فرمت : WORD تعداد صفحه :37
مقدمه
بحث مربوط به استفاده آموزشی از رایانه در نظام آموزش و پرورش کشورهای در حال توسعه ، ویژه در دهه اخیر ، مورد مطالعه و مداقه وسیع قرار گرفته است. هم اینک نیز این مقوله در دستور کار برنامه ریزان ، مدیران ، محققان و اندیشمندان آموزش و پروش این کشور قرار دارد.
این در حالی است که کشورهای صنعتی تا حدود زیادی به اصول اساسی و راهکارهای مناسبی برای بهره گیری از این ماشین در نظام آموزش های رسمی و غیر رسمی خود نایل شده اند و به نتایج امیدوار کننده ای نیز رسیده اند. در وضعیت حاضر ، گروهی از اندیشمندان و پژوهشگران درباره استفاده آموزشی از رایانه پا را فراتر گذاشته اند ، تا آن جا که ورود رایانه به خانه و مدرسه را مصادف با آغاز یک " انقلاب آموزشی" قلمداد می کنند. آنان اعتقاد دارند که رایانه علاوه بر یک منبع آموزشی برای تقویت و توسعه فرایند یاددهی – یادگیری در مدارس ، می تواند نقش یک منبع یادگیری مستقل ، خود آموز و رونق بخش رویکرد" تداوم یادگیری" را برای دانش آموزان ایفا کند و در واقع ، با بهره گیری منطقی از این ماشین آموزشی می توان آموزش و یادگیری را از دورن کلاس و مدرسه به منازل و محیط های خارج از مدرسه انتقال داد. علاوه بر این ، رایانه این توانایی را دارد که بازوی مدیریت نظام آموزش و پرورش – هم در ابعاد مدیریت کلان نظام و هم مدیریت کلاس و مدرسه – باشد.
اما نکته اصلی این است که چگونه می توان به این امتیاز ارزشمند و تاریخی رایانه در عرصه فعالیت های آموزشی دست یافت ؟
در این باره گفتنی است که قبل از هر اقدامی در یک جامعه ، باید توانایی ها و هنرهای آموزشی رایانه را مدیران و برنامه ریزان نظام آموزش و پرورش آن جامعه باور کرده باشند و سپس ترتیبی اتخاذ کنند تا معلمان و مدیران مدارس نیز آن را همانند پذیرش یک نوآوری آموزشی برای تقویت و توسعه فرایند یاددهی – یادگیری و همچنین مدیریت آموزشی کلاس و مدرسه بپذیرند و در فعالیت های آموزشی خود به آن اعتماد کنند. در این صورت ، قطعاً تحولی بنیادین برای بروز " انقلابی آموزشی " در نظام آموزش و پرورش آن جامعه بنا گذاشته شده است.
ادامه ی مقاله را مطالعه نمائید!
اونجا.کام
WwW.oONjA.CoM
آموزش رسمی کافی نیست !
همه مسؤولان و مدیران نظام آموزش و پرورش ممالک در حال توسعه باید به این آگاهی برسند که در عصر اطلاعات ، صرفاً تأمین " آموزش رسمی " برای دانش آموزان کافی نیست! وظیفه آنها بس سنگین تر است ؛ زیرا دانش آموزان " عمر" خود را در مدرسه می گذرانند و نباید آنان را از استفاده بهینه از عمرشان محروم کرد. مگر قریب به 12سال از عمر یک انسان تا این اندازه کم ارزش است که تنها به مجموعه ای از اطلاعاتی محدود شود که در اختیار او قرار می دهند.
دانش آموز حق دارد در کنار بر خورداری از آموزش رسمی ، از سال های مدید عمر خویش بهتر استفاده کند ، با توانایی های افزون تری برای زندگی بزرگ سالی آماده شود و با قدرت سازگاری بیشتر با محیط پیرامون خویش به تعادل برسد. نظام آموزش و پرورش باید بتواند ، علاوه بر برنامه های درسی رایج – آموزش رسمی – با روش های نو ، خدمات متعددی به دانش آموزان ارائه کند. آموزش بهتر ، مؤثرتر و کیفی تر هنگامی معنای واقعی پیدا خواهد کرد که همه مسؤولان و دست درکاران نظام آموزش و پرورش وظیفه شغلی و بویژه وجدانی و اخلاقی خود را به خوبی انجام دهند ، انعطاف پذیر باشند و برای نقش دانش آموزان در آینده دل بسوزانند.
یکی از خدمات ارزنده ای که برای تحقق مطالب یاد شده بسیار مؤثر خواهد بود ، خدمات رایانه ای است. رایانه این آمادگی را دارد که " هرجا" و "هر زمان" که لازم باشد ، در اختیار دانش آموزان قرار گیرد تا در آینده ، هنگامی که به هر یک از آن ها نقشی از سوی جامعه محول می شود( پزشک ، معلم ، فیزیک دان ، کاسب ، تاجر و حتی خانه دار) ، از آن برای تأمین علائق و رفع نیازهای خویش و جامعه به خوبی استفاده کنند.
فرمت : WORD تعداد صفحه :79
قالَ رسولُالله ـ صلَّیالله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَینِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَی الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه الاَحدیه بِجمیعِ أسمائکَ حتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَره الخَبیثه.
و بعد، اینجانب مناسب میدانم که شمهای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبهای که عرفان آن بر تمام دایرة وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشارهای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.
شاید جملة لَنْ یفْتَرِقا حتّی یرِدا عَلَی الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسولالله ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعة رسول اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.
و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و (در) کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همة مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست.
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعة الهی و ماترک پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلم ـ مسائل أسفانگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی(ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیلهای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ دریافت کرده بودند و ندای اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانههای مختلف و توطئههای از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است ـ از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایهگذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.
و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطة جمع همة مسلمانان بلکه عائلة بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیدة «علم الاسما ء » را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیا ء الله، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و الا´خرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر و آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیلهای برای اقامة جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و معالاسف به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشتساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلة جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیلة تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمیآورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار صلیالله علیه و آله و سلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن میگفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمة «آخوند سیاسی» موازن با آخوند بیدین شده بود و اکنون نیز هست.
و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیلة حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بستهاند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع میکنند و به اطراف میفرستند و با این حیلة شیطانی قرآن را از صحنه خارج میکنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عدهای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و میبینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بیپایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی میکند و وهابیت، این مذهب سراپا بیاساس و خرافاتی را ترویج میکند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها میدهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهرهبرداری میکند.
ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که میخواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخة نجات دهندة بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان میکشاند نجات دهد.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، این بندة رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.
ما مفتخریم که کتاب نهجالبلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخریم که ائمة معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمة ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیة حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» میخوانند از ائمة معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیة» امامان و «دعای عرفات»
حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ و «صحیفة سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفة فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است.
ما مفتخریم که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول ـ صلیالله علیه و آله ـ و ائمة معصومین علیهمالسلام ـ مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.
فرمت : WORD تعداد صفحه :36
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به .تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.
هجرت به قـم، تحصیل دروس تکمیلى وتدریس علوم اسلامى
اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.
امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام
روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران که بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچـک بـودم لکـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مرکزى که ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر که در پناه حکـومت مـرکـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى که تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى که بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم کـنند و غـارت کـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سرکشـى مى کردیـم کـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى که بنابر گـواهـى اسـناد و مدارک تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد کـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حکـومت مـلوک الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـارکنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیکتاتـورى پدید آورد که در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاکـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
فرمت : WORD تعداد صفحه :38
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوى جهان در تمام قرون و اعصار مى باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث ، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند ، اما دارای مضمونی واحد می باشند. در یکی از این گفتار ها ( که البته مورد اتفاق مسلمانان ، اعم از شیعه و سنی است) ، رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: " فاطمه سرور زنان جهانیان است" . اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن ، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال زدنی می باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است ، اما او برگزیده ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی باشد و در تمامی اعصار جریان دارد . لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می نمایند. اما نکته ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت ، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست ، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او ، از ارزش فوق العاده برخوردار می باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می تواند به عالی ترین رتبه های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می توان به آیه ی تطهیر، آیه مباهله ، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر ، آیه اعطای حق ذی القربی و ... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات بال تکیه بر توفیق الهی ، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار ، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
نام، القاب، کنیه ها:
نام مبارک آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه ، نیز ذکر شده است.
فاطمه ، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی ، آنست که: پیـروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده ، جدا شده و برکنارند.
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم ، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: " چون دخت پیامبر در محرابش می ایستاد ( مشغول عبادت می شد) ، نورش برای اهل آسمان می درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد . "
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه ، مبارکه به معنای باخیر و برکت ، بتول به معنای بریده و دور از نا پاکی ، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی. (1)
کنیه های فاطمه (علیها السلام ) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...
ام ابیها به معنای مادر پدر می باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دخترش را با این وصف می ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست ؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها ) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی نمود ، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا .
مادر و پدر:
همانگونه که می دانیم ، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) است که او رسول گرامی اسلام ، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد ، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است . او نخستین بانوئی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام ، تمامی ثروت و دارائی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود . خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهوراسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود ؛ تا جائی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می شد و او را بزرگ زنان قریش می نامیدند .
فرمت : WORD تعداد صفحه :38
چکیده :تغییرات سریع در دنیای امروز، سازمانها را با چالشهای مختلفی روبرو کرده است؛ اما در این میان سازمانهایی موفق هستند که به کمک ابزارهای مدیریتی و فناوریهای نوین، از فرصتهای ایجادشده به نفع خود استفاده کنند. مدیریت دانش یکی از این ابزارهاست. مدیریت دانش فرایند ایجاد ارزش از داراییهای نامرئی سازمان (سرمایه انسانی است). بخش خصوصی اولین قدمها را در زمینه پیاده سازی مدیریت دانش برداشته است اما دولت با یک قدم فاصله به دنبال بخش خصوصی در حرکت است. باتوجه به اهمیت مدیریت دانش و کاربرد آن در بخش خصوصی و کسب نتایج مطلوب، این سوال مطرح می شود که آیا مدیریت دانش در بخش دولتی کاربرد دارد یا نه؟
مقدمه
ما در دنیایی زندگی می کنیم که به خاطر پدیده جهانی شدن، دچار تغییرات سریع و اجتناب ناپذیری است. در این دنیا، اقتصاد به سمت اقتصاد دانش محور حرکت کرده و بسیاری از معادلات کنونی کشورها را با چالش مواجه ساخته که این امر، خود حاصل فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این تغییرات اگرچه ما را با مشکلاتی مواجه می کند اما فرصتهایی را نیز پیش روی بخش خصوصی و دولتی قرار می دهد.
به منظور کسب مزیت رقابتی و جهت ادامه بقا و مقابله با شرایط متغیر محیطی، بسیاری از شرکتهای بخش خصوصی به استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین، تکنیک ها و اصول نو رو آورده اند. تجربه نشان داده که اکثـــر تئوری های مدیریتی و تکنیک های نوین، ابتدا در بخش خصوصی مورد استفاده قرار گرفته اند و پس از اثبات کارایی و اثربخشی، به بخش دولتی راه یافته اند.(1) طرح ریزی منابع سازمان، مهندسی مجدد فرایندها و مدیریت کیفیت جامع بسیاری تکنیک های مشــابه دیگر، نمونه هایی از این دست هستند. آنچه مشخص است، مدیریت دانش از این امر مستثنی نیست.
اگر کمی دقت به ماهیت سازمانهای دولتی در خواهیم یافت که طی چند سال آینده، بخش اعظمی از کارمندان دولت بازنشسته خواهند شد.(1) مشخصاً تعداد زیادی از این افراد از مدیران و متخصصان رشته های مختلف هستند و دراختیار گرفتن، تسهیم و استفاده از دانش این افراد قبل از بازنشسته شدن، یکی از مخاطرات و مشکلات اصلی دولتها خواهد بود. در همین راستا، مدیریت سرمایه های انسانی به عنوان یکی از مهمتریـــــن استراتژی های هر د ولت شناخته می شود و مدیریت دانش به عنوان یکی از آخرین ابزارها و تکنیک های مدیریتی، نقش مهمی را به عنوان بخشی از استراتژی های مدیریت سرمایه های انسانی بازی می کند.
مفهوم مدیریت دانش
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.(2) فقدان یک توافق عمومی در ارائه تعریف مشخصی از این مفهوم، به ایجاد آشفتگی و اغتشاش منجر شده است که در مطالعات مختلفی که در این زمینه انجام گرفته به خوبی منعکس گردیده است.
بنابراین، به منظور درک بهتر مفهوم مدیریت دانش باید ابتدا به بررسی مفاهیم داده(DATA)، اطلاعات (INFORMATION) و دانش (KNOWLEDGE) و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم. عبارات اطلاعات و داده، اغلب به جای عبارت دانش به کار برده می شوند. اما در واقع آنها مفاهیم متفاوتی دارند و درک تفاوت آنها برای انجام یک کار دانش محور بسیار مهم و حیاتی است.