واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق سهراب سپهری 29 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

مقدمه:

روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند.

اما روشنی گل ،به روشنی زندگی،خیره کننده و گاه کور کننده است.به رنگها،پهنه ها و فضاهایی پخش می شود و در چشمان هنرمند پاشیده می شود.دلهره ی او را صد چندان میکند،قلم مویش را می لرزاند و گاه به زانویش در می آورد.در ساعات آخر زندگیش ون گک فقط خورشید می دید.خورشید و آفتاب گردان و زمین و زمان دور(چرخش)سرش چرخید و سرانجام روشنی خیره کننده ی زندگی او را از پای درآورد. این کشمکشها بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد.زندگی به اندازه ای فراوان و گوناگون و بی کران است که نمی توان آن را باز نمود.رنج و درد و کشمکش از همین جا آغاز می شود و به همین جا نیز پایان می یابد.اصل دیدن است و چگونه دیدن .همه ی مکتبهای هنری نیز سرانجام به این اصل باز می گردد.زیرا نقاش می کوشد که ببیند و بیشتر و بهتر ببیند.این قشنگی هرگز فرو نمی نشیند زیرا زندگی بی کران و ریشه های دید بیبشمار است.تا کجا این دید می تواند یک جانبه و بی پروا باشد و آیا میان دیوانگی مرزی هست؟به سختی می توان پاسخ داد.مرزی نبوده و نیست.مرز خود مائیم،قراردادهای ماست،اگر نه همه چیز در هم می آیند و خدا می داند آیا واقعیت همین آشفتگیهاست یا نظم های بظاهر خردمندانه. پرده ای ما را از دیدن باز میدارد.بی گمان پرده ای هست .همیشه.اینشتاین این را می گفت.و پیش از او عارفان ما.(هست از پس پرده گفتگوی من و تو ...)برداشتن این پرده یا پس زدن آن کاری است دشوار و پر خطر.همه از آن می هراسند زیرا آدمی برای آسوده زیستن خوش دارد قالبها و حدودی برای خویش بسازد.رستن از این قالبها کاری است از نوع کار «پرومته» .هر هنرمند واقعی ،پرومته ای است که شاید خود نداند.با قراردادها در می آویزد و همیشه آن را می خواهد ببیند...

فصل اول:

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری................................................. 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری............................................... 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی دوم شعر سپهری.............................…….............. 8

تحلیل زائد در شعر سپهری.............................................................................. 12

شعر«حرفی»و نه «ساختاری»سپهری...........................................................……….. 12

شعر سپهری واجد «جوهر شعری»و «بیان خاص»و«جهان بینی»........................... 13

شعر سپهری فاقد اصل «ساخت»..................................................................... 13

اشعار سپهری مستعد حرف............................................................................... 14

«ادراک»واژه ی کلیدی جهان بینی سپهری.......................................................... 14

خدا دیگر واژه ی شعر سپهری............................................................................ 14

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری

اشعار سپهری فاقد استقلال ،به اعتبار «ساخت» و «فضا» ست.اما در عین حال نیز در شعر او نمی توان به دنبال تنوع موضوع گشت.چون او یک شاعر واقعی است و خود متوجه ،نه به چیزهای مجرد و موضوعهای منفرد و منحصر.او موقعیت آرمانی در جهان را می جوید و با نگاهی روان و گردان ،که از سرچشمه پنهان ذهن و خیال او جاری می شود در مسیرهای مختلف به راه می افتد و به دنبال تازگیها به قصد تازه بینی ها و نامگذاریهای نو می رود.او جز تماشاگر خود و جهان خود نیست.و جز خود را در شعر خود تعقیب می کند.و این پشتوانه ی فرهنگی و ذهنیت خاص و حساسیت تاریخی اوست که در لحظه ی آفرینش چون خونی در رگها شعر او بر پله ی ویژه ی خویش می نشاند. و نگاه روزگار را که مجاز حقیقت داوری انسان هنر شناس است،متوجه او می کند.و از همین روست که شاعرانی از این دست دوره ها ی مختلف شعری دارند و این ادوار از دوره ی ابتدایی تا دوره ی جستجو و از دوره ی جستجو تا دوره ی یافتن خط فکری شخص و زبان شعری مختص ،امتداد می یابد.

و سرانجام چه از نظر فکر و چه از لحاظ زبان به مرتبه ای می رسد که شعر او بی امضاء نیز شناخته می شود.منتهای مراتب اینکه برخی از اینان دوره های سپهری بیشتری دارند و به عبارت دیگر ،سیر تدریجی فکر و زبان شعر آنان .مشخص تر است.مثل نیما و شاهد و سپهری و ...»



خرید و دانلود تحقیق سهراب سپهری 29 ص


تحقیق تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب

شعر کوتاه «نشانی» در زمره‌ی معروف‌ترین سروده‌های سهراب سپهری است و از بسیاری جهات ‏می‌توان آن را در زمره‌ی شعرهای شاخص و خصیصه‌نمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر ‏نخستین بار در سال 1346 در مجموعه‌ای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل ‏آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پخته‌تری ‏نوشت که هم به‌لحاظ پیچیدگیِ اندیشه‌های مطرح شده در آن‌ها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، ‏در مقایسه با شعرهای اولیه‌ی او (مثلاً در مجموعه‌ی مرگ رنگ یا زندگی خواب‌ها) در مرتبه‌ای ‏عالی‌تر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحله‌ای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام ‏شاعری صاحب‌ سبک نائل شده بود

از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در ‏زمره‌ی اشعار مهم سپهری دانسته‌اند و بعضاً قرائت‌های نقادانه‌ای از آن به دست داده‌اند. برای مثال، ‏رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» ‏با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد می‌کند (514) و در تحلیل نقادانه‌ی آن به‌منزله‌ی « یک ‏اسطوره‌ی جست‌ وجو» (515) می‌نویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح ‏جوینده‌ی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب ‏سپهری اشاره می‌کند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از ‏کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانسته‌اند»، هرچند که شمیسا خود با این ‏انتخاب موافق نیست (263).‏

صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» به‌عنوان بهترین ‏شعر سپهری برشمرده‌اند، نکته‌ی مهم‌ تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به ‏مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست داده‌اند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانه‌ی ‏دوست کجاست؟») استدلال می‌کند که «خانه وسیله‌ی نجات از دربه‌ دری و بی هدفی است؛ و ‏دوست، عارفانه‌اش معبود، عاشقانه‌اش معشوق، و دوستانه‌اش همان خود دوست است. و یا شاید ‏تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر ‏است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات می‌دهد» (همان‌جا) و « گل تنهایی » ‏می‌تواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به ‏مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و ‏گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت می‌کند. از نظر او، « در این شعر، ‏دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی ‏منازل هفتگانه می‌توان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است ‏که در پرتو آموزه‌های عرفانی می‌توان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، ‏شمیسا هفت نشانی‌ای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانه‌ی دوست برشمرده است ‏برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل‌ سازی می‌کند:« درخت سپیدار = طلب، ‏کوچه‌باغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فواره‌ی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت ‏سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانه‌ی نور = فقر و فنا» (264).‏

وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینه‌ی نظری برای یافتن معنا در ‏متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن ‏اصول و مفاهیمی فلسفی می‌دانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب ‏عرفان باید جست. قصد من در مقاله‌ی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این ‏شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکل‌مبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر ‏تشکیل می‌دهد و لاغیر. لذا در این‌جا ابتدا آراء فرمالیست‌ها («منتقدان نو») را درباره‌ی اهمیت ‏شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانه‌ای از « نشانی» به دست خواهم داد ‏که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالوده‌ی بحث درباره‌ی آن ‏محسوب می‌کند، با این هدف که از این طریق نمونه‌ای از توانمندی‌های نقد فرمالیستی در ادبیات ‏ارائه کرده باشم.‏

الف- نحله‌ی موسوم به « نقد نو» در دهه‌ی 1930 توسط محققان برجسته‌ای پایه‌گذاری شد که برخی از ‏مشهورترین آن‌ها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و ‏رابرت پن وارن. شالوده‌ی آراء این نظریه ‌پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب ‏فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامه‌ی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب ‏در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمی‌دانست. ادبیات مجموعه‌ای از ‏متون محسوب می‌گردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم می‌ساخت. این « امر دیگر» ‏می‌ توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال می‌شد که عمده‌ ترین فایده‌ی‌ خواندن ادبیات، ‏تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینه‌ی تمام ‌نمای ذهنیت ‏مؤلف می‌دانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را درباره‌ی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم ‏می‌کرد. پیداست که در همه‌ی این رویکردها، آنچه اهمیت می ‌یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود ‏آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیین‌کننده‌ی بیرونی محسوب می‌گردید، عواملی مانند ‏مکاتب فلسفی یا نظام‌های اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیست‌ها به مطالعات ‏نقادانه‌ی ادبی این بود که با محوری‌ ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزه‌ای قائم به ‏ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت. ‏

بنابر دیدگاه فرمالیست‌ها، شکل ترجمان یا تجلی محتواست. لذا نقد فرمالیستی به معنای ‏بی‌ اعتنایی به محتوا یا حتی ثانوی پنداشتنِ اهمیت محتوا نیست، بلکه فرمالیست‌ها برای راه بردن ‏به محتوا شیوه‌ی متفاوتی را در پیش می‌گیرند، شیوه‌ای که عوامل برون‌متنی ( تاریخ، زندگینامه و ‏امثال آن ) را در تفسیر متن نامربوط محسوب می‌کند. نمونه‌ای از این عوامل برون‌متنی، قصد شاعر ‏و تأثیر شعر در خواننده است. به استدلال ویمست و بیردزلی (دو تن از نظریه‌پردازان فرمالیست)، ‏مقصود هر شاعری از سرودن شعر فقط تا آن‌جا که در متن تجلی پیدا کرده است اهمیت دارد. به ‏این دلیل، منتقدی که شعر را برای یافتن «منظور» شاعر («محتوای پنهان‌شده در شعر») نقد ‏می‌کند، راه عبثی را در پیش گرفته است. اولاً در



خرید و دانلود تحقیق تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده  سهراب   16  ص


مقاله درباره زندگی نامه سهراب سپهری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

زندگی

تقدیم به دنیاه من فهیمه وشقایقم

نحلیل روانشناختی سهراب

 

تحلیل زندگی سهراب از منظر روانشناختی کاری دشوار است. هر چند که سروده هایش در دسترس است و زندگی او به وسیله افراد مختلف نقل شده و او توسط افراد گوناگونی توصیف شده است اما برای داشتن یک تحلیل روانشناختی عمیق نیاز به اطلاعات جامعتری است. تحلیل مختصر پیش رو بر اساس سروده های خود سهراب و شنیده ها از افراد معتبری است که با سهراب زندگی کرده اند یا با او در ارتباط بوده اند. مهمترین ویژگی این شنیده ها آن است که همه افراد بر خصوصیات مثبت سهراب تمرکز داشته اند و به طور معناداری از سهراب «خوب می گویند». با در نظر گرفتن این ویژگی که در گفته های افراد مختلف به وفور دیده می شود تحلیل مختصر و کلی از سهراب سپهری ارائه می شود که به طور قطع انعکاس دهنده تمام شخصیت سپهری نیست.

سهراب سپهری را شاعر طبیعت و امید نامیده اند. توصیف طبیعت و استفاده از مضامینی که با طبیعت گره ناگسستنی خورده اند در سراسر شعر سهراب دیده می شود. این نزدیگی و انس با طبیعت شاید ریشه در کودکی سهراب داشته باشد. سهراب کودکی خود را در باغ بزرگ اجدادی که پر از گل و گیاه و درخت بود، گذرانید و در باغی زندگی می کرد که به گفته خواهرش شمارش درختان آن کار ساده ای نبوده است. سر تاسر کودکی سهراب و خواهرو برادر هایش لبریز از بوی گلهای داوودی، شب بو، زنبق و اطلسی بوده است و انعکاس این دوران زندگی با طبیعت را می توان به وضوح در اشعار سهراب مشاهده کرد.

سهراب دوران کودکیش را با نشاط و دوست داشتنی توصیف می کند. کودکی سهراب با طبیعت آمیخته بود و ارتباط نزدیکی با آن داشته است. او در 14سالگی از یک خانه پر از درخت به خانه ای نقل مکان می کند که از هیچ گل و درختی خبری نیست. در این برهه از زمان است که ارتباط او با طبیعت کم می شود اما علاقه اش افزون می گردد. بازگشت به دوران کودکی در اغلب ابیات شعر سهراب دیده می شود و این بازگشت در اشعار او انعکاس یافته است.

باغ ما در طرف سایه دانایی بود

باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه

باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آینه بود

باغ ما شاید،قوسی از دایره سبز سعادت بود

میوه کال خدا را درآن روز ،می جویدم در خواب

آب بی فلسفه می خوردم

توت بی دانش می چیدم

زندگی چیزی بود، مثل یک بارش عید، یک چنار پر سار

زندگی در آن وقت،صفی ازنور و عروسک بود

یک بغل آزادی بود، زندگی در آن وقت، حوض موسیقی بود

او در بازگشت به این دوران از روز های خوب کودکی به نیکی یاد می کند و باغ اجدادیش را به تصویر می کشد و شادی ها، شیطنت ها و بازی ها و غم های کودکیش را در قالب اشعار لطیفش نمایش می دهد. به نظر می رسد برای سهراب دوران کودکی، دوران کم تنش و کم اضطرابی است که سهراب با بازگشت به آن دوران خوب، تلاش می کند تا به غم های احتمالی روزگار بزرگسالی کمتر مجال بروز دهد.

روایت است که سهراب برای خودش عروسکی داشت که لابلای گل های باغ پدری با آن بازی می کرد. بازی با عروسک یک پسر، معمولاً از سوی خانواده ها منع می شود و این تمایل وجود دارد که پسر با اسباب بازی های پسرانه بازی کند که این تمایل در شکل افراطی خود منجر به کلیشه سازی جنسیتی می شود که گاهی مانع رشد کودک است اما این موضوع در مورد سهراب وجود نداشته و این کلیشه سازی جنسیتی در او ایجاد نشده تا روح لطیف او پرورش بیابد. این موضوع در اشعار سهراب نیز انعکاس می یابد به طوریکه در شعرهای سهراب عمدتاٌ تصاویر زنانه ای از طبیعت به تصویر کشیده می شود و این حالت تا آخرین اشعارش ادامه می یابد و



خرید و دانلود مقاله درباره زندگی نامه سهراب سپهری


تحقیق درباره سهراب سپهری 29 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

مقدمه:

روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند.

اما روشنی گل ،به روشنی زندگی،خیره کننده و گاه کور کننده است.به رنگها،پهنه ها و فضاهایی پخش می شود و در چشمان هنرمند پاشیده می شود.دلهره ی او را صد چندان میکند،قلم مویش را می لرزاند و گاه به زانویش در می آورد.در ساعات آخر زندگیش ون گک فقط خورشید می دید.خورشید و آفتاب گردان و زمین و زمان دور(چرخش)سرش چرخید و سرانجام روشنی خیره کننده ی زندگی او را از پای درآورد. این کشمکشها بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد.زندگی به اندازه ای فراوان و گوناگون و بی کران است که نمی توان آن را باز نمود.رنج و درد و کشمکش از همین جا آغاز می شود و به همین جا نیز پایان می یابد.اصل دیدن است و چگونه دیدن .همه ی مکتبهای هنری نیز سرانجام به این اصل باز می گردد.زیرا نقاش می کوشد که ببیند و بیشتر و بهتر ببیند.این قشنگی هرگز فرو نمی نشیند زیرا زندگی بی کران و ریشه های دید بیبشمار است.تا کجا این دید می تواند یک جانبه و بی پروا باشد و آیا میان دیوانگی مرزی هست؟به سختی می توان پاسخ داد.مرزی نبوده و نیست.مرز خود مائیم،قراردادهای ماست،اگر نه همه چیز در هم می آیند و خدا می داند آیا واقعیت همین آشفتگیهاست یا نظم های بظاهر خردمندانه. پرده ای ما را از دیدن باز میدارد.بی گمان پرده ای هست .همیشه.اینشتاین این را می گفت.و پیش از او عارفان ما.(هست از پس پرده گفتگوی من و تو ...)برداشتن این پرده یا پس زدن آن کاری است دشوار و پر خطر.همه از آن می هراسند زیرا آدمی برای آسوده زیستن خوش دارد قالبها و حدودی برای خویش بسازد.رستن از این قالبها کاری است از نوع کار «پرومته» .هر هنرمند واقعی ،پرومته ای است که شاید خود نداند.با قراردادها در می آویزد و همیشه آن را می خواهد ببیند...

فصل اول:

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری................................................. 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری............................................... 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی دوم شعر سپهری.............................…….............. 8

تحلیل زائد در شعر سپهری.............................................................................. 12

شعر«حرفی»و نه «ساختاری»سپهری...........................................................……….. 12

شعر سپهری واجد «جوهر شعری»و «بیان خاص»و«جهان بینی»........................... 13

شعر سپهری فاقد اصل «ساخت»..................................................................... 13

اشعار سپهری مستعد حرف............................................................................... 14

«ادراک»واژه ی کلیدی جهان بینی سپهری.......................................................... 14

خدا دیگر واژه ی شعر سپهری............................................................................ 14

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری

اشعار سپهری فاقد استقلال ،به اعتبار «ساخت» و «فضا» ست.اما در عین حال نیز در شعر او نمی توان به دنبال تنوع موضوع گشت.چون او یک شاعر واقعی است و خود متوجه ،نه به چیزهای مجرد و موضوعهای منفرد و منحصر.او موقعیت آرمانی در جهان را می جوید و با نگاهی روان و گردان ،که از سرچشمه پنهان ذهن و خیال او جاری می شود در مسیرهای مختلف به راه می افتد و به دنبال تازگیها به قصد تازه بینی ها و نامگذاریهای نو می رود.او جز تماشاگر خود و جهان خود نیست.و جز خود را در شعر خود تعقیب می کند.و این پشتوانه ی فرهنگی و ذهنیت خاص و حساسیت تاریخی اوست که در لحظه ی آفرینش چون خونی در رگها شعر او بر پله ی ویژه ی خویش می نشاند. و نگاه روزگار را که مجاز حقیقت داوری انسان هنر شناس است،متوجه او می کند.و از همین روست که شاعرانی از این دست دوره ها ی مختلف شعری دارند و این ادوار از دوره ی ابتدایی تا دوره ی جستجو و از دوره ی جستجو تا دوره ی یافتن خط فکری شخص و زبان شعری مختص ،امتداد می یابد.

و سرانجام چه از نظر فکر و چه از لحاظ زبان به مرتبه ای می رسد که شعر او بی امضاء نیز شناخته می شود.منتهای مراتب اینکه برخی از اینان دوره های سپهری بیشتری دارند و به عبارت دیگر ،سیر تدریجی فکر و زبان شعر آنان .مشخص تر است.مثل نیما و شاهد و سپهری و ...»

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری

دوره ی نخست که شامل چهار مجموعه ی اولین اوست:یعنی «مرگ رنگ»،«زندگی خوابها».«آوار آفتاب» و «شرق اندوه»، و دوره ی دوم که چهار مجموعه ی آخرین او را شامل می شود:«صدای پای آب»،«مسافر»،«حجم سبز» و «ما هیچ ما نگاه» با این تفاوت آشکار که در دوره ی اول و دوم ،هر مجموعه در حدود خود نسبت به مجموعه ی قبلی ،تشخص بیشتری می یابد.و این پس از طی مراحل مقدماتی تا چهل سالگی اوست که «صدای پای آب» را می شنود.

صدای پای پری شعرش را ،که چهار مرحله ی اولین همراه شاعر پیش آمده است بی آنکه (جز گهگاه)سیمایش را ببیند و صدایش را بشنود.اما این مراحل چیست و چگونه در نور دیده شده است. باید گفت:

1.سپهری تا مرز شنیدن«صدای پای آب»خاصه در کتاب«مرگ رنگ» و «شرق اندوه» که شامل شعر های موزون اوست،گذشته از قوافی دو به دو چار پاره ها که خود جزو لاینفک قالب این نوع شعر است:

رخنه ای نیست در این تاریکی



خرید و دانلود  تحقیق درباره سهراب سپهری 29 ص


تحقیق درباره سهراب سپهری 29 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

مقدمه:

روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند.

اما روشنی گل ،به روشنی زندگی،خیره کننده و گاه کور کننده است.به رنگها،پهنه ها و فضاهایی پخش می شود و در چشمان هنرمند پاشیده می شود.دلهره ی او را صد چندان میکند،قلم مویش را می لرزاند و گاه به زانویش در می آورد.در ساعات آخر زندگیش ون گک فقط خورشید می دید.خورشید و آفتاب گردان و زمین و زمان دور(چرخش)سرش چرخید و سرانجام روشنی خیره کننده ی زندگی او را از پای درآورد. این کشمکشها بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد.زندگی به اندازه ای فراوان و گوناگون و بی کران است که نمی توان آن را باز نمود.رنج و درد و کشمکش از همین جا آغاز می شود و به همین جا نیز پایان می یابد.اصل دیدن است و چگونه دیدن .همه ی مکتبهای هنری نیز سرانجام به این اصل باز می گردد.زیرا نقاش می کوشد که ببیند و بیشتر و بهتر ببیند.این قشنگی هرگز فرو نمی نشیند زیرا زندگی بی کران و ریشه های دید بیبشمار است.تا کجا این دید می تواند یک جانبه و بی پروا باشد و آیا میان دیوانگی مرزی هست؟به سختی می توان پاسخ داد.مرزی نبوده و نیست.مرز خود مائیم،قراردادهای ماست،اگر نه همه چیز در هم می آیند و خدا می داند آیا واقعیت همین آشفتگیهاست یا نظم های بظاهر خردمندانه. پرده ای ما را از دیدن باز میدارد.بی گمان پرده ای هست .همیشه.اینشتاین این را می گفت.و پیش از او عارفان ما.(هست از پس پرده گفتگوی من و تو ...)برداشتن این پرده یا پس زدن آن کاری است دشوار و پر خطر.همه از آن می هراسند زیرا آدمی برای آسوده زیستن خوش دارد قالبها و حدودی برای خویش بسازد.رستن از این قالبها کاری است از نوع کار «پرومته» .هر هنرمند واقعی ،پرومته ای است که شاید خود نداند.با قراردادها در می آویزد و همیشه آن را می خواهد ببیند...

فصل اول:

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری................................................. 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری............................................... 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی دوم شعر سپهری.............................…….............. 8

تحلیل زائد در شعر سپهری.............................................................................. 12

شعر«حرفی»و نه «ساختاری»سپهری...........................................................……….. 12

شعر سپهری واجد «جوهر شعری»و «بیان خاص»و«جهان بینی»........................... 13

شعر سپهری فاقد اصل «ساخت»..................................................................... 13

اشعار سپهری مستعد حرف............................................................................... 14

«ادراک»واژه ی کلیدی جهان بینی سپهری.......................................................... 14

خدا دیگر واژه ی شعر سپهری............................................................................ 14

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری

اشعار سپهری فاقد استقلال ،به اعتبار «ساخت» و «فضا» ست.اما در عین حال نیز در شعر او نمی توان به دنبال تنوع موضوع گشت.چون او یک شاعر واقعی است و خود متوجه ،نه به چیزهای مجرد و موضوعهای منفرد و منحصر.او موقعیت آرمانی در جهان را می جوید و با نگاهی روان و گردان ،که از سرچشمه پنهان ذهن و خیال او جاری می شود در مسیرهای مختلف به راه می افتد و به دنبال تازگیها به قصد تازه بینی ها و نامگذاریهای نو می رود.او جز تماشاگر خود و جهان خود نیست.و جز خود را در شعر خود تعقیب می کند.و این پشتوانه ی فرهنگی و ذهنیت خاص و حساسیت تاریخی اوست که در لحظه ی آفرینش چون خونی در رگها شعر او بر پله ی ویژه ی خویش می نشاند. و نگاه روزگار را که مجاز حقیقت داوری انسان هنر شناس است،متوجه او می کند.و از همین روست که شاعرانی از این دست دوره ها ی مختلف شعری دارند و این ادوار از دوره ی ابتدایی تا دوره ی جستجو و از دوره ی جستجو تا دوره ی یافتن خط فکری شخص و زبان شعری مختص ،امتداد می یابد.

و سرانجام چه از نظر فکر و چه از لحاظ زبان به مرتبه ای می رسد که شعر او بی امضاء نیز شناخته می شود.منتهای مراتب اینکه برخی از اینان دوره های سپهری بیشتری دارند و به عبارت دیگر ،سیر تدریجی فکر و زبان شعر آنان .مشخص تر است.مثل نیما و شاهد و سپهری و ...»

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری

دوره ی نخست که شامل چهار مجموعه ی اولین اوست:یعنی «مرگ رنگ»،«زندگی خوابها».«آوار آفتاب» و «شرق اندوه»، و دوره ی دوم که چهار مجموعه ی آخرین او را شامل می شود:«صدای پای آب»،«مسافر»،«حجم سبز» و «ما هیچ ما نگاه» با این تفاوت آشکار که در دوره ی اول و دوم ،هر مجموعه در حدود خود نسبت به مجموعه ی قبلی ،تشخص بیشتری می یابد.و این پس از طی مراحل مقدماتی تا چهل سالگی اوست که «صدای پای آب» را می شنود.

صدای پای پری شعرش را ،که چهار مرحله ی اولین همراه شاعر پیش آمده است بی آنکه (جز گهگاه)سیمایش را ببیند و صدایش را بشنود.اما این مراحل چیست و چگونه در نور دیده شده است. باید گفت:

1.سپهری تا مرز شنیدن«صدای پای آب»خاصه در کتاب«مرگ رنگ» و «شرق اندوه» که شامل شعر های موزون اوست،گذشته از قوافی دو به دو چار پاره ها که خود جزو لاینفک قالب این نوع شعر است:

رخنه ای نیست در این تاریکی



خرید و دانلود  تحقیق درباره سهراب سپهری 29 ص