لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
دین و معنویت
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف دین واقسام آن:
مراد ازدین مکتبی است که از مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین ومقررات اجرائی تشکیل شده است وهدف آن، راهنمائی انسان برای سعادتمندی است. دین به این معنا بردو قسم است : دین بشری ودین الهی .
دین بشری ، مجموعه عقاید ،اخلاق و قوانین ومقرراتی است که بشر با فکر خود وبرای خویش تدوین و وضع کرده است. ازاین رو ،این دین در راستای همان خواسته ها،انتظارات اورا برآورده می سازد واسیر هوس وابزار دست همان انسان است و انسان به گونه ای آن را تنظیم نموده که تمام قوانین ومقرراتش به سود اوباشد وچیزی را بر او تحمیل نکند.1
پیامدهای دین بشری2 :
پیامدهای عمده دینی که بر اساس خواست انسان شکل بگیرد.
رهائی وعدم تعهد ومسئولیت:
اگر بشر به تدوین وتنظیم دین بپردازد چون اصل کلی این است که هرکس بر اساس ساختار روانی و بدنی خود می اندیشد وعمل می کند
« کل یعمل علی شاکلته »3
اگر خدای او هوسش باشد دین اومجموعه هواها وافکار هوس مدارانه اوست وهرکس بر اساس هوس عمل کند هرگز خود رامسئول نمی داند.
واکنش در برابر دین الهی:
انسان تنظیم کننده وتدوینگر دین ، بر ضد دین الهی واکنش نشان می دهد وبه مبارزه برضد آن بر می خیزد ودرنهایت ، آن را تکذیب می کند یا آورنده آن را به قتل می رساند چنان که قرآن کریم می فرماید:
« کلما جائهم رسول بما لاتهوی أنفسهم فریقا کذبوا وفریقاً یقتلون »4
دین الهی مجموعه عقاید و اخلاق وقوانین ومقررات اجرائی است که خداوند آن را برای هدایت بشرفرستاده است تا انسان در پرتو تعالیم آن ،هوا وهوس خود را کنترل وآزادی خود را تأمین کند . چرا که دین الهی است که به حقیقت انسان ونیازهای اوتوجه دارد وبرنامه کامل و همه جانبه ای ارائه می کند که انتظارات او را از همه نظر بر آورده سازد که مصداق اتم واکمل دین الهی ، دین مبین اسلام است.5
نکته قابل توجه درتعریف دین الهی این است که دین الهی علاوه بر اینکه آزادی را برای زندگی بشر به ارمغان می آورد ، هوس های اورا نیز در حد اعتدال نگه می دارد. بنابراین اگر به دین و دستورات آن درست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
مقدمه:
در ادیان هند مانند دین مصریان قدیم آثار بسیاری از افکار ادیان ابتدائی نمایان است هیچ بخشی از دین افکار متافیزیک و عرفان و روحانیت را به اندازه هندوستان نگهداری و تکمیل نکردهاست.
در ادیان هند خدایان متعدد وجود دارد که بتدریح به سمت واحدپرستی تحول یافتهاست. از نظر تحولات تاریخی باید ادیان هند را مانند دین مصر در بین ادیان ابتدایی ( استرالیا و پلینزی) و ادیا شرقی چون ادیان سامی قرار داد.
دین برهمن حداقل مربوط به قرن هفتم قبل از میلاد است قرن ششم قبل از میلاد تاریخ پیدایش جین و بودا میباشد. دین ودا قبل از آئین برهمن و بودا بعد از آن است. هند از قدیم ایام دارای ادیان و مذاهب متعدد بودهاست به همین سبب این کشور را موزه ادیان و مذهب مینامیدند. در هندوستان در حدود سیصد میلیون هندو و یکصد هزارنفر بودایی و شش میلیون جینی وجود دارد. دین سیکه که ترکیبی از اسلام و هند است در حدود هفت میلیون جمعیت هندوستان را تشکیل میدهد دین ودا رستگاری را در فنای نفس میداند در آئین برهمن معرفت اساس رستگاری بشمار میرود، در دین هندو رستگاری و ایمان عشق است. کیش بودا خرد را پایة رستگاری قرار میدهد همانطور که در اسلام وحدت و در مسیحیت قربانی و فداکاری و در زرتشتی اخلاص و راستی و درستی اساس احکام دینی است. با توجه به همین کثرت مذاهب و زبانها و اقوام و مرامهای فکری و بروز جنگهای داخلی عمدتاً پس از استقلال و خارجشدن از یوغ استعماری انگلیس ارسیکولاریسم بعنوان راهی برای وحدت مردم هند استفاده برده و در قانون اساسی خود به آن متعهد شدند.
در فرهنگ سیاسی سیکولاریسم یعنی فرآیند نقشکردن اهمیتی اجتماعی اندیشه و عمل دینی و نهادهای مذهبی در تصمیمات کلان و ملی و انتقال واقعیتهایی که در قلمرو دین و امور مذهبی جنبی داشتند محدوده عقلایی علمی و فنی و تجربی در سطح مدیریت کلان کشور میباشد.
دکتر« دورگاداسباسو» در کتاب« مقدمهای بر قانون اساسی هند» میگوید دولت سیکولا دولتی است که خود را متعلق و وابسته به هیچ مذهب رسمی نداند و همه مذاهب را بطور مساوی مورد حمایت قرار دهد.
تاریخ پیدایش دین بودا1
اگر به وضع فلسفی سرزمین هند نظری بیفکنیم متوجه خواهیم شد که سه جریان بزرگ معنوی و خط سیری در آن سرزمین در فعل و انفعال بودهاند. یک آئین نیایش و قانون« کارها» که بواسطه مراسم عبادی ناشی از سحر و جادو انجام میپذیرفته و آدمی بموجب آن آرزوهای دیرینه خود را برآورده میکرده دیگری آئین« اوپانیشاد» که بعد نامتناهی و جنبه تنزیهی آنان( نفس انسان) و برهمن( نفس جهان) را عرضه میداشتند و انسان را به کنه وجود و اسرار هستی معطوف میساخته است و برهمن را یگانه واقعیت باقی محسوب میدانسته و جهان را صحنه نمایش صور فانی میپنداشته است شدهاست.
و مکتب سوم« جاروکا» زریفه خوردن اصالت ماده را مقدم میدانسته و بر مبدأ و معاد و روح را انکار میکرده و وجدان خودآگاه را مرکب از ذرات مادهای میدانست و به زندگی بعد از مرگ معتقد شود و مرگ خود راه طبیعی آزادی و نجات است و فقط باید دم را غنیمت شمرد و نفخ مادی و کام دل دو هدف نهایی حیاتاند.
در چنین سهراهه بزرگ معنوی بود که آئین بودا طلوع کرد و نفخه تازهای در روح کهنسال این سرزمین دمیده شد و کیش هندو را برای مدت مدیدی تحت الشعاع قرار داد که یکی از علل توسعه فلسفه هندو بدون شک بر اثر همین کشمکش میان آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
دین و سیاست
مقدمه
دین و سیاست مقولهای است که از منظرهای مختلفی میتوان به آن نگریست؛ نگاه تاریخی به این مقوله، متفاوت از نگاه جامعهشناسانه به آن است و این هر دو غیر از نگاه نظریهپردازی سیاسی به پدیدهی ترکیب دین و سیاست است.
نگاه تاریخی عهده دار بررسی عملکرد و پیآمدها و نتایج حکومت های دینی در طول تاریخ است. تاریخ انسانی گونههای متنوعی از حکومت دینی را شاهد بوده، گونههایی که یکسان از بوتهی آزمایش تاریخی خویش سرافراز بیرون نیامدهاند. اگرحکومت حق مدار و عدل پرور برخی انبیا و اولیای الهی، برگ زرینی در تاریخ حکومت دینی است، حکومت به نام و به بهانهی دین امویان، عباسیان و قرون وسطای مسیحی نیز میوههای تلخ و ناگوار ترکیب دین و دولت است.
به هر تقدیر از منظر تاریخی، هرنمونه از حکومتهای دینی، واقعه و پدیدهی تاریخی خاصی است که نتایج و آثار خود را دارد و به طورخاص و جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد.
در جامعه شناسی سیاسی، به دین به عنوان پدیدهای اجتماعی که دارای نقش و نفوذ و اقتدار است نگریسته شده و تعامل و کنش و واکنش آن با دولت و قدرتهای سیاسی موجود و پراکنده در سطح مناطق مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. در جهان معاصر، ادیان بزرگ و کوچک هر یک به فراخور خود دارای نیروی اجتماعی قابل توجهی هستند که نمیتوان وجود آنها را در ملاحظات منطقهای و تزیینات بینالمللی نادیده گرفت. شاهد این مدعا آن است که گاه تعارضات دینی موجب تفرقه در درون دولتها می شود، یا جنگهای داخلی را پدید میآورد، یا جنگ و تخاصم میان دولتها را دامن میزند.
این نیروی عظیم اجتماعی هم در رفتار سیاسی شهروندان و رای دهندگان تأثیر گذار است و هم رهبران سیاسی را در بسیاری از موارد تحت تأثیر و نفوذ خویش قرار میدهد. بررسی اموری ازاین دست، جنبهی دیگری از مطالعهی رابطهی دین و سیاست را تشکیل میدهد.
نگاه تئوریک به مقولهی دین و سیاست معطوف به نظریهپردازی در چگونگی تلفیق دین و دولت است. همان طور که می دانیم ترکیب دین و دولت در طول تاریخ جلوههای متنوعی داشته و اشکال و قالبهای متعددی به خود گرفته است؛ دخالت دین در سیاست، گاه در قالبی بسیط و تنها در حد متدین بودن حاکم یا حاکمان جامعه به دینی خاص، بروز و ظهور داشته و در برخی اشکال دیگر، طبقهای خاص به نام «رجال دین» حکومت میکردهاند و چنین گمان میرفته که این طبقه از امتیاز ویژهی قداست و واسطهی میان خدا و خلق بودن، برخوردارند. حکومت دینی کلیسا در قرون وسطا نمونهای روشن از این قالب اخیر است.
باید توجه داشت که این گونهها یگانه گونههای محتمل و ممکن از حکومت دینی نیست بلکه تنها نمونههایی تاریخی از آن است. بدین جهت برای نظریهپرداز سیاسی همواره این مجال وجود دارد که خود را محدود به نمونههای تاریخ ترکیب دین و دولت نکرده و در باب ارائهی قالبها و اشکال نوین از حکومت دین، نظریهپردازی کند.
در کتاب حاضر به رابطه دین و سیاست از منظر سوم نگریسته میشود و سعی بر آن است که اولاً: مراد و مقصود از حکومت دینی بیان شده حیطه و قلمروی دخالت دین در عرصههای مختلف سیاست روشن گردد. و ثانیاً : مدلی خاص از حکومت دینی که مبتنی بر ولایت فقیه است به رنوشنی ترسیم شده از مبانی نظری آن دفاع منطقی صورت پذیرد و ثالثاً : نسبت میان جنبههای دینی و جنبههای مدنی دراین تفسیر خاص از حکومت دینی بررسی شود و به تعبیر دیگر، جایگاه و نقش مردم در این مدل از حکومت دینی مورد ارزیابی قرار گیرد.
در اینجا ذکر این نکته خالی از فایده نیست که رابطه دین و سیاست ودخالت دین در مقولهی سیاست غیر از «سیاست دینی» است. درون مایه ومحتوای هر دینی سازگار با دخالت در سیاست و درآمیختگی با دولت و تشکیل حکومت دینی نیست و این قابلیت تنها در برخی از ادیان وجود دارد. حال آنکه هر دینی ضرورتاً دارای «سیاست دینی» است و سیاست دینی جزء جداییناپذیر هر دین است؛ زیرا دلباختگان و پیروان یک دین به تبلیغ و ترویج و اشاعهی دین خویش اهتمام میورزند و در حفظ موقعیت مذهبی همکیشان و بقا و دوام دین خود میکوشند و این امور جز به مدد اعمال سیاست و تدبیر از ناحیه ی متولیان و رهبران مذهبی میسر نمیگردد. قلمروی این سیاست و تدبیر فرهنگ دینی و فعالیتهای مذهبی و تلاش برای گسترش دین باوری است.
تنها در برخی موارد است که سیاست دینی به مرزهای تدبیر امور اجتماع و در اختیار گرفتن اهرم قدرت سیاسی نزدیک شده با پدیدهی حاکمیت و دولت عجین میگردد. در صورت تحقیق این ترکیب است که «دین سیاسی» و «سیاست دینی شده» به معنای خاص آن تحقق خارجی پیدا میکند.
نظریه پردازی که در باب حکومت دینی نظریهای را سامان میدهد و ترکیبی خاص از دین ودولت عرضه میدرد باید در دو عرصهی متفاوت، به تلاش و کوشش بپردازد. تلاش نخست او درونی و مربوط به صورت بندی منطقی و معقول اجزا و عناصر آن نظریه است او باید به روشنی قلمروی دخالت دین را مشخص کند، کیفیت توزیع قدرت سیاسی را بیان دراد و به تبیین روشن رابطهی نهادهای مختلف حکومت با یکدیگر بپردازد. و در بحث حقوق اساسی و فقه سیاسی، به تنظیم رابطهی میان حفظ امنیت و اقتدار از یکسو و حفظ و حرمت حقوق مشروع و معقول افراد از سوی دیگر بپردازد و به وضوح، مرز جنبههای مدنی حکومت را از جنبههای دینی آن مشخص کند.
عرصهی دوم فعالیت و کوشش نظریهپرداز، جبنهی تحلیلی و نظری دارد و معطوف به دفاع تئوریک از ایده و نظریهی خویش است، زیرا طرح هر گونه ایدهای در باب حکومت دینی از سه جهت، بحث انگیز خواهد بود :
نخست این که: آن ایده باید به لحاظ مفهومی از وضوح و روشنی برخوردار باشد ومراد مقصود از حکومت دینی و نقش دین در ساحت سیاست واضح شده باشد؛ در سایه ی این ایضاح مفهومی باید به خوبی عیان شود که تصویر مورد نظر از حکومت دینی با دیگر تجربههای تاریخی از حکومت دینی و دیگر نظریهپردازیها در این باب چه وجوه اشتراک و افتراقی دارد.
ناحیه دوم بحث از حکومت دینی به عدم امکان تحقق خارجی آن اختصاص دارد. برخی مخالفان تز حکومت دینی برآنند که با توجه به تغییر سریع مناسبات اجتماعی انسانها هرگونه صورتبندی ترکیب دین و دولت در مرزهای تئوریک محصور شده و در تحقق عینی و میدان عمل، محکوم به شکست است. بنابراین، مدافع تز حکومت دینی باید از امکان تحقق آن دفاع استدلالی و منطقی کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 337
فهرست
مقدمة مترجم
مقدمه ناشر
زن، دین، اخلاق؛ از این جا آغاز می کنیم ….
دکرت هبه رؤوف عزت
روش تجربی در اخلاق و نظام اجتماعی
معیارهای اخلاق؛ اسلامی یا بشری؟
اخلاق بر مبنای ایمان، نه اخلاق برای زنان
اسلام،مخالف پدرسالاری
کاربرد واژة «قوّام» در قرآن
معیارها پابرجا هستند، اما کدتام معیارها
نقد و بررسی بحث دکتر هبه رؤوف
نوال سعداوی
از «بررسی تطبیفی» خبری نیست!
پرسشهایی که برخاسته از حقایق جامعة ما نیست!
معنای دین و اخلاق
زن گرایی، زن محوری، زن سالاری
«معیارهای مادی» یعنی چه؟
مشکلات فکری و فرهنگی جامعة ما
دکتر نوال سعداوی
زن، دیناخلاق
1- دشواریهای بحث درباره این موضوع
2- مروری بر تاریخ
3- زن خوب و شایسته کیست؟
4- رابطة اخلاق با دین و سیاست
-مفهوم واژه «دین»
5- جداسازی دو مفهوم «آزادی زن »و «آزادی میهن»
6- ختنه کردن پسران و دختران
7- جداسازی دین از زندگی زنان؛ راهی به سوی پیشرفت
افسانه پردازهای دکتر سعداوی
هبه رؤوف عزت
1- اله؛ الهه؛ مذکر؛ مونث؟
2- محور قراردادن زن؛ حجاب اندیشه
3- آزادی زن یا تضعیف خانواده؟
4- اسطورهای به نام معلم؛ مطلق، مقدس
- سخن پایانی
باسمهتعالی
مقدمة مترجم
کتابی که پیش رودارید بخشی از سلسله بحثهای موضوعی است که تحت عنوان کلی«گفتوگوهای قرن جدید» ازسوی انتشارات دارالفکر لبنان منتشرمیشود. این مؤسسه ازچندی پیش با دعوت از اندیشمندان عرصه های مختلف علوم انسانی، موضوعات گوناگون این حوزه را مورد بحث وبررسی قرارداده وماحصل آنها را به چاپ رسانده است، بدین ترتیب که پس از تعیین موضوع ، پرسشهایی پیرامون آن مطرح شده ودراختیار دونفراز صاحبنظران که از دومنظر متفاوت به موضوع مینگرند، قرار می گیرد. دو اندیشمند بدون آن که از نوشته های یکدیگر باخبر باشند، نظرات خود را در ابتدای کتاب مطرح میکنند. سپس می توانند دیدگاههای طرف مقابل را مطالعه کرده، آن رامورد نقد وبررسی قرار دهند. نقدهای هریک ازدو نویسنده نیزدرادامه کتاب درج شده است.
کتاب حاضر به موضوع زن، دین واخلاق می پردازد. بخش دوم و سوم کتاب نوشتة خانم دکترنوال سعداوی است که ازحامیان سرسخت اندیشة «زن محوری» (فمینیسم) درجهان عرب میباشد. وی درسال 1955م.(1334 ش.) دررشتةپزشکی عمومی ازدانشگاه قاهره فارغ التحصیل شده ودورة تخصصی پزشکی را درسال 1965م.(1344ش.)در دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک به پایان رسانده اند. به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط داشته وکتابهای متعددی (اغلب با موضوع زن محوری) تالیف کرده اند که برخی ازآنها عبارتند از : زن و مسائل جنسی،مؤنث اصل است ، چهرة عریان زن عرب(که به فارسی ترجمه و منتشر شده است) ، زن و کشمکشهای روحی،خاطرات یک پزشک زن، نبرد جدید پیرامون مسالة زن و ...
در بخش اول و چهارم کتاب، نوشته های خانم دکتر هبه رؤوف عزت را می خوانیم. وی در سال 1965م. (1344ش.) در مصر متولد شده ودر سال 1992م.(1371ش.) در مقطع کارشناسی ارشد با رتبة ممتاز از دانشگاه قاهره فارغ التحصیل شده ودر ادامه، رسالة دکترای خود را با موضوع «بررسی تحول مفهوم شهروندی از دیدگاه لیبرالیسم» به نگارش در آورده است. ایشان در دانشگاههای آکسفورد و وست منستر لندن سابقة تدریس داشته و در بسیاری از پژوهشهای انجام شده پیرامون موضوعات سیاسی ـ اجتماعی روز مشارکت نموده اند. همچنین کتب و مقالات متعددی به زبانهای عربی و انگلیسی از ایشان به چاپ رسیده است.
لازم به ذکر است که بخش اول و سوم متن اصلی کتاب فاقد پاورقی بوده وتوضیحات درج شده در پاورقی از مترجم است و نباید به نویسنده منسوب گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران شمال
موضوع تحقیق:
نسبت دین و لیبرالیسم
استاد: جناب آقای دکتر علی جان بزرگی
گردآورنده: سارا محمدزاده
زمستان 84
مقدمه:
پس از تحولاتی که در نتیجة پیدایش رنسانس در اروپا رخ داد، یکی از پرنمودترین نحله های فکری که تمام ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی را در بر گرفته و زندگی آدمی را در مسیر سلسله ای از تغییرات قرارداد لیبرالیسم بود که مثابه یک ایدئولوژی در سراسر جهان غرب به جای ادیان الهی مطرح شد.
به دلیل اینکه این جریان فکری، اجتماعی و سیاسی در عصرهای اخیر، از جاذبه هایی هم برخوردار شده و در کشورهای شرقی و مقر ادیان ابراهیمی و پایگاه های اسلامی هم مورد توجه خیل روشنفکران قرار گرفته نسبت به آن تبلیغات فراوانی صورت گرفته و نیز به دلیل سنت شکنی ها و دین ستیزهایی که داشته و مدتها است که پس از رنسانس داعیه اداره جهان و رهبری فکری بشر را داشته شایسته بررسی ئ تامیل بیشتر است و این بررسی از آنجا بیشتر اهمیت می یابد که به دلیل توجه و توسعه و به میدان آمدن فناوری نوین و رسانه های پیشرفته ارتباطات جمعی و سطح پوشش هایی که لیبرالیسم مدعی آن می باشند لیبرالیسم نه تنها در حوزه اندیشه بلکه می خواهد دنیای بودن و عمل کردن را به سامان برساند و بسان اقلانیتی ظهور و نمود یابد. از سوی دیگر دین به عنوان یک واقعیت انکارناپذیری وجود دارد که در نوع تفکر، زیست و حیات سیاسی ملت – دولتها می تواند نقش بازی کند و عده ای از منورالفکرهای وطنی در کشورهای اسلامی علی رغم تکوین روحیه و شخصیت ایشان در نظام های غربی و ماهیت لیبرالیستی اما تعلقاتی به حوزة به عومل و دلایل متعددی دارند که هموراه می کوشند تا با خرج کردن از دین به کیسة لیبرالیسم و به نفع جریان غالب نوعی العاب دینی به عملکرد خود بدهند و عملاً آنچه بکنند که نظام جهانی از ایشان توقع دارند.
این مهم در مقولة نسبت دین و لیبرالیسم، می گنجد و اینکه آیا ساسااً دین نسبت و ارتباطی با لیبرالیسم دارد یا نه بحث ها در ادامه در این خصوص می باشد و می کوشیم تا با بررسی اجمالی ماهیت لیبرالیسم و دین به بررسی نسبت، ارتباط و سازگاری یا عدم موارد فوق بپردازیم. (به عون اله متعالی)
تحلیل مساله «نسبت دین و لیبرالیسم»
پرسش از «نسبت دین و لیبرالیسم» یک پرسش «مرکب» می باشد که در حقیقت سوالات و پرسشهای بسیاری را در درون خود دارد که پش از تحلیل مفاهمی مندرج در مساله مذکور وضوح می یابند. اولین ابهام در مفهوم واژه «نسبت» است. گاهی به جای واژه «سبت» در مساله مورد نظر ما واژه «رابطه» به کار می ورد.
«رابطه منطقی – تولیدی، رابطه روش نشاختی، رابطه معرفت شناختی، راذبطه تولدیدی – مصرفی، رابطه مبتنی بر اصل رفع تعارض و رابطه دیالوگی»
همچنین از مفهوم «نسبت» نیز می توان استفاده های زیادی کرد که برخی از آنها عبارتند از:
نسبت به معنای مقایسه دو امر که خود به دو بخش تقسیم می شود:
الف – مقایسه ذوشی: به عنوان دو مفهوم کلی از حیث مصادیق یا دو مجموعه از حیث اعضاء
ب – مقایسه دو قضیه
نسبت دوشی ء به معنای «تاثیر و تاثر» دو شی برو از هم
نسبت دو شی ء به معنای مقایسه آنها از حیث شیء سوم.
در مساله نسبت دین و لیبرالیسم، آنچه بیشتر از مفهوم «نسبت» همراه شده است مربوط به مفهوم سازگاری است.
CONPLEX
برای بررسی بیشتر به روش شناسی مطالعات دینی نوشته احمد فرامرز قرامکلی مراجعه شود.
- لیبرالیسم در مقام تعریف
لیبرالیسم از تفکرات و فحله های فکری جدیدی است که در اروپای معاضر هم به عنوان یک نظریه و آموزه و هم به عنوان یک برنامه عمل به وجود آمده و به خود سامان بخشیده است و یک جریان غالب در غرب است که امواج آن به گوشه و کنار جهان هم رسیده است.
مهم ترین چیزی که در مرحله نخست باید آن را مورد دقت و ارزیابی قرار داد، تعریفی منطبق بر واقعیت لیبرالیسم است. تا در پرتو آن چیستی لیبرالیسم کاملاً روشن و نمودار گردد.
کلمة لیبرالیسن از واژة Liberty گرفته شده که به مفهوم آزادی است و کلمه Liberall به معنای فرد آزادی خواه است. این کلمه هم اکنون به عنوان جریانی آزادی خواهانه که دارای بنیادهای معرفتی، نظری و تئوریک خاص است، در غرب شناخته می شود. این کلمه به معنای نوعی خاص از آزادی خواهی است نه به معنای هر نوع آزادی خواهی، زیرا اگر چنین باشد باید مخالفان لیبرالیسم را مخالفان آزادی خواهی بدانمیم و حال آنکه همه مخالفان لیبرالیسم، مخالفان آزادی نیستند. پس لیبرالیسم به مفهوم نوعی خاص از آزادی خواهی است که جوهر