واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مقدمه:

چنانچه تاریخ زندگی بشری را مطالعه کنیم، خواهیم دید آنچه را که ما امروزه مدیریت می‌نامیم از دیرباز به عنوان یک ضرورت برای انسان مطرح بوده و در اغلب فعالیتهای وی حضور داشته است. از ایام گذشته، نظریه‌های مدیریت و سازمان بدون آنکه مدون و منظم شده باشند به کار گرفته می‌شدند و در شرح احوال و اعمال رسولان و پیامبران در اعصار گذشته کاربرد این نظریات مشهود بوده‌است، بخصوص اگر به دوران پیامبر(ص) خویش برگردیم می‌بینیم که پیامبر (ص) اسلام تمامی اصول مدیریتی را که الانه مدون شده است در جنگها و در هدایت مردم جاهل و عوام آن زمان رعایت می‌کرده پس نظریه‌های مدیریت پدیده نوینی نیستند که بشر در عصر جدید به آن دست یافته باشد، بلکه آنچه در قرون اخیر در زمینه سازمان و مدیریت انجام گرفته به صورت مجموعه در آوردن و جامه عمل پوشاندن به نظریات و اندیشه های پراکنده ای است که از قبل موجود بوده است همانطور که در تجزیه تحلیل ذیل آمده نشان می‌دهد که کاری که فرنگیان در ساخت و پرداخت تئوری مدیریت و سازمان کرده‌اند کاری غریب و بغرنج نیست که از عهده غیر آنان برنیاید بلکه از دوران قبل از اسلام و بعد از آن نیز تا به الان بوده است.

تعاریف مدیریت و مقایسه آن در دوران حضرت پیامبر (ص) و مدیریت پیامبر (ص) بر مسائل آن زمان:

صاحبنظران مدیریت را به گونه‌‌های متفاوت تعریف کرده‌اند. صاحبنظری مدیریت را هنر انجام امور به وسیله دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تاکید ورزیده است، گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده‌اند، همانطور که در روایات آمده پیامبر (ص) یارانی چون ابوذر، سلمان فارسی، بلال حبشی و از دورترین اقصی‌نقاط دنیا تا نزدیکترین فرد چون مولای متقیان را به گونه‌ای کنار هم جمع کرده بود که گویی از یک دیار واحد و از یک فرهنگ برخوردارند جنگ بدر که نخستین جنگ بزرگ مسلمانان با کفار قریش بود و شخص پیامبر (ص) در آن شرکت نمود و فرماندهی که پیچیده‌ترین اصول مدیریتی در آن نهفته است را در دست گرفتند و ضربه سختی بر دشمن وارد کردند. یکی از اصول مدیریت این است که از کمترین امکانات بیشترین و بهترین بهره را ببریم اگر جنگ بدر را بررسی کنیم. می‌بینیم که مسلمانان در این جنگ از کمترین تجهیزات جنگی و کمترین منابع انسانی برخوردار بودند.

هنر پیامبر (ص) در استفاده از اصول مدیریتی هماهنگی افراد و انجام امور به بهترین وجه بوسیله بهترین افراد بود به عنوان مثال پیامبر (ص) در جنگ بدر چهل نفر از مسلمانان را تحت فرماندهی حضرت حمزه که قهرمان رزم آوری بود، برای کنترل مسیر کاروانها فرستاد و همین افراد منطقه‌ای در حدود 130 کیلومتر را که عرض آن بود نگهبانی کردند.

مدیریت بحران و عملکرد پیامبر (ص) در مقابل بحرانها:

در مدیریت بحران مهمترین عامل، عامل روحیه است و نوع رفتار انسان با مسائل، نظریه‌پردازی می‌گوید مشگل همیشه موجود می‌باشد آنچه همیشه وجود ندارد برخورد مناسب با بحران است، وقتی که خبر حرکت لشگر اسلام در تعقیب لشگر کفر به ابوسفیان رسید آنها شروع ب جنگ روانی و شایع و تهدید مسلمانان، کردند که پیامبر (ص) و مسلمانان گفتند «حسبنا الله وَ نِعم الوکیل»

خدا ما را کافی است و او بهترین مدافع است آنگاه با پیام جبرئیل، پیامبر(ص) به مدینه بازگشت و دشمنان بر اثر رعب و وحشتی که از مسلمانان در دلشان افتاده بود به سوی مکه گریختند.

نوآوری در مدیریت و سنت شکنی پیامبر (ص):

بسیاری از نظریه پردازان مدیریت از جمله بولدینگ، سالان سیکف، پیفر، مارچ، اوسون و غیره. مدیریت را پدیدة در حال رشد می‌دانند و سنتهای قبلی را رد کرده و روشهای نوینی‌ جایگزینی آن می‌کنند و سطوح مختلف جدیدی برای مدیریت تعریف می‌کنند، پیامبر(ص) اسلام این پدیدة اجتماعی را بیش از 1400 سال پیش در بین مردم جاهل و عامی عملی و کاربردی کرده بودند بطوری که در زمان جاهلیت، سنتهای غلطی وجود داشت که در رگ و پوست وجود مردم جاهلیت، ریشه دوانیده بود. یکی از آن سنتهای غلط این بود که ازدواج یک شخص از طبقه پائین با یک شخص از طبقه بالا را جایز نمی‌شمردند، پیامبر (ص) اسلام برای ریشه‌کن کردن چنین سنتهای غلط و اجرای دستور اسلام که میزان از همتایی دین و کمال است، نه حسب و نسب، عملاً وارد صحنه شد. و زید بن حارثه، غلام و پسرخواندة پیامبر (ص) بود، پیامبر (ص) او را آزاد کرد و زینب دختر عمه‌اش را همسر او گردانید!

صبر و پایداری در انجام امور و انعطاف‌پذیری پیامبر (ص) در انجام امور:

پیامبر (ص) در انجام کارها بسیار با حوصله و در انجام اموری که تعامل نقش مهمی در آن دارد انعطاف به خرج می‌داد، که پیمان صلح حدیبیه از آن جمله است.

پشتکار و جدیت در مدیریت:

یکی از عوامل موفقیت در کارهای اجرایی پشتکار و جدیت و خستگی‌ناپذیری است طوری که پیامبر اسلام همواره کار می‌کردند چه در جهت تبلیغ اسلام و چه در جهت کارهای شخصی از جمله کشاورزی و چه شرکت کردن در جنگهای بین مسلمین و کفار.

نتیجه:



خرید و دانلود تحقیق درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)


تحقیق در مورد قلب ما چه ش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تحقیق درباره بررسی آناتومی و طریقه کارکرد قلب

قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند؟

تشریح قلب

قلب اساسا یک پمپ عضلانی تو خالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگر چه قلب چندان بزرگتر از مشت دست نیست ولی در طول مدت عمر در حدود سیصد میلیون لیتر خون را پمپ می کند.

رگهای خونی بزرگی که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و بدن می برند و باز می گردانند.رگهای خونی کوچکتری که روی سطح قلب قرار دارند غذا و اکسیژن را به آن رسانده و محصولات دفعی از قبیل دی اکسیدکربن را از آن خارج می کنند.در داخل قلب چهار بخش یا محفظه جداگانه وجود دارد، سمت راست قلب که از دهلیز و راست و بطن راست تشکیل می شود .خون کم اکسیژن را دریافت می کند .در سمت چپ قلب دهلیز چپ و بطن چپ خون تازه و پر اکسیژن را دریافت می کند.قلب بین دو ریه دیافراگم (ورقه عضلانی گنبدی شکلی که سینه و شکم را از هم جدامی کند)قرار دارد. در حدود دو سوم قلب در سمت چپ بدن قرار دارد ماهیچه قدرتمند قلب به طور مداوم منقبض می شود و خون را از قلب به دیگر قسمت های بدن می راند.

این نوع خاص ماهیچه هیچگاه خسته نمی شود و فقط در قلب وجود دارد.سرعت تپش قلب در تمام طول زندگی درحدود بیش از یکبار در ثانیه است.خون از رگهای خونی که سیاهرگ نامیده می شوند به درون قلب می ریزد .ماهیچه قلبی خون را به سختی فشرده و و خون تحت فشار به درون رگهای دیگری که به سرخرگ موسومند رانده می شود.همانطور که ذکر گردید قلب از نوع خاصی ماهیچه ساخته شده است که هیچگاه خسته نمی شود .این ماهیچه 60 تا 80 بار در دقیقه فشرده و رها می شود .وقتی که ورزش می کنیم این رقم می تواند تا صد بار در دقیقه افزایش یابد.

ارتباط قلب و رگهای خونی :

خون وقتی که از قلب خارج می شود به همه جا نمی ریزدبلکه به آرامی وارد لوله هایی به نام رگهای خونی می شود.نخست خون به داخل لوله هایی به نام سرخرگها جریان می یابد. سرخرگهایی که قلب را ترک می کنند لوله های ضخیمی هستند .بزرگترین آنها ((آئورت)) نام دارد که قطر آن 2/5 سانتیمتر (یا دواینچ) است.سرخرگها بلافاصله به لوله های کوچکتر زیادی تقسیم و شاخه می شوند.

این رگهای خونی ،خون را به همه قسمتهای بدن حمل می کنند.هر چه از قلب دورتر می شوند رگهای خونی بیشتر و با اندازه های کوچکتر وجود دارد.باریکترین رگهای خونی مویرگها نام دارند که آنقدر کوچک هستند که برای دیدن آنها نیاز به میکروسکوپ هست.مویرگها به یکدیگر ملحق می شوند و رگهای بزرگتری به وجود می آورند .این رگها خون را به قلب باز می گردانند.این رگها سیاهرگ نامیده می شوند،هر چه به سمت قلب نزدیکتر می شوند تعدادشان کمتر و اندازشان بزرگتر می شود.بزرگترین سیاهرگ ها خون را به داخل تخلیه می کنند .در واقع رگها خون بدن را در یک چرخه حمل می کنند.سرخرگها خون را از قلب دور می کنند.مویرگها به قسمت های مختلف بدن خون رسانی می کنند ،سیاهرگ ها خون را به قلب باز می گردانند ،قلب و رگهای خونی را سیستم گردش خونی می نامند. که موجب گردش خون در تمام بدن می شوند در واقع قلب بهترین پمپی است که در این قلب دخالت دارد.

انواع دریچه های قلبی :

دریچه های داخل قلب از جریان اشتباه خون در بدن جلوگیری می کنند. این دریچه ها از قطعات بافتی زبانه مانندی ساخته شده اند .اگر خون در جهت عکس جریان یابد ،جریان معکوس با این قطعه ها برخورد می کند و آنها را وادار می سازد که بسته شده و مجرا را ببندند .دریچه های دولتی و سه لتی از جریان معکوس خون و بازگشت خون به داخل قلب جلو گیری می کنند.

دریچه های نیم هلالی :

قلب دو دریچه نیم هلالی دارد .این دریچه ها در خروجی قلب واقع شده اند تا از بازگشت خون به درون قلب پس از پمپ شدن آن به خارج جلوگیری کنند.یکی از این دریچه ها از



خرید و دانلود تحقیق در مورد قلب ما چه ش


تحقیق در مورد عصر و دوران ما

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 2 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عصر و دوران ما، عصر قدرت یابى مسلمانان معرفى شده است. نامى که برخى از متفکران بر هزاره سوم نهاده اند تحت عنوان«قرن مسلمانان» هر روز که مى گذرد اعتبار و درستى خود را بیشتر نمایان مى سازد. ۱۹ سال پس از فروپاشى شوروى و ۷ سال پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، دو رویدادى که جهان پیرامون ما را دگرگون کردند، در همه محافل سیاسى سخن مسلمانان یا حکایت کشمکش ها و حوادث سرزمین هاى جهان اسلام جارى است. هنوز نظر سنجى ها و برآوردهاى مراکز تحقیقى مى گوید که بیشترین سهم خبرها و گزارش هاى رسانه هاى مغرب زمین را مسائل کشورهاى اسلامى تشکیل مى دهد. و پرواضح است که ایران در مرکز و مصدر مسائل جهان اسلام قرار دارد. آمیختگى و پیوند نام ایران با موج اسلام خواهى آن چنان است که دنیاى رسانه و دیپلماسى در هر مواجهه خویش با جریان هاى اسلامى گوشه نگاهى به ایران دارد.

از دید دنیاى غرب امروز، ایران زادگاه جنبش نوین اسلام خواهى به حساب مى آید و اغلب گروه ها و نیروهایى که پرچم احیاى مذهب یا استقرار نظامات دینى را در دست گرفته اند به طور ملموس و یا نامحسوس از منشأ فکرى انقلاب ایران و تفکرات بنیانگذار این نهضت الهام گرفته اند.

بنابراین موقعیت ما مسلمانان در این عصر و دوران، موقعیتى کاملاً استثنایى است. شرایطى که آحاد ایرانیان همچون سایر مسلمانان با آن روبه رو هستند با هیچ کشور و ملتى قابل قیاس نیست. این دوران وظایف وتکالیف تازه اى بر دوش تابعان دین ابراهیم حنیف قرار مى دهد. آفت ها وتهدیدات تازه اى گریبان جوامع اسلامى را گرفته است. به نظر مى آید که مراقبت حریم مذهب یا آنچه که «اقتدار و عزت مسلمانى» مى خوانیم به تدارک ها و تمهیدات تازه اى نیازمند است. شاید شرط نخست موفقیت در این میدان این باشد که آحاد شهروندان مسلمان و ایرانى شناختى دقیق از موقعیت سیاسى خویش در جهان امروز و آسیب هاى پیش رو داشته باشند. به عبارتى لازمه گذار موفق از گرداب تهدید ها و مشکلات امروز این است که براى پرسش هاى مهمى که در این راستا مطرح است پاسخى دقیق یافت شود. پرسش هایى از این دست که جدى ترین خطرها و تهدیدات علیه کیان اعتقادى مسلمانان چیست واز کدام روش ها و ابزارها مى توان براى دفع این موج تهدید ها و آسیب ها بهره گرفت نیروهاى رقیب یا مخالف مسلمانان از نقطه ضعف هایى براى پیشبرد طرح هاى تهاجمى خویش بهره مى گیرند اکنون و در عصر پویایى اسلامى چه ضعف هایى دامنگیر دولت هاى اسلامى است شاید براى ملموس تر شدن این بحث یادآورى چند نمونه از اتفاقات دنیاى اسلام لازم باشد. اولین و تازه ترین حادثه به ماجراى ترویج دوباره کاریکاتورهاى موهن علیه پیامبر عظیم الشأنمان ( ص) در کشور اروپایى دانمارک برمى گردد. حادثه اى که همه ما گمان مى کردیم فیصله یافته و تکرار نخواهد شد اما انتشار دوباره این ورق پاره هاى زشت واقعیت هاى جدیدى را براى آحاد شهروندان مسلمان در ایران و خاورمیانه روشن ساخت از جمله اینکه جریان اسلام ستیزى هنوز در اروپا و غرب عقب ننشسته است و به محض این که فضا را مساعد ببیند تاخت و تاز دوباره خویش را علیه مرزهاى عقیدتى مسلمانان از سر خواهد گرفت.

و صد البته که این نیروى مهاجم از ضعف و مماشات دولت هاى اسلامى بیشترین بهره را براى ادامه نقشه هاى خویش مى برد. اتفاق دوم در نطق اخیر سراسقف نامدار انگلیس، روان ویلیامز رقم خورد. او که به عنوان چهره اى اندیشمند در محافل دانشگاهى و رسانه اى غرب مطرح است شاید اولین رجل مسیحى بود که از لندن به عنوان مرکز جهان سرمایه دارى خواست تا قوانین اسلامى را به رسمیت بشناسد. سخن کشیش ویلیامز تلاطمى در فضاى سیاسى غرب افکند. گفته هاى او از یک سو مهر تأیید تاریخى بر نفوذ عمیق اسلام و مسلمانان در مغرب زمین بود واز طرف دیگر بایکوت وتحریم نظریه او از جانب طیف وسیعى از دولت ها و احزاب متعصب اروپا وآمریکا روشن ساخت که نظرات آزادى خواهانه و مستقل با چه موانعى روبرو هستند. اتفاق سوم که شاید شکلى متفاوت از دو رویداد نخست دارد در نقطه تلاقى مرز مصر و فلسطین «گذرگاه رفح» رخ نمود. حادثه شکستن دیوار محاصره غزه توسط بیش از یک میلیون فلسطینى ساکن این سرزمین که مدت ها است با بى غذایى و مرگ دست و پنجه نرم مى کنند. اتفاق اخیر غزه نیز هم نشانى از حماسه داشت که در آن جوانان فلسطینى در تصمیمى تاریخى همه تدابیر نظامى رژیم صهیونیستى و متحدان آن را در هم ریختند، هم این که این حادثه افکار عمومى جهان را با واقعیات تازه اى از غائله ۶۰ ساله جهان اسلام (فلسطین) آشنا ساخت.

این رویدادهاى سه گانه را بازگو کردیم از این جهت که حاوى درس هاى مشترک هستند و هر کدام زاویه اى از نقاط ضعف دولت هاى اسلامى را آشکار ساختند. عجیب ترین مسئله در فرداى انتشار کاریکاتورهاى موهن، نطق کشیش ویلیامز و شکستن حصر غزه، سکوت توأم با مماشاتى است که برخى دولت هاى اسلامى پیش مى گیرند. در حالى که همه محافل جهانى این وقایع را به عنوان سه نماد رویارویى جبهه صهیونیسم و صلیبیون متعصب با مسلمانان تعقیب مى کنند اغلب مراکز قدرت عربى به سادگى چشم بر این تحولات بستند.

 

* ریشه هاى یک رویارویى

در این که چه اندیشه هایى موجب شد که جهان اسلام دستخوش این همه نزاع وکشمکش شود و علت این همه تضاد و ستیز با مسلمانان را کجا باید جست وجو کرد سؤالى است که شاید بیش از دو دهه است که ذهن همه متفکران و صاحبنظران در شرق وغرب به آن مشغول شده است. همچنان که برخى منشأ آن را واقعه ۱۱ سپتامبر خوانده و تأکید مى کنند که این حادثه با دو جنگى که در سرزمین هاى اسلامى برافروخت جهان اسلام را در مسیر مبارزه اى بى انتها با آمریکا و شرکاى آن قرار داد. یا آن که عده اى دیگر پدیده اى به نام برخورد تمدن ها را سرچشمه این نزاع مى دانند و بر این باورند که پشت این درگیرى هایى که در اقصى نقاط جهان میان جبهه مسلمانان ودولت هاى غربى جریان دارد نوعى رقابت و مبارزه جویى تمدن هاى شناخته شده جهان بویژه دو تمدن اسلام و مسیحیت براى اثبات برترى بر جهان جریان دارد. این عده در تأیید دیدگاه خویش به گفته هاى بوش در فرداى ۱۱ سپتامبرو تألیفات اندیشمند آتشین مزاج آمریکایى، ساموئل هانتینگتون استناد مى کنند که هر دو به نحوى نوید شروع نبرد جدید صلیبى علیه مسلمانان را داده اند.

اما واقعیت این است استارت مقابله با جریان هاى اسلامى یک دهه پیشتر از آنکه بوش در اتاق فرمان کاخ سفید بیانیه دوجنگ عراق وافغانستان را امضا کند یا کتاب جنگ تمدن هاى هانتینگتون روانه بازار شود زده شده بود.

این رویارویى درست از سپیده دم تولد جهان پس از جنگ سرد آغاز شد، یعنى از آن هنگام که حریف بزرگ سرمایه دارى، سوسیالیسم فروپاشید واسلام به عنوان تنها ایدئولوژى جایگزین و آلترناتیو عرض اندام کرد. به باور اغلب متفکران سیاسى، هیچ اتفاقى به اندازه خلأ ایدئولوژى چپ و حرکتى که براى پرکردن این خلأ با خروش مسلمانان آغاز شد غرب را نگران نساخت. بنابراین اسلام امروز در چشم عموم سیاستمداران غرب یک رقیب است، رقیبى که همه امیدهاى آنان براى جهانى سازى اندیشه لیبرالیسم را ناکام نهاده است. در این وضعیت هر جنبش تازه اسلامى که جوانه بزند در نگاه دولت هاى غربى تهدیدى تازه براى حیات مکتب فکرى آنها محسوب خواهد شد. درست از همینجاست که پدیده «اسلام هراسى» در محافل دیپلماسى و رسانه اى غرب پدیدار مى شود.

تصور «اسلام هراسى» مصدر و سرچشمه همه سیاست هاى سازمان یافته اى است که امروز براى منکوب کردن مسلمانان جریان دارد. سیل کمک هایى که دولتها و محافل غرب سخاوتمندانه تقدیم رژیم اسرائیل مى کنند از این اندیشه نشأت مى گیرد که غرب مى پندارد که قویترین بازوهاى رشد اسلام گرایى در مرزهاى فلسطین و لبنان جریان دارد و موفقیت دو جنبش پرآوازه اسلامى یعنى حزب الله و حماس خون تازه اى در کالبد کشورهاى عربى و اسلامى دمیده است. کارناوال مبارزه اى که بوش هشت سال است با عنوان تعقیب تروریسم والقاعده به راه انداخته است این هدف را دنبال مى کند که با مترادف قراردادن تروریسم و اسلام چهره این دین را در نظر خیل مشتاقان آن مخدوش کند و بالاخره اگر در سال ۲۰۰۸ کتاب آیات شیطانى و کاریکاتورهاى موهن دانمارکى همچنان روانه بازار نشر مى شوند ازآن روست که همه نظر سنجى هاى مؤسسات غرب مسیحى گواهى مى دهند که حضرت محمد(ص) و قرآن کریم در میان ادیان و مذاهب محبوبترین نام ها و کتاب ها شناخته شده اند.

 

* کدام راه و روش ها کارساز است

اکنون که بیش از دو دهه از رویارویى سازمان یافته جهان غرب و اسلام مى گذرد، متفکران مسلمان روش هاى بسیارى را در این میدان مبارزه آزموده اند. هنوز این بحث که در برابر موج برخوردها و تهاجمات غرب چه باید کرد مسئله اصلى جهان اسلام است. بى گمان تصمیمگیران و نخبگان ایران به دلیل آن که کشورما آماج اصلى این هجمه سیاسى - فکرى است بیش از همه رسالت چاره جویى براى مسائل را دارند.

آنچه روشن است دروهله نخست باید به تحکیم مبانى انقلاب و تفکر امام راحل تلاش کرد یعنى همان چیزى که چاشنى موج بیدارى اسلامى واقع شده است. حضرت امام(ره) به وضوح یک نقشه راه براى حاکمیت اسلام ارائه کرده است، توسعه و تثبیت این میراث فکرى نیازمند دو حرکت جدى است: نخست این که باید مراقب بود که در تفسیرها و تحلیل ها این عناصر و اصول فکرى بنیانگذار نهضت دستخوش تحریف و تأویل نشود و دوم این که با نگاهى هوشیارانه مى بایست براى پیاده کردن این اندیشه ها در رفتار کارگزاران جامعه اعم از مسئولان سیاست داخلى و خارجى اهتمام ورزید.

مسئله دیگرى که موقعیت انقلاب اسلامى و موج نوین اسلام گرایى را تهدید مى کند نحله ها و فرقه هاى مجهول الهویه اى است که به صورت نیروى موازى در جهان اسلام سر برآورده اند. این فرقه ها که اغلبشان از دامن سلفیون برخاسته اند دستور کار اصلى خویش را سوار شدن برموج اسلام خواهى قرار داده اند. ضربه اى که از ناحیه این جریان بویژه در ۷ سال پس از ۱۱ سپتامبر برپیکره اسلام وارد شد کمتر از زخم حملات بوش و آمریکا نبود. در این وضعیت ارائه تصویر شفاف از اسلام و اصول جهادى آن لازم است تا منطق نیرومند این مذهب در مبارزه با جریان سلطه از مدعیات سلفیون القاعده تفکیک شود. و این امر، امروز رسالت مهم و آنى آحاد نخبگان ایرانى است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد عصر و دوران ما


تحقیق/ گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی 12ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

عشق پدیده ای است که از دیر باز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. دانشمندان حوزه های گوناگون به نوعی به تحلیل این پدیده در انسان پرداخته اند.مطلبی که در زیر آمده است سعی دارد به طور اجمالی یک سری از فاکتور های روانی را که در ایجاد این حس نقش بازی می کنند را باز شمارد.

معشوق انعکاسی ازعاشق

جستجوی فردی که انعکاسی از ما باشد از شایع ترین تئوری هایی است که به عنوان دلیل انتخاب معشوق بیان می شود. به این مفهوم که در فرد مقابل چیزی که در خودمان نیز وجود دارد، ما را به طرف او جذب می کند. در حقیقت در این نوع عشق انسان در جستجوی "منی دیگر" است. منی که بتواند تصویر مرا چون آیینه در خود انعکاس دهد. منی که برایم آشناست و برایم امنیت به همراه می آورد.

گاهی نیز در جستجوی آیینه ای هستیم که "من ایده آل " را به ما باز گرداند. اگر به عنوان مثال "سخت کوش بودن" جزو ایده آل های ما باشد، اینکه بتوانیم عشق فردی سخت کوش را به خود معطوف کنیم، برایمان تائیدی است از تصویری که می خواهیم از خودمان داشته باشیم.

در حقیقت، ما در این نوع عشق، در جستجوی نگاهی هستیم که ما را در آن تصویری که دوست داریم از خودداشته باشیم تائید کند.هر چه تردید در صحت این تصویراز خود بیشتر باشد، حضور این دیگری به عنوان عاملی اطمینان بخش برای ما حیاتی تر می شود.

البته باید گفت در اغلب عشق ها، به میزانی این بعد به چشم می خورد. هر فردی در رابطه با معشوق تا حدی در جستجوی بازسازی نگاهی است که از خود دارد. نگاه تائید کننده ی دیگری برای ما نمودی است که چقدر با"ایده آل هامان"منطبق هستیم. ولی زمانی که عشق تنها به این جنبه خلاصه شود، می تواند نمودی از شخصیت شکننده فرد عاشق باشد که بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل می شود.

یکی دیگر از مشخصاتی که این عشق دارد،ایده آلیزه کردن فرد معشوق است. زیرا که شخص برای اینکه بتواند دیگری را بعنوان آیینه ای که تصویرش را به او باز می گرداند مورد تائید قرار دهد،باید از او در ذهنش شخص "معتبری" بسازد.

معشوق به عنوان موجودی مکمل

در این عشق تفاوت های فرد است که ایجاد کننده ی این احساس کشش بین دو نفر می شود. در اینجا دیگر شخص در جستجوی همتای خود نیست، بلکه در جستجوی کسی است که جایگزین یک سری فقدان های وجودی اش شود. به عنوان مثال فرد منزوی عاشق فردی بسیار اجتماعی می شود.عامل اصلی این کشش یافتن ابعادی است که فرد در خود نمی تواند ایجاد کند. به گفته ی روانشناسان در بسیاری موارد این تفاوت نه تنها می تواند با زمان جذابیتش را از دست بدهد، بلکه بصورت عامل اختلاف طرفین بروز کند. یعنی جنبه هایی که در اول ارتباط عامل اصلی انتخاب فرد بوده اند، به مرور زمان برای فرد عاشق به صورت ضعف هایی غیر قابل تحمل در می آیند تا جایی که می توانند جدایی دو فرد را باعث شوند. به عنوان مثال در نمونه ی بالا اجتماعی بودن فرد به "سبک بودن" یا "فضا گیر بودن" تعبیر شود.

می توان گفت در نوع اول عشق( جستجوی فرد مشابه خود) نیز سیر رابطه می تواند به همین جا ختم شود. یعنی با مرور زمان شخص مقابل انعکاسی می شود از ضعف هایی که فرد درخود تحمل دیدنشان را ندارد و به این صورت عشق کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود. زیرا فرد از حضور مداوم کسی که او را پی در پی به یاد ضعف های خودش می اندازد احساس راحتی نمی کند.

برخلاف چیزی که می توانیم تصور کنیم، این دو نوع گرایش( کشش به فرد مشابه و یا متفاوت ) می توانند به طور هم زمان در یک فرد وجود داشته باشد. در حقیقت روان انسان به دلیل پیچیدگی که دارد، قادر است در خود تناقضات بسیاری را جا بدهد. در روانشناسی احساسات متناقض، حضور یکدیگر را همیشه نفی نمی کنند.سیاه و سفید می توانند هم زمان با هم وجود داشته باشند و همین تناقضات هستند که دینامیک روانی ما را باعث می شوند.

روانشناسان معتقدند یک سری از دلایل انتخاب عشقی از ناخود آگاه و بخش دیگرش آگاهانه می باشد.

به عقیده "وینچ"[1]، ما در خیلی مواقع در بخش "خود آگاه ذهن مان" برای انتخاب در جستجوی شباهت های فرد مقابل هستیم."ارزش ها و علائق مشترک"در این انتخاب نقش بازی می کنند. در صورتی که بخش"مکمل" عشق را تا حدود زیادی "ساختار شخصیت" افراد و نیاز های عاطفی و عمیق و در خیلی موارد ناخود آگاه شان عامل می شوند. اساس این نظر وینچ عقاید فروید در این زمینه است. در حقیقت فروید در کتاب "مقدمه ای بر نارسیسیسم"[2]، عنوان می کند که در تجربیات بالینی اش مشاهده نموده است که افراد خود شیفته گرایش زیادی به انتخاب اشخاص وابسته و مطیع دارند.

در حقیقت وینچ در کاری تحقیقی، می خواست صحت و سقم این گفته ی فروید را به محک آزمایش بگذارد. او با استفاده از متدهای آماری( آنالیز فاکتوریل ) به بررسی گروهی از زوج ها پرداخت. وی در تحقیقاتش نشان داد که مردهای خود مرکز و خود شیفته، گرایش به انتخاب زنانی دارند که تصویری منفی



خرید و دانلود تحقیق/ گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی 12ص


تحقیق گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی 12ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

عشق پدیده ای است که از دیر باز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. دانشمندان حوزه های گوناگون به نوعی به تحلیل این پدیده در انسان پرداخته اند.مطلبی که در زیر آمده است سعی دارد به طور اجمالی یک سری از فاکتور های روانی را که در ایجاد این حس نقش بازی می کنند را باز شمارد.

معشوق انعکاسی ازعاشق

جستجوی فردی که انعکاسی از ما باشد از شایع ترین تئوری هایی است که به عنوان دلیل انتخاب معشوق بیان می شود. به این مفهوم که در فرد مقابل چیزی که در خودمان نیز وجود دارد، ما را به طرف او جذب می کند. در حقیقت در این نوع عشق انسان در جستجوی "منی دیگر" است. منی که بتواند تصویر مرا چون آیینه در خود انعکاس دهد. منی که برایم آشناست و برایم امنیت به همراه می آورد.

گاهی نیز در جستجوی آیینه ای هستیم که "من ایده آل " را به ما باز گرداند. اگر به عنوان مثال "سخت کوش بودن" جزو ایده آل های ما باشد، اینکه بتوانیم عشق فردی سخت کوش را به خود معطوف کنیم، برایمان تائیدی است از تصویری که می خواهیم از خودمان داشته باشیم.

در حقیقت، ما در این نوع عشق، در جستجوی نگاهی هستیم که ما را در آن تصویری که دوست داریم از خودداشته باشیم تائید کند.هر چه تردید در صحت این تصویراز خود بیشتر باشد، حضور این دیگری به عنوان عاملی اطمینان بخش برای ما حیاتی تر می شود.

البته باید گفت در اغلب عشق ها، به میزانی این بعد به چشم می خورد. هر فردی در رابطه با معشوق تا حدی در جستجوی بازسازی نگاهی است که از خود دارد. نگاه تائید کننده ی دیگری برای ما نمودی است که چقدر با"ایده آل هامان"منطبق هستیم. ولی زمانی که عشق تنها به این جنبه خلاصه شود، می تواند نمودی از شخصیت شکننده فرد عاشق باشد که بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل می شود.

یکی دیگر از مشخصاتی که این عشق دارد،ایده آلیزه کردن فرد معشوق است. زیرا که شخص برای اینکه بتواند دیگری را بعنوان آیینه ای که تصویرش را به او باز می گرداند مورد تائید قرار دهد،باید از او در ذهنش شخص "معتبری" بسازد.

معشوق به عنوان موجودی مکمل

در این عشق تفاوت های فرد است که ایجاد کننده ی این احساس کشش بین دو نفر می شود. در اینجا دیگر شخص در جستجوی همتای خود نیست، بلکه در جستجوی کسی است که جایگزین یک سری فقدان های وجودی اش شود. به عنوان مثال فرد منزوی عاشق فردی بسیار اجتماعی می شود.عامل اصلی این کشش یافتن ابعادی است که فرد در خود نمی تواند ایجاد کند. به گفته ی روانشناسان در بسیاری موارد این تفاوت نه تنها می تواند با زمان جذابیتش را از دست بدهد، بلکه بصورت عامل اختلاف طرفین بروز کند. یعنی جنبه هایی که در اول ارتباط عامل اصلی انتخاب فرد بوده اند، به مرور زمان برای فرد عاشق به صورت ضعف هایی غیر قابل تحمل در می آیند تا جایی که می توانند جدایی دو فرد را باعث شوند. به عنوان مثال در نمونه ی بالا اجتماعی بودن فرد به "سبک بودن" یا "فضا گیر بودن" تعبیر شود.

می توان گفت در نوع اول عشق( جستجوی فرد مشابه خود) نیز سیر رابطه می تواند به همین جا ختم شود. یعنی با مرور زمان شخص مقابل انعکاسی می شود از ضعف هایی که فرد درخود تحمل دیدنشان را ندارد و به این صورت عشق کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود. زیرا فرد از حضور مداوم کسی که او را پی در پی به یاد ضعف های خودش می اندازد احساس راحتی نمی کند.

برخلاف چیزی که می توانیم تصور کنیم، این دو نوع گرایش( کشش به فرد مشابه و یا متفاوت ) می توانند به طور هم زمان در یک فرد وجود داشته باشد. در حقیقت روان انسان به دلیل پیچیدگی که دارد، قادر است در خود تناقضات بسیاری را جا بدهد. در روانشناسی احساسات متناقض، حضور یکدیگر را همیشه نفی نمی کنند.سیاه و سفید می توانند هم زمان با هم وجود داشته باشند و همین تناقضات هستند که دینامیک روانی ما را باعث می شوند.

روانشناسان معتقدند یک سری از دلایل انتخاب عشقی از ناخود آگاه و بخش دیگرش آگاهانه می باشد.

به عقیده "وینچ"[1]، ما در خیلی مواقع در بخش "خود آگاه ذهن مان" برای انتخاب در جستجوی شباهت های فرد مقابل هستیم."ارزش ها و علائق مشترک"در این انتخاب نقش بازی می کنند. در صورتی که بخش"مکمل" عشق را تا حدود زیادی "ساختار شخصیت" افراد و نیاز های عاطفی و عمیق و در خیلی موارد ناخود آگاه شان عامل می شوند. اساس این نظر وینچ عقاید فروید در این زمینه است. در حقیقت فروید در کتاب "مقدمه ای بر نارسیسیسم"[2]، عنوان می کند که در تجربیات بالینی اش مشاهده نموده است که افراد خود شیفته گرایش زیادی به انتخاب اشخاص وابسته و مطیع دارند.

در حقیقت وینچ در کاری تحقیقی، می خواست صحت و سقم این گفته ی فروید را به محک آزمایش بگذارد. او با استفاده از متدهای آماری( آنالیز فاکتوریل ) به بررسی گروهی از زوج ها پرداخت. وی در تحقیقاتش نشان داد که مردهای خود مرکز و خود شیفته، گرایش به انتخاب زنانی دارند که تصویری منفی



خرید و دانلود تحقیق گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی 12ص