لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هخامنشیانکوروش کبیر:(529-559ق.م)
موسس سلسله هخامنشی کوروش دوم است که در سال 550م.ق بر ایختوویگو(به گفته
هرودوت پدربزرگ مادری اش)خروج کرد و همدان را تسخیر نمود سلسله ماد را برانداخت
.آنگه به گسترش امپراطوری خود پرداخت.او به لیدیه به بابل و... لشکر کشید.
وی در پاسارگاد با مرگ طبیعی مرد(هرودوت معتقد بود او در جنگ با طایفه ای از سکاها
کشته شد)جنازه وی در پاسارگاد در مقبره ای که تا به امروز پا برجا مانده دفن شده است.
وی سرداری بزرگ، سخی و نیکخواه بود واین خردمندی را داشت که در وضعیت موسسات
حکومتی هر یک دول زیر فرمان خود تغییر ندهد.وی به هر کجا که لشکر کشید خدایان
مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد و همواره خود را جانشین قانونی حاکم بومی معرفی کرد.وی بعضی اقوام را از اسارت و بندگی آزاد کرد.او بنیان گذار اولین امپراطوری بزرگ جهان بود حدود ایران در اواخر سلطنت وی:از شرق:رود سند ،از غرب تنگه داردانل و مدیترانه ،از شمال قفقاز ، دریای خزر و رود سیحون واز جنوب خلیج فارس ، دریای عمان و شبه جزیره عربستان.کمبوجیه:(529-522ف.م)پسر ارشد کوروش کبیر پس از وی حکومت را در دست گرفت و جهانگشایی پدر را دنبال کرد.او برادر محبوب خود بردیا را در نهان به قتل رسانید(هرودوت).وی دولت مصر را با تاریخ سه هزار سال ثبات و سلطنت 26 سلسله پادشاهی منقرض کرد..وی به دلیل ماجرای بردیای دروغین به ایران بازگشت به گفته هرودوت ، پس از شنیدن این خبر زخمی به خود زد و در اثر همان زخم درگذشت(ولی بین خودکشی ،مرگ تصادفی و قتل بین مورخین اختلاف نظر است)داریوش کبیر:(486-521ق.م)به علت مرگ کمبوجیه و ماجرای بردیای دروغین ایران دچار آشوب شد به همین دلیل 8 تن از نجبای قوم پارس بردیا را به قتل رساندند .ودر نهایت داریوش بزرگ که سردسته آنان بود به سلطنت رسید.او آشوب ها را با اقتدار کامل سرکوب نمود و به فتوحات مختلف پرداخت .در دوران او آتش جنگ های ایران و یونان برافروخته شد و دلیل آن حمایت آتن از شورشیان آسیای صغیر بود.نبرد بزرگ دوران داریوش با یونان نبرد ماراتون بود که به شکست او انجامیدو قبل از جبران شکست درگذشت.او دولت بزرگ ایران را از نو بنیاد نهاده بود به طوری که در سلسله های بعدی تا زمان ساسانیان اصول حکمرانی او با اندکی تغییر اجرا می شد.و با وجود بی لیاقتی حاکمان بعد از او این سلسله 200 سال پا بر جا ماند.خشایار اول:(465-486ق.م)فرزند داریوش و از طرف مادری نوه کوروش کبیر.اوبعد از سرکوبی شورشیان مصر به بابل لشکر کشید و با خرابی های حاصل از این نبرد دیگر بابل کمر راست نکرد.او به جنگ با یونانیان پرداخت( به هدف جبران شکست ماراتون) ، در ابتدا پیروزی با وی بود، اوآکروپولیس آتن را به آتش کشید ولی در نبرد دریایی در سالامین شکست خورد و سال بعد نیروی زمینی ایران نیز در پلاته شکست خورد و این آخرین سری جنگ های ایران و یونان بود خشایارشا بعد از آن دیگر به جنگی دست نزد..او در کاخ خود به قتل رسید.جانشینان خشایار شا:اردشیر اول یا اردشیر دراز دست پسر خشایارخشایار دوم پسر اردشیر اولداریوش دوم پسر اردشیر اولاردشیر دوم پسر داریوش دوماردشیرسوم پسر اردشیر دومارشک پسر اردشیرسومداریوش سوم نوه داریوش دومپس از خشایارشا ذره ذره اوضاع حکومت متزلزل گشت تا زمان داریوش سوم که یارای مقابله با اسکند مقدونی را نداشت.اسکندر مقدونی در سال 331 ق.م وی را شکست داد و داریوش متواری گشت و بدست ساتراپ با ختر در نزدیکی دامغان کشته شد.اسکندر پس از تصرف بابل و شوش کاخ های پارسه و تخت جمشیذ را تصرف و ظاهرا به تلافی آتش سوزی آتن به آتش کشید.سازمان ادراری هخامنشیان:در دوران داریوش قلمرو هخامنشیان به 30 ساتراپ(ایالت) تقسیم می شد.و هر ساتراپ یک سا خلو یا پادگان نظامی داشتند که یک فرمانروا داشتند وی برای برقراری ارتباط بین پایتخت ها ی امپراطوری(شوش –همدان-بابلو پارسه)دستر داد جاده ای به طول 2680 کیلومتر از پارسه تا سارد و افسوس بکشند.پادشاه قدرت مطلق بودو والیلن ساتراپها منتخب وی بودندطبقات اجتماعی1) بزرگان2) مغان یا روحانیون3) برزگران4) بازرگانان5) صنعتگرانمذهب:
به گفته مورخین یونانی اعتقادات زرتشت در میان آنان رواج داشته و در کتیبه های هخامنشی خدای بزرگ اهورامزدا ست.ولی باید در نظر داشت که دفن مردگان در مذهب زرتشت جایز نیست پس به نظر می آید مذهب آنان تفاوت هایی با مذهب زرتشتی داشته استخط و زبان:کتیبه ها به خط میخی پارسی باستان است ولی خط دیوانی خط آرامی بوذه است و زبان انها زبان پارسی باستان بوده که با زبان اوستایی هم ریشه است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
پارس و تاسیس دولت هخامنشیان در بختیاری
گیرشمن معتقد است که پارسیان ابتدا در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ی ارومیه مستقر شدند و احتمالا " حدود 700 قبل از میلاد آنان در محوطه ی غربی جبال زاگرس تا مشرق شهر شوشتر در ناحیه ای که ایشان پارسواش ی پارسوماش(مسجد سلیمان)نامیده اند و این نام در سالنامه های آشوری ذکر شده-اقامت گزیده اند نامبرده در دنباله ی بحث خود اضافه می کند که : «اما در باب پارسیان باید گفت که در حدود 700 قبل از میلاد آنها در پارسوماش در کوههای فرعی سلسله جبال بختیاری در مشرق شوشتر ، ناحیه ی واقع در دوسوی کارون نزدیک انحنای بزرگ این رود پیش از آنکه به سوی جنوب برگردد ، مستقر شدند.ایلام دیگر در آن زمان آن قدرت را نداشت که از استقرار آنان در این ناحیه ممانعت کند .همین ناحیه که همواره بخشی از مستملکات ایلام بود و پارسیان احتمالا" سلطنت آنان را می شناختند. پارسیان تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را -که مقدور بود بسیار بزرگ گردد-تاسیس کردند و نام خویش را بدان دادندکشور کوهستانی پارس ( پرسید )باستانی در جنوب«پارتاکنا»بوده و از جنوب شرقی به دره های رود کارون و کرخه که در میان دنباله رشته کوههای زاگرس قرار داشتند محدود بود.ناحیه اخیرالذکر همان ایلام باستانی یا سوزیان(خوزستان ، شوش)یکی از مراکز قدیمی ترین تمدن ها بوده و از جانب غرب خاک ماد ،با آشور هم مرز بوده استچیش پیش ( 675-640 ق.م) پسر و جانشین هخامنش بیشتر عنوان «پادشاه شهرانشان » یافته و ناحیه مزبور را تا شمال شرقی پارسوماش اشغال کرده بودمراحل سقوط ایلام را باید در واقع مراحل صعود و شکل گیری دولت پارس ها در پارسوماش دانستدر همین شهر بود که سر کرده ی پارس ها به نام «چیش پیش »سنگ بنای حکومت پارسیان را در ایران بنا نهاد وی که از خاندان هخامنشی بود با استفاده از انحطاط ایلام ، آنشان را که در نزدیکی پارسوماش بود تسخیر و خود را پادشاه بزرگ شهرآنشان خواند و این امر ظاهرا از آن رو بود که آنشان به سبب آنکه در خط ایلام نام و آوازه ای بیشتر داشته بیش از نام پارسوماش میتوانست حس غرور وی را ارضا کند .پس از مرگ وی ( چیش پیش ) پادشاهی پارسیان عبارت بوداز ایالت پارسوماش که انشان و پارسه نیر بدان افزوده شده بود او قلمرو خود را مانند سلاطین مرونژی بین دو پسر خویش تقسیم کرد : اریارمنه کا در ناز و نعمت به دنیا آمده بود ( 640-590ق.م)و کوروش اول(حدود 640-600)که «شاه بزرگ»پارسوماش شد.
به روایت کتیبه ی بیستون که تالیف هرودوت نیز موبد آن است از قرن هفتم ق.م در پارس خاندان هخامنشیان حکومت می کرده است.بعد از مؤسس خاندان که هخامنش نام داشت و پسرش (چیش پیش)این خاندان به دو شاخه متقسم گشت که هر دو در آن سرزمین سلطنت داشتند کوروش اول پادشاه پارسوماش و کمبوجیه اول ، پدر کوروش دوم(کوروش کبیر)مؤسس پادشاهی پارس (ایران) از شاخه ی اول بودند به گفته ی هرودوت کمبوجیه ی اول ، ماندانا ، دختر آستیاگ ، پادشاه ماد را به زنی گرفت(نتیجه ی آن کوروش بزرگ بود که امپراطوری هخامنشی را تاسیس نمود.آریارمنه پسر دیگر چیش پیش و فرزند او آرشامه . نواده ی وی - ویشتاسپ - به شاخه ی دوم تعلق داشتند غالبا " به حدس می گویند که دو پادشاهی وجود داشته ، یکی « انشان »و دیگری « پارس »و در یکی شاخه ی ارشد و دردیگری شاخه ی اصغر هخامنشیان حکومت می کرده است طبق نوشه ی استوانه ی نبونید ، پادشاه بابل ، تا روی کار آمدن کوروش کبیر سه تن از پادشاهان آن سلسله یکی پس از دیگری در آن نواحی (پارسوماش) حکومت کرده اند : چیش پیش ، کوروش اول و کمبوجیه یا کامبیزکوروش دوم پسر کمبوجیه که بعد ها به کوروش کبیر معروف شد از سال 558 ق.م در سوزیان که پس از پارسوماش به عنوان مرکز کل امپراطوری ایشان محسوب می شد بر تخت نشست و در نتیجه فتوحات غیر مترقبه و شگفت انگیز خود امپراطوری عظیمی را پی ریزی نمود.این پادشاه در اعلامیه ی خود از بابل خود را پسر کمبوجیه پادشاه بزرگ انشان ،نوه ی کوروش پادشاه بزرگ انشان و نبیره چیش پیش پادشاه بزرگ پارسوماش مینامند.لازم به ذکر است که پارسوماش(مسجد سلیمان) زادگاه ، چیش پیش، کوروش اول و کمبوجیه اول بوده است.همچنین نام «کر»بر روی چشمه ای در کوهرنگ بختیاری که در واقع سرچشمه ی اصلی کارون می باشد یاد آور نام کوروش هخامنشی است که در زمان ما به نام چشمه ی «محمود کر»معروف است مورخین در واقع دوره ی دوم یعنی دوره ی کیانیان و دوره ی حماسی را همان دوره ی هخامنشیان می دانند.با توجه به شاهنامه ی فردوسی نیز بعد از کی خسرو که مورخین معتقدند همان کوروش کبیر می باشد «لهراسب» به پادشاهی رسید در این رابطه میزا آقا خان کرمانی در تاریخ ایران می نگارد که :هفتم ، سلاله هخامنشی ، اینان ابتدا در ایلام و پس ار آن در فارس سلطنت داشتند شاید «لهراسب» به معنی «لر بزرگ» باشد زیرا که قبیله ی اینان از قوم لر بوده اند و مراد از لهراسب یکی از اولاد هخامنش است بارون دو بد معتقد است که اصطلاح «لر» مشتق از کلمات ایرانی است و میگوید واژه ی «لر»ماخوذ از لهراسب است با توجه به مطالب ارائه شده چنین استنباط می شود که پسوند های بزرگ و کوچک که به لر بزرگ و لر کوچک اطلاق می شود از دو شاخه ی هخامنشی بزرگ و کوچک یا اصلی و فرعی که شاخه ی بزرگ در پارسوماش(مسجد سلیمان مسکن لر بزرگ)حکومت می کردند و شاخه ی کوچک(فرعی)در پارسه نشات می گیرد و آن دو شاخه ی هخامنشی اسلاف و نیاکان لر بزرگ و لر کوچک می باشند ظهور کوروش کبیر و پیروزی وی بر دولت ماد در هگمتانه و جابه جایی پایتخت هخامنشی از ایالت پارسوماش به شوش و هگمتانه و پاسارگاد این سرزمین به عنوان زادگاه اجدادی کوروش و پادشاهان هخامنشی بعد از او نیز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .docx :
هخامنشیان (۳۳۰ - ۵۵۰ پیش از زادروز) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» میرساندند که سرکردهٔ خاندان پاسارگاد از خاندانهای پارسیان بودهاست. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد فرو ساخت و سپس گرفتن لیدیه و بابل، پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند.
به پادشاهی رسیدن پارسیها و دودمان هخامنشی یکی از رخدادهای برجستهٔ تاریخ باستان است. اینان دولتی ساختند که دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود در آورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان میدانند. پذیرش و بردباری دینی از ویژگیهای امپراتوری هخامنشی به شمار میرفت.[۱]
/
فهرست مندرجات
۱ کشور و سرزمین
۲ مردم و خاندانها
۳ شاهنشاهان هخامنشی
۴ پادشاهی کورش بزرگ
۴.۱ گسترش کشور و سرزمین
۴.۲ مرگ کورش بزرگ
۵ پادشاهی کمبوجیه
۶ پادشاهی داریوش بزرگ
۷ وضع اجتماعی و اقتصادی در دوره هخامنشی
۸ برافتادن شاهنشاهی هخامنشی
۹ جستارهای وابسته
۱۰ نگارخانه
۱۱ بنمایه
۱۲ پانویس
۱۳ پیوند به بیرون
کشور و سرزمین
پارسها مردمانی از ایل آریایی بودند که نمایان نیست از چه زمانی به فلات ایران آمدهاند. آنان از ایل آریایی پارس یا پارسواش بودند که در سنگنوشتههای آشوری از سده نهم پیش از زادروز مسیح، نام آنان دیده میشود. پارسها همزمان با مادها به بخشهای باختری ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان جای گرفتند. با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان پارس به خوزستان و بخشهای مرکزی فلات ایران گسترش یافت.
برای نخستین بار در سالنامههای آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ پ.م، نام خاندان «پارسوا» در جنوب و جنوب باختری دریاچه ارومیه برده شدهاست. برخی از پژوهشگران مانند راولینسن بر این ایده هستند که مردم پارسواش همان پارسیها بودهاند. تصور میشود خاندانهای پارسی پیش از این که از میان درههای کوههای زاگرس به سوی جنوب و جنوب خاوری ایران بروند، در این سرزمین، ایست کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از زادروز در بخش پارسوماش، روی دامنههای کوههای بختیاری در جنوب خاوری شوش در سرزمینی که بخشی از کشور ایلام بود، جای گرفتند. از سنگنوشتههای آشوری چنین بر میآید که در زمان شلمنسر (۷۱۳-۷۲۱ پ. م) تا زمان پادشاهی آسارهادون (۶۶۳ پ. م)، پادشاهان یا فرمانروایان پارسوا، پیرو آشور بودهاند. پس از آن در زمان فرورتیش (۶۳۲-۶۵۵ پ. م) پادشاهی ماد به پارس چیرگی یافت و این دولت را پیرو دولت ماد نمود.
مردم و خاندانها
هرودوت میگوید: پارسها به شش خاندان شهری و دهنشین و چهار خاندان چادرنشین بخش شدهاند. شش خاندان نخست عبارتاند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان، دژوسیان و گرمانیان. چهار خاندان دومی عبارتاند از: داییها، مردها، دروپیکها و ساگارتیها. از خاندانهای نامبرده، سه خاندان نخست بر خاندانهای دیگر، برتری داشتهاند و دیگران پیرو آنها بودهاند.
بر اساس بنمایههای یونانی در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاه کنونی) مادیهای ساگارتی میزیستهاند که گونهٔ بابلی - یونانی شده نام خود یعنی زاگرس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان باختر فلات ایران دادهاند. نام همین خاندان است که در پیوند خاندانهای پارس نیز باشنده (موجود) است و خط پیوند خونی خاندانهای ماد و پارس از سرچشمهٔ همین خاندان ساگارتیها (زاکروتی، ساگرتی) است. خاندان پارس پیش از حرکت به سوی جنوب، دورانی دراز را در سرزمینهای ماد میزیستند و بعدها با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندانهای پارس به خوزستان و بخشهای مرکزی فلات ایران گسترش یافت و رو به جنوب رفتهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هخامنشیانکوروش کبیر:(529-559ق.م)
موسس سلسله هخامنشی کوروش دوم است که در سال 550م.ق بر ایختوویگو(به گفته
هرودوت پدربزرگ مادری اش)خروج کرد و همدان را تسخیر نمود سلسله ماد را برانداخت
.آنگه به گسترش امپراطوری خود پرداخت.او به لیدیه به بابل و... لشکر کشید.
وی در پاسارگاد با مرگ طبیعی مرد(هرودوت معتقد بود او در جنگ با طایفه ای از سکاها
کشته شد)جنازه وی در پاسارگاد در مقبره ای که تا به امروز پا برجا مانده دفن شده است.
وی سرداری بزرگ، سخی و نیکخواه بود واین خردمندی را داشت که در وضعیت موسسات
حکومتی هر یک دول زیر فرمان خود تغییر ندهد.وی به هر کجا که لشکر کشید خدایان
مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد و همواره خود را جانشین قانونی حاکم بومی معرفی کرد.وی بعضی اقوام را از اسارت و بندگی آزاد کرد.او بنیان گذار اولین امپراطوری بزرگ جهان بود حدود ایران در اواخر سلطنت وی:از شرق:رود سند ،از غرب تنگه داردانل و مدیترانه ،از شمال قفقاز ، دریای خزر و رود سیحون واز جنوب خلیج فارس ، دریای عمان و شبه جزیره عربستان.کمبوجیه:(529-522ف.م)پسر ارشد کوروش کبیر پس از وی حکومت را در دست گرفت و جهانگشایی پدر را دنبال کرد.او برادر محبوب خود بردیا را در نهان به قتل رسانید(هرودوت).وی دولت مصر را با تاریخ سه هزار سال ثبات و سلطنت 26 سلسله پادشاهی منقرض کرد..وی به دلیل ماجرای بردیای دروغین به ایران بازگشت به گفته هرودوت ، پس از شنیدن این خبر زخمی به خود زد و در اثر همان زخم درگذشت(ولی بین خودکشی ،مرگ تصادفی و قتل بین مورخین اختلاف نظر است)داریوش کبیر:(486-521ق.م)به علت مرگ کمبوجیه و ماجرای بردیای دروغین ایران دچار آشوب شد به همین دلیل 8 تن از نجبای قوم پارس بردیا را به قتل رساندند .ودر نهایت داریوش بزرگ که سردسته آنان بود به سلطنت رسید.او آشوب ها را با اقتدار کامل سرکوب نمود و به فتوحات مختلف پرداخت .در دوران او آتش جنگ های ایران و یونان برافروخته شد و دلیل آن حمایت آتن از شورشیان آسیای صغیر بود.نبرد بزرگ دوران داریوش با یونان نبرد ماراتون بود که به شکست او انجامیدو قبل از جبران شکست درگذشت.او دولت بزرگ ایران را از نو بنیاد نهاده بود به طوری که در سلسله های بعدی تا زمان ساسانیان اصول حکمرانی او با اندکی تغییر اجرا می شد.و با وجود بی لیاقتی حاکمان بعد از او این سلسله 200 سال پا بر جا ماند.خشایار اول:(465-486ق.م)فرزند داریوش و از طرف مادری نوه کوروش کبیر.اوبعد از سرکوبی شورشیان مصر به بابل لشکر کشید و با خرابی های حاصل از این نبرد دیگر بابل کمر راست نکرد.او به جنگ با یونانیان پرداخت( به هدف جبران شکست ماراتون) ، در ابتدا پیروزی با وی بود، اوآکروپولیس آتن را به آتش کشید ولی در نبرد دریایی در سالامین شکست خورد و سال بعد نیروی زمینی ایران نیز در پلاته شکست خورد و این آخرین سری جنگ های ایران و یونان بود خشایارشا بعد از آن دیگر به جنگی دست نزد..او در کاخ خود به قتل رسید.جانشینان خشایار شا:اردشیر اول یا اردشیر دراز دست پسر خشایارخشایار دوم پسر اردشیر اولداریوش دوم پسر اردشیر اولاردشیر دوم پسر داریوش دوماردشیرسوم پسر اردشیر دومارشک پسر اردشیرسومداریوش سوم نوه داریوش دومپس از خشایارشا ذره ذره اوضاع حکومت متزلزل گشت تا زمان داریوش سوم که یارای مقابله با اسکند مقدونی را نداشت.اسکندر مقدونی در سال 331 ق.م وی را شکست داد و داریوش متواری گشت و بدست ساتراپ با ختر در نزدیکی دامغان کشته شد.اسکندر پس از تصرف بابل و شوش کاخ های پارسه و تخت جمشیذ را تصرف و ظاهرا به تلافی آتش سوزی آتن به آتش کشید.سازمان ادراری هخامنشیان:در دوران داریوش قلمرو هخامنشیان به 30 ساتراپ(ایالت) تقسیم می شد.و هر ساتراپ یک سا خلو یا پادگان نظامی داشتند که یک فرمانروا داشتند وی برای برقراری ارتباط بین پایتخت ها ی امپراطوری(شوش –همدان-بابلو پارسه)دستر داد جاده ای به طول 2680 کیلومتر از پارسه تا سارد و افسوس بکشند.پادشاه قدرت مطلق بودو والیلن ساتراپها منتخب وی بودندطبقات اجتماعی1) بزرگان2) مغان یا روحانیون3) برزگران4) بازرگانان5) صنعتگرانمذهب:
به گفته مورخین یونانی اعتقادات زرتشت در میان آنان رواج داشته و در کتیبه های هخامنشی خدای بزرگ اهورامزدا ست.ولی باید در نظر داشت که دفن مردگان در مذهب زرتشت جایز نیست پس به نظر می آید مذهب آنان تفاوت هایی با مذهب زرتشتی داشته استخط و زبان:کتیبه ها به خط میخی پارسی باستان است ولی خط دیوانی خط آرامی بوذه است و زبان انها زبان پارسی باستان بوده که با زبان اوستایی هم ریشه است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هخامنشیانکوروش کبیر:(529-559ق.م)
موسس سلسله هخامنشی کوروش دوم است که در سال 550م.ق بر ایختوویگو(به گفته
هرودوت پدربزرگ مادری اش)خروج کرد و همدان را تسخیر نمود سلسله ماد را برانداخت
.آنگه به گسترش امپراطوری خود پرداخت.او به لیدیه به بابل و... لشکر کشید.
وی در پاسارگاد با مرگ طبیعی مرد(هرودوت معتقد بود او در جنگ با طایفه ای از سکاها
کشته شد)جنازه وی در پاسارگاد در مقبره ای که تا به امروز پا برجا مانده دفن شده است.
وی سرداری بزرگ، سخی و نیکخواه بود واین خردمندی را داشت که در وضعیت موسسات
حکومتی هر یک دول زیر فرمان خود تغییر ندهد.وی به هر کجا که لشکر کشید خدایان
مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد و همواره خود را جانشین قانونی حاکم بومی معرفی کرد.وی بعضی اقوام را از اسارت و بندگی آزاد کرد.او بنیان گذار اولین امپراطوری بزرگ جهان بود حدود ایران در اواخر سلطنت وی:از شرق:رود سند ،از غرب تنگه داردانل و مدیترانه ،از شمال قفقاز ، دریای خزر و رود سیحون واز جنوب خلیج فارس ، دریای عمان و شبه جزیره عربستان.کمبوجیه:(529-522ف.م)پسر ارشد کوروش کبیر پس از وی حکومت را در دست گرفت و جهانگشایی پدر را دنبال کرد.او برادر محبوب خود بردیا را در نهان به قتل رسانید(هرودوت).وی دولت مصر را با تاریخ سه هزار سال ثبات و سلطنت 26 سلسله پادشاهی منقرض کرد..وی به دلیل ماجرای بردیای دروغین به ایران بازگشت به گفته هرودوت ، پس از شنیدن این خبر زخمی به خود زد و در اثر همان زخم درگذشت(ولی بین خودکشی ،مرگ تصادفی و قتل بین مورخین اختلاف نظر است)داریوش کبیر:(486-521ق.م)به علت مرگ کمبوجیه و ماجرای بردیای دروغین ایران دچار آشوب شد به همین دلیل 8 تن از نجبای قوم پارس بردیا را به قتل رساندند .ودر نهایت داریوش بزرگ که سردسته آنان بود به سلطنت رسید.او آشوب ها را با اقتدار کامل سرکوب نمود و به فتوحات مختلف پرداخت .در دوران او آتش جنگ های ایران و یونان برافروخته شد و دلیل آن حمایت آتن از شورشیان آسیای صغیر بود.نبرد بزرگ دوران داریوش با یونان نبرد ماراتون بود که به شکست او انجامیدو قبل از جبران شکست درگذشت.او دولت بزرگ ایران را از نو بنیاد نهاده بود به طوری که در سلسله های بعدی تا زمان ساسانیان اصول حکمرانی او با اندکی تغییر اجرا می شد.و با وجود بی لیاقتی حاکمان بعد از او این سلسله 200 سال پا بر جا ماند.خشایار اول:(465-486ق.م)فرزند داریوش و از طرف مادری نوه کوروش کبیر.اوبعد از سرکوبی شورشیان مصر به بابل لشکر کشید و با خرابی های حاصل از این نبرد دیگر بابل کمر راست نکرد.او به جنگ با یونانیان پرداخت( به هدف جبران شکست ماراتون) ، در ابتدا پیروزی با وی بود، اوآکروپولیس آتن را به آتش کشید ولی در نبرد دریایی در سالامین شکست خورد و سال بعد نیروی زمینی ایران نیز در پلاته شکست خورد و این آخرین سری جنگ های ایران و یونان بود خشایارشا بعد از آن دیگر به جنگی دست نزد..او در کاخ خود به قتل رسید.جانشینان خشایار شا:اردشیر اول یا اردشیر دراز دست پسر خشایارخشایار دوم پسر اردشیر اولداریوش دوم پسر اردشیر اولاردشیر دوم پسر داریوش دوماردشیرسوم پسر اردشیر دومارشک پسر اردشیرسومداریوش سوم نوه داریوش دومپس از خشایارشا ذره ذره اوضاع حکومت متزلزل گشت تا زمان داریوش سوم که یارای مقابله با اسکند مقدونی را نداشت.اسکندر مقدونی در سال 331 ق.م وی را شکست داد و داریوش متواری گشت و بدست ساتراپ با ختر در نزدیکی دامغان کشته شد.اسکندر پس از تصرف بابل و شوش کاخ های پارسه و تخت جمشیذ را تصرف و ظاهرا به تلافی آتش سوزی آتن به آتش کشید.سازمان ادراری هخامنشیان:در دوران داریوش قلمرو هخامنشیان به 30 ساتراپ(ایالت) تقسیم می شد.و هر ساتراپ یک سا خلو یا پادگان نظامی داشتند که یک فرمانروا داشتند وی برای برقراری ارتباط بین پایتخت ها ی امپراطوری(شوش –همدان-بابلو پارسه)دستر داد جاده ای به طول 2680 کیلومتر از پارسه تا سارد و افسوس بکشند.پادشاه قدرت مطلق بودو والیلن ساتراپها منتخب وی بودندطبقات اجتماعی1) بزرگان2) مغان یا روحانیون3) برزگران4) بازرگانان5) صنعتگرانمذهب:
به گفته مورخین یونانی اعتقادات زرتشت در میان آنان رواج داشته و در کتیبه های هخامنشی خدای بزرگ اهورامزدا ست.ولی باید در نظر داشت که دفن مردگان در مذهب زرتشت جایز نیست پس به نظر می آید مذهب آنان تفاوت هایی با مذهب زرتشتی داشته استخط و زبان:کتیبه ها به خط میخی پارسی باستان است ولی خط دیوانی خط آرامی بوذه است و زبان انها زبان پارسی باستان بوده که با زبان اوستایی هم ریشه است