لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
ازدواج از نگاه قرآن و سنت
همهی پیامبران(صلواتاللهعلیهم) الهی در آموزههای خود بر سعادت بشری پای فشردهاند. هم چنین به دلیل نقش ویژه ازدواج در این راه، پیامبران، اصولی برای آن در نظر گرفتهاند . ازدواج آخرین و کاملترین دین الهی ، یعنی اسلام، رنگ ویژهای به خود گرفته است. به گونهای که در قرآن و احادیث ، بحثهای مفصلی دربارهی آن به چشم میخورد.
پیشتر دیدیم که همهی دینها ـ با وجود انحرافهای رخ داده در آنها ـ و تمدنها بر پایه دیدگاه خود دربارهی زن و رابطه جنسی، دیدگاههایی دربارهی ا زدواج ارایه کردهاند. اینک باید دید اسلام درباره اهداف ازدواج و ملاکهای همسریابی و... چه دیدگاهی دارد و چه برنامههایی برای امر زناشویی تنظیم کرده است. با نگاهی گذرا به قرآن و روایات اهل بیت(علیهالسلام) میتوان دریافت که اسلام برای همه مراحل ازدواج ـ همانند: خواستگاریء عقد، زفاف، تولید نسل، مهریه و... ـ برنامه در نظر گرفته و همه جنبههای این امر پسندیده الهی را روشن ساخته است. اینک در آغاز بحث به دیدگاه قرآن درباره ازدواج و احکام آن میپردازیم.
ازدواج از دیدگاه قرآن
قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است. بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده است. خداوند متعال میفرماید:
« وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ؛ و به آنچه خدایت داده است، برای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، زیرا خدا، فسادگران را دوست نمیدارد».[1]
بر اساس همان قاعده کلی ـ وابستگی دیدگاه هر دین و ملتی درباره ازدواج به دیدگاه آن دربارهی زن ـ هرگاه در جامعهای زن جایگاه حقیقی خود را به دست آورده، ازدواج نیز از اهمیت فراوانی برخوردار شده است. بر عکس، هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. نمونه آن را در گفتارهای پیشین دیدیم.
بنابراین، در آغاز بحث، دیدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسی میکنیم.
1ـ خداوند هیچ گاه در قرآن میان زن و مرد، تفاوت نگذاشته و تنها به مردان خطاب نکرده است، بلکه با جملهی «یا ایها الناس» با آدمی سخن گفته است. هم چنین اگر در دایره محدودتر، به مؤمنان ندا داده است که: «یا ایهاالذین آمنوا» باز منظور، زن و مرد مؤمن بوده است نه تنها مرد، البته تاریخ نشان داده است که گاهی این زنان بودهاند که زودتر از مردان به این ندای الهی، پاسخ مثبت دادهاند. برای نمونه، حضرت خدیجه نخستین زن مسلمان تاریخ است.
2ـ سخن در این است که: مرد و زن از یک مبدأ آفریده شدهاند یا از دو مبدأ گوناگون؟ آیا زن به تبع مرد ـ و نه به دلیل اصل وجودیاش ـ آفریده شده است؟ قرآن به این پرسش چنین پاسخ میدهد:
« یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَاء ؛ ای مردم! از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید».[2]
از این گفته درمییابیم که همهی انسان ها اعم از زن و مرد از یک مبدأ و گوهر آفریده شدهاند ودر این زمینه، مردان بر زنان هیچ گونه برتری ندارند. پس قرآن به این نظریه که وجود زن، اصلی نبوده و تابع وجود مرد است، پاسخ منفی میدهد.
3ـ یکی از بحثهای دیگری که میدان تاخت و تاز نظریههای گوناگون شده این است که: چه چیزی سبب گرایش زن و مرد به یکدیگر میشود؟ چه عاملی، زن و مرد را وادار میکند به ازدواج باندیشند و به آن تن دردهند؟
برخی در پاسخ به این پرسش، تنها میل جنسی را عامل اصلی گرایش زن و مرد به یکدیگر معرفی میکنند. در مقابل، قرآن با رد این نظریه میگوید: انسان، اشرف موجودات جهان است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
ازدواج از نگاه قرآن و سنت
همهی پیامبران(صلواتاللهعلیهم) الهی در آموزههای خود بر سعادت بشری پای فشردهاند. هم چنین به دلیل نقش ویژه ازدواج در این راه، پیامبران، اصولی برای آن در نظر گرفتهاند . ازدواج آخرین و کاملترین دین الهی ، یعنی اسلام، رنگ ویژهای به خود گرفته است. به گونهای که در قرآن و احادیث ، بحثهای مفصلی دربارهی آن به چشم میخورد.
پیشتر دیدیم که همهی دینها ـ با وجود انحرافهای رخ داده در آنها ـ و تمدنها بر پایه دیدگاه خود دربارهی زن و رابطه جنسی، دیدگاههایی دربارهی ا زدواج ارایه کردهاند. اینک باید دید اسلام درباره اهداف ازدواج و ملاکهای همسریابی و... چه دیدگاهی دارد و چه برنامههایی برای امر زناشویی تنظیم کرده است. با نگاهی گذرا به قرآن و روایات اهل بیت(علیهالسلام) میتوان دریافت که اسلام برای همه مراحل ازدواج ـ همانند: خواستگاریء عقد، زفاف، تولید نسل، مهریه و... ـ برنامه در نظر گرفته و همه جنبههای این امر پسندیده الهی را روشن ساخته است. اینک در آغاز بحث به دیدگاه قرآن درباره ازدواج و احکام آن میپردازیم.
ازدواج از دیدگاه قرآن
قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است. بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده است. خداوند متعال میفرماید:
« وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ؛ و به آنچه خدایت داده است، برای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، زیرا خدا، فسادگران را دوست نمیدارد».[1]
بر اساس همان قاعده کلی ـ وابستگی دیدگاه هر دین و ملتی درباره ازدواج به دیدگاه آن دربارهی زن ـ هرگاه در جامعهای زن جایگاه حقیقی خود را به دست آورده، ازدواج نیز از اهمیت فراوانی برخوردار شده است. بر عکس، هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. نمونه آن را در گفتارهای پیشین دیدیم.
بنابراین، در آغاز بحث، دیدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسی میکنیم.
1ـ خداوند هیچ گاه در قرآن میان زن و مرد، تفاوت نگذاشته و تنها به مردان خطاب نکرده است، بلکه با جملهی «یا ایها الناس» با آدمی سخن گفته است. هم چنین اگر در دایره محدودتر، به مؤمنان ندا داده است که: «یا ایهاالذین آمنوا» باز منظور، زن و مرد مؤمن بوده است نه تنها مرد، البته تاریخ نشان داده است که گاهی این زنان بودهاند که زودتر از مردان به این ندای الهی، پاسخ مثبت دادهاند. برای نمونه، حضرت خدیجه نخستین زن مسلمان تاریخ است.
2ـ سخن در این است که: مرد و زن از یک مبدأ آفریده شدهاند یا از دو مبدأ گوناگون؟ آیا زن به تبع مرد ـ و نه به دلیل اصل وجودیاش ـ آفریده شده است؟ قرآن به این پرسش چنین پاسخ میدهد:
« یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَاء ؛ ای مردم! از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید».[2]
از این گفته درمییابیم که همهی انسان ها اعم از زن و مرد از یک مبدأ و گوهر آفریده شدهاند ودر این زمینه، مردان بر زنان هیچ گونه برتری ندارند. پس قرآن به این نظریه که وجود زن، اصلی نبوده و تابع وجود مرد است، پاسخ منفی میدهد.
3ـ یکی از بحثهای دیگری که میدان تاخت و تاز نظریههای گوناگون شده این است که: چه چیزی سبب گرایش زن و مرد به یکدیگر میشود؟ چه عاملی، زن و مرد را وادار میکند به ازدواج باندیشند و به آن تن دردهند؟
برخی در پاسخ به این پرسش، تنها میل جنسی را عامل اصلی گرایش زن و مرد به یکدیگر معرفی میکنند. در مقابل، قرآن با رد این نظریه میگوید: انسان، اشرف موجودات جهان است. بنابراین، هدفی را که برای حیوانات اصیل است و سبب گرایش نر و ماده حیوانی به یکدیگر میشود، نمیتوانیم درباره او صادق بدانیم. قرآن، عامل اصلی علاقهی زن و مرد به یکدیگر را آرامش و سکونی معرفی میکند که در پرتو ازدواج به آن دست مییابند:
« هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ؛ اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و از ا و نیز جفتش را مقرر داشت تا با او انس و الفت گیرد».[3]
این آیه با تکیه بر یکی بودن اصل و گوهر زن و مرد، عامل اصلی گرایش را آرام بودن زن و مرد در کنار یکدیگر معرفی میکند. خداوند در جای دیگر میفرماید:
« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ؛ و یکی از نشانههای لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان، جفتی (و همسری) بیافرید که در بر او آرامش یابید و با هم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
ازدواج از نگاه قرآن و سنت
همهی پیامبران(صلواتاللهعلیهم) الهی در آموزههای خود بر سعادت بشری پای فشردهاند. هم چنین به دلیل نقش ویژه ازدواج در این راه، پیامبران، اصولی برای آن در نظر گرفتهاند . ازدواج آخرین و کاملترین دین الهی ، یعنی اسلام، رنگ ویژهای به خود گرفته است. به گونهای که در قرآن و احادیث ، بحثهای مفصلی دربارهی آن به چشم میخورد.
پیشتر دیدیم که همهی دینها ـ با وجود انحرافهای رخ داده در آنها ـ و تمدنها بر پایه دیدگاه خود دربارهی زن و رابطه جنسی، دیدگاههایی دربارهی ا زدواج ارایه کردهاند. اینک باید دید اسلام درباره اهداف ازدواج و ملاکهای همسریابی و... چه دیدگاهی دارد و چه برنامههایی برای امر زناشویی تنظیم کرده است. با نگاهی گذرا به قرآن و روایات اهل بیت(علیهالسلام) میتوان دریافت که اسلام برای همه مراحل ازدواج ـ همانند: خواستگاریء عقد، زفاف، تولید نسل، مهریه و... ـ برنامه در نظر گرفته و همه جنبههای این امر پسندیده الهی را روشن ساخته است. اینک در آغاز بحث به دیدگاه قرآن درباره ازدواج و احکام آن میپردازیم.
ازدواج از دیدگاه قرآن
قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است. بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده است. خداوند متعال میفرماید:
« وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ؛ و به آنچه خدایت داده است، برای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، زیرا خدا، فسادگران را دوست نمیدارد».[1]
بر اساس همان قاعده کلی ـ وابستگی دیدگاه هر دین و ملتی درباره ازدواج به دیدگاه آن دربارهی زن ـ هرگاه در جامعهای زن جایگاه حقیقی خود را به دست آورده، ازدواج نیز از اهمیت فراوانی برخوردار شده است. بر عکس، هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. نمونه آن را در گفتارهای پیشین دیدیم.
بنابراین، در آغاز بحث، دیدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسی میکنیم.
1ـ خداوند هیچ گاه در قرآن میان زن و مرد، تفاوت نگذاشته و تنها به مردان خطاب نکرده است، بلکه با جملهی «یا ایها الناس» با آدمی سخن گفته است. هم چنین اگر در دایره محدودتر، به مؤمنان ندا داده است که: «یا ایهاالذین آمنوا» باز منظور، زن و مرد مؤمن بوده است نه تنها مرد، البته تاریخ نشان داده است که گاهی این زنان بودهاند که زودتر از مردان به این ندای الهی، پاسخ مثبت دادهاند. برای نمونه، حضرت خدیجه نخستین زن مسلمان تاریخ است.
2ـ سخن در این است که: مرد و زن از یک مبدأ آفریده شدهاند یا از دو مبدأ گوناگون؟ آیا زن به تبع مرد ـ و نه به دلیل اصل وجودیاش ـ آفریده شده است؟ قرآن به این پرسش چنین پاسخ میدهد:
« یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَاء ؛ ای مردم! از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید».[2]
از این گفته درمییابیم که همهی انسان ها اعم از زن و مرد از یک مبدأ و گوهر آفریده شدهاند ودر این زمینه، مردان بر زنان هیچ گونه برتری ندارند. پس قرآن به این نظریه که وجود زن، اصلی نبوده و تابع وجود مرد است، پاسخ منفی میدهد.
3ـ یکی از بحثهای دیگری که میدان تاخت و تاز نظریههای گوناگون شده این است که: چه چیزی سبب گرایش زن و مرد به یکدیگر میشود؟ چه عاملی، زن و مرد را وادار میکند به ازدواج باندیشند و به آن تن دردهند؟
برخی در پاسخ به این پرسش، تنها میل جنسی را عامل اصلی گرایش زن و مرد به یکدیگر معرفی میکنند. در مقابل، قرآن با رد این نظریه میگوید: انسان، اشرف موجودات جهان است. بنابراین، هدفی را که برای حیوانات اصیل است و سبب گرایش نر و ماده حیوانی به یکدیگر میشود، نمیتوانیم درباره او صادق بدانیم. قرآن، عامل اصلی علاقهی زن و مرد به یکدیگر را آرامش و سکونی معرفی میکند که در پرتو ازدواج به آن دست مییابند:
« هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ؛ اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و از ا و نیز جفتش را مقرر داشت تا با او انس و الفت گیرد».[3]
این آیه با تکیه بر یکی بودن اصل و گوهر زن و مرد، عامل اصلی گرایش را آرام بودن زن و مرد در کنار یکدیگر معرفی میکند. خداوند در جای دیگر میفرماید:
« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ؛ و یکی از نشانههای لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان، جفتی (و همسری) بیافرید که در بر او آرامش یابید و با هم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مقدمه
صنعت مبلمان ، از سنت به مدرن
صنعت چوب که با قدمت تاریخ بشر ، از انسان بدوی با انسان مدرن همگام با قافله تمدن بشری طی طریق کرده ، امروز با گذشت هزاران سال پررنگ تر از گذشته جایگاه اصیل خود را دربدنه اقتصاد مدرن جهان حفظ کرده است .
صنعت بهره برداری از چوب با هدف تولید فرآورده های مورد نیاز بشر ، در مقاطع مختلف تاریخ با پیشرفت ها وجهش های علمی و تکنولوژیک انسان هماهنگ و همراه شد و ضعیتی را پدید آورد که ارزش تولیدات انواع مبلمان چوبی جهان به ارقام میلیاردی رسید .
صنعت تولید مبلمان و مصنوعات چوبی که تا اواسط قرن بیستم به عنوان یکی از اصناف تولیدی هر کشور ، صرفاً منطبق با فرهنگ و نیاز بومی آن کشور به تولیدات محصولات مورد نیاز مردم می پرداخت ، رفته رفته به یکی از مهمترین شاخه های صنعتی مولد اشتغال و ثروت در درون کشورهای در حال توسعه و نیز یکی از شاخه های مهم تجارت بین الملل تبدیل شد .
بنابرگفته کارشناسان ، تاریخ کهن چوب ایران حاکی از آن است که صنایع چوبی ، ریشه در تاریخ چن هزارساله این کشور دارد .
50 سال گذشته گذری بر خط سیر صنعت چوب و مبلمان ایران در 40 خورشیدی به صورت نشان می دهد این صنعت که تا اواسط دهه سنتی دنبال می شد به تدریج تحت تأثیرجهش های علمی و تکنولوژیک بهره برداری از چوب و تولید مبلمان در جهان ، حرکت رو به رشدی را آغاز کرد و کمتر از یک دهه ظهور و بروز جدیدی را درعرصه صنعت و اقتصاد ایران به نمایش گذاشت .
70 رشد ونمو مجدد اقتصاد ایران آغاز و پس ازبا آغازدهه باز سازی زیرساخت های اقتصاد کشور در این دهه ، شرایط رشد و توسعه مجدد صنعت چوب ومبلمان در ایران فراهم شد .
روش های تبلیغاتی و بازاریابی :
عنوان
تعداد
مبلغ (ریال )
آگهی روزنامه
کارت تبلیغاتی
بروشور
تلویزیون
بازاریاب
1
1
1
1 (آگهی )
__
000/5
000/4
000/10
000/000/1
15% قیمت فروش
جمع کل
000/019/1
توجیه اقتصادی :
ما با راه اندازی این سبک و کار و سرمایه ای معادل 000/781/143 ریال و هزینه های معادل 000/019/17 ریال توانسته ایم به مبلغ 000/981/2 ریال کسب کنیم .
اما ، ما با استفاده از دستگاه های دقیق خارجی می توانستیم تولید خود را بهبود بخشیم و درنتیجه در آمد وسودی بیش تر کسب خواهیم کرد .
روش تأمین منابع مالی :
ما از طریق موجودی های بانکی خود توانسته ایم سرمایه اولیه را فراهم کنیم وبرای سرمایه گذاری مجدد از وام های بانکی و درصورت نیاز از قرض الحسنه فامیلی نیز استفاده کردیم .
مشخصات نیروی انسانی :
عنوان سمت
تاریخ تولد
سابقه کاری
تحصیلات
مدیر
حسابدار
فروشنده
سرپرست
کارگر1
کارگر 2
کارگر 3
کارگر 4
بازاریاب
3/4/42
27/10/57
29/5/61
7/2/57
2/7/60
4/9/67
9/1/64
10/4/66
14/7/64
20 سال
4 سال
1 سال و 2 ماه
5 سال
1 سال
1سال و 1 ماه
2 سال
1 سال
1 سال
دیپلم
کارشناسی
دیپلم
کارشناس
سیکل
دیپلم
دیپلم
سیکل
فوق دیپلم
چارت تشکیلاتی و سازماندهی :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
امامت از دیدگاه اهل سنت
شیعیان معتقدند خداوند تصریح به امامت علی رضی الله عنه و فرزندان او کرده است و علی شایستهتر و اولیتر از دیگران بهجانشینی پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده است، و میگویند ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم به علی و فرزندانش ظلم کرده و حقخلافتشان را غصب کردهاند، و اضافه میکنند هر کس معتقد به صحت خلافت ابوبکر و عمر و عثمان باشد، فاسق بلکهکافر است.
مجلسی در بحار الانوار ج23 ص390 مینویسد: شیعه بر این اصل متفقند که هر کس امامت یکی از ائمه و اطاعت ازآنها را که خداوند فرض دانسته است انکار کند، کافر و همیشه در جهنم خواهد بود. کلینی نیز مینویسد: نافرمانی علیکفر و اعتقاد به برتری کس دیگری جز او شرک است. (الکافی، الحجه،45و52)
در تفسیر نور الثقلین ج1 ص654 آمده است: آیاتی در قرآن تصریح به امامت علی کردهاند اما این آیات را از قرآن حذفکردهاند. اما این آیات را از قرآن حذف کردهاند. مانند: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی و ان لمتفعل فما بلغت رسالته»
آنچه از گفتههای خمینی نیز میتوان استنباط کرد این است که او بر این باور بوده که قرآن تحریف شده است. خمینی درکتاب حکومت اسلامی مینویسد: ما معتقدیم که پیامبر صلی الله علیه وسلم باید جانشین خود را معین میکرد و این کار را هم کرد واگر این کار را نمیکرد، رسالت خود را ابلاغ نکرده بود (حکومت اسلامی ص20)
اعتقاد به وجود نصی در قرآن که در آن به امامت علی و فرزندانش تصریح کرده باشد، تناقضات و ایرادات ساختاریمهمی را بوجود خواهد آورد.
اولین تناقض: آنچه مسلمین در امر خلافت بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم انجام دادند بر اساس شوری و مشورت بودهاست. چنانکه خداوند میفرماید: «و امرهم شوری بینهم» «در امورتان با یکدیگر مشورت کنید» سوره شوری آیه38. واضح است که خلافت هم از امور مسلمین، بلکه از مهمترین آنهاست.
دومین تناقض: در نهج البلاغه آمده است که حضرت علی رضی الله عنه به معاویه متذکر شد که شوری از آن مهاجرین و انصاراست و هرگاه بر امامت فردی اتفاق کردند، آن موجب رضایت خداوند خواهد بود و از آن خشنود خواهد شد. (نهجالبلاغه ج3 ص7)
در ادامه روایتی که از آنحضرت نقل شد، آمده است: سپس علی از معاویه خواست که با او بیعت کند و گفت: قومی بامن بیعت کردهاند بر آنچه که با ابوبکر و عمر بیعت کرده بودند، پس نه شخصی که حاضر است میتواند به رأی خود برگزیند و نه شخصی که غایب است میتواند رأی مردم را رد کند. از این روایت میتوان پی برد که علی (رض) معتقد بوده که خلافت ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله تعالی عنهم مطابق موازین شرعی و بر اساس مشورت و رضایت مردمبوده است.
سومین تناقض: سنی و شیعه متفق القولند که حضرت علی رضی الله عنه با خلفای سه گانه بیعت کرده است. گرچه برخی ازبزرگان شیعه میگویند علی رضی الله عنه ابتدا اعتراض نمود، اما اعتراف میکنند که علی رضی الله عنه پس از خلافت را پذیرفت وبا ایشان بیعت نمود.
بنابراین بیعت علی رضی الله عنه اعتراف به مشروعیت و صحت خلافت آنها و حجتی بر شیعیان است. مجلسی که حکم به تکفیر کسی میکند که معتقد به شرعی بودن خلافت ابوکر و عمر و عثمان باشد، نسبت به حضرت علی که با آنها بیعتکرده است چه حکمی میکند؟
کاشف الغطاء در کتاب اصل الشیعه و اصولها ص91 مینویسد: علی چون دید که ابوبکر و عمر نهایت سعی خود رامعطوف اعتلا و نشر کلمه توحید، تجهیزات ارتش و گسترش فتوحات اسلامی نمودهاند و در جهت رفع ظلم و ستم وتبعیضها کوشش میکنند، با آنان صلح و بیعت کرد.
گفته های کاشف الغطاء مغایر گفته های تیجانی است, آنجا که می گوید: آنها (ابوبکر و عمر) در جهاد سستی کرده و به دنیا گرایش پیدا کردند.
در شرح نهج البلاغه از علی (رضی الله عنه) روایت است که ایشان به هنگام بیعت با ابوبکر (رضی الله عنه) گفتند: از نظر ما مستحقترین فرد برای خلافت ابوبکر است، چرا که او یار غار پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده و ما گذشته نیک او را میدانیم. او کسی است کهپیامبر صلی الله علیه وسلم به او دستور داد که امامت مردم را در نماز برعهده گیرد در حالیکه پیامبر صلی الله علیه وسلم در قید حیات بود. (شرحنهج البلاغه، ج1 ص132)
آخوندهای شیعه برای توجیه بیعت علی رضی الله عنه با خلفای سه گانه دو دلیل میآورند.
اول اینکه: بیعت علی رضی الله عنه بخاطر اسلام و هراس از، از بین رفتن آن بوده است. در رد این توجیه همین بس که بگوئیم دوران خلافت ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم عصر طلایی اسلامی بوده که خلافت اسلامی از شرق تا بخارا و ازغرب تا شمال افریقا گسترش پیدا کرد.
دوم اینکه: بیعت علی رضی الله عنه تقیه بوده است. «و به عبارتی دیگر عذر بدتر از گناه» یعنی اینکه علی رضی الله عنه به ظاهر بیعت کرده است و در واقع از بیعت با آنها ناخشنود بوده است. این دلیل از دلیل اول بی اساستر است، چرا که از علی رضی الله عنه چهرهای سازشکار و فریبنده و ترسو ترسیم میکند که آنچه را که میگوید و میکند بر خلاف تمایل باطنی اش میباشد. و براستی آیا علی چنین شخصیتی داشت؟ و مگر نه این که شاعت و حق طلبی آنحضرت زبانزد شیعه و سنیمیباشد؟ در نهج البلاغه از علی رضی الله عنه روایت شده که: من از آن گروهی هستم که ملامت هیچ ملامتگری آنها را از راه خدا باز نمی دارد. (ص195)
پذیرش اینکه علی رضی الله عنه تقیه کرده باشد، در حالیکه ایشان وزیر و قاضی خلفای سه گانه بودهاند، دشوار است. کمااینکه دشوار است که بپذیریم علی دخترش را به نکاح حضرت عمر در آورد و سه نفر از فرزندانش را به نام خلفای سهگانه نامگذاری کرد و این همه را در حال تقیه انجام داده باشد. اهل سنت میگویند نسبت دادن تقیه به شجاعترین فردروی زمین طعنه و ریشخندی به اهل بیت است و میپرسند آیا شایسته است شیعیان که مدعی دوستی علی رضی الله عنه هستند چنین نسبتهایی به ایشان بدهند که حتی درشان یک آدم معمولی هم نیست!؟
در نهج البلاغه روایت شده است که علیرضی الله عنه پیشنهاد خلافت را رد کرد و گفت: مرا رها کنید و کسی دیگر را بجوئید،من اگر وزیرتان باشم برایتان بهتر از آن است که امیرتان باشم. (ص182ـ181) و در صفحه 322 نهج البلاغه اضافه شدهاست که بعد از کشته شدن حضرت عثمان هنگامیکه مردم با علی بیعت کردند، ایشان گفتند: به خدا قسم من نهعلاقهای به خلافت داشتم و نه آرزوی ولایت، اما شما مرا به آن دعوت دادید و مرا بر آن گماشتید.
از این دو روایت میتوان دریافت که علی رضی الله عنه معتقد به وجود ایهای در مورد امامت نبوده است و اگر چنین میبودنمیگفت مرا رها کنید و کسی دیگر را بجوئید. چرا که در این صورت از دستور خداوند سرپیچی کرده بود. (به فرضاینکه بپذیریم قرآن به امات علی تصریح کرده باشد.)
اهل سنت و تشبع متفق القولند که امام حسن رضی الله عنه به نفع معاویه از خلافت کناره گرفت. چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودهبود: پسرم حسنرضی الله عنه مرد والامقامی است و شاید که خداوند به واسطه او بین دو گروه بزرگ از مسلمین تفاهم وآشتی برقرار کند.
سوال اینجاست که چرا امام حسن رضی الله عنه از خلافت کنارهگیری کرد؟ هر چند که بعضی از زعمای شیعه به این اقدامایشان معترض هستند. همچون سلیمان بن سرد که یکی از زعمای شیعه است خطاب به ایشان میگوید: السلام علیکیا مذل المومنین، یعنی سلام بر تو ای ذلیل کننده مسلمین (بجای اینکه بگوید السلام علیک یا امیرالمومنین). همینمطلب در کتاب رجال الکشی ص103 و تاریخ یعقوبی ج2ص215 و ارشاد المفید ص190 و الفصول المعمع فیمعرفة احوال الائمه ص162 و احتجاج طبرسی ص148 آمده است. ملا محمد باقر مجلسی هم در کتاب جلاء العیومج1 ص393 به این مطلب اذعان کرده است.
در اینجا اهل سنت میپرسند بحث و جدل پیرامون گذشته و اینکه ابتدا چه کسی میبایست خلیفه میشد چه سودیدارد؟ آیا شیعیان میپندارند که میتوانیم تاریخ را به عقب برگردانیم و این بار خلافت را به علی رضی الله عنه بدهیم؟ نتیجهاین بحث و جدلها جز اختلاف و تفرقه بیشر آیا چیز دیگری است؟ اگر شیعیان به راستی خواهان وحدت امت اسلامیهستند چرا خاطرات گذشته را تازه میکنند؟ ما از آنها میپرسیم مگر آنها اعتقاد به عصمت علی رضی الله عنه ندارند و مگر بهنظر آنها حسن رضی الله عنه معصوم نیست؟ پس چگونه است که شیعیان به موضوعی تکیه میکنند که علی و حسن رضی الله عنهما از آن موضوع دست برداشته و کناره گرفتهاند.