واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مطلبی در مورد فروغ فرخزاد.DOC

مطلبی در مورد فروغ فرخزاد.DOC

 

فرمت فایل : ورد Word

 (  قابلیت ویرایش )

 

 

 

قسمتی از متن ورد .....

 

تعداد صفحات : 14 صفحه

نگاهی به تولدی دیگر فروغ فرخزاد : • فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند.
تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده.
مقدمه بدون شک ما در تولدی دیگر، با تولد سر و کار داریم.
اما تولد چیست؟
آیا تولد چارچوب است، وهم است، امید است و یا تولد نظم و یک پرانتز در بی نظمی است.
چشم ما جهان است و جهان وهمی است که اسارت چشم ما آن را به عنوان یک جهان غیر قابل تردید و ملموس به ما تحمیل می کند.
شاید جهان وهمی است که تنها در اسارت چشم ما می تواند پائیز باشد یا بهار، استکان چای روی میز باشد با گربه ای که در کنار گرمای شوفاژ پناه گرفته است.
بدون در نظر گرفتن تعریف ما از تولد و بدون در نظر گرفتن چارچوب شاید بتوان ادعا کرد که تولد تنها در درون چهارچوب یا اسارت است که می تواند اتفاق بیفتد.
اگر ما تولد را وهم بودنی که چارچوب به ما تحمیل می کند بدانیم در قدم بعدی و شاید همزمان با وهم دیگری به نام رهایی روبرو خواهیم بود.
اسارت می تواند تنها با تکیه به رهایی به تعریف و درک اسارت نزدیک شود.
رهایی در بهترین حالتها تعریف اسارت است.
رهایی چارچوب است که در دهان چارچوب نفس می کشد با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست.
اسارت تابلو نقاشی میخ شده به دیوار، اسارت میخ شده به مکان و زمان است و رهایی، میل یا آرزوی تابلو برای کنده شدن از دیوار.
من فکر می کنم رهایی بیش از هر چیزی به اسارت نزدیکتر است، رهایی به جز اسارت نمی تواند.
رهایی وهمی است که در چارچوب اسارت نفس می کشد، تغذیه می کند، به پیاده روی می رود، زاد و ولد می کند و درنهایت در زیر بار اسارت به خاک سپرده می شود با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست.
واژه ی تولد چه درآستانه ی سرک کشیدن از دهانه ی بام رسیده ی یک رحم و چه در حوزه ی زبان و هنر آلوده به وهمی تب دار است.
تولد، وهمی است که نوستالژی وهمی دیگر، رهایی را با دو پای درشت و چهارزانو می نشاند جلو روی اسیر.
حس قفس، لمس واقعیتی زیبا در درون وهمی خانمانسوز است.
قفس یک ضرورت است و حس قفس بدون قفس نمی تواند اتفاق بیفتد.
فروغ در تولدی دیگر، فروغ است و همزمان فروغ نیست.
فروغ در تولدی دیگر دست به گریبان پارادوکس فروغ است.
فروغ، آیه ی تاریکیست و همزمان فروغی است که رو به سوی درخت آب آینه چشم دارد.
فروغ در تولدی دیگر چارچوبی است که به درک اسارت نزدیک می شود.
فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند.
تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده .
تولد، در تولدی دیگر، وهمی است که وهم فروغ را بردوش گرفته به سوی وهمی دیگر کوچ می کند.
تولدی دیگر، لب گرفتن از خود است برای درک بهتر و به زیر زبان آوردن خود.
" من " در درون این وهم به دنبال تعریفی دیگر از قفس، چارچوب ، و بوم میخ شده ای به نام "من"است.
فروغ در مقطع رودررویی با تولدی دیگر به بلوغ فکری لازم رسی

 



خرید و دانلود مطلبی در مورد فروغ فرخزاد.DOC