لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
گوانین یک عامل اکسیدی و یک عامل آمینی دارد و به آن 6-اکسی 2-آمینوپورین گویند.
چون اوراسیل و تیمین در یک CH3 تفاوت دارد تیمن را 5-متیل اوراسیل نیز میگویند.
در مورد بنیان قند، قند (c5) دزوکسی ریبوز است شماره گذاری کربنهای قند را با نماد پرین نمایش می دهند تا کربن های قند از کربنهای باز قابل تفکیک باشند. اگر در کربن گرفته شده باشد. قند RNA ریبوز می شود. بنیان اسیدی، اسید فسفریک است. ترکیب قند با هریک از بازهای آلی منجر به تشکیل نوکلوئوزیدها میگردد. قند را معمولاً با S نشان می دهند و اسید را با P نوکلوئوزید وقتی با بنیان اسید(p) ترکیب شوند.(با بازهای تری فسفات ترکیب می شود)منومرهای دارای انرژی تشکیل می دهند. آدنوزین تری فسفات(ATP) و... که منورمرهای اصلی وارد شده در رشته های پلی مر است.بدین صورت که وقتی وارد رشته های پلی مر می شوند ار سه بنیان دو بنیان را آزاد کرده به صورت (2P1) و تبدیل به منرمرهای موجود در رشته پلیمر AMP تکرار می شوند هر AMP زا دزوکسی آدنیلیک اسید- GMP(دزوکسی گوانیلیک) GMP اسید دزوکسی سیتیلیک را می گویند.
نحوه انتقال این سه جزء در هر یک از چهار منومر فوق به این صورت است که بنیان فسفات همیشه به کربن قند متصل می گردد(پیوند استری) این پیوند استر(اسید و الکل) خوانده می شود. و محصول آن است و یک مولکول آب آزاد می شود. نحوه الحاق باز به قند چنین است که همیشه کربن 1 قند با از دست دادن یک مولکول آب به ازت شماره 9 کربن پورین ها و شماره یک پریمیدین ها متصل می گردد. پیوند بین باز آلی و قند نیز پیوند گلیکوزیدی گفته می شود. در محل بار آلی عوامل شیمیایی دارای پتانسیل پیوند کووالانسی دیده نمی شود. ولی از هر نوکلئوتید غیر از ناحیه فسفات ناحیه دیگری دیده می شود که می تواند پیوند کووالانسی ایجاد بکند و آن (OH) موجود در کربن قند است. چنانچه خواهیم دید نحوه پلی مریزاسیون با مشارکت نوکلوئوتیدیتری فسفات و آن هم با استفاده از یک رشته الگوانجام پذیر است. رشته نوکلئوتید را تعیین می کند. ولی نحوه وارد شدن منومر در پلی مر همیشه از انتهای پلی مر ممکن است و علت آن این است که منومرهای فسفات انرژی خود را در محل بنیان ذخیره شده بایستی در محل مصرف آزاد گردد.
محل مصرف همان ناحیه از قند آخرین نوکلئوتید موجود در رشته پلی مری است به همین عل رشد یا توسعه رشته پلی مری همیشه از قاعده رشد پلی مراز انتهای هم برای همانندسازی و هم رونوشت برداری صادق است به همین خاطر جهت پلی مریزاسیون را از به در نظر می گیرند. مسلم است که در رشته الگو به خواهد بود. هرگاه دو رشته دزوکسی ریبونوکلئوتیدی مقابل هم در مولکول DNA تولید گردد در مولکول DNA از نحوه آرایش قندها و همچنین انتهای رشته ها میتوان پی به وارونه بودن دو رشته برد(موضع گیری تنها اکسیژن به طرف پایین) (معکوس بودن)
نحوه مکمل یابی:چنین است که بعد از پیدایش مارپیچ دو رشته ای فرم DNA به شکل ناودان تابیده شده(ناودان حلقوی) دیده می شود.
عتل تابیدن یا چرخش ناودان از انحرافی است که یک جفت نوکلئوتید از جفت نوکلئوتید دیگر دارد. که با زاویه انحراف 36 درجه به همدیگر قرار گرفته اگر همین انحراف را در طول DNA تصور کنیم مولکول DNA به صورت مارپیچ دیده خواهد شد.
از نظر جهت چرخش و فشردگی نوکلئوتید نسبت به همدیگر سه نوع DNA شناسایی شده است که اصطلاحاً به نام های A-DNA، B-DNA، Z-DNA و فرم فعال فیزیولوژیکی(مدل واتسون و کریک) B-DNA است. در این نوع طول در هر پیچش کامل 360 درجه که به طول A34 است. 10 جفت نوکلوئوتید قرار می گیرد. جهت چرخش راست گردان(در جهت عقربه ساعت) می باشد و فرم A-DNA فرم دهید راز B-DNA است که به هنگان استخراج بسته به قند بکار رفته ایجاد می گردد. فشردگی آن را بیشتر از B-DNA و راستگردان است. در هر چرخش کامل آن 11 جفت نوکلئوتید دیده می شود ولی مثل B-DNA راستگردان است. فرم Z-DNA بر خلاف دو نوع قبلی چپ گردان است. فشردگی آن بیشتر از دو نوع قبلی بوده و در هر چرخش 12 نوکلئوتید را بر می گیرد. از نظر طرز تزئین ژنتیکی بنظر می رسد این DNA نقش فعالی را بازی نمی کند چون Z-DNA قابل رونوشت برداری نیست چراکه آنزیم های پلی مراز نمی توانند روی آن حرکت کنند. از مثال های بارز
Z-DNA می توان نواحی بین بازویی در کروموزوم پلی تن را مثال زد که قابل زد رونوشت برداری نیستند لازم است بدانیم Z-DNA ممکن است از نظر فضایی تغییر یافته و به فرم B-DNA تبدیل گردد.
شکل ظاهری این سه نوع DNA را می توان از فرو رفتگی هایی که در محل پیچش ایجاد میگردد از همدیگر تشخصی داد.
فرورفتگی بزرگ پشت ناودان (major grrove) و کوچک جلو ناودان (minor groove) است در فرم A-DNA تفاوت minor و major کمتر است و در نوع Z-DNA به سختی می توان این فرورفتگی ها را تشخیص داد.
همانند سازی DNA:
1-همانند سازی حفاظتی
2-نیمه حفاظتی
3-غیر حفاظتی
4-انتشاری
مفاهیم این فرضیه ها در شکل زیر روشن است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
سرقت در کشور ما انواع مختلفی دارد که معمولا به سرقتهای حدی و تعزیری تقسیم می شود . سوالی که برای بیشتر مردم پیش می آید این است که چرا دست سارقین قطع نمیشود ؟ مگر احکام اسلام در قوانین کیفری ما نیامده است ؟ برابر قوانین شرعی و مقررات کیفی برای اجرای حد سرقت باید شرایطی باشد که هر یک از این شرایط نباشد امکان اجرای حد نیست که عبارتند از : 1-سارق باید بالغ باشد . 2-سارق به سرقت وادار نشده باشد و بداند که مال دیگری را می رباید. 3-سارق بداند که این عمل حرام است و صاحب مال ،مال را در حرز قرار داده باشد. 4-سارق در حال اضطرار سرقت نکرده باشد . 5-سرقت در سال قحطی صورت نگرفته باشد. 6-سارق مال را به قصد دزدی برداشته باشد . 7-مال مسروقه در حرز متناسب قرار گرفته باشد . 8-مال مسروقه از اموال دولتی و وقف نیاشد. با این شرایط بسیار نادر و بعید است که بتوان این شرایط را در کنار هم دید و حد سرقت را بر سارق اجرا کنیم .البته باز هم شرایطی برای اجرای حد دارد مانند پیش از شکایت صاحب مال سارق را نبخشیده باشد یا سارق قبل از اثبات جرم از این گناه توبه نکرده باشد . غیر از مواردی که گفته شد سرقت های وجود دارد که به آنها اصطلاح "سرقت های تعزیری" می گویند. که عبارتند از : 1-سرقت مقرون به آزار باشد یا به طور مسلحانه : هرگاه سرقت همراه با آزار باشد یا مسلح باشد ، به حبس از 3ماه تا 10 سال و شلاق تا 74 ضربه محکوم می شود . 2-سرقت مسلحانه گروهی در شب : هرگاه سرقت در شب واقع شده باشد و سارقین دو نفر یا بیشتر باشند و لااقل یکی از آنها حامل سلاح ظاهر یا مخفی باشد هر یک از مرتکبین به 5 تا 15 سال حبس و شلاق تا 74 ضربه محکوم خواهد شد . 3- سرقت مقرون به پنج شرط مشدد : هرگاه سرقت جامع شرایط حد نباشد ولی تمامی شرایط زیر را داشته باشد مرتکب به 5 تا 20 سال حبس و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد الف – سرقت در شب واقع شود . ب- سرقت توسط دو یا چند نفر انجام شود . ج- یک یا چند نفر از سارقین حامل سلاح ظاهر یا مخفی بوده باشند . د- سارقین از دیوار بالا رفته یا حرز را شکسته یا کلید ساخته باشند و یا خود را همانند کارمندان دولتی معرفی کرده باشند . ه- در ضمن سرقت کسی را آزار یا تهدید کرده باشند . 4- سرقت مسلحانه از منزل : هر گاه یک یا چند نفر منزلی را سرقت کنند و حد اقل یک نفر از آنها مسلح باشد ویا هیچ یک مسلح نباشد اما در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برایند به مجازات اعدام یا حبس عبد محکوم می شوند . در صورتی که ساکنان منزل در مقام دفاع از مال یا ناموس برایند و در این میان مرتکب قتل یا جرح یا ضرب سارقین شوند ،از مجازات معاف هستند . ماموران در هنگام دستگیری سارقین اگر باعث قتل یا جرح یا ضرب سارقین شوند ، از مجازات معاف هستند . 5- سرقت مسلحانه از بانکها ،صرافیها یا جواهرفروشی ها : هر گاه دو یا چند نفر با برنامه ریزی و مواضع قبلی وجه نقد یا اوراق بهادار یا جواهرات را از بانکها و صرافیها سرقت کنند و لااقل یک نفر از سارقین مسلح به سلاح سرد یا گرم ظاهر یا مخفی ، پر یا خالی باشد ، چه از آن استفاده بکند چه نکند ، در صورت وقوع سرقت به حبس ابد و در صورت وقوع قتل به اعدام محکوم خواهد شد . هرگاه علی رغم میل سارقین هیچ یک از اهداف عینی قتل و سرقت امکان پذیر نشود به حبس از 5 تا 10 سال محکوم میشوند . 6- راهزنی : سارق مسلح و قطاع الطریق هر گاه با اسلحه امنیت مردم یا جاده را بر هم زند و رعب و وحشت ایجاد کند محارب است . در این صورت به مجازات اعدام یا قطع دست راست یا پای چب یا تبعید محکوم میشود . و اگر کسی راهزنی بکند و محارب محسوب نشود به 3 تا 15 سال حبس و شلاق تا74 ضربه محکوم میشود . 7- سرقت از موزه ها یا مکان های تاریخی و مذهبی : هرکس اشیاء، لوازم ، مصالح و قطعات آثار فرهنگی را از موزه ها و نمایشگاهها ومکانهای تحت نظر دولت سرقت کند یا با علم وآکاهی از مسروقه بودن اشیاء خرید یا نگهداری کند به 1 تا5 سال حبس محکوم می شود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 44 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آیا روح وجود دارد؟
نوشته ی : آرش بیخدا
منبع: سایت افشا
1- پیشگفتار
2- ایده روح از کجا آمده است؟
3- بررسی علمی و فلسفی روح
3.1- تاریخچه مختصری از روح و تعاریف آن.
3.2- تناقضات در تعریف روح.
3.3- آیا حیات انسان به روح وابسته است؟
3.4- آیا هوشیاری انسان به روح وابسته است؟
4- پیامبر اسلام و قرآن و نظرات اسلامی پیرامون روح
5- بررسی دلایل رایج برای باور به روح
5.1- احضار روح
5.2- دژاوو
5.3- رویا دیدن در هنگام خواب
5.4- رویاهای صادقه
6- نتیجه گیری
7- توضیحات
1- پیشگفتار
مسئله وجود روح از مسائل بسیار اساسی در میان باورهای دینی و همچنین از کهن ترین باورهای انسانی است که در میان بسیاری از ملل رایج بوده و هنوز هم رایج است. بسیاری از دین خویان اعتقاد دارند حیات آنها تنها محدود به جسم آنها نمیشود و هر انسانی علاوه بر وجود مادی خود وجودی فرا مادی نیز دارد که به آن روح گفته میشود. بر اساس باورهای اسلامی این روح در هنگامی که انسان خلق میشود به بدن او وارد میشود و بعد از مرگ او از بدن خارج میشود. این در حالی است که انقلاب علمی که در تاریخ بشر شکل گرفت تمام مفاهیم ماوراء طبیعی را از دنیای علم بیرون انداخت و به همین دلیل چیزی به نام روح در هیچ یک از رشته های علمی امروز به رسمیت شناخته نمیشود. از آنجا که زیر سوال رفتن روح باعث به زیر سوال رفتن بسیاری از باورهای دینی میشود و از آنجا که وجود روح باعث میشود افراد زیادی به وجود "دنیایی فراتر" (1) از دنیای حقیقی که روبروی ما است میشود و از آنجا که مسئله وجود روح همواره از خداناباوران و خردگرایان پرسش میشود، شایسته است که پیرامون آن توضیحاتی داده شود.
وجود روح توسط بسیاری از خداناباوران و خردگرایان انکار میشود. اثبات عدم وجود پدیده ای مثل روح بسیار دشوار است. تصور کنید عده ای به موجودی نامرئی و غیر مادی به نام "گوراگورا" اعتقاد داشته باشند و ادعا کنند گوراگورا موجودی است که در هنگام عطسه کردن نزد انسانها می آید و انسانها را میبوسد. و بوسه او سبب عطسه انسانها میشود. هیچ کس نمیتواند گوراگورا را ببیند و یا او را لمس کند. حال آیا کسی میتواند اثبات کند که گوراگورا وجود ندارد؟ این باورمندان به گوراگورا ممکن است به شما بگویند هر گاه او شما را ببوسد شما عطسه کرده اید و هر گاه شما را نبوسد عطسه نخواهید کرد، و اگر شما این باور آنها را انکار کنید، آنها از شما خواهند پرسید، پس انسان برای چه عطسه میکند؟ اگر دلیلی علمی برای عطسه پیدا کنید و به آنها بگویید که عطسه کردن به این دلیل و به آن دلیل علمی است که اتفاق می افتد، ممکن است معتقدان به گوراگورا به شما بگویند "خوب ما نیز منکر این دلایل علمی نیستیم، اما گوراگورا هم همزمان با آن دلایل علمی شما را میبوسد، و اگر گوراگورا وجود نداشته باشد و شما را نبوسد شما هرگز عطسه نخواهید کرد."
قضیه روح هم بسیار شباهت به مسئله گوراگورا دارد. روح از نظر گروهی از کسانیکه به وجود آن اعتقاد دارند دلیل اصلی و جوهر حیات است یعنی حیات وقتی آغاز میشود که روح به بدن وارد میشود و وقتی پایان میگیرد که روح از بدن خارج میشود، و از آنجا که روح پدیده ای طبیعی (Natural) نیست در حوزه بررسی علمی قرار نمیگیرد، و از نظر کسانیکه به ماوراء طبیعت (Supernatural) (فراطبیعت گرایی، سوپر ناچورالیسم چیست؟) اعتقاد ندارند چون مدارک و دلایلی برای اعتقاد به چنین موضوعی وجود ندارد، همین ماوراء طبیعی بودن روح دلیل خوبی است برای انکار وجود آن. اما اگر وجود ماوراء طبیعت را ممکن فرض کنیم، نمیتوان اثبات کرد که روح وجود ندارد، مگر اینکه در وجود و تعریف روح تناقضی با خود آن و یا با سایر اصول استوار یافت شود و از اصل محال بودن اجماع نقیضین (تناقض چیست؟) اثبات کرد که وجود روح محال است. اما این نوشتار به یافتن و بحث کردن پیرامون چنین تناقضاتی نخواهد پرداخت، این نوشتار بیشتر تحلیلی علمی، تاریخی و فلسفی است از پدیده روح و همچنین تلاشی است برای پاسخ دادن به پرسشهای رایج در این زمینه و رد دلایل رایج غلطی که معمولاً برای اثبات وجود روح از آنها استفاده میشود.
زیرا همانگونه که در مورد گوراگورا یک انسان خردگرا (خردگرایی چیست؟) میتواند به دلیل اینکه مدارک علمی معتبر یا دلایل صحیح فلسفی برای اثبات وجود آن وجود نداشته باشد و در نتیجه به دلیل اینکه ایده وجود گوراگورا از فیلتر خرد عبور نمیکند منکر وجود گوراگورا شود، در مورد روح نیز دقیقاً مسئله به همین صورت است. در این نوشتار این واقعیت را که آنچه باورمندان به وجود روح معمولاً به عنوان دلایل خود برای اعتقاد به وجود روح بیان میکنند دلایل درستی نیستند نشان خواهیم داد، و نتیجه آن خواهد بود که در خواهیم یافت دلایل معتبری برای اعتقاد به روح وجود ندارد. بنابر این وجود روح را میتوان تنها به دلیل اینکه دلایل معتبری برای اعتقاد به آن وجود ندارد انکار کرد و نشان داد که این اعتقاد برخواسته از نادانی قدما بویژه افلاطون است که وارد باورهای دینی شده است. لذا خردمندانه ترین جایگاه نسبت به قضیه روح، جایگاه انکار است، مگر اینکه دلایل معتبری برای نفی وجود آن انکار شود.
2- ایده روح از کجا آمده است؟
نخستین چیزی که باعث شد انسانها به روح روی بیاورند مسئله حیات بود. انسانها همواره بدنبال این بوده اند که ببینند حیات چیست و از کجا آمده است و پاسخ این پرسش خود را در یافتن فرق انسان زنده و انسان مرده جستجو میکردند تا اینکه بتوانند حیات را توضیح دهند و درک کنند. باورهای دینی اکثراً برخواسته از تلاش انسانهای بدوی و اولیه هستند، برای توضیح دادن چیزهایی که امروز علم به توضیح آنها میپردازد. بشر اولیه همواره در تلاش برای توضیح این مسئله و پاسخ به سایر پرسشهای اساسی اش دست به خلقت موجوداتی تخیلی و غیر طبیعی زده است که ارواح یکی از آن چیزها هستند.
در نظر انسانهای اولیه ابتدائی ترین و آشکار ترین تفاوتی که بین موجودی زنده و موجودی غیر زنده دیده میشود این است که انسان زنده نفس میکشد و انسان مرده نفس نمیکشد. لذا این تنفس در نظر بسیاری از انسانهای اولیه بعنوان جوهر اصلی حیات مطرح شد، یعنی هرآنچه نفس بکشد از نظر ایشان زنده مینمود و هر آنچه زنده نبود نفس نمیکشید. برای همین است که روح همواره بطور مستقیم یا بطور غیر مستقیم در کتابهای دینی با تنفس در ارتباط است. در تورات روح با کلمه نشاما (נפשׁ) توصیف شده است، این کلمه دقیقاً همان کلمه ای است که برای نفس نیز استفاده میشود. در انجیل نیز که اصل آن به زبان یونانی نوشته شده است برای روح از کلمه سوکی (ψυχή) استفاده شده است و این کلمه دقیقاً به معنی نفس و نفس کشیدن است. این کلمات هم در تورات و هم در انجیل بارها با معانی و مفاهیم دیگر همچون تنفس و حیات نیز استفاده شده اند. کلمه (Spirit) در زبان انگلیسی نیز خویشاوند با تنفس در زبان لاتین است. مصریان باستان نیز کلمه "کا" را برای توصیف ارواح استفاده میکردند که این کلمه نیز به معنی "تنفس" است، حتی در آیین هندو و همچنین در آیین بودایی نیز روح را (Ātman) میخوانند که برابر با تنفس است. روح حتی در قرآن نیز با نفس کشیدن درآمیخته است. الله بر اساس قرآن روح خود را درون کالبد انسان می دمد، یا بعبارت دیگر "فوت" میکند.
سوره سجده آیه 9ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ.
آنگاه بالای او راست ، کرد و از روح خود در آن بدمید و برایتان گوش و چشمها و دلها آفرید چه اندک شکر می گویید.
به این عمل معروف فوت کردن روح (نفخ روح) در چهار جای دیگر قرآن از جمله در (سوره حجر آیه 29، سوره انبیا آیه 91، سوره ص آیه 72 و سوره تحریم آیه 12) نیز اشاره شده است. نفخ روح در قرآن هم در مورد اولین انسان (آدم) آمده است هم در مورد تولد مسیح از مریم باکره و هم در مورد تمامی انسانها. البته این باور تنها باوری اسلامی نیست، دورگا یکی از خدایان هندو نیز مجسمه خود را ساخته است و بعد با دهان الهی خود روح دمیده است. بسیاری از انسانهای اولیه توضیحی بهتر از این به ذهنشان خطور نمیکرد که خدا ابتدا