لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 177
مقدمه:
انسان از آغاز آفرینش به منظور استمرار حیات، به کار و کوشش مجبور بوده و در این راه سختی های بسیاری را متحمل شده است. امروزه به علت رشد روز افزون جمعیت و مصرف بیش از اندازه و بر پایی صنایع بزرگ، استفاده از انواع ماشین آلات، تجهیزات ، فرایندها و مواد شیمیایی و … امری گریزناپذیر شده است.
صنعتی شدن و تولید فزاینده مخاطراتی گوناگون را برای نیروی کار به ارمغان آورده و موجب شود نیروی کار در معرض عوامل زیان آور بسیار قرار گیرد، عواملی که جزء جدایی ناپذیر صنعت و تولید به شمار می آیند و همواره تندرستی نیروی کار را تهدید می کنند. از این رو حفاظت از تندرستی نیروی کار و بهسازی محیط کار از اهمیت شایان توجه برخوردار است.
این گزارش جهت بررسی مسائل بهداشت حرفه ای در کارخانه داروپخش طی یک دوره کارآموزی تهیه شده و سعی شده در آن پس از بررسی ها و ارزیابی ها و اندازه گیریهای انجام شده و ارائه اطلاعات لازم در زمینه مسائل مختلف و عوامل زیان آور کار پیشنهادات مفید و موثری جهت بهتر سازی محیط کار ارائه شود.
امید روزیکه نیروی کار در تمام صنایع ایران از سلامت و ایمنی کامل برخوردار شود.
بهداشت حرفه ای در صنایع داروسازی :
بهداشت حرفه ای در صنایع داروسازی از اهمیت بسزایی برخوردار است. زیرا محصول نهایی تولید شده در کارخانه های داروسازی دارویی بوده و مصرف کنندگان آن بیماران می باشند. بنابراین حفظ شرایط صد درصد بهداشتی مطابق استانداردهای بین المللی در محیط کارخانه امری است ضروری که کنترل آن بر عهده مسئولین متخصص واگذار شده و آنها موظیف به نظارت مستقیم بهداشت محیط کار می باشند.
برای درک صحیح از مفهوم بهداشت حرفه ای در کارخانجات داروسازی بهتر است به تعریف بهداشت حرفه ای توجه کافی داشته باشیم در واقع بهداشت حرفه ای عبارتست از علم و هنر پیشگیری از اثرات سوئی که در طرز کار، محیط کار و خصلت کار وجود دارد و سلامت شاغل را به خطر انداخته وباعث ایجاد بیماری های حرفه ای، مسمومیت های شغلی و حوادث ناشی از کار می شود ( براساس تعریف ALHA (انجمن متخصصین مهندسی بهداشت حرفه ای آمریکا) همانطور که می دانیم مواد اولیه مصرفی در کارخانجات دارویی بیشتر از مواد شیمیایی تشکیل می یابد. بنابراین در صورت عدم استفاده صحیح از موارد مزبور عوامل شیمیایی مورد مصرف ممکن است در اثر تماس با اعضای بدن کارگران و با ورود به دستگاه تنفسی و گوارشی و همینطور از طریق پوست موجبات ناراحتی آنان را فراهم بسازد و با مواد شیمیایی ممکن است باعث تحریک و سایر عوارض دیگر گردد.
از جمله عوراض زیان آور فیزیکی که در کارخانجات داروسازی ممکن است روی سلامتی کارگران اثر منفی داشته باشد می توان سروصدا، روشنایی، حرارت و امثال آنها را ذکر کردکه در بخشهای مختلف به نحوی موجبات ناراحتی کارگران را سبب می شوند و می بایست راههای کنترل صحیح آنها را شناسایی نمود و در صورتیکه راه کنترل به نحوی وجود داشته باشد با وسایل حفاظت فردی مناسب اقدام به جلوگیری از عوارض نامطلوب آنها نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 177
مقدمه:
انسان از آغاز آفرینش به منظور استمرار حیات، به کار و کوشش مجبور بوده و در این راه سختی های بسیاری را متحمل شده است. امروزه به علت رشد روز افزون جمعیت و مصرف بیش از اندازه و بر پایی صنایع بزرگ، استفاده از انواع ماشین آلات، تجهیزات ، فرایندها و مواد شیمیایی و … امری گریزناپذیر شده است.
صنعتی شدن و تولید فزاینده مخاطراتی گوناگون را برای نیروی کار به ارمغان آورده و موجب شود نیروی کار در معرض عوامل زیان آور بسیار قرار گیرد، عواملی که جزء جدایی ناپذیر صنعت و تولید به شمار می آیند و همواره تندرستی نیروی کار را تهدید می کنند. از این رو حفاظت از تندرستی نیروی کار و بهسازی محیط کار از اهمیت شایان توجه برخوردار است.
این گزارش جهت بررسی مسائل بهداشت حرفه ای در کارخانه داروپخش طی یک دوره کارآموزی تهیه شده و سعی شده در آن پس از بررسی ها و ارزیابی ها و اندازه گیریهای انجام شده و ارائه اطلاعات لازم در زمینه مسائل مختلف و عوامل زیان آور کار پیشنهادات مفید و موثری جهت بهتر سازی محیط کار ارائه شود.
امید روزیکه نیروی کار در تمام صنایع ایران از سلامت و ایمنی کامل برخوردار شود.
بهداشت حرفه ای در صنایع داروسازی :
بهداشت حرفه ای در صنایع داروسازی از اهمیت بسزایی برخوردار است. زیرا محصول نهایی تولید شده در کارخانه های داروسازی دارویی بوده و مصرف کنندگان آن بیماران می باشند. بنابراین حفظ شرایط صد درصد بهداشتی مطابق استانداردهای بین المللی در محیط کارخانه امری است ضروری که کنترل آن بر عهده مسئولین متخصص واگذار شده و آنها موظیف به نظارت مستقیم بهداشت محیط کار می باشند.
برای درک صحیح از مفهوم بهداشت حرفه ای در کارخانجات داروسازی بهتر است به تعریف بهداشت حرفه ای توجه کافی داشته باشیم در واقع بهداشت حرفه ای عبارتست از علم و هنر پیشگیری از اثرات سوئی که در طرز کار، محیط کار و خصلت کار وجود دارد و سلامت شاغل را به خطر انداخته وباعث ایجاد بیماری های حرفه ای، مسمومیت های شغلی و حوادث ناشی از کار می شود ( براساس تعریف ALHA (انجمن متخصصین مهندسی بهداشت حرفه ای آمریکا) همانطور که می دانیم مواد اولیه مصرفی در کارخانجات دارویی بیشتر از مواد شیمیایی تشکیل می یابد. بنابراین در صورت عدم استفاده صحیح از موارد مزبور عوامل شیمیایی مورد مصرف ممکن است در اثر تماس با اعضای بدن کارگران و با ورود به دستگاه تنفسی و گوارشی و همینطور از طریق پوست موجبات ناراحتی آنان را فراهم بسازد و با مواد شیمیایی ممکن است باعث تحریک و سایر عوارض دیگر گردد.
از جمله عوراض زیان آور فیزیکی که در کارخانجات داروسازی ممکن است روی سلامتی کارگران اثر منفی داشته باشد می توان سروصدا، روشنایی، حرارت و امثال آنها را ذکر کردکه در بخشهای مختلف به نحوی موجبات ناراحتی کارگران را سبب می شوند و می بایست راههای کنترل صحیح آنها را شناسایی نمود و در صورتیکه راه کنترل به نحوی وجود داشته باشد با وسایل حفاظت فردی مناسب اقدام به جلوگیری از عوارض نامطلوب آنها نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 98
فصل اول
مقدمه ای بر شبکه های عصبی
1-1 مقدمه
در سالیان اخیر شاهد حرکتی مستمر، از تحقیقات صرفاً تئوری به تحقیقات کاربردی بخصوص در زمینه پردازش اطلاعات، برای مسائلی که برای آن ها راه حلی موجودنیست ویا براحتی قابل حل نیستند بوده ایم. با عنایت به این امر، علاقه فزاینده ای در توسعه تئوریک سیستمهای دنیا میکی هوشمند مدل آزاد ـ که مبتنی بر داده های تجربی هستند ـ ایجاد شده است. شبکه های عصبی مصنوعی جزء این دسته از سیستمهای دینامیکی قراردارند، که با پردازش روی داده های تجربی دانش یا قانون نهفته در ورای داده ها را به ساختار شبکه منتقل می کنند. به همین خاطر به این سیستمها هوشمند گویند. چرا که براساس محاسبات روی داده های عددی یا مثال ها ، قوانین کلی را فرامی گیرند. این سیستم ها در مدلسازی ساختار نرو سیناپتیکی مغز بشر می کوشند. پیاده سازی ویژگیهای شگفت انگیز مغز در یک سیستم مصنوعی (سیستم دینامیکی ساخته دست بشر) همیشه وسوسه انگیز و مطلوب بوده است. محققینی که طی سالها در این زمینه فعالیت کرده اند بسیارند، لیکن نتیجه این تلاشها صرف نظر ازیافته های ارزشمند باور هر چه بیشتر این اصل بوده است که مغز بشر دست یافتنی است.
با تاکید بر این نکته که گذشته از متافیزیک، دور از دسترس بودن ایده آل «هوش طبیعی» را می توان با عدم کفایت دانش موجود بشر از فیزیولوژی عصبی پذیرفت، باید اذعان داشت که عالی بودن هدف و کافی نبودن دانش موجود خود سبب انگیزش پژوهشهای بیشتر و بیشتر در این زمینه بوده و خواهند بود، همچنان که امروزه شاهد بروز چنین فعالیتهایی در قالب شبکه های عصبی مصنوعی هستیم، اغلب آن هایی که با چنین سیستم هایی آشنایی دارند، به اغراق آمیز بودن نام آنها معترفند، اگرچه این اغراق بیانگر مطلوبیت و نیز بعضی شباهتهای این گونه سیستم ها با سیستم های طبیعی است ولی می تواند تا حدی بین آن چه که سیستم های عصبی مصنوعی در اختیار قرار می دهد و آن چه که از نامشان بر می آید تناقض ایجاد نماید.
1-2 تاریخچه شبکه های عصبی
بعضی از پیش زمینه های شبکه های عصبی را می توان به اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم برگرداند. در این دوره کارهای اساسی در فیزیک ، روانشناسی و نروفیزیولوژی توسط علمایی چون هرمان فون هلمهلتز، ارنست ماخو ایوان پاولف صورت پذیرفت. این کارهای اولیه عموماً بر تئوریهای کلی یادگیری ، بینایی و شرطی تاکید داشته اند و اصلاً به مدلهای مشخص ریاضی عملکرد نرونها اشاره ای نداشته اند.
دیدگاه جدید شبکه های عصبی در دهه 40 قرن بیستم آغاز شد زمانی که وارن مک کلوث و والترپیتز نشان دادند که شبکه های عصبی می توانند هر تابع حسابی و منطقی را محاسبه نمایند. کار این افراد را می توان نقطه شروع حوزه علمی شبکه های عصبی مصنوعی نامید و این موضوع با دونالدهب ادامه یافت، شخصی که عمل شرط گذاری کلاسیک را که توسط پاولف مطرح شده بود به عنوان خواص نرونها معرفی نمود و سپس مکانیسمی را جهت یادگیری نرونها بیولوژیکی ارائه داد. نخستین کاربرد شبکه های عصبی در اواخر دهه50 قرن بیستم مطرح شد زمانی که فرانک روز نبلات در سال 1958 شبکه پرسپترون را معرفی نمود. روز نبلات و همکارانش شبکه ای ساختند که قادر بود الگوها را از هم شناسایی نماید. در همین زمان بود که برنارد ویدرو در سال 1960 شبکه عصبی تطبیقی خطی آدلاین را با قانون یادگیری جدید مطرح نمود که از لحاظ ساختار، شبیه شبکه پرسپترون بود. پیشرفت شبکه های عصبی تا دهه 70 قرن بیستم ادامه یافت. در سال 1972 تئوکوهونن، جیمز اندرسون، بطور مستقل و بدون اطلاع از هم، شبکه های عصبی جدیدی را معرفی نمودند که قادر بودند به عنوان عناصر ذخیره ساز عمل نمایند. استفان گروسبرگ در این دهه روی شبکه های خود سازمانده فعالیت می کرد. فعالیت در زمینه شبکه های عصبی در دهه 60 قرن بیستم در قیاس با دهه 80 به علت عدم بروز ایده های جدید و نبود کامپیوترهای سریع ـ جهت پیاده سازی ـ کمرنگ می نمود. لکن در خلال دهه 80، رشد تکنولوژی میکروپروسسورها روند صعودی داشت و تحقیقات روی شبکه های عصبی فزونی یافت و ایده های بسیار جدیدی مطرح شدند. ایده های نووتکنولوژی بالا برای رونسانس دوباره در شبکه های عصبی کافی به نظر می رسید. در این زایش دوباره شبکه های عصبی و جدید قابل تامل می باشد. استفاده از مکانیسم تصادفی جهت توضیح عملکرد یک طبقه وسیع از شبکه های برگشتی است که می توان آن ها را جهت ذخیره سازی اطلاعات استفاده نمود. این ایده توسط جان هاپفلید، فیزیکدان آمریکایی در سال 1982 مطرح شد. دومین ایده مهم که کلید توسعه شبکه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه
فصل اول
اشتغال زنان
فصل دوم
ساختار سنی زنان شاغل
فصل سوم
-بیکاری زنان و عوامل مؤثر بر آن
فصل چهارم
خانواده و اشغال زنان : تصویر واقعیت در کشورهای صنعتی
فصل پنجم
اشتغال زنان . خانواده در ایران
مقدمه:
موضوع «اشتغال زنان» و مخالفت مردان با کار آنها یکی از مهمترین مسایلی است که علیرغم اهمیت فوق العاده آن تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بدین ترتیب گر چه حضور فعال زنان در امور روزمره زندگی بویژه در خانه داری و تربیت کودکان آشکار است، اما نقش حساس آنها در تولید وتوسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جامعه چندان که باید محسوس نبوده است. از سوی دیگر وجود این باور در میان برخی از مردان که «نیازی به کار زنان نیست» و «جای زن درخانه است» موجب شده که فرهنگ «نان آوری مرد» در کشورهای توسعه نیافته باقی بماند و فشار بیشتری را بر روی نانآور خانواده که همان مرد است، وارد کند.
به گزارش خبرنگار «زنان» خبرگزاری دانشجویان ایران مخالفت مردان با کار زنان علاوه بر ایجاد فشار روانی بر روی آنها، موجب می شود که نرخ فقر درجمعیت زنان که همواره بیش از مردان است، ثابت بماند. از سوی دیگر هزینه های ملی صرف شده بریا تحصیلات وارتقای اجتماعی دختران و زنان با خارج ماندن آنها از چرخه کار وتلاش، به رکود بنشیند واین رکودهای خانوادگی، کشور و در مرحله بعد کل منطقه را با آمار وارقام اشتغالا و کار زنان نیاز است.
جنگ جهانی اول را می توان نقطه آغازین توجه به زن و شایستگی او در به دست گرفتن مسئولیتها در تولید اقتصادی بویژه در عرصه کشاورزی دانست. درسال 1908 فدراسیون بین المللی ارتقاء اطلاعات خانه داری در سوئیس تشکیل شد و مؤسسات آن اعلان کردند که زنان حق دارند زندگی بهتر، آرامش وبرابری بیشتر داشته باشند واولویت را دراین زمینه به آموزش زنان روستائی دادند که بیشتر بیسواد و پر مشغله بودند. گردهمائی گوناگون زنان روستایی در برخی از کشورها و برقراری تماس این گروه ها اولین هسته های تشکیلاتی زنان را پایه ریزی کرد واز این طریق جهان آگاهی یافت که هدف های مشترک و برقراری نزدیک می تواند چالشهای واقعی نیمی از جمعیت جهان را تبیین کند.
نخستین انجمن زنان کشورهای جهان بر اساس ارزشهای سنتی زندگی خانوادگی و مطرح کردن دیدگاهها، آراء و عقائد آنان در سطوح ملی و محلی و جهانی مورد توجه قرار گرفت. این انجمن در جهت نیل به ارتقاء سطح زندگی زنان و خانواده آنها در سطح جهان از طریق برنامه های توسعه روستایی ، آموزشی ودوره های تعلیماتی، اشاعه فرهنگ دوستی وتفاهم بین زنان سرتاسر جهان رهایی از فقر تشویق و پیشبرد آموزش و تحصیلات، جلوگیری از بیماری و حمایت از سلامت و بهداشت زنان روستایی در سطح بین المللی در زمینه های تغذیه ، بهداشت، بازاریابی، طرحهای کوچک کسب و کار، کشاورزی، مسکن، محیط زیست و طرحهای آب آشامیدنی آغاز به کار کرد. اما فقط از سال 1975 درهمایش مکزیکو ونیز درسال 1985 در همایش نایروبی دست اندرکاران فائو دریافتند که زنان روستائی درکشورهای در حال توسعه به عنوان تولید کننده،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مهدویّت و مسائل کلامى جدید
اشارهدر این نوشتار، ابتدا به تفاوت «فلسفهى دین» و «کلام جدید» اشاره مىشود، سپس «تعریف دین از منظر دین پژوهى جدید» صورت مىگیرد، پس از آن، تقسیم «دین» به «ادیان سنّتى» و «ادیان دنیوى»، و تقسیم «ادیان سنّتى» به «وحیانى» و «غیر وحیانى» مطرح مىشود.
به دنبال تکیهى ادیان وحیانى بر وحى، در باب ماهیّت وحى، به سه دیدگاه اشاره مىشود، آن گاه دیدگاه گزارهاى به تفصیل خواهد آمد.
نوشتهى حاضر تقریر سلسلهى درسهاى «مهدویّت و مسائل کلامى جدید» از استاد دکتر رضا حاجى ابراهیم است که در «مرکز تخصصى مهدویت« در قم براى جمعى از طلاب و دانش پژوهان ارئه شده است.
در آمد
"مهدویت و مسایل جدید کلامى" مشتمل بر بخشى از مسایل جدید الورود در حوزه کلام یا فلسفهى دین است که لوازم و پیامدهایى در ارتباط با مهدویت (به روایت شیعى) دارند. به همین جهت، پس از بیان تعریفى کوتاه از کلام جدید و فلسفهى دین و اشاره به تفاوتهاى این دو، با طرح مباحثى مثل دیدگاه تجربى در باب وحى، تکثر گرایى دینى، سکولاریزم و... نتایج حاصل از این آراء در باب مهدویت استخراج شده، مورد نقد و بررسى قرار مىگیرد.
«کلام» با «فلسفهى دین» به لحاظ روش و غایت و موضوع، تفاوت دارد. دانش کلام، دانشى است که غایت آن، دفاع از آموزههاى دینى خاص است و به همین جهت، دانش کلام، همیشه، به صورت مضاف یا به صورت یک اسم مرکب وصفى به کار مىرود و گفته مىشود: «کلام اسلامى» یا «کلام مسیحى» و مانند آن، در حالى که «فلسفهى دین»، چنین نیست؛ زیرا، فلسفهى دین، اوّلاً از همهى تعالیم یک دین بحث نمىکند، بلکه از آموزههاى مشترک بینالادیان بحث مىکند و ثانیاً، در مقام دفاع از تعالیم یک دین نیست و لذا بعضى از فیلسوفان دین، در بحث خداشناسى، نهایتاً به این نتیجه مىرسند که هیچ کدام از ادلّهى که بر له وجود خدا اقامه شده است مثبت وجود خدا نیست یا بعضاً ملحد یا لاادرى هستند. از این رو، دانش کلام، به عنوان دانشى مطرح است که یا بىموضوع است یا یک عنوان مشیرى براى موضوعاتاش درست مىکنیم و مىگوییم: «آن، دانشى است که از گزارههاى متون مقدس دینى با غایت دفاع از تعالیم و متون دینى خاص، بحث مىکند و از روشهاى متنوّعى مانند روش تجربى یا عقلى یا روش تاریخى یا روش شهودى ممکن است استفاده بکند».
اوّلین بحث ما، وحى و تجربهى دینى است. مقدّمتاً، مستحضر هستید که ما، در یک تقسیم، ادیان را به ادیان وحیانى و غیر وحیانى، تقسیم مىکنیم. ادیان غیر وحیانى، مثل نوع آیینهایى است که در شرق دور پیروانى دارند. بودیسم، تائوئیسم، شینتو، کنفوسیوس، از این دسته است. ادیان وحیانى، مثل اسلام، یهودیّت، آیین زرتشت و آیین صابئى است. همهى اینها، ریشههاى وحیانى دارد. البته وجه اطلاق دین بر این دو دسته از ادیان، صرفاً، از باب شباهت خانوادگى است.
یکى از مسایل مهم در ابتداى هر کتابِ فلسفهى دین، مقصود ما از دین، یعنى تعریف و تفسیرى است که از دین مىکنیم، چون در میان ادیان آن قدر فاصله هست (هم به لحاظ عقاید، هم به لحاظ مناسک و عبادیّات، حتّى در امور حقوقى) که اساساً شما نمىتوانید وجه مشترکى میان ادیان بیابید.
در تقسیم دین به وحیانى و غیر وحیانى، این گونه نیست که ما، ابتدا، مَقْسمى داشته باشیم و بعد قیودى به آن بزنیم و با این قیود، اقسام درست شود و مقسم واحد را شاید در بین اینها نشود پیدا کرد. لذا بعضى فیلسوفان، مثل جان هیک، در ابتداى کتاب خودش (فلسفه دین) مىگوید، ما که بر ادیان مختلف شرقى و غربى، وحیانى و غیر وحیانى، دین اطلاق مىکنیم، این اطلاق، از باب شباهت خانوادگى ویتگنشتاین است.
ویتگنشتاین، در بحثهاى خود، بحثى را در باب تعریف مطرح کرده است. او مىگوید، ما وقتى مىخواهیم اشیاء را تعریف کنیم، بر خلاف گذشتگان که فرض مىکردند مثلاً این افراد انسانى، حقیقتى و گوهرى - مثلاً ذاتیات - مشترکى دارند، ایشان معتقد است که ما نمىتوانیم چنین گوهر و ذاتیاتى را قایل باشیم.
در برابر این پرسش که «چهگونه است با این که افراد متفاوتاند، یکى قد بلند است و یکى کوتاه قد، و یکى سفید روى است و یکى سیاه روى، بر همه، انسان اطلاق مىکنیم؟»، او مىگوید، اطلاق یک لفظ و اسم واحد به افرادى که میانشان حقیقت و گوهر واحد فرض نکردهایم، از یک طرف، و در عین حال، این افراد، همگى، هم در یک ویژگى واحد با هم شریک نیستند از طرف دیگر، و بعضى، بلند قد، و بعضى، کوتاه قد، و بعضى، سفیدند، و بعضى سیاهاند، و نه در رنگشان و نه در ابعادشان و نه در ویژگىهاى بدنى یا ذهنىشان، همه، یک خصیصه ندارند، از باب شباهت خانوادگى است. شما، اگر فرزندانى را در یک خانوادهى پر جمعیّت ببینید، فرزند اوّل و فرزند دوم، در سه خصیصه ممکن است شریک باشند؛ یعنى، اگر ویژگىهاى فرزند اوّل و دوم را ببینیم، فرزند اوّل و دوم، ممکن است در دوخصیصهى Bو Cبا هم شریک باشند، و فرزند دوم و سوم، ممکن است در دو خصیصهىE و F شریک باشند و به همین ترتیب، فرزند سوم، ممکن در ویژگى Hو G با فرزند چهارم، شریک باشند. الان شما این چهار فرزند را با هم مقایسه کنید، میان اینان، یک ویژگى مشترکى که براى همه باشد و در هیچ کدام مستثنا نباشد، پیدا نخواهید کرد، امّا دو به دو که باهم بسنجیم، شباهتهایى دارند. دوتاى اوّل، در اجزاى صورت با هم شبیهاند، و دوتاى دوم، مثلاً، در تناسب اندام، و آن دوتاى سوم، مثلاً، نحوهى گفتار یا رفتارشان شبیه است، امّا فى المجموع، بخواهید شباهت واحد پیدا کنید، نخواهید یافت. ویتگنشتاین مىگوید، شما وقتى یک اسم واحدى مثل "انسان" را بر افراد مختلف انسانى اطلاق مىکنید، از این باب است که ولو میان همهى افراد، یک ویژگى واحد نمىیابید، امّا در هر مجموعهى افراد با هم، مىتوانید مشترکاتى پیدا کنید و بر اساس این مشترکات (شبیه اشتراکاتى که در چند تا خواهر و برادر وجود دارد) یک نام واحد بر آنان اطلاق مىکنید.
حرف «جان هیک» این است که در مقام تعریف دین، شما نمىتوانید یک گوهر واحد و ماهیّت واحد که همهى ادیان را تحت پوشش قرار دهد، پیدا کنید. بنابراین آیین بودا و اسلام و... را دین