لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
برای دیدن چهره زنان ایرانی در دفاع هشت ساله، آئینه ای شفاف تر از گفتار و نوشتار خود آنان نیست. زنانی که در خطوط مختلف نبرد ایستادند تا از آنچه که دوست دارند، دفاع کنند. بسیاری از این زنان به خاک افتادند، بسیاری به اسارت دشمن درآمدند، بسیاری زخم برداشتند. بسیاری بر بالین مجروحان جنگ بیدار ماندند و آنانی که به خانه بازگشتند بسیار نیستند. برای این زنان هنوز جنگ به پایان نرسیده است. زیرا همواره رنج شچم انتظاری و زخم هایی که با آن همخانه اند، چون تابلویی از دل شان آویخته است. دیواری از امید، که هاشورهایی از روشنی بر آن تابانده است.
خلاصه:
اکنون خاطره ای از فداری و صبر و امید یکی از زنانی که در شهریور 59 در آغاز هجوم ارتش بعثی به خاک کشورمان در صحنه های نبرد حضور داشته از زبان خودش برایتان بیان می کنم. او دختری خرمشهری به نام مریم امجدی زنجانی است. به قول دیگران امجدی خدای خاطره است. اما گذشت سالها، ناراحتی میگرن و سر و کله زدن با 2 دختر و 2 پسر که ثمره زندگی مشترکش هستند، دست به دست هم داده و بسیاری از وقایع آند نفرها را که در آن حضور داشته، از یادشان برده اند. به سختی اسامی اشخاص و اماکن را به خاطر می آورد. اطمینان دارم شما هم بعد از خواندن این مجموعة خاطره، تصویر یک دختر 17 ساله خرمشهری را در حالی که یک کلن رول ور دور کمرش بسته و با یک اسلحه ژ-ث دوخشابه پا به پای مردان در برابر دشمن خط آتش می بندد، برای همیشه به ذهن می سپارد.
به یاد پدرم میرنعمت الله امجد زنجانی
حاصل ازدواج مادر و اقاجان، دخ فرزند بود: پنج پسر و پنج دختر به اسم های: فریده، علیؤ مریمؤ نرگس، محمد، افروز، خدیجه، حسن و حسین(دوقلو) و دست آخر عباس. همة ما را به غیر از حسن و حسین و عباس، مادربزرگم همه گل خواجه سیحونی که مامای محلی قابلی بود، در خانه خودمان کبه دنیا آورد. مادرم می گفت 19 تیر 1342 (همان روزی که من به دنیا آمدم) آقاجان، آقاجان تو، نهال درخت بید قشنگی را توی باغچجة کنار حوض پنج پر قشنگ کاشت. آقا اسم شناسنامه ای مرا مریم گذاشته بود، اما مادرم الهام صدا می کرد. شکل و قیافه ام شبیه مادرم بود.
روزها پشت سر هم گذشتند. من به سن مدرسه رسیدم. سالهای اول مدرسه در حال و هوای درس و بازی گذشت. روز جمعه که می شد دوست داشنم تا ظهر بخوابم، اما آقاجان صبح زود بلندمان می کرد. بعد از خواندن نماز صبح به دعای ندبه می رفتیم. تابستان ها آقام من و نرگس را با خواهر بزرگم فریده پیش خانم افشار در عصمتیه می فرستاد تا قرآن یاد بگیریم. جایی شبیه حوزه که در آن، خانم ها قرآن و رساله می خواندند و تفسیر یاد می گرفتند.
رفتن من به عصمتیه، فقط برای روخوانی و یاد گرفتن احکام رساله بود. در خانه خودمان رساله ای داشتیم که مال آقای خمینی (ره) بود. اقاجان می گفت: «چند سال پیش که به کربلا سفر کرده بودم، سری هم به نجف زد و این رسالة سبزرنگ را از آقای خمینی گرفتم.» من از روی همان رساله، احکام را از بر می کردم. به اجبار آقاجان، از روز اولی که به راهنمایی رفتم، چادر سر کردم. آقا در مورد ذخترهایش تعصب خاصی داشت. در خانه حتماً باید دامن و شلوار به پا می کردیم. دخترهای مدرسه بی حجاب بودند و از اینکه من روسری بر سر داشتم، تعجب می کردند. یک بار از آنها پرسید: «تو هر روز روزه می گیری؟» «گفتم: نه چطور مکه»؟ گفت: آخه، هر کس روزه می گیریه، روسری سرش می کنه!» برایش توضیح دادم، که این طور نیست و ما باید خودمان را از نامحرم بپوشانیم در کلاس سوم راهنمایی بودم که متوجه شدم برادرم علی، با دوستانش کارهایی مخفیانه می کند. آنها به اتاق می رفتند و در را از پشت می بستند وروی کاغذ چیزهایی می نوشتند. بعدها فهمیدم که اسم آن کاغذها اعلامیه است. کم کم پای آقاجان هم به این کارها باز شد. اوایل، در حد شرکت در جلسات و روضه خوانی و گوش دادن به صحبت های آقای کافی، واعظ مشهور فعالیت می کرد. آقاجان در کارهای خیر هم دست داش. تا آنجا که می توانست به فقرا کمک می کرد این اواخر در راهپیمایی وهم شرکت می کرد و به مجالس سخنرانی ضد حکومتی (شاه) می رفت.
مردم خرمشهر در خیابانها و دانش آموزان در مدرسه ما شعار ضد حکومتی می دادند و عکس شاه را سر و ته آویزان می کردند. شور و حال آقاجان، علی و بقیه روی من هم اثر گذاشت و به جمع آنها پیوستم. در راهپیمایی دست هایمان را مشت کردیم و فریاد می زدیم: «محصل به پا خیز، برادرت کشته شد» و پر و جوان همصدا می گفتیم: «بگو مرگ بر شاه». راهپیمایی عید قربان سال 57 را همیشه به خاطر دارم که من و علی ره راهپیمایی رفتیم و عکس اقای خمینی و اعلامیه پخش می کردیم مأمورها سر رسیدند و شلیک هوایی شروع شد. مأمورها برادرم علی را در خیابان دستگیر کردند. آقاجان بعد از دستگیری علی، آن قدر دنبالش گشت تا بازداشتگاهش را پیدا کرد. یکی دو روز بعد با قید ضمانت و کلی قول و قرار آزاد شد و به خانه آمد. مادر مرتباً می پرسید: «با او چه کرذنذ؟» و اقاجان می خندید و می گفت: «هیچی، موی سرش را تراشیده کمی شلاق خورده!» از او تعهد کتبی گرفت که دیگه در راهپیمایی ها شرکت نکنه» انا درست فرداری آن روز علی دوباره به خیابان رفت و روز از نو، روزی از نو. روزها کارمان، شعار دادن و فرار کردن بود و شب ها شعار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مقدمه
« ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهمدت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز »
در بهمن ماه 1357 تحولی شگرف و معجزه ای الهی در تاریخ ایران بلکه در جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد که همه متفکرین و تحلیلگران علوم سیاسی, تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب وا داشت, زیرا هیچکس از آنان حتی سازمانهایی نیز که به انبوه اطلاعات بسیار حساس و سری و مجهزترین امکانات تکنولوژیکی دسترسی داشته و از کمک تئوریسین ها و تحلیل گران گوناگون بهره می بردند نتوانستند وقوع انقلاب اسلامی ایران را در این زمان و موقعیت و منطقه به این شکل پیش بینی کنند .عظمت این انقلاب اگرچه از زوایای مختلفی همچون فروپاشی نظامی شاهنشاهی و رژیمی فاشیست و مستبد که از قدرتمندترین ارتشهای منطقه برخوردار و می لیاردها دلار درآمد نفت صرف هزینه آن می کرد و همه دولتهای مقتدر جهان از جمله آمریکا و انگلیس تا پایان کار از او حمایت می کردند و از این لحاظ که در این انقلاب, بر خلاف معمول انقلابها, ملتی با تظاهرات غیر ملسحانه و روحیه ای ایثارگر و شهادت طلبانه برای سالها ,از آسایش , رفاه وصیانت از جان دست برداشت تا چیزی را که می خواست به چنگ آورد و از این منظر که نظم موجود و پذیرفته شده در روابط بین الملل و بلوک بندی ها و صف بندی های تثبیت شده بعد از جنگ جهانی دوم را در هم ریخت, بسیار قابل توجه می باشد.
ولی از تمام اینها مهمتر, پیروزی اندیشه اسلام ناب محمدی ( ص ) در همه ابعاد ایدئولوژیکی, سیاسی و فرهنگی بر سلطه فکری , سیاسی و فرهنگی استکبار جهانی بود. تفکر و اندیشه انقلاب اسلامی که در تمام ابعاد در رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( قدس سره ) تبلور می یافت , او که مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه آنان , با دستی پر معجزه و دلی به عمق و وسعت دریا, در میان مردمی چشم به راه چون آیه رحمت فرود آمد و آنان را تا عرش عزت و عظمت بر کشید و با نفس روح الهی اش به پیکر امت اسلامی جان بخشید و افسون, یاس و ذلت را در روح آنان باطل ساخت. این تفکر و اندیشه متلها را در اقصی نقاط جهان جلب و جذب کرد, استکبار جهانی که از زوال سلطه خویش به شدت نگران شده بود تمام امکانات و توان خود را در مقابله با این اندیشه سعادت بخش و جلوگیری از صدور آن به کار گرفت و از هر نوع توطئه و جنایتی بهره برد و چون از ترفندها و دسیسه ها راه به جایی نبرد با ترغیب و تشویق رژیم بعثی به جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران و سپس حمایت همه جانبه از این رژیم متجاوز و مفسد قصد براندازی این نظام را داشت, روستاها و شهرهای مرزی کشور از زمین و هوا مورد تهاجم قرار گرفت و جنگی تمام عیار بر نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران تحمیل گردید, گستره اشغالگری و تجاوز و قتل و غارت و تخریب منازل مردم و به اسارت بردن آنان و انواع مفاسد و جنایات چکمه پوشان رژیم بعثی عراق قهقهه شیطانی را بر اردوگاه استکبار نمایان ساخته بود, با تدبیر و فرمان معمار انقلاب اسلامی , دفاع از کشور و لبیک به استغاثه مردان و زنان مظلوم غرب و جنوب کشور سر لوحه امور قرار گرفت.
جلوگیری از تهاجم دیکتاتور بعثی و دفاع از خواهران و برادران مناطق مذکور کانون توجه ملت انقلابی ما قرار گرفت و این جز با ایثار و شهادت میسر نبود, تمام کفر در برابر یک نظام نوپای اسلامی صف آرایی کرده بودند و سازمانهای به اصطلاح حقوق بشر در سکوتی مرگبار به سر می بردند , گویا همه مصممند که این نور الهی را خاموش کنند ولی نور الهی خاموش شدنی نیست.
« یریدون لیطفئوا نورالله بافوافهم و الله متم نوره و لو کره الکافرون »
حضور جوانان سلحشور, مخلص و شیفته اهل بیت ( ع ) و معتقد به ولایت مطلقه فقیه, جبهه های نبرد را تبدیل به فضایی معطر به عطر معنویت, تهجد, تسبیح و تداعی کربلا و عاشورا را می نمود جبهه یک دانشگاه بود و رزمندگان اسلام شیران روز و عابدان شب شده بودند, کید شیطان و توطئه دشمنان ملت ایران با الطاف الهی و عنایات صاحب اصلی این کشور حضرت حجه ابن الحسن المهدی ( عج ) خنثی و زمینه صدور انقلاب اسلامی فراهم گردید, چنانکه امام راحل فرمودند: ما در جنگ انقلابمان را به جهان صادر کردیم.
پس از هشت سال دفاع مباهات برانگیز و افتخار آمیز دلدادگان خمینی کبیر (ره) از مرزهای ارزشی و حرکت عظیم و با بازپس گیری اراضی اشغال شده و تطهیر آن از لوث وجود بعثی ها, اینک دو چیز این حرکت عظیم و این دفاع تاریخی را تهدید می کند, الف : تحریف و سوء استفاده معاندین و دشمنان کینه توز داخلی و خارجی ,ب : فراموشی مجاهدت ها , استقامت ها , فداکاری ها و روحیه های ایثار و شهادت دوران دفاع مقدس در میان خودیها.
دانشگاه , دفاع مقدس, پاسخ به شبهات
در تاریخ تحولات کشورها , نقاط عطفی وجود دارد که به صورت سمبل شادکامی ها و یا تلخ کامی های ملی آن کشور خودنمایی می کند و به همین دلیل آن روز یا روزها جشن گرفته می شود وو پرچمها برافراشته می شود و یا بالعکس, مراسم سوگ برگزار می گردد و پرچم ها فرو می آید.
هشت سال دفاع مقدس یک مقطع تاریخی درخشان در طول حیات سیاسی ایران بوده و اگرچه به دلیل تلفات انسانی آن, نقاط تلخی به همراه دارد اما از آنجا که این جنگ صحنه هایی از غیرت ملی و دینی ایرانیان را به نمایش گذاشت, یک مقطع تاریخی فوق العاده مهم بحساب می آید که در تاریخ معاصر ایران بی نظیر است.
دفاع ملت ایران از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی خود, آنهم در شرایطی که اغلب کشورهای جهان جانب عراق را گرفته بودند, این درس را به سایر ملل و اقوام آموخت که روحیه ملی ایرانیان در دفاع از کیان و سرزمین خود بالا است و به همین دلیل وسوسه تجاوز به ایران زمین از ذهن آنها پاک شده است.
به رغم دستاوردهای درخشان هشت سال دفاع مقدس, گاهی اوقات از منظرهای انتقادی به این دوره نگریسته می شود بگونه ای که کل این دوره و یا فرازهایی از آن مورد سوال جدی قرار می گرد. استنادات و استدلال های غیر دقیق و نادیده انگاشتن بسیاری از زوایای پیدا و پنهان آن , این سوء تفاهم را بوجود می آورد که دفاع ملت ایران در مقابل هجوم نیروهای عراقی که به نیابت از قدرتهای استعماری وارد جنگ با نام نوپای ایران شده بودند, بنیانی متزلزل داشته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
دفاع مقدس
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در ایران وضعیت تازهای را در منطقه و جهان پدید آورد. خروج ایران از زیر سایه بلوک غرب در نظام دو قطبی و اعلام استقلال کامل در نظام بینالمللی و خروج از دایرهوار بستگان امریکا در همسایگی شوروی، محسوسترین تبعات این انقلاب بود. رهایی یک ملت از وابستگی و کسب استقلال و آزادی در مهمترین منطقه نفتخیز جهان - که دولتهای آن فاقد مشروعیت مردمی بودند - ارائه ایدئولوژی جدید برای مبارزه با اسرائیل در وضعیتی که ایدئولوژیهای گذشته ناتوانی خود را برای مقابله با اسرائیل نشان داده بودند، بخشی از عواقب پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که نظام بینالملل نمیتوانست در مورد آن بدون واکنش باقی بماند. خصوصاً از امریکا و همپیمانان منطقهای آن در خاورمیانه، بیشترین برخوردها انتظار میرفت. بروز بحرانهای متعدد و گسترده و پی در پی داخلی، افزایش حضور ناوهای آمریکایی در خلیجفارس و تشکیل ناوگان پنجم دریایی امریکا به منظور پر کردن خلأ قدرت در این منطقه بعد از سقوط ژاندارم منطقه (شاه ایران)، تشکیل "نیروی یک صد و ده هزار نفری واکنش سریع" در ارتش امریکا به منظور حضور سریع در مناطق ویژه، فعالیت جدید نیروهای امریکایی در پایگاههای نظامی کشور ترکیه در همسایگی ایران و پذیرش شاه در امریکا، هرکدام تهدیدی از سوی امریکا علیه ایران اسلامی محسوب میشد. جدی بودن این تهدیدات به خصوص با حمله امریکا به ایران در صحرای طبس -که به شکست امریکاییها انجامید ـ و با حمایت از کودتای نوژه - که در آستانه وقوع کشف گردید - آشکار شد. از سوی دیگر، حکومت عراق که امضای قرارداد 1975 الجزایر را تحمیل بر خود میدانست و همواره در پی فرصت بود که به هر نحو ممکن از عملی شدن آن شانه خالی کند گرایش به سمت غرب را آغاز کرده بود. مراودات دیپلماتیک جدید سران حکومت عراق با حاکمان عربستان سعودی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برکناری "حسن البکر" رئیس جمهوری عراق و جایگزین شدن صدام حسین به جای وی اندکی پس از پیروزی انقلاب، تیره شدن روابط عراق با سوریه پس از برکناری حسن البکر، تصفیه درونی حزب بعث و اعدام عناصر برجسته حزب کمونیست عراق، همگی نشاندهنده تغییر جهت حزب بعث عراق به سمت غرب بود. در این حال حکومت عراق با اخراج رهبر انقلاب اسلامی ایران از عراق در آبان 1357، همچنین پس از انقلاب ایران با اعدام روحانیان مبارز عراق از جمله آیتالله سید محمد باقر صدر و اخراج ایرانیان مقیم عراق، آموزش و تسلیح گروههای موسوم به خلق عرب در خوزستان دشمنی خود را با انقلاب اسلامی آشکار میساخت. هدف این اقدامات حکومت عراق، دامن زدن به جنگ سرد علیه ایران اسلامی تلقی میشد. از همان اوایل تشکیل نظام اسلامی در ایران، اوضاع استانهای هم مرز با عراق بحرانی شد و از خوزستان تا آذربایجان غربی دست خوش حوادثی گردید که گروههای ضدانقلاب داخلی با حمایت عراق و یا عناصر عراقی تبار ایجاد میکردند. ارتش عراق نیز دور از صحنه نبود، بلکه با اقدامات مهندسی منطقه را برای شروع نبردی سنگین آماده میکرد و در این حال با تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی و با راه انداختن جنگ روانی علیه ایران، قدرت واکنش قوای ایران را میآزمود و معابر وصولی مناسب را برای آغاز هجوم سراسری شناسایی میکرد. در مقابل، نظام نوپای جمهوری اسلامی که هیچ اندیشه فرامرزی به جز صدور فرهنگ انقلاب اسلامی نداشت، در همان روزهای آغازین انقلاب به سرعت از توان نظامی خود کاست، مستشاران نظامی امریکایی را از کشور اخراج کرد، از پیمان نظامی و منطقهای "سنتو" خارج شد، قرارداد خرید زیردریایی و آواکس را با کشورهای آلمان و امریکا لغو کرد، سقف پرسنل ارتش را از پانصد هزار تن به نصف تقلیل داد و دوره خدمت وظیفه را از دو سال به یک سال کاهش داد. این وضعیت تا گذشت شش ماه پس از انقلاب ادامه داشت، اما پس از بروز چندین بحران در شش ماهه اول انقلاب - که آخرین آن، بحران بزرگ پاوه بود و پس از این که امریکاییها شاه را پذیرفتند، اقدامات بازدارنده به مرور آغاز شد. تشکیل سپاه پاسداران و شروع تحول در ارتش و بازسازی آن - که از همان روزهای اول انقلاب آغاز شده بود - بخشی از این اقدامات بازدارنده محسوب میشد. افزایش خدمت سربازی از 12 ماه به 18 ماه و واگذاری فرماندهی کل قوا به رئیس جمهور وقت - که افزایش انسجام تشکیلات نظمی را در پی داشت و میتوانست موجب هماهنگی قوای لشکری و کشوری شود - نیز بخش دیگری از اقدامات بازدارنده ایران به شمار میرفت. به موازات این تلاشها، تصرف سفارت خانه امریکا در تهران، بسیاری از برنامههای ضدامنیتی امریکا علیه ایران را فاش کرد و اسناد به دست آمده از آن، ضمن آن که عوامل داخلی امریکا را که نقشهای مهمی در تکمیل توطئه امریکا علیه ایران داشتند، افشا کرد، بسیاری از تهدیدات را نیز برطرف کرد. این اقدامات با کشف کودتای نوژه تکمیل گردید. البته اقدامات بازدارنده ایران در حدی نبود که مانع از هجوم سراسری ارتش عراق به خاک ایران شود. در این وضعیت، قوای مسلح نوپای ایران با بحرانهای داخلی درگیر بودند. بحرانهایی که حتی بخشهایی از استانهای غربی کشور را به میدان جنگهای پارتیزانی تبدیل کرده بود. ارتش و سپاه هر دو برای مقابله با ضدانقلاب مسلح درگیر بودند، امّا مسئولیت اصلی مقابله با جنگ روانی، آشوب، ترور، ارعاب مردم و شهادت عناصر شاخص انقلاب، متوجه سپاه بود و عملاً عمده توان سپاه را به خود مشغول کرده بود و سپاه با گسترش توان خود در سراسر کشور به حفظ امنیت شهرها، روستاها، جادهها و بسیاری از مناطق مرزی میپرداخت. به این ترتیب، در برابر معابر وصولی ارتش عراق کمتر از 20 درصد توان موجود قوای مسلح ایران به کار گرفته شده بود و بقیه در سایر نقاط کشور در حال برقراری نظم و حفظ امنیت بودند. طراحی کودتای نوژه نیز در ارتش ایران - که در حال تحول از ارتش شاهنشاهی به ارتش جمهوری اسلامی بود - نقش تخریبی بسیاری داشت و موقعیت ارتش را - که به علت تدبیر غلط شاه در کوران انقلاب و قرار گرفتن در برابر مردم تضعیف شده بود و میرفت که با رهبری امام بازسازی شود - مجدداً تضعیف کرد. از سوی دیگر، دشمن در ارزیابی بحرانهای موجود در کشور، دچار اشتباه شده بود و این وضعیت را به عدم ثبات نظام تعبیر میکرد. به گمان دشمن در صورت یک تهاجم خارجی، نظام جدید ایران دچار گسستگی میشد و فرو میریخت. با این پیشفرض، چند دیدار بین مقامات عالیرتبه عراقی و امریکایی صورت گرفت و پس از هماهنگیهای لازم، عراق در شهریور 1359 تجاوزات خود به ایران را تشدید و چندین نقطه از خاک ایران را اشغال کرد تا ضمن آزمایش توانایی قوای مسلح ایران، واکنش افکار جهانیان را نیز بسنجد. در مقابل، قوای مسلح جمهوری اسلامی نتوانستند واکنش بازدارنده از خود نشان دهند و افکار عمومی جهانیان نیز در برابر این تجاوزات واکنشی نشان نداد، لذا حکومت عراق پس از آن که قرارداد 1975 الجزایر را رسماً در تاریخ 27/6/1359 به طور یک جانبه لغو کرد، در تاریخ 31/6/1359 هجوم سراسری خود را به خاک ایران اسلامی آغاز کرد. تجاوز همه جانبه ارتش عراق، اشغال ناقص در آغاز تجاوز سراسری، توپخانههای عراق به شدت شهرهای مرزی ایران را گلولهباران کردند و هواپیماهای نیروی هوایی ارتش عراق در عمق ایران تا تهران به پرواز درآمدند و به بمباران چندین شهرپرداختند. این اقدام عراق بیش از آن که اهمیت نظامی داشته باشد، اهمیت روانی داشت، به عبارت دیگر، عراق هجوم سراسری زمینی خود را با جنگ روانی آغاز کرد تا زمینه را برای پیشروی نیروهای پیاده تسهیل کند، لذا پس از هجوم گسترده هوایی و شلیک انبوه آتش توپخانه دشمن، عملیات سراسری زمینی او آغاز شد. عراق در این هجوم، استراتژی "جنگ پرشدت و کوتاه مدت" را برگزیده بود، امّا بلافاصله پس از هجوم هوایی دشمن، امام خمینی ابتکار عمل در جنگ روانی به دست گرفت، بحران را مهار کرد و در آرامش به دست آمده، مسئولان کشوری و لشکری زمینه منابعی به وجود آورد تدابیر لازم را بیندیشند و اعتماد به نفس مردم نیز تقویت شود و به عنوان نیروی تأخیری وارد میدان شوند. امام با اصلی اعلام کردن جنگ، تأکید بر وحدت ملی، حمایت از فرماندهان نظامی و باز گذاشتن دست فرمانده کل قوا (رئیس جمهوری وقت)، زمینههای لازم را برای برنامهریزی فرماندهان فراهم آورد و استراتژی خودی را با عنوان "سلب آرامش از دشمن" اعلام کردند. واکنش امام، مردم و نظام، نادرستی پیشفرضهای دشمن را آشکار ساخت و بدین ترتیب استراتژی جنگ سریع و پرشدت به نتیجه مورد نظر حاکمان عراق نرسید. پس از گذشت سه روز از آغاز جنگ، تحلیلگران نظامی اهداف عراق از شروع جنگ را دست نیافتنی دانستند و ارتش این کشور را شکست خورده تلقی کردند. حکومت عراق نیز پس از گذشت شش روز از آغاز جنگ، لحن اولیه خود را تغییر داد و از پایان جنگ سخن به میان آورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسمه تعالی
هشت سال دفاع مقدس
محقق: نفسیه سادات ابوالحسنی
کلاس: دوم حسابداری
دبیر مربوطه: سرکار خانم نوری
منابع:
1-حماسه دارخوئین
از انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
2-کتاب مقاومت
از انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
زیر نظر: هدایت بهبودی
فهرست:
عنوان
اوضاع جبهه دار خوئین 1
عملکرد هشت ساله توجیه سیاسی در طول جنگ تحمیلی 3
جنگ شهرها 6
خاطره ها 9
محقق: نفسیه ابوالحسنی
کلاس: دوم حسابداری
دبیرمربوطه: سرکار خانم نوری
اوضاع جبهه دارخوئین قبل از حمله 21/3/60:
دشت خوزستان واز جمله منطقه ای دارخوئین و اطراف آن از نظر جغرافیایی دارای آب وهوای گرم ومرطوب می باشد و زمین آن نیز صاف وهموار است و به ندرت تپه های خاکی کم ارتفاع طبیعی در آن یافت می شود.
در این دشتصاف تانکها وانواع خودروها نظامی به راحتی می توانند عبور کنند وکوچکترین حرکت در آن از فاصله ی دور به وضوح دیده می شود وشب های آن دارای هوای نسبتا خنکی می باشد.صاف وهمواربودن دشت خوزستان ومنطقه دارخوئین از شمال تا اهواز و ازجنوب تا آبادان وازجنوب شرقی تا ماهشهر ادامه دارد ودرحوالی شادگان تا آبادان وماهشهر در زمستان و اوائل بهار به علت ریزش باران وبالاآمدن سطح آب رودکارون درمنطقه آب جمع شده و به صورت باتلاق و نیزار در می آید که قابلیت قایقرانی برای قایق های کوچک رادارد.
در ادامه حملات لشکر تجاوز گر عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران یعنی درتاریخ «10 الی 12 مهرماه 59» نیروی عراق از غرب رودخانه کارون به شرق ان تعرض نمودند و پادگان «حمیدیه» را گرفتند وسپس توسط زدن یک پل مهندسی نسبتا قوی نظامی به نام « پل مادر» بر روی رودخانه کارون تجهیزات وتانکهای خود را به سرعت از روی پل عبور داده و وارد منطقه دارخوئین شده و دشت آزادانه حرکت می کردند که بنا به گفته یکی از اسرا عراقی که در مصاحبه ای گفت:«مادرخوزستان به قدری سریع پیشروی می کردیم که می ترسیدیم نکته تله ای برای ماگسترده باشند وبا اینکه در حال پیشروی به