واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد هنر نقاشی در دوران معاصر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هنر نقاشی در دوران معاصر

اندیشه تجدد که از غرب به ایران آمد نه درست شناخته شد و نه در کل جامعه مقبول افتاد .تاریخ ایران پس ازمشروطیت در همه‌ی‌عرصه‌ها مشحون از کشاکش آشکار و نهان میان سنت و تجدد بوده است . تحول نقاشی سخت تحت تاثیر روند نوسازی عصر پهلوی قرار گرفت .در واقع ، سیاست پرتناقض الگوبرداری از غرب وبازگشت به ( افتخارات ) گذشته ایران نقاشی این دوران را از حرکت طبیعی و متناسب با شرایط درونی جامعه بازداشت .

بطور کلی چهار جریان موازی را در نقاشی معاصر ایران می‌توان تشخیص داد .

1- نقاشی آکادمیک 2- نگارگری جدید 3- نقاشی قهوه‌خانه

4- نقاشی نوگرا

1- نقاشی آکادمیک

شیوه آکادمیک نقاشی دربار قاجار با اندکی تغییر در عهد رضا شاه نیز ادامه یافت و پیک رسمی این دوره را شکل داد . فعالیت مدرسه صنایع مستظرفه که ده سال قبل از کودتای رضا خان به کار خود ادامه داد در این مدرسه شماری نقاش و مجسمه‌ساز توانا پرورش یافتند که اکثر آنها بعداً در کارهای هنری و تدریس ه دف و روش کمال الملک را دنبال کردند .

از جمله نمایندگان رسمی هنر در عهد رضا خان می‌توان از حسین طاهر زاده بهزاد ، اسماعیل آشتیانی ، حسنعلی وزیری ، رسام ارژنگی ، میر مصور ، علی اکبر یاسمی ، علی محمد حیدریان ، حسین شیخ ، ابوالحسن صدیقی ( مجسمه‌ساز ) نام برد . از دیگر هنرمندانی که می‌توان بر مجموع نامبرده در مکتب کمال الملک افزود افرادی چون محسن مقدم، فتح الله عبادی ، رضا شهابی ، مارکار قرابگیان ، محمود اولیاء، رضا صمیمی ، مصطفی نجمی ، علی اصغر پتگر ، جعفر پتگر و هوشنگ پیمانی هستند.

هنرمندان نامبرده کمال مطلوب خود را در هنر رافائل تیین و روبنرورامیراند می‌جستند اما در عمل راه هنر آکادمیک سده نوزدهم اروپا را دنبال می‌ کردند . اغلب آنها در دبیرستانها ، هنر کده‌ها وآموزشگاه‌های خصوصی به کار مشغول بودند . حتی کتابهای راهنمای نقاشی و طراحی منتشر کردند به طور کلی مکتب ‌آنها در مدتی بیش از 7 سال ، هنر معاصر ا یران را زیر نفوذ داشت و هنوز هم نقش مهمی در هدایت فرهنگ و سلیقه هنری عمومی ایفا می‌ک ند . در بین هنرمندان ذکر شده حیدریان و صدیقی از آگاهی و درک هنری عمیق‌ تری برخوردار بودند و همین امتیاز باعث می‌شود که آنها در برخی از آثار خود از حدود این مکتب فراتر روند.

2- نگارگری جدید

در زمان حکومت رضا شاه بخشی از برنامه نوسازی فرهنگی به احیای هنرهای سنتی و صنایع دستی اختصاص یافت و در نتیجه اقداماتی در این جهت صورت گرفت ، حرکتی تازه در زمینه نگارگری آغاز شد .

جنبش نگارگری جدید رسماً با هادی تجویدی آغازشد . او مدرس مدرسه صنایع قدیمه بود . شاگردانی چون علی کریمی . محمد علی زاویه و ابوطالب مقیمی را پرورد . در مدرسه صنایع قدیمی در رشته تذهیب شاگردانی چون نصرت الله یوسفی ، عبدالله باقری تربیت شدند و در خارج از حوزه هنرستان صنایع قدیمه حسین بهزاد وسورگین ، در تهران و حسین حاج مصور الملکی ومیرزا آقا امامی در اصفهان به فعالیت هنری مشغول بودند . چندی نگذشت که هنرمندانی چون حسین الطافی علی مطیع کلارا آبکار وحسین اسلامیان به میدان آمدند .

سر پرستی هنرستان اصفهان بر عهده عیسی بهادری بود و زیر نظر او نگارگران چیره دستی چون جواد رستم شیرازی ، محمود فرشچیان وهوشنگ جزی زاده پرورش یافتند .

بعداً نام مدرسه صنایع قدیمه به هنرستان هنرهای زیبا تبدیل شد . و سرپرستی این هنرستان هنرهای سنتی به حسین طاهرزاده بهزاد سپرده شد که در این هنرستان هم هنرمندانی پرورش یافتند . و هر یک به سهم خود در تجدید حیات هنرهای تصویری سنتی کوشیدند و جریانی بوجود آوردند که تا امروز به موازات مکتب کمال الملک ادامه دارد .

حسین بهزاد

در تاریخ نگارگری جدید حسین بهزاد از پیشگامان برجسته شناخته شده است در شیوه کار او که براساس مکتب اصفهان بنا شده است اهمیت طراحی و محدودیت رنگی بارز است . توجه به سکنات اشخاص ، سایه‌پردازی ، کاهش ریزه کاریها و انتخاب مضامین جدید و گاه موضوعهای معاصر از موارد عدول او از سنت نگارگری پیشین است . ژرف نمایی ، و رعایت نسبی اصول کالبد شناسی را از هنر اروپایی ، و رنگپردازی تکفام را از نقاشی قدیم چینی به عاریت گرفت .

واقعیت این است که معدود نگارگرانی چون فرشچیان و سوسن ‌آبادی توانستند از مرز شیوه کار بهزاد فراتر رود .

نگارگری جدید ماهیتاً نگاه به گذشته دارد اما هنرمندان متعلق به این جریان به طرق مختلف کوشیده‌اند که کارشان را با سلیقه زمان سازگار سازند .

یکی از ویژگی‌ های مینیاتور کنونی توجه خاصی است که به طور مثال به نمایش چهره‌هایی بسیار زیباتر ، و متنوع‌تر از آنچه در آثار قدما دیده می‌شد ابراز می‌ گردد. صورتها بیشتر از گذشته خصوصیات نژاد ایرانی را بازگو می‌نماید همچنین در



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر نقاشی در دوران معاصر


تحقیق در مورد فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی

در این مقاله، پیشینه و اصول مفروضه چهار رویکرد معاصر تربیت اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. این رویکردها به ترتیب عبارتند از: رویکرد تبیین ارزش ها، شناختی –رشدی تحلیلی و سنتی. هر یک از این رویکردها در پنج مرحله به بحث گذاشته می شوند: ۱. قلمرو و محدوده تربیت اخلاقی؛

۲. روش های عملی تربیت اخلاقی؛ ۳. زمینهٔ فلسفی رویکرد؛ ۴. زمینه ی روان شناسی رویکرد؛ ۵. نقاط قوت و ضعف رویکرد.

اشاره

در این مقاله، پیشینه و اصول مفروضه چهار رویکرد معاصر تربیت اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. این رویکردها به ترتیب عبارتند از: رویکرد تبیین ارزش ها، شناختی –رشدی تحلیلی و سنتی. هر یک از این رویکردها در پنج مرحله به بحث گذاشته می شوند: ۱. قلمرو و محدوده تربیت اخلاقی؛ ۲. روش های عملی تربیت اخلاقی؛ ۳. زمینهٔ فلسفی رویکرد؛ ۴. زمینه ی روان شناسی رویکرد؛ ۵. نقاط قوت و ضعف رویکرد.

مقدمه

تربیت اخلاقی فعالیتی است که باید از دو نوع مطالعه نظری به دست آید و حاصل آن در عمل به کار گرفته شود. از یک سوء مفهوم اخلاق، قلمرو فلسفه از لحاظ سنتی، هدف تربیت اخلاقی به شدت بر شناخت و آگاهی از فرد و اخلاق مبتنی خواهد بود. از سوی دیگر، مباحث مربوط به طبیعت و تحول انسان در روان شناسی مشخص می کند که چگونه انسان می تواند فاعل اخلاقی شود و مطابق با معیارهای معین فلسفه اخلاق بیندیشد و عمل کند. بالاخره تربیت کاری است که این داده های نظری را به حیطه عمل می کشاند و برنامه، روش و شیوه ها را تعیین کرده، ارتباط آن را با عوامل رشد اخلاقی مطلوب مورد بررسی قرار می دهد.

برای آگاهی از وضعیت کنونی تربیت اخلاقی، باید پیشینه و اصول مفروضه چهار دیدگاه بانفوذ معاصر را بررسی کنیم. روش کار ما در این مقاله بر مطالعه فلسفه های اساسی این چهار رویکرد متمرکز خواهد بود در مقالات بعدی کتاب حاضر، از منظر روان شناسی و تربیتی، با تفصیل بیشتری به رویکردهای مورد نظر پرداخته خواهد شد در اینجا هر یک از آنها در پنج مرحله به بحث گذاشته می شود: ابتدا به این نکته پی خواهیم برد که مطابق با رویکرد شخصی چه نوع از فعالیت انسانی در قلمرو ارزش گذاری اخلاقی و در نتیجه در قلمرو تربیت اخلاقی قرار می گیرد در صورتی که تربیت اخلاقی با روش های عملی (مرحله دوم) توأم گردد، چه بسا بتوان زمینه ی فلسفی (مرحله سوم) و روان شناسی (مرحله چهارم) هر رویکردی را استخراج کرد، هر چند طرفداران آن رویکرد چنین چیزی را به صراحت بیان نکرده باشند (مرحله پنجم) سپس شایستگی همه جانبه هر رویکرد را از حیث تأثیر و اعتبار آن در رشد فاعل اخلاقی ارزیابی خواهیم کرد، از این لحاظ، قوت و ضعف های دیدگاه های مختلف و مشکلاتی که باید برای ترسیم نظریه جامع و بایسته برطرف گردد، آشکار می شود. با وجود این، برای ارزیابی از شایستگی یک رویکرد نیاز به معیار شایستگی است. حتی برای بررسی نظریه های تربیت اخلاقی باید بر نوع موضوعاتی که راجع به آن سخن می گوییم تفاهمی ضمنی داشته باشیم. این زمینه عمومی که ریشه در تجربه عادی اخلاقی هر فردی دارد، در تمامی مواردی که به دنبال می آید، مفروض خواهد بود ما شاهدیم که خود قضاوت های اخلاقی را بنا کرده و براساس آن عمل می کنیم: این داده ها از وضعیت موجود ما به دست می آید ما می خواهیم بدانیم که چگونه می توانیم چنین کارهایی را بهتر انجام دهیم و به دیگران به ویژه به جوانان کمک کنیم تا آنان نیز به همین صورت عمل کنند. در نتیجه، مناسب است که به طور خلاصه و در آغاز مراد خود را از «اخلاق»(۲) روشن سازیم.

اخلاق به رفتار انسانی و ارزیابی از آن ارتباط دارد: چگونه می توان رفتار یا زندگی خوبی داشت؟ از جهاتی، همهٔ رفتار انسانی از خوردن ساندویچ گرفته تا مردن به هر دلیلی در قلمرو اخلاق قرار می گیرد از لحاظ دیگر، تنها رفتارهای خاصی «رفتارهای اخلاقی» می باشند و بقیه نااخلاقی (نه ضد اخلاقی) اند. با این که دانشمندان علم اخلاق راجع به عوامل اخلاقی و غیراخلاقی رفتارها اختلاف نظر دارند، اما چنین اختلافی راه به جایی نمی برد و به نظرمی رسد که اصل رفتار است. «داوری اخلاقی»، «نظریه اخلاقی»، «رشد اخلاقی»، و به ویژه «تربیت اخلاقی» با داشتن تصوری از رفتار خوب یا بد، تبیین می شود. همچنین، علی رغم این که رفتار انسانی از یک فرد به تنهایی و نه به طور جمعی صادر می شود، اما بدیهی است چنین عملی، عمل ساده ای نیست. رفتار انسانی بر مجموعهٔ پیچیده ای از فرایند ها و توانایی ها، از رشته های عصبی گرفته تا داوری صوری عملیاتی(۳)، مبتنی می باشد. بدین ترتیب، «تربیت اخلاقی» چه بسا می تواند به روش هایی اشاره داشته باشد که براساس آن، انسانی هر نوع توانایی که برای انجام رفتارخوب و فاعل



خرید و دانلود تحقیق در مورد فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی


تحقیق درباره دین و دیندارى در جهان معاصر 200 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 237

 

 

دین و دیندارى در جهان معاصر

در گفت و گو با استاد مصطفى ملکیان

هفت آسمان: آیا نوع و میزان نیاز انسان معاصر به دین نسبت‏به گذشته تغییرى کرده است؟ اگر این نیاز تشدید شده است‏ به کدامین قرائت؟ و نیز چه مؤلفه‏هایى در جهان امروز در این تشدید نیاز مؤثر بوده است؟

استاد: راستش را بخواهید، سؤالتان، به سبب شدت ابهامى که دارد، لااقل براى من، قابل جوابگویى نیست. مثلا، معلوم نیست که منظورتان از لفظ دین، دقیقا، چیست. مى‏دانید که از این لفظ معانى بسیار عدیده‏اى اراده مى‏توان کرد. ممکن است، بر حسب بعضى از معانى این لفظ، انسان امروزى هیچ نیازى به دین نداشته باشد و، بنا به برخى از معانى دیگر آن، انسان امروزى همچنان نیازمند دین باشد ولى نوع نیازش، در قیاس با نیاز انسان گذشته به دین، متفاوت شده باشد یا میزان نیازش بیشتر یا کمتر و شدیدتر یا خفیفتر شده باشد. وانگهى، وقتى از مقایسه نیاز انسان معاصر با نیاز انسان گذشته به دین مى‏پرسید، مرادتان از لفظ گذشته چیست و منظورتان از انسان گذشته کیست. گذشته هم شامل یک ثانیه پیش مى‏شود و هم شامل ده سال پیش و هم شامل یک قرن یا ده قرن یا صد قرن پیش. انسان چه زمانى را با انسان امروزى، از نظر نوع و میزان نیاز به دین، مقایسه کنم؟ اما شاید بتوان سخن را از جایى آغاز کرد که هم به ارائه تعریف خاصى از دین، که تعریفى کارکردى functional است، بینجامد و هم تا حدى پاسخگوى پرسش شما باشد; و آن جا مبحث «محدودیت طبیعت انسان‏» است. تقریبا همه ما قبول داریم که کرانمندى و محدودیت‏یکى از جنبه‏هاى لاینفک طبیعت آدمى است. نیازى به تامل و تفکر فراوان نیست تا دریابیم که قدرت ضبط و مهار بعضى از اوضاع و احوالى را که براى ما پیش مى‏آیند و از نظر ما اهمیت دارند نداریم. گاهى احساسات ناخواسته‏اى، نظیر افسردگى، ترس، تنهایى، و کشمکش با خود، مایه دردسر و گرفتارى ما مى‏شوند. حوادثى مانند جنگ، مرگ، شکست، تنگدستى، و بیمارى نیز به یاد ما مى‏آورند که ما غالبا در برابر عوامل عمده‏اى که زندگى و رضایت‏باطن ما را تهدید مى‏کنند بسیار ضعیف و عاجزیم. بسیارى از ما نه براى زندگى خود معنایى مى‏یابیم و نه در امورى که، در جهان، رخ مى‏دهند هدفى مى‏بینیم. باز، بسیارى از ما دلنگران رفتارهاى نامطلوبى هستیم که از خودمان سر مى‏زند یا نگرانیم از اینکه چرا نمى‏توانیم رفتار دیگران را تغییر دهیم یا جلوى ظلم و بى‏عدالتى‏شان را بگیریم. همه اینها موجب پیدایش اضطرابهاى وجودى، بى‏قراریها، و دلهره‏ها مى‏شوند و محدودیت و تناهى ما را پیش چشمانمان مى‏آورند. به نظر من، آغاز احساس این فقدانها، محدودیتها، و کمبودها مقارن است‏با آغاز اقبال به دین. درست همانطور که وقتى شخصى، در حال فرار، به انتهاى یک کوچه بن‏بست مى‏رسد نخستین واکنش طبیعى، و چه بسا ناآگاهانه‏اش، این است که چشم برمى‏دارد و به بالا مى‏نگرد تا ببیند که آیا راهى براى برگذشتن از دیوارها و پشت‏سر نهادن موانع هست‏یا نه، انسان نیز به محض اینکه به مرزهاى وجودى خود مى‏رسد و به حدود و ثغور خود وقوف مى‏یابد، گویى، رو به سوى بالا مى‏کند. دین مى‏کوشد، به نحوى از انحاء، انسان را در غلبه بر احساس فقدان، محدودیت، و کمبود یارى دهد. اگر این تحلیل درست‏باشد، لازمه‏اش این است که اگر نوع بشر از محدودیت‏خود تجربه‏اى نمى‏داشت دینى پدید نمى‏آمد; و من این لازمه را قبول دارم و بدان ملتزمم. یک موجود نامحدود و لا یتناهى به دین نیاز ندارد; چنین موجودى، در واقع، خداست و خدا متدین و محتاج دین نیست. البته اینکه هر فرد انسانى‏اى کدامیک از مظاهر محدودیت وجودى خود را درک کند و کدامیک از این مظاهر را درک نکند یا اینکه کدامیک از جلوه‏هاى محدودیت‏خود را بیشتر یا کمتر و شدیدتر یا خفیفتر احساس کند به علل و عوامل چندگانه‏اى وابستگى دارد و از جمله به محیط اجتماعى‏اى که در آن زندگى مى‏کند و، على الخصوص، به سنخ روانشناختى خود او توقف تمام دارد. و از همین مطلب مى‏خواهم نتیجه‏اى بگیرم که، اگر چه مستقیما به جواب سوال شما ربطى ندارد، با اینهمه، مهم به نظر مى‏رسد و آن اینکه، در طول تاریخ، نه همه جوامع نیاز یا نیازهاى واحد و مشترکى به دین داشته‏اند و نه همه افراد. ممکن است جامعه امریکایى کنونى نیاز یا نیازهایى به دین داشته باشد کاملا متفاوت با نیاز یا نیازهایى که جامعه روم دو هزار سال قبل داشته است; و نیز امکان دارد که شخص شما نیاز یا نیازهایى به دین داشته باشید یکسره متفاوت با نیاز یا نیازهاى من. پال تیلیش، الاهیدان پروتستان مسلک و اگزیستانسیالیست معروف روزگار ما، که در کتاب الاهیات سامانمند Systematic Theology خود تصریح کرده است که: تناهى وجود است که ما را به مساله خدا سوق مى‏دهد، در کتاب شجاعت‏بودن که به زبان فارسى هم ترجمه شده است، اضطرابهاى وجودى عمده‏اى را که انسانها تجربه مى‏کنند و از رهگذر آنها آدمیان به دین رو مى‏کنند سه چیز مى‏داند: اضطراب ناشى از عجز از گریز از مرگ، ترس از بى‏معنایى و بى‏هدفى، و دغدغه نتایج



خرید و دانلود تحقیق درباره دین و دیندارى در جهان معاصر 200 ص


تحقیق/ فلسفه هنر معاصر ( سینما )

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

بنام خدا

فلسفه هنر معاصر ( سینما )

زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست

هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود

صحنه پیوسته بجاست

خوشتر آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

.......

انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیده اند. چه هنرمندان و چه مخاطبان اثارهنری در هنرمایه ارامش می جویند. انچه در هنر به نظر اصل است زیبایی است. هرچند در هر زمانی زیبایی را به شکل های مختلفی درک میکنند. بعضی هنر را ایینة واقعیت های موجود درجهان از طبیعت تا زندگی ادمها به حساب می اورند. بعضی زمانی نام هنر را بر چیزی می گذارند که سازنده اش با ان احساس ارامش کند و انچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد. بعضی از شکل اثر حرف می زنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند یک اثر هنری خلق نکرده است اما همه این گروهها بعد از قرنها بحث می دانند که اثر هنری در واقع همه اینهاست. و شاید بطور کامل هیچ کدام نباشد و هر کس با برداشت و دریافت شخصی از درک زیبایی هنر را احساس می کند . در واقع دریافت لذت درونی بسته به انکه هنرمند چه ابزاری را بیان هنرش انتخاب می کند هنر شاخه های مختلفی را تشکیل داده اند .اما همچنانکه گفته شد اصل در هنر زیبایی است و درک وتعریف هر انسان از زیبایی متمایز .

یکی از مسایل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازة ان است .در عصر حاضر هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند و همگی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و در کنار هم اثر و مفهوم یکدیگر را کامل میکنند . همیشه هنرها در هم تآثیر می گذارند یک عکاس می تواند از یک نقاش ایدة بگیرد یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیفتد گاهی یک هنر می تواند مولد هنرهای دیگری شود مثلا از دل هنر نقاشی نور پردازی طراحی لباس و رشتة مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد. همجنین در بسیاری از رشته ها هنر یکی از ارکان شاید اصلی انها بحساب می اید .

معماری که یک رشتة مهندسی است ولی معمار باید یک هنرمند خوب هم باشد یا سینما علاوه بر انکه در تقابل تنگاتنگ با هنر است با مسایل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم می کند .گاهی یک اثر هنری تلفیقی از چندین هنر می شود مانند سینما که چندین و چند هنر را در بطن خود می پروراند مانند موسیقی نقاشی ( طراحی صحنه نور لباس گریم و... ) شعر و یا یک اثر ادبی

سینما در میان شکل های هنری صنعتی شده ای که زندگی هنری قرن بیستم را تسخیر کرده اند نخستین و تقریبا مهمترین و پر طرفدارترین ان هاست .

شکلی که در محوطه های شهر بازی اوج گرفته تا تبدیل به صنعتی میلیارد دلاری دیدنی و اصیل ترین هنر معاصر شده است .

سینما با نوعی انفجار اغاز نشده هیچ حادثة مشخصی را نمی توانیم نام ببریم که قاطعا نه میان عصر سینما و عصر پیش از ان تمایز به وجود اورد . پیداش سینما جریانی پیوسته بوده است که با ازمایش ها و ابزار اولیة ایی اغاز شد که هدفشان نمایش تصاویر به صورت متوا لی بود این امتیاز بصری که در ابتدا یک اسباب بازی تلقی می شد به تدریج به ماشین پیچیده ا یی تبدیل گشت که به شکلی قانع کننده واقعیت عینی را در حال حرکت عرضه می کرد .

ظهور سینما مستلزم مقدماتی بود که گره اشان تنها به دست مخترعان باز می شد پس از ان که مقدمات لازم برای ظهور سینما فراهم شد این انتظار مدت زیادی به طول نینجامید و در سال 1895 در امریکا انگلستان فرانسه و ا لمان انواع مختلف دوربین های فیلم برداری تقریبا در یک زمان پیدا شدند . این دستگاههااسمهای عجیبی داشتند از قبیل : کاین اسکوپ (kinescope) سینماتوگراف(cinematograph) بایوسکوپ (bioscope) ویتاسکوب (vitascope) و ... و همة این دستگاه ها کاری شگفت می کردند . یعنی تصویر سیاه و سفید اشخاص زنده ای را در دنیای اشنا و واقعی نشان می دا دند .

تلاش دانشمندان و مخترعان برای یافتن این دستگاهها ما را بر ان می دارد تا بیش از هر چیز سینما را فرزند علم بدانیم .اما تا انجا که به مخترعین مربوط می شود عکس های متحرک ممکن بود در همان مرحلة مناظر یک دقیقه ای بماند زیرا برای انها تنها جنبة علمی سینما مهم بود و به هنر و خلاقیت و قدرتی که ثبت این دستگاهها نهفته بود توجهی نداشتند . فیلم های اولیه هم از نظر محتوا وهم از نظر شکل ابتدایی بودند و چیزی جز فیلم برداری از زندگی روز مره نبودند . تماشا گران نخستین سینما می نشستند و مناظر عادی مانند هجوم امواج به ساحل حرکت سریع اتومبیل ها در خیابان ورود قطار به ایستگاه یا حتی مردمی را که در افتاب قدم می زدند را با چشمان بهت زده تماشا می کردند . اما به واسطة همین تصاویر ابتدایی ولی جادویی بود که طی بیست سال سینما در سراسر جهان گسترش یافت . تکنولوژی پیچیده ای را به تکامل رساند و به راهش ادامه داد تا تبدیل به صنعتی مهم شود صنعتی که علاوه بر سر گرمی می شود از ان برای مقاصد اموزشی ‌‌‌‌‌تبلیقاتی و تحقیق علمی نیز استفاده کرد . با این ویژگی ها دور از ذهن نبود که کم کم توجه بازرگانان هنر مندان دانشمندان و سیاستمداران نیز به ان جلب شود به این ترتیب با گسترش سینما در جهان و محبوبیت علم ان مخترعین کما کان به اختراعات و پیشرفت های فنی در زمینة سینما ادامه دادند . این کشفیات توسط تجار سینمایی که بیشتر در فکر ثبات مالی بودند در اختیار هنر مندان قرار گرفت و انها نیز این پدیده را که یک وسیله بیان تازه بود از یک تفریح ساده به حد یک هنر (هنر هفتم ) ارتقا دادند و در نتیجه توانستند سینما را به محملی برای تلاقی علایق تمایلات مختلف مالی و ایدِیولوژیک تبدیل کنند . در واقع مخترع هنر مند و تاجر سه راس مثلث تولید فیلم را تشکیل می دهند و هیچ کدام از انها نمی توانند بدون سایرین کار کنند و در ضمن هیچ کدام بدون وجود توده عظیم مردم که در صندلی های سینما به تماشای فیلم می نشستند دیگر کاری از پیش نخواهد برد زیرا این تماشاگران هستند که با شور و شوق خود سینما را قوام و دوام می بخشند .

پیدایش سینما : ( هنر هفتم )

به حرکت در اوردن تصاویر در حقیقت رویای چند هزار ساله بشر بوده است . تصویر هایی که از چندین هزار سال پیش بر دیوارهای غار النامبرای در اسپانیا به یادگار مانده نشان دهنده این ارزوی بشر از دیر باز است . در این غار گرازی نقاشی شده که دو جفت پا دارد که نمایانگر شوق نقاش



خرید و دانلود تحقیق/ فلسفه هنر معاصر ( سینما )


تحقیق درباره: فلسفه هنر معاصر ( سینما )

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

بنام خدا

فلسفه هنر معاصر ( سینما )

زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست

هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود

صحنه پیوسته بجاست

خوشتر آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

.......

انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیده اند. چه هنرمندان و چه مخاطبان اثارهنری در هنرمایه ارامش می جویند. انچه در هنر به نظر اصل است زیبایی است. هرچند در هر زمانی زیبایی را به شکل های مختلفی درک میکنند. بعضی هنر را ایینة واقعیت های موجود درجهان از طبیعت تا زندگی ادمها به حساب می اورند. بعضی زمانی نام هنر را بر چیزی می گذارند که سازنده اش با ان احساس ارامش کند و انچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد. بعضی از شکل اثر حرف می زنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند یک اثر هنری خلق نکرده است اما همه این گروهها بعد از قرنها بحث می دانند که اثر هنری در واقع همه اینهاست. و شاید بطور کامل هیچ کدام نباشد و هر کس با برداشت و دریافت شخصی از درک زیبایی هنر را احساس می کند . در واقع دریافت لذت درونی بسته به انکه هنرمند چه ابزاری را بیان هنرش انتخاب می کند هنر شاخه های مختلفی را تشکیل داده اند .اما همچنانکه گفته شد اصل در هنر زیبایی است و درک وتعریف هر انسان از زیبایی متمایز .

یکی از مسایل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازة ان است .در عصر حاضر هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند و همگی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و در کنار هم اثر و مفهوم یکدیگر را کامل میکنند . همیشه هنرها در هم تآثیر می گذارند یک عکاس می تواند از یک نقاش ایدة بگیرد یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیفتد گاهی یک هنر می تواند مولد هنرهای دیگری شود مثلا از دل هنر نقاشی نور پردازی طراحی لباس و رشتة مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد. همجنین در بسیاری از رشته ها هنر یکی از ارکان شاید اصلی انها بحساب می اید .

معماری که یک رشتة مهندسی است ولی معمار باید یک هنرمند خوب هم باشد یا سینما علاوه بر انکه در تقابل تنگاتنگ با هنر است با مسایل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم می کند .گاهی یک اثر هنری تلفیقی از چندین هنر می شود مانند سینما که چندین و چند هنر را در بطن خود می پروراند مانند موسیقی نقاشی ( طراحی صحنه نور لباس گریم و... ) شعر و یا یک اثر ادبی

سینما در میان شکل های هنری صنعتی شده ای که زندگی هنری قرن بیستم را تسخیر کرده اند نخستین و تقریبا مهمترین و پر طرفدارترین ان هاست .

شکلی که در محوطه های شهر بازی اوج گرفته تا تبدیل به صنعتی میلیارد دلاری دیدنی و اصیل ترین هنر معاصر شده است .

سینما با نوعی انفجار اغاز نشده هیچ حادثة مشخصی را نمی توانیم نام ببریم که قاطعا نه میان عصر سینما و عصر پیش از ان تمایز به وجود اورد . پیداش سینما جریانی پیوسته بوده است که با ازمایش ها و ابزار اولیة ایی اغاز شد که هدفشان نمایش تصاویر به صورت متوا لی بود این امتیاز بصری که در ابتدا یک اسباب بازی تلقی می شد به تدریج به ماشین پیچیده ا یی تبدیل گشت که به شکلی قانع کننده واقعیت عینی را در حال حرکت عرضه می کرد .

ظهور سینما مستلزم مقدماتی بود که گره اشان تنها به دست مخترعان باز می شد پس از ان که مقدمات لازم برای ظهور سینما فراهم شد این انتظار مدت زیادی به طول نینجامید و در سال 1895 در امریکا انگلستان فرانسه و ا لمان انواع مختلف دوربین های فیلم برداری تقریبا در یک زمان پیدا شدند . این دستگاههااسمهای عجیبی داشتند از قبیل : کاین اسکوپ (kinescope) سینماتوگراف(cinematograph) بایوسکوپ (bioscope) ویتاسکوب (vitascope) و ... و همة این دستگاه ها کاری شگفت می کردند . یعنی تصویر سیاه و سفید اشخاص زنده ای را در دنیای اشنا و واقعی نشان می دا دند .

تلاش دانشمندان و مخترعان برای یافتن این دستگاهها ما را بر ان می دارد تا بیش از هر چیز سینما را فرزند علم بدانیم .اما تا انجا که به مخترعین مربوط می شود عکس های متحرک ممکن بود در همان مرحلة مناظر یک دقیقه ای بماند زیرا برای انها تنها جنبة علمی سینما مهم بود و به هنر و خلاقیت و قدرتی که ثبت این دستگاهها نهفته بود توجهی نداشتند . فیلم های اولیه هم از نظر محتوا وهم از نظر شکل ابتدایی بودند و چیزی جز فیلم برداری از زندگی روز مره نبودند . تماشا گران نخستین سینما می نشستند و مناظر عادی مانند هجوم امواج به ساحل حرکت سریع اتومبیل ها در خیابان ورود قطار به ایستگاه یا حتی مردمی را که در افتاب قدم می زدند را با چشمان بهت زده تماشا می کردند . اما به واسطة همین تصاویر ابتدایی ولی جادویی بود که طی بیست سال سینما در سراسر جهان گسترش یافت . تکنولوژی پیچیده ای را به تکامل رساند و به راهش ادامه داد تا تبدیل به صنعتی مهم شود صنعتی که علاوه بر سر گرمی می شود از ان برای مقاصد اموزشی ‌‌‌‌‌تبلیقاتی و تحقیق علمی نیز استفاده کرد . با این ویژگی ها دور از ذهن نبود که کم کم توجه بازرگانان هنر مندان دانشمندان و سیاستمداران نیز به ان جلب شود به این ترتیب با گسترش سینما در جهان و محبوبیت علم ان مخترعین کما کان به اختراعات و پیشرفت های فنی در زمینة سینما ادامه دادند . این کشفیات توسط تجار سینمایی که بیشتر در فکر ثبات مالی بودند در اختیار هنر مندان قرار گرفت و انها نیز این پدیده را که یک وسیله بیان تازه بود از یک تفریح ساده به حد یک هنر (هنر هفتم ) ارتقا دادند و در نتیجه توانستند سینما را به محملی برای تلاقی علایق تمایلات مختلف مالی و ایدِیولوژیک تبدیل کنند . در واقع مخترع هنر مند و تاجر سه راس مثلث تولید فیلم را تشکیل می دهند و هیچ کدام از انها نمی توانند بدون سایرین کار کنند و در ضمن هیچ کدام بدون وجود توده عظیم مردم که در صندلی های سینما به تماشای فیلم می نشستند دیگر کاری از پیش نخواهد برد زیرا این تماشاگران هستند که با شور و شوق خود سینما را قوام و دوام می بخشند .

پیدایش سینما : ( هنر هفتم )

به حرکت در اوردن تصاویر در حقیقت رویای چند هزار ساله بشر بوده است . تصویر هایی که از چندین هزار سال پیش بر دیوارهای غار النامبرای در اسپانیا به یادگار مانده نشان دهنده این ارزوی بشر از دیر باز است . در این غار گرازی نقاشی شده که دو جفت پا دارد که نمایانگر شوق نقاش



خرید و دانلود تحقیق درباره: فلسفه هنر معاصر ( سینما )