لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
قرآن وحرکت منظومه شمسی
والشمس تجری لمستقرلها ذلک تقدیرالعزیز العلیم لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر ولا اللیل سابق النهار وکل فلک یسبحون
وخورشید که پیوسته به سوی قرارگاهش درحرکت است،این تقدیر خداوند قادر ودانااست ونه برای خورشید سزاوار است که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند.1
دلیل دیگر بر قدرت کامله ما آفتاب است که می رود وحرکت می کند برای قرارگاهی که او رااست یعنی همیشه حرکت می کند تا هنگام انقضای دنیا ویا برای حد معینی که هر شبانه روز دور به آن منتهی می شود وقرائت ائمه (علیهم السلام) است که مستقرلها،به نصب یعنی آفتاب همیشه متحرک است ونیست آنرا سکونی. در کتاب توحید از ابوذر غفاری رحمه الله نقل کرده که روزی من دست مبارک حضرت رسالت پناه را گرفته پیاده به راهی می رفتیم ونظر بر آفتاب داشتیم تا آنکه غروب کرد،پس من گفتم ای رسول خدا آفتاب به کجا فرود می رود؟ حضرت فرمودند: درآسمان بلند می شود از سمائی به سمائی دیگر تا آنکه به آسمان هفتم در زیرعرش می رسد ودر آنجا سجده می کند وفرشتگانی که موکل برآنند آنها نیز به سجده در می آیند. پس آفتاب می گویدای پروردگار من به کجا امر می کنی که طلوع کنم ا زمحل غروب من یااز موضع طلوع ؟واین است معنی قول خدای تعالی که فرموده : والشمس تجری لمستقرلها.
ذلک تقدیرالعزیز العلیم : این است که صنع پرودگار که غالب است بر مملکت خود ،دانااست بر ظواهر وبواطن اشیاء.(لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر) نیست آفتاب را سزاوار که اینکه ادراک کند ماه را ودریابد ماه را درآن سرعت زیراکه قمر تمام دوازده برج را درعرض یک ماه قطع کند وآفتاب دریک سال (ولا اللیل سابق النهار) محتمل است که مراداز لیل قمر باشد واز نهار شمس یعنی نه ماه پیش گیرنده است بر آفتاب وحاصل کلام آنکه چنانچه آفتاب سرعت ماه را در نمی تواند یافت ، همچنین ماه نیز در ضیاء وروشنی بر آفتاب سبقت نتواند گیرد وبه نور آفتاب نتواندرسید بلکه ماه کسب نور از آفتاب کند، وبعضی این چنین تفسیر کرده اند که نیست آنکه شب غلبه کند به روشنی روز بر وجهی که دوشب یا بیشتر با هم جمع شوند که میان آنها روز نباشد . بلکه همیشه شب وروز متعاقبانند وآنچه از حدیث حضرت (علیه السلام) استفاده می گردد مراد این است که شب درخلقت سبقت بر نهار گرفته بلکه اول نهار خلق شده وبعد از آن شب.2
تفسیر مجمع البیان:
درقول خدا،لمستقرلها، چند قول است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 76
قرآن بیان کننده حقوق خالق و مخلوق
دفاع کننده از حقوق واقعی و عادلانه بشر
و نشان دهنده راه سعادت و رستگاری انسان ها
از مطالب مورد اشاره در این جزوه: پاسخ قرآن به بعضی شبهات :
جرائمی که مجازات دنیائی آن ها در قرآن مشخص گردیده است
حقوق زن، بعضی اهداف حجاب و فلسفه تعدد زوجات
موارد تجویز جنگ در اسلام
بعضی رفتارهای شرک آمیز
ضرورت اصلاح قوانین و تبلیغات خلاف قرآن
راه وحدت و پیشرفت مسلمانان و ....
بسم الله الرحمـن الرحیـم
« ... الحمدُ لِلّهِ و سلامٌ علی عباده الذینَ اصطفی »
با سلام و اداء احترام – بمنظور تضارب آراء، شکوفایی اندیشه ها و اصلاح امور در جهت خشنودی پروردگار متعال به استحضار می رسانم :
1- پیشگفتار :
در صورتیکه عقاید، اعمال و قوآنین خویش را به آیات روشن و محکم قرآن منطبق نمائیم علاوه بر آنکه موجبات رستگاری اخروی خود را مهیا می کنیم دامنه عدالت، آزادی، رفاه، امنیت و سایر نیکویی ها را در دنیا گسترش خواهیم داد:
بعضی قول و حدیث ها حق را به باطل پوشانده و شرک و خرافه را به توحید و یگانه پرستی آمیخته و تفرقه و فساد را افزایش داده اند و به بیان قرآن که می فرماید: « ... لِمَ تَلْبِسونَ الْحَقَّ بِالباطلِ ... چرا حق را به باطل می پوشآنید ...( 71 آل عمرآن) وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ... – و از مردمان کسانی( هستند که) بدون دانش، خریدار روایاتی بیهوده اند تا( خود و دیگران را) از راه خدا گم نمایند ...
«6 لقمان)» برخی از ما انسان ها ندانسته به تعدادی از احادیث نادرست گرایش پیدا کرده و بعضی از اعتقادات و اعمال خود را بر اساس آن ها شکل داده ایم ، در حالیکه طبق بعضی بررسی ها و به تصریح آیاتی که نمونه هایی از آن ها ذیلاً بیان می شود قرآن کریم بهترین حدیث، کتاب هدایت خدا، نور، قانونی کامل و نعمتی تمام، فرقان و میزان سنجش حق و باطل، رحمت و بیان کننده همه حقایق مورد نیاز برای هدایت و کمال و رستگاری بشر میباشد، و حضرت محمد(ص) نیز رسول خدا و ابلاغ کننده قرآن، امام و رحمت و در متابعت از قرآن و درعمل به دستورات آن سرمشقی نیکو برای جهانیان بوده ، آن حضرت و سایر انسان ها مخصوصاً مسلمانان به تمسک به قرآن و اجرای دستورات آن موظف گردیده و از تفرقه و داشتن عقیده و عمل خلاف قرآن ممنوع شده اند.
البته بعضی روایات دارای مفاهیمی حکیمانه، پندآموز و در جهت تبیین و تفسیر مطالب مندرج در کتاب های الهی می باشند، ولی آنچه مسلم است، آنستکه ما انسان ها با شنیدن یا دیدن چیزی نمی توآنی تمام قسمت ها و جوانب آن را به ذهن خود بسپاریم و بازگو کنندگان حدیث و خبر به فرض این که راستگو و بی غرض بوده باشند، هر یک از آنان برداشت و نظر خود را بیان کرده اند و معمولاً کمبود اطلاع و اشتباه و فراموشی موجب تغییری موثر در عبارات و مفاهیم حدیث و خبر می باشد و علاوه بر تغییر غیر عمد اکثر عبارات و مفاهیم روایات، چون در طول تاریخ حدیث، روایاتی نیز تسط افراد بی تقوا، جعل و تحریف گردیده و بسیاری از آن ها و خیلی از احادیثی که بغیر عمد تغییر یافته است به رسولان و اولیاء دین خدا استناد و نسبت داده شده و در اثر اغواگری ها، کم تقوایی، جعل و تغییر روایات و به سبب وجود رویاهای شیطانی که تایید کننده عقاید باطلند، خیلی از آثار رسالت انبیاء خدا از میان رفته و ایمان واعمال اکثر افراد خداپرست به شرک و خرافه پرستی گرائیده است. لذا می باید بیش از پیش به قرآن اهمیت و بها بدهیم و با مطالعه دقیق و مداوم آن، به زبان و مفاهیم این کتاب عظیم آشنا و مانوس شویم و در مقام تفسیر هر آیه آن، بدون پیش داوری و حب و بغض، ضمن در نظر داشتن اهداف کلی نزول قرآن به توضیحات و اشاراتی که در سایر آیه های قرآن و با جمع بندی کلیه آیه های مربوط به موضوع آیه مورد نظر، تفسیر آن آیه را مشخص نمائیم و نه تنها نظر خود یا بعضی روایات مورد نظر خود را به قرآن تحمیل نکنیم، بلکه به وسیله قرآن اعتبار و ارزش روایت ها را بسنجیم و روایاتی که با آیات محکم قرآن هم خوانی و هماهنگی ندارند به کنار بگذاریم و بیشترین جهاد و تلاش ما بر آن باشد که با افزایش دانش و بهره گیری هر چه بهتر از خرد خویش همه اعتقادات و اعمال خود را قرآنی نمائیم، تا با متابعت از خشنودی خداوند مهربان در دنیا و آخرت سعادتمند و رستگار باشیم.
نمونه آیات مورد استناد:
1/1- قرآن از هر حدیثی بهتر است
آیه 23سوره زمر:« اللهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الحَدیث ... – خداوند قرآن را که بهترین حدیث است نازل کرد (تا هر که بخواهد هدایت شود به وسیله آن او را هدایت نماید) ...»
2/1 – قرآن کتاب هدایت خداوند است:
آیه 9 سوره اسراء :« ان هذا القرآن یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقْوَمُ ... – این قرآن به درستی و به آنچه راست تر و پایدارتر است هدایت می نماید ...»
3/1- قرآن نور است :
آیه 174 سوره نساء : « یا ایها الناسُ قَدْ جاءَکم بُرهان مِنْ رَبِکُمْ وَ انزَلنا الیکم نوراً مُبینا – ای مردم( برای هدایت شما) از جانب پروردگارتان حجت حق( و دلیلی آشکار) آمد و به سوی شما نوری تابان نازل کرده ایم »
4/1- قرآن قانونی کامل و نعمتی تمام است:
آیه 3 سوره مائده:« ... اَکْمَلْتُ لَکُم دینکم وَ اَتْمَمْتُ علیکم نِعْمَتی ... – (قانون) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم .»
5/1- قرآن فرقان و جداکننده حق از باطل است:
آیه 1 سوره فرقان :« تَبارکَ الذی نَزَّلَ الفُرقان عَلی عَبده لیکونَ لِلعالمینَ نَذیراً – خجسته و پر برکت است آن که فرقان( جدا کننده حق از باطل) را بر بنده اش نازل کرد تا برای جهانیان هشدار دهنده باشد» .
6/1- قرآن میزان سنجش حق و باطل است:
آیه 17 سوره شورا:« الله الذی انزَلَ الکتابَ بالحقِ وَ المیزان ... – خدا کسی است که کتاب را به حق و میزان نازل کرد ...»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شوون و امور، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد عملی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات- در حد وسع کتاب- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.طالوت و نیرومندی جسمانیاز جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی علیه السلام از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم “جالوت”- که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند- شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان در آمدند.
این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام “اشموئیل” را برای نجات و ارشاد آن ها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آن ها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را باز یابند.
اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیّت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:
“وَ قالَ لَهُم نَبِِِیِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛
و پیامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است.”
از آن جا که طالوت مردی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند:
“قالُوا اَنّی یکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُینا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم یُوتَ سَعَةً مِنَ المالِ؛
گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد.”
او نه ثروت و قدرت مالی دارد و نه موقعیت اجتماعی و خانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:
“اِنَّ اللهَ اصطَفیهُ عَلیکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ
خداوند او را بر شما بر گزیده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشیده است.”
چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت “گسترش علمی و توانایی جسمی” را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نسبی، فضیلت و ترجیح می دهد و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم از دیدگاه
اسلام آشنا شویم. در قرآن می خوانیم:
“اِنََّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَموُا؛
در جمع بندگان الهی، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند [و حس تقوا و پرهیزگاری در دل آن ها راه دارد].”
“مَن یُوتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتِیَ خَیراً کَثیراً؛
کسی که از حکمت [و دانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار] برخوردار گردد، به خیر و برکت فراوانی دست یافته است.”
خداوند در مقام بیان منزلت والای حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:
“وَاتَیناهُ الحُکمَ صَبِیّاً؛
ما به یحیی علیه السلام، آنگاه که کودکی بیش نبود، حکم و داوری متین و رای و اندیشه ای استوار ارزانی داشتیم. و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.”
“یَرفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنکُم وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجات؛
خداوند آن هایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی بر افرازد.”
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
قرآن و علم الهی
قالَ رَبّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّماء ِوَ الأَرْضِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.
"گفت پروردگارم میداند سخن را، در آسمان و زمین ، و او شنوا و داناست."
قرآن کریم ـ سوره ۲۱ آیه ۴
عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ.
"او از غیب و شهود آگاه و بزرگ و متعالی است"
قرآن کریم ـ سوره ۱۳ آیه ۹
قرآن کریم به ما میگوید که علم خداوند، لایتناهی بوده و از کوچکترین ذره تا به کهکشانها در زمین و آسمان را فرا گرفته است.
عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِن ذَلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلّا فِی کِتابٍ مُبیـنٍ.
" خداوندی که از غیب آگاه است. و به اندازه سنگینی ذره ای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند. نیز چیزى کوچکتر از این و نه بزرگتر نیست مگر آنکه در کتابی آشکار ثبت است." قرآن کریم ـ سوره 34 آیه ۳
خداوند در سوره بقره آیات 29 تا 33 میفرماید که علم الهی در انسان مستتر میباشد و خداوند آدم را جانشین خود در روی زمین قرار داده و به او علم اسماء را آموخت:
هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوى الى السماء فسواهن سبع سماوات و هو بکل شیء علیم (29)
و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون (30)
و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم على الملائکة فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین (31)
قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم (32)
قال یا آدم انبئهم باسمائهم فلما انباهم باسمائهم قال ا لم اقل لکم انی اعلم غیب السماوات و الارض و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون (33).
"او خدایی است که همه آنچه را در زمین وجود دارد برای شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت و آن را به صورت هفت آسمان برافراشت و اوست به هر چیز دانا.
و هنگامی که گفت پروردگار تو به فرشتگان که خواهم قرار داد در زمین جانشینی، گفتند آیا قرار میدهی در زمین آن را که فساد جوید در آن و خون ریزد، حالی که ما ستایش و سپاس تو گوییم و تو را تقدیس کنیم؟ گفت من می دانم آنچه را که نمیدانید
و آموخت به آدم نامها را همگی. سپس عرضشان کرد بر ملائکه و گفت خبر دهید مرا از نامهای اینان اگر هستید راستگویان.
گفتند منزهی تو، نیست ما را دانشی جز آنچه تو به ما آموختی، همانا تویی دانشمند حکیم.
گفت ای آدم. آگهیشان ده به نامهای آنان. و گاهی که آگهیشان داد به نامهای آنان، گفت آیا نگفتم شما را که من میدانم غیب آسمانها و زمین را و من میدانم آنچه را که فاش و پنهان سازید."
در قرآن کریم آیات بسیاری نمایانگر این امر است که خداوند چگونه بندگان خود را هدایت نموده و علم الهی را برآنها آشکار میسازد. این آیات اصولاً بیّنه و نشانههایی هستند که اسرار هستی را برملا مینمایند. علم و اسرار مستتر در آیات قرآن کریم بر کسانی که دلهای آنان به نور علم روشن شده است فاش میگردد. خداوند در قرآن کریم سوره ۴۲ آیات 51 تا 52 میفرماید:
و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء انه علی حکیم (51)
و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا و انک لتهدی الى صراط مستقیم (52)
"و نبوده است بشری را که سخن گویدش خدا مگر به وحی یا از پشت پرده و یا فرستد رسولی پس وحی کند به دستورش آنچه خواهد، همانا اوست فرازنده حکیم. و بدینسان وحى فرستادیم بسوى تو روحى را از امر ما، نبودی بدانی چیست کتاب و ایمان. ولیکن ما آن را نوری قرار دادیم که رهبری کنیم با آن، هر که را خواهیم از بندگان خود، و همانا تو هدایت کنی به سوی راهی راست"
سوره ۴۲ آیات 51 تا 52
در سراسر قرآن کریم خداوند انسان را به کشف علم ازلی مستتر در خویش که در ماوراء محدودههای موجودیت فیزیکی او میسر میباشد فرا میخواند.
مولانا صلاح الدّین علی نادر عنقا، پیر کنونی مکتب طریقت اویسی شاه مقصودی میفرماید: «کشف واقعیت دین بر اساس شهود و یقین است و یقین زمانی حاصل میشود که مبتنی بر دریافت علم باشد که موهبتی از جانب خداوند است و لاغیر. علم است که به یقین منتهی میشود.»1 مشاهده حقیقت، یقین و آرامش را در زندگی به ارمغان میآورد. در مکتب عرفان، کشف "واقعیت" دین از طریق دریافت نور الهی در کنه موجودیت خویش مورد نظر میباشد.
نشانه قدرت الهی درعرصه آفاق
قرآن سندی آسمانی و استوارنامه ای ملکوتی است که پیامبر اکرم ص آن را برای اثبات رسالت خویش در برابر جهانیان گشوده است، ولی باید توجه داشت معجزه بودن قرآن برای همیشه و همه نژادها، خود نوعی اعجاز است.
زیرا این کتاب باید از آغاز نبوت آن بزرگوار تا پایان جهان همچنان به صورت سندی زنده و دلیلی غیر قابل انکار بر صدق ادعای وی و سفارت آسمانی آن حضرت باقی باشد. در حالی که انسان ها از آن تاریخ تا عصر ما دوران مختلفی را پشت سر گذاشته اند و تکامل های دیگری را نیز در پیش دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شوون و امور، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد عملی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات- در حد وسع کتاب- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.طالوت و نیرومندی جسمانیاز جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی علیه السلام از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم “جالوت”- که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند- شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان در آمدند.
این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام “اشموئیل” را برای نجات و ارشاد آن ها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آن ها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را باز یابند.
اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیّت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:
“وَ قالَ لَهُم نَبِِِیِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛
و پیامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است.”
از آن جا که طالوت مردی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند:
“قالُوا اَنّی یکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُینا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم یُوتَ سَعَةً مِنَ المالِ؛
گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد.”
او نه ثروت و قدرت مالی دارد و نه موقعیت اجتماعی و خانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:
“اِنَّ اللهَ اصطَفیهُ عَلیکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ
خداوند او را بر شما بر گزیده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشیده است.”
چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت “گسترش علمی و توانایی جسمی” را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نسبی، فضیلت و ترجیح می دهد و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم از دیدگاه
اسلام آشنا شویم. در قرآن می خوانیم:
“اِنََّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَموُا؛
در جمع بندگان الهی، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند [و حس تقوا و پرهیزگاری در دل آن ها راه دارد].”
“مَن یُوتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتِیَ خَیراً کَثیراً؛
کسی که از حکمت [و دانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار] برخوردار گردد، به خیر و برکت فراوانی دست یافته است.”
خداوند در مقام بیان منزلت والای حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:
“وَاتَیناهُ الحُکمَ صَبِیّاً؛
ما به یحیی علیه السلام، آنگاه که کودکی بیش نبود، حکم و داوری متین و رای و اندیشه ای استوار ارزانی داشتیم. و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.”
“یَرفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنکُم وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجات؛
خداوند آن هایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی بر افرازد.”
در احادیث نبوی نیز در این خصوص چنین آمده است:
“مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماء الشُّهَداء؛
مرکّب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است.”
اِنَّ المَلائکَةَ لَتَضَعُ اجنِحَتَها لِطالِبِ العِلم ِرضیً بِما یَِضنَعُ؛
فرشتگان آسمانی برای ابراز رضایت و شادمانی نسبت به دانش آموختن طالبان علم، پرو بال خویش را فرو می نهند.”
“اُطُلُبوا العِلمَ وَلَو بِالصّین؛
جویای دانش و علم باشید، هر چند آن را در چین [و نقاط بسیار دور دست] سراغ گرفته باشید.”
“فَقیهَُ اَشَدّ عَلَی الشّیاطینِ مِن اَلفِ عابِد؛
وجود یک فقیه و فردا واجد بینش و بصیرت دینی، از دیدگاه شیطان ها و اهریمن صفتان، طاقت فرساتر و تحمّل ناپذیرتر از وجود هفتاد عابد است.”