واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درباره وضعیت مذهب در دوران هخامنشیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

وضعیت مذهب در دوران هخامنشیان زردشت پیامبر دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و همین موضوع از بسیاری جهات کیفیت فرهنگ و تمدن هخامنشیان را معلوم می دارد.

دین در دولت هخامنشیان مانند کلیه دولتهای باستانی شرقی، نقش مهمی را ایفا میکرد. ضمن آنکه دولت هخامنشیان که ملت های مختلفی با آداب و سنن و عادات گوناگون جزو آن در آمده بودند، از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایه چندان محکمی نداشت و بنابراین امکان وجود یک سیستم مذهبی روشن در چنین شرایطی دشوار بود. در ایالتهای مختلف عقاید مذهبی بطور متعدد جلوه گر میشد که با آداب و عقاید موروثی هر کشوری ارتباط داشت. وضع دشوار سیاسی دولت و قبایل مختلفی که تحت تسلط وی بودند و هم چنین وسعت اراضی کشور و اختلاف شرایط محلی، در انتخاب روش سیاست مذهبی هخامنشیان تاثیر فراوان داشت. پیروان مذهب قدیم ایران، یعنی مذهب اهورمزردا همان هخامنشیان اولیه، در بابل و فلسطین و مصر و آسیای صغیر، سنن و مذاهب محلی را پذیرفته و از آن پشتیبانی می کردند. فعالیت های کورش، کمبوجیه (پیش از بروز شورش در مصر) و همچنین داریوش اول شاهد صادق این مطالب است. ... خشایارشای اول از ترس بروز تجزیه کشورهای تحت استیلای خود در تضعیف مذاهب محلی اقدام و مذهب اهورمزدا آرتا را جانشین مذاهب مذکور ساخت. در این مذهب پاکی و بی گناهی اهمیت فوق العاده ای داشت. البته این موضوع به تاسیس عقیده یکتا پرستی که هنوز در آن مرحله از پیشرفت جامعه امکان پذیر نبود دلالت نداشت و هم چنین بر امحای کامل سایر خدایان معابد ایران نیز حکایت نمی کرد. در این رابطه داریوش اول که پیوسته به اهورمزدا متوسل می شد و او را به اسم می نامید و دروغ را مخالف و مباین عقیده حقیقی خود به اهورمزدا می دانست، با همه این اوصاف از خدایان دیگر نیز یاد می کرد. اردشیر دوم در تمام قلمرو سلطنت خود موازی مذهب اهورمزدا، مذهب خدایان آناهیتا و میترا را نیز بوجود آورد. بطوری که از آناهیتا و میترا در کتیبه اردشیر سوم هم نام برده شده است. مذاهب محلی و قدیم نیز به همان وضع وجود داشتند و به کار خود ادامه می دادند. به این ترتیب در دوره هخامنشیان با وجود یک مذهب رسمی و یک - وگاهی چند - خدای اصلی، که به وسیله روحانیون مغ ها حمایت می شد و بر اساس عقاید باستانی ایران پایه گذاری گردیده بود، عقاید مختلف دیگری هم وجود داشت. اما پس از گذشت زمان مذهب رسمی بطور قطع به شکل یک دین در آمد که در تاریخ به نام "آیین زردشت" معروف است.

هخامنشیان نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که سرکردهٔ طایفه‌ پاسارگاد از طایفه‌های پارسیان بوده است.هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

به قدرت رسیدن پارسی‌ها و سلسله هخامنشی ( ۳۳۰-۵۵۰ قبل از میلاد) یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو سوم یونان در تحت تسلط خود در آوردند. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌‌دانند

کشور و سرزمین

پارسی‌ها مردمانی آریایی نژاد بودند که مشخص نیست از چه زمانی به فلات ایران آمده بودند. آنان ازقوم آریایی پارس یا پارسواش بودند که درکتیبه‌های آشوری از سده نهم پیش از میلاد مسیح نام آنان آمده است. پارس ها همزمان با مادها به نواحی غربی ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان ساکن گردیدند. با ضعف دولت عیلام، نفوذ قوم پارس به خوزستان‌ و نواحی ‌مرکزی فلات ایران‌ گسترش یافت.

برای نخستین بار درسالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ ق. م، نام کشور « پارسوآ» در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شده‌است. بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسواش همان پارسی‌ها بوده‌اند. تصور می‌شود اقوام پارسی پیش از این که از میان دوره‌های جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند، در این ناحیه توقف کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیه‌ای که جزو کشور ایلام بود، مستقر گردیدند. از کتیبه‌های آشوری چنین استنباط می‌شود که در زمان شلم نصر ( ۷۱۳-۷۲۱ ق. م) تا زمان سلطنت آسارهادون (۶۶۳ ق. م)، پادشاهان یا امراء پارسوا، تابع آشور بوده‌اند. پس از آن درزمان فرورتیش (۶۳۲-۶۵۵ ق. م) پادشاه ماد به پارس استیلا یافت و این دولت را تابع دولت ماد نمود.

مردم و طوایف

هرودوت می‌گوید: پارسی‌ها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده‌اند. شش طایفه اول عبارتند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان، دژوسیان و گرمانیان. چهار طایفه دومی عبارتند از: داییها، مردها، دروپیک‌ها و ساگارتی ها. از طوایف مذکور سه طایفه اول بر طوایف دیگر، برتری داشته‌اند و دیگران تابع آنها بوده‌اند.

پارس ها همزمان با مادها به نواحی غربی ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان ساکن گردیدند. برای نخستین بار درسالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ ق. م، نام کشور (پارسوآ) در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شده‌است. بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسوا همان پارسی‌ها بوده‌اند.

اقوام پارسی پیش از این که از میان دوره‌های جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند، در ناحیه پارسوآ توقف نمودند و در حدود سال ۷۰۰ پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیه‌ای که جزو کشور ایلام بود، مستقر گردیدند. بعدها با ضعف دولت عیلام،



خرید و دانلود مقاله درباره وضعیت مذهب در دوران هخامنشیان


تحقیق درباره. هخامنشیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 53

 

هخامنشیان

 

مردم لیدی

مردم لیدی بسیار از جان و مال خود بیمناک بودند و صد البته چه فکر بیهوده ای . آنها نمی دانستند که کوروش برای چپاول مال و جان آنها نیامده است، او در زندگی هدفی والاتر از چپاول سایر اقوام را دنبال می کند. او دوستدار پیشرفت همه قومها در زیر یک پرچم واحد است.

سه روز پس از تسخیر کامل لیدی جارچی ها در سرتا سر لیدی امان بودن مردم را جار زدند و به آنها ندا دادند که کوروش به هیچ کس کاری ندارد و همه در زیر سایه قدرت کوروش بزرگ در امان هستند. سپس شورایی از فرماندهان را در دربار کرزوس تشکیل داد.

صبحگاه روز بعد مشخص گردید کوروش بزرگ با مشورت میان سردارانش چه تصمیمی گرفته است.ابتدا گروهی از سپاهیان ارشد و زبده خود را به فرماندهی گشتاسپ هزاره پاتیش خود ( هزاره پاتیش به فرمانده هزار سرباز می گفتند) همراه کرزوس و خانواده اش راهی کرمان نمود و قبل از حرکت آنها پیکی را به سمت کرمان فرستاد تا شرایط استقرار کرزوس را فراهم سازند.

سپس با مشورت سرداران خود تابالوس را بعنوان فرمانده ساتراپ جدید برگزید و گروهی از مادها و پارسها را در خدمت او قرار داد تا او را در اداره سرزمین لیدی یاری سازند.

بازسازی خرابیها و نظارت بر کارها و آموزش سرزمین داری تابالوس و همراهی با او دو ماه وقت او را گرفت و پس از آنکه متوجه گردید که تابالوس با نیروهای جدید به راحتی می تواند، سرزمین جدید را اداره کنند و داته بره ها( داته بره به داورانی می گفتند که بر اساس داتم یا همان قانون شاهنشاهی که شورای سلطنتی آنرا تعیین می کرد قضاوت می کردند) کار خود را آغاز کنند زمان حرکت فرا رسیده است و مردم لیدی در حال فراهم کردن تدارکات لازم برای سفر بازگشت پادشاه جدیدشان می باشند و سپاه ایران زمین به سرعت خود را آماده بازگشت می کرد.

شب آخری که در لیدی بود ، جشنی با شکوه گرفت و همه بزرگان و سران ماد و پارس و لیدیایی و عده ای از یونانیان را نیز دعوت نمود.

در دربار سابق کرزوس کوروش بزرگ بر تختی آراسته نشسته بود و سایرین نیز در برابر میزهایی که با غذاهای رنگین چیده شده بودند، نشسته بودند. میزبانان مدام در حال پذیرایی بودند تا مبادا دیس ها و سینی ها خالی بماند. کوروش ردایی شرابی رنگ بر تن نموده بود و جام همیشگی خود که در آن آب چشمه لبریز بود، در دست داشت و گهگاه از آن می نوشید.

پس از خوردن غذا و تماشای موسیقی نوازندگان لیدیایی و برنامه های دیگر جشن ، به فرمان کوروش در سرتاسر باغهای کاخ جار چی ها جارزدند که همه در سالن اصلی کاخ جمع شوند که کوروش بزرگ همه را فراخوانده است.

همهمه ای در سالن اصلی به پا بود ، هر کس چیزی می گفت ، با ورود کوروش همه جا ساکت گردید. کوروش به آرامی از میان مهمانان قدم می زد و به چهره ها نگاه می کرد. بر روی تخت نشست و پس از نگاهی عمیق به سرتا سر تالار ، با صدایی رسا گفت: فردا سپاه پارس از لیدی خواهد رفت. آگاه باشید برای شما فرمانداری لایق برگزیدیم و البته او را از میان خودتان انتخاب نمودیم تا با رسم و سنتهای شما بیگانه نباشد ، به شما یاد آور می شوم اگر بر او جفا کنید و او را در انجام کارهایش یاری نکنید با خشم ما و اهورامزدا روبرو خواهید شد وکسانی که او را حمایت کنند مورد لطف ما قرار خواهند گرفت.

حال تو تابالوس ، جلو بیا.

تابالوس بلند شد و به وسط تالار رسید. کوروش رو به او کرد و گفت:

به تو گوشزد می کنم ، آنگونه که در این چند وقت به تو آموزش دادیم بر مردم حکومت کن ، بر کسی ظلم روا مدار وآگاه باش قدرتت را از ما به امانت گرفته ای و ما آنرا از مردم ، مبادا از آن بر ضد مردم و به نفع خود استفاده ببری و بدان اگر چنین شود ، با بدترین نوع مرگ تو را مجازات خواهیم کرد. آگاه باش ما در شهر گوش و چشمان بسیاری داریم که ما را از اوضاع ساتراپ تو با خبر می سازند . اگر به کمک و یاری ما نیاز داشتی بدان که تو را حمایت خواهیم کرد و در موقعی که به حمایت تو نیازمندیم بایستی ارتش خود را آماده نگه داری و برای کمک به ما یا سایر ساتراپها، آنها را به سوی ما بفرستی. از هر کدام از سرداران و یاورانی که برای تو برگزیدیم شکایتی داشتی با خود ما مطرح می سازی تا برای تو چاره جویی نماییم و یاوران تو بایستی آگاه باشند که اگر بر خلاف تو حرکت کنند ، جزایی سخت در پیش خواهند داشت.

تابالوس در حالیکه سرش را خم نمود با صدایی رسا گفت: امر ، امر پادشاه ماد و پارس است.



خرید و دانلود تحقیق درباره. هخامنشیان


تحقیق درباره هنر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

هنر و صنعت در دوره هخامنشیان (قسمت اول)

 

صنایع ایران در دوره هخامنشیان دو نوع بوده است یکی صنایع مادی و پارسی و دیگر صنایع ملل و اقوام تابعه مانند بابلیها، فنیقیها، مصریها.

صنایع معروف مادی و پارسی، حجاری، معماری، اسلحه سازی، زرگری، پارچه بافی، فلزکاری و کاشی سازی بوده است. بابلیها در بافت قالی و ساختن کاشیهای زیبا، مردم لیدیه در زرگری و مجسمه سازی، مصریها در بافتن پارچه های کتانی و تهیه کاغذ از پاپیروس شهرت داشتند.

در ساختمان های ایران از دو سبک معماری متفاوت استفاده شده است. یکی ساختمان های با سقف چوبی(مثل ابنیه پرسپولیس)، دیگر سبک ساختمان های با طاق و گنبد.

عالی ترین ابنیه هخامنشی کاخهای سلطنتی به خصوص تالارهای بزرگ و بلند آن است. در دوران داریوش تیرهای چوبی بلندی از لبنان به تخت جمشید حمل گردیده و با استفاده از تیرهای بلند، استفاده از ستون به حداقل رسیده و مهارت معماران ایرانی با داشتن مصالح مناسب ظاهر گردیده است که امروز آثار آن دیده می شود. 

در تخت جمشید مهارت معماران و حجاران ایرانی در نمایش گارد شاه هخامنشی و خراج گزاران با نشان دادن لباس و کلاه و نوع هدیه ها که بادقت و ظرافت خاصی حجاری شده است، مشاهده می گردد.

آثار معروف هخامنشی عبارتند از :

1. آثار پاسارگاد – قدیمی ترین اثر هخامنشی است که امروزه آن را مشهد مرغاب نیز می نامند و در 18 فرسنگی شهر شیراز واقع شده.

اولین قسمتی که در پاسارگاد به نظر می رسد تخت سلیمان نام دارد که از قطعات بزرگ سنگ سفید ساخته شده است، قطعه سنگ آهکی نیز وجود دارد که بر روی آن صورت آدم بالداری منقوش است. از مهم ترین آثار پاسارگاد مقبره کوروش بزرگ است که ابتدا دارای ستون هایی بوده که دیولافوآ به آن اشاره کرده است و هنوز پایه های چند ستون وجود دارد. در گذشته این ساختمان بنام مشهد مادر سلیمان نامیده می شده است.

اصل مقبره بالای هفت طبقه از سنگ های آهکی واقع شده و دیوارها و سقف مقبره از سنگ های بزرگ ساخته شده است. درون این مقبره خالی است و جز بعضی الواح و یک کتیبه ی عربی که بر دیوار منقوش است چیز دیگری دیده نمی شود.

ارین می نویسد روی این مقبره این عبارت نوشته شده است:

(ای مرد منم کوروش پسر کمبوجیه که سلطنت ایران را تاسیس کرده ام و پادشاه آسیا بوده ام، پس از جهت این بنا بر من بخل مکن.)

2. آثار بیستون – بیستون محلی است در شش فرسنگی کرمانشاه که آنرا بغستان نیز می نامند. در این محل حجاری ها و کتیبه هایی نیز وجود دارد که در خصوص شوش، بابل و ماد است.

3. آثار تخت جمشید – تخت جمشید در مرودشت فارس واقع است و این محل یکی از چهار پایتخت هخامنشیان بوده است.(اکباتان – شوش – تخت جمشید - بابل)

قصرهای تخت جمشید بر روی صفه ای واقع شده که طول آن 400 متر و عرض آن 300 متر است، اصل صفه در زمان داریوش ساخته شده است و خشایارشا و سایرین آن را تمام کرده اند.

4. قصر صد ستون – این قصر در سمت چپ آپادانا در تخت جمشید واقع شده و ستون های آن در ده ردیف قرار گرفته است.

5. نقش رستم – در یک فرسنگی تخت جمشید واقع شده است و در این ناحیه سه آرامگاه متعلق به پادشاهان هخامنشی وجود دارد. آرامگاه داریوش حتمی است ولی آرامگاه های دیگر به طور حتم معلوم نیست که مربوط به کدامیک از سلاطین است. مهم ترین کتیبه در نقش رستم، کتیبه داریوش است که به زبان پارسی و عیلامی و آشوری است.

6. آثار شوش – شوش از شهرهای بسیار قدیم است. این شهر پایتخت عیلام بوده و بعدها پایتخت شاهان هخامنشی گردیده است. در آثار شوش کاشی هایی به دست آمده است که در آثار دیگر به آن اندازه وجود ندارد.

7. شهر استخر – مانند هگمتانه و شوش و ری یکی از شهرهای آباد و پرجمعیت بوده و از دوران هخامنشیان تا قرن چهارم هجری مرکز بازرگانی و داد و ستد بوده است.

این شهر برج و باروهای محکم داشته که به مرور زمان ویران گردیده است. نام استخر نخستین بار در سنگ نبشته ایوان جنوبی کاخ تچر خوانده شده است. پس از آتش زدن و ویرانی تخت جمشید این شهر تا مدتی موقعیت و رونق سابق خود را داشته و به تدریج از اهمیت افتاده است. این شهر علاوه بر اینکه مرکز تجارت و بازرگانی بوده جایگاه حفظ و نگهداری آثار و کتاب های علمی و دینی بوده است.

 

 (قسمت دوم)

 

در ساختمان تخت جمشید قرینه سازی به طور کامل رعایت شده و نقش ها از روی سلیقه و ابتکار، انتخاب و با ظرافت کشیده شده است و وسایل ساختمانی از نقاط مختلف کشور فراهم گردیده و قصرهای مختلف در این دوره ساخته شده است.

داریوش شاه در خصوص ساختمان کاخ شوش که قبل از تخت جمشید ساخته شده چنین می گوید:

«.... چوب سدر از کوه لبنان و چوب های دیگر را از کرمان و طلایی که در این کاخ به کار رفته از سارد و بلخ آورده شده و سنگ لاجورد و عقیق از خوارزم، نقره و مس از مصر، عاج از حبشه و هند به اینجا حمل گردیده و به کار رفته است.»

هنرمندانی که حجاری کرده اند از مردم سارد و زرگرانی که طلا را به کار برده اند مصری و مادی و آنهایی که آجرهای مینایی با نقوش مختلف ساخته اند بابلی بوده اند.

در این دوره علاوه بر خشت، انواع آجر از جمله آجرهای لعابی در ساختمان ها به کار می رفت که طراحی و قالب ریزی آنها، استادی و مهارت معماران و سازندگان این دوره را نشان می دهد. آجرهایی که در ساختمان پاسارگاد و پرسپولیس و شوش به کار رفته صرف نظر از تنوع، از نظر دقت در ترکیب مصالح اولیه و مقاومت در برابر حوادث به قدری جالب است که پس از چندین قرن سالم باقی مانده.

در این زمان تحول جدیدی در آجرهای لعاب دار به وجود آمد و لوحه و آجرهای لعاب دار به رنگ های مختلف آبی، سفید، زرد و سبز که در روی آنها شکل های نباتات و حیوانات مختلف نقش شده به کار رفته و به وسیله استادان متخصص در این زمینه، سبک معماری و ساختمانی مترقی تر گشته است. تحول دیگری که در معماری هخامنشیان به وجود آمده، ساختمان بناهای مختلف در نواحی گرم و سرد بوده است که با اصول فنی و در نظر گرفتن آب و هوا در فصول و مناطق مختلف و ساختن حیاط و محوطه ی باز در خانه رواج داشته است. معماری هخامنشی ترکیبی است از سبک های مختلف که با ابتکار و اصلاحات منطقه ای معماران ایرانی، به صورت سبک ممتاز و مستقلی درآمده و مورد تقلید معماران کشورهای دیگر واقع گردیده است.

تالارهای پرشکوه و دهلیزهای پهناور و ستون های عظیم، همه دلیل بر پیشرفت عملی مکتب معماری این دوره است.

هخامنشیان بناهای خود را در نقاط بلند و تپه های مصنوعی بنا می کردند و پلکان هایی که آنها می ساختند به قدری مستحکم و جالب بوده که ارزش کار معماران و مهندسان آن دوره را نشان می دهد.

دیگر از تحولات ساختمانی دوره هخامنشی صیقلی کردن سنگ ها است که این سنگ های صیقل شده را در قسمت های مختلف ساختمان ها به کار برده و انها را طوری جفت کرده اند که موجب شگفتی و حیرت است و باید بیننده بر آن بسیار دقیق باشد تا بتواند بفهمد که این سنگ ها یکپارچه است یا از هم جداست.

صنعت کاشی سازی در معماری هخامنشی وارد شده و نمونه ایی از آن در حفریات شوش به دست آمده است به نام تیراندازان یا جاویدان ها که در موزه لوور پاریس نگهداری می شود، دیگر از شاهکارهای این دوره هنر تزیینی و پوشاندن دیوارهای داخل اتاق و یا درهای چوبی با ورقه های نازک از نقره و طلا که آنهم برای اولین بار در حفریات شوش به دست آمده است.

به علت یکنواخت بودن معماری قصرهای هخامنشی بعضی ها عقیده دارند که تحول سریعی در سبک معماری این دوره به وجود نیامده و مانند آن است که همه ی این آثار را یک نفرساخته است ولی می توان این مطلب را این طور بیان کرد که این خود دلیل بر وجود یک مکتب آموزشی است که استادان فن یک سبک معینی را به شاگردان خود می آموخته اند.

پله های قصر هخامنشی را باستان شناسان و مهندسان از نظر اصول فنی و زیبایی کم نظیر می دانند زیرا این پله ها به اندازه ای وسیع و بالا رفتن از آن راحت است که ده سوار می توانند به آسانی پهلو به پهلو از آنها بالا روند چنانکه فرگوسن این پلکان را عالی ترین نمونه پلکان هایی می داند که در تمام عالم ساخته اند.

این پله ها مثل مدخل باشکوهی است که ما را به صفه می رساند که میان شش تا پانزده متر از سطح زمین بلندتر است و در حدود پانصد متر طول و سیصد متر عرض دارد و کاخ های شاهی را بر روی آن ساخته اند. در زیر این صفه شبکه ی تو در تویی برای بردن فاضلاب ساخته شده که قطر مقطع آن نزدیک دو متر است.

با در نظر گرفتن این مشخصات متوجه می شویم که معماری و ساختمان های این دوره از آثار جاودانی و بی نظیر جهان است که مهندسان ایرانی از خود به جای گذارده اند.

در بنای کاخ های هخامنشی مثل آپادانا و تالار بار، هنرمندان و کارشناسان و کارگران و صنعتگران ملل مختلف ایونی، مادی، مصری، لبنانی و لیدیایی شرکت داشته اند و مواد خام و مصالح ساختمانی را از مصر، بابل، ساردیس، بلخ و خوارزم و به خصوص سنگ و چوب سرو را از لبنان وارد می کرده اند.

از مهندسین ایرانی در دوران هخامنشی که مورد محبت خشایارشا بودند یکی ارتاخه و دیگر بوبارس را باید نام برد که اینها کانال معروف در دماغه ی کوه آتش را برای عبور کشتیهای ایرانی حفر کردند و پل معروف هلسپوت را بر روی تنگه داردانل ساختند.

معماران و هنرمندان که از خارج به ایران آمده بودند و تحت نظر مهندسان و معماران ایرانی به کار اشتغال داشتند، موظف به ساختن قسمت هایی از ساختمان بودند که طرح آن را طراحان و مهندسان ایرانی می ریختند. استادان ایرانی پس از سنجش مهارت و استادی هنرمندان وظایفی از ساختمان سازی را به عهده آنها قرار می دادند ولی استادان ایرانی تا پایان کار نظارت داشته اند و بدین وسیله ایرانیان دوره هخامنشی با استفاده از هنرمندان کشورهای دیگر در ساختن آثار ایران موفق شدند که از تلفیق هنرهای عصر خود هنر عالی تری به وجود بیاورند و کاردانی معماران ایرانی سبب به وجود آمدن کاخ های عظیم و باشکوه شاهنشاهی هخامنشی شده است.

کاخ آپادانا یکی دیگر از آثار ارزنده این دوره است که سقف آن را بر روی ستون های متعدد به فاصله های زیاد کار گذاشته اند که از نظر اصول مهندسی رعایت کلیه ی دقایق علمی و فنی شده که این خود نشان دهنده ی آن است که مهندسان ایرانی از تجربه علمی و فنی بسیاری برخوردار بوده اند.

دیاکونوو درباره زیبایی و سادگی سبک معماری دوران هخامنشی می نویسد: « در این دوره یک سبک مخصوص به وجود آمده بود که در آن سنن و آداب ملل مختلف ساکن در کشور هخامنشیان را جلوه گر می نمود.»

پرفسور پوپ می گوید در میان کشورهای شرقی تنها کشوری که الهامات هنری به اروپا بخشیده ایران بوده است و این هنر به قدری بادوام و دارای نفوذ بوده که تنها یونان توانسته است تا حدی با آن برابری کند.

 

برگرفته از: تاریخ مختصر تمدن و فرهنگ ایران قبل از اسلام (دکتر احمد تاج بخش)

 www.hakhamaneshian.ir



خرید و دانلود تحقیق درباره هنر


تحقیق در مورد سیاست مذهبی هخامنشیان 7 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

سیاست مذهبی هخامنشیان

هخامنشیان از سال (331-559) قبل از میلاد مسیح تقریبا 230 سال بر قسمت بزرگی از دنیای قدیم حکومت میکردند . کوروش پسر جوان داریوش دوم که از( 404-423) قبل از میلاد و برادرش به نام آرتاسکلس دوم از ( 359-404 ) قبل از میلاد مسیح بر سرزمینی حکومت میکردند که به نظر کسنفون در امپراطوری پدرشان شمال سرزمین اش بسیار سرد و جنوب اش گرم طاقت فرسا که قابل تحمل نبود حاکم بودند. سیاست مذهبی هخامنشیان که بر امپراطوری وسیعی حکومت می کردند و تمدن های مختلفی را در بر میگرفتند متفاوت بود .

کوروش کبیر که از سال ( 529-559 ) قبل از میلاد مسیح امپراطوری بزرگ هخامنشیان را از شرق وغرب گسترش داد این گسترش بدین ترتیب صورت گرفت که ابتدا کشورهای لیدی و آسیای صغیر و بابل و بین النهرین را تحت فرمان خود در آورد . در مورد مذهب شخصی کوروش سندی در دست نیست به همین خاطر در این مورد ما به نوشته هایی که یونانیان به یهودی ها ارائه می دهند اکتفا می کنیم .

کسنفون ( مورخ ) ادعا می کند که کوروش خدایان یونان را عبادت می کرده و آنها را قبول داشته است . اما سیاست مذهبی او بدون شک در این جهت حرکت میکرده که حکومت خود را در شرق وغرب و شمال و جنوب گسترده نگه دارد . بعد از این که او در سال ( 538 - 539 ) بابل را از میان برداشته و آنها را منقرض نمود از طرف مردم بابل و رهبران مذهبی در قلعه مردوک با احترام وجشن استقبال شد . او خدایان نابویند را به علت تنفری که از آنها داشت نابود کرد . او دستور داد عکس های این خدایان را از معبد دور کند و قانونی به نام طومارکوروش به جای آنها قرار دهد . در این اوقات مردوک بزرگترین خدایی که باقی مانده بود از طرف کوروش مورد احترام قرار گرفت وکوروش اجازه داد او را به معبد شهر خودش منتقل کند .

با این احوال کوروش مردوک را به عنوان یک دوست یاری دهنده و نزدیک خود اعلام کرد .بعد از تسخیر با شکوه بابل کوروش به لشگر خود دستور دادکه سربازان ازقلعه ها نگهبانی کنند به این خاطر که کسی نتواند ادوات جنگی موجود در هر قلعه را بیرون ببرد.بعد از آنکه یهودیها به فرمان کوروش کبیر از زندانهای بابل آزاد شدند کوروش به آنها اجازه داد که به اورشلیم بروند و معابد خود را دوباره بر پا سازند و انها تحت حمایت کوروش قرار میگیرند و هرچه از این معابد دزدیده شده بود جمع آوری و به آنها برگردانده شد.

کوروش به رهبر یهودیان به نام سیس باسار دستور داد هر آنچه که بابلیها ازآنها به غنیمت گرفته اند پس گرفته و به اورشلیم منتقل کند.خود کوروش نیز هر آنچه از ظروف طلا ونقره داشت به یهودیها هدیه کرد که با خود به اورشلیم ببرند.آنچنان که پیداست کوروش جوامعی را که فتح میکرد به مذاهب آنها کاری نداشت وآنه را به خاطر داشتن این مذاهب مختلف اذیت و آزار نمیکرد.در برخی از منابع آمده است که کوروش در حرم خودش زنان یهودی داشته و دختر فرمانروای مصر را به نام آمیاس به زنی گرفته بوده است.علاوه بر اینها کوروش یک چشم پزشک مصری به نام امیاس داشته که همواره همراه او بوده است. کوروش با تجدید ساختمانها و معابد یهودیهاآرزوی یاهورا رابرآورده کرد.کوروش نزد مردوک بسیار عزیز و گرامی بود به این خاطر که کشورهایی را که فتح میکرد به مذهب آنها کاری نداشت ومذهب آنها را مورد احترام قرار میداد همین طور کامبیز دوم که از سال(522-559)قبل از میلاد مسیح که بر امپراطوری پارسها حکومت میکرد اخلاق و رفتاری شبیه به کوروش داشت. کامبیز دوم به عنوان ولیعهد کوروش در بابل در معبد نابوس مورد احترام و تکریم قرار گرفت.

مطابق با قوانین بابلی او تمام کشیشهای مذهبی را در معبد جمع کرده و به آنها هدایای متفاوت میداد و همانطور که از قدیم در بابل مرسوم بوده دستور داد کاروان مذهبی در خیابانها بیافتند و به او به عنوان امپراطور بابل احترام بگذارند.بعد از مرگ کوروش مدارک بابلی که مطابق آن کامبیز جانشین وی است موجود میباشد.525 سالقبل از میلاد مسیح لشگر ایران به امپراطوری کامبیز مصر را فتح کردند. بنا بر نظر هرودت مورخ یونانی ایرانیان فاتح رهبران مذهبی مصری را کشتند که این بر خلاف روش هخامنشیان بود.علاوه بر این برای معابد مصریان مالیات سنگین وضع کردند و هدایای مصریان را آنچنان که مرسوم بود قبول نکردند.

در زمان حکومت ایرانیان بر مصر فقط سه معبد توانستند تحت این شرایط باقی بمانند و از خراب شدن دور باشند که دو تا از این معابد عبارتند از ممفیس و ترموپولیس با همه اینها ما میتوانیم بنا به گفته های هرودت متوجه شویم که کامبیز سریع بعد از فتح مصر معبد نایت را پیدا کرده و برای آن قربانی داده است و همینطور رفتار مناسب کامبیز با یهودیها در مصر در مورد او در تاریخ ثبت شده است.کوروش و کامبیز این دو امپراطور هخامنشی از طرف یهودیها مورد احترام قرار داشتند.

داریوش اول که از سال(522-486) قبل از میلاد مسیح سومین پادشاه هخامنشی دستور داد در تمام نوشته ها این مطلب درج شود که او از طرف اهوراء مزدا به پادشاهی رسیده است.داریوش اول مانند پادشاه قبل از خود یعنی کامبیز در مصر به عنوان پسر خورشید شناخته شد و مورد احترام بود شبیه همین سرنوشت برای اسکندر کبیر نیز اتفاق افتاده و او را پسر خورشید نامیده اند. در هر حال در بعضی از نوشته ها آمده است که داریوش اول اهوراءمزدا را خدای خدایان می دانسته است.در اینکه مذهب داریوش زرتشتی بوده جایی نوشته یا کتیبه ای دیده نشده. داریوش نیز مانند زمان کوروش برای ساخت و مرمت معبد اورشلیم دستورات اکیدی در تاریخ صادر نموده است. داریوش کشورهای آسیای صغیر (ترکیه) ، یونان و مصر را فتح کرد. داریوش سردار خود به نام داتیس را برای تسخیر جزیره دلوس فرستاد پس از تسخیر جزیره داریوش فرمان میدهد دو خدایی را که در جزیره وجود داشته عبادت نکنند. بعد از اینکه داتیس متوجه شد که مجسمه آپولون که از طلا ساخته شده بود در جزیره نیست و مفقود شده است دستور عمومی صادر کرد که همه مردم جزیره برای یافتن آپولون جزیره را جستجو کنند اما مجسمه پیدا نشد تا وقتی داتیس خواب دید و شخصی در خواب به اوگفت مجسمه را باید در کشتی ها یا قایقهایی که کنار بندر جزیره لنگر انداخته اند پیدا کنی. داتیس به بندر رفت و مجسمه را در یک قایق فینقی پیدا کرد و آن را به جزیره آورد و در معبد سر جایش قرار داد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سیاست مذهبی هخامنشیان 7 ص