لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
ادبیات مشروطه
ادبیات مشروطه، به ادبیات دورهای گفته میشود که در آن شاعران، نویسندگان و اصحاب هنر، ادبیات را وسیلهای برای بیان اهداف سیاسی و اجتماعی خود، از جمله تنریر افکار مردم، آزادی و استقرار مشروطیت، قرار داده بودند؛ که از نظر زمانی بین سالهای 1240 تا 1299 هـ.ش. را دربرمیگیرد.
ایرانیان دوره مشروطه، در اثر آشنایی با اروپا و کشورهای دیگر به عقب ماندگی های خود در زمینه ساختار های اقتصادی و سیاسی پی برده و مشکل اساسی را در نبود قانون و وجود حکومت استبدادی دریافتند، لذا برای حاکم شدن بر سرنوشت خود – دمکراسی – و ایجاد قانون و آزادی خواستار مشروطه شدند و این خواستها را در بستر شعر، طنز، داستان، نمایشنامه و ...گسترش دادند.
متفکران مشروطه دریافتند که برای بیدار کردن مردم و آگاه کردن آنان نسبت به پیشرفت جامعه، باید با کهنهها جنگید و هر چه بیشتر راه را برای «نو» گشود. بنابراین، ادبیات مشروطه در جریان جدال با ادبیات کهنه، شکل و جان میگیرد و به همین دلیل از همه جهت- چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا- نو و سنت شکن است. میرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از قدیمیترین متفکران مشروطه میگوید:« به هر چه دست میزنی ایجاب میکند که از آن انتقاد شود. بنابراین دو جنبۀ اساسی ادبیات مشروطه، نقد ادبیات گذشته و طرح ادبیات نو است. این نقد و طرح، در عرصۀ زبان، اسلوب، شیوه بیان و محتوا مطرح میشود.
در عرصه محتوا، شاعر و نویسنده با دیدگاهی انتقادی به مضامین و موضوعات ادبی گذشته مینگرد و در پی موضوعات جدید است. موضوعاتی نظیر «وطن»، «آزادی» و «قانون». «فرهنگ نو و تعلیم و تربیت جدید»، «ستایش علوم جدید»، «زن و مسئله برابری او با مرد»، «انتقاد از اخلاقیات سنتی» و «مبارزه با خرافات مذهبی (و گاهی خود مذهب)» از موضوعات برجستۀ دیگر ادب مشروطه است؛ به طوری که انتقاد از سنتها، گاه حالت افراطی داشته و به گونهای تعمدی یا سهلانگارانه مابین سنتهای قدسی و تعالیم دینی از یکسو، و رسوم متحّجر و غلط، و ساختار فرتوت استبداد کلاسیک ایران از سوی دیگر، تفاوتی نگذارد و تحت لوای مبارزه با مظاهر فساد و انحطاط قاجاری، به سنت ستیزی، دین گریزی و ...روی آورد.
در عرصه زبان، ورود مضامین و موضوعاتی از این دست به قلمرو ادبیات پارسی به جست وجوی زبانی انجامید که در خور رویارویی با این گونه مفاهیم و اندیشهها باشد. هدف متفکران مشروطه وارد کردن مردم – توده مردم- به اجتماع و سیاست بود، بنابراین باید با زبان آنها، با ایشان سخن گفته میشد. بدین سان نثر و شعر فارسی برای برآوردن یک نیاز اجتماعی عمیق به زبان کوی و برزن نزدیک میشود. واژگان بازاری و عوام در شعر و نثر جاری میشود.
در اسلوب و شیوۀ نگارش نیز تحول رخ داد. تمام نویسندگان و متفکران مشروطه، در تمام زمینههای ادبی به نوعی رئالیسم برهنه معتقد بودند. آنان چه در شعر و چه در نثر، معتقد به افادۀ رئالیستی مطالب بودند و هر نوع شیوۀ غیر رئالیستی در آثار آنان مطرود بود.
شعر دورۀ مشروطه ویژگیهایی متفاوت با شعر سنتی دارد. در حوزۀ محتوا و اهداف، شعر، دربار را ترک میگوید و به کوی و برزن میآید و سرشار از خون و فریاد، گرمی زندگی و آرمان است.
تمام موضوعاتی که در بالا به آنها اشاره شد، در قالب شعر مطرح و ارائه گردید. زبان شعر نیز بسیار ساده و عامیانه شد، واژههای غربی نیز به درون آنها راه یافت. در حوزۀ صور خیال، شعر مشروطه آنقدر پر شور و ترفند بود که جایی برای صور خیال باقی نگذاشت. شاعران این دوره به نوآوری در حیطۀ صور خیال اهمیتی نمیدهند. و در عرصه شکل و قالب شعر، شکل شعر، همان قالبهای سنتی فارسی است با تفاوتهایی از جمله اینکه: در این دوره قالب مستزاد بسیار رواج پیدا میکند، قصیده از مقبولیت عام برخوردار نیست، غزل هم در این دوره کمتر سروده میشود؛ در مقابل «تصنیف» یکباره شکوفا شده، رواج بسیار مییابد.
از شاعران این دوره میتوان به ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، اشرف الدین گیلانی، (نسیم شمال) و ...اشاره کرد.
دربارۀ نثر دورۀ مشروطه باید گفت، روزنامهنویسی، نثر فارسی را از اوج تصنع بیارزش و متکلفانه، به زندگی روزانه و زبان مردم کوچه و بازار فرود آورد. نویسندگان ضمن انتقاد تند و صریح از متکلف نویسان گذشته، نویسندگان را ملزم به استفاده از نثری ساده و روان کردند و همین کوششها بود که طلیعۀ نخستین داستان نویسی به شمار میرود. آثار کسانی چون دهخدا –چرند و پرند- ؛ زین العابدین مراغهای در حاجی بابا اصفهانی و...نثر را به سوی سادگی و روانی پیش راند. در این دوره، نوشتن مقالههای سیاسی و اجتماعی و انتقادی در روزنامهها بسیار متداول شد و نثری پدید آمد به عنوان نثر مقالهنویسی، که بهترین نمونۀ آن را میتوان در نثر محمد علی فروغی یافت.
مرورى کوتاه بر ادبیات مشروطیت
اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد.
اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد. عوامل مهمى که در ایجاد این نهضت نقش داشتند علاوه بر بى کفایتى شاهان نالایق قاجار، عبارتند از: نقش بیدارکنندگى روحانیت مبارز شیعه به ویژه چهره هایى چون سیدجمال الدین اسدآبادى، سیدجمال الدین واعظ اصفهانى، آیت الله طباطبایى و آیت الله بهبهانى، وجود نویسندگان روشنفکرى مانند طالبوف، زین العابدین مراغه اى، آقاخان کرمانى، میرزا ملکم خان و میرزا على اکبر دهخدا، تاسیس مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر، انتشار روزنامه هایى در داخل و خارج از ایران مانند روزنامه قانون (لندن)، عروه الوثقى (پاریس)، حبل المتین (کلکته)، اختر (استانبول)، ثریا (قاهره)، صوراسرافیل (تهران) و نسیم شمال (رشت) که البته دو روزنامه اخیر در دوران استبداد صغیر درخشیدند. به هر صورت مجموعه این عوامل به صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ه ش منجر شدند، به طورى که مظفرالدین شاه در همان سال مجلس یکم را در کاخ گلستان گشود و ده روز پس از امضاى قانون اساسى (۵۱ اصل)، درگذشت. محمدعلى شاه در بامداد روز سه شنبه سال ۱۲۸۷ مجلس را به توپ بست. گروهى از آزادیخواهان منجمله میرزا جهانگیر شیرازى مدیر روزنامه صوراسرافیل و ملک المتکلمین واعظ معروف را در باغ شاه به دار کشید و بدین ترتیب دوران استبداد صغیر آغاز شد. ولى آزادیخواهان از توپ و تشر شاه خودکامه نهراسیدند، مردم تبریز به رهبرى ستارخان و باقرخان، مردم اصفهان به رهبرى سردار اسعد و مردم رشت به فرماندهى ولى خان تنکابنى قیام کردند و در سال ۱۲۸۸ تهران را فتح کرده، شاه خیره سر را به سفارت روس در «زرگنده» راندند. از آن پس دولت هاى ضعیفى در ایران تشکیل شد که هیچ کدام نتوانستند و یا نخواستند گامى به نفع ملت بردارند.انگلیسى ها چون که از دولت هاى ضعیفى که در تهران روى کار مى آمدند راضى نبودند، در سوم اسفندماه ۱۲۹۹ ه. ش با کودتاى (سیدضیاء- رضاخان) انتقام خود را از آزادیخواهان ایران گرفتند رضاخان پس از آنکه جمهورى پیشنهادى پوشالى اش به نتیجه نرسید در آذرماه ۱۳۰۴ه ش سلسله قاجار را منقرض و حکومت دیکتاتورى پهلوى را تاسیس کرد. نویسندگان، شاعران و روشنفکران مسئول مشروطه خواه که مى خواستند افکار خود را به کمک بخش عظیمى از مردم علیه استبداد حاکم به کار گیرند، به ناچار در سروده ها و مقالات خود از طنزهاى عوامانه و ضرب المثل هاى رایج بین مردم استفاده کردند مثلاً سروده هاى طنزآلود سیداشرف الدین گیلانى (نسیم شمال) و على اکبر دهخدا،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
ادبیات مشروطه
ادبیات مشروطه، به ادبیات دورهای گفته میشود که در آن شاعران، نویسندگان و اصحاب هنر، ادبیات را وسیلهای برای بیان اهداف سیاسی و اجتماعی خود، از جمله تنریر افکار مردم، آزادی و استقرار مشروطیت، قرار داده بودند؛ که از نظر زمانی بین سالهای 1240 تا 1299 هـ.ش. را دربرمیگیرد.
ایرانیان دوره مشروطه، در اثر آشنایی با اروپا و کشورهای دیگر به عقب ماندگی های خود در زمینه ساختار های اقتصادی و سیاسی پی برده و مشکل اساسی را در نبود قانون و وجود حکومت استبدادی دریافتند، لذا برای حاکم شدن بر سرنوشت خود – دمکراسی – و ایجاد قانون و آزادی خواستار مشروطه شدند و این خواستها را در بستر شعر، طنز، داستان، نمایشنامه و ...گسترش دادند.
متفکران مشروطه دریافتند که برای بیدار کردن مردم و آگاه کردن آنان نسبت به پیشرفت جامعه، باید با کهنهها جنگید و هر چه بیشتر راه را برای «نو» گشود. بنابراین، ادبیات مشروطه در جریان جدال با ادبیات کهنه، شکل و جان میگیرد و به همین دلیل از همه جهت- چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا- نو و سنت شکن است. میرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از قدیمیترین متفکران مشروطه میگوید:« به هر چه دست میزنی ایجاب میکند که از آن انتقاد شود. بنابراین دو جنبۀ اساسی ادبیات مشروطه، نقد ادبیات گذشته و طرح ادبیات نو است. این نقد و طرح، در عرصۀ زبان، اسلوب، شیوه بیان و محتوا مطرح میشود.
در عرصه محتوا، شاعر و نویسنده با دیدگاهی انتقادی به مضامین و موضوعات ادبی گذشته مینگرد و در پی موضوعات جدید است. موضوعاتی نظیر «وطن»، «آزادی» و «قانون». «فرهنگ نو و تعلیم و تربیت جدید»، «ستایش علوم جدید»، «زن و مسئله برابری او با مرد»، «انتقاد از اخلاقیات سنتی» و «مبارزه با خرافات مذهبی (و گاهی خود مذهب)» از موضوعات برجستۀ دیگر ادب مشروطه است؛ به طوری که انتقاد از سنتها، گاه حالت افراطی داشته و به گونهای تعمدی یا سهلانگارانه مابین سنتهای قدسی و تعالیم دینی از یکسو، و رسوم متحّجر و غلط، و ساختار فرتوت استبداد کلاسیک ایران از سوی دیگر، تفاوتی نگذارد و تحت لوای مبارزه با مظاهر فساد و انحطاط قاجاری، به سنت ستیزی، دین گریزی و ...روی آورد.
در عرصه زبان، ورود مضامین و موضوعاتی از این دست به قلمرو ادبیات پارسی به جست وجوی زبانی انجامید که در خور رویارویی با این گونه مفاهیم و اندیشهها باشد. هدف متفکران مشروطه وارد کردن مردم – توده مردم- به اجتماع و سیاست بود، بنابراین باید با زبان آنها، با ایشان سخن گفته میشد. بدین سان نثر و شعر فارسی برای برآوردن یک نیاز اجتماعی عمیق به زبان کوی و برزن نزدیک میشود. واژگان بازاری و عوام در شعر و نثر جاری میشود.
در اسلوب و شیوۀ نگارش نیز تحول رخ داد. تمام نویسندگان و متفکران مشروطه، در تمام زمینههای ادبی به نوعی رئالیسم برهنه معتقد بودند. آنان چه در شعر و چه در نثر، معتقد به افادۀ رئالیستی مطالب بودند و هر نوع شیوۀ غیر رئالیستی در آثار آنان مطرود بود.
شعر دورۀ مشروطه ویژگیهایی متفاوت با شعر سنتی دارد. در حوزۀ محتوا و اهداف، شعر، دربار را ترک میگوید و به کوی و برزن میآید و سرشار از خون و فریاد، گرمی زندگی و آرمان است.
تمام موضوعاتی که در بالا به آنها اشاره شد، در قالب شعر مطرح و ارائه گردید. زبان شعر نیز بسیار ساده و عامیانه شد، واژههای غربی نیز به درون آنها راه یافت. در حوزۀ صور خیال، شعر مشروطه آنقدر پر شور و ترفند بود که جایی برای صور خیال باقی نگذاشت. شاعران این دوره به نوآوری در حیطۀ صور خیال اهمیتی نمیدهند. و در عرصه شکل و قالب شعر، شکل شعر، همان قالبهای سنتی فارسی است با تفاوتهایی از جمله اینکه: در این دوره قالب مستزاد بسیار رواج پیدا میکند، قصیده از مقبولیت عام برخوردار نیست، غزل هم در این دوره کمتر سروده میشود؛ در مقابل «تصنیف» یکباره شکوفا شده، رواج بسیار مییابد.
از شاعران این دوره میتوان به ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، اشرف الدین گیلانی، (نسیم شمال) و ...اشاره کرد.
دربارۀ نثر دورۀ مشروطه باید گفت، روزنامهنویسی، نثر فارسی را از اوج تصنع بیارزش و متکلفانه، به زندگی روزانه و زبان مردم کوچه و بازار فرود آورد. نویسندگان ضمن انتقاد تند و صریح از متکلف نویسان گذشته، نویسندگان را ملزم به استفاده از نثری ساده و روان کردند و همین کوششها بود که طلیعۀ نخستین داستان نویسی به شمار میرود. آثار کسانی چون دهخدا –چرند و پرند- ؛ زین العابدین مراغهای در حاجی بابا اصفهانی و...نثر را به سوی سادگی و روانی پیش راند. در این دوره، نوشتن مقالههای سیاسی و اجتماعی و انتقادی در روزنامهها بسیار متداول شد و نثری پدید آمد به عنوان نثر مقالهنویسی، که بهترین نمونۀ آن را میتوان در نثر محمد علی فروغی یافت.
مرورى کوتاه بر ادبیات مشروطیت
اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد.
اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد. عوامل مهمى که در ایجاد این نهضت نقش داشتند علاوه بر بى کفایتى شاهان نالایق قاجار، عبارتند از: نقش بیدارکنندگى روحانیت مبارز شیعه به ویژه چهره هایى چون سیدجمال الدین اسدآبادى، سیدجمال الدین واعظ اصفهانى، آیت الله طباطبایى و آیت الله بهبهانى، وجود نویسندگان روشنفکرى مانند طالبوف، زین العابدین مراغه اى، آقاخان کرمانى، میرزا ملکم خان و میرزا على اکبر دهخدا، تاسیس مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر، انتشار روزنامه هایى در داخل و خارج از ایران مانند روزنامه قانون (لندن)، عروه الوثقى (پاریس)، حبل المتین (کلکته)، اختر (استانبول)، ثریا (قاهره)، صوراسرافیل (تهران) و نسیم شمال (رشت) که البته دو روزنامه اخیر در دوران استبداد صغیر درخشیدند. به هر صورت مجموعه این عوامل به صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ه ش منجر شدند، به طورى که مظفرالدین شاه در همان سال مجلس یکم را در کاخ گلستان گشود و ده روز پس از امضاى قانون اساسى (۵۱ اصل)، درگذشت. محمدعلى شاه در بامداد روز سه شنبه سال ۱۲۸۷ مجلس را به توپ بست. گروهى از آزادیخواهان منجمله میرزا جهانگیر شیرازى مدیر روزنامه صوراسرافیل و ملک المتکلمین واعظ معروف را در باغ شاه به دار کشید و بدین ترتیب دوران استبداد صغیر آغاز شد. ولى آزادیخواهان از توپ و تشر شاه خودکامه نهراسیدند، مردم تبریز به رهبرى ستارخان و باقرخان، مردم اصفهان به رهبرى سردار اسعد و مردم رشت به فرماندهى ولى خان تنکابنى قیام کردند و در سال ۱۲۸۸ تهران را فتح کرده، شاه خیره سر را به سفارت روس در «زرگنده» راندند. از آن پس دولت هاى ضعیفى در ایران تشکیل شد که هیچ کدام نتوانستند و یا نخواستند گامى به نفع ملت بردارند.انگلیسى ها چون که از دولت هاى ضعیفى که در تهران روى کار مى آمدند راضى نبودند، در سوم اسفندماه ۱۲۹۹ ه. ش با کودتاى (سیدضیاء- رضاخان) انتقام خود را از آزادیخواهان ایران گرفتند رضاخان پس از آنکه جمهورى پیشنهادى پوشالى اش به نتیجه نرسید در آذرماه ۱۳۰۴ه ش سلسله قاجار را منقرض و حکومت دیکتاتورى پهلوى را تاسیس کرد. نویسندگان، شاعران و روشنفکران مسئول مشروطه خواه که مى خواستند افکار خود را به کمک بخش عظیمى از مردم علیه استبداد حاکم به کار گیرند، به ناچار در سروده ها و مقالات خود از طنزهاى عوامانه و ضرب المثل هاى رایج بین مردم استفاده کردند مثلاً سروده هاى طنزآلود سیداشرف الدین گیلانى (نسیم شمال) و على اکبر دهخدا،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
جنبش مشروطه ایران
تاریخ مشروطه ایران کتابی است نوشته احمد کسروی به سال۱۳۱۹خورشیدی.این نبشته برجستهترین سند نوشته شده درباره رویداد مشروطه و چند و چون آن میباشد و حتا در زمانی که نوشتههای کسروی ممنوع و اندیشه اش باطل شمرده میشود این نوشتار همچنان آبشخور و گواه پژوهشهای تاریخی است.
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبلالمتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه
تعلیمات سیدجمالالدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالتخانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران بهمیان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
خره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلیشاه
پس از مرگ مظفرالدینشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. میرزاعلیاصغرخان امینالسلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباسآقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
جنبش مشروطه ایران
تاریخ مشروطه ایران کتابی است نوشته احمد کسروی به سال۱۳۱۹خورشیدی.این نبشته برجستهترین سند نوشته شده درباره رویداد مشروطه و چند و چون آن میباشد و حتا در زمانی که نوشتههای کسروی ممنوع و اندیشه اش باطل شمرده میشود این نوشتار همچنان آبشخور و گواه پژوهشهای تاریخی است.
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبلالمتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه
تعلیمات سیدجمالالدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالتخانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران بهمیان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
خره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلیشاه
پس از مرگ مظفرالدینشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. میرزاعلیاصغرخان امینالسلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباسآقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدینشاه قاجار و سپس در دوره محمدعلیشاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
فهرست مندرجات
۱ پیشینه
۲ عدالتخانه
۳ فرمان مشروطیت
۴ مجلس اول
۵ محمدعلیشاه
۶ توپبستن مجلس
۷ شکست در تهران
۸ قیام در تبریز
۹ بختیاری و گیلان
۱۰ فتح تهران
۱۱ جستارهای وابسته
۱۲ منابع
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبلالمتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمالالدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالتخانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران بهمیان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصراللهخان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلیشاه
پس از مرگ مظفرالدینشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. میرزاعلیاصغرخان امینالسلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباسآقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
با توجه به ناقص بودن قانون اساسی که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلیشاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضلالله نوری عدهای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد.
توپبستن مجلس
بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادیالاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلیشاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد. و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلیشاه کشتند.
شکست در تهران
پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطهخواهی با شکست روبرو شده بود. بسیاری از مشروطهخواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند.
قیام در تبریز
پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست. مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب تبریزیان به آنجا فرستاد. ستارخان،باقرخان و حیدرخان عمواوغلی به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله نیروهای دولتی دست زدند. گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند. محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد.
بختیاری و گیلان