لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟
پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق» و «تربیت» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتی» و «علم اخلاق» را بررسی کنیم.
پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق» و «تربیت» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتی» و «علم اخلاق» را بررسی کنیم. از آنجا که این مفاهیم بر حسب بینشهای مختلفی تعریف شده است و عدم تفکیک حدود و ثغور آنها، سؤالها و مشکلات متعددی را در فضای علمی تعلیم و تربیت و اخلاق ایجاد کرده است، از سوی دیگر، برخی از مؤلفان در مقام تبیین رابطه اخلاق و تربیت، در پی خلط مفاهیم، به استنتاجهای نادرستی رسیدهاند، پس ایضاح و تبیین مفاهیم میتواند برخی از این استنتاجهای نادرست را نشان دهد و راه را بر خطاهای احتمالی آتی ببندد. غالبا در این مقولهها دو خطا رخ میدهد; یکی از ناحیه عدم تفکیک و توضیح کامل واژه و مفاهیم، و دیگری در تعیین جایگاه شایستهای که از آن انتظار پاسخ داریم. در این مختصر میکوشیم در هر دو قسمت توضیحاتی دهیم:
مفهوم تربیت
تربیت از ریشه ربو گرفته شده است، و از باب تفعیل است. در این ریشه، معنای زیادت و فزونی لحاظ شده است; بنابراین، واژه تربیتبا توجه به ریشه آن، به معنای فراهم کردن زمینه فزونی پرورش است. معادل آن (Education) دارای دو ریشه استبه این شرح: [Educare] که به معنای «تغذیه» یا خوراک دادن است و [Educere] که به معنای «بیرون کشیدن»، «رهنمون به» و «پروراندن» است. بدین ترتیب، ریشه دو واژه [Education] و «تربیت» معنایی کمابیش یکسان دارند.
از تاریخچه معانی این دو واژه و تطور مفهومی آنها که بگذریم، اکنون Education دارای چهار معنای عمده است. برخی از این معانی، در زبان فارسی کاربرد نداشته است، اما به تبع ترجمه کتابها، در زبان فارسی کاربردی پیدا کرده است و بار معنای تازهای بر آن افزوده شده است.
این چهار معنای عمده عبارتند از:
۱ - تربیتبه معنی مؤسسه و نهاد آموزشی;
۲ - تربیتبه معنای محتوا و برنامه آموزشی;
۳ - تربیتبه معنای عمل و جریانی که در حیات انسانی به چشم میخورد;
۴- تربیتبه معنای محصول و نتیجه تربیت.
تربیتبه معنای سوم، فرایندی پیچیده دارد و دارای جنبههای گوناگونی است. در واقع، معانی دیگر به یکی از این جنبههای گوناگونی است. در واقع، معانی دیگر به یکی از این جنبه اشاره دارد. بدین سبب، این معنای تربیتبیشتر محل نقد و نظر بوده است. فلاسفه و متفکران زیادی در تاریخ اندیشه در این باره به طور صریح یا ضمنی اظهار نظر کردهاند; بویژه با ورود علوم تربیتی به دانشگاهها، اظهار نظرها درباره مفهوم تربیت رو به فزونی گذاشت. کتابهای زیادی برای تدریس در دانشگاهها تدوین و تالیف گردید که عمدتا با بحث درباره «مفهوم تربیت» آغاز میشود. شیوه معمول مؤلفان چنین است که تعریف صاحبنظران را درباره تربیتبیان کنند. آنگاه با نقد و بررسی آن، تعریفی که با بینشهای از پیش ساخته و پرداخته مؤلف، هماهنگی دارد، مطرح و ابرام میگردد. شیوه دیگری که مؤلفان و عالمان، برای تفسیر تربیت در پیش گرفتهاند این است که تربیت را مجموعه اعمالی در نظر میگیرند این است که تربیت را مجموعه اعمالی در نظر میگیرند و با نظر به عناصر موجود در آنها و انواع مناسبات و تعاملهای بین عناصر، تلاش میکنند آنها را تبیین کنند.
این رویکرد تا کنون موفق شده است که بعضی از مناسبات و روابط بین عناصر را - که گریزی از پذیرش آنها نیست - نشان دهد، و مهمترین مشخصه آن این است که محتوای هیچ مکتب خاصی را همراه ندارد.
بنابراین، میتوان تفاسیر مختلف درباره تربیتبه دو دسته کلی تقسیم کنیم: دسته اول رویکردی است که جهان هستی را در قالب نظم مشخص ریخته و تربیت را هماهنگ با این نظام و قالب تفسیر میکند. این رویکرد خود نیز به دو دیدگاه فرعی تقسیم میشود: رویکردی که تربیت را با اسلوب فلسفی مطالعه میکند و به طور طبیعی جنبههای خاصی از تربیت را (مانند هدف غایی) توضیح میدهد. دوم رویکردی که تربیت را به روش تجربی مطالعه میکند. این رویکرد، رشد ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی دانشآموز و نیز نهاد مدرسه، رابطه جامعه و مدرسه و مسائل از این دست را به گونهای عینیتر و ملموستر وجهه همتخود قرار میدهد و با توجه به آنها، تربیت را توصیف و تبیین میکند.
دسته دوم، رویکردی است که سعی میکند تربیت صرف را مطالعه میکند. یعنی مطالعه واقعیتهای متناظر با این مفهوم آنچنانکه هست، نه آنچنانکه داوریهای ما ایجاب میکند شاید بهترین تعریف از این نوع را «گاستون میالاره» به دست داده باشد. وی با تجزیه و تحلیل سه عنصر مربی، متربی و محیط تربیتی، و نیز مناسبات و تعاملهای این سه عنصر با هم، تربیت را چنین تعریف میکند: «امر تربیتی عملی است که روی یک فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود، یا عملی است که گروهی از افراد، آن را میپذیرند...» او پس از این توصیف ساده، خصایص یک تربیتخوب را چنین بیان میکند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟
پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق» و «تربیت» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتی» و «علم اخلاق» را بررسی کنیم.
پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق» و «تربیت» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتی» و «علم اخلاق» را بررسی کنیم. از آنجا که این مفاهیم بر حسب بینشهای مختلفی تعریف شده است و عدم تفکیک حدود و ثغور آنها، سؤالها و مشکلات متعددی را در فضای علمی تعلیم و تربیت و اخلاق ایجاد کرده است، از سوی دیگر، برخی از مؤلفان در مقام تبیین رابطه اخلاق و تربیت، در پی خلط مفاهیم، به استنتاجهای نادرستی رسیدهاند، پس ایضاح و تبیین مفاهیم میتواند برخی از این استنتاجهای نادرست را نشان دهد و راه را بر خطاهای احتمالی آتی ببندد. غالبا در این مقولهها دو خطا رخ میدهد; یکی از ناحیه عدم تفکیک و توضیح کامل واژه و مفاهیم، و دیگری در تعیین جایگاه شایستهای که از آن انتظار پاسخ داریم. در این مختصر میکوشیم در هر دو قسمت توضیحاتی دهیم:
مفهوم تربیت
تربیت از ریشه ربو گرفته شده است، و از باب تفعیل است. در این ریشه، معنای زیادت و فزونی لحاظ شده است; بنابراین، واژه تربیتبا توجه به ریشه آن، به معنای فراهم کردن زمینه فزونی پرورش است. معادل آن (Education) دارای دو ریشه استبه این شرح: [Educare] که به معنای «تغذیه» یا خوراک دادن است و [Educere] که به معنای «بیرون کشیدن»، «رهنمون به» و «پروراندن» است. بدین ترتیب، ریشه دو واژه [Education] و «تربیت» معنایی کمابیش یکسان دارند.
از تاریخچه معانی این دو واژه و تطور مفهومی آنها که بگذریم، اکنون Education دارای چهار معنای عمده است. برخی از این معانی، در زبان فارسی کاربرد نداشته است، اما به تبع ترجمه کتابها، در زبان فارسی کاربردی پیدا کرده است و بار معنای تازهای بر آن افزوده شده است.
این چهار معنای عمده عبارتند از:
۱ - تربیتبه معنی مؤسسه و نهاد آموزشی;
۲ - تربیتبه معنای محتوا و برنامه آموزشی;
۳ - تربیتبه معنای عمل و جریانی که در حیات انسانی به چشم میخورد;
۴- تربیتبه معنای محصول و نتیجه تربیت.
تربیتبه معنای سوم، فرایندی پیچیده دارد و دارای جنبههای گوناگونی است. در واقع، معانی دیگر به یکی از این جنبههای گوناگونی است. در واقع، معانی دیگر به یکی از این جنبه اشاره دارد. بدین سبب، این معنای تربیتبیشتر محل نقد و نظر بوده است. فلاسفه و متفکران زیادی در تاریخ اندیشه در این باره به طور صریح یا ضمنی اظهار نظر کردهاند; بویژه با ورود علوم تربیتی به دانشگاهها، اظهار نظرها درباره مفهوم تربیت رو به فزونی گذاشت. کتابهای زیادی برای تدریس در دانشگاهها تدوین و تالیف گردید که عمدتا با بحث درباره «مفهوم تربیت» آغاز میشود. شیوه معمول مؤلفان چنین است که تعریف صاحبنظران را درباره تربیتبیان کنند. آنگاه با نقد و بررسی آن، تعریفی که با بینشهای از پیش ساخته و پرداخته مؤلف، هماهنگی دارد، مطرح و ابرام میگردد. شیوه دیگری که مؤلفان و عالمان، برای تفسیر تربیت در پیش گرفتهاند این است که تربیت را مجموعه اعمالی در نظر میگیرند این است که تربیت را مجموعه اعمالی در نظر میگیرند و با نظر به عناصر موجود در آنها و انواع مناسبات و تعاملهای بین عناصر، تلاش میکنند آنها را تبیین کنند.
این رویکرد تا کنون موفق شده است که بعضی از مناسبات و روابط بین عناصر را - که گریزی از پذیرش آنها نیست - نشان دهد، و مهمترین مشخصه آن این است که محتوای هیچ مکتب خاصی را همراه ندارد.
بنابراین، میتوان تفاسیر مختلف درباره تربیتبه دو دسته کلی تقسیم کنیم: دسته اول رویکردی است که جهان هستی را در قالب نظم مشخص ریخته و تربیت را هماهنگ با این نظام و قالب تفسیر میکند. این رویکرد خود نیز به دو دیدگاه فرعی تقسیم میشود: رویکردی که تربیت را با اسلوب فلسفی مطالعه میکند و به طور طبیعی جنبههای خاصی از تربیت را (مانند هدف غایی) توضیح میدهد. دوم رویکردی که تربیت را به روش تجربی مطالعه میکند. این رویکرد، رشد ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی دانشآموز و نیز نهاد مدرسه، رابطه جامعه و مدرسه و مسائل از این دست را به گونهای عینیتر و ملموستر وجهه همتخود قرار میدهد و با توجه به آنها، تربیت را توصیف و تبیین میکند.
دسته دوم، رویکردی است که سعی میکند تربیت صرف را مطالعه میکند. یعنی مطالعه واقعیتهای متناظر با این مفهوم آنچنانکه هست، نه آنچنانکه داوریهای ما ایجاب میکند شاید بهترین تعریف از این نوع را «گاستون میالاره» به دست داده باشد. وی با تجزیه و تحلیل سه عنصر مربی، متربی و محیط تربیتی، و نیز مناسبات و تعاملهای این سه عنصر با هم، تربیت را چنین تعریف میکند: «امر تربیتی عملی است که روی یک فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود، یا عملی است که گروهی از افراد، آن را میپذیرند...» او پس از این توصیف ساده، خصایص یک تربیتخوب را چنین بیان میکند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟
پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق» و «تربیت» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتی» و «علم اخلاق» را بررسی کنیم.
پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق» و «تربیت» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتی» و «علم اخلاق» را بررسی کنیم. از آنجا که این مفاهیم بر حسب بینشهای مختلفی تعریف شده است و عدم تفکیک حدود و ثغور آنها، سؤالها و مشکلات متعددی را در فضای علمی تعلیم و تربیت و اخلاق ایجاد کرده است، از سوی دیگر، برخی از مؤلفان در مقام تبیین رابطه اخلاق و تربیت، در پی خلط مفاهیم، به استنتاجهای نادرستی رسیدهاند، پس ایضاح و تبیین مفاهیم میتواند برخی از این استنتاجهای نادرست را نشان دهد و راه را بر خطاهای احتمالی آتی ببندد. غالبا در این مقولهها دو خطا رخ میدهد; یکی از ناحیه عدم تفکیک و توضیح کامل واژه و مفاهیم، و دیگری در تعیین جایگاه شایستهای که از آن انتظار پاسخ داریم. در این مختصر میکوشیم در هر دو قسمت توضیحاتی دهیم:
مفهوم تربیت
تربیت از ریشه ربو گرفته شده است، و از باب تفعیل است. در این ریشه، معنای زیادت و فزونی لحاظ شده است; بنابراین، واژه تربیتبا توجه به ریشه آن، به معنای فراهم کردن زمینه فزونی پرورش است. معادل آن (Education) دارای دو ریشه استبه این شرح: [Educare] که به معنای «تغذیه» یا خوراک دادن است و [Educere] که به معنای «بیرون کشیدن»، «رهنمون به» و «پروراندن» است. بدین ترتیب، ریشه دو واژه [Education] و «تربیت» معنایی کمابیش یکسان دارند.
از تاریخچه معانی این دو واژه و تطور مفهومی آنها که بگذریم، اکنون Education دارای چهار معنای عمده است. برخی از این معانی، در زبان فارسی کاربرد نداشته است، اما به تبع ترجمه کتابها، در زبان فارسی کاربردی پیدا کرده است و بار معنای تازهای بر آن افزوده شده است.
این چهار معنای عمده عبارتند از:
۱ - تربیتبه معنی مؤسسه و نهاد آموزشی;
۲ - تربیتبه معنای محتوا و برنامه آموزشی;
۳ - تربیتبه معنای عمل و جریانی که در حیات انسانی به چشم میخورد;
۴- تربیتبه معنای محصول و نتیجه تربیت.
تربیتبه معنای سوم، فرایندی پیچیده دارد و دارای جنبههای گوناگونی است. در واقع، معانی دیگر به یکی از این جنبههای گوناگونی است. در واقع، معانی دیگر به یکی از این جنبه اشاره دارد. بدین سبب، این معنای تربیتبیشتر محل نقد و نظر بوده است. فلاسفه و متفکران زیادی در تاریخ اندیشه در این باره به طور صریح یا ضمنی اظهار نظر کردهاند; بویژه با ورود علوم تربیتی به دانشگاهها، اظهار نظرها درباره مفهوم تربیت رو به فزونی گذاشت. کتابهای زیادی برای تدریس در دانشگاهها تدوین و تالیف گردید که عمدتا با بحث درباره «مفهوم تربیت» آغاز میشود. شیوه معمول مؤلفان چنین است که تعریف صاحبنظران را درباره تربیتبیان کنند. آنگاه با نقد و بررسی آن، تعریفی که با بینشهای از پیش ساخته و پرداخته مؤلف، هماهنگی دارد، مطرح و ابرام میگردد. شیوه دیگری که مؤلفان و عالمان، برای تفسیر تربیت در پیش گرفتهاند این است که تربیت را مجموعه اعمالی در نظر میگیرند این است که تربیت را مجموعه اعمالی در نظر میگیرند و با نظر به عناصر موجود در آنها و انواع مناسبات و تعاملهای بین عناصر، تلاش میکنند آنها را تبیین کنند.
این رویکرد تا کنون موفق شده است که بعضی از مناسبات و روابط بین عناصر را - که گریزی از پذیرش آنها نیست - نشان دهد، و مهمترین مشخصه آن این است که محتوای هیچ مکتب خاصی را همراه ندارد.
بنابراین، میتوان تفاسیر مختلف درباره تربیتبه دو دسته کلی تقسیم کنیم: دسته اول رویکردی است که جهان هستی را در قالب نظم مشخص ریخته و تربیت را هماهنگ با این نظام و قالب تفسیر میکند. این رویکرد خود نیز به دو دیدگاه فرعی تقسیم میشود: رویکردی که تربیت را با اسلوب فلسفی مطالعه میکند و به طور طبیعی جنبههای خاصی از تربیت را (مانند هدف غایی) توضیح میدهد. دوم رویکردی که تربیت را به روش تجربی مطالعه میکند. این رویکرد، رشد ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی دانشآموز و نیز نهاد مدرسه، رابطه جامعه و مدرسه و مسائل از این دست را به گونهای عینیتر و ملموستر وجهه همتخود قرار میدهد و با توجه به آنها، تربیت را توصیف و تبیین میکند.
دسته دوم، رویکردی است که سعی میکند تربیت صرف را مطالعه میکند. یعنی مطالعه واقعیتهای متناظر با این مفهوم آنچنانکه هست، نه آنچنانکه داوریهای ما ایجاب میکند شاید بهترین تعریف از این نوع را «گاستون میالاره» به دست داده باشد. وی با تجزیه و تحلیل سه عنصر مربی، متربی و محیط تربیتی، و نیز مناسبات و تعاملهای این سه عنصر با هم، تربیت را چنین تعریف میکند: «امر تربیتی عملی است که روی یک فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود، یا عملی است که گروهی از افراد، آن را میپذیرند...» او پس از این توصیف ساده، خصایص یک تربیتخوب را چنین بیان میکند: