لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
شمهاى از فضایل خدیجه
این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده کهرسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:
«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنتخویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میانزنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیههمسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.
و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگراناز ابن عباس روایت کردهاند اینگونه است که گوید: رسولخدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:
«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة». (2)
یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...
و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسولخدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کردهاند اینگونه است که فرمود:
«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کردهاند که گوید:هیچگاهنمىشد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمىکرد و ستایش و مدح او را مىنمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوهاى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:
«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)
خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!
عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنىو کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى اللهمنها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».
بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود کهبمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدمداشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبتبفرزند محروممساخت.
عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .
و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که علىعلیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلامالله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چناندید گفت:
«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنتبى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:
فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریهاى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمىکنى؟
رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.
و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!
عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او بهرسول خدا تقرب مىجستم.(و هرگاه مىخواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مىکردم).
و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسولخدا خدیجه را به خانهاى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آوردهبود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:
«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)
و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرىروایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شبمعراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتىدارى؟گفت:
«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».
حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوىمن سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را بهخدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:
«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام» (10) .
و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار استکه به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى استکه به رسول خدا(ص)ایمان آورد...
و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادثسهمگین و اندوههاى فراوان آغاز رسالتبود...
و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائىکه اسلام نیاز شدید به بودجه داشتبزرگترین حق را بر همهمسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...
و سختترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.
پىنوشتها:
1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.
2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.
3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.
4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!
5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.
6-بحار الانوار ج 16 ص 8.
7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.
8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.
9-بحار الانوار ج 16 ص 11.
10-سفینة البحار ج 1 ص 379.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
شمهاى از فضایل خدیجه
این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده کهرسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:
«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنتخویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میانزنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیههمسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.
و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگراناز ابن عباس روایت کردهاند اینگونه است که گوید: رسولخدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:
«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة». (2)
یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...
و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسولخدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کردهاند اینگونه است که فرمود:
«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کردهاند که گوید:هیچگاهنمىشد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمىکرد و ستایش و مدح او را مىنمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوهاى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:
«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)
خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!
عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنىو کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى اللهمنها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».
بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود کهبمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدمداشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبتبفرزند محروممساخت.
عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .
و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که علىعلیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلامالله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چناندید گفت:
«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنتبى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:
فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریهاى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمىکنى؟
رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.
و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!
عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او بهرسول خدا تقرب مىجستم.(و هرگاه مىخواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مىکردم).
و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسولخدا خدیجه را به خانهاى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آوردهبود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:
«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)
و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرىروایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شبمعراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتىدارى؟گفت:
«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».
حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوىمن سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را بهخدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:
«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام» (10) .
و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار استکه به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى استکه به رسول خدا(ص)ایمان آورد...
و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادثسهمگین و اندوههاى فراوان آغاز رسالتبود...
و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائىکه اسلام نیاز شدید به بودجه داشتبزرگترین حق را بر همهمسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...
و سختترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.
پىنوشتها:
1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.
2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.
3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.
4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!
5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.
6-بحار الانوار ج 16 ص 8.
7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.
8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.
9-بحار الانوار ج 16 ص 11.
10-سفینة البحار ج 1 ص 379.
درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه55
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
شمهاى از فضایل خدیجه
این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده کهرسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:
«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنتخویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میانزنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیههمسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.
و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگراناز ابن عباس روایت کردهاند اینگونه است که گوید: رسولخدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:
«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة». (2)
یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...
و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسولخدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کردهاند اینگونه است که فرمود:
«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کردهاند که گوید:هیچگاهنمىشد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمىکرد و ستایش و مدح او را مىنمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوهاى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:
«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)
خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!
عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنىو کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى اللهمنها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».
بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود کهبمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدمداشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبتبفرزند محروممساخت.
عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .
و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که علىعلیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلامالله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چناندید گفت:
«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنتبى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:
فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریهاى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمىکنى؟
رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.
و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!
عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او بهرسول خدا تقرب مىجستم.(و هرگاه مىخواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مىکردم).
و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسولخدا خدیجه را به خانهاى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آوردهبود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:
«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)
و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرىروایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شبمعراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتىدارى؟گفت:
«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».
حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوىمن سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را بهخدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:
«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام» (10) .
و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار استکه به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى استکه به رسول خدا(ص)ایمان آورد...
و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادثسهمگین و اندوههاى فراوان آغاز رسالتبود...
و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائىکه اسلام نیاز شدید به بودجه داشتبزرگترین حق را بر همهمسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...
و سختترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.
پىنوشتها:
1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.
2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.
3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.
4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!
5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.
6-بحار الانوار ج 16 ص 8.
7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.
8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.
9-بحار الانوار ج 16 ص 11.
10-سفینة البحار ج 1 ص 379.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
مقدمه
سخن از خدیجه ، سخن از یک دنیا عظمت و پایدارى و استقامت درراه هدف است . به حق قلمفرسایى در باره کسى که خداوند بر اوسلام و درود فرستاد ، بسى مشکل است . اما به مصداق «مالا یدرککله لا یترک کله ،» به بررسى گوشه هایى از شخصیت و زندگى اینبزرگ بانو مىپردازیم :
ولادت و خانواده
خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانوادهاى کهخدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافتخانوادگى و نسبتهاىخویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیلههاى عرب جاى داشت . اینخاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود .
خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریشبودند . پدرش خویلدبن اسد قریشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .
اخلاق خدیجه (س)
خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایىهاى شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مىورزیدند .
دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و بهحق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (ص) بود . بىتردید مىتوان گفتکه این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (ص) یاورى صادق بود .
آیا خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج کرده بود ؟
معروف است اولین کسى که به خواستگارى خدیجه آمد یکى ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومى» بود . او پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسیارى براى خدیجهارث گذاشت . پس از او «ابىهاله بن المنذر الاسدى» که یکى ازبزرگان قبیله خود او بود ، با وى ازدواج کرد . ثمره این پیوندفرزندى به نام «هند» بود که در کودکى در گذشت . ابىهالهنیز پس از چندى ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جاى نهاد.
هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (ص) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزهاى ازدواج نکرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تایید همگان نیست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم کوفى» ، «احمد بلاذرى» ، «علم الهدى» ، (سیدمرتضى) در کتاب «شافى» و «شیخ طوسى» در «تلخیص شافى» آشکارا مىگویند که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامهمجلسى نیز تایید کرده است . او مىنویسد : «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله ، خواهر خدیجهبودند .
برخى از معاصران نیز چنین ادعا کردهاند و براى اثبات ادعاىخود کتابهایى نوشتهاند .
آشنایى با حضرت محمد (ص)
فضایل اخلاقى خدیجه ، بسیارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وى مىانداخت . ولى خاطرات همسر پیشین به وىاجازه نمىداد شوهرى دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقاماتمعنوى حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامى که براى تجارتهمراه پیامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى که از وىدیده بودند ، براى خدیجه نقل کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمالو مقامات معنوى پیامبر (ص) شد . البته او از یکى ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل ، که از علماى بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار مىرفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (ص) مطالبى شنیده بود . همه اینعوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسرى خودانتخاب کند .
ازدواج خدیجه
زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشتاز سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرتمحمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سالنقل مىکند . هرچند بعضى از مورخان اهلسنتسعى مىکنند این سخنرا رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مىدانند .
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .
در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم بهآنها چنین تبریک گفت :
هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد
تزوجتخیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟
و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد
اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمدنشبشارت دادهاند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .
رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مىآورد و او هدایت کننده وهدایتشونده است .
احترام پیغمبر خدا (ص) به خدیجه
احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
شمهاى از فضایل خدیجه
این حدیث در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت آمده کهرسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرموده:
«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراة فرعون،و خدیجة بنتخویلد،و فاطمة بنت محمد» (1) یعنى از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میانزنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیههمسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.
و در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگراناز ابن عباس روایت کردهاند اینگونه است که گوید: رسولخدا(ص)چهار خط روى زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:
«افضل نساء اهل الجنة خدیجة،و فاطمة و مریم و آسیة». (2)
یعنى برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...
و در روایت دیگرى که او و ابن عبد البر و دیگران از رسولخدا(ص)با مختصر اختلافى روایت کردهاند اینگونه است که فرمود:
«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه» (3) یعنى بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کردهاند که گوید:هیچگاهنمىشد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمىکرد و ستایش و مدح او را مىنمود،تا اینکه روزى طبق همان شیوهاى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:
«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (4)
خدیجه جز پیرزنى بیش نبود در صورتى که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!
عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدى که از شدت غضب موهاى جلوى سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
«و الله ما ابدلنى الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنىو کذبنى الناس،و واستنى فی مالها اذ حرمنى الناس و رزقنى اللهمنها اولادا اذ حرمنى اولاد النساء».
بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده،او بود کهبمن ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدمداشت)در وقتى که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبتبفرزند محروممساخت.
عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدى اورا یاد نخواهم کرد (5) .
و در روایت اربلى در کشف الغمه اینگونه است که علىعلیه السلام فرمود:روزى نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلامالله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چناندید گفت:
«...ما یبکیک على عجوز حمراء من بنى اسد؟فقال صدقتنى اذکذبتم و آمنتبى اذ کفرتم،و ولدت لى اذ عقمتم،فقالت عایشه:
فما زلت اتقرب الى رسول الله-صلى الله علیه و آله-بذکرها» (6) یعنى چه گریهاى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسدمىکنى؟
رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامى که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتى که شما کافر شدید.
و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید!
عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او بهرسول خدا تقرب مىجستم.(و هرگاه مىخواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مىکردم).
و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسولخدا خدیجه را به خانهاى در بهشت مژده داد که در آن دشوارى ورنجى نخواهد بود (7) و سلام خداى تعالى را که بوسیله جبرئیل براى خدیجه آوردهبود به وى ابلاغ (8) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:
«...الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام...» (9)
و در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خدرىروایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شبمعراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتىدارى؟گفت:
«حاجتى ان تقرا على خدیجه من الله و منى السلام...».
حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوىمن سلام برسانى.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را بهخدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:
«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام» (10) .
و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوى بزرگوار استکه به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانى استکه به رسول خدا(ص)ایمان آورد...
و وسیله آرامشى براى آنحضرت در برابر طوفانهاى حوادثسهمگین و اندوههاى فراوان آغاز رسالتبود...
و با ایثار مال فراوان خود براى پیشرفت اسلام در روزهائىکه اسلام نیاز شدید به بودجه داشتبزرگترین حق را بر همهمسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...
و سختترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.
پىنوشتها:
1- مجمع البیان ج 5 ص 320 تفسیر کشاف ج 3 ص 250،تفسیر ابن جریر ج 3ص 180.
2-الاصابه ج 4 ص 366.اسد الغابه ج 5 ص 437.خصال صدوق ج 1 ص 96.
3-الاصابه ج 4 ص 366،و استیعاب ج 2 ص 720 و 750 و تفسیر ابن جریرج 3 ص 180 و م جمع الزوائد هیثمى ج 9 ص 223.اسد الغابه ج 5 ص 437.
4-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!
5-اسد الغابه ج 5 ص 438.الاصابه ج 4 ص 275.
6-بحار الانوار ج 16 ص 8.
7-بحار الانوار ج 16 ص 11.و الاصابه ج 4 ص 275.و اسد الغابه ج 5 ص 438.
8-الاصابه ج 4 ص 274 و اسد الغابه ج 5 ص 438.
9-بحار الانوار ج 16 ص 11.
10-سفینة البحار ج 1 ص 379.