واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله. شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.



خرید و دانلود مقاله. شمه‏اى از فضایل خدیجه


مقاله درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.

درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه‏55



خرید و دانلود مقاله درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه


تحقیق درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.



خرید و دانلود تحقیق درباره شمه‏اى از فضایل خدیجه


تحقیق درباره حضرت خدیجه 50 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 53

 

مقدمه

سخن از خدیجه ، سخن از یک دنیا عظمت و پایدارى و استقامت درراه هدف است . به حق قلمفرسایى در باره کسى که خداوند بر اوسلام و درود فرستاد ، بسى مشکل است . اما به مصداق «مالا یدرک‏کله لا یترک کله ،» به بررسى گوشه ‏هایى از شخصیت و زندگى این‏بزرگ بانو مى‏پردازیم :

ولادت و خانواده

خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‏اى که‏خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏خانوادگى و نسبت‏هاى‏خویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیله‏هاى عرب جاى داشت . این‏خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود .

خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش‏بودند . پدرش خویلدبن اسد قریشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .

اخلاق خدیجه (س)

خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایى‏هاى شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مى‏ورزیدند .

دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (ص) بود . بى‏تردید مى‏توان گفت‏که این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (ص) یاورى صادق بود .

آیا خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج کرده بود ؟

معروف است اولین کسى که به خواستگارى خدیجه آمد یکى ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومى‏» بود . او پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسیارى براى خدیجه‏ارث گذاشت . پس از او «ابى‏هاله بن المنذر الاسدى‏» که یکى ازبزرگان قبیله خود او بود ، با وى ازدواج کرد . ثمره این پیوندفرزندى به نام «هند» بود که در کودکى در گذشت . ابى‏هاله‏نیز پس از چندى ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جاى نهاد.

هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (ص) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزه‏اى ازدواج نکرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تایید همگان نیست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم کوفى‏» ، «احمد بلاذرى‏» ، «علم الهدى‏» ، (سیدمرتضى) در کتاب «شافى‏» و «شیخ طوسى‏» در «تلخیص شافى‏» آشکارا مى‏گویند که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامه‏مجلسى نیز تایید کرده است . او مى‏نویسد : «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله ، خواهر خدیجه‏بودند .

برخى از معاصران نیز چنین ادعا کرده‏اند و براى اثبات ادعاى‏خود کتابهایى نوشته‏اند .

آشنایى با حضرت محمد (ص)

فضایل اخلاقى خدیجه ، بسیارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وى مى‏انداخت . ولى خاطرات همسر پیشین به وى‏اجازه نمى‏داد شوهرى دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقامات‏معنوى حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامى که براى تجارت‏همراه پیامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى که از وى‏دیده بودند ، براى خدیجه نقل کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمال‏و مقامات معنوى پیامبر (ص) شد . البته او از یکى ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل ، که از علماى بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار مى‏رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (ص) مطالبى شنیده بود . همه این‏عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسرى خودانتخاب کند .

ازدواج خدیجه

زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت‏محمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سال‏نقل مى‏کند . هرچند بعضى از مورخان اهل‏سنت‏سعى مى‏کنند این سخن‏را رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مى‏دانند .

خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .

در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم به‏آنها چنین تبریک گفت :

هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد

تزوجت‏خیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟

و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد

اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد

گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمدنش‏بشارت داده‏اند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .

رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مى‏آورد و او هدایت کننده وهدایت‏شونده است .

احترام پیغمبر خدا (ص) به خدیجه

احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .



خرید و دانلود  تحقیق درباره حضرت خدیجه 50 ص


تحقیق. شمه‏اى از فضایل خدیجه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شمه‏اى از فضایل خدیجه

این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده که‏رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:

«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنت‏خویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران‏از ابن عباس روایت کرده‏اند اینگونه است که گوید: رسول‏خدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة‏». (2)

یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...

و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسول‏خدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کرده‏اند اینگونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه‏» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کرده‏اند که گوید:هیچگاه‏نمى‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمى‏کرد و ستایش و مدح او را مى‏نمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوه‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)

خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!

عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنى‏و کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى الله‏منها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».

بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود که‏بمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدم‏داشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت‏بفرزند محرومم‏ساخت.

عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .

و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که على‏علیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلام‏الله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چنان‏دید گفت:

«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنت‏بى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:

فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریه‏اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمى‏کنى؟

رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.

و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!

عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏رسول خدا تقرب مى‏جستم.(و هرگاه مى‏خواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى‏کردم).

و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول‏خدا خدیجه را به خانه‏اى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آورده‏بود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:

«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)

و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرى‏روایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شب‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتى‏دارى؟گفت:

«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».

حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏خدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام‏» (10) .

و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار است‏که به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى است‏که به رسول خدا(ص)ایمان آورد...

و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادث‏سهمگین و اندوه‏هاى فراوان آغاز رسالت‏بود...

و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائى‏که اسلام نیاز شدید به بودجه داشت‏بزرگترین حق را بر همه‏مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...

و سخت‏ترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.

پى‏نوشتها:

1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.

2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.

3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.

4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!

5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.

6-بحار الانوار ج 16 ص 8.

7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.

8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.

9-بحار الانوار ج 16 ص 11.

10-سفینة البحار ج 1 ص 379.



خرید و دانلود تحقیق. شمه‏اى از فضایل خدیجه