واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره: تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی

سلسلة مادها

(708-550 قبل از میلاد)

مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.

مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آن ها را بر عهده گرفت. در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد. دیگر پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:

فرورتیش (655-633 قبل از میلاد)،‌ هووخ شتر (633-585 قبل از میلاد)، ایخ توویگو (585-550 قبل از میلاد).

سرانجام پارسی ها به فرماندهی کوروش سپاه ایخ توویگو را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید. از پادشاهان ماد کتیبه و دست نوشتة مستقلی بدست نیامده. آنچه دربارة مادها می دانیم از میان کتیبه های بابلی و آشوری استخراج شده است.

دیااکو (دیوکس)

(708-655 قبل از میلاد)

قبیله های مادها شش قبیله بودند که هیچگاه با هم اتحادی نداشته و زیر سلطة آشوریها بودند. مادها توسط آشوریها زمانی طولانی استثمار شدند. سرانجام یکی از بزرگان مادی به نام دیااکو که مقام قضاوت را در میانشان بر عهده داشت، قبایل شش گانه را با هم متحد کرد و اولین دولت مادها را بنیان نهاد. بعد از مدتی دیااکو از کار قضاوت کناره گرفت. بعداز آن دزدی و نا امنی همه جا را فرا گرفت و مادها از وی خواستند تا ریاست را بر عهده بگیرد. دیااکو بعد از اینکه اختیارات تام از آنها گرفت ریاست قبیله اش را بر عهده گرفت. وی ابتدا سربازانی برای حفاظت خود و خانواده اش استخدام کرد سپس در دامنه کوه الوند، شهری بنام اکباتان که همان همدان امروزی (هگمتانه) است را ایجاد کرد. و آن را پایتخت خود قرار دادند، او هفت دیوار که هر کدام یک رنگ داشت در اطراف همدان ایجاد نمود. برجهای دیوارها طلایی رنگ بودند. دوران پادشاهی دیااکو با پادشاهی «سناخریب» سلطان آشوریها مصادف بود. سناخریب که سرگرم جنگ با عیلامی ها و بابلی ها بود به مادها توجه ای نداشت.

از طرفی بدلیل طبع آرامی که دیااکو داشت، با دادن باج و خراج سرزمینش را از حملة آشوریها محفوظ نگاه می داشت.

از کارهای مهم دیااکو متحد کردن قبیله های شش گانة مادها بود. علاوه بر آن به آبادانی شهرها و مناطق مختلف سرزمینش همت گماشت و از میانشان به جمع آوری سپاه مشغول شد تا در صورت لزوم بتواند با دشمنانش جنگیده و آنها را نابود کند. او می خواست دشمن اصلی مادها یعنی دولت آشوری را نابود کند ولی قبل از اینکه بتواند کاری انجام دهد دار فانی را وداع گفت.

در واقع نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند آریائی ها بودند. آنها حدود 3500 سال پیش به این سرزمین آمدند و در دشتهای سرسبز و سرزمینهای آباد کوهستانی مسکن گزیدند. از آن زمان سرزمین ما، ایران نامیده شد، آریائی ها چند دسته بودند که یکی از آن



خرید و دانلود تحقیق درباره: تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی


مقاله درباره عصر روشنگری و رومانتیسیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

عصر روشنگری و رومانتیسیسم جنبش رمانتیسیسم، با اندیشههای ژان ژاک روسو و ولتر در ربع سوم قرن هجدهم با اندیشه روشنگری آغاز گردید و با انتشار ترانههای غنایی، اثر کالریج و ویلیام ورازورت در انگلستان، جنبش رمانتیک، به معنای واقعی آن، خود را به جهان معرفی کرد. برخی تعریفها درباره رمانتیسیسم عبارتند از: - هنر کلاسیک، محدود و متناهی را تصویر میکند اما هنر رمانتیک نامحدود ولایتناهی را نیز در نظر دارد و از آن خبر میدهد. - رمانتیسیسم در هر زمانی، هنر روز است و کلاسیسیسم ، هنر روز قبل. - کوشش برای فرار از واقعیت. - شیوه افسانهای و جادویی نوشتن. مهمترین تفاوت کلاسیسیسم و رمانتیسیسم: این است که کلاسیکها ایدهآل هستند، یعنی در هنر فقط خوبی و زیبایی را میخواستند. در حالی که رمانتیکها میکوشند علاوه بر زیباییها، زشتیها و بدیها را هم نشان دهند.مهمترین اصول رمانتیسیسم عبارتند از: 1- آزادی: بدین معنی که هنرمند هر بخش از زندگی را که خواست میتواند آزادانه به تصویر بکشد. 2- شخصیت: هنرمند رمانتیک میتواند من وجودی خود را در هنر مستقر سازد. 3- هیجان و احساسات: رمانتیک مکتب دل است و بدون قید و بند سخن میگوید. 4- کشف و شهود: رمانتیکها با نوعی حالت عارفانه به زندگی مینگرند. برخی از مشهور ترین هنرمندان رمانتیک عبارتنداز: ویلیام وردزورث، کالریج، لرد بایرن، شلی، ویلیام بلیک، آلکساندر پوشکین، لرمانتوف، شاندره پتوفی که شاعر هستند. والتر اسکات، گوستاو فلوبر : که رمان نویس بودند. ویکتورهوگو، گوته : که شاعر و نویسنده بودند. برای مطالعه آثار رمانتیکها میتوان به صفحات 200 و 201 کتاب مراجعه نمود. دوری یار دل و جانم رفت / سیرت زیبای دلبر گریبانم گرفت --- سخن شیرین گفت که در خاطر نشست / بیوفا بودم که از یادم برفت---کاش میشد جز ره پیش نماند ره به پس / همه عالم در یأس سرگردان برفت ---خوبی دوست ماند و جرعه ای تلختر ز زهر / خون در رگ نمیجوشید که رفت

حزم اندیشی- اگر نگوییم ضرورت- حکم می کند که ابتدا به مسئله رمانتی سیسم بپردازیم و سپس درصدد تعریف یا توصیف آن برآییم. زیرا این مسئله که آرتور لاوجوی هم سالها پیش از آن گفته است، دردسرها دارد. با توجه به برداشتهای متعدد و متعارض از رمانتی سیسم مورخان و منتقدان، آیا می توانیم نظری قاطعانه دربارة آن ابراز کنیم؟ آیا واقعیتها گواه بر «نهضتی» راستین است که از یکپارچگی معقولی در گسترة اروپا برخوردار بوده است و در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم به اوج خود می رسد و به دلیل تعیین هویت آن می توانیم انواع و اقسام سلاله های فکری و سیاسی دنیای مدرن را به آن برسانیم؟ بر کسی پوشیده نیست که لاوجوی در این باره در صف تشکیک کنندگان قرار دارد. طبق گفتة او «واژة رمانتیک» چندان معانی متعددی یافته که دیگر به خودی خود هیچ معنایی ندارد» (لاوجوی، 1924). بنابراین یادگیری استعمال این لفظ به صورت جمع، از توصیه های او بوده است. به نظر او، به جای یگانه اندیشة بنیادین «رمانتیک»، «تعدد رمانتی سیسم» وجود دارد. هوای آن داشت که به جای نهضت رمانتیک از «دوران رمانتیک» بین سالها 1780 تا 1830- آن هم به لحنی ابهام آمیز- بگوید.

چنین گفته ای در زمان خود پیش بینی احتیاط آمیز سودمندی بوده است و هنوز هم هست. از شواهد بر می آید که «مکتب رمانتیک» پدید آمده در دهة 1790 در آلمان با مکاتب رمانتی سیسم فرانسوی رمانتی سیسم فرانسوی و انگلیسی همان دوره، تفاوتهای مهمی دارد. علاوه بر این، ماهیت رمانتی سیسم طی دو قرن از نسلی به نسل دیگر به ظرافت دیگرگون می شود. به عنوان مثال، رمانتی سیسم «متأخر» در آلمان در مقایسه با مراحل نخست خود که با «کلاسیک گرایی» وایمار قرابت داشت، بیشتر فطرت گرا و شیفتة علوم غربیه امور فوق طبیعی بود. در فرانسه این خلاء بیشتر بین نسل «محافظه کار» شاتوبریان و مهاجران با نسل ویکتورهوگوی سنت شکن به چشم می خورد، هوگویی که پس از سال 1830 عقایدش- هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ مذهبی- دستخوش تغییرات فراوانی شد. لفظ «رمانتیک»، هرچند که به تازگی گرمی بازار یافته بود، دَم مسیحایی نداشت چون بر چیزهای بسیار متفاوت و متعددی دلالت می کرد (مثلاً اگرچه نزد فردریش شلگل به معنی «ضدکلاسیک» بود، از نظر استاندال معنایی جز «معاصر» نداشت). تازه، اکثر کسانی که عموماً در متون درسی امروزی رمانتیک نامیده می شوند، یا از رمانتیک بودن خود خبر نداشتند و یا اینکه خود را رمانتیک نمی نامیدند. احتمالاً در گروه برلین-ینا(1) بود که رمانتی سیسم را با آگاهی کامل استعمال کردند. از سردمداران این گروه یکی هم شلگل بود، که این اصطلاح را را یج کردند و در نهایت هم خشم گوته را برانگیختند. اما تا آنجا که من می دانم، کالریج و وردزورث هرگز این عنوان را اختیار نکردند. رمانتی سیسم بجز در برخی از نمایشگاههای بسیار غیررسمی در برلین، یا بعدها در محافل پاریس یا حلقه باطنیان از قبیل «نصرانیها» در رم، سازمان ونهاد نداشت و به یقین می توان گفت محض نمونه در یک کشور نیز، کسی جرئت نکرد اثری بزرگ و قابل قیاس با داره المعارف قرن هجدهم به چاپ برساند. رمانتی سیسم علاوه بر نداشتن اصول عقاید، از مرجعیت سست بنیادی- مانند کتاب مقدس طی نهضت اصلاحی دینی پروتستانها هم بی نصیب بود. درواقع، این محرومیت به این دلیل بود که رمانتیکها، اگر بتوان آنها را چنین نامید، بر فردگرایی خود سخت می بالیدند.

اگر در این پیش بینی احتیاط آمیز راه افراط در پیش بگیریم، ناگزیر می شویم تفسیری تکثرگرا و حتی نام گرایانه را بپذیریم. اما راه افراط در پیش نمی گیریم. زیرا به نظر رنه ولک و عده ای دیگر، نه تنها نهضت رمانتیک در گسترة اروپا وجود داشته بلکه ناتوانی در تشخیص آن به معنای عدم توجه به برخی از شناسه های برجسته فرهنگی قرن نوزدهم وحتی قرن بیستم است. طبعاً،تأیید یا تکذیب این نظر بسته به شواهد موجود است. با این همه، استفاده از برخی نظرات روش شناسیک در توضیح آن مفید خواهد بود. نخست اینکه بسیار حائز اهمیت است که از لفظ «رمانتی سیسم» ایراد نگیریم. این لفظ، شاید در توصیف برخی تحولات عمیق در جهان بینی(2) رایج در دورة موردنظر لفظ مناسبی نباشد، اما در عین حال چه واژة مناسبتری می توان سراغ کرد، خاصه در جایی که اکنون مطابق سنت- چه بخواهیم چه نخواهیم- استفاده از آن مجاز شمرده شده است و دست کم آن را با برخی از گسترده ترین مفاهیم و مفروضات مشترک مرتبط ساخته اند؟ از نظر من، لاوجوی به رغم تأکید بر تکثرگرایی، گاهی بر این نکته مهر قبول می زند. دو دیگر اینکه لازم است به یاد بیاوریم که مسئله رمانتی سیستم به هیچ وجه منحصربفرد نیست. این مسئله با خیل مسائل موجود در حوزة تاریخ نگاری- از قبیل رنسانس، اصلاح دین یا حتی عصر روشنگری تفاوتی ندارد. الا اینکه شاید بتوان گفت پیچیدگی بیشتری دارد، بی پرده بگوییم که نهضت رمانتیک سنخیتی آرمانی دارد. اما این امر در مورد «نهضتهای» دیگر در تاریخ نیز صادق است، خاصه اگر تمام ابعاد آنها در نظر گرفته شود واز محدوده های جغرافیایی فراتر برود. شخص مورخ خصایل «آرمانی» نهضتها را وصف می کند و نیک هم می داند که هیچ جا درحالت کاملاً ناب و در معیت هم یافت نمی شوند. منتها شخص مورخ چارة دیگری ندارد. چه اگر چنین نکند، حوزه بحثش از تک تک آدمها یا مکاتب و گروههای تنگ حصار فراتر نمی رود. او دیگر نمی تواند از رنسانس بگوید، که برای ما خسرانی عظیم خواهد بود.

بهتر است بدانیم که سخنی آرمانی از این دست، ریشه ای استوار در واقعیت دارد و نشان می دهد که مورخ براساس شواهد موجود، نظریه های خود را تعمیم می دهد: یعنی اتفاق نظر یا وجه مشترکی که در میان تعارضات موجود بدان دست می یابد. هرجا که نهضت اندیشه ها به میان بیاید، این اتفاق نظر را به سادگی می توان در جایی که تک تک افراد با آن مخالف بوده اند، کشف کرد. کشف مورد توافق همگان دشوارتر است. اما این امر می تواندچندان دشوار نباشد اما اگر یادمان باشد که (در جایی که دامنة اختلاف نظر شدید باشد) اجماع در عرصة تصدیقهای آگاهانه جایی ندارد و جای آن در عرضهه تصدیقهای بلاتصور است، یعنی دلزدگیها یا نیازهای عمیق روانی. یکی از نکات جالب در مورد اتفاق نظر موجود در زمینة رمانتی سیسم این است که این نهضت با حداقل میزان «تأثیرات» بین المللی شکل



خرید و دانلود مقاله درباره عصر روشنگری و رومانتیسیسم


مقاله درمورد عصر نیما با عصر رودکی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

عصر نیما با عصر رودکی

پویایی شعر دوره ی بیداری از لحاظ محتوا توانست با جنبش مشروطیت و تحوّلات اجتماعی و فرهنگی ناشی از آن هنگامی پیدا کند و راه را برای شاعرانی که در شعر خود پویندگی و تحول حیات اجتماعی را منعکس می کردند هموار سازد . حوادث تاریخی همگی نظیر جنگ جهانی اوّل کودتای 1299 و سرانجام فروپاشی سلطنت نیمه فئودای قاجار و انتقال قدرت به سلسله ی پهلوی ( 1304 ) جریان نوگرایی را به جدی شتاب بخشید که دیگر سیر و تحّولی محافظه کارانه از نوع آنچه در شعر مشروطه رخ داده است به هیچ وجه بسنده نبود و سنّت شکنی قاطعی را طلب می کرد قالب های سنتی یا پای بندی استواری که در طول تاریخ ممتدّ خود به قواعد و ظوابط سختگیرانه پیدا کرده بود دیگر قادر نبود مسائل حیات اجتماعی معاصر را بیان کند همه چیز از شتاب و دگرگونی سخن می گفت در حالی که ظوابط و سنت های ادبی ایران برای هماهنگی با چنین شتابی آمادگی نداشت .

پیکار کهنه و نو

بعد از جنگ جهانگیر اول و کمه شدن تب و تاب های سیاسی آن سال های در قلمرو اندیشه ادبی مناقشات و کشمکش های ریشه داری میان دو جناح نوگرا و سنت پرست در گرفت که پس از زمانی نسبتاً دراز به پیروزی نسبی نوگرایانه منتهی گردید با این حال سنت گرایان و محافظه کاران هم توانستند بی اعتنا و با حالتی مطمئن از عدم کامیابی گروه مقابل حیات خود ادامه دهند اشاره ی هر چند کوتاه و گذرا به این رویارویی از جهت اثر ژرفی که بر سرنوشت ادبیات ایران بر جای گذاشته است .

انجمن ادبی دانشکده

در نیمه دوم سال 1294 ش در تهران انجمن ادبی کوچکی مرکب از گروهی از جوانان ادب شناس و با ذوق و رهبری محمدتقی بهار تشکیل شد که مرام آن ترویج معانی جدید در لباس شعر و نثر قدیم و تعیین حدود انقلاب ادبی و لزوم احترام به آثار برجسته ی پیشینیان بود این انجمن که کم کم انجمن ادبی دانشکده نامیده شد نشریه ای با عنوان دانشکده نیز منتشر می کرد . در همان ایام یکی از اعضای دانشکده محض نمونه و ظاهراً بر اساس مرامنامه انجمن به استقبال از سعدی غزلی در زوزنامه زبان آزاد انتشار داد که خشم تقی رفعت سردبیر روزنامه تجدّد آذربایجان را برانگیخت و با طنز و کنایه کار و مرام دانشکده را تخطئه کرد . ملک شعرای بهار جواب ملایمی به مقاله ی رفعت داد و ظاهر قضیه این بود که مسأله تمام شده است اما در روزنامه ی زبان آزاد مقاله ای به قلم علی اصغر طالقانی با عنوان مکتب سعدی انتشار یافت که نویسنده ی طی آن شدیداً به کلیات سعدی و مرام اعضای دانشکده حمله کرده بود مطبوعات تهران در مقام دفاع از سعدی بر آمدند و با سر و صدا و هیجان نویسنده ی آن مقاله را به باد انتقاد گرفتند و جنجال و مناقشات قلمی تا آن جا بالا گرفت که دولت ناگزیر شد این روزنامه را تعطیل کند .

دوره بندی تاریخی شعر نیمایی

دوران پنجاه و هفت و هشت ساله ای که به نام عصر شعر نیمایی نامیده ایم هر چند از نظر زمانی کوتاه و محدود بوده به لحاظ رویدادهای مهمی که در آن محدود است اتفاق افتاده و هر یک در جریان شعر فارسی اثری بر جای گذاشته گسترده و در خواست توجه است به همین اعتبار می توان دوران را به چند مقطع یا دوره ی کوتاه تر به شرح زیر تقسیم کرد :

دوره ی اول : از 1304 ش آغاز شد سلطنت رضا شاه تا شهریور 1320 ش روی کار آمدن پهلوی دوم .

دوره ی دوم : از 1320 تا 1332 ش ( کودتای 28 مرداد )

دوره ی سوم : از 1332 تا 1342 ش ( قیام 15 خرداد )

دوره ی چهارم : 1342 تا 1357 ش ( انقلاب اسلامی )

افسانه کی و چگونه شپسروده شد

همزمان با نخستین زمزمه های تجدد و در اوج رویا روییهای نوگرایان و سنت پریشان نیما آرام و برکنار از همه سر و صداها نخستین منظومه ی خود قصه ی رنگ پریده را که حدود پانصد بیت داشت به سال 1299 سرود و یک سال بعد از آن را درسی صفحه به سرمایه ی شخصی منتشر کرد . شاعر در این منظومه که در قالب مثنوی و از آثار اولیه ی اوست با ناپختگی و کاستی ها و سستیهایی که در آن دیده می شود جهان را به شکی شاعرانه می بیند همه چیز را از دریچه ی چشم خود به صورتی مشتمل می نگرد همین تازگی دید سبب شده که شعر او به رقم قالب سنتی و ظاهر قدیمی آن از آنچه شاعران سنت گرا سروده است کاملاً متمایز گردد .

مفهوم دگرگونی از نظر

دگرگونی در شیوه ی جدید نیمایی از سه دیدگاه مورد توجه بود :

1 ـ از نظر محتوا نیما شعر را نوعی زیستن می دانست از نظر او شاعر کسی است که چکیده ی زمان خود می باشد و بتواند ارزش ها و ملاک های زمان را در شعر خود منعکس سازد و به اصطلاح فرزند زمان خویشتن باشد روی این اصل نیمابرای



خرید و دانلود مقاله درمورد عصر نیما با عصر رودکی


مقاله درباره عدالت و ظهور ولی عصر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

عدالت و ظهور ولی عصر (عج)

 ندای ملکوتی « بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین » در گوش ما طنین انداز است و چه چیزی برتر از آن که این پیام آسمانی را به یکدیگر منتقل کنیم و چه سعادتمند خواهیم بود که به عمق آیه پی ببریم که به روشنی با ما سخن می گوید : « بقیه الله , برای شما مردم , اگر مومن باشید از هر چیز و هرکس دیگر بهتر است » و این آیه بیانگر این اصل کلی است و تمامی مفسران آن را یکی از آیاتی می دانند که به وضوح به وجود حضرت امام عصر اشاره کرده است و اینک ماییم و وجود پربرکت امام عصر که با او راز دل می گوییم . ... بگذار سرم را برشانه های بی منتت گذاشته و به راحتی بگریم . نمی دانیم که چه زمانی جهان از وجودت , سراسر عدالت و دادخواهی می شود , اما می دانیم که چگونه باید از وجودت بهره مند شویم . تنها جمکران مقدس نیست که می تواند ما را به تو نزدیک کند بلکه تو در کنار همه آنان که عاشقانه صدایت می کنند , ایستاده ای و لبخند می زنی که همه این سختی ها از امتحان شماست . ای خلف صالح اولیا , حجت خدا و احیاگر آئین محمدی , چرا نمی توان تو را معنی کرد , نمی دانم ... اما می دانم که در روز میلاد پر برکتت , می توان با فریاد « یا مهدی » به خیلی از چیزها رسید. می دانم در زمان ظهورت با قامتی به بلندای ابدیت خواهی آمد و گوش هایمان را با نغمه های افلاک , آشنا می کنی . « یا مهدی » , رجعت روزهای ارغوانی را بشارت می دهی , در آن روز , باران نگاهت , دشت های مرده را غرق طراوت و دلهای پژمرده را آکنده از امید , ایمان و صداقت خواهد کرد. در سایه انتظار فرج ات , فجر اسلام , دوباره بر افق تاریخ , خواهد تابید آن گونه که انقلاب اسلامی با معجزه « خون » و سلاح « شهادت » , انفجاری از نور در عصر ظلمت و سکون و سکوت پدید آورد و لرزه بر بنیان طاغوت ها و ابرقدرت ها انداختند. بی نوایم , نوا نمی خواهم در دمندم دوا نمی خواهم یوسف زهرا به تو سوگند از خدا جز ترا نمی خواهم میلاد قائم آل محمد به همه منتظران صادق و عاشق و با آرزوی تسریع در فرج این ذخیره الهی آمده پس دست نیاز و دعا به درگاه پروردگارمنان برید تا هرچه زودتر اراده الهی , تحقق یابد. این روزها شور دیگری در رگ های این دیار جاری است و دردل های عاشقانی که سالهاست در غروب حزن انگیز هر آدینه دست به دعا برمی دارند تا شاید در آدینه ای دیگر به وصال دوست نائل شوند , غوغایی به پاست . آسمان نورباران شده است و ستارگان با انوار دل انگیز , اهل زمین را در برپایی جشنی عظیم همراهی می کنند. در جای جای این کره خاکی عاشقان دل خسته , بی تاب تر از همیشه در تکاپوی استقبال از میهمانی مسیحا نفس و آسمانی , نقل لبخند تقسیم می کنند. پیچک ها , دستان سبز خود را رو به آسمان گرفته , گلهای امید رقص کنان مژده آمدن بهار را به باغ زمین نوید می دهند و مریدان کویش با گلواژه های نور در مدح قدومش ترانه عشق می سرایند. همه مشتاق دیدار گوهری هستند که در دل صدفی سرشار از روشنی و نور , از دیده ها پنهان شده تا روزی جهانی را از ظلمت و تاریکی برهاند. او مسافری است بس عزیز که ره آوردش کوله باری از حقیقت , عشق , عدالت و مهربانی است و با آمدنش هرآنچه زشتی و پلیدی است از صفحه روزگار محو می گردد. سال های سال است که مظلومان زمین با پاشیدن بذر دعا در باغچه دلهای پریشان و تبدارشان و به امید احقاق حق در ساحل امن وجودش , آمدنش را به انتظار نشسته اند. او راز بزرگ تجلی و سر اکبری است که از اوان کودکی از نظرها پنهان شد و جهانی را در انتظاری عظیم و طاقت فرسا گذارد. لحظه ها به کندی می گذرند و آتش اشتیاق منتظران کویش , روز بروز شعله ورتر شده و بی تاب و بی قرارشان می سازد. این روزها دلدادگان وصالش بر سر هر کوی و برزن به امید نسیمی از نگاه مهربانش لحظه شماری می کنند. آری یوسف آل محمد (ص ) سرانجام روزی خواهد آمد و به جهان آشفته از تضاد و نیرنگ بازی , بی عدالتی , خودخواهی و غرور و جاه طلبی , آرامش و صلح و دوستی را هدیه خواهد کرد. مهدی موعود (عج ) می آید و اقیانوس بیکران معرفتش در پهنه آسمان و زمین جاری شده و فرشی از عدالت در عرصه هستی گسترده می گردد. قائم منتقم و ولی عصر می آید و با آمدنش به جنگ و جدال های دیرینه قبیله سرکش آدم خاتمه می دهد. ابرهای سیاهی و نفاق بساط خود را برمی چینند و با طلوع خورشید ولایت , آسمان و زمین نورباران می گردد. پایان هر انتظاری یا به وصال می انجامد و یا به انتظاری دوباره که بدون شک و سخت تر از قبل خواهد بود.

                     /



خرید و دانلود مقاله درباره عدالت و ظهور ولی عصر


مقاله درباره غزنویان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان

 

آمیزش زبان فارسی با زبان عربیزبان پارسی که در قرن چهارم از آمیزش با زبان عربی تا حدی مصون مانده و لغات تازی در آن اندک بود از قرن پنجم ببعد بنسبت بیشتری با لغات عربی درآمیخت. پیداست که این آمیزش یکباره با شروع قرن پنجم بکمال نرسید بلکه تدریجاً صورت گرفت و این سیر تدریجی چنان بود که کثرت کلمات عربی در پایان قرن پنجم خیلی بیشتر از آغاز آن و در آخر قرن ششم زیادتر از اول آن بوده است. از علل عمده این امر یکی تزاید نفوذ دین اسلام در این دو قرن و زبان ملازم آن یعنی زبان عربی بود. دیگر آنکه در این دو قرن تعلیم و تعلم زبان عربی با شدتی بیشتر از پیش در ایران رواج داشت و چون توسعه و افزایش مدارس در قرن پنجم و ششم با قوت بسیار صورت گرفته و از مواد اصلی و اساسی دروس در این مدارس زبان و ادب عربی بود، طبعاً همه اهل سواد و کسانی که در پی تحصیل علم و ادب بودند از زبان و ادب عرب آگاهی می‏یافتند و از اینجاست که در قرن پنجم و ششم کمتر کسی از شاعران و نویسندگان را می‏یابیم که اثری از ادب عربی در گفتار او نباشد. علاوه بر این در طی قرنهای دوم و سوم و چهارم همه علوم اسلامی تدوین شده و اصطلاحات علمی فراوان در زبان عربی گرد آمده و بر اثر ترجمه بسیاری کتب از منابع یونانی و پهلوی و سریانی و هندی، ادب عربی غنی و ثروتمند و دارای نفوذ بسیار گردیده بود. دین اسلام و رواج قرآن کریم و احادیث نیز مایه تشدید نفوذ لغات عربی و ورود بسیاری از آنها در زبان فارسی شده بود. باین جهات هر چه از آغاز تسلط تا زیان بر ایران بعهد معاصر نزدیکتر شویم کلمات تازی را بنسبت بیشتری در زبان فارسی می‏یابیم. در قرن پنجم و ششم این عوامل چون دست بهم دادند باعث شدند که زبان فارسی با سرعت بیشتری با لغات تازی آمیخته شود چنانکه در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که پایان این دوره است در زبان نظم و نثر فارسی بسیاری از کلمات غیر لازم عربی وارد شده بود. از طرفی دیگر چون قرن پنجم و ششم دوره برچیده شدن حکومتهای ایرانی و روی کار آمدن غلامان و قبایل ترک نژاد بود قسمتی از لغات ترکی نیز بوسیله سپاهیان و عمال دولتی در زبان فارسی راه جست ولی نسبت این لغات بواژه‏های تازی بسیار ناچیز و غیر قابل ملاحظه بود.رواج زبان ادبی در نواحی مرکزی و جنوبی و غربیچنانکه میدانیم تا اواخر قرن چهارم ادبیات دری تنها بنواحی شرقی ایران یعنی سیستان و خراسان و ماوراءالنهر اختصاص داشت زیرا لهجه‏یی که نخستین آثار ادبی ایران دوره اسلامی با آن وجود آمد متعلق بهمین نواحی بود اما از اوایل قرن پنجم بعللی ادبیات دری بنواحی مرکزی و اندک اندک بشمال و مغرب و جنوب نیز راه یافت و شاعران و نویسندگان بجای لهجه ملهی خود لهجه ادبی دری را بتقلید از شاعران خراسان و ماوراءالنهر برای شعر و نثر پذیرفتند و در دربارها مرسوم کردند و اگر چه در همان حال هم شاعرانی مانند بندار رازی بزبان اهل ری و علی پیروزه و مسته مرد ملقب به دیواروز که هر دو معاصر عضدالدوله دیلمی بودند بلهجه طبرستانی و بابا طاهر عریان همدانی بلهجه محلی خود شعر می‏ساختند لیکن لهجه ادبی دربارها و کتب اصلی ادبی تنها لهجه اهل مشرق بود و شاعران و نویسندگان برای آنکه خوب از عهده بیان مقاصد خود در پارسی دری برآیند از دیوانهای شعرایی مانند رودکی و منجیک و دقیقی و فردوسی و نظایر آنان استفاده میبردند و یا خواندن آثار آنانرا بمبتدیان توصیه میکردند. ناصر خسرو در سفرنامه خود گوید: «...و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک می‏گفت اما زبان فارسی نیکو نمیدانست پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، باو گفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند...»راوندی در کتاب راحة الصدور از قول احمد بن منوچهر شصت کله آورده است که «... سید اشرف بهمدان رسید در مکتبها می‏گردید و می‏دید تا کرا طبع شعرست، مصراعی بمن داد تا بر آن وزن دو سه بیت گفتم، بسمع رضا اصغا فرمود و مرا بدان بستود و حث و تحریض واجب داشت و گفت از اشعار متأخران چون عمادی و انوری و سید اشرف و بلفرج رونی ... و حکم شاهنامه آنچ طبع تو بدان میل کند قدر دویست بیت از هر جا اختیار کن و یادگیر و برخواندن شاهنامه مواظبت نمای تا شعر بغایت رسد...»این اشارات و نظایر آنها می‏رساند که با رواج شعر دری در نواحی جدیدی غیر از مشرق ایران آموختن لهجه دری و نکات آن و علی الخصوص مشکلات لغات آن لهجه از مسائل عادی نوآموزان بود و بهمین سبب است که اسدی طوسی که قسمت بزرگی از زندگی خود را در حدود اران و آذربایجان گذرانیده بود چون عدم اطلاع شاعران آن نواحی را از مشکلات لغات دری ملاحظه کرد بتألیف کتاب لغت فرس همت گماشت و در آغاز آن نوشت«... و غرض ما اندرین لغات پارسی است که دیدم شاعرانرا که فاضل بودند ولیکن لغات پارسی کم میدانستند...» و در اینجا هم مانند قول ناصر خسرو مراد از زبان پارسی لهجه دری یا پارسی دری است.انتشار زبان فارسی در خارج از ایرانموضوعی که در تاریخ زبان فارسی قرن پنجم و ششم قابل ملاحظه و مطالعه است انتشار زبان فارس است در خارج ایران. در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم دو تن از پادشاهان فاتح ایران یعنی ناصرالدین سبکتکین و پسر او یمین الدوله محمود شروع به پیشرفت‏ها و فتوحاتی در جانب ولایت سند کردند و در عهد این دو پادشاه و جانشینان آنان بتدریج ناحیه پهناوری از هندوستان تحت اطاعت سلاطین غزنوی درآمد. می‏دانم که نزدیک بتمام عمال و حکام و سربازان غزنوی خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در طرف هندوستان، ایرانی نژاد و متکلم بلهجات ایرانی و معتاد به ادبیات دری بودند و بهمین سبب توقف آنان در هندوستان و حکمروایی بر آن سامان باعث نشر پارسی دری دراراضی متصرفی غزنوی گردید خاصه که زبان رسمی دربار غزنوی پارسی دری بوده است. پس از تسلط سلاجقه بر ایران چنانکه می‏دانیم دسته‏یی از آنان با تصرف آسیای صغیر دولتی را که بنام دولتی را که بنام دولت سلاجقه آسیای صغیر معروف است در آن سامان بوجود آوردند. در دربار امرای این سلسله مانند همه دربارهای سلجوقی زبان فارسی بود و بهمین سبب در این ناحیه حتی در شام بتدریج زبان فارسی دری رواج یافت و اندک اندک کار بجایی کشید که در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم آسیای صغیر یکی از مراکز ادبیات فارسی گردید. در نتیجه این دو جریان یعنی نفوذ ادبیات دری از خراسان بسایر ولایات ایران و رواج زبان پارسی در خارج از کشور ایران از اواسط قرن پنجم ببعد بسیاری شاعر و نویسنده بیرون از ناحیه خراسان و ماوراءالنهر پدید آمدند و این امر چنانکه خواهیم دید باعث تنوع عظیمی در ادب فارسی گردید.بعد از مطالعه مختصری که در باب زبان فارسی در قرن پنجم و ششم کردیم اینک به بیان وضع نثر و نظم در این دوره مبادرت می‏کنیم:نثر فارسی در قرن پنجم و ششم



خرید و دانلود مقاله درباره غزنویان