لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شناخت الکل
1- الکل و انواع آن
از نظر علم شیمى هر مادهاى که در فرمول شیمیایى آن عاملهیدروکسیل (-OH) وجود داشته باشد، یک الکل محسوب مىشود.الکل از مشتقات هیدروکربن هاست که در آنها هرمولکول، ترکیبى ازچند اتم هیدروژن و کربن مىباشد. نهایت، یک عامل (OH) جانشینیک اتم هیدروژن مىگردد. و بنابر تعداد عامل (OH) ، الکلها را یک یاچند ظرفیت مىگویند. (1) الکل انواع زیادى دارد که ذیلا به برخى ازآنها اشاره مىکنیم:
الف) الکل متیلیک
سادهترین الکلها، الکل متیلیک (2) است که مبناى الکلهاى یکظرفیتى مىباشد. الکل متیلیک از تقطیر چوب به دست مىآید و ازاین رو به آن عرق چوب نیز مىگویند. این ماده مایعى استبى رنگکه در 66 درجه سانتى گراد مىجوشد، با شعله کمى آبى رنگمىسوزد و چون با آب مخلوط گردد، تقلیل حجم یافته و تولیدحرارت مىکند.
الکل متیلیک، در صنایع رنگسازى کاربرد دارد. به علاوه سمىاست قوى که با شرب 8 تا 10 گرم آن اختلالات هاضمه و اغلبکورى دست داده و تلف مىکند. (3) .
پس از الکل متیلیک یا متانول بقیه الکلهاى یک ظرفیتى یا یکعاملى را به الکلهاى نوع اول، دوم و سوم طبقهبندى مىکنند. (4) اتانول که موضوع بحث ماست، در زمره الکلهاى نوع اول است.هم چنین الکلهاى دو ظرفیتى و سه ظرفیتى و ... نیز وجود دارد کهمىتوان از ضدیخ به عنوان الکل دو ظرفیتى (یا الکل دو عاملىاشباع) و گلیسیرین به عنوان الکل سه ظرفیتى (یا الکل سه عاملىاشباع) نام برد. (5) .
ب) الکل اتیلیک
اگر واژه الکل بدون هیچ پسوند یا پیشوندى به کار رود، مقصود الکلاتیلیک یا اتانول (6) است که معروفترین انواع الکل مىباشد. در آیندهخواهیم دید که الکل اتیلیک در صنایع گوناگون و در زندگى روز مرهمردم، کاربرد زیادى دارد.
چنان که در مقدمه اشاره شد، موضوع بحث ما در این نوشتارمنحصرا الکل اتیلیک یا اتانول است. و هر کجا در این رساله، واژهالکل را بدون افزودن کلمه دیگر به کار بریم مقصودمان همین نوعالکل مىباشد.
اتانول به طور طبیعى و به مقدار بسیار کم در نان (5/0 درصد)،مغزانسان و گیاهان وجود دارد. علاوه بر مخمر (7) و بعضى باکترىها،بدن انسان نیز مقدار چشمگیرى الکل تولید مىکند. در اکثر موارد،تمام این تولید، مربوط به میکروبهاى موجود در روده انسانمىباشد. براى آشنایى بیش تر با این ماده، به تبیین اوصاف الکل وآثار ظاهرى الکل برجسم و روان آدمى مىپردازیم.
2 - ویژگىهاى الکل و آثار آن
الکل اتیلیک در 3/78 درجه سانتى گراد به جوش مىآید و در114-درجه ذوب مىشود. الکل مطلق، آب گونهاى استبىرنگ وزود آتشگیر، با بویى ویژه، در برودت زیاد ابتدا قوام آمده و سپسمانند شیشه منجمد مىگردد. (8) .
الکل برخلاف پندار بعضى، اثر تحریکى بر اعضاى بدن ندارد،بلکه اثر آن تخدیر یعنى تضعیف فعالیتهاى بدن و کاستن از دقت درانجام رفتارهاى گوناگون است. در کتابهاى علمى نیز، الکل را درردیف تخدیر کنندهها هم چون اتر و غیره مىآورند. یکى ازدانشمندان در این زمینه مىگوید: «این واقعیت که افراد تحت تاثیرالکل، خجالتشان از بین مىرود و زیاد حرف مىزنند، به علت اثرتحریکى الکل بر مغز نیست، بلکه به دلیل از بین رفتن کنترلى است کهمراکز عالى مغز در میانهروى و اعتدال شخص از خود انجاممىدهند.» (9) .
به هر حال، تمامى مشروبات الکلى، حاوى مقدارى الکلمىباشند و هرگونه آثار تخدیرى که از مشروبات الکلى بروز مىکندمربوط به وجود این ماده در آن هاست. میزان این تخدیر که ما از آن به«مستى» تعبیر مىکنیم بستگى به درصد الکل موجود در این گونهمشروبات دارد. چنان چه شخص مقدارى الکل بنوشد، قریب 15 آنفورا به وسیله جدار معده داخل در خون و بقیه در امعاء واردمىگردد. مقدارى هم ممکن استبه وسیله ریتین یا با ادرار خارجشود. ولى قسمت اعظم آن در هر حال در بدن مىماند و در آن جامتدرجا اکسید شده و احتیاجى به هضم و گوارش ندارد. (10) .
کبد انسان قادر است در هر ساعت، 8 گرم الکل را اکسید کند.مقادیر زیادتر در جریان خون ظاهر شده ولى غلظت کم تر از 05/0%علامتى در شخص به وجود نمىآورد. از غلظت 05/0% به بالاستکه علائمى نظیر کاهش توازن اعمال فیزیکى و اختلال در دید پیشخواهد آمد.
غلظتبالاتر از 25/0% علائم مشخصى به وجود مىآورد. و اگرغلظتبه 1% در خون برسد، اختلال تنفسى و قلبى و نهایتا مرگایجاد مىشود هر چند مقدار کشنده آن برحسب افراد فرق مىکند.
پیترکوپر نیز در این زمینه چنین مىنویسد: «الکل از تمام راههاجذب بدن مىشود ولى جذب آن از راه دهان و معده بسیار کم است.روده کوچک 80% یا بیش تر مقدار خورده شده را جذب مىکند.کم تر از 10% بىتغییر از راه ادرار و تنفس دفع مىشود. الکل دربافتها به سرعت منتشر شده و در حدود 8 گرم در ساعت اکسید وبه گاز کربنیک و آب تبدیل مىشود. (11) بدین ترتیب مهمترین اثر الکل،تضعیف دستگاه اعصاب مرکزى است. الکل در نتیجه تاثیر برروىاعصاب، واکنش در رگها ایجاد نموده و خون را به سطح بدن جریانمىدهد و از این طریق، پوست را قرمز مىکند و ابتداءا در بدن ایجادحرارت مىنماید. اما این اثر دیرى نمىپاید، چرا که پس از مدتکوتاهى، بدن حرارت خود را تا دو برابر از دست مىدهد.
شخصى که الکل مىنوشد ابتدا فعالیت او بیش از حد معمولمىشود و به ترتیبى که ذکر شد، درجه حرارت بدن بالا رفته و تنفسشدید مىشود. آن گاه مرکز تکلم در مغز تحت تاثیر الکل قرار گرفته وشخص پرچانگى مىکند. سپس مرکز سمعى مغز متاثر شده و شخصصداهاى بىخود مىشنود. بعد مرکز بینایى مغز دچار اختلال گشته وشخص تصاویر موهوم مىبیند. و بالاخره مرکز حفظ تعادل تحتتاثیر الکل قرار گرفته و کسى که مشروب الکلى نوشیده، توازن اعمالفیزیکى خود را از دست مىدهد. (12) .
بدین ترتیب با نوشیدن الکل، خویشتندارى شخص که به عنوانمنشا حجب و حیا در انسان پایهگذارى شده است، تقریبا از بین رفتهو باعثبروز اعمال ناهنجار مىشود.
از دیدگاه متخصصین اعصاب و روان، الکل، عالىترین اعمالتوقفى را فلج مىکند و انسان را به سیرت و منش عارى از ملکاتاخلاقى و برى از دانش و بینش سوق مىدهد. استعمال الکل موجبدگرگونى در شخصیت انسان مىشود و انسان با شرم و حیا راافسارگسیخته و بىبندوبار مىنماید.
عوارض مصرف الکل، غالبا منشا ارتکاب اعمال شنیع و ارتکابجرایم مىگردد. طبق مطالعاتى که مؤسسات جرمشناسى به عملآوردهاند، اغلب جنایات جنسى و در حدود 70% جرایم ضرب وجرح و 80% قتلها، خود آزارى و دیگر آزارىها در اثر استعمالنوشابههاى الکلى واقع مىشوند. ازدیاد تصادفات وسایط نقلیه درکشورهایى که مجاز به نوشیدن الکل هستند براثر مستى رانندگانمزاحم است و روى همین اصل، استعمال مشروبات الکلى را اغلبقوانین ممنوع دانسته یا محدود نمودهاند. (13) .
در کشورهاى سویس و فرانسه اگر میزان الکل در خون بیش از 5/0سانتىگرم در لیتر خون باشد، شخص مجاز به رانندگى نیست و تکرارکننده این جرایم از حق رانندگى براى شش ماه محروم مىشود. دردانمارک این مقدار یک سانتىگرم و در انگلستان 8/0 مىباشد. (14) .
اثرات سوء نوشیدن الکل منحصر در آن چه گفتیم نیست. الکل نهتنها اعتدال روانى و تنظیم حرکات و فعالیتهاى انسان را مختلمىسازد بلکه آثار مخرب دیگرى بر دستگاههاى مختلف بدنمىگذارد; به عنوان نمونه، مصرف الکل، باعثسوءهاضمه واختلال دستگاه گوارش و کبد مىشود، زیرا به علت جاذب الرطوبهبودن آن، آلبومینهاى سلولهاى کبد و معده را منعقد مىکند. درنتیجه معده اسیدکلریدریک پس نمىدهد و سلولهاى کبد حالتمومى شکل (تشمع کبدى) به خود مىگیرند. (15) .
این است که اسلام با نوشیدن هر نوع مشروبات الکلى، خرید وفروش و هر نوع بهرهبردارى از آنها به شدت برخورد کرده است.خمر در آیات قرآنى، پلیدى و رفتار شیطانى تلقى گردیده، نوشیدنآن، گناه کبیره قلمداد و هم چون قمار بازى موجب برانگیختن بذرعداوت و دشمنى دانسته شده است. (16) .
براساس روایات اسلامى، کسى که خمر مىنوشد، تا چهل روز،نماز او پذیرفته نمىشود. بلکه در تمامى ادیان الهى، هنگامى که کاملگشتهاند، تحریم خمر جزء برنامههاى قطعى آنها بوده است. (17) نوشنده خمر در روز قیامتبا صورت سیاه و زبان بیرون آمده درحالى که آب دهان او بر سینهاش مىریزد و فریاد العطش برمىآورد، محشور مىگردد. کسى که جرعهاى شراب بنوشد، روح ایمان از وىگرفته مىشود و روح ناپاک و پست جایگزین آن مىگردد. (18) .
متاسفانه هم اکنون در کشورهاى لائیک و عمدتا در کشورهاىغربى مقادیر زیادى الکل به صورت مشروبات الکلى مصرفمىشود. تنها در سال 1955 در فرانسه مطابق گزارش رسمى وزارتدارایى این کشور، تعداد 455054 مشروب فروشى دایر بود; یعنىبراى هر 86 نفر یک باب مشروب فروشى وجود داشته است.
این در حالى است که مصرف الکل سال به سال به طور مرتب دراین کشورها افزایش یافته است. هم اکنون دانشمندان کتابهاىمتعددى درباره الکلىسم و مسائل کیفرى و ناهنجارىهاىاجتماعىنوشتهاند. پروفسور سیگار در کتاب خود تحت عنوان«الکلىسم از گذرگاه اجتماعى» الکلىسم را یکى از مهمترین عللشکست فرانسه در جنگ دانسته و آکادمى علوم فرانسه، قطع نامهاىبه همین مضمون در محکومیت مصرف نوشابههاى الکلى صادرنموده است.
از لحاظ علم ژنیتک نیز، اکثر فرزندان افراد الکلى، مبتلا بهروانپریشانىهاى شدید مىگردند و به همان جهت، عقبماندگىهاى مختلف شعورى در آنان ایجاد مىشود. (19) .
3- کاربرد الکل
از الکل، به عنوان پرمصرفترین ماده شیمیایى در فرایند ساخت وسنتز، جدا سازى و تولید مىتوان نام برد.
در صنعت، الکل را جهت تهیه لاک، ورنى و رنگهاى انیلین ودواجات به کار مىگیرند. الکل در آزمایشگاهها به عنوان سوختکاربرد دارد. ولى استفاده از آن به این منظور، به صرفه نیست.
الکلى که در صنعتبه کار گرفته مىشود، از لحاظ ماهیت، هیچتفاوتى با الکل طبى ندارد و هر دو همان الکل اتیلیک یا اتانولمىباشند. منتها به دلایلى نظیر گرفتن مالیات از نوشابههاى الکلى و یاجلوگیرى از سوءاستفاده از آنها، کارخانجات تولید کننده الکل، موادسمى، بد بوکننده (هم چون متانول یا عرق چوب) و مواد رنگینکننده (هم چون پریدین) به آن مىافزایند. (20) .
الکل بهترین حلال آلى است و لذا در آزمایشگاهها و صنایع داروسازى کاربرد بسیار زیادى دارد. در مواردى نیز الکل جهت محافظتاز رشد میکروبى در فرآوردههاى دارویى، ساخت روکش قرصها، وضدعفونى کننده وستبه کار مىرود. (21) .
در پزشکى نیز الکل جهت ضدعفونى کردن ابزارهاى طبى و غیرهبه کار گرفته مىشود. به علاوه قطعات تشریحى را به خوبى مىتواندر الکل از گندیدن و عفونت محافظت نمود. هم چنین الکل درساختن ادکلنها و لوازم آرایشى نیز کاربرد فراوان دارد.
4 - روشهاى تهیه الکل
الکل اتیلیک یا اتانول اولین ترکیب آلى است که انسان تهیه نموده است، چرا که قدمت صنعت الکل تقریبا به اندازه قدمتصنعتنان است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
سپاس ایزد یکتا را که ما را در ایران و در ما عشق به ایران آفرید
مقدمه
نوشته های حاضر مجموعه ای از شناخت چوب در کاربرد ساختمان می باشد از بررسی های ایرانیان پیش از تاریخ مدون و نیز در دوران های قدیم چوب یا به طور کلی (درخت) بدلیل عمر طولانی مورد استفاده استفاده غارنشین میشد و چوب به علت مصارف مختلفی که دارد در اغلب صنایع ها مورد استفاده قرار می گیرد مانند ساختمان ها- کاغذ سازی- مجسمه سازی- قالب سازی- ریخته گری- لوزام خانگی و... نقش فعال دارد که بحث مورد نظر ما در مورد استفاده در ساختمان می باشد.
مورد استفاده در ساختمان
بیشترین استفاده چوب در صنعت ساختمان قبل که نقش عمده ای در زمانهای قدیم داشته ولی امروزه بدلیل مقاوم سازی در ساختمانها بیشتر در قسمتهای فرغی ساختمان استفاده می شود: مانند در و پنجره – کمد- قالب بندی بتن - حصار- کتابخانه- تخته زیر پا- داربست- مبل و صندلی و... و هم اکنون در کشور ما بیشتر از چوب های رولی و تخته سه لایه چین استفاده می شود چون در کشور ما هنوز به چند دلیل شناخته شده نیست:
الف) جایگاه چوب ب) درست به عمل نیاوردن و خشک کردن چوب ح) عدم وجود جنگل ها
ساختمان چوب
چوب جسمی است بیولوژیکی که تشکیل شده از آب و سلولز و مقدار کمی خاکستر کانی های مختلف و سلولز آن حدودا 60 درصد وزن که تشکیل دهنده ساختمان اصلی چوب است و سایر مواد حدود 40 درصد میباشد. آب در چوب بر حسب نوع درخت می باشد مثلا درخت توسکا 51 درصد و تبریزی حدود 61 درصد و بیشترین تولید چوب در کششور ما در شمال می باشد.
کارکرد چوب
روش کار کردن چوب ها بصورتا های گوناگون می اشد اکثرا چوبها در اثر تغییر درجه حرارت و میزان رطوبت شکل خود را حفظ نمی کنند و تعییر جسم می دهند و اگر چوب در دستگاه های چوب خشک کنی درست انجام شود و میزان آب کنترل شود دیگر تغییر جسم نمی دهد و چوب دارای موادی تسست که خاصیت جذب و دفع رطوبت می باشد و آلر چوب در محیط مرطوب قرار گیرد رطوبت جذب می کند و اگر رطوبت محیط از رطوبت چوب کمتر باشد چوب به میط رطوبت میدهد و برای حفاظت از چوب از رطوبت پوشش دادن سطحی آن به وسیله رنگهای روغنی می باشد و درصد رطوبت چوب برای کارهای ساختمانی مختلف بوده.
مثال: داربست 20 تا 25 درصد
ساختمانی 15 تا 18 درصد
نمای بیرون 14تا16 درصد
سیمان 10 تا 12 درصد
تغییر شکل دادن چوب و خشک کردن آنها
رطوبت در چوب متغیراست برای اینکه درخت بتواند شاخه را تحمل نماید سلولهای متراکم تر و مقاوم تری تولید می نماید و میزان رطوبت در تمام نقاط درخت یکسان نیست و چوب به این دلیل تغییر شکل می دهد و موقع خشک کردن چوب قسمت های بیرون زودتر از قسمتهای داخل خشک شده و باعث ناهماهنگی میزان رطوبت در لایه های مختلف چوب شده و برای این کار چوب را خشک کرده و رطوبت آنرا بطور یکنواخت تقلیل می دهند منظور از خشک کردن چوب آن است که درجه حرارت آن را به حدی برسانیم که دیگر تغییر حالت ندهد و روشهای مختلفی رای آن وجود دارد روش متداول در ایران خشک کردن در هوای آزاد می باشد و در این روش هزینه چندانی جهت خشک کردن آن را ندارد و ارزانترین می باشد پس از قطع آن شاخه های اضافی را برید و چوب را به قطعات مشخص برش داده به محل مورد نظر حمل می نماید و برای این کار حدودا 15 سانتی متر از زمین فاصله داشته بااشند در چند ردیف ها را روی هم قرار می دهند که هوا به راحتی بین آنها عور می کند (بصورت عمودی و افقی) و بهتر است که آنها را با میخ به یکدیگر اتصال بدهند و جای قرار دادن چوتها حتی الامکان در زیر سقف باشد تا زیر ریزش باران و برف قرار نگیرد و اگر تهیه سقف مقدور نمی باشد ا نایلون می توان سته بندی کرد و مدت خشک شدن 4 الی 12 ماه طول میکشد. و این سته باید بطور مستقیم در مقابل تابش نور خورشید قرار نگیرد که باعثنا هماهنگی در خشک شدن شده و موجب ترکیدن و قاب برداشتن می شود و باید چوب مورد بازدید قرار گیرند که چنانچه مورد هجوم حشرات قرار گیرند از سته بندی خارج شوند و معمولا از چوبهای دزختان سوزنی برگ زودتر از پهن برگان خشک می شوند- پهن برگان مانند رامش توسکا وافرا زود خشک می شودو آنهایی که دیرتر خشک شوند مانند – نارون- زبان گنجشک.
روش خشک کردن چوب در کوره ها
بهترین و متداول ترین و غنی ترین نوع خشک کردن چوب است که بدین طریق که چوب به سرعت خشک می شود و از رکورد سرمایه نیز جلوگیری می کند و رطوبت و حرارت نیز قابل تنظیم می باشد و کنترل آن در اختیار ما می باشد و تمام این کوره ها مجهز به رطوبت سنج و دما سنج می باشد که براحتی بتوانیم دمای داخل را کنترل نماییم چوب ها به یک اندازه خشک شده و داخل آن نیز مثل بیرون چو خشک می شود و دیگر ترک روی چوب ایجاد نمی شود.
انواع کوره های چوب خشک کنی
بطور کلی دو نوع کوره چوب خشک کنی وجود دارد
نوع اول : که ایجاد آن راحت و به سرمایه گذاری زیاد نیاز نمی باشد که از یک یا چند اطاقک مجزا یا تو در تو می باشد که الوارها را روی هم می چینند که بین آنها فاصله بوده و هوا بین همه آنها جریان داشته باشد که کلیه سطوح الوارها در مقابل حرارت قزاز گیرند و پس از اینکه به آنها حرارت دارند و به نحو مطلوب رسیدند آنها را خارج می کنند و حرارت این کوره ها با رادیاتورهای آب گرم تقریبا مانند آنچه در منازل ات استفاده می شود و معمولا این کوره ها ناپیوسته هستند.
نوع دوم : کوره های تونلی هستند و الوارها را روی واگن هایی پیچیند و واگن ها را داخل تونل هدایت می کنند و آهسته طول کوره را طی می نمایند و موقعی از طرف دیگر کوره بیرون آمدند آماده هستند و بلافاصله گروه بعدی الوارها را دوباره در تونل قرار می دهند و حرارت کوره به وسیله لوله های آب گرم تامین می شود و در صورتیکه برق ارزان و فراوان باشد از آن استفاده می کننند و حرارت آنها در حدود 70 درجه میباشد و آزمایشگاه بر کار کوره ها نظارت کامل دارد و وزن این الوارها قبل از ورود به کوره اندازه گیری و بعد دوباره بعد از خروج میزان رطوبت نیز اندازه گیری می شود وزن آن مشخص می شود.
زیانهای ناشی از خشک کردن چوب
رکورد سرمایه به اینصورت که در هوای آزاد باید چوبهای قطع شده از جنگل به مدت زیادی بلا استفاده بماند و فضای سر پوشیده زیادی نیز باید به این اختصاص می یابد و در کوره ها نیز بدلیل وسایل تجزیهاتی مربوطه احتیاج به هزینه دارد
تغییر شکل: چوب بر اثر خشک شدن ترک هایی در دوسر آن ایجاد می شود که باعث ضعیف نمودن الوار می شودو برای اینکه این ترک ها بریده شود و دیگر قابل استفاده نمی باشد هزینه هایی دارد و در نتیجه ضایعات چوب زیاد می شود
کچ شدن چوب: در اثر خشک شدن ممکن است تغییرذ شکل و خمیدگی پیدا کند و این امر مرغوبیت چوب را کاهش می دهد
انواع چوب هایی که در ساختمان مصرف می شود و تفاوت آنها
چوبهایی که در ساختمانها مصرف می شود دو دسته هستند: سوزنی برگ ها و پهن برگ ها.
درختان لوزی مانند سرو- کاچ- سرخدار - نراد-
پهن برگ ها: بلوط – اقاقیا-ممرز- توسگا- راش- چنار- صنوبر- بید و... و تفاوتی که بین اینها وجود دارد از نظر محل تکثیر- آب و هوا- شکل هندسی و شاخه های آن- سرعت رویش چوب سوزنی برگان دارای وزن مخصوص کمتر است زودتر خشک می شود- و مصرف آن نیز زیاد می باشدو مصارف آن در صنایع کاغذ سازی- قالب سازی- ریخته گری- وسایل موسیقی و...
چوبهای برگ پهن: دارای نقوش و رنگ های زیبا هستند و لاک و الکل بهتر می گیرند.
وزن مخصوص چوب
وزن مخصوص چوبها کمتر از یک گرم بر سانتیمتر مکعب است (سبک تر از آب) و هر چند که میزان رطوبت آن بیشتر باشد وزن مخصوص آن بیشتر میشود و رطوبت ثابت برای سنجش وزن مخصوص 15% می باشد و با Dis نشان می دهند و هر قدر وزن مخصوص چوب بیشتر باشد مقاومت آن مقاومت آن نیز زیادتر است و وزن مخصوص چوبهای ایران بین 4/0 گرم بر سانتیمتر مکعب برای چوب های تبریز و 85/0 گرم بر سانتیمتر مکعب برای چوب های انجیری می باشد و چوب های سنگین تر از یک حتی 25/1 گرم بر سانتیمتر مکعب نیز یافت می شود ولی کار کردن این چوب ها بسیار سخت است چون میخ به سختی به آنها فرو می رود و به این دلیل در صنعت ساختمان استفاده نمی شود.
معایب چوب
طور کلی عواملی را که ارزش تجاری چوب را کم می کند معایب چوب هستند که مقاومت و باربری و کار کردن با چوب را مشکل می سازد و یا شکل ظاهری زیبایی نداشته باشند مثال معایبی که قبل از قطع درختان زمان رویش وجود دارد و معایبی که بعد از قطع درخت و تهیه الوار بوجود می آید.
قطع درخت و حمل آن به کارخانه
برای قطع کردن درخت و موقع افتادن آن باید زمین آن را آماده وبا اره یا وسیله دیگر گودی روی تنه درخت ایجاد نمائیم تا محل مورد نظر ما فرود آید و بدین طریق به چوب و شاخه های آن آسیب وارد نخواهد شد و باید درخت قطع شده بلافاصله به کارخانه حل شود زیرا درخت تازه با توجه به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
شناخت زلزله
/
ساختمان زمین
زیر سطح زمینی که ما برآن گام می گذاریم بـر خــلاف سطــــح سـخت وجامدآن ویژگیهای خاص خود را دارد. با افزایش عمق هم جنس وهم حالت مواد سازنده زمین تغییر می کند . این همان چیزی است که باعث تعجب و شگفتی می شود . کره زمین را براساس تغییر خواص فیزیکی وشیمیایی آن به چند لایه تقسیم می نمایند.
/
پوسته(crust)
دانشمندان علوم زمین و زلزله شناس با مطالعه امواج ثبت شده زلزله ها درایستگا ههای زلزله سنجی وزلزله شناسی به این واقعیات متفاوت از هم پی برده اند. اولین بررسی ها که در این زمینه انجام شده است بیانگر تغییر روند امواج در اعماق چهل کیلومتری خشکیها و پنج کیلومتری کف اقیانوسها می باشد جائی که بنام حد فاصل بین پوسته و گوشته شناخته می شود و به افتخار کاشف آن« موهوروویچ» استاد دانشگاه زاگرب به نام انفصال «موهو» معروف شده است . ضخامت متوسط قسمت جامد پانزده کیلومتر و وزن مخصوص آن 2.7 است . این انفصال مرز بین انواع مختلف سنگها است و با یک افزایش تند در سرعت امواج PوS مشخص می شود . این قسمت از زمین بنام“ پوسته ” زمین معروف است که درمقایسه با شعاع زمین ضخامت نا چیزی دارد . ضخامت پوسته زمین در زیر اقیانوسهانازکتر از قاره ها است .( حداقل 10 کیلومتر در زیردریاهاوحداکثر 60 کیلومتر در زیر خشکیها ) پوسته زمین از دوبخش تشکیل می شود : -بخش سیال (SIAL ) بخش سیال (SIAL )که بیشتر از سنگهای گرانیتی و گرانودیوریت تشکیل و بعلت فراوانی عناصر سلیسیم و آلومینیوم ( SI-AL ) بنام سیال خوانده می شود. -بخش سیما ( SIMA ) بخش سیما ( SIMA )که قشر زیرین پوسته است و بیشتر از بازالتی تشکیل شده وبه علت دارابودن سیلسیم ومنیزیم ( SI-MG ) به نام سیما معروف است . البته از تخریب سنگهای دو بخش بالا طبقه رسوبی تشکیل می گرددکه شامل آبرفتها ونهشته های مختلف است .ضخامت این طبقه در گودیها گاهی به 10 کیلومتر می رسد وبعضی جاها دگرگون شده اند.
/
گوشته یا جبه (mantle)
دومین گسستگی که در روند امواج منتشر شده از زلزله ها مشاهده می شود در عمق 2900کیلومتری از سطح زمین است و بنام “گوتنبرگ”معروف است. حد فاصل بین گسستگی موهوروویچ وگوتنبرگ بنام گوشته معروف است.در گوشته نیز خصوصیات امواج لرزه ای تغییر می نمایدکه با توجه به همین تغییر به چندبخش تقسیم می شود:
الف ) لایه بالایی :
این بخش منشاء بسیاری از فعالیتهای زمین شناسی است همانندفغالیتهای ماگمایی ، زلزله های عمیق و تغییر مکان قاره ها.بخش بالایی همراه با پوسته یک لایه به ضخامت 70تا 100کیلومتررا تشکیل می دهدکه از سنگهای سخت وشکننده تشکیل می دهدوبنام “ سنگ کره ”خوانده می شود . سنگ کره به قطعاتی تقسیم شده که به هر یک از آنها“صفحه” می گویند. صفحه ها نسبت به یکدیگر در حال تغییر و جابجائی می باشند که این حرکتها رویدادهای زمین شناسی را بوجود میآورد. محققین زمین شناسی بر وجود سنگهای فو ق بازی در این قسمت اتفاق نظر دارند، اما در مورد توزیع آن اتفاق نظر ندارند. در زیر سنگ کره ناحیه ای به نام “سست کره” معروف است .سرعت امواج لرزه ای در این قسمت کاهش می یابدوبه لایه ای کم سرعت هم معروف است.
ب)- ناحیه عبور
این منطقه بین 400 تا حدود 1000 کیلومتری عمق زمین است . در این قسمت شاهد افزایش نسبی سرعت امواج هستیم که بیانگر تغییر ماهیت سنگهای این قسمت است
ج )- گوشته پائینی
از عمق 1000 تا 2900 کیلومتر عمق زمین است . در این قسمکت سنگها چگال وبسیار الاستیک اند وسرعت امواج زلزله بصورت تقریباً یکنواختی افزایش می یابد. در زیرگوشته زمین از عمق 2900 کیلومتری تا مرکز زمین هسته زمین قراردارد. درهسته زمین د عمق 5120 کیلومتری یک انفصال در خواص الستیک هسته وجود داردکه هسته رابا توجه به آن بدو قسمت خارجی و داخلی تقسیم می کنند. از آنجا که امواج عرضی از هسته خارجی عبور نمی کنند بایستی این قسمت را مایع دانست و چون درهسته داخلی سرعت امواج افزایش می یابد این قسمت را جامد می دانند.
/
هسته(core)
جنس هسته زمین را بیشتر نیکل و آهن تشکیل داده است . هسته نقشی درحرکت ورقه های سنگ کره ندارد ولی منبع تولید میدان مغناطیسی زمین است. پوسته زمین به انضمام قسمت بالائی گوشته فوقانی قسمت سخت زمین را تشکیل می دهند که سنگ کره یا لیتوسفر خوانده می شود و بر سست کره که حالت خمیری دارد واقع شده است . ضخامت لیتوسفربطور متوسط 100کیلو متر است.لیتوسفر به صفحه های مجزائی تقسیم می شود که این صفحه ها ثابت نیستند و دائماً در حال حرکتندکه منجر به ایجاد پدیده های مختلف تکتونیکی می گردد. لیتوسفر از شش صفحه اصلی بنامهای افریقا،اوراسیا،امریکا،آرام،استرالیاوقطبی بعلاوه چند صفحه کوچکتر تقسیم شده است.حرکت صفحه ها نسبت به هم به سه طریق انجام می گیرد : الف )- در پشته های اقیانوسی صفحه ها از هم دور می شوند ومواد مذاب درون زمین از اینجا بیرون می ریزد. ب ) – صفحه ها بهم نزدیک وبا هم بر خورد می کنندویک صفحه به زیر دیگری می رود ( در مرز صفحه های اقیانوسی وقاره ای) ج ) – صفحه ها در کنار یکدیگر می لغزند. به حالت “ الف” که ورقه ها از هم دور می شوند و باعث بیرون ریختن مواد مذاب می شود بخش “سازنده” زمین می گویند و به قسمت “ب” که که صفحه ها به هم برخورد وبه زیر یکدیگر می روند بخش “ مخرب ” می گویند. بیشتر فعالیتهای تکتونیکی مثل زلزله هادر حاشیه صفحه ها ی پوسته زمین رخ می دهد و قسمت مرکزی صفحه های زمین کمتر دچار زلزله شده اند، و همینگونه زلزله ها در محل برخورد صفحه های قاره ای اتفاق می افتد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
شناخت قرآن
شناخت قرآن، برای هر فرد عالم به عنوان یک عالم و برای هر فرد مؤمن به عنوان یک مؤمن، ضروری است. برای یک عالم انسان شناس و جامعه شناس، از آن جهت ضروری است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامی و بلکه در تکوین سرنوشت بشریت مؤثر بوده است و از آنجا که با توجه به تاریخ، هیچ کتابی به اندازه قرآن بر جوامع بشری و بر زندگی انسان ها تأثیر نگذاشته است، قرآن خود به خود وارد حوزه بحث جامعه شناسی می شود. معنای این سخن این است که تحقیق درباره جهان و به خصوص شناخت جوامع اسلامی در این چهارده قرن، بدون شناخت قرآن میسر نیست.
ضرورت شناخت قرآن برای یک مؤمن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلی دین و ایمان و اندیشه یک مسلمان و آنچه که به زندگی او حرارت و معنی می دهد، قرآن است.
قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزی در مورد خدا و خلقت مطرح نموده و حداکثر یک سلسله اندرزهای ساده اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، به طوری که مؤمنین ناچار باشند دستورها و اندیشه ها را از منابع دیگر اخذ کنند، قرآن اصول اندیشه هایی را که برای یک انسان با ایمان و صاحب عقیده لازم است و نیز اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها تفسیر و توضیح و احیاناً اجتهاد و تطبیق اصول بر فروغ را بر عهده سنت و یا اجتهاد، گذاشته است. استفاده از هر منبع دیگر، موقوف به شناخت قبلی قرآن است. قرآن معیار و مقیاس سنجش همه منابع دیگر، از جمله حدیث و سنت است. رسول اکرم( و ائمه اطهار علیه السلام می فرمودند: «احادیث ما را به قرآن عرضه بدارید، اگر بر قرآن منطق نبود، بدانید ساختگی و جعلی است.»
اقسام شناخت قرآن
الف ـ شناخت سندی یا انتسابی: در این نوع شناخت می خواهیم بدانیم که انتساب کتاب مورد نظر به نویسنده آن چه اندازه قطعی است. اولین مرحله در شناخت یک کتاب، این است که ببینیم آنچه در دست ماست، از نظر اِسناد به نویسنده اش، چقدر اعتبار دارد. آیا اَسناد همه آن درست است، یا آنکه فقط درصدی از آن از نظر انتساب قابل تأیید است؟ بعلاوه به چه دلیل می توان بعضی را قطعاً نفی و بعضی را قطعاً اثبات و پاره ا ی را مشکوک تلقی کرد؟
قرآن از این نوع شناخت بی نیاز است و از این نظر کتاب منحصر به فرد جهان قدیم محسوب می شود. در میان کتاب های قدیمی، کتاب دیگری نمی توان یافت که پس از قرن ها تا این حد بدون شبهه باقی مانده باشد. قرآن بر نسخه و نسخه شناسی پیشی گرفته و جای کوچک ترین تردیدی نیست که آورنده همه این آیات، محمدبن عبدالله( است که آنها را به عنوان معجزه و کلام الهی آورده و کسی نمی تواند ادعا کند و یا احتمال بدهد که نسخه دیگری از قرآن وجود داشته و یا دارد.
هیچ مستشرقی نیز قرآن شناسی و مقایسه نسخه های قدیمی را شروع نکرده، چرا که برای قرآن چنین نیازی نیست. قرآن گذشته از اینکه یک کتاب مقدس آسمانی بوده، اساسی ترین برهان صدق دعوی پیامبر( و بزرگترین معجزه او محسوب می شود. بعلاوه قرآن بر خلاف تورات، به تدریج در طول بیست و سه سال نازل شد و از همان آغاز نزول، مسلمین آیات قرآن را فرا می گرفتند و حفظ و ضبط می کردند و چون آن را کلام خدا می دانستند نه سخن بشر، برایشان مقدس بود و به خود اجازه تغییر کلمات و یا پس و پیش کردن آن را نمی داند. با توجه بـه آیاتی نظیر « وَ لَوتَقَو”َلَ علینا بَعضَ ألأَقاوِیلِ لأخذنَا مِنهُ بِالیَمینِ ثمً لَقَطَعنا مِنهُ
ألوَتِینَ»1 و آیات دیگری که عظمت دروغ بستن بر خدا را آشکار می کند، احدی اجازه دست بردن در آیات قرآن را به خود نمی داد. از سوی دیگر جنبه ادبی و هنری فوق العاده قوی قرآن، که از آن به فصاحت و بلاغت تعبیر می شود، باعث جلب توجه مردم و اهتمام به فراگیری آن می گردید. همچنین پیامبر اکرم( از همان روزهای اول، عده ا ی از نویسندگان را برای کتاب قرآن انتخاب کردند که به «کتاب وحی » معروفند. نگارش کلام خدا از همان آغاز از جمله علل قطعی حفظ و مصون ماندن آن از تحریف بود. به این ترتیب قرآن قبل از آن که تحریف در آن راه یابد، متواتر شد و به مرحله ا ی رسید که دیگر انکار یا کم و زیاد کردن حتی یک حرف از آن، غیر ممکن شد.
یادآوری یک نکته لازم است که در اثر توسعه سریع قلمرو اسلام و دور بودن عامه مسلمین از مدینه که مرکز صحابه و حافظان قرآن بود، خطر تحریف عمدی یا اشتباه نسخه های قرآنی در نقاط دور افتاده وجود داشت، ولی هوشیاری مسلمین مانع این کار شد و در همان نیم قرن اول با استفاده از صحابه و حافظان قرآن، نسخه هایی تصدیق شده از مدینه به اطراف فرستادند و جلو اشتباه کاری را مخصوصاً از طرف یهود که قهرمان چنین کارهایی به حساب می آیند برای همیشه گرفتند.
ب ـ شناخت تحلیلی: در این مرحله، تشخیص اینکه این کتاب مشتمل بر چه مطالبی است و چه هدفی را تعقیب می کند، و در آن دو دسته سؤال مطرح است: دسته اول پرسش ها مربوط می شود به نگرش این کتاب نسبت به جهان، انسان، حیات، مرگ وغیره یا به عبارت جامع تر، به جهان بینی
کتاب و به اصلاح فلسفه خودمان، « حکمت نظری » که می توان به « دید کتاب » نیز تعبیر کرد.
دسته اول سوال ها درخصوص این است که کتاب چه طرحی برای آینده انسان دارد وانسان وجامعه را براساس چه الگویی می خواهد بسازد ، که ازاین الگو به « پیام کتاب » تعبیر می شود.
این نوع شناخت ، مربوط به محتوا است ودرباره هر کتابی می توان از این منظر بحث کرد . ممکن است کتابی از « دید » و « پیام » خالی باشد ویا تنها « دید » داشته باشد ونه پیام ویا آنکه هر دورا دارا باشد.
درباب شناخت تحلیلی قرآن ، چگونگی عرضه مطالب ونوع استدلال ها وسبک ارائه مطالب نیز مطرح است ؛ یعنی اینکه مثلاً آیا دیدی فیلسوفانه ویا به اصطلاح امروز عالمانه دارد؟ آیا قضایا را عارفانه نگاه می کند ویا آنکه سبک مخصوص به خود دارد؟ آیا چون قرآن نگهبان ایمان است وپیامش ایمانی است، به عقل ، به چشم رقیب می نگرد ومی کوشد جلوی تهاجم عقل را بگیرد ودست وپایش را ببند ویا به عکس همواره به چشم یک حامی ومدافع به عقل می نگرد واز نیروی آن استمداد می کند؟ این سوالات ونظایر آن که درشناخت تحلیلی طرح می شود، ما را با ماهیت قرآنی آشنا می سازد .
ج ــ شناخت ریشه ا ی : بعد از احراز صحت استناد کتاب به نویسنده اش و تحلیل وبررسی محتوای کتاب، درمرحله سوم به این مطلب پرداخته می شود که آیا مطالب ومحتویات آن ، حاصل فکر وابداع نویسنده آن است یا آنکه از اندیشه دیگران وام گرفته شده است .چنین شناختی فرع بر شناخت تحلیلی است . پس از مطالعه تحلیلی، پای مقایسه وشناخت تاریخی به میان می آید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على (ع)
حضرت على (ع) در سیزده رجب سال 30 عام الفیل در کعبه به دنیا آمد مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت. در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجرى در شهر کوفه به درجه شهادت رسید. قبر مطهرش در نجف اشرف قرار دارد/
بخشهاى زندگانى على (ع)
با توجه به اینکه امیرمومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر (ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام هموارده در کنار پیامبر اسلام (ص) قرار داشت و پس از درگذشت آن حضرت نیز سى سال زندگى نمود، مىتوان مجموع عمر 63 ساله او را به پنج بخش زیر تقسیم نمود: 1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام، 2- از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه، 3- از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام، 4- از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت،5- دوران خلافت آن بزرگوار/
1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام ص
چنانکه اشاره کردیم، اگر مجموع عمر على (ع) را به پنج بخش تقسیم کنیم، نخستین بخش آن را زندگى امام پیش از بعثت پیامبر تشکیل مىدهد. مقدار عمر امام در این بخش از ده سال تجاوز نمىکند زیرا زمانى که على (ع) دیده به جهان گشود، بیش از سى سال از عمر پیامبر نگذشته بود و پیامبر در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید، بنابراین على (ع) در موقع بعثت پیامبر بیش از ده سال نداشت.
در آغوش پیامبر
على (ع) در این دوره که دوره حساس شکلگیرى شخصیت و دوره پذیرش تربیتى و روحى او بود، در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت او به سربرد. مورخان اسلامى در این زمینه مىنویسند:
یک سال، قحطى بزرگى در مکه رخ داد. در آن زمان ابوطالب عموى پیامبر داراى عائله زیاد و هزینه سنگینى بود. حضرت محمد (ص )به عموى دیگر خود «عباس» که از ثروتمندترین افراد بنى هاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالى ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد، و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضو(ع) را با او در میان گذاشتند. ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس، «جعفر» و حضرت محمد ص «على» را به خانه خود برد. على (ع) همچنان در خانه آن حضرت بود تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و على (ع) او را تصدیق کرد و از او پیروى نمود. پیامبر اسلام (ص) پس از گرفتن على (ع) فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را براى من برگزید
از آنجا که حضرت محمد (ص) در سنین کودکى - پس از درگذشت عبدالمطلب - در حانه عمویش ابوطالب و تحت کفالت او بزرگ شده بود، مىخواست با تربیت یکى از فرزندان او، زحمات وى و همسرش فاطمه بنت اسد را جبران کند و از میان فرزندان او نظر به على (ع) داشت/ على (ع) در دوران خلافت خود، در خطبه «قاصعه» به این دوره تربیتى خود اشاره نموده و مىفرماید:«شما (یاران پیامبر) از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا و موقعیت خاصى که با آن حضرت داشتم آگاهید و مىدانید موقعى که من خردسال بودم، پیامبر مرا در آغوش مىگرفت و به سینه خود مىفشرد و مرا در بستر خود مىخوابانید به طورى که من بدن او را لمس مىکردم، بوى خوش آن را مىشنیدم و او غذا در دهان من مىگذارد/
من همچون بچهاى که به دنبال مادرش مىرود، همه جا همراه او مىرفتم، هر روز یکى از فضائل اخلاقى خود را به من تعلیم مىکرد و دستور مىداد که از آن پیروى کنم.
2- از بعثت تا هجرت پیامبر
دومین قسمت از زندگانى على (ع) را بخش از بعثت تا هجرت به مدینه تشکیل مىدهد که از نظر زمانى سیزده سال مىشود. این بخش از زندگانى امام شامل یک سلسله خدمات و مجاهدات درخشان و اقدامات بزرگ و برجسته على (ع) در راه پیشرفت اسلام مىباشد که در تاریخ اسلام نصیب کسى جز او نشده است/
نخستین کسى که اسلام آورد
نخستین افتخار على (ع) در این دوران پیشگام بودن وى در پذیرفتن اسلام، و یا به عبارت صحیحتر، ابراز و اظهار اسلام دیرینه خویش است زیرا على (ع) از کوچکى یکتاپرست بود و هرگز آلوده به بت پرستى نبودتا اسلام او به معناى دست کشیدن از بت پرستى باشد (در حالى که در مورد سایر یاران پیامبر چنین نبود/پیشگام بودن در پذیرفتن اسلام، ارزشى است که قرآن مجید روى آن تکیه کرده و صریحا اعلام نموده است که کسانى که در گرایش به اسلام پیشگام بودهاند، در پیشگاه خدا ارزش والایى دارند، آنجا که مىفرماید: «و پیشگامان، پیشگام، آنان مقربانند.» توجه خاص قران به موضو(ع) «سبقت در گروش به آیین اسلام» به حدى است که حتى کسانى را که پیش از فتح مکه ایمان آورده و جان و مال خود را در راه خدا بذل نمودهاند، ز افرادى که پس از پیروزى مسلمانان برمکیان، ایمان آورده و جهاد کردهاند، برتر شمرده است چه رسد به کسانى که پیش از هجرت و در سالهاى نخست ظهور اسلام، مسلمان شدهاند، آنجا که مىفرماید:
«کسانى از شما که پیش از پیروزى (فتح مکه) در راه خدا انفاق کردند و سپس به جهاد پرداختند، با کسانى که بعد از آن در راه خدا انفاق و جهاد کردند، یکسان نیستند، بلکه آنان در پیشگاه خدا مقامى برتر دارند و خداوند به هر دو وعده نیک داده است...»
علت برترى امیان مسلمانان پیش از فتح مکه (که در سال هشتم هجرى صورت گرفت) این است که آنان در موقعى ایمان آورند که اسلام در جزیره العرب به اوج عظمت نرسیده بود و هنوز پایگاه بت پرستان یعنى شهر مکه به صورت دژ شکست ناپذیرى باقى بود و خطرهایى از هر طرف جان و مال مسلمانان را تهدید مىکرد. البته مسلمانان پس از مهاجرت به مدینه و گرایش اوس و خزرج و قبایل اطراف مدینه به اسلام، از پیشرفت و ایمنى نسبى برخوردار بودند و در بسیارى از درگیریهاى نظامى غالب و پیروز مىشدند، ولى خطر هنوز بکلى برطرف نشده بود. بنابراین در صورتى که گروش به اسلام و بذل مال و جان در چنین شرائطى، از ارزش خاصى برخوردار باشد، قطعا اظهار ایمان و اسلام در آغاز دعوت پیامبر که قدرتى جز قدرت قریش و نیرویى جز نیروى بت پرستان در کار نبود، ارزش بالاتر و بیشترى خواهد داشت. از این نظر سبقت در اسلام در میان یاران پیامبر، از افتخارات مهم بشمار مىرفت/
با این توضیح میزان ارزش پیشگامى على (ع) در اسلام بخوبى روشن مىگردد/
دلائل پیشگامى على (ع) در اسلام
دلائل و شواهد پیشگامى على (ع) در متون اسلامى به قدرى فراوان است که بیان همه آنها از حد گنجایش این کتاب بیرون است ولى به عنوان نمونه تعدادى از آنها را ذیلا مىآوریم:
الف- پیش از همه، خود پیامبر اسلام (ص) به پیشقدم بودن على (ع) تصریح کرده و در میان جمعى از یاران خود فرمود:
«نخستین کسى که در روز رستاخیز با من در کنار حوض (کوثر) ملاقات مىکند پیشقدمترین شما در اسلام، على بن ابى طالب است.»
ب - دانشمندان و محدثان نقل مىکنند:
حضرت محمد (ص) روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و على (ع) فرداى آن روز (سه شنبه) با او نماز خواند.
ج- امام در خطبه «قاصعه» مىفرماید: «آن روز اسلام جز به خانه پیامبر و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم. نور وحى و رسالت را مىدیدم، و بوى نبوت را مىشنیدم.»
د- امام در جاى دیگر از سبقت خود در اسلام چنین یاد مىکند:«خدایا من نخستین کسى هستم که به سوى تو بازگشت، و پیام تو را شنید و به دعوت پیامبر تو پاسخ گفت و پیش از من جز پیامبر اسلام کسى نماز نگزارد.»
ه' على (ع) مىفرمود: من بنده خدا و برادر پیامبر و صدیق اکبرم، این سخن را پس از من جز دروغگوى افترأ ساز، نمىگوید. من هفت سال پیش از مردم با رسول خدا نماز گزاردم .
و- عفیف بن قیس کندى مىگوید:من در زمان جاهلیت بازرگان عطر بودم. در یکى از سفرهاى تجارتى وارد مکه شدم و مهمان عباس (یکى از بازرگانان بزرگ مکه) شدم، در یکى از روزها در مسجدالحرام در کنار عباس نشسته بودم، در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود، جوانى به مسجد در آمد که صورتش همچون قرص ماه نورانى بود، نگاهى به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد، چیزى نگذشت که نوجوانى خوش سیما به وى پیوست و در سمت راست او ایستاد. سپس زنى که خود را پوشانده بود، آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند/من (از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان، سه نفر آیین دیگرى غیر از مرام بت پرستى را برگزیدهاند) در شگفت ماندم، رو به عباس کرده و گفتم: حادثه بزرگى است! او نیز این جمله را تکرار کرد و افزود: آیا این سه نفر را مىشناسى؟ گفتم: نه. گفت: نخستین کسى که وارد شد جلوتر از هر دو نفر ایستاد، برادر زاده من محمد بن عبدالله (ص)، و دومین فرد، برادرزاده دیگر من على بن ابى طالب (ع)، و سومین شخص همسر محمد است. و او مدعى است که آیین وى از طرف خداوند نازل شده است و اکنون در روى زمین، جز این سه نفر کسى از این دین پیروى نمىکند.(17)
این قضیه بخوبى نشان مىدهد که در آغاز دعوت پیامبر اسلام (ص) غیر از همسرش خدیجه، تنها على (ع) آیین او را پذیرفته بوده است/
3- از هجرت تا وفات پیامبر (ص)
على (ع) برادر پیامبر (ص)
اخوت اسلامى و پیوند برادرى از اصول اجتماعى آیین اسلامى است. پیامبر اسلام به صورتهاى مختلف و گوناگون در ایجاد و استوار ساختن این پیوند، کوشش نموده است. از آن جمله پس از ورود به مدینه تصمیم گرفت میان مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادرى منعقد سازد، به این منظور روزى در اجتما(ع) مسلمانان بپاخاست و فرمود: «تآخوا فى الله اخوین اخوین»: در راه خدا، دو تا دوتا برادر شوید. آنگاه مسلمانان دوبدو دست یکدیگر را به عنوان برادرى فشردند و بدین ترتیب وحدت و همبستگى بین آنان استوارتر گردید/البته در این پیمان نوعى هماهنگى و تناسب افراد با یکدیگر از نظر ایمان و فضیلت و شخصیت اسلامى رعایت مىشد. این معنا با دقت در وضع و حال افرادى که با هم برادر شدند بخوبى روشن مىگردد/
پس از آنکه براى هر یک از حاضران برادرى تعیین گردید، على (ع) که تنها مانده بود، با چشمان اشکبار به حضور پیامبر عرض کرد: بین من و کسى پیوند برادرى برقرار نساختى. پیامبر فرمود: تو برادر من در دو جهان هستى. (25)آنگاه بین خود و على (ع) عقد برادرى خواند.(26)این موضوع میزان عظمت و فضیلت على (ع) را بخوبى نشان مىدهد و روشن مىسازد که وى تا چه حد به رسول خدا نزدیک بوده است.
در جبهههاى جنگ