لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مقدمه
عیلامیها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی میکردند.(تاریخ مکتوب موجود از ۳۲۰۰ پیش از میلاد است. تمدن عیلام یکی از قدیمیترین و نخستین تمدنهای جهان است. بر اساس بخشبندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، استان کرمان، لرستان و کردستان را شامل میشد.
آل بویه یا بوییان، (۳۲۰-۴۴۷ ق / ۹۳۲-۱۰۵۵ م) از دودمانهای ایرانی پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی ایران و عراق فرمانروایی میکردند.
گستره ی فرمانروایی آل بویه
در غرب و مرکز ایران دو سلسله دیلمی به نام آل زیار ( ۳۲۰ ه.ق. ) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال برخاستهاند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. این سلسله در سال ۴۴۷ ه. ق. بدست سلجوقیان و در نتیجهٔ اختلاف دائمی که با آل زیار و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، منقرض شد.
تقسیم ممالک آل بویه
از سه پسر بویه چنانچه ذکر کردیم عماد الدوله در سال 338 مرد و جانشین بعضد الدوله پسر رکن الدوله برادر زاده او رسید . معز الدوله هم در سال 356 وفات یافت و پسرش عز الدوله بختیار مقام او را گرفت تنها رکن الدوله برادر میانه باشد تا سال 366 حیات داشت و او به شرحی که در فصل پیش گذشت تا محرم سنه 357 که سال مرگ و وشمگیر زیاری است با او و سپهسالار اردوی خراسان از جانب امیر نوح یعنی ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور کشمکش سخت داشت . چون وشمگیر غفلتهً از میان رفت ابوالحسن سیمجوری از جنگ با رکن الدوله احتراز جست لیکن حال خصومت بین رکن الدوله و امیر نوح سامانی تا تاریخ 361 باقی بود. در این تاریخ ابوالحسن سیمجوری امیر نوح را به صلح با رکن الدوله وا داشت و قرار شد که امیر دیلمی و پسرش عضد الدوله هر سال 150000 دینار به سامانیان بپردازند تا ایشان متعرض ری و کرمان که در تصوف آل بویه درآمده بود نشوند و نوح دختر عضد الدوله را هم به عقد ازدواج خود درآورد و این قرار تا سال 366 که سال فوت رکن الدوله و بهستون است از جانب طرفین محترم و مرعی بود .
آخرین واقعه عنده دوره امارت 44 ساله رکن الدوله لشگر کشی اوست.حسنویه پسر حسین از روسای قبایل کرد بود که در حدود سال 348 در کردستان قدرتی به هم زده بود و به حدود دینور و همدان و نهاوند نیز دست اندازی نموده و از حال گرفتاری رکن الدوله در کشمکش های او با وشمگیر و سپهسالاران اردوی خراسان استفاده کرد بود و چون غالباً سپاهیانی به یاری رکن الدوله می فرستاد امیر دیلمی هم زیاد معترض نمی شد.
در سال 359 رکن الدوله به علت شکایاتی که از تعدیات حسنویه به او رسیده بود وزیر نامی خویش ابوالفضل محمد بن حسین یعنی ابن المعید منشی بلیغ مشهور را با لشکری به دفع حسنویه فرستاد و ابن المعید در این سفر با پسر خود ابولفتح علی همراه بود.
ابن المعید در رسیدن بهمدان به علت نقرس مرد و پسرش ابولفتح جای او را گرفت. حسنویه از ترس طلب صلح کرد و ابوالفتح با گرفتن مالی از او بری خدمت رکن الدوله برگشت و با لقب ذوالکفایتین به وزارت برقرار شد در صورتی که سن او از بیست و دو متجاو نبود.
در اواخر سال 365 رکن الدوله که عنرش نزدیک به هفتاد رسیده بود مریض شد و از آنجا با اصرار ابوالفتح ذوالکفایتین با صفهان حرکت کرد تا پسر ارشد خود عضد الدوله را ملاقات کند و او را رسماً به جانشینی خود معرفی نماید چه رکن الدوله از مدتی پیش از عضد الدوله راضی و خشنود نبود و به علت لشکر کشی او به بغداد و نزاع با عضد الدوله بختیار چنانکه بیاید با او صفایی نداشت. عضد الدوله با ابوالفتح وزیر متوسل شد تا وسیله ملاقاتی بین پسر و پدر فراهم کند و رکن الدوله را نسبت به او سر رضا بیاورد تا مبادا در نتیجه این خشم پسر بزرگتر را از ولیعهدی محروم سازد.
ابوالفتح این امر را به خوشی فیصله داد و در اصفهان در ضیافتی بزرگ رکن الدوله و سه پسر او و سران سپاهی دیلم را جمع آورد و رکن الدوله در این مجلس رسماً ابو شجاع پناه خسرو عضد الدوله را ولیعهد و وارث ملک خویش معرفی نمود و همدان و ری و قزوین و نواحی مجاور آنها را به پسر دیگر ابولحسن علی فخر الدوله و اصفهان را به پسر دوم ابو منصور بویه موید الدوله وا گذاشت و به این دو فرزند وصیت نمود که از فرمان عضد الدوله برادر بزرگتر سر نپیچند و اتفاق و اتحادی را که مابین پدر ایشان و برادرانش همواره برقرار و مایه ترقی و سرافرازی ایشان بوده از دست ندهند . رکن الدوله سپس از اصفهان به ری برگشت و در محرم 366 در آنجا جان سپرد.
اگر چه رکن الدوله پسران خویش را بیگانگی توصیه می کرد و در حقیقت تمام ممالک آل بویه را تحت امر عضد الدوله گذاشته بود لیکن پس از مرگ او به علت اختلافاتی که از طرف بین پسران او روی کرد و از طرفی دیگر در نتیجه کشمکش بین عضد الدوله و پسر عمش عز الدوله که قبل از فوت رکن الدوله شروع شده بود رشته پیوستگی ممالک دیالمه از هم گسیخت و متصرفات پسران بویه به قسمت عمده منقسم شد و همین تقسیم مقدمه بروز یک سلسله جنگهای داخلی بین فرزندان رکن الدوله و معز الدوله و اولاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بیابان ها وکویرهای ایران
الف) وضعیت بیابان های ایران
قسمت اعظم سرزمین ایران تحت سلطة سلول های پرفشار مجاور حاره ای قرار دارد. استقرار این سلول ها حاکمیت کم آبی را در این سرزمین توجیه می کند.
از طرفی حجم و ارتفاع کوهستان ها از جمله عواملی هستند که یکپارچگی کمربند پرفشار را از هم گسیخته و اغلب نفوذ توده های هوای مرطوب غربی و نفوذ توده های سرد شمالی و یا گرم جنوبی را به داخل ایران میسر می سازد. از سوی دیگر عامل بری بودن و در پناه سدهای کوهستانی قرار گرفتن تعدادی از چاله های داخلی ایران، نقش پرفشارهای مجاور حاره ای را تشدید و تقویت نموده است به طوری که در نامساعدترین شرایط در مشرق ایران، بیابان لوت به عنوان یکی از خشن ترین چهره های بیابانی دنیا ظاهر شده است. بنابراین ناهمواریها به دو صورت متضاد در تعدیل و یا تشدید کم آبی در ایران نقش دارند. عامل ارتفاع نقش مثبت و امتداد ناهمواری ها در زمینه خشکی هوا نقش منفی را بعهده دارند.
در تقسیم بندی سرزمین های کم آب دنیا، کشور ما جزء زیر ردة «ایران- هندی» است که به چهار ناحیة زیر تقسیم شده است :
1. فلات ایران
2. دشت کویر
3. دشت لوت
4. بلوچستان
مجموعه بیابان های ایران جزء بیابان های گرم مجاور حارة ای است، اما حضور ودخالت پاره ای از عوامل جغرافیایی از جمله حجم و امتداد ناهمواری ها، ارتفاع و عرض جغرافیایی و مجاورت با اقیانوس هند و بالاخره تغییراتی در شرایط اقلیمی حاکم بر آنها، درهر یک از حوضه های بزرگ،خصوصیات نسبتاً ویژه ای را بوجود آورده است.
تعاریف بیابان:
بیابان مفاهیم وسیعی را شامل می شود. در اغلب زبان های اروپائی واژة Desert برای بیابان بکار می رود ولی در گذشته دور این واژه به کویر ترجمه شده که صحیح و نمی باشد. هنگامی که این کلمه به صورت صفت بکار رود مفهوم غیبت انسان در محیط را دارد و حتی گاهی بدون هیچ توجه به مفهوم بی آبی، دریا را نیز به بیابان تشبیه کرده اند.
بیابان برای ما ایرانیان کلمة آشنایی است. این کلمه همواره منطقه ای خشک، کم آب و فاقد شرایط مناسب زیستی را در ذهن القا می کند. این واژه در زبان فارسی کهن به نام (( ویاپان )) یعنی جای بی آب، در زبان عربی کلمة (( صحرا )) و در زبان اردو بیابان به معنی (( منطقة بدون جنگل )) بکار برده شده است.
اگر منظور از بیابان عدم حضور انسان و یا بصورت کلی تر عدم حیات باشد در این صورت سطح وسیعی از کرةزمین بیابان است. (مثلاً نواحی وسیعی در قطبین و اعماق اقیانوس ها و قلل مرتفع پوشیده از برف و ...)
اگر بیابان را سرزمین هایی بدانیم که برای زندگی انسان مناسب نیست، بسیاری از پدیده های نامساعد طبیعی را باید به این وسعت افزود متأسفانه فعالیت های کنترل نشده و غارت های بی حساب انسان روز به روز محیط زیست را محدودتر می نماید و برگسترش بیابان ها در مفاهیم فوق می افزاید.
تصور عامه از بیابان چنین سرزمینی است: کاهش پوشش نباتی، کمبود یا فقدان شبکه های آب جاری، وجود واحدهای کوچک و پراکنده و متکی به چشمه های کم آب و اغلب شور، فراوانی ماسه ها و طوفان های ماسه ای وجود کویر و یا باتلاق و ...
برای دسترسی به تعریف بیابان در مفهوم جغرافیائی (اقلیمی- پیکرشناسی- زیستی و ..) باید در جستجوی ارزش هایی باشیم که داده های این دسته از علوم در اختیار قرار میدهند.
از نظر اقلیم شناسان خشکی هوا یکی از ویژگیهای اقلیم بیابانی سرد یا گرم است. علت کمبود بخار آب در جو بیابانی بارش اندک در این نواحی است و سایر ویژگی ها تابعی از این عامل می باشد. در واقع خشکی هوا علت کمبود بارندگی است.
از نظر پیکرشناسی زمین، به علت ضعف پوشش گیاهی، خاک فقیر و کم ضخامت بیابان ها به سرعت از بین می روند، سنگ های عریان در برابر عوامل تخریب قرار دارند وسیلاب های مهیب و اتفاقی نقش تخریب توسط آب را در حاشیه بیابان ها به عهده دارند.
بیابان های واقعی قلمرو تسلط باد است و اشکال کاوشی و تراکمی ماسه عوارض اصلی را تشکیل می دهند.
آنچه مسلم است بارش و دما (اقلیم) و شکل زمین (فیزیوگرافی و مرفولوژی) دو عامل اساسی در پیدایش بیابان های طبیعی بوده اند.
شکل گیری بیابان های طبیعی در ایران از دوران سوم زمین شناسی (دورة نئوژن) آغاز و تا پایان دوران چهارم ادامه داشته است.
دخالت های مفرط انسان نیز سبب پیدایش بیابان های دست ساز بشر شده است. تاریخ طولانی استفاده از سرزمین باعث می شود که به راحتی نتوان مرز عوامل طبیعی و فرهنگی و انسانی را در تعاریف بیابان مشخص نمود.
ارزیابی منابع موجود راجع به مفاهیم و ویژگیهای بیابان حاکی ازآن است که تعریف جامع و واحدی برای بیابانها ارائه نشده ودربیان شاخص ها ومفهوم مشترک از پدیده بیابان منابع مختلف ،دیدگاههای متفاوتی را ارائه کرده اند.دراین زمینه هریک از دانشمندان علوم مختلف به فراخور حال دغدغه های خویش از دیدگاه تخصصی خودوویژگی مناطق بیابانی را برشمرده اند.از این نظر با رعایت دیدگاههای مختلف قلمرو مناطق بیابانی محدوده های متفاوتی را نشان می دهد. تعیین قلمرو بیابانها نیازمند دستیابی به اطلاعاتی از پارامترهای محیط طبیعی است که اثر متقابل آنها به صورت مشترک درپیدایش ویژگیهای محیط طبیعی وازجمله بیابانها دخالت تام دارند.به همین دلیل آن دسته از علوم زمین که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم درمطالعه شرایط بیابانی سهمی دارند باید دراین گونه بررسی ها موردتوجه باشند.مهمترین زمینه ها با رعایت روابط علت ومعلولی به ترتیب شامل: زمین شناسی، اقلیم شناسی، آب شناسی، پیکر شناسی زمین(ژئومورفولوژی)، خاک شناسی وپوشش گیاهی می باشند.باعنایت به اینکه بخش وسیعی از سرزمین ایران به دلیل ویژگیهای خاص جغرافیایی درقلمرو مناطق بیابانی قراردارند وبراساس مستندات موجود این مناطق در حال گسترش نیزمی باشند، اطلاع ازچگونگی میزان کمی وموقعیت مکانی عوارض بیابان وبه طورکلی قابلیت ها وتوانایی های محیط وانعکاس تلاشهای متنوع انسان درآن اهمیت فراوانی دارد.توجه به این مساله که درحال حاضر مراکز مهم انسانی وصنعتی(ازجمله پایتخت ایران) درقلمرو بیابانها قراردارند براهمیت این گونه مطالعات می افزاید.
برای بیابان تعریف های مختلفی ارایه شده است مثلا دانشمندان گیاه شناس معتقدند بیابان ها مناطقی هستندکه دارای فقرشدید پوشش گیاهی هستند، یعنی از لحاظ تنوع گونه ای وتراکم گیاهی بسیار فقیرهستند.
اکولوژیست ها معتقدند، بیابان ها اکوسیستم هایی هستندکه تولید نسوج گیاهی به حداقل می رسد یعنی از نظر تولید انرژی شیمیایی فقیرهستند.
خاک شناسان عرصه هایی که قوه بارخیزی یاتولید رابه دلیلی ازدست می دهند، یا خیلی پایین می آیند بیابان نام نهاده اند ویژگی این خاکها عموماً شامل: نفوذپذیری ضعیف، موادآلی پایین، لایه های تجمع نمک درسطح، رس های کم توسعه یافته، ظرفیت پایین تبادل کاتیونی، رنگ قرمز تیره وتوسعه کم افق های خاک است.
ژئومرفولوگ ها جهت طبقه بندی بیابانها از اختصاصات ساختاری ومورفوژنیک استفاده کرده باتلفیق تعدادی از عوارض ژئومرفولوژی خاص بیابان از جمله کویرها، تپه های ماسه ای، بدلندها، رخنمونهای سنگی، مخروط افکنه های آبرفتی، کالوت ها، گلاسی ها وامثال آنها براساس ویژگی موادسطحی وشعاع وعملکرد فرایندهای رودخانه ای وبادی اقدام به تقسیم بندی بیابانها نموده اند.
زمین شناسان مناطقی رابیابان می دانندکه واجد سازندهای زمین شناسی شور وتبخیری(املاح گچ ونمک) هستندوازنظر پوشش گیاهی نیزفقیرند.
براساس متداول ترین تعریف، بیابان منطقه سردیاگرم ولی رویهم رفته خشکی است که درآن محیط ازنظر تراکم وتنوع پوشش گیاهی بسیارفقیراست.البته گاهی در بیابان برکه های آب یا توده هائی از علف به طور پراکنده دیده می شود ولی به طورکلی اصطلاح بیابان به مناطقی اطلاق می شودکه به هرعنوان شرایط آب وهوایی وزمینی برای گیاه وجانورسخت وطاقت فرسا است.درچنین مناطقی معمولا فرسایش بادی به طور وسیع عمل می نماید وباعث خسارات هنگفتی به مزارع وابنیه وراههای ارتباطی می شود.تپه های ماسه ای که معمولاً فاقد پوشش گیاهی ویاهرگونه لایه یاطبقه مشخصی می باشند باوزش باد جابه جاشده وبه صورت توده های عظیمی از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می شوند همچنین این جابجایی، زمین های زیادی را که درزیرتپه ها و توده های ماسه ای قرارگرفته است بدون استفاده می گذارد.ناگفته نماندکه آب نیز درمناطق بیابانی گاهی اوقات باعث خسارات جبران ناپذیرمی شود.شکل حرکت آبهای روان درمناطق خشک به صورت یک سیلاب شدیدوکوتاه مدت ظاهرمی شودکه درنتیجه اثرمشترک جریانهای موقتی حاصل از رگبارها وشرایط مساعد سطح زمین به وجود می آید. تعریف بیابان که برای امور اجرایی ملاک عمل قرار می گیرد به شرح ذیل می باشد:
«بیابان به سرزمینی گفته می شود که در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب واقع گردیده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بیابان ها وکویرهای ایران
الف) وضعیت بیابان های ایران
قسمت اعظم سرزمین ایران تحت سلطة سلول های پرفشار مجاور حاره ای قرار دارد. استقرار این سلول ها حاکمیت کم آبی را در این سرزمین توجیه می کند.
از طرفی حجم و ارتفاع کوهستان ها از جمله عواملی هستند که یکپارچگی کمربند پرفشار را از هم گسیخته و اغلب نفوذ توده های هوای مرطوب غربی و نفوذ توده های سرد شمالی و یا گرم جنوبی را به داخل ایران میسر می سازد. از سوی دیگر عامل بری بودن و در پناه سدهای کوهستانی قرار گرفتن تعدادی از چاله های داخلی ایران، نقش پرفشارهای مجاور حاره ای را تشدید و تقویت نموده است به طوری که در نامساعدترین شرایط در مشرق ایران، بیابان لوت به عنوان یکی از خشن ترین چهره های بیابانی دنیا ظاهر شده است. بنابراین ناهمواریها به دو صورت متضاد در تعدیل و یا تشدید کم آبی در ایران نقش دارند. عامل ارتفاع نقش مثبت و امتداد ناهمواری ها در زمینه خشکی هوا نقش منفی را بعهده دارند.
در تقسیم بندی سرزمین های کم آب دنیا، کشور ما جزء زیر ردة «ایران- هندی» است که به چهار ناحیة زیر تقسیم شده است :
1. فلات ایران
2. دشت کویر
3. دشت لوت
4. بلوچستان
مجموعه بیابان های ایران جزء بیابان های گرم مجاور حارة ای است، اما حضور ودخالت پاره ای از عوامل جغرافیایی از جمله حجم و امتداد ناهمواری ها، ارتفاع و عرض جغرافیایی و مجاورت با اقیانوس هند و بالاخره تغییراتی در شرایط اقلیمی حاکم بر آنها، درهر یک از حوضه های بزرگ،خصوصیات نسبتاً ویژه ای را بوجود آورده است.
تعاریف بیابان:
بیابان مفاهیم وسیعی را شامل می شود. در اغلب زبان های اروپائی واژة Desert برای بیابان بکار می رود ولی در گذشته دور این واژه به کویر ترجمه شده که صحیح و نمی باشد. هنگامی که این کلمه به صورت صفت بکار رود مفهوم غیبت انسان در محیط را دارد و حتی گاهی بدون هیچ توجه به مفهوم بی آبی، دریا را نیز به بیابان تشبیه کرده اند.
بیابان برای ما ایرانیان کلمة آشنایی است. این کلمه همواره منطقه ای خشک، کم آب و فاقد شرایط مناسب زیستی را در ذهن القا می کند. این واژه در زبان فارسی کهن به نام (( ویاپان )) یعنی جای بی آب، در زبان عربی کلمة (( صحرا )) و در زبان اردو بیابان به معنی (( منطقة بدون جنگل )) بکار برده شده است.
اگر منظور از بیابان عدم حضور انسان و یا بصورت کلی تر عدم حیات باشد در این صورت سطح وسیعی از کرةزمین بیابان است. (مثلاً نواحی وسیعی در قطبین و اعماق اقیانوس ها و قلل مرتفع پوشیده از برف و ...)
اگر بیابان را سرزمین هایی بدانیم که برای زندگی انسان مناسب نیست، بسیاری از پدیده های نامساعد طبیعی را باید به این وسعت افزود متأسفانه فعالیت های کنترل نشده و غارت های بی حساب انسان روز به روز محیط زیست را محدودتر می نماید و برگسترش بیابان ها در مفاهیم فوق می افزاید.
تصور عامه از بیابان چنین سرزمینی است: کاهش پوشش نباتی، کمبود یا فقدان شبکه های آب جاری، وجود واحدهای کوچک و پراکنده و متکی به چشمه های کم آب و اغلب شور، فراوانی ماسه ها و طوفان های ماسه ای وجود کویر و یا باتلاق و ...
برای دسترسی به تعریف بیابان در مفهوم جغرافیائی (اقلیمی- پیکرشناسی- زیستی و ..) باید در جستجوی ارزش هایی باشیم که داده های این دسته از علوم در اختیار قرار میدهند.
از نظر اقلیم شناسان خشکی هوا یکی از ویژگیهای اقلیم بیابانی سرد یا گرم است. علت کمبود بخار آب در جو بیابانی بارش اندک در این نواحی است و سایر ویژگی ها تابعی از این عامل می باشد. در واقع خشکی هوا علت کمبود بارندگی است.
از نظر پیکرشناسی زمین، به علت ضعف پوشش گیاهی، خاک فقیر و کم ضخامت بیابان ها به سرعت از بین می روند، سنگ های عریان در برابر عوامل تخریب قرار دارند وسیلاب های مهیب و اتفاقی نقش تخریب توسط آب را در حاشیه بیابان ها به عهده دارند.
بیابان های واقعی قلمرو تسلط باد است و اشکال کاوشی و تراکمی ماسه عوارض اصلی را تشکیل می دهند.
آنچه مسلم است بارش و دما (اقلیم) و شکل زمین (فیزیوگرافی و مرفولوژی) دو عامل اساسی در پیدایش بیابان های طبیعی بوده اند.
شکل گیری بیابان های طبیعی در ایران از دوران سوم زمین شناسی (دورة نئوژن) آغاز و تا پایان دوران چهارم ادامه داشته است.
دخالت های مفرط انسان نیز سبب پیدایش بیابان های دست ساز بشر شده است. تاریخ طولانی استفاده از سرزمین باعث می شود که به راحتی نتوان مرز عوامل طبیعی و فرهنگی و انسانی را در تعاریف بیابان مشخص نمود.
ارزیابی منابع موجود راجع به مفاهیم و ویژگیهای بیابان حاکی ازآن است که تعریف جامع و واحدی برای بیابانها ارائه نشده ودربیان شاخص ها ومفهوم مشترک از پدیده بیابان منابع مختلف ،دیدگاههای متفاوتی را ارائه کرده اند.دراین زمینه هریک از دانشمندان علوم مختلف به فراخور حال دغدغه های خویش از دیدگاه تخصصی خودوویژگی مناطق بیابانی را برشمرده اند.از این نظر با رعایت دیدگاههای مختلف قلمرو مناطق بیابانی محدوده های متفاوتی را نشان می دهد. تعیین قلمرو بیابانها نیازمند دستیابی به اطلاعاتی از پارامترهای محیط طبیعی است که اثر متقابل آنها به صورت مشترک درپیدایش ویژگیهای محیط طبیعی وازجمله بیابانها دخالت تام دارند.به همین دلیل آن دسته از علوم زمین که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم درمطالعه شرایط بیابانی سهمی دارند باید دراین گونه بررسی ها موردتوجه باشند.مهمترین زمینه ها با رعایت روابط علت ومعلولی به ترتیب شامل: زمین شناسی، اقلیم شناسی، آب شناسی، پیکر شناسی زمین(ژئومورفولوژی)، خاک شناسی وپوشش گیاهی می باشند.باعنایت به اینکه بخش وسیعی از سرزمین ایران به دلیل ویژگیهای خاص جغرافیایی درقلمرو مناطق بیابانی قراردارند وبراساس مستندات موجود این مناطق در حال گسترش نیزمی باشند، اطلاع ازچگونگی میزان کمی وموقعیت مکانی عوارض بیابان وبه طورکلی قابلیت ها وتوانایی های محیط وانعکاس تلاشهای متنوع انسان درآن اهمیت فراوانی دارد.توجه به این مساله که درحال حاضر مراکز مهم انسانی وصنعتی(ازجمله پایتخت ایران) درقلمرو بیابانها قراردارند براهمیت این گونه مطالعات می افزاید.
برای بیابان تعریف های مختلفی ارایه شده است مثلا دانشمندان گیاه شناس معتقدند بیابان ها مناطقی هستندکه دارای فقرشدید پوشش گیاهی هستند، یعنی از لحاظ تنوع گونه ای وتراکم گیاهی بسیار فقیرهستند.
اکولوژیست ها معتقدند، بیابان ها اکوسیستم هایی هستندکه تولید نسوج گیاهی به حداقل می رسد یعنی از نظر تولید انرژی شیمیایی فقیرهستند.
خاک شناسان عرصه هایی که قوه بارخیزی یاتولید رابه دلیلی ازدست می دهند، یا خیلی پایین می آیند بیابان نام نهاده اند ویژگی این خاکها عموماً شامل: نفوذپذیری ضعیف، موادآلی پایین، لایه های تجمع نمک درسطح، رس های کم توسعه یافته، ظرفیت پایین تبادل کاتیونی، رنگ قرمز تیره وتوسعه کم افق های خاک است.
ژئومرفولوگ ها جهت طبقه بندی بیابانها از اختصاصات ساختاری ومورفوژنیک استفاده کرده باتلفیق تعدادی از عوارض ژئومرفولوژی خاص بیابان از جمله کویرها، تپه های ماسه ای، بدلندها، رخنمونهای سنگی، مخروط افکنه های آبرفتی، کالوت ها، گلاسی ها وامثال آنها براساس ویژگی موادسطحی وشعاع وعملکرد فرایندهای رودخانه ای وبادی اقدام به تقسیم بندی بیابانها نموده اند.
زمین شناسان مناطقی رابیابان می دانندکه واجد سازندهای زمین شناسی شور وتبخیری(املاح گچ ونمک) هستندوازنظر پوشش گیاهی نیزفقیرند.
براساس متداول ترین تعریف، بیابان منطقه سردیاگرم ولی رویهم رفته خشکی است که درآن محیط ازنظر تراکم وتنوع پوشش گیاهی بسیارفقیراست.البته گاهی در بیابان برکه های آب یا توده هائی از علف به طور پراکنده دیده می شود ولی به طورکلی اصطلاح بیابان به مناطقی اطلاق می شودکه به هرعنوان شرایط آب وهوایی وزمینی برای گیاه وجانورسخت وطاقت فرسا است.درچنین مناطقی معمولا فرسایش بادی به طور وسیع عمل می نماید وباعث خسارات هنگفتی به مزارع وابنیه وراههای ارتباطی می شود.تپه های ماسه ای که معمولاً فاقد پوشش گیاهی ویاهرگونه لایه یاطبقه مشخصی می باشند باوزش باد جابه جاشده وبه صورت توده های عظیمی از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می شوند همچنین این جابجایی، زمین های زیادی را که درزیرتپه ها و توده های ماسه ای قرارگرفته است بدون استفاده می گذارد.ناگفته نماندکه آب نیز درمناطق بیابانی گاهی اوقات باعث خسارات جبران ناپذیرمی شود.شکل حرکت آبهای روان درمناطق خشک به صورت یک سیلاب شدیدوکوتاه مدت ظاهرمی شودکه درنتیجه اثرمشترک جریانهای موقتی حاصل از رگبارها وشرایط مساعد سطح زمین به وجود می آید. تعریف بیابان که برای امور اجرایی ملاک عمل قرار می گیرد به شرح ذیل می باشد:
«بیابان به سرزمینی گفته می شود که در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب واقع گردیده و
این کتاب نوشته ابن بلخی در مورد تاریخ و جغرافیای پارس است که در قرن 6 هجری قمری نگاشته شده است.
«گزارش کار آموزی»
دانشکده: شیمی
گروه: مهندسی نفت- بهره برداری
مکان کارآموزی
شرکت طلایه صنعت فارس
موضوع کارآموزی
مرور اجمالی بر فعالیت های پالایشگاه آبادان
فرمت فایل:
تعداد صفحات:111
« مـقدمـه »
آیا در روزهای سرد زمستان ، خانۀ خود را با بخاری نفتی ، وسیلۀ گاز سوز و با شوفاژ گرم می کنید ؟
آیا لباس های که پوشیده اید از نایلون یا دیگر انواع مواد مصنوعی ساخته شده اند ؟
آیا برخی از لوازمی که در خانه از آن ها استفده می کنید ، پلاستیکی هستند ؟
آیا برای دم کردن چای و یا پختن تخم مرغ از اجاق گاز استفاده می کنید ؟
آیا برای رفتن به مدرسه سوار اتومبیلی می شوید که چرخ هایی از جنس لاستیک دارد و با سوخت بنزینی حرکت می کند ؟
امروزه بسیاری از اشیاء و لوازمی که در اطراف ما وجود دارند و حتی برخی از لوازم ضروری زندگی از طلای سیاه یا نفت ساخته شده اند . اگر نفت نبود ، بخش بزرگی از زندگی امروزی ما متوقف می شد !
در زبان لاتین نفت را پترولیوم ( petroleum ) یا روغن سنگ ( Rock oil ) گویند . پترا ( petra ) لغت لاتین و معادل « rock » یعنی سنگ و صخره است و « oleum » نیز لغتی لاتین و معادل « Oil » به معنی روغن است .
در زبان اوستایی نپتا به معنی روغن معدنی است .
کلدائی ها و عرب ها این لغت را از فارسی گرفتند و نفت نامیدند .
وقتی جانداران تک سلولی در درون لایه های رسوبی مانند شیل ها ، ماسه سنگ ها و سنگ های دیگر به هیدروکربن ها تبدیل می شوند مخلوط پیچیده ای از مایع ، جامد و گاز به دست می آید .
این مخلوط را همه به نام نفت خام و گاز طبیعی می شناسند . ( شکل رو به رو نوعی از جانوران نفت ساز را پلانکتون نامیده می شوند نشان می دهد ) .
هیدروکربن ها ممکن است در ژرفای زمین و درون لایه های ضخیم و یا نازکی مانند ماسه سنگ و یا آهک که دارای شرایط مخزنی هستند تجمع یابند . شرایط تشکیل ماسه سنگ بدین صورت است که ذرات ماسه به وسیله آب رودخانه ها حمل و در دریا ته نشین می شوند . با گذشت زمان این لایه ها ضخیم تر و ضخیم تر شده و پس از مدتی طولانی ، بر اثر فشار لایه های رویی ، ذرات آنها به یکدیگر می چسبند و به صورت سنگ در می آیند . اصولاً سنگ هایی که فاقد منشأ آتش فشانی بوده ، در محیط های دریایی و یا خشکی در اثر عوامل مختلف به صورت آواری و شیمیایی ته نشین می شوند را سنگ رسوبی می نامند .
سنگهای رسوبی عمدتاً در دریا و معمولاً در مناطق عمیق دریا و نزدیک به ساحل تشکیل می شوند . گاهی در مدت طولانی کم کم این لایه های عمیق از اعماق زمین بالا می آیند و از زیر آب خارج می شوند . دراین صورت سنگ های رسوبی که زمانی در دریا تشکیل می شده اند به صورت پستی و بلندی هایی در خشکی قرار می گیرند .
سنگهایی رسوبی، که نفت خام در میان لایه های آن قرار می گیرد . عمدتاً از ذرات ماسه و ماسه سنگ و سنگ های کربناتی تشکیل شده اند . ذرات سنگ ها چنان به یکدیگر چسبیده اند که تقریباً هیچ فضای خالی در میانشان وجود ندارد . اگر هم در میان ذرات سنگها فضای خالی وجود داشته باشد ، از آب پر می شود ، چون این سنگ ها معمولاً در زیر آب تشکیل می شوند . اگر سنگ های رسوبی در خشکی باشند ، معلوم می شود که از دریا فاصله زیادی یافته اند . این سنگ ها معمولاً عمیق تر از لایه هایی قرار می گیرند که آب های زیر زمینی را در خود جمع می کنند . می دانیم که پایین تر از سطح زمین ، معمولاً آب وجود دارد . به همین دلیل است که برای به دست آوردن آب چاه می زنند . از آن جا که سنگ های رسوبی پایین تر از آب های زیر زمینی هستند و حتی در خشکی هم فضای خالی میان ذرات سنگ ها از آب پر می شود .
نفت هم فضای خالی میان ذرات سنگ های رسوبی را پر می کند ، چون نفت سبکتر از آب است ، روی آب قرار می گیرد . اگر آب بتواند در سوراخ های ریز سنگ ها نفوذ کند ، نفت کم کم بالا و بالاتر می آید و حتی ممکن است به سطح زمین برسد . در این صورت ، هیدروکربن هایی که بصورت گاز هستند ، بیرون رانده شده و در هوا پراکنده می شوند . هیدروکربن های مایع هم به صورت بخار در می آیند و به هوا می روند . آنچه باقی می ماند ، ماده جامد نرم ، چسبنده و سیاه رنگی است که به آن قیر می گوئیم قیر بعد از بخار شدن هیدروکربن های مایع روی زمین ته نشین می شود . در گذشته ، این ته نشست در خاورمیانه و مخصوصاً در کرانه های خلیج فارس فراوان بوده است . در نزدیکی های بحر المیت که دریاچه ای در غرب کشور اردن است ، در گذشته ته نشست قیر به قدری زیاد بود که رومی ها به این دریاچه ، دریاچۀ آسفالتیت p: u ( Asphaltites ) می گفتند . این نام از واژه لاتینی آسفالتوم ( Asphaltum ) به معنی قیر گرفته شده است . قیر ماده ای چسبنده است که در آب حل نمی شود و از نفوذ آب نیز جلوگیری می کند . در گذشته ، وسایل چوبی را با قیر اندود می کرده و در نتیجه آب در آن ها نفوذ نمی کرد . برای همین قیر در کشتی سازی استفاده می شد و اهمیت زیادی هم داشت . در زیر صفحه های چوبی کشتی را با قیر پر می کردند تا آب به درون کشتی نفوذ نکند . مصری ها در روزگاران باستان ، چرخ ارابه را با نفتی که به سطح زمین می تراوید ، روغن کاری می کردند . چینی ها نیز در روزگاران باستان برای به دست آوردن نمک ، چاه هایی می کندند که از بعضی از آنها نفت به دست می آمد . در گذشته بعضی از مردم ، قیر را مانند دارو به کار می بردند ، یعنی مادۀ رقیق شده آن را مانند مرهمی روی زخم و روی جاهای دردناک بدن بیمار می مالیدند . این کار تا اندازه ای مفید بود . کمترین فایده ای که داشت ، مگس ها و حشره های دیگر را از اطراف بیمار دور می کرد .
گاهی هم قیر را مانند داروی خوراکی می خوراندند ، زیرا اثر ملین داشت . در زمان های قدیم و پیش از انقلاب صنعتی ، مردم از نفت بیشتر برای روشنایی و گاهی در زمینه دارویی p:u استفاده می کردند . در آن زمان نفت از چشمه ها و چاه های کم عمق جمع آوری می شدو هیچ کس به سوراخ کردن و حفاری زمین فکر نمی کرد . در قرن 19 و پس از انقلاب صنعتی ، برای توسعه به سوخت بیشتری نیاز بود . در سل 1859 میلادی یک شرکتی در پنسیلوانیا واقع در ایالت متحده آمریکا تصمیم گرفت که برای یافتن نفت و درست کردن یک چاه زمین را حفاری کند . نخست مشکلات زیادی وجود داشت ؛ ولی سرانجام در بیست و هفتم ماه آگوست سال 1859 میلادی مته حفاری آنها از میان سنگ ها گذشت و به یک مخزن عظیم نفت رسید . اولین چاه نفت فقط 21 متر عمق داشت ، اما چاه های نفت کنونی ، معمولاً صدها متر عمق دارند . یکی از عمیق ترین چاه ها ، چاه کارون شماره یک در جنوب شرقی اندیمشک است که 4800 متر عمق دارد .