واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

طلاق از منظر دین و حقوق زن در خانواده 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

طلاق از منظر دین

و

حقوق زن در خانواده

کاری از : عالی پور و نجف نیا

دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

و

دادگستری کرج

طلاق در اصل رها کردن از روی پیمان و قراردارد است ورها کردن از قید زوجیت نیز طلاق نامیده شده است. و در اصطلاح شریعت، همان مفهوم عرفی رایج میان عقلاء را می رساند که شارع مقدس با شرایط خاصّی امضا کرده وبه معنای گشودن پیوند زناشویی با واژه مخصوص یا اشاره و نوشته ای که جایگزین آن باشد، چه پیوند زناشویی بلافاصله گشوده شود و چه بعد از گذشت زمان معین.

و در اصطلاح حقوق نیز طلاق عبارتست از ایقاعی تشریفاتی که به موجب آن مرد به اذن یا حکم دادگاه، زنی را که به طور دائم در قید زناشوئی اوست رها می سازد.

در این جا سئوالاتی مطرح می شود که :

آیا طلاق فقط در دین اسلام مطرح شده است؟

آیا طلاق در اسلام جایز است؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس وضعیت زنان مطلقه چگونه است؟

وظیفه زن ومرد در مدت عدّه چیست؟ بعد از اتمام عدّه چطور؟

با توجهه به آیات و روایات فرزندان چه سرنوشتی پیدا می کنند؟

آیا حد طلاق در اسلام مشخص شده است؟

زن در خانواده از چه حقوقی برخوردار است؟

ابتدا به طور اجمال تاریخچه ی طلاق را بیان کرده آنگاه به بررسی طلاق از منظر دین پرداخته و حقوق زن در خانواده را مورد بررسی قرار می دهیم.

الف- تاریخچه ی طلاق

آنگونه که از قدیمی ترین قانون مدوّن و ساخته ی دست بشر یعنی < قانون حمورابی> استنباط می شود خانواده اساس اجتماعی بوده و مرد قادر بوده در مواردی که زن تا مهلت معینی صاحب فرزند نمی شده وی را طلاق دهد و نیز اگر زنی بیماری مزمن داشت، مرد بدون آنکه او را طلاق دهد می توانست زن دیگری اختیار کند.

در آتن نیز طلاق برای مرد دشوار نبوده و مرد می توانست بدون ارائه دلیل زن خویش را از خانه براند. در مقابل زن نمی توانست به دلخواه، همسر خویش را ترک گوید ولی در صورت ستم شوهر، زن می توانست به < آرخون > مراجعه و تقاضای طلاق کند و با رضایت < آرخون > طلاق زن صورت می گرفت. گاهی نیز طلاق با رضایت طرفین انجام می گرفت، لیکن این توافق باید رسماً طی تشریفاتی در نزد < آرخون > اعلام می شد.

در مصر قدیم نیز شوهر نمی توانست زن خود را طلاق دهد مگر در مورد نازایی و طلاق زن به هر دلیل، شوهر را مکلف می نمود تا قسمت بزرگی از املاک خانواده را به وی واگذارد و در نتیجه طلاق به ندرت اتفاق می افتاد.

در دین زرتشت نیز آیین زناشویی کاری پسندیده و تجرد امری ناپسند و در خور نکوهش بوده است. این تعلیمات به همراه حق برابری زن در زندگی زناشویی موجب می گردید که طلاق امری ناشی از اراده ی بی چون و چرای مرد تلقی نگردد.

در ایران باستان طلاق منوط به رأی دادگاه بود. اگر قاضی دادگاه تشخیص می داد که زوجین می توانند زندگی زناشویی خود را ادامه دهند، آنان را مجبور به زندگی می نمود و شوهر متمّرد را به مجازات سختی محکوم می کرد تا بی جهت متمایل به طلاق نگردد.

در دین یهود نیز طلاق وجود داشته است در صورتی که مرد کجروی در زن خود بیابد برای او نامه ی انفصال (جدایی) بنویسد و به دستش بدهد و از خانه ی خود او را بیرون فرستاده و رهایش سازد.

در انجیل نیز آیات متعددگاه بر عدم قبول مطلق طلاق دلالت دارد (همانند آیات 16:18) و در آیات دیگری از انجیل، طلاق را محدود به زنای یکی از زوجین نموده است(ماندن آیات 15:31) انجیل متی که می گوید: < هر کسی از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامه به او بدهد، لیکن من به شما می گویم هر کس به غیر علت زنا، زن را از خود جدا کند باعث زنا کردن او باشد و هر کس زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.>



خرید و دانلود  طلاق از منظر دین و حقوق زن در خانواده  11  ص


طلاق از منظر دین و حقوق زن در خانواده 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

طلاق از منظر دین

و

حقوق زن در خانواده

کاری از : عالی پور و نجف نیا

دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

و

دادگستری کرج

طلاق در اصل رها کردن از روی پیمان و قراردارد است ورها کردن از قید زوجیت نیز طلاق نامیده شده است. و در اصطلاح شریعت، همان مفهوم عرفی رایج میان عقلاء را می رساند که شارع مقدس با شرایط خاصّی امضا کرده وبه معنای گشودن پیوند زناشویی با واژه مخصوص یا اشاره و نوشته ای که جایگزین آن باشد، چه پیوند زناشویی بلافاصله گشوده شود و چه بعد از گذشت زمان معین.

و در اصطلاح حقوق نیز طلاق عبارتست از ایقاعی تشریفاتی که به موجب آن مرد به اذن یا حکم دادگاه، زنی را که به طور دائم در قید زناشوئی اوست رها می سازد.

در این جا سئوالاتی مطرح می شود که :

آیا طلاق فقط در دین اسلام مطرح شده است؟

آیا طلاق در اسلام جایز است؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس وضعیت زنان مطلقه چگونه است؟

وظیفه زن ومرد در مدت عدّه چیست؟ بعد از اتمام عدّه چطور؟

با توجهه به آیات و روایات فرزندان چه سرنوشتی پیدا می کنند؟

آیا حد طلاق در اسلام مشخص شده است؟

زن در خانواده از چه حقوقی برخوردار است؟

ابتدا به طور اجمال تاریخچه ی طلاق را بیان کرده آنگاه به بررسی طلاق از منظر دین پرداخته و حقوق زن در خانواده را مورد بررسی قرار می دهیم.

الف- تاریخچه ی طلاق

آنگونه که از قدیمی ترین قانون مدوّن و ساخته ی دست بشر یعنی < قانون حمورابی> استنباط می شود خانواده اساس اجتماعی بوده و مرد قادر بوده در مواردی که زن تا مهلت معینی صاحب فرزند نمی شده وی را طلاق دهد و نیز اگر زنی بیماری مزمن داشت، مرد بدون آنکه او را طلاق دهد می توانست زن دیگری اختیار کند.

در آتن نیز طلاق برای مرد دشوار نبوده و مرد می توانست بدون ارائه دلیل زن خویش را از خانه براند. در مقابل زن نمی توانست به دلخواه، همسر خویش را ترک گوید ولی در صورت ستم شوهر، زن می توانست به < آرخون > مراجعه و تقاضای طلاق کند و با رضایت < آرخون > طلاق زن صورت می گرفت. گاهی نیز طلاق با رضایت طرفین انجام می گرفت، لیکن این توافق باید رسماً طی تشریفاتی در نزد < آرخون > اعلام می شد.

در مصر قدیم نیز شوهر نمی توانست زن خود را طلاق دهد مگر در مورد نازایی و طلاق زن به هر دلیل، شوهر را مکلف می نمود تا قسمت بزرگی از املاک خانواده را به وی واگذارد و در نتیجه طلاق به ندرت اتفاق می افتاد.

در دین زرتشت نیز آیین زناشویی کاری پسندیده و تجرد امری ناپسند و در خور نکوهش بوده است. این تعلیمات به همراه حق برابری زن در زندگی زناشویی موجب می گردید که طلاق امری ناشی از اراده ی بی چون و چرای مرد تلقی نگردد.

در ایران باستان طلاق منوط به رأی دادگاه بود. اگر قاضی دادگاه تشخیص می داد که زوجین می توانند زندگی زناشویی خود را ادامه دهند، آنان را مجبور به زندگی می نمود و شوهر متمّرد را به مجازات سختی محکوم می کرد تا بی جهت متمایل به طلاق نگردد.

در دین یهود نیز طلاق وجود داشته است در صورتی که مرد کجروی در زن خود بیابد برای او نامه ی انفصال (جدایی) بنویسد و به دستش بدهد و از خانه ی خود او را بیرون فرستاده و رهایش سازد.

در انجیل نیز آیات متعددگاه بر عدم قبول مطلق طلاق دلالت دارد (همانند آیات 16:18) و در آیات دیگری از انجیل، طلاق را محدود به زنای یکی از زوجین نموده است(ماندن آیات 15:31) انجیل متی که می گوید: < هر کسی از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامه به او بدهد، لیکن من به شما می گویم هر کس به غیر علت زنا، زن را از خود جدا کند باعث زنا کردن او باشد و هر کس زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.>



خرید و دانلود  طلاق از منظر دین و حقوق زن در خانواده  11  ص


تحقیق در مورد جمهوری آذربایجان و دین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جمهوری آذربایجان و دین

 دین یکی از مولفه‌های بزرگ پازل هویت و ملیت است. علاوه بر آن تقریبا همه سیاستمداران جهان هر از گاهی برای پیشبرد اهداف خود در سنگر دین پناه می‌گیرند. امروزه نقش برجسته دین در نظامهای سکولار و لائیک نیز به خوبی روشن شده است. بوش با شعار جنگهای صلیبی به خاورمیانه لشکرکشی می‌کند. پاپ سابق و واتیکان با همکاری آمریکا و انگلیس برای فرو ریختن شوروی در کنار دیوار برلین مراسم مذهبی برگزار می‌کند و تورکیه بخشی از برنامه‌های سیاسی و اقتصادی خود را در کشورهای آسیای میانه به کمک مدارس مذهبی خود به پیش می‌برد و…

دین چه به عنوان یک امر معنوی واقعی و چه به عنوان یک ابزار سیاسی چیزی نیست که بتوان از آن به سادگی عبور کرد و در مورد آن نیندیشید. و اگر در کشوری و یا منطقه‌ای یک بی‌تفاوتی و سهل انگاری‌‌یی از این دست اتفاق بیفتد فاجعه‌ای رخ داده است.

این فاجعه از سالها قبل در مورد جمهوری آذربایجان روی داده بود، اما کسی آن را جدی نمی‌گرفت.

مقاله رافیق تاقی پرده از روی این فاجعه برداشت. قبل از اینکه به چند و چون این فاجعه بپردازیم وظیفه خود می دانیم که به عنوان یک مسلمان و شیعه از حرفهای این نویسنده اعلام برائت کرده و از ایشان دعوت نماییم که تاریخ اسلام را یکبار دیگر از روی منابع اسلامی (نه غربی) به دقت بخوانند و نقش عظیم و تمدن ساز اسلام را در سده‌های نخستین هجری بررسی کنند.اما بار دیگر به فاجعه برمی‌گردیم فاجعه جدی نگرفتن دین در جمهوری آذربایجان.

جمهوری آذربایجان یکی از کشورهای بسیار مهم و استراتژیکی است که متاسفانه در قرن اخیر با بداقبالی هویتی مواجه گشته است. این جمهوری نزدیک به سه‌ربع قرن در زیر استبداد سیاسی، فرهنگی، مذهبی مسکو قرار گرفت و بعد از استقلال نیز هنوز یک الگوی جامع هویتی برای خود تعریف نکرده است.

دولت علی‌اف‌ها با مسئله دین به صورت کج‌دار مریز رفتار کرده است. اما این رفتار در دراز مدت به سود دولت و ملت آذربایجان نخواهد بود.تفاوت جمهوری آذربایجان نسبت به جمهوری‌های دیگر شوروی در این است که مردم این جمهوری شیعه مذهب هستند. جمهوری‌های ترک و سنی نشین آسیای میانه چه در ارتباط با همدیگر و چه در ارتباط با ترکیه از همسانی و هم‌اندیشی بسیار بالایی برخوردار بوده و این دو عنصر مشترک آنان را همکاری‌ و هم‌یاری در عرصه فرهنگ و سیاست و اقتصاد یاری می‌رساند. اما آذربایجان در این زمینه با مسائل و موانع بسیاری روبرو می‌شود.وجود یک خلاء و ممنوعیت هفتادساله مذهبی و گسست سنت مذهبی در آذربایجان موجب بحران هویت مذهبی در آذربایجان شده است. به همین جهت اکنون چهار-پنج گروه عمده مذهبی در آذربایجان فعالیت دارند. از این گروهها میتوان به ترتیب شیعیان صرفا مذهبی و بومی آذربایجان،  گروه‌های شیعه وابسته به ایران با گرایشات سیاسی و ایدئولوژیک، فرقه‌های وهابیت و بهائیت و همچنین مدارس سنی ترکیه نام برد.

هر یک از گروه‌ها نیز به مقدار وسع خود از قبیل پول و قدرت خود دارای قدرت جذب و موفقیت بوده‌اند.

اما در این میان گروههای دلسوز شیعه بیشترین ضرر را متحمل شده‌اند چرا که در تقابل دو دیدگاه مذهبی سیاسی و غیرسیاسی شیعی هر دو طرف نیروی خود را صرف مباحثه و نزاع با یکدیگر کرده و عرصه را برای فعالیت گروه‌های دیگر خالی می‌گذارند.

این تشتت میتواند در چند دهه نزدیک آذربایجان را به یک جامعه چند مذهبی و چند فرقه‌ای مبدل سازد که خطرات آن بر اهل بصیرت پوشیده نیست.

نگارنده هیچ سخنی با فرقه‌های غیر شیعی که برای گرفتن ماهی از آب گل آلود به آذربایجان لشگر کشی کرده اند ندارم و عمده سخن من با فعالین شیعه در آذربایجان و همچنین روشنفکران و سیاستمردان آن خطه است. در یک جامعه آزاد هر گروه و نحله مذهبی و اعتقادی میتواند فعالیت داشته باشد. اما آیا اساسا جامعه آذربایجان یک جامعه آزاد است و تمام فاکتورهای جامعه آزاد از قبیل آزادی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در آن وجود دارد؟ طبیعی است که این فاکتورها در جامعه آن خطه وجود ندارد و لاجرم عجالتا باید بدون روشنفکر بازی و مدرن مآبی برای بحث دین و مذهب در آذربایجان کاری کرد که ملت آذربایجان و یکپارچگی و انسجام ملی آن بیش از این صدمه نبیند.

 در ابتدای مقاله از یک فاجعه سخن گفتم. آری،  فاجعه‌ای که پس از  مقاله رافیق تاقی آشکار شد؟

به نظرمی‌رسد این فاجعه، فاجعه  نبودن متولی دینی در آذربایجان است. یک نهاد دینی مستقل و در عین حال برخوردار از حمایت ملت و دولت میتواند در چنین مواقعی با در نظر گرفتن دو فاکتور دین و ملیت وارد عمل شود. اگر دولتمردان و سیاستمداران آذربایجان از همان روز اول به جای ولنگاری



خرید و دانلود تحقیق در مورد جمهوری آذربایجان و دین


تحقیق در مورد علت دین گریزی جوانان چیست 7 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

علت دین گریزی جوانان چیست و چگونه می‏توان آنها را از این راه منصرف کرد ؟

بررسی عوامل دین گریزی

به سادگی نمی‏توان گفت: نسل جوان ما دین گریز و احیانا دین ستیز هستند! اینان نسبت به واقعیات موجود جامعه، دیدگاه‏های متفاوتی دارند و چه بسا بخشی از آن دیدگاه‏ها و نارضایتی‏ها، وارد باشد؛ ولی ممکن است، برخی از جوانان با توجه به شرایط محیطی و خانوادگی, از روند نارضایتی بیشتری برخوردار باشند و بعضی از نارسایی‏ها را ناشی از قوانین دینی بدانند ودر نتیجه اشکالات خویش را متوجه دین بکنند. البته کارآمدی دین بحثی است و کارآمدی برخی از مدیران بحث دیگر. اتفاقا در برخورد با تعدادی از این جوانان و گفت‏وگو با آنان، تصریح کردند: اشکالات آنان نه به اصل دین، بلکه به مدیران و کارگزاران بر می‏گردد.

بنابراین، جوانان کشور از بهترین جوانان از حیث سلامت فکری, روحی و دینی می‏باشند و سرمایه‏گذاری دشمنان دین و کشور، برای تسخیر این دژ مستحکم و انحراف جوانان، گواهی است بر مدّعای ما، که البته موفق نخواهند شد.

به هر حال، دین‏گریزی عوامل متعددی دارد؛ از جمله:

1. روند تغییر ارزش‏ها؛ پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران باز سازی کشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد که این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخص‏های مطلوب گردید؛ به گونه‏ای که توسعه، نتایجی از قبیل تغییر ارزش‏ها را نیز در پی داشت. توضیح اینکه اقدامات اقتصادی ـ نظیر تغییر نرخ ارز و تورم ـ موجب کاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراکز تجاری و ...) فرآیند قوی تولید نیاز در مردم، در پیش گرفته شد. در نتیجه سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان, با موانع اساسی روبه رو شدند. از آنجا که درآمد واقعی نیز کاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول بیش از حد معمول، با ارزش شد. از طرف دیگر، عواملی مانند نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی که برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر و تغییر فضای کل جامعه، موجب شد که مردم ارزش‏های جدید را تأیید شده (هنجار) و جست‏وجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند! بنابراین پول‏جویی به ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر کسانی که پول و درآمدشان کم بود و کفاف ارضای نیازهایشان را نمی‏داد، ارزش‏های دیگر را تحت‏الشعاع قرار داد. در نتیجه این فرآیندها، ارزش‏های اجتماعی، از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از کمک و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجویی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فردگرایی و از ارزش دین و خدا به ارزش پول و دنیا حرکت کرده‏اند. نگ: فرامرز رفیع‏پور، توسعه و تضاد، فصل 4 ـ 8 ـ 3؛ آناتومی جامعه، ص 522

2. مشکلات پس از انقلاب (مانند جنگ و توجه به مسائل امنیتی و دفاعی و...) که نتیجه طبیعی آن، فقدان برنامه‏ریزی‏های دقیق و کارشناسی شده برای نهادینه سازی و تثبیت ارزش‏ها و معارف اسلامی است.

3. تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه دربارة دین که گاهی بی‏پاسخ مانده و در ذهن برخی جای گرفته است.

4. روش‏های نادرست در آموزش دینی در دوران کودکی و نوجوانی؛ برخی از رفتارها و برخوردهای ناصحیح و مخالف شرع در بیان احکام شرعی، موجبات بدبینی عده‏ای از افراد ـ به خصوص جوانان ـ را فراهم آورده است. حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر این گونه افراد را متذکر شده، در این خصوص می‏فرماید: «معنای تحجر آن است که کسی که می‏خواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا کند و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را ـ در آنجایی که قابل کشش است ـ درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور ـ که نیاز لحظه به لحظه است ـ نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه بدهد. این بلای بزرگیاست». روزنامه جمهوری اسلامی, 17/3/1376

5. ضعف و سستی بنیان‏های دینی در برخی از خانواده‏ها که منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است.

6. گرایش به سوی تمایلات و هواهای نفسانی، خواسته‏های نا به جای برخی و ناهنجاری عاطفی و روانی آنان و بی‏بند و باری و گرفتاری در انواع دام‏های شیطانی و... موجب شده که بسیاری به سستی و فساد و راحتی و سودجویی و... روی آورند و التزام به دین و چهارچوب‏های دینی را مزاحم خود ببینند. چنان که در قرآن کریم درباره مهم‏ترین عامل روی‏گردانی از توحید و معاد آمده است: « بَلْ یُریدُ اْلإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ » بلکه انسان می‏خواهد راه فساد را پیش روی خود باز کند. قیامت(75)، آیه 5

7. ضعف بینش و نداشتن آگاهی درست از ماهیت دین و نقش و کارکرد آن در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان.

8. ناکارآمدی برخی از مدیران جامعه در اجرای برنامه‏های اعلام شدة حکومت دینی، و بی‏پاسخ ماندن نیازهای اولیه اجتماعی جوانان (ازدواج، اشتغال، مسکن و...).

9. عدم توزیع عادلانه امکانات و فرصت‏ها در برخی از ادارات و دستگاه‏های کشور.

10. درگیری برخی گروه‏ها و جناح‏های سیاسی بر سر کسب، حفظ و استمرار قدرت سیاسی و در نتیجه، ایجاد یأس و ناامیدی جوانان برای نیل به خواسته‏های مشروع خویش.

11. عملکرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاه‏های فرهنگی در سال‏های اخیر و میدان دادن به افراد و عناصر غیر معتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان.

12. عملکرد و رفتار ناشایست گروهی از شاغلان در دستگاه‏ها و نهادهای دولتی و حکومتی، باعث پیدا شدن تعارض و شکاف بین گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبینی به شعارهای انقلاب گشته است.

12. کم‏کاری نیروها و دستگاه‏های انقلابی در تولید برنامه‏های سالم و جذاب و مفیدی که بتواند اوقات فراغت جوانان را پر کند و آنان را از توجّه به برنامه‏های ضد اخلاقی و فاسد فرهنگ بیگانه باز دارد.

13. مشکل انتقال ارزش‏ها؛ نسل اول انقلاب و دستگاه‏های فرهنگی، در انتقال این ارزش‏های انقلابی و دینی به نسل دوم و سوم انقلاب و حتی تعمیق آن‏ها برای خود نسل اول انقلاب، سهل‏انگاری و کم‏کاری‏هایی داشته‏اند که موجب فاصله گرفتن تدریجی برخی از افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ از ارزش‏های اسلامی شده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد علت دین گریزی جوانان چیست  7  ص