لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان تحقیق:
جلبک ها
تهیه کننده:
آزاده باقری
استاد مربوطه:
جناب آقای بهادریان
بهار 86
جلبک ها
جلبک ها گروه متنوعی هستند که تک سلولی هایی به اندازه کمتر از یک چند هزارم سانتی متر تا ارگانیسم های غول پیکری به طول ده ها متر را شامل می شوند. آنها بخش عمده ای از زنجیره غذایی دریایی را تشکیل می دهند . اما این بدان معنی نیست که
جلبک ها صرفا به موقعیت شان به عنوان غذا بسنده کرده اند .
شمار معینی از جلبک های میکروسکوپی وجود دارند که به طور فعال سم ترشح می کنند . پژوهش های اخیر نشان می دهد که
سم جلبک ها علاوه بر تدافعی بودن دارای نقش تهاجمی نیز هست .
الف- اسکوگارد –زیست شناس دریایی انستیتوی علوم دریایی بارسلونا و پیر جوئل هانسن از prymnes دانشگاه کپنهاگ
شواهد محکمی به دست آورده اندکه سم جلبک میکروسکوپی احتمالا منجر به دور کردن رقیبان می شود و حتی به جلبک ها
در پیدا کردن غذا parvum کمک می کند.
زیس شناسان دریایی مدت ها معتقد بودند که سم جلبک ها شکارچیان مانند ماهی ها و سخت پوستان را فراری می دهد . تا
پیش از این کاملا مشخص شده بود که وقتی بر جمعیت جلبک ها به سرعت افزوده می شود تراکم شکوفه های سمی آنها می تواند کشت آبی یک منطقه را به کلی از بین ببرد یا به عبارتی دیگر در رستوران های دریایی را تخته که یک منبع غنی از شکوفه های سمی است مانند گیاهان فتوسنتزparvum P . کند .
اما از سویی دیگر بسیاری از رفتار های جانوری را نیز دارا است. این موجود شکارش را قورت می دهد . آهسته به طرف سایرمیکرو ارگانیسم ها می رود و آنها را می بلعد. اما این روش تنها در مورد شکارهای غیر متحرک خوب جواب می دهد.
در ضمن جلبک های تک سلولی دست و پا یا قطعات دهانی لازم برای گرفتن و نگه داشتن با وجود این محدودیت ها همان Parvum P .وعده غذای بعدی شان را ندارند.
رو ش دیگر روش ترشح ماده شیمیایی بیهوش کننده است.
اسکوگارد و هانسن دریافته اند که هر چه غلظت ترشحات سمی بیشتر باشد میکرو ارگانیسم های متحرک بیشتری از حرکت باز می مانند . سم علاوه بر فراهم ساختن غذا رقیبا و شکارچیان را نیز درمانده می کند. در واقع عملکرد چند جانبه سم به انفجار
مخرب و دوره ای جمعیت جلبک ها منجر می شود .
جلبکهای دریایی از جمله موجودات مهم دریایی هستند که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در تغذیة انسان و تولید مواد شیمیایی مختلف به کار میروند. این کاربرد باعث شده است که هماکنون بخش عمدهای از درآمد حاصل از بیوتکنولوژی دریایی، به این موجودات اختصاصی یابد. در مطلب زیر جنبههای اقتصادی جلبکهای دریایی مورد بررسی قرار گرفته است:
جلبکها از جمله موجودات دریایی هستند که در زمینههای مختلفی از جمله تغذیة انسان، تولید مواد آرایشی، افزودنیهای غذای دام، کود و غیره مورد استفاده قرار میگیرند. مصرف جلبکها بهعنوان غذا در ژاپن به قرن چهارم و در چین به قرن ششم میلادی برمیگردد. امروزه این دو کشور همراه با کشور کره، بزرگترین مصرفکنندگان جلبک بهصورت غذا هستند. ارزش کل تولید این فرآوردهها، در حدود 5/5 تا 6 میلیارد دلار در سال تخمین زده شده است. از این رقم، تولید فرآوردههای غذایی برای مصارف انسانی، 5 میلیارد دلار را به خود اختصاص میدهد. سایر مواد استحصالی از این جلبکها (کلوئیدهای محلول در آب، Hydrocolloid) و مصارف متفرقه مانند کودها و افزودنیهای غذایی، بقیة بازار را تشکیل میدهند (1-5/0 میلیارد دلار).
بیوپلیمرها و هیدروکلوئیدهای استحصالی از جلبکهای دریایی بیوپلیمرها و هیدروکلوئیدهایی که از جلبکهای دریایی استحصال میشوند، به سه گروه "آلژیناتها"، "آگارها" و "کاراجیننها" تقسیم میشوند. این مواد عمدتاً بهعنوان مواد ژلیکننده و قوامدهنده مورد استفاده قرار میگیرند. آلژیناتها منحصراً از جلبکهای قهوهای و آگارها و کاراجیننها منحصراً از جلبکهای قرمز استحصال میشوند. سالانه تقریباً یک میلیون تن از جلبکهای برداشتشده، صرف تهیة سه مادة فوق میشود. تولید کل هیدروکلوئیدها حدود 55000 تن، با ارزش 585 میلیون دلار آمریکاا است. بهدلیل اینکه کشت جلبکهای قهوهای به قدری پرهزینه است که کشت مصنوعی آن از لحاظ اقتصادی مقرون بهصرفه نیست، تولید آلژیناتها (213 میلیون دلار) از طریق استخراج از جلبکهای قهوهای صورت میگیرد که تقریباً کل آن از دریا بهدست میآید. تولید کاراجیننها به ارزش240 میلیون دلار، بهطور عمده به جلبکهای وحشی بهویژه Irish Moss وابسته است. Irish Moss جلبک کوچکی است که در آبهای سرد رشد میکند و منبعی محدود برای تولید کاراجینن محسوب میشود. از اوایل دهة 1970، صنعت تولید کاراجینن، با کشف جلبکهای حاوی آن که در آبهای گرم قابل پرورش هستند، گسترش یافت. امروزه بیشتر کاراجینن تولیدی از طریق کشت مصنوعی جلبکها بهدست میآید. اگرچه هنوز تقاضای زیادی برای Irish Moss و برخی از گونههای وحشی موجود در آمریکاای جنوبی وجود دارد. در ذیل برخی از آمارهای مربوط به تولید فرآوردههای حاصل از جلبکها آورده شده است.
جدول 1- ارزش بازار بینالمللی فرآوردههای حاصل از جلبکهای دریایی در سال 2003
فرآورده
ارزش کل (میلیون دلار)
آگار
132
کاراجینن
240
آلژینات
213
کل
585
1- آگار بازار جهانی انواع آگار در سال 2003، 132 میلیون دلار بوده است. تولیدکنندگان عمدة آگار عبارتند از: اسپانیا، پرتغال، مراکش، شیلی، ژاپن، کره، اندونزی، مکزیک، نیوزلند، فرانسه و آرژانتین. در جداول زیر برخی از اطلاعات مربوط به تولید آگار در جهان ارایه شده است.
جدول 2- مقادیر برداشت آگاروفیت (جلبکهایی که از آنها آگار استحصال میشود) بر حسب تن مادة خشک در سال 2001
نوع جلبک
Gracilaria
Gelidium
Pterocladia
مکان
اروپا
200
6600
50
آفریقا
300
7200
---
آمریکا
25000
500
---
آسیا- پاسیفیک
11500
4300
---
جمع
37000
18600
50
کل
55650
جدول 3- فرآوریکنندههای عمدة آگار در سال 2001
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
علت انبساط غیر عادی آب
علت انبساط غیر عادی آب مربوط به وضع مولکولهای آب در حالت جامد و مایع آن است برای توضیح این پدیده لازم است که ساختمان مولکولی آب و نیز اتمهای سازنده آن بررسی شود.
هر مولکول آب از یک اتم اکسیژن و دو اتم هیدروژن ( H2O) ترکیب شده است هر اتم اکسیژن دارای8 الکترون است. از این تعداد 2 الکترون بر سطح انرژی k=1 و6 الکترون برسطح انرژی L=2 با آرایش زیر قرار دارند:
1S2 2S2 2PX2 2Py1 2Pz1
هر اتم هیدروژن دارای یک الکترون ) 1S1) و زمانی که یک اتم اکسیژن با دو اتم هیدروژن پیوند می یابد مولکول قطبی آب را را ایجاد می کنند که وصع اتمها در آن به این صورت است:
O ----H
105
H
زاویه پیوند در این مولکول حدود 105 ( 41 ، 104( و فاصله دو مرکز اتمهای اکسیژن و هیدروژن 99/0 آنگستروم است. در مولکولهای آب علاوه بر آنکه هیدروژن و اکسیژن بر هم نیرو وارد می کنند نیروهای الکتروستاتیکی هم در اثر وجود هیدروژن موجود است که سبب می شود هر ملکول آب با چهار ملکول مجاور خود پیوند یابد
( پیوند هیدروژنی ) و یک شبکه بلوری را ترتیب دهد. در یخ ملکولهای آب کاملا با یکدیگر پیوند یافته و حلقه های شش ضلعی به وجود می آورند. این شش ضلعیها همه به هم متصلند و ساختمان قفس مانند گسترده ای را در حجم یخ می سازن. فاصله بین دو اکسیژن مجاور 22 / 76 A است. وقتی یخ را حرارت دهیم در دمای ذوب، یخ به شبکه های کوچکتری شکسته می شود و اگر بتوان در لحظه کوتاهی از این تبدیل عکسبرداری کرد ، در عکس به نظر می رسد که یخی شکسته می شود و هر قسمت می تواند بر قسمت دیگر بلغزد. وقتی دما را به تدریج افزایش دهیم ، گرمایی که آن می گیرد ، سبب شکسته شدن پیوند بلوری و افزایش جنبش حرارتی می گردد. جنبش حرارتی بیشتر ، سبب افزایش حجم ماده می شود ، در صورتی که مولکولهایی که در شبکه بلوری در فاصله مشخصی از هم قرار داشتند ، در حالت مایع به هم نزدیکترند و حجم کمتری را اشغال می کنند.
باید توجه داشت که در دمای صفر درجه همه مولکولهای یخ از شبکه بلوری خارج نمی شوند و در اثر افزایش دما ، به تدریج شبکه بلوری شکسته می شود و مولکولها به هم نزدیکتر می شوند و همزمان ، جنبش مولکولی سبب افزایش حجم مایع می شود. دو عامل کاهش و افزایش حجم سبب می شود که تا دمای 4 درجه ، حجم آب به کمترین مقدار خود برسد و از آن پس ، با زیاد شدن جنبش مولکولی ، پدیده عادی افزایش حجم آب مشاهده می شود.
در هنگام سرد کردن آب تا دمای 4 درجه ، حجم کاهش می یابد ولی در فاصله 4 درجه تا 0 درجه به سبب تشکیل پیوندهای هیدروژنی بین مولکولها و تشکیل شبکه بلوری ، فاصله بین مولکولها زیادتر و در نتیجه حجم افزایش می یابد.
کاربرد انبساط آب :
کم بودن چگالی یخ نسبت به آب پیامدهای خطرناکی برای سلول های زنده دارد. هنگامی که بافتهای زنده منجمد می شوند، آب موجود درون سلولها بر اثر یخ زدن منبسط می شود. با انبساط آب، سلول می ترکد و از بین می رود. هر چه سرد شدن آهسته تر صورت گیرد، بلورهای یخ درشت تر می شود و سلولها هم آسیب بیشتری می بینند.
کارخانه های سازنده مواد غذایی منجمد ار این ویژگی آب استفاده می کنند و مواد غذایی را به سرعت منجمد می کنند. در این حالت بلورهای یخ بسیار کوچکی تشکیل می شود که به سلولهای ماده غذایی آسیب بسیار کم تری وارد می کند.
انحلال پذیری آب :
آب یکی از بهترین حلال هاست و تقریبا هر ماده ای را می تواند حل کند. آب روان سخت ترین سنگها را هم به تدریج حل می کند و مواد حل شده را به دریاها و اقیانوسها می برد. آب مواد غذایی مورد نیاز جانداران را نیز حل می کند. مواد غذایی موجود در خاک پس از حل شدن در آب ، به سلولهای گیاهان می رسند و سبب رشد آنها می شدند.
غذاهایی هم که انسان یا جانوران می خورند ، پس از حل شدن در آب جذب سلولهای بدن آنها می شوند. آب ، با اینکه بیشتر مواد را در خود حل می کند ، خنثی باقی می ماند .
یعنی موادی که در آب حل شده اند بر آن اثری ندارند ، به سبب همین ویژگی است که جانداران می توانند آب مورد نیاز خود را از هر نوع محلولی که دارای آب باشد به دست آورید.
ویژگی های آب :
آب نه تنها فراوانترین بلکه غیر معمول ترین ماده روی زمین است و دارای ویژگیهایی است که بعضی از آنها از قانون های عمومی پیروی نمی کنند.
آب تنها ماده ای است که در شرایط عادی ، یعنی فشار و دمای معمولی ، همزمان در هر سه حالت جامد ، در زیر یخ به حالت مایع ، و در آسمان به حالت گاز یا بخار وجود دارد. مولکولهای آب پیوسته در حال حرکتند. جامد بودن ، یا مایع بودن ، یا گاز بودن آب بستگی به سرعت این حرکت دارد. مولکولهای آب در حالت جامد به هم نزدیک هستند و تقریبا بی حرکت اند . در حالت مایع تقریبا نزدیک به هم هستند و آزادانه حرکت می کنند . مولکولهای آب در حالت کاز حرکتی تند دارند و به یکدیگر برخورد می کنند.
انبساط آب :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درباره نظریه مولکولى تکامل
ژاک مونو-ترجمه کاوه فیض اللهى:ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید. در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است. این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.آنچه مى خواهم امروز درباره اش صحبت کنم وضعیت کنونى نظریه تکامل است. اجازه دهید بى حاشیه بگویم هنگامى که از نظریه تکامل حرف مى زنم، دقیقاً از نظریه تکامل موجودات زنده درون چارچوب عمومى نظریه داروینى سخن مى گویم، نظریه اى که امروزه هنوز زنده است. در واقع این نظریه خیلى زنده تر از آن است که بسیارى از زیست شناسان ممکن است گمان کنند؛نظریه تکامل نظریه اى بسیار شگفت انگیز است. در ابتدا یادآورى این نکته لازم است که نظریه تکامل به علت مضامین عمومى آن از بسیارى جهات مهمترین نظریه علمى است که تاکنون تدوین شده. تردیدى نیست که هیچ نظریه علمى دیگرى چنین مضامین فلسفى، ایدئولوژیک و سیاسى عظیمى دربر نداشته است.علاوه بر این نظریه تکامل از نظر جایگاه نیز بسیار شگفت انگیز است، زیرا با نظریه هاى فیزیکى کاملاً تفاوت دارد. هدف بنیادى نظریه هاى فیزیکى کشف قوانین عام (جهانى) است، قوانینى که در مورد تمام اشیاى جهان صدق مى کنند، با این امید که بتوان براساس این قوانین- یعنى براساس اصول نخستین- نتایجى استنباط کرد که پدیده هاى سرتاسر عالم را تبیین کنند. هنگامى که یک فیزیکدان به پدیده اى خاص توجه مى کند، امیدوار است بتواند نشان دهد که او مى تواند این پدیده را در قوانین عام، از اصولى نخستین، نتیجه بگیرد. در عوض نظریه تکامل هدف متفاوتى دارد. گستره کاربرد این نظریه جهانى نیست، بلکه تنها گوشه کوچکى از این جهان است، یعنى جهان موجودات زنده آن طور که ما امروزه آنها را در زمین مى شناسیم. هدف این نظریه را مى توان توضیح وجود تقریباً دو میلیون گونه جانور و در حدود یک میلیون گونه گیاه، به اضافه تعداد نا معلومى گونه باکترى تعریف کرد که امروزه بر سطح زمین زندگى مى کنند.این گوشه بسیار کوچکى از جهان است و هیچ معلوم نیست که آیا وجود این اشیاى بسیار خاص- موجودات زنده- را مى توان، یا هرگز بتوان از اصول نخستین استنباط کرد. من همین جا مى گویم که به دلایل بسیار عمیقى که سعى خواهم کرد تبیین کنم، باور ندارم انجام چنین کارى هرگز امکان پذیر باشد.ویژگى شگفت انگیز دیگر نظریه تکامل آن است که هرکسى فکر مى کند آن را مى فهمد؛ منظورم فلاسفه، دانشمندان علوم اجتماعى و نظایر آنها است. در حالى که در واقع تعداد اندکى عملاً آن را آن طور که هست، یا حتى آن طور که داروین بیانش کرده بود، مى فهمند. یا حتى از آن هم کمتر، طورى که ما اکنون مى توانیم در زیست شناسى آن را بفهمیم. در واقع اولین بد فهمى بزرگ توسط خود اسپنسر (H.Spencer) انجام شد. البته او یکى از اولین فیلسوفان تکاملى بزرگ بود، اما در عین حال نخستین کسى بود که نارسایى تکامل انتخابى - آن طور که خودش مى گفت- را در تبیین تکامل نشان داد.
فرض دوم نظریه تلفیقى آن است که کل توارث و در نتیجه کل فرآیندهاى ریخت زایى _ تمام آنچه یک گونه را از گونه دیگر یا یک فرد را از فرد دیگر متمایز مى سازد _ را باید منسوب به اطلاعات موجود در ژنوم دانست. زیرا این تنها اطلاعات موجود در یک فرد است که قابل انتقال به فرزندان آن است، تنها اطلاعاتى است که انتخاب مى تواند روى آن تاثیر داشته باشد. این فرضى بنیادى است _ ممکن است از شنیدن آن تعجب کنید _ که به راحتى مى شد آن را اثبات نشده دانست و عملاً چیزى در حدود بیست سال پیش نیز هنوز بسیارى از زیست شناسان آن را باور نداشتند.این فرض تنها در نتیجه کشف سیستم «نسخه بردارى _ ترجمه» کاملاً پذیرفته شد و نتایجى که نشان دادند نه تنها ژنوم حاوى اطلاعات مربوط به ساختار مولکول ها است، بلکه در عین حال یک سیستم تنظیم کننده است که هم فرستنده و هم گیرنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درباره نظریه مولکولى تکامل
ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید.
در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است.
این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.
آنچه مى خواهم امروز درباره اش صحبت کنم وضعیت کنونى نظریه تکامل است. اجازه دهید بى حاشیه بگویم هنگامى که از نظریه تکامل حرف مى زنم، دقیقاً از نظریه تکامل موجودات زنده درون چارچوب عمومى نظریه داروینى سخن مى گویم، نظریه اى که امروزه هنوز زنده است. در واقع این نظریه خیلى زنده تر از آن است که بسیارى از زیست شناسان ممکن است گمان کنند؛نظریه تکامل نظریه اى بسیار شگفت انگیز است. در ابتدا یادآورى این نکته لازم است که نظریه تکامل به علت مضامین عمومى آن از بسیارى جهات مهمترین نظریه علمى است که تاکنون تدوین شده. تردیدى نیست که هیچ نظریه علمى دیگرى چنین مضامین فلسفى، ایدئولوژیک و سیاسى عظیمى دربر نداشته است.
علاوه بر این نظریه تکامل از نظر جایگاه نیز بسیار شگفت انگیز است، زیرا با نظریه هاى فیزیکى کاملاً تفاوت دارد. هدف بنیادى نظریه هاى فیزیکى کشف قوانین عام )جهانى( است، قوانینى که در مورد تمام اشیاى جهان صدق مى کنند، با این امید که بتوان براساس این قوانین- یعنى براساس اصول نخستین- نتایجى استنباط کرد که پدیده هاى سرتاسر عالم را تبیین کنند. هنگامى که یک فیزیکدان به پدیده اى خاص توجه مى کند، امیدوار است بتواند نشان دهد که او مى تواند این پدیده را در قوانین عام، از اصولى نخستین، نتیجه بگیرد. در عوض نظریه تکامل هدف متفاوتى دارد. گستره کاربرد این نظریه جهانى نیست، بلکه تنها گوشه کوچکى از این جهان است، یعنى جهان موجودات زنده آن طور که ما امروزه آنها را در زمین مى شناسیم. هدف این نظریه را مى توان توضیح وجود تقریباً دو میلیون گونه جانور و در حدود یک میلیون گونه گیاه، به اضافه تعداد نا معلومى گونه باکترى تعریف کرد که امروزه بر سطح زمین زندگى مى کنند.این گوشه بسیار کوچکى از جهان است و هیچ معلوم نیست که آیا وجود این اشیاى بسیار خاص- موجودات زنده- را مى توان، یا هرگز بتوان از اصول نخستین استنباط کرد. من همین جا مى گویم که به دلایل بسیار عمیقى که سعى خواهم کرد تبیین کنم، باور ندارم انجام چنین کارى هرگز امکان پذیر باشد.ویژگى شگفت انگیز دیگر نظریه تکامل آن است که هرکسى فکر مى کند آن را مى فهمد؛ منظورم فلاسفه، دانشمندان علوم اجتماعى و نظایر آنها است. در حالى که در واقع تعداد اندکى عملاً آن را آن طور که هست، یا حتى آن طور که داروین بیانش کرده بود، مى فهمند. یا حتى از آن هم کمتر، طورى که ما اکنون مى توانیم در زیست شناسى آن را بفهمیم. در واقع اولین بد فهمى بزرگ توسط خود اسپنسر (H.Spencer) انجام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بافت اسکلرانشیم
اسکلرانشیم بافتی است که یاخته هایی با جدار ثانوی ضخیم نشده چوبی یا غیر چوبی و عمل مهم آن در نگهداری و استحکام گیاه می باشد. یاخته های اسکلرانشیم بیشتر کیفیت الاستیکی (کشندگی و ارتجاع) دارند تا کیفیت پلاستیکی (شکل پذیری) یاخته های اسکلرانشیمی در شکل ساختمان و منشأ متفاوتند معمولاً یاخته های اسکلرانشیمی با ضخیم شدن تدریجی غشای اسکلتی و تبدیل آن به مداد چربی (lignin) به وجود می آید این عمل را چربی شدن غشا یا لیگنی فیکاسیون( ligni Fication) می نامند یاخته های اسکلرانشیمی در آغاز زنده و به تدریج که اسکلرید و فیبری می شوند هسته خود را از دست می دهند و فضایی درون یاخته به نام لومن با انشعابات کانالی ایجاد می شود در این صورت پروتوپلاسم یاخته غیر زنده است بافت اسکلرانشیم از نظر شکل و ساختار به دو نوع تقسیم می شود : 1- فیبرها(Fibres) 2- اسکلرید (sclereids)
فیبرها معمولاً یاخته طویل و اسکلرید ها معمولاً یاخته های کوتاهی و کم و بیش این دو یامتریک هستند اسکلریدها معمولاً در سطوح جانبی دارای منفذهای گردی هستند که منتهی به کانال هایی در درون یاخته که منشعب نیز هستند می شوند این ساختمان در نتیجه ضخیم شدن دیواره ثانوی یاخته به وجود می آید.
از نظر منشأ:
یاخته های اسکلریدی معمولاً منشأ پارانشیمی دارند که جدار آنها به تدریج ضخیم می شود ولی یاخته های فیبری از تکامل یاخته های مریستمی (مریستم بنیادی) نتیجه می شوند. شکل و طول یاخته های فیبری یاخته هایی هستند باریک و کشیده (طویل) که در دو طرف نوک تیز شده و مواقعی منشعب در یک انتها یا دو انتها دیده می شود طول یاخته فیبری در گیاه شاهدانه (Gannabis) بین 5/0 تا 5/5 سانتی متر است و در کتان(Linum usifafissimum) بین 9/6 - 8/0 سانتی متر و درگیاهی با نام تجاری رامی(Ramie) و نام علمی(boehmerianivea) از خانواده گزنه ها به 55 سانیت متر می رسد این اندازه یاخته های فیبری طویلترین یاخته ها در گیاهان عالی است(aldaba) در 1927 با مسراسیون(maceration) مخصوصی این یاخته ها را جدا و اندازه گیری کردن یاخته های فیبیر از تحول و تکامل پروکامبیون، کامبیون و مرسیستم بنیادی (زمینه ای) و حتی ممکن است از پرودرم نتیجه شود در انواعی از شبه گندمیان(cyperaceae) مواردی در بسیاری از دولپه ها از پارانشیم نیز ممکن است نتیجه شود مثلاً از پروتوفلئوم(protophloem).
اقسام فیبرها:
یک تقسیم بندی دیگر فیبر در شکل یاخته های آن است :
1- نوع اگزیلاری (xylary)
2- نوع اکسترا اگزیلاری (extraxylary)
نوع اگزیلاری(xylary) : نوعی است که عمومیت دارد و از تکامل یاخته های مریستمی همراه بافت آوند چوبی دیده می شود این نوع در شکل منفذها و وضع عمومی نیز متفاوت است فیبری فرم ها یا نوع میله های داخلی یاخته های کشیده و طویل تر از نوع تراکئیدی است.
این نوع جدار بسیار ضخیم و منفذهای ساده دارد
الف) لیبری فرم (libriform fiber)کشیده ترند
ب) فیبرتراکئیدی(fiber-tracheids) ضخیم ترند
فیبرتراکئیدی(fiber-tracheids) که حد واسط تراکئیدی اصلی و فیبرها هستند جدارهای متوسطی از نظر ضخامت دارند نسبت به لیبری فیبر ولو ضخیم تر از تراکئیدهای اصلی هستند یک نوع دیگر فیبر نوع سوم که بیشتر در آوندهای چوبی ثانوی (در نمو قطری گیاهان دولپه دیده می وشند عبارتند از: فیبر ژلاتینی(gelatinousmucilayinus fiber) در این نوع فیبرهای داخلی از غشاء ثانوی شامل آنها سلولز لست. در حالی که منفذها در قسمتهای چربی شده است این بایه را اصطلاحاً (G-Laye) ناضر که موجب جذب آب و تورم آن می گردد. ژباتینوس فیبر موجب سوجب سختی یا جیری شدن چوب می گردد.
بافت اسکلرانشیم
بافت اسکلرانشیم بافت تصادفی است که تقریباً در همه اعضا ساختمان های پیکره گیاه بافت می شود. این بافت گاهی به صورت اجتماع و دستجات سلولی، گاه به صورت بافت سرتاسری یک یا چند لایه ای و گاه نیز به صورت سلول های پراکنده انفرادی یافت می شود.
این بافت در لایه ها به صورت بافت مقاوم پوست، در میوه های شفت به صورت بافت سخت چربی شده درونبر و در پوست ساقه و ریشه به صورت دستجات یا لایه های سرتاسری در ناحیه بیرونی (اگزودرمیس) وجود دارد.
بعلاوه بافت اسکلرانشیم در استوانه مرکزی اندام های ریشه و ساقه به صورت دستجات همراه آوندهای هدایت کننده در برگ ها و دم برگ ها به صورت غلاف اسکلرانشیم اطراف التجات و همچنین در برخی میوه ها از قبیل به و گلابی به صورت سلول های انفرادی حضور دارد. اسکلرانشیم هم در ساختمان های نخستین و هم در ساختمان های ثانویه گیاه مشاهده می شود.
سلول های بافت اسکلرانشیم بلا استثناء دارای دیواره ثانویه هستند که گاه کلفت و سخت و لیگنینی غیر قابل نفوذ می شدند و به سبب ریخته شدن دیواره ثانویه از فعالیت های پروتر پلاسمی آنها کاسته می شود و سلول های بالغ اسکلرانشیمی معمولاً از نظر پروتوپلاسم غیر فعال هستند. به عبارت دیگر سلول های مرده ای محسوب می شوند. دیواره ثانویه در سلول های اسکلرانشیمی گاهی بسیار کلفت ریخته می شود بطوریکه ممکن است بیش از 80 تا 90 دصد حجم سلول را اشغال کند و درون سلول در وسط مجرای باریکی باقی بماند گاه دیواره ثانویه از جنس سلولز خالص می باشد و ممکن است به صورت تجاری استخراج گردد و در تهیه الیاف نساجی مورد استفاده قرار گیرد (کتان)
ولی با وجود کلفتی دیواره ثانویه گاهی ارتباط سلول با سلول های اطراف قطع نمی شود و این ارتباط از طریق روزنه و پلاسمودسمات برقرار می ماند.