واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

درباره آفرینش انسان و مواد اولیّه آن نظریات گوناگونی وجود دارد که دو نظریه از دیرباز بوده است. عدّه‏ای معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند "چارلز داروین" طبیعی دان انگلیسی که درباره آفرینش انسان معتقد است انسان یکی از انواع موجودات زنده است و با میمون از یک منشأ بوده و این دو دارای اجداد مشترک بودند و انسان تکامل یافته و به صورت کنونی درآمده است1.خداوند متعال در آیه 59 سوره آل عمران با تشبیه خلقت حضرت عیسی علیه‏السلام در خارق‏العاده بودن و استقلال آفرینش به آدم علیه‏السلام می‏فرماید:"إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب." همانا مَثَل آفرینش عیسی در خارق‏العاده بودن به امر خدا مانند آفرینش آدم بوده که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حدّ کمال باش، هماندم چنان شد.

"کرسی موریسُن" در انتقاد از نظریه داروین می‏نویسد: "کشفیّات داروین فقط قدم بزرگی در راه پیشرفت افکار فلسفی بوده است. اما امروز کسی مانند "هِگل" نمی‏تواند بگوید که با آب و مواد شیمیائی و زمان می‏توان آدم آفرید"2. هگل می‏گوید: "هوا و آب و مواد شیمیایی و زمان به من بدهید و من با آنها انسان خلق کنم"3. با پیشرفت روزافزون علم و دانش، بی‏پایه بودن این نظریه روشن‏تر می شود. ما می‏بینیم در عصر حاضر حتی کسانی که دست به شبیه‏سازی می‏زنند، با پیوند سلّول زنده از یک گیاه یا حیوان به یک موجود دیگر مانند خود موجود سلول گرفته شده، جاندار دیگری به وجود می‏آورند، همانند پیوند گل و گیاه است4. نه این که با یک مشت خاک و هوا و آب بتوان موجود زنده‏ای را خلق کرد. چرا که دمیدن روح و جان خلاّقی قادر و حکیم می‏خواهد که او تنها خداوند حکیم است که هستی‏بخش تمام جهان هستی است. و او است که به خاک تیره و خاموش، روح و جان می‏بخشد چنانکه می‏فرماید: "...وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی..." و از روح خود در آن دمیدم.. و بعضی دیگر معتقدند که آفرینش انسان مستقل از سایر جانداران می‏باشد که این عقیده نشأت گرفته از ظواهر دینی و کتب آسمانی می‏باشد. مخصوصا قرآن مجید هم تأیید می‏کند. از جمله آیه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.

"کرسی موریسُن" می‏نویسد: "حقیقت امر این است که مؤلف این کتاب هم اطلاع صحیحی در این خصوص ندارد اما معتقد است که حیات، نشانه‏ای از قدرت بی‏چون و چرای الهی است و به هیچ وجه جنبه مادی ندارد"5. "هو الخالِقُ الباری‏ءُ المُصَوِّرُ.."6. او خداوندی است خالق، آفریننده‏ای بی‏سابقه و صورتگری بی‏نظیر.... باز در همان کتاب در جواب "هگل" که انسان را موجودی کاملاً مادی و تصادفی فرض می‏کند، می‏نویسد: هگل فراموش کرده است که برای این کار نطفه و جرثومه حیات نیز لازم است. ایشان پس از آن که ذرّات نامریی را جمع کردند و برای خلقت انسان آنها را با نظم و ترتیب پهلوی هم چیدند، تازه باید به قالب آن جان بدهند. به فرض آن که به انجام همه این امور خارق‏العاده توفیق یافت از بین میلیون ها احتمال فقط به یک احتمال ممکن است جانوری به وجود آید که چشم روزگار غریب‏تر از آن چیزی ندیده باشد. خوشمزه‏تر آن که پس از کامیابی در این امر، تازه خود "هگل" نخواهد گفت این موجود عجیب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلکه می‏گوید:«هوش و نبوغ من آن را خلق کرده است».

"راستی خداوند برای ایجاد شگفتی‏های خلقت، اسباب و وسایل اسرارآمیزی به کار می‏برد که فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است".

خصایص انسان از نظر علمی

1. تمام خصایص موجودات آلی را دارد چون از عناصر تشکیل یافته است(خصایص عنصری)= تن.

2. تمام خصایص موجودات زنده و آلی را دارد.

3. تمام خصایص "جانوری" را دارد (خصایص بیولوژیک)= جان. علاوه بر آن، خصایصی مخصوص به خود دارد که در هیچ‏یک از موجودات زنده و جانوران جاندار هم دیده نشده و آن وجود "روان انسانی" با خصائص انسانی است= روان7 .

***

موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن نخستین آیه‏ای که خداوند متعال به آن اشاره می‏کند، و آن را نشانه‏ای از عظمت و خلاّقیت خود می‏شمارد، آیه 20 سوره روم و اشاره به آفرینش و موادّ اولیه انسان نخستین که مهم‏ترین نعمت و موهبت الهی به انسان است، می‏باشد. چنانکه می‏فرماید:"وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ". یکی از نشانه‏های او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان هایی شدید که در روی زمین پراکنده شدید چرا که دیباچه هر کتابی خلاصه و فشرده مطالبی است که در آن کتاب نوشته شده است. و دیباچه کتاب آفرینش، انسان است که در هر جمله و صفحه آن کتاب، علوم و فنونی نهفته است و هرکدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را می‏طلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و روانشناسی از جهت روان و... انسان را مورد بررسی قرار می‏دهند. از امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام نقل شده است که فرمود: "أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَ‏الکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 " ای بشر آیا خیال می‏کنی که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است. تو یک کتاب آشکاری هستی که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب آشکار کننده نهان خلقت بزرگ است.

واقعا انسان چه مخلوق عجیبی است که ابعاد گوناگون آن هنوز برای بشر ناشناخته است. چنانکه علی علیه‏السلام می‏فرماید: "مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ" هرکس خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است. انسانی که کرات مختلف و دریاها و خشکی‏ها را تسخیر کرده و با پیشرفت سریع علمی خود، دنیا را مانند یک دهکده کوچک قرار داده و در یک زمان خیلی کوتاه از تمام گیتی باخبر می‏شود و اطلاعات علمی خود را در اختیار دیگران می‏گذارد و اطلاعات دیگران را بلافاصله دریافت می‏کند؛ چگونه از خاکی آفریده می‏شود که یک مادّه بی‏حرکت و خاموش است؟ چه نیرویی غیر از خالق توانا می‏تواند از خاک تیره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زیبایی بیافریند و هوش و ذکاوتی به او عطا کند که دنیا را به استخدام خود درآورد؟

می‏دانیم که هر سازنده و پدید آورنده‏ای ابزار و ماده اولیه می‏خواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اولیه آفرید: "...اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و کُلّ صانِعِ شَی‏ءٍ فَمِن شَی‏ءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شی‏ءٍ صنع ما خلقَ". خدا هرچه آفریده، ابتکاری و بدون سابقه بوده، نقشه‏ای از پیش در میان نبوده و رنج و تلاشی تحمل نکرده9.خداوند متعال در مورد خلقت اولیّه انسان در آیات متعددی با لفظ "تراب"10 و "طین"11 تعبیر آورده و بیان فرموده است که انسان را ابتداءً از خاک آفریده است. چنانکه در این باره جریان حضرت عیسی علیه‏السلام را به آدم علیه‏السلام که کاملاً مستقل، و از خاک به وجود آورده، مقایسه می‏کند و می‏فرماید: "إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب...". این آیه تصریح دارد بر این که حضرت آدم علیه‏السلام مستقلاً از خاک گرفته شده زیرا که قرآن برای آدم نه پدری قایل است و نه مادری و تبدّل انسان از موجودات دیگر را نفی می‏کند و می‏فرماید: "بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین..12. خداوند انسان را ابتداءً از خاک آفرید. حالا خاک چه مراحلی را پشت‏سر گذاشته در آیات متعدد متذکّر می‏شود مانند: سوره‏های سجده:7 - مؤمنون: 12 - حجر: 26 - الرحمان: 14 که حاکی از مراحل خاک، گِل و لای، گِل خشکیده(مانند سفال) و گِل چسبنده است. آیه 20 سوره روم به دو نمونه از قدرت خلاّقیت خداوند متعال اشاره می‏کند:

1. آفرینش انسان از خاک ممکن است اشاره به خلقت اولیه انسان که مخلوطی از آب و خاک، آن‏هم از انواع مختلف خاک های تیره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملایم و سخت باشد13 یا اشاره به نطفه و غذای انسان است که باز از خاک به صورت میوه‏جات و سبزیجات به دست می‏آید و با آن غذاها سلّول به وجود می‏آید و از آن سلولها نطفه ساخته می‏شود و از نطفه؛ انسان.



خرید و دانلود  آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان 14 ص


گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی 12ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

عشق پدیده ای است که از دیر باز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. دانشمندان حوزه های گوناگون به نوعی به تحلیل این پدیده در انسان پرداخته اند.مطلبی که در زیر آمده است سعی دارد به طور اجمالی یک سری از فاکتور های روانی را که در ایجاد این حس نقش بازی می کنند را باز شمارد.

معشوق انعکاسی ازعاشق

جستجوی فردی که انعکاسی از ما باشد از شایع ترین تئوری هایی است که به عنوان دلیل انتخاب معشوق بیان می شود. به این مفهوم که در فرد مقابل چیزی که در خودمان نیز وجود دارد، ما را به طرف او جذب می کند. در حقیقت در این نوع عشق انسان در جستجوی "منی دیگر" است. منی که بتواند تصویر مرا چون آیینه در خود انعکاس دهد. منی که برایم آشناست و برایم امنیت به همراه می آورد.

گاهی نیز در جستجوی آیینه ای هستیم که "من ایده آل " را به ما باز گرداند. اگر به عنوان مثال "سخت کوش بودن" جزو ایده آل های ما باشد، اینکه بتوانیم عشق فردی سخت کوش را به خود معطوف کنیم، برایمان تائیدی است از تصویری که می خواهیم از خودمان داشته باشیم.

در حقیقت، ما در این نوع عشق، در جستجوی نگاهی هستیم که ما را در آن تصویری که دوست داریم از خودداشته باشیم تائید کند.هر چه تردید در صحت این تصویراز خود بیشتر باشد، حضور این دیگری به عنوان عاملی اطمینان بخش برای ما حیاتی تر می شود.

البته باید گفت در اغلب عشق ها، به میزانی این بعد به چشم می خورد. هر فردی در رابطه با معشوق تا حدی در جستجوی بازسازی نگاهی است که از خود دارد. نگاه تائید کننده ی دیگری برای ما نمودی است که چقدر با"ایده آل هامان"منطبق هستیم. ولی زمانی که عشق تنها به این جنبه خلاصه شود، می تواند نمودی از شخصیت شکننده فرد عاشق باشد که بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل می شود.

یکی دیگر از مشخصاتی که این عشق دارد،ایده آلیزه کردن فرد معشوق است. زیرا که شخص برای اینکه بتواند دیگری را بعنوان آیینه ای که تصویرش را به او باز می گرداند مورد تائید قرار دهد،باید از او در ذهنش شخص "معتبری" بسازد.

معشوق به عنوان موجودی مکمل

در این عشق تفاوت های فرد است که ایجاد کننده ی این احساس کشش بین دو نفر می شود. در اینجا دیگر شخص در جستجوی همتای خود نیست، بلکه در جستجوی کسی است که جایگزین یک سری فقدان های وجودی اش شود. به عنوان مثال فرد منزوی عاشق فردی بسیار اجتماعی می شود.عامل اصلی این کشش یافتن ابعادی است که فرد در خود نمی تواند ایجاد کند. به گفته ی روانشناسان در بسیاری موارد این تفاوت نه تنها می تواند با زمان جذابیتش را از دست بدهد، بلکه بصورت عامل اختلاف طرفین بروز کند. یعنی جنبه هایی که در اول ارتباط عامل اصلی انتخاب فرد بوده اند، به مرور زمان برای فرد عاشق به صورت ضعف هایی غیر قابل تحمل در می آیند تا جایی که می توانند جدایی دو فرد را باعث شوند. به عنوان مثال در نمونه ی بالا اجتماعی بودن فرد به "سبک بودن" یا "فضا گیر بودن" تعبیر شود.

می توان گفت در نوع اول عشق( جستجوی فرد مشابه خود) نیز سیر رابطه می تواند به همین جا ختم شود. یعنی با مرور زمان شخص مقابل انعکاسی می شود از ضعف هایی که فرد درخود تحمل دیدنشان را ندارد و به این صورت عشق کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود. زیرا فرد از حضور مداوم کسی که او را پی در پی به یاد ضعف های خودش می اندازد احساس راحتی نمی کند.

برخلاف چیزی که می توانیم تصور کنیم، این دو نوع گرایش( کشش به فرد مشابه و یا متفاوت ) می توانند به طور هم زمان در یک فرد وجود داشته باشد. در حقیقت روان انسان به دلیل پیچیدگی که دارد، قادر است در خود تناقضات بسیاری را جا بدهد. در روانشناسی احساسات متناقض، حضور یکدیگر را همیشه نفی نمی کنند.سیاه و سفید می توانند هم زمان با هم وجود داشته باشند و همین تناقضات هستند که دینامیک روانی ما را باعث می شوند.

روانشناسان معتقدند یک سری از دلایل انتخاب عشقی از ناخود آگاه و بخش دیگرش آگاهانه می باشد.

به عقیده "وینچ"[1]، ما در خیلی مواقع در بخش "خود آگاه ذهن مان" برای انتخاب در جستجوی شباهت های فرد مقابل هستیم."ارزش ها و علائق مشترک"در این انتخاب نقش بازی می کنند. در صورتی که بخش"مکمل" عشق را تا حدود زیادی "ساختار شخصیت" افراد و نیاز های عاطفی و عمیق و در خیلی موارد ناخود آگاه شان عامل می شوند. اساس این نظر وینچ عقاید فروید در این زمینه است. در حقیقت فروید در کتاب "مقدمه ای بر نارسیسیسم"[2]، عنوان می کند که در تجربیات بالینی اش مشاهده نموده است که افراد خود شیفته گرایش زیادی به انتخاب اشخاص وابسته و مطیع دارند.

در حقیقت وینچ در کاری تحقیقی، می خواست صحت و سقم این گفته ی فروید را به محک آزمایش بگذارد. او با استفاده از متدهای آماری(



خرید و دانلود  گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی 12ص


مقاله درمورد: اصول طراحی از دیدگاه لبوو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

اصول طراحی از دیدگاه لبوو

از تاخیر بسیار طولانی که در نوشتن پیش اومد معذرت می خوام . زندگی است و هزار دردسر! ولی خب قول می دم از این به بعد مرتب بنویسم.

داشتم می گفتم که اصلا این ساخت گرایی و یا ساختار گرایی و یا سازندگی و یا هرچی که شما دلتون بخواد اصلا چی هست و از کجا اومده و حرف حسابش چیه!

در مورد طراحی در رویکرد ساخت گرایی مطالب کوتاهی رو براتون نوشتم و اما بعد...

لبوو پنج اصل رو که مبتنی بر ارزشهای ساخت گراست و در طرحهای آموزشی موثر واقع می شه ارایه کرده

اصل 1- حفظ حائلی میان فراگیران و تاثیرات مخرب فعالیتهای آموزشی از طریق:

-         تاکید بیشتر بر حیطه عاطفی یادگیری

-         ارایه تدریس مبتنی بر ویژگیهای فردی فراگیر

-         کمک به فراگیران برای توسعه مهارتها، نگرشها و باورهایی که8 از خودتنظیمی پشتیبانی می کند.

-         ایجاد تعادل بین تمایل به کنترل موقعیت یادگیری و تمایل به کسب استقلال فردی

اصل2- فراهم آوردن زمینه ای برای یادگیری که استقلال و وابستگی را توامان پشتیبانی می کند.

اصل3- جای دادن دلایل در فعالیتهای خود یادگیری

اصل 4- حمایت از یادگیری خودسالمان بخش از طریق رشد مهارتها و نگرشهایی که موجب افزایش احساس مسولیت فراگیر نسبت به فرایند تجدید ساختار تحولی می شود.

اصل 5- تقویت تمایل فراگیر برای درگیر شدن در فرایندهای یادگیری ارادی به ویژه تشویق راهبردهای کوشش و خطا

این اصول از بسیاری دیدگاههای ساخت گرایی حمایت می کنه که برای وقایع و رخدادها هیچ معنی منطقی رو قایل نیستند، بلکه معتقدند فرد هریک از این رخدادها رو تفسیر می کنه و معنی اونها رو بر اساس تجربه شخصی و باورهاش می سازه.

 طراحی آموزشی از منظر رویکرد ساخت گرایی

من خیلی خوشحالم آخه یه مقاله بکر از دکتر هاشم فردانش پیدا کردم که تصمیم دارم تو چند مرحله براتون بنویسم:

۱- اصول وپیش فرضهای ساخت گرایی برای طراحی آموزشی چیست؟

روشها و راهبردهای آموزشی ساخت گرایان معطوف به کمک به شاگرد برای بررسی موضوعها و شرایط پیچیده و تفکر در زمینه ای مانند فردی متخصص است . بنابراین از شاگرد خواسته می شود تا به ساختن درک فردی خود از موضوع از طریق تعاملهای اجتماعی اقدام کند. در این رویکرد محتوا از پیش تعیین نمی شود و دستیابی به منابع مختلف مورد تاکید است.

برخی از اصول طراحی در این رویکرد عبارتند از :

- تاکید بر مشخص کردن زمینه ای که مهارتهای یادگیری شده در آن کاربرد خواهد داشت(یادگیری در زمینه های معنا دار)

- تاکید بر کنترل اعمال شده از سوی شاگرد و کار شاگرد روی اطلاعات(بکارگیری فعال آموخته ها).

- رائه اطلاعات از راههای متنوع ومختلف(برخورد با اطلاعاتدر زمانها و زمینه ها و با هدفهای مختلف و از دیدگاههای مختلف)

- مبتنی بودن ارزشیلبی بر انتقال دانشها و مهارتها(در شرایطی که با شرایط مورد استفاده در زمان آموزش متفاوت باشد).

وجوه چند گانه ساختارگرایی

برای بتی فیبل دانش آموز یک دبیرستان ساختارگرا اولین روز مدرسه جالب اما گیج کننده بود. در درس تاریخ اروپا معلم از هر دانش آموز خواست نامه ای از طرف یک اشراف زاده فرانسوی به یک اشراف زاده ایتالیایی بنویسد و در آن یک حادثه کلیدی از انقلاب فرانسه را تشریح کند. در درس فیزیک معلم از دانش آموزان خواست پیش بینی کنند اجسام سنگین سریع تر سقوط می کنند یا اجسام سبک؟ چقدر سریع و چرا؟ سپس گروههای حوچک دانش آموزان آزمایشهای خود را طراحی کردند تا نظریه های خویش را بیازمایند. در جبر هنگامی که دانش آموزان در حال یادگیری مهارتهای اصلی ساده کردن عبارت جبری بودند معلم اصرار داشت بحثی راجع به مفهوم ساده کردن راه بیندازد: آیا عبارتهای ساده شده همان معادله های ساده شده هستند؟ در زنگ زبان انگلیسی بعد از آن که دانش آموزان آشنا با شب را خواندند معلم از آنان خواست آن را با یکی از مراحل زندگی خود مرتبط سازند.بتی فیبل انتظار داشت در دبیرستان ساختار گرا همه معلمان به روش ساختارگرا تدریس کنند و همین اتفاق هم افتاد . اما به راستی روش ساختارگرایانه به چه معناست؟ایفای نقش و اجرای نمایش؟ انجام دادن آزمایش؟ تجزیه و تحلیل؟ یامرتبط دادن با زندگی خویش؟ از نظر او هر معلمی کاری متفاوت با دیگری انجام می داد.بسیاری از معلمان مستعد و باتجربه نیز مبانی نظری و عملی ساختارگرایی را به دلایلی نه چندان متفاوت با بتی گیج کننده می دانند. به نظر این گروه از معلمان ساختارگرایی فقط یک معنای واحد وانعطاف پذیر ندارد و معنای آن هر چه باشد مدافعانش گاهی در حمایت و دفاع از آن زیاده روی و مبالغه کرده اند و در همه جا پای آن را به به میان کشیده اند!

با این همه که تا کنون گفتیم نظر شما چیست؟  

کدام نوع ساختارگرایی چه زمانی به کار می آید؟

مشکلات و دشواریهای ساختارگرایی اهمیت به کار گرفتن روشهای ساختارگرایانه به صورت عاقلانه در جای صحیح و با هدفی صحیح آشکار می سازد.چگونه یک معلم می تواندبه مسایل و مشکلات یادگیرنده پاسخهای ساختارگرایانه مناسب و هدفمند بدهد؟یک رویکرد برای حل این چالش این است که برای دانستنی هایانواع متفاوتی قایل شویم :دانستنی های ساکن و لخت.دانستنی های کلیشه ای . مفاهیم مشکل و دانستنی های بیگانه.

دانش لخت(ساکن):

دانش لخت در مغز انسان جا خوش می کند و تا زمانی که آن را به نحو ویژه فرا نخوانیم در جای خود باقی می ماند.متاسفانه بیشتر دانشی که تمایل داریم فعالانه به کار گرفته شود دانش لخت است.وقتی دانشی که تدریس می شود به سمت ساکن و لخت شدن پیش می رودساختارگرایی چه راه حلی را پیشنهاد می دهد؟یک راهبرد درگیر کردن یادگیرنده در فرایند حل مساله به طور فعال و به گونه ای است که دانش او را با توجه به جهان اطراف به کار گیرد.یک رویکرد دیگر درگیر کردن دانش آموزان در یادگیری مساله محور است . در این نوع یادگیری آنان دانش مورد نظر را از طریق مواجهه با مسایل و سوالات واسطه یا پروژه ها کسب می کنند.

دانش کلیشه ای :

دانش بی اثر و کلیشه ای بیشتر حالت تکراری و بی معنا دارد. این نوع دانش همان چیزی است که در آداب ورسوم فردی واجتماعی خود همه روزه از ان استفاده  می کنیم.واکنش ساختار گرایی نسبت به دانش کلیشه ای تلاش در جهت معنادار کردن آن است. برای مثالیک معلم می تواند چنین دانشی را با یک رویکرد حل مساله به چالش بیندازد. دانش آموزان می توانند درباره ریشه های عقلانی و فایده های دانش کلیشه ای از طریق بحث گروهی به نتایجی دست یابند.

ساختارگرایی وتنوع آن به چه معناست؟

هر کسی که در عرصه آموزش دستی داردبه خوبی می داند که ساختارگرایی بیش از یک معنای واحد دارد. اما چه چیزی این تنوع را توجیه می کند ؟

فیلسوفی به نام فیلیپس سه مشخصه روشن برای ساختارگرایی ذکر می کند . ما این سه مشخصه را با عنوان یادگیری فعال و یادگیری اجتماعی و یادگیری خلاقانه می شناسیم.یادگیری فعال:به دست آوردن فعالانه دانش و اطلاعات ومفاهیم.ساختارگرایی معمولا نقش فعالی برای یادگیرنده در نظر می گیرد. او به جای اینکه فقط بشنود بخواند و به حل تمرینات کاملا تکراری و عادی بپردازد باید بحث کند فرضیه بسازد تحقیق و طراحی کندو دیدگاههای دیگران را دریافت دارد.یادگیری اجتماعی:بنا کردن دانش و مفاهیم به صورت اجتماعی و همراه با دیگران.ساختارگراها اغلب تاکید می کنند که دانش و مفاهیم تا حد زیادی اجتماعی هستند و نمی توانیم آنها را به طور انفرادی بنا کنیم. ما از طریق گفتگو با



خرید و دانلود مقاله درمورد: اصول طراحی از دیدگاه لبوو


مقاله درمورد: اصول تربیت از دیدگاه اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

اصول تربیت از دیدگاه اسلام

چکیده

این مقاله، پس از تعریف اصل و بیان ضرورت آن در مباحث تعلیم و تربیت، به ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى مى‏پردازد، و سپس اصولى از قبیل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربى‏محورى، زندگى محورى، فردمحورى، عمل‏گرایى، اخلاق‏مدارى، سعى‏محورى، اعتدال‏گرایى، محبت‏محورى، نظارت‏مدارى، خوف و رجا، مرگ‏اندیشى، آخرت‏اندیشى و آرمان‏گرایى را مورد بررسى قرار مى‏دهد و در پایان به دست‏آوردهاى تربیتى این اصول مى‏پردازد.

واژه‏هاى کلیدى: اصول تربیتى، تعلیم و تربیت اسلامى، اخلاق، فطرت، انسان‏شناسى.

مقدمه

وجود اصول و قواعد کلّى در مناسبات انسانى و مرجعیت آن براى تفسیر رفتارها آن‏چنان آشکار است که غالباً نیازى به بیان تشریحى آن وجود ندارد. بدیهى است که هیچ کنش و واکنش انسانى نمى‏تواند در خلأ و بدون ضابطه‏اى مشخص آغاز، و بى‏هدف پایان پذیرد. رفتارهاى یکسان زیادى مى‏توان یافت که خاستگاه واحدى ندارند؛ به منظور متفاوتى انجام مى‏شوند و احتمالاً نتایج مختلفى نیز به بار مى‏آورند.

امر تربیت که یکى از زمینه‏هاى مهم در مناسبات انسانى است نیز از این قاعده مستثنا نیست. نحله‏ها و مکاتب تربیتى هیچ‏گاه خود را فارغ از چارچوب‏هاى بنیادین و اصول نظرى معرفى نمى‏کنند. حتى مکتب‏هایى چون رفتارگرایى، که بر رفتار تأکید مى‏کنند و اهداف کلى و آرمانى را چندان قابل مطالعه و تحقیق نمى‏دانند، نیز هرگز ادعایى در شکستن حصر قواعد و اصول کلى حاکم بر رفتار را ندارند؛ چرا که پذیرش همین قواعد و اصول کلى سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتى و جدایى آنها از یکدیگر مى‏شود. آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهاى متناسب با آن است. انتخاب هدفهاى تربیتى ریشه در نوع انسان‏شناسى مختلف دارد و هدفها، تعیین‏کننده نوع روشهاى تربیتى‏اند. بنابراین، مى‏توان هماهنگى اصول را با مبانى انسان‏شناسى از طریق هدف و غایت‏شناسى کاملاً توجیه کرد. به بیانى واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافى است که همواره از زوایاى درک موقعیت انسان در جهان بر اساس رویکردهاى گوناگون به او و جهان دریافت شده است. با توجه به آنچه بیان شد، حداقل مفاهیمى که در دستور کار هر مکتب تربیتى قرار مى‏گیرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوه ارتباط آنها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینه‏ى تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تربیتىِ مشخص رهنمون مى‏سازد؛ چارچوبى که فرایند تربیت در آن آغاز، و به سرانجامى متناسب با شاخص‏هاى آن، نایل مى‏شود.

مفهوم «اصل» در قلمرو تربیت

ارائه‏ى تعریفى نسبتا جامع از اصل، مبتنى بر شناخت روابط موجود میان عناصر تشکیل‏دهنده‏ى نظام تربیتى است. شاید نفى ویژگى عناصر دیگر تشکیل‏دهنده‏ى نظام از اصل، زمینه‏ى مناسب‏ترى را براى شناخت آن فراهم آورد. اصلْ داراى ماهیتى هنجارى، و ناظر به «باید»هاست؛ از این جهت با «مبنا» که خود منشأ اشتقاق اصل است و ماهیتى کاملاً توصیفى دارد و ناظر به «هست»هاست، متفاوت است (هوشیار، ص16؛ باقرى، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص68؛ شریعتمدارى، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، ص11).

از طرف دیگر، اصل با هدف نیز نمى‏تواند یکى باشد، چراکه ابزارى براى نیل به آن (هدف) قلمداد مى‏گردد (هوشیار، ص12 و شکوهى، ص84). البته ذکر این نکته مهم است که اصل یک ابزار و معیار کلّى براى گزینش روش‏هاى گوناگون است؛ از این‏رو نمى‏تواند همان روش باشد، بلکه راه‏نمایى براى انتخاب روش‏هاى تربیت قلمداد مى‏شود. (هوشیار، ص17 و احمدى، ص107 و باقرى، ص69 و شریعتمدارى، ص11).

هر گاه در فرایند تربیت بخواهیم به هدف برسیم باید پیوسته ارتباط ساخت (مبنا) و عمل (روش) را با عامل هدف در قالب اصل تعریف نماییم. در واقع اصل، حاصل مشارکت این سه عامل اساسى در نظام تربیتى است؛ بنابراین، ارائه‏ى هر گونه تعریفى از اصل، بدون توجه به مشارکت عوامل سه‏گانه مذکور، نمى‏تواند یک تعریف کامل و جامع باشد. بدین لحاظ، تعریف مورد نظر ما نگاهى انحصارى به هیچ یک از ساختار یعنى مبنا و کارکرد یعنى روش، ندارد؛ بلکه داراى رویکرد ارتباط متقابل میان ساختار (مبنا) و کارکرد (روش) است (هوشیار، ص49؛ دیویى، ص78 و شاتو، ص258).

بر اساس این رهیافت، تعریف اصل چنین است: سلسله قواعد و معیارهاى کلى (بایدها) که متناسب با ظرفیت‏هاى انسان انتخاب و به منظور تعیین روش‏هاى تربیتى براى دستیابى به اهداف، مورد توجه قرار مى‏گیرند.

ضرورت و فایده‏ى اصل تربیتى

تربیت به عنوان فرایندى که نتیجه‏ى آن صرفا در مقام عمل روشن مى‏شود، داراى وجهه‏اى کاملاً عملى و کاربردى است. از این جهت، هرگونه تلاش نظرى در چارچوب مفهومى باید ناظر به فواید عملى باشد. در این میان نقش مبدّل‏هاى نظرى به عملى و انتقال‏دهنده‏ها روشن مى‏شود. تبلور مفهوم مبدّل در ماهیت اصل تربیتى، به عنوان آخرین مرحله‏ى نظر و سرآغاز اوّلین مرحله عمل تربیتى، مهم‏ترین نقشى است که ضرورت وجود اصول را در نظام تربیتى تبیین مى‏کند (شکوهى، ص142).

بنابراین، مى‏توان فواید ذیل را براى اصل تربیتى ترسیم کرد:

الف) تأثیر در نیل به هدف تربیتى (هوشیار، ص8ـ14؛ زاهدى، ص81؛ کلیات نظام آموزش و پرورش جمهورى اسلامى ایران، ص50 و راسخى، ص24)؛

ب) انعطاف در روش‏ها (شکوهى، ص133)؛

ج) محوریت اصول در ایجاد ارتباط منطقى بین عناصر نظام تربیتى.

ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى:

ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى را مى‏توان به شرح زیر برشمرد:

الف) اصل امرى ابداعى و اختراعى نیست، بلکه با توجه به مبانى خود قابل دستیابى است و یا از رهگذرِ دریافتِ عنصر مشترکِ روش‏هاى مختلف قابل احراز و کشف است؛

ب) اصل مفهومى کلى است و ملاک و معیار واقع مى‏شود؛ بنابراین نمى‏تواند امرى جزئى و داراى یک مصداق معین باشد (شاتو، ص194)؛

ج) اصل صرفا یک پدیده مفهومى است. تفاوت ماهوى اصل با دیگر عناصر نظام تربیتى، یعنى مبنا، هدف و روش، در بعد مفهومى آن است؛ به این معنا که، اصل از ارتباط میان دیگر مفاهیم زاییده مى‏شود، در حالى که مفاهیم مبنا، هدف و روش داراى منشأ انتزاع عینى هستند؛

د) اصل ماهیتى هنجارى (ارزشى) دارد. نظر به این‏که اصل، قاعده و معیارِ عمل و ناظر بر آن‏است، نمى‏تواند رویکردى توصیفى‏نسبت به واقعیات تحت عنوان خود داشته باشد، بلکه، برخلاف مبنا که جنبه‏ى توصیفى از واقعیات دارد، درصدد ارائه‏ى واقعیتى مطابقِ مدلول خود و هنجارى متناسب با خاستگاه خود است. به طور کلّى، اصول تربیت متضمن ارزش‏گذارى متناسب با مبناى پذیرفته شده در تربیت و اهداف مورد نظر آن است؛

ه ) اصل بر روش حاکمیت است و ضابطه مفهومى و رابطه‏اى براى استفاده از روش‏هاست؛ بدین معنا که اصلْ راه‏نمایى نظرى براى گزینش روش‏هاى خاص متناسب با اهداف و طرد دیگر روش‏هاست.

ارتباط اصول با دیگر عناصر نظام تربیتى

نظام مشتمل بر ارکان و عناصرى است که به گونه‏اى منظم با یکدیگر در ارتباط متقابلند. درک بهتر از موقعیت هر یک از عناصر تشکیل دهنده‏ى آن، منوط به کشف ارتباط آن عنصر با دیگر عناصر تشکیل دهنده‏ى نظام مزبور است.

به طور خلاصه، اصل داراى رابطه‏اى یک جانبه با «مبنا» در قالب اشتقاق از آن است و مبانى نیز مفاهیم توصیفى از هست‏ها و واقعیات‏اند. اصل‏ها همان قوانین حاکم بر اعمال تربیتى‏اند که با توجه به ظرفیت‏ها و استعدادهاى متربى، یعنى مبانى انسان‏شناسى شکل گرفته‏اند. اگرچه، این ارتباط به معناى اشتقاق یکپارچه در رابطه علّى و معلولى نیست، بلکه به معناى توجه به زیرساخت‏هاى وجودى در تدوین قوانین تربیتى است.

ارتباط اصل با هدف ارتباطى دوسویه است؛ یعنى همان‏طور که اصل دخالت کاملى در نحوه‏ى وصول به هدف دارد و بدون تمسّک به آن دست‏یابى به هدف میّسر نیست، هر هدفى نیز مى‏تواند براى تحقق خود اصولى را تجویز نماید. مسلما با توجه به ماهیّت اهداف درمى‏یابیم که هر هدفى متناسب با موضوع تربیت، یعنى انسان در نظر گرفته مى‏شود؛ از این رو، اصولى که با توجه به اهداف استخراج مى‏شوند، بدون عنایت به مبانى انسان‏شناسى مورد ارزیابى قرار نمى‏گیرند. بدین لحاظ مى‏توان چنین نتیجه گرفت که اصول، با توجه به پیش‏فرض‏هاى انسان‏شناسى و در نظر گرفتن توانایى‏ها و ویژگیهاى انسان، او را براى دستیابى به اهداف کمک مى‏کنند.

ارتباط اصل با روش در قالب حاکمیت اصل بر آنها توجیه مى‏شود. این ارتباط صرفا از لحاظ کارآیى و سودمندىِ روش، جهت نیل به هدف موردنظر است؛ از این‏رو این‏که گفته مى‏شود روش‏ها از اصول اخذ مى‏گردند، به معناى این نیست که روش‏ها معلول اصول‏اند، بلکه اصول صرفا تبیین‏کننده‏ى نحوه‏ى استفاده از آنها هستند.

منابع اکتشاف اصول تربیت اسلامى

با توجه به حاکمیت روح کلى دین بر ابعاد مختلف و عناصر گوناگون نظام تربیت دینى، هر یک از عوامل مزبور نیز باید به نحوى رنگ دینى داشته باشد. اصل نیز که قانون حرکت و اعمال روشهاى تربیت دینى است از این قاعده مستثنا نیست. بنابر این براى اکتشاف اصول تربیت دینى باید به چگونگى ارتباط آنها با خاستگاه‏شان یعنى دین توجه لازم نمود. مقایسه‏اى اجمالى بین نحوه‏ى اکتشاف و مبانى دریافت اصول در تربیت ـ که ریشه در مناسبات عرفى انسان‏ها با یکدیگر در رفتارهاى اجتماعى دارد ـ ما را به این امر رهنمون مى‏سازد که هر گونه انتساب مستقیم یا



خرید و دانلود مقاله درمورد: اصول تربیت از دیدگاه اسلام


تحقیق درمورد- بررسی نقش عمل در رستگاری انسان از دیدگاه امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

بررسی نقش عمل در رستگاری انسان از دیدگاه امام خمینی «ره»

پیشگفتار

موضوع این تحقیق (( بررسی نقش عمل در رستگاری انسان از دیدگاه امام خمینی «ره» می باشد. این موضوع از طرف کانون قرآن و عترت داشنگاه آزاد اسلامی ارائه شده است . اما از یک طرف بسیار کلی و دریایی از مطلب پیرامون آن در کلام و پیام مکتوب امام «ره» یافت می شود . از سوی دیگر وقت انجام کار محدود بوده است . و همچنین امکانات رایانه ای مخصوص کلام امام «ره» نیز در شهرستانها یافت نمی شود .

از این رو آنچان که شایسته و بایسته و در برنامه کاربردی و مورد علاقه ام بوده کار صورت نگرفت و با این وجود ، این کار با شیوه ای علمی و پژوهشی و با رعایت مبانی و مراحل آن انجام پذیرفت . و در پنج فصل تنظیم و فصل بندی گردید.

در فصل اول موضوع تحقیق و خلاصه ای از مرور مطالعاتی ، اهداف ، سئوالات تحقیقاتی و تعریف مفاهیم کلیدی آمده است . ناگفته نماند ، بدلیل اینکه در نظر بود سیر پژوهشی علمی طی گردد ،‌در فصل دوم مرور مطالعاتی و مبانی نظری تحقیق بصورت مفصل هم از دیدگاه مکاتب الهی مطرح گردید .

اگر در این طرح حدود و اهداف طرح نیز از سوی ارائه دهندگان آن مشخص می شد شاید کار ما از مزیت های بیشتری برخوردار می شد . ولی با آن آزادی که در انتخاب اهداف و روش تحقیق داده شده بود ما را برآن داشت تا آنچه را که خود احساس کرده و علاقه مند آن هستیم بررسی نماییم که این نیز البته مزیت ویژه ای است . . .

و از میان سؤالات زیادی که پیرامون مسأله مورد نظر گردآوری شد بخاطر تمدید موضوع فقط شش سؤال انتخاب شد . و اهدا ف تحقیق نیز با توجه به مبانی فکری و نظری تحقیق مشخص گردید.

در فصل سوم ، روش تحقیق ، شیوه و تکنیک اجرایی و تحلیل داده آورده شده است. روش تحقیق تاریخی و موردی و فن گردآوری یافته‌ها کتابخانه ای و استادی است ،‌جامعه آماری تحقیق کتب مربوط به حضرت امام خمینی«ره» می باشند ، اگرچه عدم وجود آن کتب در دانشگاه مانند صحیفة نور یکی از مشکلات کاری بوده است . در این فصل همچنین مراحل کار تا پایان آورده شده است.

در فصل چهارم یافته های تحقیق بصورت خوشه بندی و طی مراحلی منطقی ارائه گردیده اند شاید در همین فصل بتوان به راحتی جواب همه سؤالات تحقیق را یافت چرا که به وضوح استنادهای مربوط جوابی برای پرسشهای مطرح شده می باشند . ولی جهت افاده بیشتر در فصل پنجم نتیجه تحقیق نیز بصورت خلاصه آمده است .

آنچه را که خود در این رهیافت ، درک عمیق نمودم آن است که یگانه راه تقویت و پیش بردن ایمان و رسیدن به کمال انسانی و سعادت اخروی از دیدگاه امام «ره‌‌» عمل است. و حقایقی که امام «ره» در این خصوص مطرح می نماید ومنبعث از حقیقت دین و رسالت انبیاء و ائمه اطهار (ع) می باشد. واقعیت دیگری که در خلال این کار هویدا شد این است که امام خمینی «ره» خود دارای یک سیره ای عملی که در واقع اصولی پایدار و تعیین کننده سبک رفتار در یک حوزه دینی و آن هم در این دوران و قرون می باشد . که آن اصول در رفتار افراد کمی پیدا می شوند.

اما آنچه مهم است یافتن آن اصول و پایبندی به آنها ، فرد و جامعه را صاحب یک منطق عملی می‌سازد و امیدواریم این اصول سرنوشت ساز فردی و اجتماعی با کارهای پژوهشی و علمی از سیره و کلام و پیام امام «ره» استنتاج و در اختیار جامعه قرار گیرد که یقیناً آن اصول و پایبندی به آنها ، حافظ سلامت و صلابت فرد و جامعه و در نهایت رستگاری انسان هم در این دنیا و هم در آن عالم خواهد شد .

والاسلام

فصل اول

کلیات

1.موضوع تحقیق

بررسی نقش عمل در رستگاری انسان از دیدگاه امام خمینی «ره»

2.تاریخچه مطالعاتی

در بررسی که پیرامون موضوع مورد نظر در آثار مکتوب مربوط به دیدگاهها و اندیشه های حضرت امام «ره» صورت گرفت . هیچ پژوهشی که مستقیماً به بحث مورد نظر این تحقیق بپردازد یافت نشد. اما در آثاری ، باستناد به کلام امام از نقش اعمال انسان صحبت به میان آمده است ، و ما در فصل دوم در مبانی نظری و مرور مطالعاتی به آنها اشاره ای کوتاه خواهیم نمود.

در خصوص نقش عمل و آثار دنیوی و اخروی و ارتباط آن با سعادت و شقاوت بشر ، از منظرها و دیدگاههای متنوع و متفاوتی بحث شده است ، شاید بتوان گفت بهترین پیامها و گفتارهای منطقی و علمی و کلامی را در این خصوص می توان در قرآن کریم و احادیث و روایات یافت . مسائلی همچون اصالت عمل ، ناقص بودن ایمان منهای عمل ، رابطه نیت و عمل ، آثار دنیوی و اخروی آن و تبین کاملی از عمل ، بهشت و جهنم در این آثار ممتاز می باشند که ما در بحث مبانی نظری و فکری تحقیق مفصل بحث خواهیم نمود.

3.بیان مسأله

آیا عمل بعنوان یک فعل اختیاری که با عقل و اندیشه انجام گرفته است در سرنوشت دنیوی و اخروی یا سعادت و شقاوت او تأثیر دارد ؟ در این تحقیق سعی شده است تأثیر عمل بعنوان یک فعل اختیاری در سعادت دنیوی و اخروی که همان رسیدن به کمال انسانی در دنیا و بهشت موعود و رضایت حق است از منظر امام «ره» بررسی گردد. از آنجایی که عنوان پژوهش بسیار کلی است و دقت و امکانات ویژه ای را طلب می‌کند ، تا همه جانبه و از ابعاد مختلف و عمیق مورد بحث و تحقیق قرار گیرد . لذا در این پژوهش تلاش شده است اعمال و افعال جوانحی و جوارحی که امام «ره» بیشترین تأکید را روی آنها داشته است و مستقیماً پاداش و جزای اخروی و دنیوی را بعد از آنها بیان نموده است .

وقتی یک مسلمان به سخنی همچون ‘‘ الایمان عقد بالقلب ولفظ باللسان عمل بالجوارح ‘‘ می اندیشد در ذهنش سؤالی برانگیخته می شود که این عمل که لازمه ایمان و بلکه اگر نباشد ایمانی نیست چگونه وچه کمیت و کیفیتی دارد ، شرایط آن کدامند ؟ از سوی دیگرکسی در این دنیا و در این برهه از زمان قدعلم کرد که همه اش عمل بود ، و خود عامل به گفتار و اندیشه و نیات خود در چارچوب قوانین دینی و عامل به احکام اسلام و دستورات و اوامر الهی و انبیاء و ائمه است . پس براین انسان ضعیف النفس قرن بیستم و بیست و یکم و مابعد آن لازم است تا نگاه امام عامل را ( هرچند به قدر قطره ای از آن باشد ) پیرامون این اصل سرنوشت ساز بشر دریابد.

4. پرسشهای تحقیق

از آنجایی که تحقیق درصدد تأیید و پاسخ مثبت یا منفی با سؤلات مطروحه می باشد ، لذا دارای پایگاه اثباتی است . و سؤلاتی که در این پژوهش در جهت پاسخ به آنها هستیم عبارتند از :

الف . آیا ایمان و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند ؟

ب . آیا از دید گاه امام «ره» سعادت دنیوی و اخروی حاصل اعمال انسان است ؟

ج . ویژگیها و خصوصیات اعمال صالحه از دیدگاه امام خمینی «ره» کدامند ؟

د . از نظر امام «ره» آثار دنیوی و اخروی اعمال چگونه ظاهر می شوند؟

ه . از دیدگاه امام «ره» چه اعمالی موجب تکفیر اعمال سیئه می گردند ؟

5. اهداف مطالعاتی

الف . برسی دیدگاههای امام «ره» در خصوص عمل و نتایج آن .

ب . بررسی نقش اعمال و آثار آنها در حیات دنیوی و اخروی انسانها از دیدگاه امام «ره» .

ج . بررسی دیدگاههای امام «ره» در خصوص تجسم اعمال در بهشت و جهنم.

د . بررسی آراء امام «ره» در خصوص اعمالی که باعث احباط یا تکفیر اعمال دیگر می شوند.

6. حدود مطالعاتی

این تحقیق فقط در آثار مکتوب امام «ره» صورت می گیرد . وچون موضوع تحقیق “ رابطه عمل و سعادت “ است . و عمل به معنی فعل اختیاری و سعادت به معنای رسیدن فوز و خوشبختی در دنیا و آخرت است لذا مسائلی همچون معاد جسمانی یا روحانی و کیفیت سؤال و جواب و چگونگی کیفر و جزای اعمال و عالم برزخ و . . . . که در ارتباط با موضوع تحقیق بصورت مستقیم نیستند ، از حوزه تحقیق خارج می باشند . بنابراین حدود مطالعاتی این پژوهش منحصراً خصوصیات و ویژگیهای اعمال و نتایج حسنه یا سیئه آنهاست ، که از دیدگاه حضرت امام «ره» مورد بررسی قرار می گیرند .

7. اهمیت و ضرورت تحقیق

یکی از اصول جهان بینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام و بلکه سایر ادیان آسمانی است اصل ایمان به پاداش و کیفر اعمال انسان است ، و بدون شک



خرید و دانلود تحقیق درمورد- بررسی نقش عمل در رستگاری انسان از دیدگاه امام خمینی