گزارش کار آموزی
دانشکده : دانشکده فنی مهندسی
گروه :برق – الکترونیک
مکان کارآموزیپتروشیمی شهید تندگویان
موضوع کارآموزیابزار دقیق و شبکه های صنعتی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات:168
فهرست
1.مقدمه2.مزایای فیلد باسکمیت و کیفیت اطلاعات
تعمیرات
سازگاری در کارکرد
3.تکنولوژی فیلد باس
لایه فیزیکی
سیگنال سازی در فیلد باس (31.25 Kb/S )
اترنت بسیار سریع
مجموعه ارتباطات
لایه اتصال ارتباطات
انواع تجهیزات
انتقال و ارتباط برنامه ریزی شده
انتقال و ارتباط غیر برنامه ریزی شده
نحوه عملیات LAS
فهرست CD
تعمیرات بر اساس فهرست زنده
سنکرون نمودن زمان اننتقال اطلاعات
نشانه انتقال
LAS پشتیبان
لایه فرعی دسترسی به شبکه فیلد باس
VCR نوع Client/Server
VCR نوع توزیع گزارشات
VCR نوع اعلام کننده / مشترک
مشخصات پیام فیلد باس
دستگاه واقعی در فیلد
سرویسهای ارتباط
سرویسهای OD
سرویسهای دسترسی به متغیر ها
سرویسهای وقایع
سرویسهای خواندن / نوشتن
سرویسهای کمکی برنامه
شکل و اندازه پیام
رفتار پروتکل
بکوکهای کاربردی کاربر
بلوک منبع
بلوک تابع
بلوک مبدل
تعریف دستگاه فیلد باس
4.مدیریت سیستم
برنامه ریزی بلوکها
توزیع ساعت کاربردی
تعیین آدرس دستگاها
سرویس یافتن TAG
تشریحات دستگاه
علامت گذار تشریحات دستگاه
سریسهای تشریح دستگاه
سلسله مراتب تشریح دستگاه
کارکرد دستگاههای سازندگان مختلف در یک سیستم
5.پیکر بندی سیستم
طراحی سیستم
پیکر بندی دستگاه
Foundation Fieldbus یک انتخاب صحیح
فهرست
3. تکنولوژی فیلد باسمشخصات پیام فیلد باس
دستگاه واقعی در فیلد
سرویسهای ارتباط
سرویسهای OD
سرویسهای دسترسی به متغیر ها
سرویسهای وقایع
سرویسهای خواندن / نوشتن
سرویسهای کمکی برنامه
شکل و اندازه پیام
رفتار پروتکل
بکوکهای کاربردی کاربر
بلوک منبع
بلوک تابع
بلوک مبدل
تعریف دستگاه فیلد باس
6.مدیریت سیستمبرنامه ریزی بلوکها
توزیع ساعت کاربردی
تعیین آدرس دستگاها
سرویس یافتن TAG
تشریحات دستگاه
علامت گذار تشریحات دستگاه
سریسهای تشریح دستگاه
سلسله مراتب تشریح دستگاه
کارکرد دستگاههای سازندگان مختلف در یک سیستم
7.پیکر بندی سیستم
طراحی سیستم
پیکر بندی دستگاه
Foundation Field bus یک انتخاب صحیح
گزارش کار آموزی
دانشکده : فنی مهندسی
گروه :برق – الکترونیک
مکان کارآموزی پتروشیمی شهید تندگویان
موضوع کارآموزی ابزار دقیق و شبکه های صنعتی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات:169
فهرست
مقدمهمزایای فیلد باسکمیت و کیفیت اطلاعات
تعمیرات
سازگاری در کارکرد
تکنولوژی فیلد باسلایه فیزیکی
سیگنال سازی در فیلد باس (31.25 Kb/S )
اترنت بسیار سریع
مجموعه ارتباطات
لایه اتصال ارتباطات
انواع تجهیزات
انتقال و ارتباط برنامه ریزی شده
انتقال و ارتباط غیر برنامه ریزی شده
نحوه عملیات LAS
فهرست CD
تعمیرات بر اساس فهرست زنده
سنکرون نمودن زمان اننتقال اطلاعات
نشانه انتقال
LAS پشتیبان
لایه فرعی دسترسی به شبکه فیلد باس
VCR نوع Client/Server
VCR نوع توزیع گزارشات
VCR نوع اعلام کننده / مشترک
مشخصات پیام فیلد باس
دستگاه واقعی در فیلد
سرویسهای ارتباط
سرویسهای OD
سرویسهای دسترسی به متغیر ها
سرویسهای وقایع
سرویسهای خواندن / نوشتن
سرویسهای کمکی برنامه
شکل و اندازه پیام
رفتار پروتکل
بکوکهای کاربردی کاربر
بلوک منبع
بلوک تابع
بلوک مبدل
تعریف دستگاه فیلد باس
مدیریت سیستم
برنامه ریزی بلوکها
توزیع ساعت کاربردی
تعیین آدرس دستگاها
سرویس یافتن TAG
تشریحات دستگاه
علامت گذار تشریحات دستگاه
سریسهای تشریح دستگاه
سلسله مراتب تشریح دستگاه
کارکرد دستگاههای سازندگان مختلف در یک سیستم
پیکر بندی سیستم
طراحی سیستم
پیکر بندی دستگاه
Foundation Fieldbus یک انتخاب صحیح
فهرست
تکنولوژی فیلد باسمشخصات پیام فیلد باس
دستگاه واقعی در فیلد
سرویسهای ارتباط
سرویسهای OD
سرویسهای دسترسی به متغیر ها
سرویسهای وقایع
سرویسهای خواندن / نوشتن
سرویسهای کمکی برنامه
شکل و اندازه پیام
رفتار پروتکل
بکوکهای کاربردی کاربر
بلوک منبع
بلوک تابع
بلوک مبدل
تعریف دستگاه فیلد باس
مدیریت سیستمبرنامه ریزی بلوکها
توزیع ساعت کاربردی
تعیین آدرس دستگاها
سرویس یافتن TAG
تشریحات دستگاه
علامت گذار تشریحات دستگاه
سریسهای تشریح دستگاه
سلسله مراتب تشریح دستگاه
کارکرد دستگاههای سازندگان مختلف در یک سیستم
پیکر بندی سیستم
طراحی سیستم
پیکر بندی دستگاه
Foundation Field bus یک انتخاب صحیح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شهید مطهری: شاید در بعضی کتابها خوانده باشید مخصوصا در این کتابهای به اصطلاح تاریخی که به دست بچههای مدرسه میدهند. مینویسند که در سال شصتم هجرت، معاویه مرد، بعد مردم کوفه از امام حسین دعوت کردند که آن حضرت را به خلافت انتخاب کنند. امام حسین به کوفه آمد، مردم کوفه غداری و بیوفایی کردند، ایشان را یاری نکردند، امام حسین کشته شد!
شهید مطهری: انسان وقتی این تاریخها را میخواند فکر میکند امام حسین مردی بود که در خانه خودش راحت نشسته بود ، کاری به کار کسی نداشت و درباره هیچ موضوعی هم فکر نمیکرد ، تنها چیزی که امام را از جا حرکت داد ، دعوت مردم کوفه بود ! در صورتی که امام حسین در آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بود ، برای امتناع از بیعت از مدینه خارج میشود و چون مکه ، حرم امن الهی است و در آنجا امنیت بیشتری وجود دارد و مردم مسلمان وحی را داشت . حضرت فردای آنروز از مدینه بیرون آمد و از همان شاهراه نه از بی راهه به طرف مکه رفت . بعضی از همراهان عرض کردند : یا بن رسول الله ! لو تنکبت الطریق الا عظم بهتر است شما از شاهراه نروید ، ممکن است مامورین حکومت ، شما را برگردانند ، مزاحمت ایجاد کنند ، زد و خوردی صورت گیرد . ( یک روح شجاع ) ، یک روح قوی هرگز حاضر نیست چنین کاری کند . ) فرمود : من دوست ندارم شکل یک آدم یاغی و فراری را به خود بگیرم ، از همین شاهراه میروم ، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد ....در ماه رجب و شعبان که ایام عمره است ، مردم از اطراف و اکناف به مکه میآیند و بهتر میتوان آنها را ارشاد کرد و آگاهی داد . بعد موسم حج فراهم میرسد که فرصت مناسبتری برای تبلیغ است . بعد از حدود دو ماه نامههای مردم کوفه میرسد . نامههای مردم کوفه به مدینه نیامده ، و امام حسین نهضتش را از مدینه شروع کرده است . نامههای مردم کوفه در مکه به دست امام حسین رسید ، یعنی وقتی که امام تصمیم خود را بر امتناع از بیعت گرفته بود و همین تصمیم ، خطری بزرگ برای او به وجود آورده بود . ( خود امام و همه میدانستند که نه اینها از بیعت گرفتن دست بر میدارند و نه امام حاضر به بیعت است ) بنابر این دعوت مردم کوفه عامل اصلی در این نهضت نبود بلکه عامل فرعی بود ، و حداکثر تاثیری که برای دعوت مردم کوفه میتوان قائل شد این است که این دعوت از نظر مردم و قضاوت تاریخ در آینده فرصت به ظاهر مناسبی برای امام به وجود آورد .
تاریخ مینویسد : محمد ابن حنفیه برادر امام در آن موقع دستش فلج شده بود ، معیوب بود ، قدرت بر جهاد نداشت و لهذا شرکت نکرد . امام وصیتنامهای مینویسد و آن را به او میسپارد : « هذا ما اوصی به الحسین بن علی اخاه محمدا المعروف بابن الحنفیه » . در اینجا امام جملههایی دارد : حسین به یگانگی خدا ، به رسالت پیغمبر شهادت میدهد . ( چون امام میدانست که بعد عدهای خواهند گفت حسین از دین جدش خارج شده است ) . تا آنجا که راز قیام خود را بیان میکند :
« انی ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ، ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب علیه السلام »
...دیگر در اینجا مسئله دعوت اهل کوفه وجود ندارد . حتی مسئله امتناع از بیعت را هم مطرح نمیکند . یعنی غیر از مسئله بیعت خواستن و امتناع من از بیعت ، مسئله دیگری وجود دارد . اینها اگر از من بیعت هم نخواهند ، ساکت نخواهم نشست . مردم دنیا بدانند : « ما خرجت اشرا و لا بطرا » ، حسین بن علی ، طالب جاه نبود ، طالب مقام و ثروت نبود ، مردم مفسد و اخلالگری نبود ، ظالم و ستمگر نبود ، او یک انسان مصلح بود . « و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی »
. . .
« الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله ، و هیهات منا الذله یابی الله ذلک لنا و رسوله و المومنون و حجور طالبت و طهرت »
...در بین راه که میرفتند ، شخصی از امام پرسید : چرا بیرون آمدی ؟ معنی سخنش این بود که تو در مدینه جای امنی داشتی ، آنجا در حرم جدت ، کنار قبر پیغمبر کسی متعرض نمیشد . یا در مکه میماندی کنار بیت الله الحرام . اکنون که بیرون آمدی برای خودت خطر ایجاد کردی . فرمود : اشتباه میکنی ، من اگر در سوراخ یک حیوان هم پنهان شوم آنها مرا رها نخواهند کرد تا این خون را از قلب من بیرون بریزند . اختلاف من با آنها اختلاف آشتی پذیری نیست . آنها از من چیزی میخواهند که من به هیچ وجه حاضر نیستم زیر بار آن بروم . من هم چیزی میخواهم که آنها به هیچ وجه قبول نمیکنند .
...
رهبر کسی است که مردم را به دنبال خودش حرکت میدهد . حال ممکن است یک رهبر هم پیدا بشود که مردم را ساکن نگاه دارد . او دیگر رهبر نیست .
همه رهبران ، امتها و ملتها را به حرکت در میآورند ، ولی بحث ، در نحوه و گونه حرکت ، شکل و تاکتیک حرکت است .
...میخواستند علی ( ع ) را در کادر رهبری ابوبکر و عمر محدود کنند و این ، برای علی امکان نداشت چرا که در این صورت او هم باید العیاذ بالله مثل عثمان برای خودش تیپی درست کند و بعد مطابق دل خودش هر کاری که خواست ، بکند و هر کس را هم که اعتراضی کرد کتک بزند ، فتقش را پاره کند . علیای که میخواهد بر اساس کتاب الله و سنت پیغمبر عمل کند ، نمیتواند روش رهبری آن دو نفر را بپذیرد . لذا گفت من روش رهبری آنها را نمیپذیرم . به خاطر این یک کلمه حاضر نشد با عبدالرحمن بن عوف بیعت کند . پس معلوم شد که مسئله روش رهبری با مسئله کتاب سنت متفاوت است . کتاب و سنت یعنی خود قانون . روش رهبری به متن قانون مربوط نیست . به کیفیت رهبری مردم ، به اختیاراتی که یک رهبر دارد و به تصمیماتی که رهبر اتخاذ میکند مربوط میشود . حال معنی آن جمله امام حسین ( ع ) که در وصیتنامه خود به محمد ابن حنفیه مینویسد : « ارید ان آمر بالمعروف ، و انهی عن المنکر ، و اسیر بسیره جدی و ابی » ، روشن میشود . در آن زمان ، در دنیای اسلام ، گذشته از امر به معروف و نهی از منکر ، مسئله دیگری وجود داشت و آن اینکه : اکنون سال شصت هجری است . از سال یازدهم هجری تاکنون ، حدود پنجاه سال است که پیامبر از میان مردم رفته است . در چهار سال و چند ماه از این پنجاه سال یعنی از سال سی و شش تا سال چهل و یک ، علی بن ابی طالب رهبری کرده است که در آن مدت ، رهبری ، به روش پیغمبر بازگشت کرده . تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان ، سنتهایی را به وجود آورده بودند ، علی ( ع ) در بسیاری از موارد اصلا قدرت پیدا نکرد که روش پیغمبر را اجرا کند . وقتی در مقام اجرا برآمد ، خود مردم علیه او قیام کردند . گفت : فلان نمازی که شما به این شکل میخوانید ( نمازهای شبهای ماه رمضان که به جماعت میخواندند ) بدعت است ، نخوانید . گفتند : سی سال ، از زمان عمر رایج است ، واعمرا ، واعمرا ، جای عمر خالی ، عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود . خواست شریح قاضی را بر کنار کند ، گفتند : تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش ، از زمان عمر ،
کارآموزی آشنایی با واحد پلی اتیلن ترفتالات(PET) پتروشیمی شهید تندگویان
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات:147
فهرست
عنوان صفحه
فصل اول
آشنایی کلی با مکان کارآموزی 133-6
فصل دوم
ارزیابی سنجشهای مرتبط با رشته علمی کارآموز 142-134
فصل سوم
آزمون آموخته ها 144-143
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شهید مطهری و استعمار و غرب زدگی
دین مبین اسلام پس از ظهور در شبه جزیره عربستان ونشو ونما در سایر بلاد ، در مسیر هدایت انسانها و بنیان گذاردن تمدن مهم از آرا ء وافکار دینی ، با موانع و مشکلات عدیده ای مواجه شده است . اسلام در مقابله با این موانع وخطرات ، ساز وکارهای متفاوتی با توجه به نوع خطر وزمان ومکان اتخاذ نموده است . یکی از مهمترین سازوکارها ، تربیت شخصیتهایی است که تعالیم الهی را به خوبی فهمیده وبا توجه به الگوها وآموزهای دینی به دفاع از حریم مقدس آن بپردازند . مجاهدت این شخصیت ها وتلاش فکری واجتهادی ، افکار وآثار و کردار آنها به نوبه خود به غنای هر چه بیشتر این دین ، چه در مرحله اندیشه وچه در سطح عمل کمک کرده است . اساسا مکانیزم ایجاد رویه ،الگو وبرنامه عقلایی در پیش پای نسلهای آینده درباره چگونگی حفاظت از ساحت دین می نهد . در قرن نوزدهم با ظهور استعمار در سطح پیشرفته ورسیدن امواج جدی مدرنیته ومدرنیسم به مرزهای جهان اسلام وایران ، تهدیدات مضاعف گردید . تهدیدی که مسبوق به سابقه نبود والگوی مبارزه ای نیز از گذشتگان به نسل آن عصر به یادگار نبود . اگر قبلا مردم ونخبگان دینی در تضاد با استبداد وحکام جور بودند ، آن روز استعمار نیز به عنوان پدیده ای پیچیده وفریبکار ، دغدغه خاطر آنها شد .استعمار همراه با اندیشه ها ومظاهر عملی مدرن بود که محصولاتی از قبیل غرب زدگی ، خود با ختگی فکری وفرهنگی ویا سئوالات جدی علمی ومعرفتی را به ارمغان آورد . صاحبان اندیشه وفعالان سیاسی ومذهبی دنیای اسلام عکس العمل متفاوتی در مقابل این پدیده نشان دادند . از جمله اینکه عده ای درپی ایجاد پلی بین غرب و بلاد اسلامی بودند . اینها غرب را به به کلی نفی نمی کردند و از طرف دیگر مظاهر منفی فرهنگی وتمدن آن را نمی پذیرفتند . آنها نظام فکری را عرضه می کردند که هم دقایق مدرنیته در آن بگنجد و هم دقایق مکتب اسلام . جریان دوم در نسبت با غرب مدام در داشته های خود تردید کردند ودر صدد جستجوی حقیقت در ماورای مرزها برآمد . آنها هیچگونه اعتقادی به توانایی آموزه های اسلامی در قبال اندیشه غرب نداشته واین نسخه را برای خویش وهموطنان می پیچند که از سرتاپا باید غربی شد . جریانی دیگر که از آن به اسلام گریان یا احیاگران دینی تعبیر می شود ، توانای فکر دینی در حل مشکلات ، رد شبهات واداره اجتماع را باور داشته اند . آنها بازگشت به اسلام اصیل را حلال تمام مشکلات ومعضلات عصر حاضر دانسته ومی دانند ومعتقدند اسلام هیچ گونه نیاز معرفتی به مدرنیسم ولیبرالیسم ندارد ومدرنیته فقط سئوال زا است نه معرفت زا (1) در اوج قله این مسلک در عصر فعلی حضرت امام (ره) قرار دارد وشهید مطهری از تغذیه کننده گان این اردوگاه است در این جا سعی داریم ابعاد وزوایای نسبتا پنهان روش شناختی وروش فکری وشخصیتی این متفکر را فراتر از ورود به مباحث فلسفی ویا روشی کلیشه ای مورد مدلقه قرار دهیم . هر چند بیان کردن وبویژه مکتوب نمودن این مقولات بسیار سخت است اما توجه به آنها از نیاز های جدی اثر حاضر به شمار رفته ومارا به سوی جهتی عقلایی در مسیر سیاست پردازی رهنمون می سازد . استاد از متفکرین برجسته ای است که با مجاهدت وتلاشی کم نظیر در شناخت اسلام اصیل و درک خطرات آرا وافکار غیر دینی ، خدمات قرین موفقیتی به خواص وعوام ومذهب نشیع نمود . وی در زمانی می زیست که تاریخ شوخی های زشتی با فرهنگ این مرز وبوم می کرد . حیات وی مصادف با ظهور ایدولوژی های چپ وراست بود. ایندو با پروراندن افراد ماتر یالیست وروشنفکران غرب زده ، جوانان را هدف قرار دادند . آموزه های ماتر یالیستی به طرز عجیب وفریبنده ای با حمایت بلوک شرق سعی در منزوی کردن اسلام گرایی داشت . با این وضعیت کسی مثل مطهری احساس می کند که کلیت ایدولوژی اسلامی در خطر است وباید ایدولوژی اسلامی را بنویسد.(2) وی اسلام را هدف می دانست نه وسیله بنابراین تلاش داشت همه افکار را با اسلام بسنجد . متفکرین اولیه اسلامی ، اسلام را با غرب توضیح می دادند در حالی که می بایست این کار را بر عکس انجام می دادند . یعنی مدرنیته ومدرنیسم را با اسلام توضیح دهند.(2) مطهری با زیرکی وعمق اندیشه ، بین بیان دین به زبان معاصر که بادرک معاصر مناسبت داشته باشد و ترجمه دین به زبان تجدد تفاوت قایل بود . ایشان توانایی اسلام در اداره اجتماع را باور داشت . می توان گفت آفت عدم اعتماد به اسلام واعتماد به نفس ، بزرگترین سد راه نهفته های اسلامی بوده وهست . این مشکل اساسی پیشروی انقلاب اسلامی به شمار می رود استاد ، با آسیب شناسی دینی واجتماعی ، درک صحیح از زمان ، نگرش منتقدانه به حال وپیش بیبی آینده ، در پی حل مشکلات بر آمد . در میدان کار زار از نقد سخت وشجاعانه تحجر و جمود فکری نیز غاض نشده وبا شجاعتی تمام وبا پیبندی به تقوای ستیز به مقابله با تقوای گریز پرداخت . مطلب بسیار مهمی که نباید به خاطر قضاوتهای شتابزده وسطحی از آن غافل شد ، این است که استاد قبل ازآنکه به روشنگری بپردازد ، خود به مرحله روشنفکری ( این اصطلاح با تسامع به کار می رود ) رسیده بود . به تعبیری وی به علم نه صرفا به خاطر استفاده دیگران ، بلکه اصالتا ارزش قایل بود . امام صادق (ع) می فرماید : طالبان علم سه دسته اند ، ایشان وصفتشان را بشناسد . دسته ای دانش رابرای نادانی وستیزه جویند . دسته ای برای بلندی جستن وفریفتن جویند و گروهی برای فهمیدن وخرد ورزیدن ( فقه وعقل ) ، برای گروه سوم علم ، مطلوب با لذات است نه وسیله ای برای غرایز دیگر . امام صادق (ع) می فرماید که علم واقعی آن است که انسان برای فقه و عقل دنبال آن رود .(4) بلاشک استاد شهید جزو گروه سوم است . ماکس وبر می گوید : عالم به ما می گوید که فقط به اعتبار خود علم است که به علم می پردازد ونه صرفا به این واسطه که دیگران بتوانند ازآن بهره های کاسبکارانه یافنی بگیرند یا اینکه انسانها بتوانند بهتر تغذیه کنند ، بهتر بپوشند ، تنویر شوند وخود را هدایت کنند (5)استاد ، علم را که اصالتا برای آن ارزش قایل بود ، در مسیری جهت دار برای هدایت دیگران به کار گرفت . مگر نه این است که علم هم وظیفه ای دارد ؟ وبر می گوید : وظیفه علم روشنگری است (6) موضوعات انتخابی استاد شهید برای قلم زدن وسخن گفتن با توجه به ارزشها وباید ونباید های مذهبی ، سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی بود . لکن بعد از انتخاب موضوع و ورود در آن به تمام معنا علمی وبی طرفانه قضاوت کرده است و همین ویژه گی از وی منتقدی منصف ومبتکری تا ثیر گذار ساخته است . استاد در این باره می نویسد : این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته ، مقاله یا کتاب نوشته ام تنها