لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هخامنشیانکوروش کبیر:(529-559ق.م)
موسس سلسله هخامنشی کوروش دوم است که در سال 550م.ق بر ایختوویگو(به گفته
هرودوت پدربزرگ مادری اش)خروج کرد و همدان را تسخیر نمود سلسله ماد را برانداخت
.آنگه به گسترش امپراطوری خود پرداخت.او به لیدیه به بابل و... لشکر کشید.
وی در پاسارگاد با مرگ طبیعی مرد(هرودوت معتقد بود او در جنگ با طایفه ای از سکاها
کشته شد)جنازه وی در پاسارگاد در مقبره ای که تا به امروز پا برجا مانده دفن شده است.
وی سرداری بزرگ، سخی و نیکخواه بود واین خردمندی را داشت که در وضعیت موسسات
حکومتی هر یک دول زیر فرمان خود تغییر ندهد.وی به هر کجا که لشکر کشید خدایان
مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد و همواره خود را جانشین قانونی حاکم بومی معرفی کرد.وی بعضی اقوام را از اسارت و بندگی آزاد کرد.او بنیان گذار اولین امپراطوری بزرگ جهان بود حدود ایران در اواخر سلطنت وی:از شرق:رود سند ،از غرب تنگه داردانل و مدیترانه ،از شمال قفقاز ، دریای خزر و رود سیحون واز جنوب خلیج فارس ، دریای عمان و شبه جزیره عربستان.کمبوجیه:(529-522ف.م)پسر ارشد کوروش کبیر پس از وی حکومت را در دست گرفت و جهانگشایی پدر را دنبال کرد.او برادر محبوب خود بردیا را در نهان به قتل رسانید(هرودوت).وی دولت مصر را با تاریخ سه هزار سال ثبات و سلطنت 26 سلسله پادشاهی منقرض کرد..وی به دلیل ماجرای بردیای دروغین به ایران بازگشت به گفته هرودوت ، پس از شنیدن این خبر زخمی به خود زد و در اثر همان زخم درگذشت(ولی بین خودکشی ،مرگ تصادفی و قتل بین مورخین اختلاف نظر است)داریوش کبیر:(486-521ق.م)به علت مرگ کمبوجیه و ماجرای بردیای دروغین ایران دچار آشوب شد به همین دلیل 8 تن از نجبای قوم پارس بردیا را به قتل رساندند .ودر نهایت داریوش بزرگ که سردسته آنان بود به سلطنت رسید.او آشوب ها را با اقتدار کامل سرکوب نمود و به فتوحات مختلف پرداخت .در دوران او آتش جنگ های ایران و یونان برافروخته شد و دلیل آن حمایت آتن از شورشیان آسیای صغیر بود.نبرد بزرگ دوران داریوش با یونان نبرد ماراتون بود که به شکست او انجامیدو قبل از جبران شکست درگذشت.او دولت بزرگ ایران را از نو بنیاد نهاده بود به طوری که در سلسله های بعدی تا زمان ساسانیان اصول حکمرانی او با اندکی تغییر اجرا می شد.و با وجود بی لیاقتی حاکمان بعد از او این سلسله 200 سال پا بر جا ماند.خشایار اول:(465-486ق.م)فرزند داریوش و از طرف مادری نوه کوروش کبیر.اوبعد از سرکوبی شورشیان مصر به بابل لشکر کشید و با خرابی های حاصل از این نبرد دیگر بابل کمر راست نکرد.او به جنگ با یونانیان پرداخت( به هدف جبران شکست ماراتون) ، در ابتدا پیروزی با وی بود، اوآکروپولیس آتن را به آتش کشید ولی در نبرد دریایی در سالامین شکست خورد و سال بعد نیروی زمینی ایران نیز در پلاته شکست خورد و این آخرین سری جنگ های ایران و یونان بود خشایارشا بعد از آن دیگر به جنگی دست نزد..او در کاخ خود به قتل رسید.جانشینان خشایار شا:اردشیر اول یا اردشیر دراز دست پسر خشایارخشایار دوم پسر اردشیر اولداریوش دوم پسر اردشیر اولاردشیر دوم پسر داریوش دوماردشیرسوم پسر اردشیر دومارشک پسر اردشیرسومداریوش سوم نوه داریوش دومپس از خشایارشا ذره ذره اوضاع حکومت متزلزل گشت تا زمان داریوش سوم که یارای مقابله با اسکند مقدونی را نداشت.اسکندر مقدونی در سال 331 ق.م وی را شکست داد و داریوش متواری گشت و بدست ساتراپ با ختر در نزدیکی دامغان کشته شد.اسکندر پس از تصرف بابل و شوش کاخ های پارسه و تخت جمشیذ را تصرف و ظاهرا به تلافی آتش سوزی آتن به آتش کشید.سازمان ادراری هخامنشیان:در دوران داریوش قلمرو هخامنشیان به 30 ساتراپ(ایالت) تقسیم می شد.و هر ساتراپ یک سا خلو یا پادگان نظامی داشتند که یک فرمانروا داشتند وی برای برقراری ارتباط بین پایتخت ها ی امپراطوری(شوش –همدان-بابلو پارسه)دستر داد جاده ای به طول 2680 کیلومتر از پارسه تا سارد و افسوس بکشند.پادشاه قدرت مطلق بودو والیلن ساتراپها منتخب وی بودندطبقات اجتماعی1) بزرگان2) مغان یا روحانیون3) برزگران4) بازرگانان5) صنعتگرانمذهب:
به گفته مورخین یونانی اعتقادات زرتشت در میان آنان رواج داشته و در کتیبه های هخامنشی خدای بزرگ اهورامزدا ست.ولی باید در نظر داشت که دفن مردگان در مذهب زرتشت جایز نیست پس به نظر می آید مذهب آنان تفاوت هایی با مذهب زرتشتی داشته استخط و زبان:کتیبه ها به خط میخی پارسی باستان است ولی خط دیوانی خط آرامی بوذه است و زبان انها زبان پارسی باستان بوده که با زبان اوستایی هم ریشه است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .docx :
هخامنشیان (۳۳۰ - ۵۵۰ پیش از زادروز) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» میرساندند که سرکردهٔ خاندان پاسارگاد از خاندانهای پارسیان بودهاست. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد فرو ساخت و سپس گرفتن لیدیه و بابل، پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند.
به پادشاهی رسیدن پارسیها و دودمان هخامنشی یکی از رخدادهای برجستهٔ تاریخ باستان است. اینان دولتی ساختند که دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود در آورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان میدانند. پذیرش و بردباری دینی از ویژگیهای امپراتوری هخامنشی به شمار میرفت.[۱]
/
فهرست مندرجات
۱ کشور و سرزمین
۲ مردم و خاندانها
۳ شاهنشاهان هخامنشی
۴ پادشاهی کورش بزرگ
۴.۱ گسترش کشور و سرزمین
۴.۲ مرگ کورش بزرگ
۵ پادشاهی کمبوجیه
۶ پادشاهی داریوش بزرگ
۷ وضع اجتماعی و اقتصادی در دوره هخامنشی
۸ برافتادن شاهنشاهی هخامنشی
۹ جستارهای وابسته
۱۰ نگارخانه
۱۱ بنمایه
۱۲ پانویس
۱۳ پیوند به بیرون
کشور و سرزمین
پارسها مردمانی از ایل آریایی بودند که نمایان نیست از چه زمانی به فلات ایران آمدهاند. آنان از ایل آریایی پارس یا پارسواش بودند که در سنگنوشتههای آشوری از سده نهم پیش از زادروز مسیح، نام آنان دیده میشود. پارسها همزمان با مادها به بخشهای باختری ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان جای گرفتند. با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان پارس به خوزستان و بخشهای مرکزی فلات ایران گسترش یافت.
برای نخستین بار در سالنامههای آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ پ.م، نام خاندان «پارسوا» در جنوب و جنوب باختری دریاچه ارومیه برده شدهاست. برخی از پژوهشگران مانند راولینسن بر این ایده هستند که مردم پارسواش همان پارسیها بودهاند. تصور میشود خاندانهای پارسی پیش از این که از میان درههای کوههای زاگرس به سوی جنوب و جنوب خاوری ایران بروند، در این سرزمین، ایست کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از زادروز در بخش پارسوماش، روی دامنههای کوههای بختیاری در جنوب خاوری شوش در سرزمینی که بخشی از کشور ایلام بود، جای گرفتند. از سنگنوشتههای آشوری چنین بر میآید که در زمان شلمنسر (۷۱۳-۷۲۱ پ. م) تا زمان پادشاهی آسارهادون (۶۶۳ پ. م)، پادشاهان یا فرمانروایان پارسوا، پیرو آشور بودهاند. پس از آن در زمان فرورتیش (۶۳۲-۶۵۵ پ. م) پادشاهی ماد به پارس چیرگی یافت و این دولت را پیرو دولت ماد نمود.
مردم و خاندانها
هرودوت میگوید: پارسها به شش خاندان شهری و دهنشین و چهار خاندان چادرنشین بخش شدهاند. شش خاندان نخست عبارتاند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان، دژوسیان و گرمانیان. چهار خاندان دومی عبارتاند از: داییها، مردها، دروپیکها و ساگارتیها. از خاندانهای نامبرده، سه خاندان نخست بر خاندانهای دیگر، برتری داشتهاند و دیگران پیرو آنها بودهاند.
بر اساس بنمایههای یونانی در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاه کنونی) مادیهای ساگارتی میزیستهاند که گونهٔ بابلی - یونانی شده نام خود یعنی زاگرس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان باختر فلات ایران دادهاند. نام همین خاندان است که در پیوند خاندانهای پارس نیز باشنده (موجود) است و خط پیوند خونی خاندانهای ماد و پارس از سرچشمهٔ همین خاندان ساگارتیها (زاکروتی، ساگرتی) است. خاندان پارس پیش از حرکت به سوی جنوب، دورانی دراز را در سرزمینهای ماد میزیستند و بعدها با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندانهای پارس به خوزستان و بخشهای مرکزی فلات ایران گسترش یافت و رو به جنوب رفتهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هخامنشیانکوروش کبیر:(529-559ق.م)
موسس سلسله هخامنشی کوروش دوم است که در سال 550م.ق بر ایختوویگو(به گفته
هرودوت پدربزرگ مادری اش)خروج کرد و همدان را تسخیر نمود سلسله ماد را برانداخت
.آنگه به گسترش امپراطوری خود پرداخت.او به لیدیه به بابل و... لشکر کشید.
وی در پاسارگاد با مرگ طبیعی مرد(هرودوت معتقد بود او در جنگ با طایفه ای از سکاها
کشته شد)جنازه وی در پاسارگاد در مقبره ای که تا به امروز پا برجا مانده دفن شده است.
وی سرداری بزرگ، سخی و نیکخواه بود واین خردمندی را داشت که در وضعیت موسسات
حکومتی هر یک دول زیر فرمان خود تغییر ندهد.وی به هر کجا که لشکر کشید خدایان
مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد و همواره خود را جانشین قانونی حاکم بومی معرفی کرد.وی بعضی اقوام را از اسارت و بندگی آزاد کرد.او بنیان گذار اولین امپراطوری بزرگ جهان بود حدود ایران در اواخر سلطنت وی:از شرق:رود سند ،از غرب تنگه داردانل و مدیترانه ،از شمال قفقاز ، دریای خزر و رود سیحون واز جنوب خلیج فارس ، دریای عمان و شبه جزیره عربستان.کمبوجیه:(529-522ف.م)پسر ارشد کوروش کبیر پس از وی حکومت را در دست گرفت و جهانگشایی پدر را دنبال کرد.او برادر محبوب خود بردیا را در نهان به قتل رسانید(هرودوت).وی دولت مصر را با تاریخ سه هزار سال ثبات و سلطنت 26 سلسله پادشاهی منقرض کرد..وی به دلیل ماجرای بردیای دروغین به ایران بازگشت به گفته هرودوت ، پس از شنیدن این خبر زخمی به خود زد و در اثر همان زخم درگذشت(ولی بین خودکشی ،مرگ تصادفی و قتل بین مورخین اختلاف نظر است)داریوش کبیر:(486-521ق.م)به علت مرگ کمبوجیه و ماجرای بردیای دروغین ایران دچار آشوب شد به همین دلیل 8 تن از نجبای قوم پارس بردیا را به قتل رساندند .ودر نهایت داریوش بزرگ که سردسته آنان بود به سلطنت رسید.او آشوب ها را با اقتدار کامل سرکوب نمود و به فتوحات مختلف پرداخت .در دوران او آتش جنگ های ایران و یونان برافروخته شد و دلیل آن حمایت آتن از شورشیان آسیای صغیر بود.نبرد بزرگ دوران داریوش با یونان نبرد ماراتون بود که به شکست او انجامیدو قبل از جبران شکست درگذشت.او دولت بزرگ ایران را از نو بنیاد نهاده بود به طوری که در سلسله های بعدی تا زمان ساسانیان اصول حکمرانی او با اندکی تغییر اجرا می شد.و با وجود بی لیاقتی حاکمان بعد از او این سلسله 200 سال پا بر جا ماند.خشایار اول:(465-486ق.م)فرزند داریوش و از طرف مادری نوه کوروش کبیر.اوبعد از سرکوبی شورشیان مصر به بابل لشکر کشید و با خرابی های حاصل از این نبرد دیگر بابل کمر راست نکرد.او به جنگ با یونانیان پرداخت( به هدف جبران شکست ماراتون) ، در ابتدا پیروزی با وی بود، اوآکروپولیس آتن را به آتش کشید ولی در نبرد دریایی در سالامین شکست خورد و سال بعد نیروی زمینی ایران نیز در پلاته شکست خورد و این آخرین سری جنگ های ایران و یونان بود خشایارشا بعد از آن دیگر به جنگی دست نزد..او در کاخ خود به قتل رسید.جانشینان خشایار شا:اردشیر اول یا اردشیر دراز دست پسر خشایارخشایار دوم پسر اردشیر اولداریوش دوم پسر اردشیر اولاردشیر دوم پسر داریوش دوماردشیرسوم پسر اردشیر دومارشک پسر اردشیرسومداریوش سوم نوه داریوش دومپس از خشایارشا ذره ذره اوضاع حکومت متزلزل گشت تا زمان داریوش سوم که یارای مقابله با اسکند مقدونی را نداشت.اسکندر مقدونی در سال 331 ق.م وی را شکست داد و داریوش متواری گشت و بدست ساتراپ با ختر در نزدیکی دامغان کشته شد.اسکندر پس از تصرف بابل و شوش کاخ های پارسه و تخت جمشیذ را تصرف و ظاهرا به تلافی آتش سوزی آتن به آتش کشید.سازمان ادراری هخامنشیان:در دوران داریوش قلمرو هخامنشیان به 30 ساتراپ(ایالت) تقسیم می شد.و هر ساتراپ یک سا خلو یا پادگان نظامی داشتند که یک فرمانروا داشتند وی برای برقراری ارتباط بین پایتخت ها ی امپراطوری(شوش –همدان-بابلو پارسه)دستر داد جاده ای به طول 2680 کیلومتر از پارسه تا سارد و افسوس بکشند.پادشاه قدرت مطلق بودو والیلن ساتراپها منتخب وی بودندطبقات اجتماعی1) بزرگان2) مغان یا روحانیون3) برزگران4) بازرگانان5) صنعتگرانمذهب:
به گفته مورخین یونانی اعتقادات زرتشت در میان آنان رواج داشته و در کتیبه های هخامنشی خدای بزرگ اهورامزدا ست.ولی باید در نظر داشت که دفن مردگان در مذهب زرتشت جایز نیست پس به نظر می آید مذهب آنان تفاوت هایی با مذهب زرتشتی داشته استخط و زبان:کتیبه ها به خط میخی پارسی باستان است ولی خط دیوانی خط آرامی بوذه است و زبان انها زبان پارسی باستان بوده که با زبان اوستایی هم ریشه است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هخامنشیانکوروش کبیر:(529-559ق.م)
موسس سلسله هخامنشی کوروش دوم است که در سال 550م.ق بر ایختوویگو(به گفته
هرودوت پدربزرگ مادری اش)خروج کرد و همدان را تسخیر نمود سلسله ماد را برانداخت
.آنگه به گسترش امپراطوری خود پرداخت.او به لیدیه به بابل و... لشکر کشید.
وی در پاسارگاد با مرگ طبیعی مرد(هرودوت معتقد بود او در جنگ با طایفه ای از سکاها
کشته شد)جنازه وی در پاسارگاد در مقبره ای که تا به امروز پا برجا مانده دفن شده است.
وی سرداری بزرگ، سخی و نیکخواه بود واین خردمندی را داشت که در وضعیت موسسات
حکومتی هر یک دول زیر فرمان خود تغییر ندهد.وی به هر کجا که لشکر کشید خدایان
مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد و همواره خود را جانشین قانونی حاکم بومی معرفی کرد.وی بعضی اقوام را از اسارت و بندگی آزاد کرد.او بنیان گذار اولین امپراطوری بزرگ جهان بود حدود ایران در اواخر سلطنت وی:از شرق:رود سند ،از غرب تنگه داردانل و مدیترانه ،از شمال قفقاز ، دریای خزر و رود سیحون واز جنوب خلیج فارس ، دریای عمان و شبه جزیره عربستان.کمبوجیه:(529-522ف.م)پسر ارشد کوروش کبیر پس از وی حکومت را در دست گرفت و جهانگشایی پدر را دنبال کرد.او برادر محبوب خود بردیا را در نهان به قتل رسانید(هرودوت).وی دولت مصر را با تاریخ سه هزار سال ثبات و سلطنت 26 سلسله پادشاهی منقرض کرد..وی به دلیل ماجرای بردیای دروغین به ایران بازگشت به گفته هرودوت ، پس از شنیدن این خبر زخمی به خود زد و در اثر همان زخم درگذشت(ولی بین خودکشی ،مرگ تصادفی و قتل بین مورخین اختلاف نظر است)داریوش کبیر:(486-521ق.م)به علت مرگ کمبوجیه و ماجرای بردیای دروغین ایران دچار آشوب شد به همین دلیل 8 تن از نجبای قوم پارس بردیا را به قتل رساندند .ودر نهایت داریوش بزرگ که سردسته آنان بود به سلطنت رسید.او آشوب ها را با اقتدار کامل سرکوب نمود و به فتوحات مختلف پرداخت .در دوران او آتش جنگ های ایران و یونان برافروخته شد و دلیل آن حمایت آتن از شورشیان آسیای صغیر بود.نبرد بزرگ دوران داریوش با یونان نبرد ماراتون بود که به شکست او انجامیدو قبل از جبران شکست درگذشت.او دولت بزرگ ایران را از نو بنیاد نهاده بود به طوری که در سلسله های بعدی تا زمان ساسانیان اصول حکمرانی او با اندکی تغییر اجرا می شد.و با وجود بی لیاقتی حاکمان بعد از او این سلسله 200 سال پا بر جا ماند.خشایار اول:(465-486ق.م)فرزند داریوش و از طرف مادری نوه کوروش کبیر.اوبعد از سرکوبی شورشیان مصر به بابل لشکر کشید و با خرابی های حاصل از این نبرد دیگر بابل کمر راست نکرد.او به جنگ با یونانیان پرداخت( به هدف جبران شکست ماراتون) ، در ابتدا پیروزی با وی بود، اوآکروپولیس آتن را به آتش کشید ولی در نبرد دریایی در سالامین شکست خورد و سال بعد نیروی زمینی ایران نیز در پلاته شکست خورد و این آخرین سری جنگ های ایران و یونان بود خشایارشا بعد از آن دیگر به جنگی دست نزد..او در کاخ خود به قتل رسید.جانشینان خشایار شا:اردشیر اول یا اردشیر دراز دست پسر خشایارخشایار دوم پسر اردشیر اولداریوش دوم پسر اردشیر اولاردشیر دوم پسر داریوش دوماردشیرسوم پسر اردشیر دومارشک پسر اردشیرسومداریوش سوم نوه داریوش دومپس از خشایارشا ذره ذره اوضاع حکومت متزلزل گشت تا زمان داریوش سوم که یارای مقابله با اسکند مقدونی را نداشت.اسکندر مقدونی در سال 331 ق.م وی را شکست داد و داریوش متواری گشت و بدست ساتراپ با ختر در نزدیکی دامغان کشته شد.اسکندر پس از تصرف بابل و شوش کاخ های پارسه و تخت جمشیذ را تصرف و ظاهرا به تلافی آتش سوزی آتن به آتش کشید.سازمان ادراری هخامنشیان:در دوران داریوش قلمرو هخامنشیان به 30 ساتراپ(ایالت) تقسیم می شد.و هر ساتراپ یک سا خلو یا پادگان نظامی داشتند که یک فرمانروا داشتند وی برای برقراری ارتباط بین پایتخت ها ی امپراطوری(شوش –همدان-بابلو پارسه)دستر داد جاده ای به طول 2680 کیلومتر از پارسه تا سارد و افسوس بکشند.پادشاه قدرت مطلق بودو والیلن ساتراپها منتخب وی بودندطبقات اجتماعی1) بزرگان2) مغان یا روحانیون3) برزگران4) بازرگانان5) صنعتگرانمذهب:
به گفته مورخین یونانی اعتقادات زرتشت در میان آنان رواج داشته و در کتیبه های هخامنشی خدای بزرگ اهورامزدا ست.ولی باید در نظر داشت که دفن مردگان در مذهب زرتشت جایز نیست پس به نظر می آید مذهب آنان تفاوت هایی با مذهب زرتشتی داشته استخط و زبان:کتیبه ها به خط میخی پارسی باستان است ولی خط دیوانی خط آرامی بوذه است و زبان انها زبان پارسی باستان بوده که با زبان اوستایی هم ریشه است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هخامنشیان از پارسیان بشمار می روند. پارسیان مردمانی آریایی نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ایران معلوم نیست. در کتیبه های آشوری از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است. از همان تاریخ آنان در ناحیه ی انشان که در مشرق شوشتر و حوالی کارون واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ماد اطاعت می کردند . جد ایشان هخامنش همه ی قبیله های پارسی را زیر فرمان خود در آورد.
تمدن و فرهنگ هخامنشی
شاه : این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، از پارسی باستان گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است . چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست کوروش بزرگ، (550 ق . م ) اصطلاح شاهنشاه بکار رفت . این بدان جهت بود که مردم آریایی و غیر آریایی فلات ایران و پیرامون آن به کشور هخامنشی پیوستند و خصوصا پادشاهان و شهریاران آنها نیز برتری کوروش را پذیرفتند .شاهنشاه در پارسی باستان خشایه ثیه یعنی شاه شاهان آمده است. لباس ویژه شاهنشاه شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از دیبای ارغوانی که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست . کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود . یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی راتیار و یا گیسداریس خوانده اند . شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت . فرمانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد .
کشورداری
داریوش پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه خشتره یا استان تقسیم کرد و ادارة آنها را به افرادی که مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود. از زمان جانشینان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهدة سرداری به نام کارانا بود نیز بدست گرفتند. اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند . در اوایل دورة هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که چشم و گوش شاه خوانده می شدند به استانها گسیل می گشت .
سپاه ایران
سپاه جاویدان پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت افراد غیر حرفه ای اداره می شد . داریوش به تشکیل سپاه جاودان پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید . در هر شهر پادگانی وجود داشت که در ارگ آن شهر جای داشتند و فرماندة آن دژها را ارگبد می گفتند . لشکر ایران به دو دستة پیاده و سواره تقسیم می شدند و مسلح به تیر و کمان و نیزه و شمشیر و زوبین و خنجر و کمند و سپر و کلاهخود و زره بودند . اسب و فیل و شتر را هم زمان در جنگ بکار می بردند . ایرانیان در تیر اندازی مهارت داشتندچنانکه