، شد. این طبقه متوسط، نظام سنتی و انحصاری حکومت را بر نمی‌تابید. بنا براین تزریق پول نفت به اقتصاد کشور در عین حال که به ارتقای استانداردهای زندگی انجامید، موجب افزایش انتظارات و توقعات مردم و طبقه متوسط فرهنگی برای گسترش آزادی‌های سیاسی شد، حال انکه ساز و کار مناسبی برای پاسخگویی وجود نداشت. کوشش دولت در ایران برای توسعه، به توسعه‌ای ناموزون، یعنی گسترش شهرنشینی، نابودی کشاورزی و مهاجرت روستائیان به حاشیه شهرها و در نتیجه افزایش شکاف میان طبقات دارا و ندار جامعه و بروز ناآرامی‌ها در جزیره ثبات خاورمیانه شد که در نهایت باعث سقوط رژیم پهلوی در سال 1979 گردید. سایر کشورهای خاورمیانه نیز از اعتراضات مردمی و شورشهای خیابانی در امان نبودند. رونق نفتی سال‌های پایانی دهه 70 در اثر انقلاب ایران و جنگ عراق علیه ایران که به افزایش قیمت نفت به بشکه‌ای 34 دلار انجامید ، شرایط نسبتا مشابهی را در کشورهای همسایه به وجود آورد و آن روی سکه یعنی نفرین نفت را به دارندگان ثروت نشان داد. افزایش واردات، غربگرایی و سیاست‌های اقتصادی ناکارا بیم از وقوع انقلاب دیگری در منطقه یا گسترش بی‌ثباتی و احساسات ضد غربی و آمریکایی را در منطقه خاورمیانه افزایش داد. ناآرامی‌های گسترده در عربستان، به ویژه در میان اقلیت شیعه که در زمره محرومان جامعه سعودی به شمار می‌رفت، رشد فعالیگری اسلامی در الجزایر، مصر و اردن از تبعات افزایش قیمت نفت و سیاست‌های اقتصادی کشورهای نفتی برای توسعه و پیشرفت بود که عمدتا بر واردات متکی بود و نه تنها به صنایع بومی کمکی نکرد بلکه با رواج شهرنشینی به نابودی آنها یاری رساند. نیروهای تحصیلکرده بیکار که به شورشیان و فعالان اسلامی تبدیل شده بودند، ریشه مشکلات اقتصادی را در روش غلط حکومت داری دولت‌های تحصیلدار درآمد نفت و متمایل به غرب می‌دانستند. کاهش قیمت نفت بر مشکلات کشورهای تولید‌کننده نفت به دنبال بحران دهه 80 در اقتصاد امریکا و نیز کاهش تقاضای نفت به دلیل اکتشاف نفت در آلاسکا افزود. اما این بار مشکلات ناشی از کمبود دلارهای نفتی به جای وفور آن بود. برنامه‌های گسترده رفاهی که در دوران افزایش در آمد نفتی دولت به اجرا در آورده شده بود، حال با کمبود بودجه مواجه شده بودند و کشورها با بحرانی مواجه شدند که آن را بیماری هلندی می‌نامند. کسری بودجه چشمگیر، افزایش دیون و قروض بین‌المللی و نیز بیکاری و افزایش نارضایتی‌ها از پیامدهای این بحران بود. با این همه دوران افول قیمت نفت دیری نپایید و ترقی قیمت جهانی نفت با ترقی قیمت نفت در اثر افزایش تقاضای اقتصادهای نوظهور مانند چین و هند از اواخر دهه نود آغاز شد و افسانه نفت 100 دلاری را صورت واقعیت بخشید و دو هفته قبل که نفت به مرز 120 دلار برای هر بشکه رسید، شکیب خلیل، رئیس دوره‌ای اوپک گفت، نفت به بشکه‌ای 200 دلار هم خواهد رسید. بر اساس آمار موسسه بین‌المللی پول، 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس به اضافه عمان و قطر در سال 2007 بالغ بر 381 میلیارد دلار از فروش نفت، و 26 میلیارد دلار از فروش گاز درآمد کسب کرده‌اند.در حالی که بسیاری از تحلیلگران وقوع شرایط و رخدادهای مشابه دهه 70 را که ناشی از افزایش درآمد نفت بود را بار دیگر محتمل می‌دانستند، به نظر می‌رسد کشورهای خاورمیانه از حوادث آن دهه و رکود دهه80 درس گرفته‌اند و با افتتاح صندوق ذخیره ارزی، تدبیری برای مقابله با روز مبادای نفت‌اندیشیده‌اند. علاوه براین، سرمایه‌گذاری در زیر ساخت‌ها مانند گسترش آموزش، بهداشت و نیز بهبود بنیان‌های صنعت کشور را با آهنگ متعادلی افزایش داده‌اند و نیز به جای انتقال پول به آن سوی آبها و عمدتا ایالات متحده، تجربه توسعه دوبی آنها را به سرمایه‌گذاری در خانه و منطقه متمایل کرده است و البته دست از انجام کارهای محیرالعقول مانند کشت گندم در بیابان نیز نکشیده‌اند تا نشان دهند چنان به معجزه نفت باور دارند که می‌خواهند آن را در بیابان به گندم تبدیل کنند. در امیر نشین‌های کوچک حاشیه خلیج‌فارس پول نفت صرف طرح‌های تجملی مانند ساخت هتل‌های هفت ستاره بر روی آب و آسمان‌خراش‌های شیشه‌ای و موزه‌هایی به سبک موزه‌های پاریس و لندن می‌شود و بیش از پیش چهره امیرنشین‌ها را به شهر‌های غربی شبیه می‌سازد. عربستان سعودی خصوصی‌سازی محدود اقتصادی را در پیش گرفته است اما تحلیل گران غربی هنوز از برنامه‌ریزی‌های کشورهای ثروتمند برای صرف و خرج پول رشک‌برانگیز نفت راضی نیستند و سخن از افزایش بیماری دیابت به دلیل مصرف بی‌رویه شکر در کشورهای حوزه خلیج‌فارس می‌کنند و این استعاره را برای توصیف اوضاع فعلی کشورهای منطقه به ویژه با چشم‌انداز قیمت‌های بالارونده نفت به کار می‌گیرند. برخی دیگر از تحلیلگران انتقاد واقع‌بینانه‌تری از ثروت در حال فزونی خاورمیانه‌ای‌ها ارائه می‌دهند و معتقدند که بار سنگین درآمد نفت را حکومت‌های پادشاهی منطقه فقط با تغییر سیستم حکومت‌های خواهند توانست حمل کنند. اما با توجه به نضج احساسات ضد غربی و گستردگی دامنه فعالیت گروه‌های تندرو اسلامی، آغاز تغییر در شیوه حکومت داری در کشورهای دوست واقعا به نفع ایالات متحده هست؟ به نظر می‌رسد که دولت ایالات متحده هم با علم به این موضوع چندان رغبتی به دگرگونی‌های سیاسی در این کشورها ندارد و پادشاهان مستبد و متحد را بر آینده ناروشن در این کشورها مرجح می‌دارد. ریچارد‌هاس رییس شورای روابط خارجی در ایالات متحده، دو سال قبل در تحلیلی در مجله فارین افیرز نوشت که خاورمیانه جدید با توجه به رشد احساسات ضد آمریکایی و نیز سیاست‌های ناساز اروپا با آمریکا نسبت به خاورمیانه و تقاضای فزاینده چین و هند برای نفت خاورمیانه و ایران ستیزه جو و قدرتمند که از نفوذ کلاسیک تمدن ایرانی در منطقه بهره مند است و عراقی که سالیان سال گرفتار هرج و مرج و درگیری‌های فرقه‌ای و قومی خواهد ماند، دیگر جایی برای سلطه و نفود آمریکا نخواهد بود. اما وی معتقد است که نمی‌توان در باره آینده نقش و نفوذ آمریکا در خاورمیانه تقدیرگرا بود. اگر ایالات متحده از دو اشتباه پرهیز کند، یکی تاکید بر دموکراسی به عنوان راهی برای تامین صلح و ثبات در منطقه و دیگری اتکای بی‌رویه به نیروی نظامی برای حل منازعات منطقه، از دست رفتن نفوذ و سلطه آمریکا در خاورمیانه اجتناب‌ناپذیر نخواهد بود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد نفت خاورمیانه


مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ

درآمدطرح خاورمیانه بزرگ واکنش های بسیار متفاوتی را برانگیخته است. کشورهای اروپایی نسبت به عملی بودن و موفقیت طرح خاورمیانه بزرگ به دیده شک می نگرند و نگرانند که سیاست جدید آمریکا موجب تشدید بی ثباتی و فروپاشی دولت های منطقه گردد. از سوی دیگر، اروپا نگران است که نومحافظه کاران آمریکا با استفاده از این طرح ابتکار عمل در منطقه خاورمیانه را از دست اروپائیان برباید. دولتهای منطقه که غالبا از پشتیبانی مردم برخوردار نمیباشند و از هر تغییر جدی هراسانند این سیاست را دخالت در امور داخلی خود میدانند. بسیاری از نیروهای سیاسی منطقه طرح خاورمیانه بزرگ را یک طرح امپریالیستی با چهره دموکراتیک میدانند که هدف آن گسترش هژمونی آمریکا بر منطقه و دستیابی به ثروت نفت آن میباشد. بسیاری دیگر آنرا راه نجات خاورمیانه از بنیادگرایی وحکومتهای استبدادی میدانند. عده ای برای طرح خاورمیانه بزرگ اساسا ارزش استراتژیک قائل نیستنتد و آنرا یک حرکت تاکتیکی از سوی آمریکا برای منحرف ساختن افکار عمومی جهان نسبت به حمله به عراق میدانند. برخی از منتقدین برآنند که با توجه به تجربه عراق طرح خاورمیانه بزرگ اساسا منتفی و شکست خورده است. از سوی دیگر عده ای از سیاستگذاران آمریکا تاکید میکنند که طرح خاورمیانه بزرگ هنوز در آغاز راه است و خواهان بودجه و پشتیبانی سیاسی بیشتر برای اجرای این طرح میباشند. علیرغم اختلاف نظرهای فوق، غالب بازیگران صحنه سیاست "خاورمیانه بزرگ" ضرورت انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در منطقه تحت پوشش طرح خاورمیانه بزرگ را میپذیرند و معتقدند که خاورمیانه از نظر ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک در دهه آینده نقشی کلیدى در صحنه سیاست جهان ایفا خواهد کرد. اکنون که متجاوز از یک سال از تصویب طرح خاورمیانه بزرگ توسط سران گروه 8 و آغاز کار رسمی آن میگذرد این سوال مطرح میشود که عملکرد این سیاست چه بوده، تاکنون با چه مشکلات و چالشهایی روبرو شده است و دورنمای آینده آن چگونه میباشد؟ نوشته حاضر نگاه مختصری به این پرسشها است. بخش نخست این نوشته به بررسی تاریخچه، برنامه های پیشنهادی و بودجه طرح خاورمیانه بزرگ می پردازد. بخش دوم نقدهایی را که نسبت به طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شده اند بررسی میکند. بخش سوم به بررسی پاره ای شاخص های نظری اختصاص داده شده است که ازآنها میتوان برای تدوین و تدقیق برنامه اصلاحات اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه استفاده نمود. بخش چهارم به بررسی طرح های اتحادیه اروپا و مقایسه آنها با طرح خاورمیانه بزرگ می پردازد. بخش پنجم به ارائه چند ملاحظه پایانی اختصاص داده شده است. 1. طرح خاورمیانه بزرگتاریخچهطرح خاورمیانه بزرگ The Greater Middle East and North Africa Initiative (GMENAI))) برای نخستین بار در 12 سپتامبر 2002 توسط کولین پاول مطرح گردید. همزمان آقای پاول تاسیس بنیاد انترپرایز (Enterprise) را اعلام کرد و متعهد شد آمریکا به کشورهایی مانند عربستان سعودی، لبنان، الجزیره و یمن برای الحاق به سازمان تجارت جهانی کمک نماید، مناسبات تجاری دوجانبه خود را با کشورهایی نظیر مصر و بحرین گسترش دهد، از برنامه های منطقه برای انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اصلاح نظام آموزشی حمایت نماید و از مبارزات شهروندان منطقه برای کسب آزادی های سیاسی و استقرار دموکراسی پشتیبانی کند . متعاقبا، در ژانویه سال 2003 معاون رئیس ‌جمهور ایالا‌ت‌ متحده، دیک چینی در اجلاس سازمان جهانی اقتصاد(WEO) که در شهر داووس(Davos) سویس برگزار گردید «استراتژی پیشرو برای آزادی» را مطرح ساخت که دولت آمریکا را "متعهد به حمایت از کسانی می‌نماید که در راه اصلاحات در خاورمیانه بزرگ فعالیت می‌نمایند و فداکاری به خرج می‌دهند." وی تاکید کرد دولت بوش مصر است "دموکراسی را در سراسر خاورمیانه و فراسوی آن ارتقاء بخشد." از سوی دیگر، نیکولاس برنز (Nicholas Burns) نماینده ایالات‌متحده در ناتو در سخنرانی خود در اکتبر 2003 در شهر پراگ از اروپا دعوت نمود تا تلاش‌های خود را بر روی برقراری صلح و امنیت در«خاورمیانه بزرگ» متمرکز سازد." در نوامبر 2003 دولت بوش طرح خود را برای خاورمیانه بزرگ رسما اعلام کرد . متعاقبا، دولت امریکا پیش نویس طرح «خاورمیانه بزرگ» را پیش از اینکه کشورهای عرب را از محتوای آن مطلع سازد بین کشورهای گروه 8، جهت بررسی در نشست آتی در ژوئن 2004 توزیع نمود.طرح خاورمیانه بزرگ از یکسو با مخالفت شدید کشورهای عربی و از سوی دیگر با سوء ظن و تردید کشورهای اتحادیه اروپا مواجه گردید. کشورهای عربی هراسان از پیآمدهای آن برای دولتهای خود این طرح را دخالت در امور داخلی خود انگاشتند. کشورهای اروپایی در عین پشتیبانی از این طرح آنرا غیرواقع بینانه و بلند پروازانه خواندند. آقای ژیراک رئیس جمهور فرانسه در 9 ژوئن هشدار داد که "تحریک منطقه برای ایجاد تغییرات میتواند موجب تقویت بنیادگرایی و فروافتادن به دام مهلک جنگ تمدن ها گردد ". بعد از انتقادات اولیه از طرح خاورمیانه بزرگ (GMENAI)، دیپلماتهای آمریکا و اروپا بمنظور به جریان انداختن طرح خاورمیانه بزرگ، رهبران کشورهای عربی را تشویق نمودند تا برنامه اصلاحات اقتصادی وسیاسی خود را تا پیش از نشست سران گروه 8 در ژوئن 2004 تدوین و ارائه نمایند تا در این نشست طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان واکنش گروه 8 به برنامه سران عرب ارائه گردد. در ژانویه 2004 دولت یمن یک کنفرانس منطقه ای پیرامون دموکراسی، حقوق بشر و نقش دادگاه های بین المللی برگزار نمود. قطعنامه این کنفرانس که به قطعنامه « سنا» معروف میباشد، پشتیبانی کلیه نمایندگان از اصول دموکراسی را تصریح نمود، خواهان پایان دادن به اشغال سرزمین های عربی شد و پیشنهاد تشکیل « فوروم گفتگوی دموکراتیک عربی» برای ارتقاء تبادل نظر بین دولتها و گروه های جامعه مدنی کشورهای عربی را ارائه کرد. همزمان، آقای بوش درجریان یک سخنرانی پیشنهاد کرد که یک منطقه تجارت آزاد میان ایالات‌متحده و خاورمیانه ظرف مدت یک دهه تأسیس گردد. متعاقب کنفرانس سنا، در ماه فوریه 2004



خرید و دانلود  مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ


نفت در خاورمیانه عربی 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نفت در خاورمیانه عربی

چندی پیش «دیک چنی» در جریان یک کنفرانس نفت گفت: مشکل این است که منابع عظیم نفت و گاز جهان در کشورهایی که دولت های دموکراتیک بر آن حکومت دارند، قرار ندارد.

دیک چنی که از ریاست شرکت نفتی هالیبرتن به پست معاونت رئیس جمهور آمریکا رسیده ، قصد دارد ناکامی کشورش را در کنترل بازار نفت جهان به گونه ای توجیه کند. شاید دموکراسی و نفت با یکدیگر همخوانی نداشته باشند زیرا اغلب کشورهایی که وابستگی شدید به ذخایر نفتی خود دارند معمولاً غیر دموکراتیک هستند و کمتر از سایر کشورهای توسعه یافته تلاش می کنند و احتمال وقوع جنگ ها و درگیری های داخلی در این کشورها زیاد است. چنین شرایطی در منطقه خاورمیانه عربی به چشم می خورد. ۱۰ کشور از ۱۵ کشوری که در جهان ، اقتصادشان وابستگی شدید به نفت دارند در خاورمیانه واقع هستند. به همین دلیل قبل از انجام هر حرکتی جهت وارد کردن دموکراسی به منطقه باید عوامل مرتبط با نفت را در نظر گرفت.

وجود منابع معدنی عظیم در یک کشور باعث می شود تا دولت چنین کشوری نیازی به دریافت مالیات از شهروندانش احساس نکند. تمام مردم جهان از جمله مردم آمریکا از پرداخت مالیات گله مند هستند. اما مردمی که مالیات می پردازند در آینده ای دور یا نزدیک از دولت خواهند خواست تا در مورد چگونگی هزینه شدن مالیات ها به آنان توضیح و گزارش بدهد.

در حقیقت «مالیات» عامل مهم وقوع انقلاب در آمریکا در قرن هجدهم و عامل اصلی درگیری میان پادشاه چارلز اول و مجلس بود که در نهایت منجر به وقوع انقلاب انگلیس در قرن هفدهم شد.

در کشورهای عرب نفت خیز جهان، مردم یا مالیات نمی پردازند و یا پرداخت مالیات در حجم بسیار ناچیزی صورت می گیرد. در حقیقت، رژیم هایی که صاحب منابع معدنی هستند برای مردم خود گشاده دستی می کنند. به عنوان مثال در قطر، دولت جوانان را به صورت رایگان برای تحصیل به دانشگاههای خارجی اعزام می کند.

در ظاهر، این دولت ها به مردم خود لطف می کنند اما حقیقت این است که دولت ها با چنین هزینه هایی، مردم را در اتلاف منابع ملی که متعلق به خود آنان است، سهیم می کنند.

همچنین دولت ها می توانند با استفاده از ثروت های طبیعی، مخالفان خود را تطمیع کنند و یا با قطع سهمیه شان، آنان را فلج نمایند.

همچنین شواهد متعددی وجود دارد که نفت یکی از عوامل اصلی وقوع درگیری های مذهبی و قومی است.

منابع طبیعی معمولاً در منطقه خاصی از یک کشور قرار دارد که اگر این مناطق تحت کنترل اقلیت های قومی باشد، درگیری ها آغاز می گردد.

به عنوان مثال می توان به ناآرامی های قومی در کنگو و نیجریه و همچنین جنگ یمن شمالی و جنوبی در سال ۱۹۹۴ و درگیری شیعیان، سنی ها و کردها در عراق اشاره کرد.

یکی دیگر از مشکلاتی که کشورهای نفت خیز عربی با آن مواجه می باشند، تلاش نکردن آنان برای توسعه در سایر بخش های اقتصاد است که در نهایت منجر به کندی توسعه اجتماعی و سیاسی نیز می گردد.

در حال حاضر اغلب کشورهای عربی که صاحب منابع سرشار نفت هستند، به این موضوع واقف هستند از سوی دیگر باید نحوه برخورد قدرت های غربی به ویژه آمریکا را با دولت های کشورهای نفت خیز بررسی کرد.

دسترسی به عرضه کنندگان باثبات نفت برای کشورهای صنعتی جهان از اهمیت استراتژیک برخوردار می باشد و تاریخ نشان می دهد که غرب صرف نظر از دموکراتیک و غیردموکراتیک بودن دولت های این کشورها، از آنان حمایت می کند.

در همین حال، کشورهای تولید کننده نفت که سرمایه سرشاری در اختیار دارند، بازار مناسبی برای شرکت های اسلحه سازی غرب به شمار می آیند.

در سال ۲۰۰۲ ، ۲۲ کشور عربی بیش از ۵۰ میلیارد دلار صرف خرید تجهیزات نظامی کردند که ۷۰ درصد این خرید، توسط کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس صورت گرفت. در حقیقت به همان اندازه که نفت کشورهای نفت خیز برای غرب اهمیت دارد، بازار اسلحه این کشورها نیز برای غربی ها حائز اهمیت می باشد.

به عنوان نمونه، عربستان یکی از بزرگترین مشتریان تجهیزات نظامی انگلیس است. به همین دلیل مقامات انگلیسی همواره مراقب هستند تا به دولت عربستان توهین نکنند.

در نظریه، سیاست جدید آمریکا در زمان ریاست جمهوری جورج بوش، ایجاد دموکراسی در سراسر منطقه خاورمیانه است اما کاملاً مشخص است که برخورد آمریکا با کشورهای نفت خیز عربی بسیار نرم تر از برخوردی است که آنها با کشورهای دیگر دارند.

در ماه نوامبر سال گذشته میلادی، بوش در جریان سخنرانی خود از عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس به دلیل حرکت به سوی اصلاحات تقدیر کرد اما از سوریه (که این کشور نیز گام های بزرگی در زمینه های اصلاحات برداشته) به شدت انتقاد کرد.

این گونه به نظر می رسد که روند ایجاد دموکراسی در خاورمیانه، ابزاری برای تنبیه کشورهایی است که از لحاظ استراتژیکی، منفعت چندانی برای آمریکا ندارند.

جهت همخوان کردن دموکراسی با نفت، کشورهای مصرف کننده نفت باید وابستگی خود را به این محصول استراتژیک کاهش بدهند به ویژه کشور آمریکا که مردم آن در برابر شهروندان انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی نفت بیشتری مصرف می کنند.

همچنین در کشورهای تولید کننده نفت، خصوصی سازی راهکاری برای توسعه همه جانبه این کشورهاست. در این زمینه، قرار دادن کنترل نفت به صورت مستقیم در دستان مردم نیز است چه به صورت فروش سهام شرکت ملی نفت و چه به صورت واگذار کردن بخش نفت کشور به تشکیلاتی که کنترل آن در دست مردم باشد.

در چنین شرایطی، کلیه درآمدهای نفتی میان مردم تقسیم می شود و دولت ها باید هزینه های خود را از محل مالیات ها تأمین کنند.



خرید و دانلود  نفت در خاورمیانه عربی 10ص


مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ

درآمدطرح خاورمیانه بزرگ واکنش های بسیار متفاوتی را برانگیخته است. کشورهای اروپایی نسبت به عملی بودن و موفقیت طرح خاورمیانه بزرگ به دیده شک می نگرند و نگرانند که سیاست جدید آمریکا موجب تشدید بی ثباتی و فروپاشی دولت های منطقه گردد. از سوی دیگر، اروپا نگران است که نومحافظه کاران آمریکا با استفاده از این طرح ابتکار عمل در منطقه خاورمیانه را از دست اروپائیان برباید. دولتهای منطقه که غالبا از پشتیبانی مردم برخوردار نمیباشند و از هر تغییر جدی هراسانند این سیاست را دخالت در امور داخلی خود میدانند. بسیاری از نیروهای سیاسی منطقه طرح خاورمیانه بزرگ را یک طرح امپریالیستی با چهره دموکراتیک میدانند که هدف آن گسترش هژمونی آمریکا بر منطقه و دستیابی به ثروت نفت آن میباشد. بسیاری دیگر آنرا راه نجات خاورمیانه از بنیادگرایی وحکومتهای استبدادی میدانند. عده ای برای طرح خاورمیانه بزرگ اساسا ارزش استراتژیک قائل نیستنتد و آنرا یک حرکت تاکتیکی از سوی آمریکا برای منحرف ساختن افکار عمومی جهان نسبت به حمله به عراق میدانند. برخی از منتقدین برآنند که با توجه به تجربه عراق طرح خاورمیانه بزرگ اساسا منتفی و شکست خورده است. از سوی دیگر عده ای از سیاستگذاران آمریکا تاکید میکنند که طرح خاورمیانه بزرگ هنوز در آغاز راه است و خواهان بودجه و پشتیبانی سیاسی بیشتر برای اجرای این طرح میباشند. علیرغم اختلاف نظرهای فوق، غالب بازیگران صحنه سیاست "خاورمیانه بزرگ" ضرورت انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در منطقه تحت پوشش طرح خاورمیانه بزرگ را میپذیرند و معتقدند که خاورمیانه از نظر ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک در دهه آینده نقشی کلیدى در صحنه سیاست جهان ایفا خواهد کرد. اکنون که متجاوز از یک سال از تصویب طرح خاورمیانه بزرگ توسط سران گروه 8 و آغاز کار رسمی آن میگذرد این سوال مطرح میشود که عملکرد این سیاست چه بوده، تاکنون با چه مشکلات و چالشهایی روبرو شده است و دورنمای آینده آن چگونه میباشد؟ نوشته حاضر نگاه مختصری به این پرسشها است. بخش نخست این نوشته به بررسی تاریخچه، برنامه های پیشنهادی و بودجه طرح خاورمیانه بزرگ می پردازد. بخش دوم نقدهایی را که نسبت به طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شده اند بررسی میکند. بخش سوم به بررسی پاره ای شاخص های نظری اختصاص داده شده است که ازآنها میتوان برای تدوین و تدقیق برنامه اصلاحات اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه استفاده نمود. بخش چهارم به بررسی طرح های اتحادیه اروپا و مقایسه آنها با طرح خاورمیانه بزرگ می پردازد. بخش پنجم به ارائه چند ملاحظه پایانی اختصاص داده شده است. 1. طرح خاورمیانه بزرگتاریخچهطرح خاورمیانه بزرگ The Greater Middle East and North Africa Initiative (GMENAI))) برای نخستین بار در 12 سپتامبر 2002 توسط کولین پاول مطرح گردید. همزمان آقای پاول تاسیس بنیاد انترپرایز (Enterprise) را اعلام کرد و متعهد شد آمریکا به کشورهایی مانند عربستان سعودی، لبنان، الجزیره و یمن برای الحاق به سازمان تجارت جهانی کمک نماید، مناسبات تجاری دوجانبه خود را با کشورهایی نظیر مصر و بحرین گسترش دهد، از برنامه های منطقه برای انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اصلاح نظام آموزشی حمایت نماید و از مبارزات شهروندان منطقه برای کسب آزادی های سیاسی و استقرار دموکراسی پشتیبانی کند . متعاقبا، در ژانویه سال 2003 معاون رئیس ‌جمهور ایالا‌ت‌ متحده، دیک چینی در اجلاس سازمان جهانی اقتصاد(WEO) که در شهر داووس(Davos) سویس برگزار گردید «استراتژی پیشرو برای آزادی» را مطرح ساخت که دولت آمریکا را "متعهد به حمایت از کسانی می‌نماید که در راه اصلاحات در خاورمیانه بزرگ فعالیت می‌نمایند و فداکاری به خرج می‌دهند." وی تاکید کرد دولت بوش مصر است "دموکراسی را در سراسر خاورمیانه و فراسوی آن ارتقاء بخشد." از سوی دیگر، نیکولاس برنز (Nicholas Burns) نماینده ایالات‌متحده در ناتو در سخنرانی خود در اکتبر 2003 در شهر پراگ از اروپا دعوت نمود تا تلاش‌های خود را بر روی برقراری صلح و امنیت در«خاورمیانه بزرگ» متمرکز سازد." در نوامبر 2003 دولت بوش طرح خود را برای خاورمیانه بزرگ رسما اعلام کرد . متعاقبا، دولت امریکا پیش نویس طرح «خاورمیانه بزرگ» را پیش از اینکه کشورهای عرب را از محتوای آن مطلع سازد بین کشورهای گروه 8، جهت بررسی در نشست آتی در ژوئن 2004 توزیع نمود.طرح خاورمیانه بزرگ از یکسو با مخالفت شدید کشورهای عربی و از سوی دیگر با سوء ظن و تردید کشورهای اتحادیه اروپا مواجه گردید. کشورهای عربی هراسان از پیآمدهای آن برای دولتهای خود این طرح را دخالت در امور داخلی خود انگاشتند. کشورهای اروپایی در عین پشتیبانی از این طرح آنرا غیرواقع بینانه و بلند پروازانه خواندند. آقای ژیراک رئیس جمهور فرانسه در 9 ژوئن هشدار داد که "تحریک منطقه برای ایجاد تغییرات میتواند موجب تقویت بنیادگرایی و فروافتادن به دام مهلک جنگ تمدن ها گردد ". بعد از انتقادات اولیه از طرح خاورمیانه بزرگ (GMENAI)، دیپلماتهای آمریکا و اروپا بمنظور به جریان انداختن طرح خاورمیانه بزرگ، رهبران کشورهای عربی را تشویق نمودند تا برنامه اصلاحات اقتصادی وسیاسی خود را تا پیش از نشست سران گروه 8 در ژوئن 2004 تدوین و ارائه نمایند تا در این نشست طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان واکنش گروه 8 به برنامه سران عرب ارائه گردد. در ژانویه 2004 دولت یمن یک کنفرانس منطقه ای پیرامون دموکراسی، حقوق بشر و نقش دادگاه های بین المللی برگزار نمود. قطعنامه این کنفرانس که به قطعنامه « سنا» معروف میباشد، پشتیبانی کلیه نمایندگان از اصول دموکراسی را تصریح نمود، خواهان پایان دادن به اشغال سرزمین های عربی شد و پیشنهاد تشکیل « فوروم گفتگوی دموکراتیک عربی» برای ارتقاء تبادل نظر بین دولتها و گروه های جامعه مدنی کشورهای عربی را ارائه کرد. همزمان، آقای بوش درجریان یک سخنرانی پیشنهاد کرد که یک منطقه تجارت آزاد میان ایالات‌متحده و خاورمیانه ظرف مدت یک دهه تأسیس گردد. متعاقب کنفرانس سنا، در ماه فوریه 2004



خرید و دانلود  مروری بر عملکرد طرح خاورمیانه بزرگ