واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درمورد خطبه عقد و مهریه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

خطبه عقد و مهریه

مشهور آن است که خواستگارى و خطبه عقد بوسیله ابوطالب‏عموى رسول خدا(صلى الله علیه و آله)انجام گردید و پذیرش وقبول آن نیز از سوى عمرو بن اسد-عموى خدیجه-صورت گرفت.

و در برابر این گفتار مشهور،اقوال دیگرى نیز وجود دارد...

مانند اینکه خطبه عقد بوسیله حمزة بن عبد المطلب یا دیگرى‏از عموهاى آنحضرت انجام شد...

و یا اینکه پدر خدیجه-خویلد بن اسد-و یا پسر عموى‏خدیجه ورقة بن نوفل از طرف خدیجه قبول کرده و آن بانوى‏محترمه را به عقد رسول خدا درآورد...

و بلکه در پاره‏اى از روایات گفتار نابجاى دیگرى نیز نقل‏شده که خدیجه به پدر خود خویلد شرابى داده و او را مست کرد.

و او در حال مستى این ازدواج را پذیرفت چون به حال عادى‏بازگشت و از جریان مطلع گردید بناى مخالفت‏با این ازدواج راگذارده و بالاخره با وساطت و پا در میانى برخى از نزدیکان به‏ازدواج مزبور تن داده و آنرا پذیرفت... که پاسخ آن را چند تن از راویان و اهل تاریخ عهده‏دار شده‏که ما متن گفتار ابن سعد را در طبقات براى شما انتخاب کرده ونقل مى‏کنیم که پس از ذکر چند روایت‏بدین مضمون‏مى‏گوید:

«و قال محمد بن عمر:فهذا کله عندنا غلط و وهم،و الثبت‏عندنا المحفوظ عن اهل العلم ان اباها خویلد بن اسدمات قبل الفجار،و ان عمها عمرو بن اسد زوجها رسول‏الله-صلى الله علیه و آله-» (1) .

یعنى:محمد بن عمر گفته است که تمامى این روایات درنزد ما ناصحیح و موهوم است و صحیح و ثابت نزد ما ودانشمندان آن است که پدر خدیجه یعنى خویلد بن اسد پیش ازجنگ فجار از دنیا رفته بود و عمویش عمرو بن اسد او را به‏ازدواج رسول خدا(ص)درآورد...

و نظیر همین عبارت از واقدى نقل شده (2) و هم چنین اقوال غیر مشهور دیگر را نیز پاسخ داده و نیازى‏بذکر آنها نیست... (3)

یک اشتباه تاریخى دیگر

و نیز در پاره‏اى از روایاتى که در مورد این ازدواج فرخنده‏رسیده ظاهرا یک اشتباه دیگرى نیز رخ داده که بجاى عموى‏خدیجه-یعنى عمرو بن اسد-ورقة بن نوفل بن اسد(بعنوان عموى‏خدیجه)آمده که این مطلب گذشته از آنکه در اصل،خلاف‏مشهور است از نظر نسبى هم اشتباه است.

زیرا ورقة بن نوفل پسر عموى خدیجه است،نه عموى‏خدیجه...

و بعید نیست که اینکار از تصرفات ناقلان حدیث‏بوده که‏چون نام عموى خدیجه در حدیث آمده بوده و ورقة بن نوفل هم‏شهرتى افسانه‏اى داشته،آن عنوان را با این نام منطبق دانسته و به‏اینصورت درآورده‏اند.

خطبه عقد

مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ کلینى درکتاب شریف کافى با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را که‏بوسیله ابو طالب ایراد شده نقل کرده‏اند که متن آن طبق روایت‏شیخ صدوق(ره)اینگونه است:

«الحمد لله الذى جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل،و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شى‏ء، و جعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحن‏فیه،ثم ان ابن اخى محمد بن عبد الله بن عبد المطلب‏لا یوزن برجل من قریش الا رجح،و لا یقاس باحد منهم‏الا عظم عنه،و ان کان فى المال قل،فان المال رزق حائل‏و ظل زائل،و له فى خدیجه رغبة و لها فیه رغبة،و الصداق‏ما سالتم عاجله و آجله،و له خطر عظیم و شان رفیع و لسان‏شافع جسیم‏». (4)

یعنى:سپاس خدایرا که ما را از کشت و محصول ابراهیم وذریه اسماعیل قرار داد،و براى ما خانه مقدسى را که مقصودحاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز بسوى آن گردآید بنا فرمود،و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرارداد.

سپس برادر زاده‏ام محمد بن عبد الله بن عبد المطلب مردى‏است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از اوبرتر است،و به هیچیک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزون‏است،و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته درحال دگرگونى و بى‏ثباتى و همچون سایه‏اى رفتنى است،و اونسبت‏به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است،و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیر نقدى بخواهید آماده است،و محمد راداستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.

و در کتاب شریف کافى اینگونه است که پس از این خطبه‏عموى خدیجه خواست‏بعنوان پاسخ ابوطالب سخن بگوید ولى به‏لکنت زبان دچار شد و نتوانست،از اینرو خدیجه خود بسخن‏آمده گفت:

عموجان:اگر چه شما بعنوان گواه اختیاردار من هستى‏ولى در اختیار انتخاب من خود شایسته‏تر از دیگران‏هستم،و اینک اى محمد من خود را به همسرى تو درمى‏آورم و مهریه نیز هر چه باشد بعهده خودم و در مال‏خودم خواهد بود،اکنون به عموى خود(ابوطالب)

دستور ده تا شترى نحر کرده و ولیمه‏اى ترتیب دهد وبنزد همسر خود آى!

ابوطالب فرمود:گواه باشید که خدیجه محمد(ص)رابهمسرى خویش پذیرفت و مهریه را نیز در مال خودضمانت کرد!

برخى از قریشیان با تعجب گفت:شگفتا!که زنان‏مهریه مردان را بعهده گیرند؟!

ابوطالب سخت‏بخشم آمده روى پاى خود ایستاد وگفت: آرى اگر مردى همانند برادر زاده من باشد زنان باگرانبهاترین مهریه خود خواهانشان مى‏شوند و اگرهمانند شما باشند جز با مهریه گرانبها حاضر به ازدواج‏نمى‏شوند!

و در روایت‏خرائج راوندى است که چون خطبه عقدبپایان رسید و-محمد صلى الله علیه و آله-برخاست تابهمراه عمویش ابوطالب بخانه برود خدیجه به‏آنحضرت عرض کرد:

«...الى بیتک فبیتى بیتک و انا جاریتک‏». (5)

یعنى:بسوى خانه خود بیا که خانه من خانه تو است ومن هم کنیز توام!

و از کتاب المنتقى کازرونى نقل شده که چون مراسم عقدبپایان رسید خدیجه به کنیزکان خود دستور داد الت‏شادى‏بخود گرفته و دفها را بزنند و سپس به رسول خدا عرض کرد:

«...یا محمد مر عمک ابا طالب ینحر بکرة من بکراتک‏و اطعم الناس على الباب و هلم فقل (6) مع اهلک،فاطعم الناس و دخل رسول الله(ص)فقال مع اهله خدیجه‏». (7) یعنى اى محمد به عمویت ابوطالب دستور ده شتر جوانى ازشترانت را نحر کند و مردم را بر در خانه اطعام کن و بیا در کنارخاندانت چاشت را به استراحت‏بگذران،و ابوطالب اینکار راکرد و رسول خدا(ص)بنزد خدیجه آمده و در کنار او به‏استراحت روزانه پرداخت.

و این دو حدیث دلالت‏بر کمال علاقه و عشق خدیجه نسبت‏به رسول خدا(ص)دارد چنانچه تا پایان عمر



خرید و دانلود مقاله درمورد خطبه عقد و مهریه


تحقیق در مورد خطبه نهج البلاغه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

خطبه : 1

مِنْ خُطْبَهِ لَهُ عَلَیهِالسَّلامُ یذْکُرُ فِیهَا اءبْتِداءَ خَلْقِ اءلسَّماءِ وَ الاَرْضِ وَ خَلْقِ آدَمَ:

خطبه اى از آن حضرت (ع ) در این خطبه ، سخن از آغاز آفرینش آسمان و زمین و آفرینش آدم (ع )است :

خطبه : 2

وَ مِنْ خُطْبَهٍ لَهُ عَلَیهِ السَّلامُ بَعْدَ انْصِرافِهِ مِن صِفِّینَ:

خطبه اى از آن حضرت (ع ) پس از بازگشتش از صفین :

خطبه : 3

وَ مِنْ خُطْبَهٍ لَهُ عَلَیهِ السَّلامُ الْمَعْرُوفَهُ بِالشِّقشْقِیهِ:

خطبه اى از آن حضرت (ع ) معروف به خطبه شقشقیه :

خطبه : 4

و من خطبة له ع و هی من اءفصح کلامه علیه السلام و فیها یعظ الناس و یهدیهم من ضلالتهم ویقال إ نه خطبها بعد قتل طلحة و الزبیر

خطبه اى از آن حضرت (ع ) که فصیح ترین کلام حضرت است و در آن مردم را موعظه مى کند

 

خطبه : 5

و من خطبة له ع لَما قُبِضَ رَسوُلُ اللّهُ ص وَ خاطَبَهُ الْعَباسُ وَ اءَبُوسُفْیانَ بْنُ حَرْبٍ فِی اءَنْیبایعا لَهُ بِالْخِلافَةِ:

سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى که رسول خدا (ص ) رحلت کرده بود و، عباس و ابو سفیان بنحرب از او خواستند که به خلافت با او بیعت کنند:

کلام : 6

و من کلام له ع لَمَا اءُشِیرَ عَلَیهِ بِاءَن لا یتْبَعَ طَلْحَةَ وَ الزُّبِیرَ وَ لا یرْصِدَ لَهُما القِتالَ:

سخنى از آن حضرت (ع ) آنگاه که به او گفتند، از تعقیب طلحه و زبیر باز ایستد و بسیج نبردبا ایشان نکند:

خطبه : 7

و من خطبة له ع یذم فیها اءتباع الشیطان

خطبه اى از آن حضرت (ع ) که در آن پیروان شیطان را نکوهش مى کند

کلام : 8

و من کلام له ع یعْنِی بِهِ الزُّبَیرِ فِی حالٍ اقْتَضَتْ ذلِکَ:

سخنى از آن حضرت (ع ) مقصودش زبیر است ، در حالى که ، مقتضى چنین سخنى بود:

کلام : 9

و من کلام له ع فی صفته و صفة خصومه و یقال إ نها فی اءصحابالجمل

سخنى از آن حضرت (ع ) در مورد صفت خود و دشمنش ، و گویند درباره اصحابجمل است :

خطبه : 10

و من خطبة له ع

خطبه اى از آن حضرت (ع )

 

خطبه : 11

و من کلام له ع لابْنِهِ مُحَمَدِ بْنِ الحَنَفیةِ لَمَا اءَعْطاهُ الرَایةَ یوْمَ الْجَمَلِ:

سخنى از آن حضرت (ع ) به پسرش ، محمد بن حنفیه ، هنگامى که در جنگجمل رایت را به دست او داد:

خطبه : 12

و من کلام له ع لَمَا اءَظْفَرَهُ اللّهُ بِاءَصْحابِ الجَمَلِ وَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ اءَصْحَابِهِ: وَدِدْتُ اءَنَّاءَخِی فُلاَنا کَانَ شَاهِدَنَا لِیرَى مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَى اءَعْدَائِکَ. فَقَالَ لَهُ ع :

چون خداوند در جنگ جمل پیروزش گردانید، یکى از یاران گفتش اى کاش برادرم ، فلان ، مىبود و مى دید که چسان خداوند تو را بر دشمنانت پیروز ساخته است . على (ع ) از او پرسید:آیا برادرت هوادار ما بود گفت : آرى . على (ع ) گفت :

خطبه : 13

و من کلام له ع فِی ذَمَّ الْبَصْرَةِ وَ اءَهْلُها:

سخنى از آن حضرت (ع ) در نکوهش بصره و مردمش :

کلام : 14

و من کلام له ع فِی مِثْلِ ذلِکَ:

سخنى از آن حضرت (ع ) در همین معنى :

کلام : 15

و من کلام له ع فیما رَدَّه عَلَى الْمَسْلِمینَ مِنْ قَطائعِ عُثْمانَ:



خرید و دانلود تحقیق در مورد خطبه نهج البلاغه