لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
چکیده
جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی کار و کــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.
رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی کشورها را به بخشی از شبکه جهانی تولید وتجارت تبدیل کرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است که پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا کند. دراین جریان، کشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شرکتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می کنند. در این مقاله، بخشی از این ترفندها و بازیگریها موردبررسی قرار گرفته است.
مقدمه
واژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می کنند. با نگرشی سطحی ممکن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنائی و واقعیت کاربردی و ابزاری که منعکس می کنند با هم تفاوت دارند. در بـرگردان اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل کند که جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر که هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره ندارد جز اینکه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال کشورها و به حال جامعه بشری، سازگار کند و باطیب خاطر و اراده آزاد به مقتضیات آن گردن نهد.
در برگردان دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است که به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینکه: جهانی سازی طرحی است که توسط کشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریکا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای عالم است. آمریکا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم را در سر داشته است.
ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا در پی رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد. نیکسون پس از این حادثه مدتی انزوا پیشه کرد. در دوران انزوا و پس از آن حدود 10 جلد کتاب نوشت و تجارب سالیان دراز تصدی پست های گوناگونش از جمله پست ریاست جمهوری را در اختیار هموطنانش و در معرض قضاوت و تفسیر جهانیان قرار داد. در یکی از این کتابها تحت عنوان فراسوی صلح یا برتر از صلح که برخی صاحب نظران آن را وصیت نامه سیاسی نیکسون می نامند، دیدگاههای خود را در مورد اینکه آمریکا چگونه می تواند رهبری خود را بر جهان تحمیل کند آورده است.
طبیعت سرمایه داری سرمایه داری نظامی است گسترش طلب که همه شیوه های تولید پیش از خود را نابود می کند. این سخن تکرار فشرده ای است از تاریخ بشر در دو سه قرن اخیر. اما واقعیت این است که طی 30 سال گذشته، کارکرد نظام سرمایه داری دستخوش تحولات بنیادی بوده است. از جمله این تحولات؛ تحمیل نیازهای کاذب بر شهروندان جوامع و گرفتارشدن آنها در گرداب مخوف مصارف لوکس و غیرضروری است. آلودگی محیط زیست و معضلات اجتماعی و اقتصادی فراوان دیگر از پیامدهای ظرفیت مازاد تولید و عدم تعادل طبیعی در بازار عرضه و تقاضای واقعی است. رقابت در اقتصاد امروز موجب کاهش سود بنگاههای تولیدی شده و این موسسات برای برگشت سرمایه اولیه شان دچار مشکل هستند. نجات سرمایه این بنگاهها از خطر نابودی مستلـزم این است که بـــــازار فروش فرآورده های شان از رشد کافی برخوردار باشد تا از طریق بهره گیری از حداکثر ظرفیت تولید، فرآورده های بیشتری روانه بازار و آن را به پول تبدیل کنند، بازار فروشی که رشد چشمگیر داشته و به گونه ای مناسب جهانی شده باشد. در چنین بازاری اگرچه سود حاصل از قیمت فروش هر واحد تولید نسبتاً ناچیز است اما با فروش بیشتر، سود حاصل می تواند قابل توجه باشد. در این بازارها نه فقط رقابت بر سر قیمت اهمیت بیشتـری پیدا کرده بلکـه گونه های تـازه تری از رقابت پدید آمده است.
آمارهایی که توسط موسسات پژوهشی صاحب نام منتشر می شود حکایت از آن دارد که نه تنها در کشورهای جهان سوم،فقر و نداری روزافزون زندگی شهروندان را دچار مشکل کرده است بلکه در تمام کشورهای سرمایه داری صنعتی نیز، رشد نابرابری در توزیع درآمد و ثروت و گسترش فقر، زندگی اکثریت عظیمی از مردم را روز به روز سخت تر می کند. در چنین شرایطی شرکتهای موفق و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گذر از دامداری سنتی به دامداری صنعتی و نقش آموزش و ترویج
مقدمه :
در حال حاضر ، فعالیت های دامداری کشور در قالب دو نوع نظام دامداری صورت می گیرد :
الف) نظام دامداری سنتی و ب ) نظام دامداری صنعتی
با وجود این ، تمایز کامل این دو نظام بهره برداری به دلیل فرایند گذار کاملا میسر نیست . این در حالی است که برآوردها نشان می دهد که نظام دامداری سنتی کشور بالغ بر 70 % تولید گوشت قرمز و محصولات دامی کشور را به خود اختصاص داده است ، لذا سهم نظام دامداری صنعتی در این زمینه اندک است . بنابر این به نظر می رسد که انجام هر گونه تحول در فعالیت های دامداری کشور مستلزم اتخاذ سیاست هایی است که بتواند نظام دامداری سنتی کشور را به نحو مطلوبی تحت تاثیر قرار دهند .با گسترش دانش رسمی و فنون جدید دامداری ، نظام های محلی و دانش و فنون بومی دامداری مورد بی مهری قرارگرفتند ، غافل از آنکه دانش و فنون جدید ، شکلهای تغییر یافته ای از دانش و فنون بومی می باشند .در دهه های گذشته ، بسیاری از صاحبان علوم رسمی دامداری اعتقاد داشته اند که گذار از دامداری سنتی به دامداری نوین ، مستلزم نفی آن نیست ، بلکه به معنای تداوم و حرکت در طول آن است . به عبارت دیگر ، بسیاری از روشها و فنون دامداری نوین ، خلق الساعه نیستند ، بلکه همان روشها و فنون دامداری سنتی هستند که به طور آهسته و پیوسته ، تغییر و تکامل یافته اند .در دهه های گذشته ، بسیاری از کشورهای تحت تاثیر موفقیتها و فن آوریها قرار گرفتند که با شتاب و برداشتی تقلیدی ، تجارب ارزشمند نظام دامداری سنتی را کنار گذاشتند و به شکلهای جدیدی از نظامهای دامداری بویژه نظام دامداری صنعتی گرایش پیدا کردند . با افزایش این گرایش ، رفته رفته نظام دامداری سنتی به فراموشی سپرده شد و تضعیف گردید ولی در عوض ، نظام دامداری صنعتی گسترش یافت . اخیرا مشخص گردیده که برخی از روشها و فنون مورد استفاده در نظام دامداری صنعتی از پا یداری لازم برخوردار نیست . پس نبایستی تجدید و احیای نظام دامداری سنتی را ویران کرد ، بلکه می بایست آن را اصلاح نمود .مقایسه نظام های دامداری سنتی و صنعتی نشان میدهد که هر دو نظام از قابلیت ، توانمندی و محدودیت هایی برخوردارند ، لذا رهیافت بدیل و پایدار در راستای تولید سالم و بیشتر ، طراحی یک نظام دامداری ارگانیک و استفاده از توانمندیها و قابلیتهای هر دو نظام و رفع محدودیتهای آنها می باشد .
مقایسه دو نظام دامداری سنتی و صنعتی :
فرایند تولید دامداری ها به تدریج به سمت صنعتی شدن پیش می رود ، بیش از ۷۰% درصد شیر و گوشت مورد نیاز کشور را دامداری های سنتی و خرد روستایی تأمین می کنند و سهم دامداریهای صنعتی کمتر از ۳۰% درصد است.
در حال حاضر۵۳ میلیون گوسفند، ۲۶ میلیون بز و بزغاله و حدود۵/۵ میلیون گاو، گاومیش و شتر جمعیت دامهای سبک و سنگین کشور را تشکیل می دهند.دامداری سنتی از حداقل امکانات و تجهیزات برخوردار است و در این شیوه نگاه بهره بردار، نگاه معیشتی به دام است.
در دامداری های سنتی، سرمایه گذاری فقط در دام است و ریسک سرمایه گذاری در سنتی ها پایین تر از دامداری های صنعتی است، در دامداری های صنعتی با توجه به این که دام به صورت متمرکز پرورش داده می شود، آسیب پذیری بیشتر است و رعایت یک سری اصول و فنون و دانش را می طلبد که این خود از موانع رشد دامداری های صنعتی است.
در خصوص دلایل بروز روند کند تبدیل دامداریهای سنتی به صنعتی می توان گفت : در واحدهای صنعتی چون دام با یک منظور خاص نگهداری می شود، دانش فنی از جهات مدیریت، تغذیه و بحثهای اصلاح نژاد دام از اصول کار است؛ زیرا اگر نیاز دام از این حیث تأمین نشود قطعاً نمی توان بازده تولید مورد انتظار را پاسخگو باشد. از سوی دیگر چون پرورش دام این واحدهای صنعتی به صورت متمرکز است، بروز هر عارضه ممکن است خسارات سنگینی ایجاد کند، بنابراین حضور دامپزشک در این دامداری ها ضروری است و دامدار باید از نظر اطلاعات فنی و بخصوص مدیریت در سطح بالایی باشد .
ارتقای سطح آگاهی بهره برداران به نوع دام و کاری که انجام می دهند، برگزاری دوره های آموزشی، اعمال سیاستهای حمایتی چون تأمین مصالح ساختمانی در گذشته و اعطای تسهیلات بانکی را از جمله سیاستها و حمایتهای دولت برای تبدیل دامداری های سنتی به صنعتی می باشد.
در مقایسه قیمت تمام شده محصولات دامی در دو روش سنتی و صنعتی می توان گفت: در دامداریهای سنتی چون نگاه تولید، معیشتی و خانوادگی است، هزینه های نیروی انسانی را لحاظ نمی کنند و تصور اذهان بر این است که قیمت تمام شده نسبت به دامداری های صنعتی پایین تر است، اما اگر بازده تولید و میزان خروجی محصولات در کنار هم قرار بگیرد، خلاف این اثبات خواهد شد.به طور مثال یک گوساله بومی در یک دامداری سنتی طی یک دوره شیردهی دو تن شیر می دهد، اما تولید یک گاو اصیل در دامداری صنعتی۸تن شیر است.
در دام سبک همچنین تصوراتی وجود دارد و به اعتقاد سنتی ها با تأمین علوفه از مراتع، قیمت تمام شده گوشت نسبت به واحدهای صنعتی پایین تر است اما این که دامدار برای رسیدن به مرتع باید چه هزینه ای را متقبل شود، محاسبه نمی شود.با وجود تمام این مسایل دولت هیچ اصراری بر تجمیع دامداری های سنتی و تبدیل آنها به صنعتی ندارد و لزومی برای انجام این کار نمی بیند، زیرا سالهاست روستایی با دامداری عجین شده است. اما مقتضیات تولید و لزوم افزایش بهره وری، بهره بردار را به سمت بهینه سازی فرایند تولید هدایت می کند و روستاییان چاره ای جز تن دادن به بهینه سازی فرایند تولید ندارند
به راستی دامپروری ما در دنیا از چه جایگاهی برخوردار است ؟
به راستی دامپروری ما در دنیا از چه جایگاهی برخوردار است ؟ چرا با تلاش های فرا گیر صورت گرفته باز میانگین تولید گاوهای اصیل ما با گاوهای موجود در کشورهای غربی تفاوت بسیار دارد ؟ آیا اشکال کار از ناحیه مدیریت و به کار گرفتن اصول علمی در دامپروری های ماست ؟آیا توان ژنتیکی گاوهای ما بیش از این نیست ؟ آیا فن آوری های مورد استفاده در غرب با امکانات ما تفاوت زیاد دارد ؟ و در آخر آیا عقب ماندگی ما تنها به عوامل ذکر شده در بالا خلاصه می شود ؟
در حالی این سوالات را مطرح می کنیم که میانگین تولید سالیانه گاوهای اصیل هلشتاین در ایران حدود 7 الی 8 تن می باشد در حالی که در آمریکا 12 تن است .
طبق مشاهدات صورت گرفته از گاوداری های آمریکا به وضوح مشخص است که اختلاف سطح صنعت دامپروری آنها با ما بسیارکمتر از اختلاف سطح تولید موجود است . فن آوری های مورد استفاده آنها نیز درحد واحدهای بزرگ صنعتی ماست. پس راز این اختلاف در چه می تواند باشد ؟
تقسیم بندی سه گانه از نظام ترویج :
1- نظام ترویج دولتی :
فعالیتهای ترویج در کشور های جهان سوم عمدتا از طریق نظام ترویج دولتی انجام می گیرد چرا که این فعالیت ها هزینه بر هستند و بخش خصوصی جز برخی سازمان های زیست محیطی تمایلی به سرمایه گذاری در آن را ندارند .در این نظام سیاست ها ، استراتژی ها و اهداف ترویج توسط دولت انجام می پذیرد . در این نظام عاملین اجرائی از پیکره دولت برگزیده می شوند و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .docx :
رد شدن نظریه خلق الساعه
لویی پاستور دانشمند ، پزشک ، شیمیدان ، زیست شناس و باکتری شناس بزرگ فرانسوی در دهکده ی دل (Dole) ناحیه ی ژورا زاده شد .
او در دوران کودکی هیچگونه هوش زیادی از خود نشان نمی داد ولی بسیار کوشا و بردبار بود. به خاطر اینکه از استادان خود پرسش های شگفت آوری می کرد ، از گروه شاگردان نخبه و ارزنده به شمار می رفت .
پاستور در جهان به پدر میکروبیولوژی (میکروب شناسی) مشهور است . نام او در میان اندیشمندان و نیکوکاران جهان ،همیشه به یادگار خواهد ماند .
آزمایشهای مشهور پاستور که منجر به باطل شدن نظریه خلق الساعه شدند :
آزمایش اول :
/
پاستور لوله ای شیشه ای برگزید و درون آن مقداری پنبه قرار داد . سپس با کمک تلمبه ای ، مقداری هوا به درون لوله کشید . سطحی از پنبه که هوا از آنجا وارد لوله می شد ، رفته رفته رو به تیرگی گذاشت تا اینکه به کلی سیاه شد .
پاستور این پنبه را در مخلوطی از اتر و الکل وارد ساخت و آنچه را که در ته محلول رسوب کرده بود زیر میکروسکوپ ساده ی خود بررسی کرد .
در این بررسی مشاهده کرد که ذره های گوناگون گرد و غبار ،گرده های گل ها ، باکتری ها ی فراوان ، هاگهای گوناگون و حتی تارهای پشم در رسوب وجود دارد .
/
پاستور از نخستین آزمایش خود نتیجه گرفت :
هوا میکروب های فراوان دارد .
آزمایش دوم :
پاستور مقداری آبگوشت که در آن گوشت بدون چربی پخته و آب وجود داشت و محیط غذایی مناسبی برای میکروب ها به شمار می رفت را در شیشه ی دهانه بازی ریخت و آن را در مجاورت هوا قرار داد . پس از چند روز آبگوشت گندیده شد . او آبگوشت گندیده را زیر میکروسکوپ ساده ی خود نگاه کرد و آن را پر از میکروب یافت .
/
پاستور برای اینکه اطمینان حاصل کند که میکروب های هوا سبب گندیدگی آبگوشت شده اند ، مقداری از آبگوشت تازه را در شیشه ی دهانه باریکی ریخت و پس از جوشاندن ، دهانه ی شیشه را گرما داد تا گداخته شد و با این کار دهانه ی آن را بست .
/
این آبگوشت مدت ها بدون آنکه گندیده شود ، همچنان سالم باقی ماند . پاستور از این آزمایش نتیجه گرفت :
جوشاندن آبگوشت ، میکروبهای هوا را که عامل گندیدن آبگوشت هستند ،
از بین می برد .
آزمایش سوم :
پاستور برای یافتن اطمینان بیشتر از اینکه میکروب های هوا سبب آلوده شدن آبگوشت شده اند ، یک بالون انتخاب کرد و در آن آبگوشت ریخت و جوشاند . سپس ظرف و آبگوشت جوشیده ی درون آن را توسط یک لوله ی خمیده ، در معرض هوا قرار داد .مدت ها گذشت و فسادی حاصل نشد . در این آزمایش ، لوله ی خمیده ، مانع ورود میکروب های زنده ی هوا به درون آبگوشت شده بود .
/
سپس پاستور با خم کردن ظرف ، مقداری از آبگوشت را وارد لوله ی خمیده ی متصل به ظرف آبگوشت کرد . سپس این آبگوشت موجود در لوله را با خم کردن مجدد ظرف ، به ظرف آبگوشت برگرداند . پس از مدتی آثار فساد و گندیدگی در آبگوشت ظاهر شد .
پاستور نتیجه گرفت :
آبگوشت خودبخود گندیده نمی شود ، بلکه میکروبهایی که در ناحیه خمیده لوله قرار داشته اند باعث گندیدن آبگوشت شده اند .
مقاومت مخالفان پاستور :
معتقدین به خلق الساعه به آزمایشهای پاستور این ایراد را وارد کردند که :
گرما دادن آبگوشت شرایط محیطی لازم برای خلق الساعه را از بین می برد . و اگر گرما وجود نداشته باشد ، حتما همه ی میکروب ها به وجود خواهند آمد .
پاستور برای رفع این ایراد آزمایشی دیگر انجام داد که به آزمایش چهارم پاستور مشهور است . با این آزمایش دیگر شکی باقی نماند که نظریه خلق الساعه باطل است .
آزمایش چهارم :
پاستور ظرفی شیشه ای مطابق شکل تهیه کرد . این ظرف را قبلا گرما داد تا بدون میکروب شود . سپس دهانه ی بالایی آن را از پنبه ی استریل (بدون میکروب) پر کرد . نوک تیز لوله و پهلوی شیشه را با الکل پاک کرد و پوست گردن اسبی را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساسترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.بعثت پیغمبر درست درسن چهل سالگى حضرت انجام گرفت . پیشتر گفتیم که پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیک وحى بر وى نازل نشده بود. قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مىداشت ، ولى مامور نبود که آن را به آگاهى خلق هم برساند.
میان مردم قریش و ساکنان مکه رم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا درنقطه خلوتى مىگذرانیدند.درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشهگیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.
نخستین فرد قریش که این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبر اکرم بود که چون ماه رمضان فرا مىرسید، به پاى کوه حراء مىرفت، و مستمندان را که از آنجا مىگذشتند، یا به آنجا مىرفتند، طعام مىکرد.
به طورى که تواریخ اسلام گواهى مىدهد،پیغمبر نیرپیش از بعثتبه عادت مردان قریش، بارها این رسم رامعمول مىداشت. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مىگرفت، و به نقطه خلوتى مىرفت، و به تفکر و تامل مىپرداخت.
پیغمبر حتى در زمانى که کودک خردسالى بود، و در قبیله بنیاسد تحت مراقبت دایه خود «حلیمه» قرار داشت نیز باز بازى کردن با بچهها دورى مىگزید و به کوه حراء مىآمد و به فکر فرو مىرفت. بنابراین انس وى به «کوه حراء» بىسابقه نبود.
در مدتى که بعدها در «حراء» به سر مىبرد،غذایش نان «کعک» و زیتون بود، وچون به اتمام مىرسید، به خانه بازمىگشت، تجدید قوت مىکرد. گاهى هم همسرش خدیجه باریش غذا مىفرستاد. غذائى که در آن زمانها مصرف مىشد، مختصرو ساده بود.
پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یک ماه در حرا به سر مىبرد، و چون روز آخر باز مىگشت، نخستخانه خدا را هفت دور طواف مىکرد، سپس به خانه مىرفت.
کوه حراء امروز در حجازبه مناسبت این که محل بعثت پیغمبر بوده است، «جبل النور» یعنى کوه نور خوانده مىشود. حراء در شمال شهر مکه واقع است، و امروز تقریبا درآخر شهر در کنارجاده به خوبى دیده مىشود. کوههاى حومه مکه اغلب بهم پیوسته است و از سمتشمال تا حدود بندر «جده» واقع در 70 کیلومترى مکه و کنار دریاى سرخ امتداد دارد.
این سلسله جبال که از یک سو به صحراى «عرفات» و سرزمین «منا» وشهر «طائف» و از سوى دیگر به طرف «مدینه» کشیده شده است، با درههاى و بیابانهاى خشک و سوزان و آفتاب طاقتفرساى خود شاید بهترین نقطهاى است که آدمى را در اندیشه عمیق خودشناسى و خداشناسى و دورى از تعلقات جسمانى و تعینات صورى و مادى فرو مىبرد.
کوه حراء بلندترین کوههاى اطراف مکه است، و جدا از کوههاى دیگر به نحو بارزى سر به آسمان کشیده و خودنمائى مىکند. هرچه بیننده به آن نزدیکتر مىشود، مهابت و جلوه کوه بیشتر مىگردد. از ان بلندى د زمان خود پیغمبر قسمتى از خانههاى مکه پیدا بود، و امروز قسمت زیادترى از شهر مکه پیداست. قله کوه نیز درپشتبامها و از توى اطاقهاى بعضى از طبقات ساختمانهاى مکه به خوبى پیدا است.
«غار حراء» که در قله کوه قرار دارد، بسیار کوچک و ساده است. در حقیقت غار نیست، تخته سنگى عضیم به روى دو صخره بزرگترى غلتخورده و بدین گونه تشکیل غار حراء داده است. دهنه غار حراء داده است. دهنه غار به قدیر است که انسان مىتواند وارد و خارج شود. کف آن هم بیش از یک متر و نیم براى نمازگزاردن جا دارد.
غار حراء جائى نبوده که هرکس میل رفتن به آنجا کند، و محلى نیست که انسان بخواهد به آسانى در آن بیاساید . فقط یک چیز براى افراد دوراندیش در آنجا به خوبى به چشم مىخورد، و آن مشاهده کتاب بزرگ آفرینش و قدرت لایزال خداوند بى زوال است که درهمه جاى آن نقطه حساس پرتوافکنده وآسمان و زمین رابه نحو محسوسى آرایش داده است!براساس تحقیقى که ما نمودهایم پیغمبر مانند جدش عبدالمطلب در پاى کوه حراء فىالمثل در خیمه به سر مىبرده و رهگذران را پذیرائى مىکرده و فقط گاهگاهى به قله کوه مىرفته و به تماشاى جمال آفرینش مىپرداخته است که از جمله لحظه نزول وحى، در روز 27 ماه رجب بوده است.
به طورى که قبلا یادآور شدیم، پیغمبر قبل از بعثت هم حالاتى روحانى داشته و تحت مراقبت روحالقدس گاهى تراوشاتى غیبى مىدیده و اسرارى بر آن حضرت مکشوف مىشده است. هنگامى که پانزده سال بیش نداشت، گاهى صدائى مىشنید، ولى کسى را نمىدید.
هفتسال متوالى بود که نور مخصوصى مىدید و تقریبا شش سال مىگذشت که زمزمهاى ازپیغمبر مىشنید،ولى درست نمىدانست موضوع چیست؟
چون ازن اخبار را براى همسرش خدیجه بازگو مىکرد، خدیجه مىگفت: « تو که مردى امین و راستگو و بردبار هستى و دادرس مظلومانى و طرفدار حق و عدالت هستى و قلبى رؤوف و خوئى پسندیده دارى و در مهماننوازى و تحکیم پیوند خویشاوندى سعى بلیغ مبذول مىدارى، اگر مقامى عالى در انتظارت باشد، جاى شگفتى نیست.
هنگامى که به سن سى وهفتسالگى میل به گوشه گیرى و انزواىازخلق پیدا کرد، چندین بار در عالم خواب، سروش غیبى، سخنانى به گوشش سرود، و او را از اسرار تازهاى آگاه ساخت، بعدها نیز در پاى کوه حراء و میان راههاى مکه بارها منادى حق بر او بانگ زد. در هر نوبت صدا را مىشنید ولى صاحب صدا را نمى دید!
در یکى از روزها که در دامنه کوه حراء گوسفندان عمویش ابوطالب را مىچرانید، شنید کسى از نزدیک او را صدا مىزند و مىگوید: یا رسول الله ! ولى به هرجا نگریست کسى را ندید . چون به خانه آمد و موضوع را به خدیجه اطلاع داد ، خدیجه گفت: امیدوارم چنین باشد.
روز بیست وهفتم ماه رجب محمد بن عبدالله مرد محبوب مکه و چهره درخشان بنى هاشم در غار حراء آرمیده بود و مانند اوقات دیگر از آن بلندى به زمین و زمان و ایام و دوران و جهان و جهانیان مىاندیشید.مىاندیشید که خداى جهان جامعه انسانى را به عنوان شاهکار بزرگ خلقت و نمونه اعلاى آفرینش خلق نمده و همه گونه لیاقت و استعداد را براى ترقى و تعالى به او داده است. همه چیز را برایش فراهم نموده تا او در سیر کمالیخودنانى به کف آرد و به غفلت نخورد. ولى مگر افراد بشر به خصوص ملت عقب مانده و سرگردان عرب و بالاخص افراد خوشگذران و مال دوست و مالدار قریش در این اندیشهها هستند؟ آنها جز به مال و ثروت خود و عیش و نوش و سود و نزول ثروت خود به چیزى نمىاندیشند. شراب و شاهد و ثروت و درآمد، ربا و استثمار مردم نگونبخت و نیازمند، تنها اندیشهاى است که آنها رد سر مىپرورانند...
اینک «او» درست چهل سال پرحادثه را پشتسر نهاده است. تجربه زندگى و پختگى فکر و ارادهاش و استحکام قدرت تعقلش به سرحد کمال رسیده، و از هر نظر براى انجام مسئولیتبزرگ پیغمبرى آماده است. آیا در تمام قلمرو عربستان و دنیاى آن روز جز او چه کسى بود که از جانب خداوند عالم شایستگى رهبرى خلق را داشته باشد.
رهبرى که سرآمد رهبران بزرگ و گذشته جامعه انسانى باشد، و انسانهاى شرافتمند بر شخصیت ذاتى و ربیتخانوادگى و سوابق درخشان و ملکات فاضله و صفات پسندیده او صحه بگذارند؟ او نوه ابراهیم بتشکن خلیل خدا و اسماعیل ذبیح و فرزند هاشم سید و سرور عرب و نوه عبدالمطلب، بزرگ و داناى قریش است. پدر در پدر و مادر در مادر شکوفان و درخشان و فروزان است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 61 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بسم الله الرحمن الرحیم
جهانی شدن اسلام
اعزام سفیران
با انعقاد پیمان حدیبیه پس از نوزده سال کشمکش با اعراب متعصب و لجوج فرصتی فراهم شد که رسول خدا رسالت جهانی خود را با ارسال نامه هایی برای روسا سلاطین و شخصیتهای برجسته معنوی و سیاسی وقت در اقصی نقاط دنیا آغاز کند.
پیامبر شش نفر از ورزیده ترین نیروهای خود را با نامه هایی به عنوان سفیران هدایت در یک روز مشخص به سرزمینهای ایران مصر حبشه بحرین و حیره اردن اعزام کرد.
ایران
در آن روزگار ، جهان در قبضه قدرت دو امپراتوری بزرگ ایران و روم بود که ستیز ونزاع ودرگیری اززمان هخامنشیان تا دوران ساسانیان میان آن دو به کرار به وقوع می پیوست . عراق ،یمن و بخشی ازآسیای صغیر از مستعمرات دولت ایران بود