واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله. شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.



خرید و دانلود مقاله. شمه‏اى از فضایل خدیجه


مقاله درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.

درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه‏55



خرید و دانلود مقاله درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه


تحقیق درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.



خرید و دانلود تحقیق درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه


فضایل اخلاقی 95 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 93

 

فضایل اخلاقی

اخلاص

اخلاص به معنی «خالص کردن، ویژه کردن، ارادت صادق داشتن ...» است

بر اساس این معنی، مخلص کسی است، که طاعات عبادات و تمامی اعمال صالح خود را از هرگونه آلودگی و آمیختگی به غیر خدا خالص کرده ، انگیزه ای جز تقرّب به درگاه خدا ندارد. از این رو، فقط به او دل می بندد و تعریف و تکذیب دیگران، در نظرش یکسان است و هدف از عبادت، جلب رضایت خالق است نه کس دیگر.

حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:

«العبادة الخالصه أن لا یرجو الرّّجل إلاّ ربَّهُ، و لا یخاف إلا ذنبه»

عبادت خالص آن است که مرد جز به پروردگارش امیدوار نبوده و جز از گناه خویش نهراسد.

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:

«لا یصیر العبد عبداً خالصاً لله عزََّوجلَّ حتّی یصیر المدح و الذَّمُّ عنده سواء ً...»

انسان، بنده خالص خدای بزرگ نمی شود تا اینکه تعریف و تکذیب (دیگران) در نظرش یکسان باشد.

ارزش و اهمّیّت اخلاص

اخلاص، معیار ارزش عبادت، مقامی از مقامات مقرّبان الهی و هدف دین است. هر کس آن را یافت، موهبتی الهی نصیبش گشته که به وسیله آن به مقامات بزرگی خواهد رسید. چرا چنین نباشد، در حالی که خداوند متعال، بندگانش را به آن امر کرده، می فرماید:

«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»

خدا را بخوانید، در حالی که تنها برای او در دین اخلاص می ورزید، اگر چه کافران را ناخوش آید.

در سخنان پیشوایان معصوم، تعابیر گوناگونی، از قبیل بهترین عبادت، ثمره عبادت، غایت دین، عبادت مقرّبان الهی و مانند آن دربار فضیلت اخلاص آمده است. در اهمیت اخلاص همین بس که شرط قبولی عمل است و اگر در عملی موجود نباشد، بی هدف و بی نتیجه خواهد بود. از این رو، علی ـ علیه السلام ـ فرمود:

«من لم یصحب الإخلاص عمله لم یقبل»

عمل هر کس که با اخلاص همراه نباشد، قبول نمی شود.

مراتب اخلاص

خالص کردن و پاکیزه نمودن عمل از غیر خدا مراتبی دارد. هر چه درجه اخلاص بیشتر باشد، عمل ارزش بیشتری نزد خدا پیدا می کند، به هدف و مقصد نزدیک‌تر شده و شخص را زودتر به کمال مطلوب خود می رساند و هر چه درجه اخلاص کمتر باشد، به همان اندازه از ارزش عمل کاسته شده و شخص از کمال مطلوب باز می ماند و از این رهگذر درجات مؤمنان در نزد خدا متفاوت خواهد بود، چنانچه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود:

«بالإخلاص تتفاضل مراتب المؤمنین»

درجات مؤمنان به وسیله اخلاص برتری می یابد.

اینک برای رعایت اختصار، سه مرتبه از مراتب اخلاص را ذکر می کنیم:

الف ـ خالص کردن عمل، به دلیل ترس از عذاب روز قیامت،‌ که گرچه عمل مخلصانه است، اما این نوع عبادت، عبادت بردگان است.

ب ـ اخلاص در عمل، برای رسیدن به بهشت و آنچه در آن است مثل حورالعین، قصرهای بهشتی و مانند آن؛ که این گونه مخلصانه عمل کردن نیز روشن اجیران است.

ج ـ تصفیه عمل از هر نوع شایبه ای، اعم از طمع به بهشت، ترس از جهنم، رضای مخلوق و جلب قلوب آنها، طمع به مقاصد دنیوی و مانند آن، که فقط منظور رضایت خداست.

این مرتبه که بالاترین مراتب اخلاص می باشد، از آن کسانی است که غرق در محبت، عظمت و جمال الهی هستند و خدا را سزاوار پرستش یافته، عبادتش می کنند و این، عبادت آزادگان است.

راه های کسب اخلاص

همان گونه که ذکر شد، اخلاص، پاکیزه کردن عمل از هرگونه آلودگی به غیر خداست و انسان مخلص، در انجام عمل محرّکی غیر از خداوند ندارد، فقط قصد تقرّب به خداست که او را به کار وا می دارد و بس. این حالت، مقام بسیار بزرگی است و کسی می تواند، به آن برسد که غرق در محبّت خدا باشد، به حدّی که در دلش برای محبت های دنیایی، جایی نبوده و اگر از خوراک، پوشاک، مسکن و امور مادی استفاده می کند، به خاطر لذّت بردن از آنها نباشد، بلکه به خاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، به دست آورد.

حال چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم؟

در سخنان پیشوایان معصوم، راه هایی برای رسیدن به اخلاص بیان شده که به اختصار ذکر می کنیم؛

الف ـ قطع طمع از غیر خدا

امام باقر ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:

«بنده، پرستشگر واقعی خدا نمی شود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد، آن گاه خداوند می فرماید: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را می پذیرد.»

ب ـ افزودن بر علم و یقین

علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:



خرید و دانلود  فضایل اخلاقی 95 ص


تحقیق. شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.



خرید و دانلود تحقیق. شمه‏اى از فضایل خدیجه