لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 76 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تقابل اندیشه و فرهنگ شهری و روستایی
دنیای مدرن، دنیایی شهری است و اساساً درشهر امکان وجود یافته. نوع ارتباطات و تعاملات پیچیده انسانهای مدرن، شهری است و در بطن و متن همین ارتباطات و تعاملات است کهشهروند انتزاعی یک واحد ملی و سیاسی متولد میگردد، هرچند که در تعین تاریخی این شهروند مدرن سنت و خاستگاه قومی او نقشی اساسی دارد اما این سنت و گذشته نیز تنها دریک فرآیند تاریخی و انتقادی آنگاه میتواند هستی و موجودیت خود را حفظ کند که قادر به بازتولید خود در قالبها و چارچوبهای انتزاعی شده همچون دولت ـ ملت باشد. دولتها و ملتها نیز در فضاهای مکانی و زمانیای به خودآگاهی و تشخیص هویت وجودی و تاریخی خود میرسند که نامشان شهر است. سیاست، مدیریت، اقتصاد و اجتماع مدرن تنهادر شهر ممکن است. روستایی نیز اگر بخواهد به این امور بپردازد باید به شهر بیاید و شهری شود. صنعت و توسعه در درون روستا وجود ندارد. حتا دامپروری و کشاورزی صنعتی شده درجوامع توسعه یافته نیز در متن روابطی پیش میرود که شهر آنها را ممکن کرده است حتی اگر در فضاها و مکانهایی خارج از شهر (نه روستا) آخرین محصولات آنها را برداشت کنند وآنگاه برای فروش و توزیع به شهر آورند. اساساً فرآیند و نظام تولید مدرن، اتفاقی شهری است و وابستگیاش به شهر تنها در امر توزیع و مصرف نیست، هرچند در سرمایه داری نوینجهانی خود تولید تابعی از مصرف، توزیع و تجارت است. انقلاب اسلامی ایران نیز انقلابی شهری بود و به همین جهت میتوان آنرا حرکتی در جهت مدرنیزه و شهری کردن جامعه ایران انگاشت. بعد از انقلاب سیل مهاجرتها از روستاها به سویشهرها شدت گرفت با این تفاوت که ویژگی انقلابی حکومت اسلامی در توجه به طبقات فرودست اجتماعی باعث میشد که روستائیان این امکان را داشته باشند که در نظام اجتماعی جدیدسهم بالاتری در توزیع قدرت، ثروت و منزلت نصیب خود کنند و به نوعی ارتقاء اجتماعی دست پیدا نمایند. انقلاب، فرودستان و روستائیان را به فرادستی در شهرها رساند. اسلامی بودنانقلاب ایران و رهبری روحانیون در کنار توان سازماندهی آنان برای بسیج طبقات شهری و خصوصاً روستایی در جهت بوجود آوردن حرکات اجتماعی، باعث شد که نظام اسلامی بتواندنقش بزرگی در متحول کردن گروههای اجتماعی روستایی و سنتی به سمت شهری شدن، بازی کنند. این یک حرکت تاریخی بود که مدرنهای ایرانی چه چپ و چه راست سکولار و لائیکموفق به انجام آن نگردیدهاند به این علت ساده که نمیتوانستند به زبان و بیان مشترکی با طبقات پایین اجتماعی جامعه ایران دست پیدا کنند. به هر صورت در ربع قرن گذشته، اتفاقات بزرگی افتاد. روستائیان به شهرها آمدند، فرزندان آنان در شهرها متولد شدند و خود را شهری دانستند. شهر اقتضائات و الزامات خود را بر کسانیکه وارد شهرها شده بودند، تحمیل کرد هرچند این اتفاق در شهرهای بزرگ سریعتر افتاد. روستائیان هرچند به مناصب بالا رسیده بودند اما به تدریج دانستند که مدیریت یک جامعه شهریبا ریش سفیدی کردن در یک فضای قومی و قبیلهای روستایی بسیار متفاوت است. بسیاری از رفتارها و خرده فرهنگهای روستایی که زمانی خصوصاً در سالهای اولیه پیروزی انقلابشاخصی برای اثبات صداقت، درستی و سادگی دوست داشتنی و انقلابی محسوب میشد، اکنون مایه تفریح و سرگرمی روستائیان دیروز و شهروندان امروز است. این شهروندان امروز بهخوبی میدانند که در جهان پیچیدهشهر امکان برقراری تعاملات روستایی نیست و اینگونه ارتباطات مختل کننده زندگی است هرچند که حسن نوستالوژیکی از آن در وجودشان ماندهباشد و گاهی با رفتن به فضاهای طبیعی روستا آنرا ارضاء میکنند. اندیشه و فرهنگ زندگی در شهر متفاوت از روستا است، هرچند نمیتوان قضاوت ارزشی میان این دو انجام داد اما ناچار باید برای داشتن زندگی مناسب در شهر، شهری شد و نظام ارزشی واخلاقی برآمده از فرهنگ شهرنشینی را پذیرفت. این تحولات به علت خاصیت اجتماعی و انسانیشان در یک بستر تاریخی پیش میروند و البته هزینه هایی نیز دارند. به هر صورت شکاف و گسستی میان فرهنگ شهری و روستایی درشهرها خصوصاً بعد از انقلاب شکل گرفت و بسیاری از شهرها، روستائیتر شدند. این حادثه در شهرهای کوچک و فضاهایی که غلبه جمعیتی با روستائیان بود بسیار عمیقتر دیده شد، امابا گذشت زمان فرهنگ روستایی در شهرها در موضع ضعف قرار گرفته و در برابر شرایط زیستی و فرهنگی زندگی در شهر تسلیم شده و میشوند. تبدیل شدن توسعه به یک دغدغه، ضرورت و مسئله حیاتی برای جامعه ایران و اجتماعات شهری آن و حرکت ایرانیان در جهت درک و فهم نظری و عینی توسعه و تجربه آن در زندگیروزمرهشان میتواند فرآیند شهری شدن و شهروند شدن آن دسته از شهرنشینان امروزی که هنوز در فضاهای فکری و فرهنگی روستایی زندگی میکنند، تسریع کند. این اتفاقی مبارک درروند تکمیل پروژه یا پروسه (فرآیند) مدرنیته در ایران است که البته موجب تضعیف احساسات قومی و قبیلهای خواهد شد و ما کمتر شاهد رفتارهای برآمده از توسعه نیافتگی همچونبومیگرایی سنتی و افراطی خواهیم بود. رفتارهایی که هنوز گاهی در میان مدیران، سیاستمداران و مسئولین خود میبینیم و تنها میتوانیم ابراز تأسف کنیم و امید داشته باشیم روزیکسانی که در اجتماع ما به حق و یا به ناحق مدیر و مسئول هستند دیگرگونه بیاندیشند و عمل کنند.
توسعه شهری و روستایی چینچین در سالهای اخیر به دلیل انجام برخی اصلاحات اقتصادی و اجتماعی از رشد چشمگیری در این عرصه ها برخوردار بوده است. فناوری اطلاعات و ارتباطات در اشکال متنوع خود همواره به عنوان یکی از مهمترین ابزار پیاده کردن برنامه های اجرایی این کشور موردتوجه بوده است.انجمنهای ایالتی اداره اطلاع رسانی، وزارت علوم و فناوری، وزارت صنایع اطلاعات، وزارت بازرگانی و بسیاری از آکادمی های علمی و اجرایی، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و بهره گیری موثر از آن را محور فعالیتهای خود قرار داده اند.به دلیل وجود دو فرهنگ شهری و روستایی کاملاً متفاوت از هم در این کشور، دو رویکرد کلی را می توان در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در جامعه تشخیص داد. از یک طرف، این کشور در شهرها و بویژه مناطق صنعتی از پیشرفته ترین امکانات مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات برای امور مختلف اقتصادی و اجتماعی و همپای دنیای پیشرفته صنعتی بهره می برد و ازطرف دیگر، باتوجه به مسایل و مشکلات ویژه مناطق دورافتاده و روستــایی از رویکردهای دیگر بهره مند می شود.در همایش سالانه چهارم اطلاعات شهری منطقه آسیا - اقیانوسیه که در ماه مه سال 2004 در شهر شانگهای چین برگزار شد، چین به طور فعالانه تری به همکاریهای مربوط به توسعه فنـــاوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه کسب و کار منطقه ای ظاهر شد و در چارچوب تفاهم نامه نهایی این همایش، مقرر شد بسیاری از شهرها و مناطق این کشور در فعالیتهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش موثرتری ایفــا کنند. هدف اصلی این همایش، ایجاد زمینه ای اعمال تغییرات در نوع نگرش سیاستگزاران و تصمیم گیران کلیدی، تبیین و پیگیری طرحهای راهبردی شهری جدید، تبادل تجربیات جدید و دستیابی به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جامعه شناسی شهری
برای اینکه تعریف روشنتری از مهیت و دامنه جامعه شناسی شهری به دست دهیم میتوانیم بگوییم، تجزیه و تحلیل شهر به عنوان یک واقعیت اجتماعی موضوع جامعه شناسی شهری است. بنابراین جامعه شناسی شهری ، کلیه مسائل اجتماعی جامعه شهر نشین را دربر خواهد گرفت. یکی از واقعتهای اساسی ، رابطه از تحت جامعه با سایر واقعیتهای اجتماعی است، مانند رابطه تراکم جمعیت و سازمانها و شیوه تفکر و زندگی اجتماعی.
نگاه اجمالی
بدون اینکه بخواهیم کلیه جنبههای جامعه شناسی شهری را مورد بحث و بررسی قرار دهیم، منظور این است که اهمیت و ماهیت ملاحظات جامعه شناسی بر مسائل شهری روشن شود و برخی اطلاعات مربوط به اجتماع شهرها که اختصاصا معنای خاصی در بر دارد و نیز روشهای بررسی مسائل شهری را مورد مطالعه قرار گیرد. در عمل ، امروز شهرسازان ، معماران و مهندسان تاسیسات شهری بیش از پیش به میزان قابل توجهی از ره آورد جامعه شناسی شهری استفاده میکنند و مفهوم شهر سازی و شهرنشینی را منحصر به جنبه معماری آن نمیدانند.
بنابراین لازم است زبان مشترکی نیز آنها را به یکدیگر پیوند دهد تا به درستی نظرات یکدیگر را درک کنند و در بهبود زندگی اجتماع شهرنشینی از آن استفاده کنند. اما برای اینکه به درستی بدانیم جامعه شناسی شهری چیست و مشتمل بر چه مباحثی است بهتر است قبلا به عنوان یاد آوری جامعه شناسی را بطور کلی تعریف بکنیم. پس جامعه شناسی ، مطالعه علمی واقعیتهای اجتماعی است که از سه جنبه ریخت شناسی ساختاری و فرهنگی و روانی مورد بحث و مطالعه قرار گیرد.
اختصاصات شهر
اگر از جنبه مادی و خارجی را مورد نظر قرار دهیم، شهر بدوا انبوهی از افراد انسانی و فضایی را که در آن سکونت گزیدهاند شامل میشود. در اینجا نظم جاری مربوط به مسائل زیر در خور توجه است. جمعیت شهری (از نظر تعداد ، تراکم ، ترکیب و ساختمان و تحول) ، طرز پراکندگی و قرار گرفتن جمعیت در فضای شهر اصول تمایز بین قسمتهای مختلف فضای شهر و تاثیرات آن بر زندگی اجتماعی افراد و گروههایی که در آن زندگی میکنند. از جهت دیگر ، شهر عبارتست از یک سازمان اجتماعی پیچیده است. یعنی ، شهر تنها از تجمع افراد تشکیل نمیشود بلکه مشتمل بر گروههای مختلفی ، مانند خانواده ، طبقات اجتماعی ، کارگاهها و کارخانهها ، گروههای نژادی ، انجمنهای مختلف و غیره است.
میتوان سخن از یک نوع «روحیه شهری» یا «فرهنگ شهرنشینی» به میان آورد که با خوصیات اجتماعات غیر مشابه فرق دارد. به عبارت دیگر ، سبک زندگی و شیوه فکر کردن و بروز احساسات و عواطف که بر حسب جوامع و منطق مختلفی که شهر جزئی از آن است متفاوت و بر حسب تارخ و خوصیات شهرها متغیر است، ویژگیهایی به زندگی شهرنشینی بخشیده است که خاص اجتماع مورد نظر یعنی شهر است. مثلا استقلال افراد در مقابل سنن و آداب ، در شهرها افزایش مییابد و پذیرش افکار جدید ، مدپرستی ، خلاقیت ، نوآوری و تسامح فزونی میگیرد. نکته دیگر اینکه ، شهر را نباید واحد مستقل و مجزا از جامعه دانست، یعنی نمیتوان آن را از واحدهای دیگر وابسته به آن جداگانه مورد مطالعه قرار داد. زیرا:
اولا شهر با منطقهای که در آن واقع شده است ارتباط کامل دارد. یعنی از یکسو خوصیات منطقه در شهر تاثیر میگذارد و از وی دیگر شهر به تدریج کم و بیش خوصیات شهری خود را به منطقهای که خود جز آن است انتقال میدهد و در حقیقت منطقه و شهر عکس العملهای متقابلی در برابر یکدیگر دارند.
دوم آنکه ، شهر با یک کشور و کل اجتماعی که جزئی از آن است پیوند و وابستگی دارد، زیرا ساخت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور در شهر منعکس میشود. سوم آنکه ، شهر با نوع تمدن نظام اجتماعی که ملت و کشور را فرا گرفته است ارتباط کامل دارد.
جامعه شناسی شهری و مسائل اجتماعی شهر
سکونت در "شهر" آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسانها میگذارد که از حدود دو قرن پیش تاکنون، موضوع تأمل اندیشمندان اجتماعی بوده است...
سکونت در "شهر" آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسانها میگذارد که از حدود دو قرن پیش تاکنون، موضوع تأمل اندیشمندان اجتماعی بوده است. چند وجهی بودن این اثرات و نیز فرایندها و جریانات موجود در درون اجتماعات شهری، متفکران بسیاری را از علوم مختلف به خود مشغول داشته است.
جامعهشناسی شهری از جمله شاخههای معرفتی است که صرفاً و اختصاصاً "شهر" را بعنوان یک "محیط مخلوق" و به عنوان یک "محصول اجتماعی"، کانون توجه و مطالعهٔ خود قرار میدهد.
از منظر این علم، "شهرنشینی" مرحلهٔ گذار از اجتماع مبتنی بر علقههای خونی به جامعهٔ سازمان یافته مبتنی بر قراردادهاست. شهر تولیدکنندهٔ فرهنگ است. چون محیط شهری شیوههای خاصی از زیستن، کارکردن، رابطه برقرار کردن و مصرف کردن را بر ساکنانش عرضه میکند. از این رو جامعهشناسی شهری پاسخ دهی به پرسشهایی را وظیفه خود میداند که برخی از آنها چنیناند:
▪ رشد و توسعهٔ شهرها تابع چه متغیرهایی است و آیا گسترش شهرها از الگوی واحدی تبعیت میکند؟
▪ عناصر بنیادی سازمان شهر کدامند؟ و این عناصر چگونه تحت تأثیر رفتار کنشگران تغییر میکند؟
▪ صورتهای فضایی متفاوت چه تأثیری بر انسجام گروههای اجتماعی ساکنان شهر دارد؟
▪ فضاهای شهری و عناصر بنیادین آن چگونه مایهٔ تحکیم یا تضعیف روابط گروههای اجتماعی ساکن در شهر میشوند؟
▪ چه رابطهای میان خصوصیات یک شهر به لحاظ کالبدی و اقتصادی (شیوهٔ تولید) و طبایع افراد ساکن در آن وجود دارد؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نگرشی بر آسیب شناسی ازدواج
مقدمه
ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی انسان به شمار میرود. نتایج اطلاعات متعددی که در مورد ازدواج انجام شده بر اهمیت آن در سلامت جسمانی و روان شناختی تأکیده کردهاند. در دهههای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر میگیرد.
تاریخچه روانشناسی ازدواج
ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقولهای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال 1930 بر میگردد، که بطور گستردهتر در سال 1950 تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی میتواند بین ازدواج موفق و ناموفق داشته باشد.
مباحث روانشناسی ازدواج
بطور کلی میتوان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج میشود، در دسته دیگر مطالبی را شامل میشود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها میپردازیم.
تصمیم گیری برای ازدواج
در این مرحله تلاش میشود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه میتواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه میتواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه میتوان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافتههای خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد.
آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته میشود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد.
تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر میپسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته میشود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبهها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه میشود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبههای مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.
شروع و تداوم ازدواج
در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار میگیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز میگردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل میرسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند.
در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته میشوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک میکنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش میدهد.
چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج میگذارند؟
عوامل زیر در عدم موفق ازدواج تأثیرات اساسی دارند:
عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی
عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده: زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار میکنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بودهاند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشتهاند یا بیش از حد به این روابط بها دادهاند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شدهاند. به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر میشود مشکل آفرین خواهد بود.
عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی: با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه میشود، برای حل این مسائل فنونی را بکار میبرد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلا بجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
جامعه شناسی، ایل و عشایر
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژهای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیههای سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کردهاند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کردهاند که سازمان اجتماعی آن قبیلهای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل میدهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آوردهاند. با توجه به آنچه گذشت ، میتوان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهمترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعهای عشایری، یا جامعهای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گلههایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعههای کوچ نشین شبان و جامعههای یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار میروند(۱).
طبقه بندی ایلها
جامعههای ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبانهای متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافتهاند. هر یک از جامعههای ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشتههای تحقیقی و قومنگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شدهاند. مستوفی قدیمترین طبقهبندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفههای وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفههای دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی میکنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیختهاند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمیگیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای میدهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانههای خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانستهاند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم میداند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست میدهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، ردهبندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کلیات گیاه شناسی
عناب درختی است که ارتفاع آن تا 8 متر می رسد نوعی از این درخت مستقیم و باریک است و نوعی دیگر بصورت کج و معوج بالا می رود .
عناب بومی مناطق گرمسیر است کشت آن در شمال آفریقا ،جنوب اروپا و نواحی مدیترانه رواج درد .
برگهای این درخت کوچک ، زیبا ، شفاف ،متناوب و دندانه دار است . گلهای آن کوچک و برنگ سبز مایل به زرد می باشد. میوه این درخت که عناب نامیده می شود برنگ قرمز و بشکل تخم مرغ ودارای یک هسته است .طعم عناب کمی شیرین است.
درخت عنّاب Zizy phus vulgaris
درخت عنّاب از خانواده Rhona ceae است و آن را به لاتین zizyphum و به یــونانی zizyphun می گویند.
درخت عناب دارای خانواده نسبتاً بزرگی است و تاکنون چهل جور از آن شناسایی شده و بعضی مورد بهره برداری قرار گرفته است، بومی کناره های اقیانوس آرام و آمریکای شمالی است و در همه جـای ایـــران می روید. تنه اصلی آن صاف و نسبتاً راست ولی شاخه های فرعی ناهموار می باشد. در نواحی گرم پیوسته سبز است و در دیگر آب و هواها و مناطقی که چهار فصل دارد برگهایش مانند دیگر درختان خزان می کند. از دوره های بسیار دور چینیان این درخت را می شناخته و آن را پرورش می داده اند و از محصول آن بهره می برده اند، ولی از آنجا که قومی راز دارند تا مدتها در دیگر سر زمینها کسی از آن آگاهی نداشت.
درخت عناب، تیغ دار و دارای برگهای متناوب است تاکنون انواع مختلفی از آن در مناطق گرم قاره آسیا و آمریکا شناخته شده است. به علت زیبایی برگها و تنه درختان جوان، گونه ای از درخت عناب را جزء گیاهان زینتی در پارکها کشت می کنند. درخت عناب معمولی که برای استفاده از میوه آن کاشته می شود، بومی جنوب آسیا و جنوب اروپا بویژه حوضه مدیترانه است. پوست میوه رسیده سرخ خوشرنگ و بخش خوراکی آن سفید مایل به شیری است، مزه آن کمی شیرین، مطبوع، کمی لعابدار و چسبناک است. برگهای درخت عناب کوچک دندانه دار، بیضی شکل، براق و بدون کرک و دارای سه رگبرگ طولی است. تنه درخت جوان، سرخ مایل به زردی می باشد و در بهار و تابستان، با رنگ برگها که سبز روشن است، بویژه هنگامی که میوه اش می رسد هماهنگی ویژه و چشم انداز بسیار زیبایی دارد. در دو طرف هر دمبرگ، در روی ساقه، زایده هایی به شکل خارهای محکم و تیزی می روید، سپس چوبی می شود و بطور دایمی در روی شاخه ها باقی می ماند.
گلهای درخت عناب بیشتر خوشه ای، کوچک و زرد رنگ است. در برخی درختان دمگل آن بسیار کوتاه به نظر می رسد که به ساقه چسبیده است گلها روی شاخه های جوان در محل جوانه کنار برگها به شـــکل دسته های کوچک می روید و دارای پنج گلبرگ ریز، جدا و پنج پرچم و مادگی دوبرچه ای است.
میوه درخت عناب ناشکوفا، گوشتی، در آغاز سبز و براق است، کم کم زرد می شود و وقتی رسید به رنگ سرخ تیره و بسیار زیبا در می آید. عنابی، رنگ مخصوص این میوه است که در پاییز می رسد و در لابلای برگها خودنمایی می کند و مانند میوه های دیگر مصرف می شود.
پرورش درخت عناب برای تولید چوب :
بعضی درختان عناب که تا هشت متر قد می کشد برای بدست آوردن چوب قشنگی که دارد پرورش داده می شود. این درختان را معمولاً در درّه ها نزدیک به هم می نشانند. نزدیکی درختان به یکـدیگر مـوجب می شود که به جای شاخ و برگ فراوان و میوه دهی، فقط مانند درختان تبریزی قد بکشند. این درختان در چنین وضعی دارای تنه ای صاف، راست، بدون گره خواهند بود در نتیجه چوب مرغوبی حاصل می شود. چوب درخت عناب پس از برش، سرخ رنگ و خالدار، مایل به زردی و رگه دار می باشد. چون بسیار محکم و زیبا است برای ساختن اشیای زینتی مانند مجسمه، عصا، تسبیح به کار می رود و در منبت کاریها و همچنین در ساختن میز و صندلی و در و پنجره از آن استفاده می شود. داخل تنه درخت به خلاف چنار و گردو پوک نمی شود.
کشت و پرورش درخت عناب :
درخت عناب در تمام نقاط ایران می روید محصول می دهد و با بیشتر آب و هوای مناطق ایران سازگار است. این درخت در برابر کم آبی بسیار مقاوم است.
روش تکثیر :
برای زیاد کردن این گیاه چهار راه وجود دارد :
1- جابجایی پاجوشها
2- قلمه زدن
3- خوابانیدن
4- کشت بذر