لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .docx :
کنترل جمعیت
تامین غذا، بهداشت، مسکن، آموزش و اشتغال جامعهای که با مساله افزایش جمعیت روبهروست، از یک طرف و جوابگویی به نیاز گسترده مالی، معنوی و کاهش گرسنگی آنها از طرف دیگر، برای بسیاری از کشورهای جهان راهی جز کنترل رشد بیرویه جمعیت باقی نگذاشته است. این مساله آنقدر اهمیت دارد که سازمان ملل متحد روزی را با عنوان روز جهانی جمعیت نامگذاری کرده است.
جمعیت جهان در سال 1804 تنها یک میلیارد نفر بود. پس از 123 سال، این جمعیت 2 برابر شد و 60سال بعد یعنی در سال 1987میلادی به 5 میلیارد نفر رسید. اکنون پس از گذشت چند سال، جمعیت کره زمین از مرز 6 میلیارد نفر گذشته است و اگر متوسط افزایش جمعیت جهان را سالانه فقط 2 درصد فرض کنیم، حدود یک قرن آینده یعنی سال 2100 با جمعیت 48میلیارد نفری روبهرو خواهیم شد که تصور آن هم، کره زمین را به لرزه درمیآورد.
از این رو در سال 1990، دفتر بنیاد جمعیت سازمان ملل متحد، روز یازدهم جولای مصادف با 21 تیر ماه را به عنوان روز جهانی جمعیت اعلام کرد تا جمعیت بیش از 6 میلیاردی جهان، این روز را گرامی بدارند و افکار عمومی جهان را به خطر افزایش جمعیت و تدابیر و برنامههای توسعه و نیاز به حل مشکلات ناشی از افزایش جمعیت جهان، جلب کنند.
ایجاد تعادل
تنظیم خانواده در مقیاس خانوادگی، وسیلهای برای فاصلهگذاری بین فرزندان و تعیین تعداد فرزندان است و در مقیاس اجتماعی یکی از راههای برقراری تعادل میان توسعه اقتصادی، اجتماعی و میزان رشد جمعیت است. البته جلوگیری از زاد و ولد، تنها راهحل توسعه یافتگی نیست بلکه یکی از راهها محسوب میشود. این شیوه وسیلهای است تا بتوان تعادل میان رشد اقتصادی و افزایش جمعیت برقرار کرد.
امروزه هدف اساسی در کلیه برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت، هماهنگی ساختار جمعیتی با روند توسعه اقتصادی و اجتماعی است. از طرف دیگر هدف اصلی توسعه اقتصادی بر اعتلای کیفیت زندگی مردم معطوف شده و افزایش ناخالص ملی رفاه بیشتر را برای مردم، بخصوص آنها که در پایینترین سطوح درآمد قرار دارند مدنظر قرار میدهد.
برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت منحصر و محدود به کنترل باروری در زن نشده و ابعاد مهمتری نظیر جنبههای بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، روانی و فرهنگی را نیز شامل میشود که به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردارند.
برای سلامت جامعه
بسیاری تصور میکنند تنظیم خانواده فقط ابزار کنترل جمعیت است. در این نگرش جنبههای ارتقای سلامت تنظیم خانواده که در سطح خانواده و جامعه از اهمیت زیادی برخوردار هستند، نادیده گرفته میشود. برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت منحصر و محدود به کنترل باروری در زن نیست و ابعاد مهمتری نظیر جنبههای بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، روانی و فرهنگی را نیز شامل میشود که به مراتب اهمیت بیشتری دارند.
یکی از اهداف برنامههای تنظیم خانواده توانمندسازی خانوادهها برای تصمیمگیری آزادانه، آگاهانه و مسوولانه برای تعداد و فاصلهگذاری بین فرزندانشان است. افزایش آگاهی جامعه از تاثیر بارداریهای ناخواسته و پرخطر بر سلامت مادر و کودک، موجب بهبود سلامت خانواده و در نهایت جامعه میشود.
در کشور ما نسبت مرگ مادران ناشی از بارداری و زایمان از تعداد 91 مرگ در 100 هزار تولد زنده در سال 1366 به 4/37 مرگ مادر در 100 هزار تولد زنده در سال 1375 کاهش یافته است. اطلاعات سال 1384 کاهش بیشتر این نسبت را تا 6/24 مرگ مادر در 100 هزار تولد زنده نشان میدهد.
در حدود همین فاصله زمانی پوشش روشهای مطمئن پیشگیری از بارداری از 5/27 درصد در سال 1368 به 60 درصد در سال 1384 افزایش یافته است. با توجه به این آمار، شاید بتوان در ایران نیز مانند سایر کشورهای جهان تنظیم خانواده را به عنوان یکی از مهمترین دلایل برای کاهش مرگومیر مادران جامعه در نظر گرفت.
افزایش آگاهی
برنامههای تنظیم خانواده اطلاعات و وسایل لازم برای تصمیمگیری در مورد تعداد و فاصلهگذاری بین فرزندان را برای خانوادهها فراهم میکند. وقتی آگاهی لازم برای خانوادهها فراهم میشود، خانوادهها با استفاده از آگاهیها، مسوولیتپذیری، اختیار و توانایی تصمیمگیری، خواهند توانست نیازهای خود و خانواده را برآورده کنند.
برنامههای تنظیم خانواده معمولا اصل انتخاب آزادانه و آگاهانه جامعه را در سرلوحه اهداف و فعالیتهای خود قرار میدهد. تجربه نشان داده اگر برنامه تنظیم خانواده در کشوری به جای انتخاب آگاهانه و آزادانه، به اجبار جامعه بپردازد، شکست خواهد خورد. در حقیقت همه برنامههای موفق تنظیم خانواده، موفقیت خود را مدیون آگاهی جامعه خود هستند.
در ایران نیز اساس پیشگیری بر این اصل نهاده شده است که همه مردم حق دارند برای بهبود سلامت خود و خانواده آگاهیهای لازم را درباره تنظیم خانواده داشته باشند و بتوانند درباره همه روشهای پیشگیری از بارداری، چگونگی استفاده از آنها و عوارض جانبی و مزیتهای هر روش آگاهی کافی داشته باشند.
با این آگاهی خانوادهها میتوانند انتخاب کنند کدام یک از آنها برای شرایط و وضعیت سلامتشان مناسبتر است. ضمن این که آنها باید بدانند اطلاعات و خدمات تنظیم خانواده را از کجا دریافت کنند. بر این اساس گسترش اطلاعات تنظیم خانواده از وظیفههای مسوولان سلامت کشور قرار گرفته است.
اقدامی بزرگ
طی دهه اول بعد از انقلاب نرخ جمعیت بشدت افزایش پیدا کرد، به نحوی که رشد جمعیت کشور به یکباره به 2/3 درصد رسید و جمعیت کشور طی 10سال 2 برابر شد. اگر موضوع کنترل جمعیت با فرمان حضرت امام(ره) و برنامهریزی جدی مسوولان وقت کنترل نمیشد و جمعیت کشور با همان نرخ افزایش پیدا میکرد، براساس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 51
تعریف :
از نظر سازمان جهانی به نوزادان زنده متولد شده ای که قبل ازهفته 35 از اولین روز آخرین قاعدگی به دنیا آید نارس یا پره مچور گفته می شود .
به نوزادی که هنگام تولد وزنی کمتر از 2500 گرم داشته باشد IBW گفته می شود . نارسی و تاخیر رشد داخل رحمی با افزایش مرگ و میر و معلومیت نوزادی همراهند .
به طور ایده آل بهتر است ؛ تعریف وزن کم تولد برای هر جامعه بر اساس اطلاعلت ژنتیکی و محیطی آن جامعه صورت می گیرد .
شیوع :
در سال 1991 ، میزان 1/7 درصد از تولدهای زنده ایالات متحده وزن کمتر از2500 گرم داشتند . میزان آن در سیاهپوستان از 2 برابر میزان سفیدپوستان نیز بیشتر است .
نوزادان شیرخوار نارس و یا آنان که دچارتاخیر رشد داخل رحمی iugr) ) هستند . ازمرگ و میر و معلولیت بیشتری نسبت به نوزادان هم سن خود که وزن مناسبی دارند برخوردارند .
نوزادان دارای وزن تولد بسیار کم VLBW) )
یعنی نوزادی که هنگام تولد کمتر از 1500 گرم وزن داشته باشد که عمدتا نارس می باشند .در آمریکا در 1991 میزان VLBW )) تقریبا 2/1 درصد بود که در سیاهان 6/2 درصد و در سفیدپوستان 9/0 درصد گزارش شده است .
شیرخواران VLBW بیش از50 درصد مرگ و میرها وپنجاه درصد معلولیت های نوزادی را تشکیل می دهند . و شانس آنها در ارتباط مستقیم با وزن تولدشان است .
مراقبت های پری ناتال میزان بقاء نوزادان VLBW را افزایش داده است . در مقایسه با نوزادان ترم ، شیرخواران VLBW در سال اول عمر شیوع بیشتری از بستری مجهز مجدد بیمارستانی به علت عوارض نارسی ، عفونتها،عوارض عصبی و اختلالات روانی واجتماعی دارند .
عوامل مربوط به تولد پره ماچورو وزن کم تولد
جداکردن کامل عوامل همراه با نارسی از عوامل تولید کننده IUGR مشکل است . ارتباط مستقیم و قوی بین تولد نارس و IUGR و شرایط اقتصادی __ اجتماعی پایین وجود دارد .
در این خانواده ها شیوع نسبتا بالایی از سوء تغذیه مادر ، کم خونی ، بیماری ،مراقبت های ناکافی دوران بارداری ، اعتیاد داروئی ، مسائل زایمانی ، سابقه اشکالات باروری در مادر ( ناباروری نسبی ، سقط ها ، مرده زائی ها ، بچه های پره مچور یا LBW ) دیده می شود .
سایر عوامل :
تنها زندگی کردن مادر، حاملگی های دوران نوجوانی ، فاصله کم بین حاملگی ها سابقه بیش از چهار بار زایمان قبلی مادر .
اختلاف اساسی در میزان رشد جنین به اندازه جثه مادر و سایر عوامل نیز بستگی دارد. تولد نوزادان نارسی که وزن تولدآنها متناسب با سن تولدشان است اغلب به علت عدم توانایی رحم در حفظ جنین، جدا شدن زودرس جفت یا محرک نامشخص برای انقباضات موثررحمی قبل از ترم است .
تاخیر رشد داخل رحمی با بیماریهایی که با جریان خون و کارایی جفت ، رشد یا تکامل جنین یا سلامت عمومی و تغذیه مادر تداخل می کنند همراه است .
عواملی که غالبا همراه تاخیر رشد داخل رحمی هستند شامل :
* جنینی
اختلالات کروموزومی
عفونت های مزمن جنینی ( مثل بیماری سرخچه مادرزادی – سیفلیس – بیماریهای مقاربتی
ناهنجاریهای مادرزادی
صدمه ناشی از اشعه
چند قلویی
اپلازی پانکراس ( کاهش تعداد سلولهای پانکراس )
* جفتی
کاهش وزن
کاهش سطح جفت
التهاب ویلوس جفتی ( باکتریایی – ویروسی )
انفارکتوس ( سکته )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
رشد اخلاقی کودکان
یکی از چالشهای اصلی دوران کودکی ارتقای نحوه دستکاری کردن محیط اطراف کودک است به عنوان مثال یاد دادن قواعد بازی از جمله این موارد است. در این مورد قواعد فیزیکی مانند پایداری شیء در کنترل محیطی به اندازه قواعد زبان شناسی در برقراری ارتباط از اهمیت برخوردار است. اگر این قواعد به اندازه کافی وجود نداشته باشد کودک باید به دنبال قواعد دیگری برود تا بتواند با تمرین هر روزه آنها دنیای اجتماعی که در آن زندگی میکند را اداره کند.
قواعد اجتماعی شامل دونوع اصلی هستند (تیوریل، کیلن، هالویگ ۱۹۸۷). نوع اول قواعد اخلاقی است که مشوق افراد برای انجام اعمال خیر و ضامن درستکاری و مشخص کننده اعمال خوب از بد میباشد. به عنوان مثال، مردم مجاز نیستند که همدیگر را بکشند یا اموال دیگری را به غارت ببرند. علاوه بر این یک سری قوانین رسمی که به قوانین اجتماعی معروفند در هر جامعه برای کنترل رفتارهای نادرست و هدایت آنها به راه راست وجود دارد. این نوع قاعده ممکن است مشتمل شود بر دادن صندلی به یک فرد پیر یا گفتن لطفاً و متشکرم و یا صبر کردن و اجازه دادن به ماشین فردی که در حال پیچیدن است باشند. به علاوه کودکان باید هم قواعد اخلاقی و هم قوانین اجتماعی را که شاید در موقعیتهای مختلف تفاوتهای بسیاری بین آنها وجود داشته باشد یاد بگیرند. به عنوان مثال بین قواعد خانوادگی مان و قواعد کلاس درس یا رفتارهای مورد انتظار والدین و رفتارهای دوست داشتنی همسالان تفاوتهایی وجود دارد و گفتن این مطلب ضرورتی ندارد که اکتساب قواعد اجتماعی جزء انکارناپذیر و بسیار مهم رشد کودکان است. (گرالینسکی و کوپ ،۱۹۹۳ مکویی و مارتین، ۱۹۸۳). رشد اخلاقی در قوانین اجتماعی اصولاً برای راهنمایی و تشخیص رفتارهای درست و غلط برای کودکان طراحی شده است. به همین دلیل مطالعه این که کودکان چگونه این قوانین را بفهمند و اجرا کنند به طور سنتی تحت عنوان اخلاقی بودن یا رشد اخلاقی مطرح شده است. تا دهههای اخیر، رشد اخلاقی یکی از حوزههای مورد مطالعه فقط فلاسفه و اندیشمندان مذهبی بود. امروزه روانشناسی رشد، بحثها و مطالب بسیار زیاد و جالبی را عنوان کرده است.تحقیقات معاصر در زمینه رشد اخلاقی به دو سطح اصلی تقسیم بندی شده اند. کانون توجه برخی از محققان کردار اخلاقی، توصیف علل رفتاری کودکان است. برای مثال، علل دزدی در کودکان، علل دعوا کردن آنها و عواملی که باعث میشود آنها به گروههای گانگستری بپیوندند از جمله حوزههای مطالعاتی این گروه محققان است. عده دیگری از محققان استدلال اخلاقی که در آن به چگونگی فکر کردن کودکان درباره آنچه که دیگران انجام میدهند را مورد مطالعه قرار میدهند. در این نوع مطالعه یک موقعیت اخلاقی را برای کودکان توصیف میکنند و از آنها درباره قضاوت آن موقعیت سؤالاتی میپرسند: آیا رفتار انجام گرفته درست بود یا نه؟ آیا شخص برای انجام رفتارش باید تنبیه شود؟ اگر باید تنبیه شود به چه اندازه؟
این مقاله از سه دیدگاه نظری اصلی در زمینه رشد اخلاقی آغاز و سپس به آنچه که روانشناسان درباره رشد تواناییهای استدلال اخلاقی انجام داده اند میپردازد و سپس به مطالبی درباره کردار اخلاقی اشاره میکند که در آن عوامل موثر بر رفتارهای مطلوب اجتماعی و سپس عوامل پرخاشگری و دیگر رفتارهای ضد اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
نظریههای رشد اخلاقی
دو نظریه در زمینه مطالعه رشد اخلاقی از اهمیت بیشتری برخوردار است.(گینز و اسننل ،۱۹۸۵ وینربی، ۱۹۹۳). یکی این که آیا عقاید و رفتارهای اخلاقی در درون هر کودک وجود دارد و به تدریج در طول زمان در او بروز میکند و یا این که این عقاید در درون یک فرهنگ وجود دارد و به کودک منتقل میشود. البته، شما در خواهید یافت که این موضوع یکی از اشکال بحث ماهیت در برابر طبیعت خواهد بود. دومین نظریه مشتمل بر قواعد اخلاقی به طور کلی است و معتقد است که آنچه از کودک بروز مییابد از یک عنصر زیست شناختی که در همه اعضای انواع که جنبه جهانی دارد نشأت گرفته است. از جهت دیگر، اگر قواعد اخلاقی در درون گروه اجتماعی رشد یابد بسیار استبدادی بوده و بنابر این از هر فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت خواهد بود. این دو سؤال در قلب بسیاری از محققان روی این موضوع باقی است.
الگوهای رشدی- شناختی
همان طور که انتظار میرفت دیدگاه رشد اخلاقی بیشتر متوجه رشد استدلال اخلاقی کودکان شده است. نظریه پردازان این دیدگاه معتقدند شکلهای مختلف رشد شناختی پایه اساسی برای رشد اخلاقی و درک رفتار اخلاقی در کودکان است و ما باید ابتدا توانایی استدلال اخلاقی و دانش مربوط به مسائل اخلاقی خودمان را افزایش دهیم(دورایز ،۱۹۹۱ رست ۱۹۸۳).دیدگاه شناختی علاوه بر این معتقد است که کردار اخلاقی یک کودک از یک موقعیت به موقعیت دیگر ثبات قابل توجهی را نشان میدهد و واکنش به یک فرآیند واحد از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
رویکرد مقایسهای ارتباط رشد و توزیع درآمد از دیدگاه اسلام
تقی ابراهیمی سالاری
چکیده
با شروع صنعتی شدن به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، پدیده فقر همواره به نحوی از انحاء افکار جوامع بشری، به ویژه کشورهای در حال توسعه را بیشتر به خود مشغول کرده است. این جوامع با توجه به سطح قرارگیری در مدار توسعه، به حل این معضل پرداخته و با اتخاذ راهبردهایی چون رشد اقتصادی، رشد توأم با توزیع و ... درصدد بهبود شرایط زندگی مردم کشورشان برآمدند. نظریات مختلفی در این دوران در ارتباط با چگونگی همسویی رشد اقتصادی و توزیع درآمد در جهت بهرهمندی تمام اقشار اجتماع از مواهب رشد مطرح گردید که هریک ضمن ستایش نقش عدالت توزیعی در جامعه به بررسی تقدم و تأخر آنها پرداخته و سعی در تبیین الگویی برای نشان دادن رابطهی این دو با یکدیگر داشتند. در این نوشتار ضمن بیان این نظریات به تبیین دیدگاه اسلام در این رابطه پرداخته شده است. بر این اساس با توجه به اینکه اسلام عدالت توزیعی را در جامعه به عنوان هدف و عاملی در جهت سعادت انسان می داند و رشد اقتصادی را تنها به عنوان ابزاری در جهت نیل به آن پذیرفته است، لذا کلیه نظریاتی را که رشد را بر توزیع مقدم میدانند رد کرده و با معرفی راهکارهای گوناگونی در توزیع درآمد جاری و توزیع منابع اولیه تولید، درمییابیم که تعارضی بین رشد و توزیع وجود ندارد اگر چه عمدتاً توزیع عادلانه درآمد در مقایسه با رشد از اولویت بیشتری برخوردار است.
کلید واژه: توزیع درآمد، رشد اقتصادی، فرضیه کوزنتس ، اقتصاد اسلامی، توزیع منابع اولیه، زکات، انفال
مقدمه
با شروع صنعتی شدن به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، پدیده فقر همواره به نحوی از انحاء افکار جوامع بشری، به ویژه کشورهای در حال توسعه را بیشتر به خود مشغول کرده است. این جوامع با توجه به سطح قرارگیری در مدار توسعه، به حل این معضل پرداخته و با اتخاذ راهبردهایی چون رشد اقتصادی، رشد توأم با توزیع و ... درصدد بهبود شرایط زندگی مردم کشورشان برآمدند. اما در بسیاری موارد خصوصاً در کشورهای جهان سوم به دلایل مختلف، گروه کثیری از مردم از اثرات توزیعی راهبردهای، رشد برخوردار نشدند و این امر منجر به بروز شکاف های اقتصادی، اجتماعی و گسترش پدیده فقر گردید. در دهه ١٩٨٠ وضعیت فقرا همچنان بدتر شد، به گونه ای که بانک جهانی، این دهه را دههی فراموش شدن فقرا نامید. دهه ١٩٩٠ چاره ای نبود جز تغییر راهبردهای توسعه، از راهبردهای رشد به راهبردهای فقرزدایی، لذا این دهه، دهه جنگ با فقر نامیده شد. نظریات مختلفی در این دوران در ارتباط با چگونگی همسویی رشد اقتصادی و توزیع درآمد در جهت بهرهمندی تمام اقشار اجتماع از مواهب رشد مطرح گردید که هریک ضمن ستایش نقش عدالت توزیعی در جامعه به بررسی تقدم و تأخر آنها پرداخته و سعی در تبیین الگویی برای نشان دادن رابطه این دو با یکدیگر داشتند.
در این نوشتار بعد از بیان برخی مفاهیم و ضرورت بحث ابتدا به مرور مبانی نظری مرتبط با موضوع پرداخته و در ادامه مطالعات صورت گرفته در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم سناریوهای مختلفی که در ارتباط با مباحث رشد و توزیع درآمد مطرح است بیان شده و در سومین بخش، ضمن بیان دیدگاه اسلام در ارتباط با رابطه رشد اقتصادی و توزیع درآمد، سناریوی مورد تأیید اسلام بیان میگردد . در بخش پایانی نیز راهکارهایی که اسلام درجهت توزیع عادلانه تر درآمد در جامعه ارائه نموده و تأثیر آنها بر رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار میدهیم.
مفاهیم
رشد اقتصادی: رشد اقتصادی به بیان ساده عبارتست از افزایش تولید ناخالص در سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان افزایش تولید ناخالص ملی در سال مورد نظر در مقایسه با مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می شود.
توزیع درآمد: معمولاً برابری درآمدی میان خانوارها برحسب توزیع درآمد متناسب با اندازه درآمد هر خانوار اندازهگیری می شود. این توزیع در میان طبقات درآمدی، عموماً توزیع درآمد برحسب اندازه نامیده می شود. هر چه سهم درآمدی طبقات با درآمد بالاتر کمتر باشد و سهم طبقات با درآمد پایین بیشتر باشد، توزیع درآمد متعادل تر در نظر گرفته می شود. اما تعریف دیگری که در رابطه با توزیع وجود دارد، توزیع درآمد را برحسب سهم های درآمدی عوامل تولید بیان می کند. از آنجا که سهم عوامل تولید برحسب سهم آنها در ارزش افزوده اندازه گیری میشود، این مفهوم از توزیع را توزیع کارکردی درآمد می نامند. ریکاردو در این ارتباط درآمد ملی را در سه گروه طبقه بندی نمود که عبارت بودند از دستمزد به عنوان بازده نیروی کار، سود به عنوان برگشت سرمایه و رانت (اجاره بها) به عنوان بازده زمین. تحلیل وی با توجه به توزیع درآمد از طریق توزیع کارکردی سه عامل تولید (کارگران، سرمایه داران و صاحبان زمین) می باشد. در این نوشتار منظور از توزیع درآمد مفهوم ابتدایی آن یعنی توزیع اندازه درآمد می باشد.
شاخص های نابرابری: در توزیع اندازه درآمد، معیارهای محتمل بسیاری برای اندازه برابری یا نابرابری وجود دارد. ساده ترین معیارآن محاسبه درصدی از درآمد کل اکتسابی خانوارهای بیست درصد بالای درآمدی یا درصد درآمد کل اکتسابی طبقه خانوارهای بیست درصد پائین درآمدی است. معیار دیگر می تواند نسبت سهم درآمدی گروه بالایی به گروه پایینی باشد که معادل نسبت درآمدی متوسط بالاترین گروه به درآمد متوسط پایین ترین گروه است. اما کلیه این معیارها دارای نقایصی نیز می باشند. در این میان چندین معیار برای غلبه بر این نقایص معرفی شده اند که پرکاربردترین آن ها ضریب جینی میباشد.
ضرورت بحث
رابطه میان رشد اقتصادی و توزیع درآمد، مورد توجه نهادهای سیاستگذاری قرار دارد؛ زیرا سیاستگذار اقتصادی نمیتواند از برنامه ریزی برای دستیابی به اهداف مشخص برای این دو مؤلفه غافل بماند. برای سیاستگذار همواره این دغدغه وجود دارد که آیا برای تسریع در رشد اقتصادی باید سطحی از نابرابری درآمد را پذیرفت و آیا برای بهبود در توزیع درآمد، باید به کند شدن رشد اقتصادی تن داد؟ بنابراین تبیین نظری ارتباط متقابل بین رشد اقتصادی و توزیع درآمد میتواند پاسخگوی یکی از پرسشهای اساسی و بنیادین برنامهریزان اقتصادی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه باشد؛ زیرا کشورهای مذبور همواره از سطح پایین درآمد سرانه و نیز گستردگی شکاف های درآمدی در رنج بوده اند. شاید بتوان گفت ریشهکن کردن فقر و تعدیل نابرابری درآمد وقتی همراه با رشد اقتصادی در نظرگرفته شود، به بزرگترین هدف و دشوارترین وظیفه سیاستگذاران اقتصادی در کشور های در حال توسعه تبدیل می شود
ادبیات موضوع
در ادبیات رابطه رشد و توزیع درآمد سه دوره قابل تمایز است: دوره نخست شامل دهه های 1940و1950 می شود که در این دوره اقتصاددانان رشد و صنعتی شدن را راه حل اصلی کاهش فقر دانسته اما به پیامدهای توزیعی آن توجه زیادی نداشتند. در دوره دوم که از اواسط دهه 1950 آغاز و تا اواسط دهه 1970 ادامه مییابد، بر تضاد میان رشد و توزیع درآمد و لزوم دخالت دولت جهت مدیریت فرآیند رشد تاکید میشود. دوره سوم و پایانی نیز از اواسط دهه 70 آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد. در این دوره امکان وجود مبادلهتوزیع درآمد و رشد اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است.
مبانی نظری ارتباط بین رشداقتصادی و توزیع درآمد
اقتصاددانان کلاسیک از قدیم اعتقاد داشتند که رشد اقتصادی به همراه بهبود توزیع درآمد مقدور نیست.آنان معتقد بودند که یکی از شرایط لازم برای ایجاد رشد سریع اقتصادی، تشدید نابرابری در توزیع درآمدها است. زیرا با توجه به اینکه تقریبا تمام درآمد گروه های کم درآمد صرف هزینههای مصرفی میگردد، رشد اقتصادی وابسته به پسانداز گروههای پردرآمد جامعه است که اساس سرمایه گذاری را فراهم میکند. بر این اساس هر نظام اقتصادی که بر پایه نابرابری بیشتر درآمد پایهگذاری شده باشد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
(3-1) عوامل مؤثر بر توزیع درآمد
الف) عوامل اقتصادی موثر بر توزیع درآمد
رشد تولید ناخالص داخلی
ترکیب و ساختار بازار
ساختار تولی
میزان بهره وری
بدتر شدن رابطه مبادله در بخش کشاورزی
درآمدهای شهری و درآمدهای روستایی (درآمد سرانه)
تفاوت بین کارگر ماهر و غیر ماهر (سرمایه انسانی)
بهره مندی از امکانات و خدمات عمومی مانند برق و آب و مسکن
بار تکفل اقتصادی
میزان دسترسی به بازار
کمیت سرمایه به ازاء هکتار
توزیع اعتبارات
تورم و افزایش سطح عمومی قیمتها
مهاجرت
کل مالیات دریافتی از هر خانوار
هزینه دولتی و پرداخت های انتقالی
سهم درآمد شخصی از تولید ناخالص داخلی
میل نهایی به مصرف و پس انداز
نرخ رسمی ارز
میزان اشتغال و بیکاری
ب) عوامل مؤثر بر توزیع درآمد
جنس
سن
رشد جمعیت
بهداشت
آموزش و پرورش
تبعیض های نژادی
عوامل حقوقی و اجتماعی
مالکیت عوامل تولید
همانطور که مشاهده می شود عوامل زیادی بر توزیع درآمد مؤثرند که ما به اختصار به بعضی از آنها اشاره می کنیم.
3-2 رابطه بین تولید ناخالص ملی (رشد اقتصادی) و توزیع درآمد
3-2-1 دو نظریه مهم در مورد رشد اقتصادی و توزیع درآمد
الف) نظریه کوزنتس
سیمون کوزنتس در یکی از مقالات خود به عنوان رشد اقتصادی و نابرابری درآمدی (1955) این فرضیه را مطرح نمود که در مسیر رشد اقتصادی در کشورهای نابرابری درآمد سخت افزایش یافته و پس از ثابت ماندن از سطح معینی، به تدریج کاهش می یابد. این الگو بعداً به نام منحنی u وارون کوزنتس (ku2cnt's ``u-Inverted curve) معروف شد. کوزنتس توسعه اقتصادی رات به عنوان فرآیند گذار از اقتصاد معیشتی (یا روستایی) به اقتصاد نوین یه شهری نگاه می کند. (بحث دوگانگی اقتصادی و تقسیم اقتصاد به دو بخش سنتی و نوین، قبل از کوزنتس توسط بوئک (j.H.Boche 1953) و لوئیس (W.A.Leuis 1954) نیز مطرح شده بود. همچنین بحث جهش اقتصادی پس از کوزنتس توسط هیرشمن (A.R.Hirshman 1958) و وستو (w.w.Rostow 1961) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
نکتخ قاتبل تعمق در فرضیه کوزنتس بیش از آنکه از شواهد تاریخی از عملکرد اقتصادی کشورهای در حال توسعه سرچشمه بگیرد از قدرت تحلیل وی مایه می گرد.
نابرابری و توزیع دآمد در اوایل مراحل توسعه، رشد اقتصادی را افزایش می دهد. چرا که با توجه به بالا بودن میل نهایی به مصرف خانواردهای کم درآمد، تلاش در جهت ایجاد برابری توزیع درآمد وتعدیل فقر اقتصادی خانوارها، سبب افزایش مصرف، و درنتیجه کاهخش پس انداز می گردد و این امر بر انباشت سرمایه تأثیر منفی خواهد داشت، در حالیکه میل نهائی، انباشته سرمایه را بوجود آورد و به دنبال آن سرمایه گذاری بیشتر، بیکاری و فقر را محدود خواهخد کرد. استدلال این بود که بلافاصله بعد از اینکه اقتصاد مراحل اولیه توسعه را طی نمود مهارت نیروی کار افزایش یافته و سطح دستمزدها بالا می رود. این امر نهایتاً باعث کاهش نابرابری ها را در بر خواهد دشات.
بیان کاملاً توصیفی کوزنتس در مقاله مشهور وی که عمدتاً در یک تمثیل عددی مبتنی است توسط آناند و کانبود (S.Anand and S.M.R. Kanbur 1993) صورت بندی مجدد شده است. این دو اقتصاددان مالزیایی، نشان داده اند که برای مدل کردن حدس کوزنتس پذیرفتن چه فروض لازم است. و در چه مواردی ناچار از توسعه و گسترش منحنی کوزنتس به رابطه پیچیده تری بین شاخص های نابرابری و توسعه یافتگی هستیم فرضیه کوزنتس، به دلیل، تأثیر عمیقی که بر مبنای نظری اقتصاد توسعه و نیز سیاستگذاری کشورهای در حال توسعه داشت