واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد معراج

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

توضیح علمی معراج چیست؟

(طبق روایات تذکره نویسان مسلمان) معراج در ماه رجب که هفتمین ماه عربی (ماه قمری) میباشد صورت گرفت و شبی که محمد بآسمان رفت شب بیست و هفتم آن ماه بود.

طبق روایات مسلمین مسافرت آسمانی محمد (ص) موسوم به معراج دو مرحله داشت مرحله اول عبارت بود از مسافرت محمد از مکه به (بیت المقدس) و مرحله دوم را مسافرت از بیت المقدس بآسمان تشکیل میداد.

تذکره نویسان مسلمان قسمتی از وقایع آن شب را از زبان خود محمد (ص) نق میکنند بدین شکل:

محمد (ص) میگوید آن شب من در مکه خوابیده بودم و هنوز تصمیم مربوط بطرد من بموقع اجرا گذاشته نشده بود و دیدم که سقف خانه شکافت و جبرئیل از آن جا وارد گردید.

جبرئیل سینه ام را شکافت و بعد با آب زمزم آن را شست و سپس ابریقی آورد که پر از (حکمت) بود و آنچه در ابریق وجود داشت در شکاف سینه ام ریخت و شکافت سینه ام را بست و دستم را گرفت و گفت برخیز و مرا سوار براق (اسب بالدار) کرد.

اسب بالدار که محمد در آن شب بر آن سوار شد مرکبی بود حد فاصل بین اسب و استر و دارای صورتی چون صورت زن و با سرعت برق حرکت می کرد و وقتی محمد (ص) سوار بر آن اسب شد حالی داشت بین بیداری و خواب.

محمد بعد از اینکه سوار بر (براق) شد براه افتاد و بدواً در شهر (حبرون) توقف کرد زیرا قبر ابراهیم آنجا بود و (محمد) بر سر قبر وی دعا خواند.

سپس پیغمبر اسلام سوار شد و براه افتاد و مرتبه ای دیگر در (بیت اللحم) که محل تولد مسیح است توقف کرد و آنجا نیز دعا خواند و آنگاه سوار بر (براق) راه بیت المقدس را پیش گرفت و وارد (مسجدالاقصی) گردید.

در آنجا قسمت اول سفر محمد (ص) یعنی مسافرت خاکی در آن شب خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجدالاقصی واقع در (بیت المقدس) شروع شد.

قبل از اینکه محمد در آن شب بطرف آسمان حرکت کند اثر پای خود را روی (قبه الصخره) یعنی (گنبد سنگی) واقع در بیت المقدس باقی گذاشت همچنان که (ابراهیم) در زمان حیات اثر پای خود را روی (مقام ابراهیم) باقی نهاد.

محمد (ص) سوار بر (براق) از زمین راه آسمان را پیش گرفت و وارد آسمان ماه که آسمان اول و از تمام آسمان ها بزمین نزدیک تر می باشد شد.

در آن جا محمد (ص) حضرت (آدم) را یافت و مشاهده کرد که آدم بین دو گروه از آدمیان قرار گرفته است که بتازگی از زمین آمده اند و بعضی از آنها طرف راست هستند و برخی در طرف چپ.

آنهائی که در طرف راست (آدم) بودند کسانی محسوب میشدند که میباید به بهشت بروند و کسانی که در طرف چپ (آدم) قرار داشتند میباید راه جهنم را در پیش بگیرند.

(آدم) چون انسان است وقتی دسته اول را میدید تبسم میکرد و از مشاهده دسته دوم میگریست زیرا (آدم) پدر تمام افراد بشر میباشد و مانند یک پدر از خوشحالی فرزندان خود مسرور و از بدبختی آنان متأثر می شود.

محمد از آسمان اول گذشت و بآسمان دوم رفت و در آنجا عیسی و (یوحنا) را دید و سپس راه آسمان سوم را در پیش گرفت و مشاهده کرد که (یوسف) آنجاست.

محمد در آسمان چهارم (ادریس) و در آسمان پنجم (هارون) و در آسمان ششم موسی و در آسمان هفتم که بلندتر از آن آسمانی وجود ندارد (ابراهیم) را یافت.

ابراهیم در آسمان هفتم بدیوار خانه ای که معلوم شد خانه فرشتگان است تکیه داده بود و معلوم شد که نقشه ساختمان آن خانه فرقی با نقشه ساختمان خانه کعبه ندارد.

بعد از آسمان هفتم منطقه ای قرار گرفته که مانند منطقه اطراف خانه کعبه (حرم) است و در انتهای حرم (سدره المنتهی) قرار گرفته و آن درختی است که بعد از مجهول مطلق واقع شده و هیچکس نمیداند که پس از آن وضع ملکوت چگونه است.

در آنجا پیغمبر بقدری بخداوند نزدیک شد که صدای قلم خداوند را می شنید و می فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد بشر میباشد ولی با اینکه صدای قلم خداوند را می شنید وی را نمی دید زیرا هیچ کس نمی تواند خداوند را ببیند ولو پیغمبر باشد.

وقتی پیغمبر اسلام میخواست بآسمان برود دید در آسمان اول یا آسمان ماه عده ای از فرشتگان که نگهبان بودند هویت اشخاص را وارسی می کردند تا اینکه بدانند چه کسانی عازم آسمان هستند.

با اینکه محمد (ص) پیغمبر بود نمی توانست مستقیم صدای خداوند را بشنود و صدای او بوسیله جبرئیل بگوشش میرسید زیرا هیچ گوش ولو گوش پیغمبر باشد توانائی ندارد که مستقیم صدای خدا را بشنود.

در آن جا خداوند، بوسیله جبرئیل با محمد (ص) صحبت کرد و باو گفت میدانم که تو را از قبیله ات طرد کرده اند ولی باید شیکبائی داشته باشی و بدانی که قبل از تو پیغمبرانی بودند که بیش از تو زجر کشیدند و بعضی از آن ها مورد شکنجه های شدید قرار گرفتند و مردند.

آنگاه خداوند راجع بوظیفه آینده محمد (ص) کرد و باو گفت همان طور که (موسی) پیروان خود را جمع آوری کرد و از مصر مهاجرت نمود تو نیز باید پیروانت را جمع آوری کنی و از مکه مهاجرت نمائی.

طبیعی است که این کار احتیاج باراده و استقامت دارد و ما هم برای اینکه اراده و استقامت تو را تقویت کنیم پیغمبر خود را بآسمان آوردیم.

هنگامی که محمد از نزد خداوند مرخص شد که بزمین برگردد دوازده فرمان دریافت کرد (همان گونه که موسی ده فرمان دریافت کرده بود) و مأمور گردید که آنها را بمسلمین ابلاغ کند و فرمان های دوازده گانه از این قرار است:

مسلمین نباید جز خدای واحد را بپرستند.

پدر و مادر خود را باید دوست بدارند و محترم بشمارند.

صله رحم را بجا بیاورند.

از ضعفاء و ابن السبیل (یعنی مسافرین وامانده که نمیتوانند بوطن برگردند) و بیگانگانی که پناهنده می شوند دستگیری نمایند.

ولخرجی و اسراف نکنند.

لئامت نداشته باشند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد معراج


تحقیق در مورد معراج

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

توضیح علمی معراج چیست؟

(طبق روایات تذکره نویسان مسلمان) معراج در ماه رجب که هفتمین ماه عربی (ماه قمری) میباشد صورت گرفت و شبی که محمد بآسمان رفت شب بیست و هفتم آن ماه بود.

طبق روایات مسلمین مسافرت آسمانی محمد (ص) موسوم به معراج دو مرحله داشت مرحله اول عبارت بود از مسافرت محمد از مکه به (بیت المقدس) و مرحله دوم را مسافرت از بیت المقدس بآسمان تشکیل میداد.

تذکره نویسان مسلمان قسمتی از وقایع آن شب را از زبان خود محمد (ص) نق میکنند بدین شکل:

محمد (ص) میگوید آن شب من در مکه خوابیده بودم و هنوز تصمیم مربوط بطرد من بموقع اجرا گذاشته نشده بود و دیدم که سقف خانه شکافت و جبرئیل از آن جا وارد گردید.

جبرئیل سینه ام را شکافت و بعد با آب زمزم آن را شست و سپس ابریقی آورد که پر از (حکمت) بود و آنچه در ابریق وجود داشت در شکاف سینه ام ریخت و شکافت سینه ام را بست و دستم را گرفت و گفت برخیز و مرا سوار براق (اسب بالدار) کرد.

اسب بالدار که محمد در آن شب بر آن سوار شد مرکبی بود حد فاصل بین اسب و استر و دارای صورتی چون صورت زن و با سرعت برق حرکت می کرد و وقتی محمد (ص) سوار بر آن اسب شد حالی داشت بین بیداری و خواب.

محمد بعد از اینکه سوار بر (براق) شد براه افتاد و بدواً در شهر (حبرون) توقف کرد زیرا قبر ابراهیم آنجا بود و (محمد) بر سر قبر وی دعا خواند.

سپس پیغمبر اسلام سوار شد و براه افتاد و مرتبه ای دیگر در (بیت اللحم) که محل تولد مسیح است توقف کرد و آنجا نیز دعا خواند و آنگاه سوار بر (براق) راه بیت المقدس را پیش گرفت و وارد (مسجدالاقصی) گردید.

در آنجا قسمت اول سفر محمد (ص) یعنی مسافرت خاکی در آن شب خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجدالاقصی واقع در (بیت المقدس) شروع شد.

قبل از اینکه محمد در آن شب بطرف آسمان حرکت کند اثر پای خود را روی (قبه الصخره) یعنی (گنبد سنگی) واقع در بیت المقدس باقی گذاشت همچنان که (ابراهیم) در زمان حیات اثر پای خود را روی (مقام ابراهیم) باقی نهاد.

محمد (ص) سوار بر (براق) از زمین راه آسمان را پیش گرفت و وارد آسمان ماه که آسمان اول و از تمام آسمان ها بزمین نزدیک تر می باشد شد.

در آن جا محمد (ص) حضرت (آدم) را یافت و مشاهده کرد که آدم بین دو گروه از آدمیان قرار گرفته است که بتازگی از زمین آمده اند و بعضی از آنها طرف راست هستند و برخی در طرف چپ.

آنهائی که در طرف راست (آدم) بودند کسانی محسوب میشدند که میباید به بهشت بروند و کسانی که در طرف چپ (آدم) قرار داشتند میباید راه جهنم را در پیش بگیرند.

(آدم) چون انسان است وقتی دسته اول را میدید تبسم میکرد و از مشاهده دسته دوم میگریست زیرا (آدم) پدر تمام افراد بشر میباشد و مانند یک پدر از خوشحالی فرزندان خود مسرور و از بدبختی آنان متأثر می شود.

محمد از آسمان اول گذشت و بآسمان دوم رفت و در آنجا عیسی و (یوحنا) را دید و سپس راه آسمان سوم را در پیش گرفت و مشاهده کرد که (یوسف) آنجاست.

محمد در آسمان چهارم (ادریس) و در آسمان پنجم (هارون) و در آسمان ششم موسی و در آسمان هفتم که بلندتر از آن آسمانی وجود ندارد (ابراهیم) را یافت.

ابراهیم در آسمان هفتم بدیوار خانه ای که معلوم شد خانه فرشتگان است تکیه داده بود و معلوم شد که نقشه ساختمان آن خانه فرقی با نقشه ساختمان خانه کعبه ندارد.

بعد از آسمان هفتم منطقه ای قرار گرفته که مانند منطقه اطراف خانه کعبه (حرم) است و در انتهای حرم (سدره المنتهی) قرار گرفته و آن درختی است که بعد از مجهول مطلق واقع شده و هیچکس نمیداند که پس از آن وضع ملکوت چگونه است.

در آنجا پیغمبر بقدری بخداوند نزدیک شد که صدای قلم خداوند را می شنید و می فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد بشر میباشد ولی با اینکه صدای قلم خداوند را می شنید وی را نمی دید زیرا هیچ کس نمی تواند خداوند را ببیند ولو پیغمبر باشد.

وقتی پیغمبر اسلام میخواست بآسمان برود دید در آسمان اول یا آسمان ماه عده ای از فرشتگان که نگهبان بودند هویت اشخاص را وارسی می کردند تا اینکه بدانند چه کسانی عازم آسمان هستند.

با اینکه محمد (ص) پیغمبر بود نمی توانست مستقیم صدای خداوند را بشنود و صدای او بوسیله جبرئیل بگوشش میرسید زیرا هیچ گوش ولو گوش پیغمبر باشد توانائی ندارد که مستقیم صدای خدا را بشنود.

در آن جا خداوند، بوسیله جبرئیل با محمد (ص) صحبت کرد و باو گفت میدانم که تو را از قبیله ات طرد کرده اند ولی باید شیکبائی داشته باشی و بدانی که قبل از تو پیغمبرانی بودند که بیش از تو زجر کشیدند و بعضی از آن ها مورد شکنجه های شدید قرار گرفتند و مردند.

آنگاه خداوند راجع بوظیفه آینده محمد (ص) کرد و باو گفت همان طور که (موسی) پیروان خود را جمع آوری کرد و از مصر مهاجرت نمود تو نیز باید پیروانت را جمع آوری کنی و از مکه مهاجرت نمائی.

طبیعی است که این کار احتیاج باراده و استقامت دارد و ما هم برای اینکه اراده و استقامت تو را تقویت کنیم پیغمبر خود را بآسمان آوردیم.

هنگامی که محمد از نزد خداوند مرخص شد که بزمین برگردد دوازده فرمان دریافت کرد (همان گونه که موسی ده فرمان دریافت کرده بود) و مأمور گردید که آنها را بمسلمین ابلاغ کند و فرمان های دوازده گانه از این قرار است:

مسلمین نباید جز خدای واحد را بپرستند.

پدر و مادر خود را باید دوست بدارند و محترم بشمارند.

صله رحم را بجا بیاورند.

از ضعفاء و ابن السبیل (یعنی مسافرین وامانده که نمیتوانند بوطن برگردند) و بیگانگانی که پناهنده می شوند دستگیری نمایند.

ولخرجی و اسراف نکنند.

لئامت نداشته باشند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد معراج


تحقیق در مورد توضیح علمی معراج چیست؟ 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

توضیح علمی معراج چیست؟

(طبق روایات تذکره نویسان مسلمان) معراج در ماه رجب که هفتمین ماه عربی (ماه قمری) میباشد صورت گرفت و شبی که محمد بآسمان رفت شب بیست و هفتم آن ماه بود.

طبق روایات مسلمین مسافرت آسمانی محمد (ص) موسوم به معراج دو مرحله داشت مرحله اول عبارت بود از مسافرت محمد از مکه به (بیت المقدس) و مرحله دوم را مسافرت از بیت المقدس بآسمان تشکیل میداد.

تذکره نویسان مسلمان قسمتی از وقایع آن شب را از زبان خود محمد (ص) نق میکنند بدین شکل:

محمد (ص) میگوید آن شب من در مکه خوابیده بودم و هنوز تصمیم مربوط بطرد من بموقع اجرا گذاشته نشده بود و دیدم که سقف خانه شکافت و جبرئیل از آن جا وارد گردید.

جبرئیل سینه ام را شکافت و بعد با آب زمزم آن را شست و سپس ابریقی آورد که پر از (حکمت) بود و آنچه در ابریق وجود داشت در شکاف سینه ام ریخت و شکافت سینه ام را بست و دستم را گرفت و گفت برخیز و مرا سوار براق (اسب بالدار) کرد.

اسب بالدار که محمد در آن شب بر آن سوار شد مرکبی بود حد فاصل بین اسب و استر و دارای صورتی چون صورت زن و با سرعت برق حرکت می کرد و وقتی محمد (ص) سوار بر آن اسب شد حالی داشت بین بیداری و خواب.

محمد بعد از اینکه سوار بر (براق) شد براه افتاد و بدواً در شهر (حبرون) توقف کرد زیرا قبر ابراهیم آنجا بود و (محمد) بر سر قبر وی دعا خواند.

سپس پیغمبر اسلام سوار شد و براه افتاد و مرتبه ای دیگر در (بیت اللحم) که محل تولد مسیح است توقف کرد و آنجا نیز دعا خواند و آنگاه سوار بر (براق) راه بیت المقدس را پیش گرفت و وارد (مسجدالاقصی) گردید.

در آنجا قسمت اول سفر محمد (ص) یعنی مسافرت خاکی در آن شب خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجدالاقصی واقع در (بیت المقدس) شروع شد.

قبل از اینکه محمد در آن شب بطرف آسمان حرکت کند اثر پای خود را روی (قبه الصخره) یعنی (گنبد سنگی) واقع در بیت المقدس باقی گذاشت همچنان که (ابراهیم) در زمان حیات اثر پای خود را روی (مقام ابراهیم) باقی نهاد.

محمد (ص) سوار بر (براق) از زمین راه آسمان را پیش گرفت و وارد آسمان ماه که آسمان اول و از تمام آسمان ها بزمین نزدیک تر می باشد شد.

در آن جا محمد (ص) حضرت (آدم) را یافت و مشاهده کرد که آدم بین دو گروه از آدمیان قرار گرفته است که بتازگی از زمین آمده اند و بعضی از آنها طرف راست هستند و برخی در طرف چپ.

آنهائی که در طرف راست (آدم) بودند کسانی محسوب میشدند که میباید به بهشت بروند و کسانی که در طرف چپ (آدم) قرار داشتند میباید راه جهنم را در پیش بگیرند.

(آدم) چون انسان است وقتی دسته اول را میدید تبسم میکرد و از مشاهده دسته دوم میگریست زیرا (آدم) پدر تمام افراد بشر میباشد و مانند یک پدر از خوشحالی فرزندان خود مسرور و از بدبختی آنان متأثر می شود.

محمد از آسمان اول گذشت و بآسمان دوم رفت و در آنجا عیسی و (یوحنا) را دید و سپس راه آسمان سوم را در پیش گرفت و مشاهده کرد که (یوسف) آنجاست.

محمد در آسمان چهارم (ادریس) و در آسمان پنجم (هارون) و در آسمان ششم موسی و در آسمان هفتم که بلندتر از آن آسمانی وجود ندارد (ابراهیم) را یافت.

ابراهیم در آسمان هفتم بدیوار خانه ای که معلوم شد خانه فرشتگان است تکیه داده بود و معلوم شد که نقشه ساختمان آن خانه فرقی با نقشه ساختمان خانه کعبه ندارد.

بعد از آسمان هفتم منطقه ای قرار گرفته که مانند منطقه اطراف خانه کعبه (حرم) است و در انتهای حرم (سدره المنتهی) قرار گرفته و آن درختی است که بعد از مجهول مطلق واقع شده و هیچکس نمیداند که پس از آن وضع ملکوت چگونه است.

در آنجا پیغمبر بقدری بخداوند نزدیک شد که صدای قلم خداوند را می شنید و می فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد بشر میباشد ولی با اینکه صدای قلم خداوند را می شنید وی را نمی دید زیرا هیچ کس نمی تواند خداوند را ببیند ولو پیغمبر باشد.

وقتی پیغمبر اسلام میخواست بآسمان برود دید در آسمان اول یا آسمان ماه عده ای از فرشتگان که نگهبان بودند هویت اشخاص را وارسی می کردند تا اینکه بدانند چه کسانی عازم آسمان هستند.

با اینکه محمد (ص) پیغمبر بود نمی توانست مستقیم صدای خداوند را بشنود و صدای او بوسیله جبرئیل بگوشش میرسید زیرا هیچ گوش ولو گوش پیغمبر باشد توانائی ندارد که مستقیم صدای خدا را بشنود.

در آن جا خداوند، بوسیله جبرئیل با محمد (ص) صحبت کرد و باو گفت میدانم که تو را از قبیله ات طرد کرده اند ولی باید شیکبائی داشته باشی و بدانی که قبل از تو پیغمبرانی بودند که بیش از تو زجر کشیدند و بعضی از آن ها مورد شکنجه های شدید قرار گرفتند و مردند.

آنگاه خداوند راجع بوظیفه آینده محمد (ص) کرد و باو گفت همان طور که (موسی) پیروان خود را جمع آوری کرد و از مصر مهاجرت نمود تو نیز باید پیروانت را جمع آوری کنی و از مکه مهاجرت نمائی.

طبیعی است که این کار احتیاج باراده و استقامت دارد و ما هم برای اینکه اراده و استقامت تو را تقویت کنیم پیغمبر خود را بآسمان آوردیم.

هنگامی که محمد از نزد خداوند مرخص شد که بزمین برگردد دوازده فرمان دریافت کرد (همان گونه که موسی ده فرمان دریافت کرده بود) و مأمور گردید که آنها را بمسلمین ابلاغ کند و فرمان های دوازده گانه از این قرار است:

مسلمین نباید جز خدای واحد را بپرستند.

پدر و مادر خود را باید دوست بدارند و محترم بشمارند.

صله رحم را بجا بیاورند.

از ضعفاء و ابن السبیل (یعنی مسافرین وامانده که نمیتوانند بوطن برگردند) و بیگانگانی که پناهنده می شوند دستگیری نمایند.

ولخرجی و اسراف نکنند.

لئامت نداشته باشند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد توضیح علمی معراج چیست؟  12 ص


تحقیق در مورد توضیح علمی معراج چیست؟ 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

توضیح علمی معراج چیست؟

(طبق روایات تذکره نویسان مسلمان) معراج در ماه رجب که هفتمین ماه عربی (ماه قمری) میباشد صورت گرفت و شبی که محمد بآسمان رفت شب بیست و هفتم آن ماه بود.

طبق روایات مسلمین مسافرت آسمانی محمد (ص) موسوم به معراج دو مرحله داشت مرحله اول عبارت بود از مسافرت محمد از مکه به (بیت المقدس) و مرحله دوم را مسافرت از بیت المقدس بآسمان تشکیل میداد.

تذکره نویسان مسلمان قسمتی از وقایع آن شب را از زبان خود محمد (ص) نق میکنند بدین شکل:

محمد (ص) میگوید آن شب من در مکه خوابیده بودم و هنوز تصمیم مربوط بطرد من بموقع اجرا گذاشته نشده بود و دیدم که سقف خانه شکافت و جبرئیل از آن جا وارد گردید.

جبرئیل سینه ام را شکافت و بعد با آب زمزم آن را شست و سپس ابریقی آورد که پر از (حکمت) بود و آنچه در ابریق وجود داشت در شکاف سینه ام ریخت و شکافت سینه ام را بست و دستم را گرفت و گفت برخیز و مرا سوار براق (اسب بالدار) کرد.

اسب بالدار که محمد در آن شب بر آن سوار شد مرکبی بود حد فاصل بین اسب و استر و دارای صورتی چون صورت زن و با سرعت برق حرکت می کرد و وقتی محمد (ص) سوار بر آن اسب شد حالی داشت بین بیداری و خواب.

محمد بعد از اینکه سوار بر (براق) شد براه افتاد و بدواً در شهر (حبرون) توقف کرد زیرا قبر ابراهیم آنجا بود و (محمد) بر سر قبر وی دعا خواند.

سپس پیغمبر اسلام سوار شد و براه افتاد و مرتبه ای دیگر در (بیت اللحم) که محل تولد مسیح است توقف کرد و آنجا نیز دعا خواند و آنگاه سوار بر (براق) راه بیت المقدس را پیش گرفت و وارد (مسجدالاقصی) گردید.

در آنجا قسمت اول سفر محمد (ص) یعنی مسافرت خاکی در آن شب خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجدالاقصی واقع در (بیت المقدس) شروع شد.

قبل از اینکه محمد در آن شب بطرف آسمان حرکت کند اثر پای خود را روی (قبه الصخره) یعنی (گنبد سنگی) واقع در بیت المقدس باقی گذاشت همچنان که (ابراهیم) در زمان حیات اثر پای خود را روی (مقام ابراهیم) باقی نهاد.

محمد (ص) سوار بر (براق) از زمین راه آسمان را پیش گرفت و وارد آسمان ماه که آسمان اول و از تمام آسمان ها بزمین نزدیک تر می باشد شد.

در آن جا محمد (ص) حضرت (آدم) را یافت و مشاهده کرد که آدم بین دو گروه از آدمیان قرار گرفته است که بتازگی از زمین آمده اند و بعضی از آنها طرف راست هستند و برخی در طرف چپ.

آنهائی که در طرف راست (آدم) بودند کسانی محسوب میشدند که میباید به بهشت بروند و کسانی که در طرف چپ (آدم) قرار داشتند میباید راه جهنم را در پیش بگیرند.

(آدم) چون انسان است وقتی دسته اول را میدید تبسم میکرد و از مشاهده دسته دوم میگریست زیرا (آدم) پدر تمام افراد بشر میباشد و مانند یک پدر از خوشحالی فرزندان خود مسرور و از بدبختی آنان متأثر می شود.

محمد از آسمان اول گذشت و بآسمان دوم رفت و در آنجا عیسی و (یوحنا) را دید و سپس راه آسمان سوم را در پیش گرفت و مشاهده کرد که (یوسف) آنجاست.

محمد در آسمان چهارم (ادریس) و در آسمان پنجم (هارون) و در آسمان ششم موسی و در آسمان هفتم که بلندتر از آن آسمانی وجود ندارد (ابراهیم) را یافت.

ابراهیم در آسمان هفتم بدیوار خانه ای که معلوم شد خانه فرشتگان است تکیه داده بود و معلوم شد که نقشه ساختمان آن خانه فرقی با نقشه ساختمان خانه کعبه ندارد.

بعد از آسمان هفتم منطقه ای قرار گرفته که مانند منطقه اطراف خانه کعبه (حرم) است و در انتهای حرم (سدره المنتهی) قرار گرفته و آن درختی است که بعد از مجهول مطلق واقع شده و هیچکس نمیداند که پس از آن وضع ملکوت چگونه است.

در آنجا پیغمبر بقدری بخداوند نزدیک شد که صدای قلم خداوند را می شنید و می فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد بشر میباشد ولی با اینکه صدای قلم خداوند را می شنید وی را نمی دید زیرا هیچ کس نمی تواند خداوند را ببیند ولو پیغمبر باشد.

وقتی پیغمبر اسلام میخواست بآسمان برود دید در آسمان اول یا آسمان ماه عده ای از فرشتگان که نگهبان بودند هویت اشخاص را وارسی می کردند تا اینکه بدانند چه کسانی عازم آسمان هستند.

با اینکه محمد (ص) پیغمبر بود نمی توانست مستقیم صدای خداوند را بشنود و صدای او بوسیله جبرئیل بگوشش میرسید زیرا هیچ گوش ولو گوش پیغمبر باشد توانائی ندارد که مستقیم صدای خدا را بشنود.

در آن جا خداوند، بوسیله جبرئیل با محمد (ص) صحبت کرد و باو گفت میدانم که تو را از قبیله ات طرد کرده اند ولی باید شیکبائی داشته باشی و بدانی که قبل از تو پیغمبرانی بودند که بیش از تو زجر کشیدند و بعضی از آن ها مورد شکنجه های شدید قرار گرفتند و مردند.

آنگاه خداوند راجع بوظیفه آینده محمد (ص) کرد و باو گفت همان طور که (موسی) پیروان خود را جمع آوری کرد و از مصر مهاجرت نمود تو نیز باید پیروانت را جمع آوری کنی و از مکه مهاجرت نمائی.

طبیعی است که این کار احتیاج باراده و استقامت دارد و ما هم برای اینکه اراده و استقامت تو را تقویت کنیم پیغمبر خود را بآسمان آوردیم.

هنگامی که محمد از نزد خداوند مرخص شد که بزمین برگردد دوازده فرمان دریافت کرد (همان گونه که موسی ده فرمان دریافت کرده بود) و مأمور گردید که آنها را بمسلمین ابلاغ کند و فرمان های دوازده گانه از این قرار است:

مسلمین نباید جز خدای واحد را بپرستند.

پدر و مادر خود را باید دوست بدارند و محترم بشمارند.

صله رحم را بجا بیاورند.

از ضعفاء و ابن السبیل (یعنی مسافرین وامانده که نمیتوانند بوطن برگردند) و بیگانگانی که پناهنده می شوند دستگیری نمایند.

ولخرجی و اسراف نکنند.

لئامت نداشته باشند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد توضیح علمی معراج چیست؟  12 ص


معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن 23 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن

مقدمه

بحث از واقعة شگفت انگیز و محیرالعقول معراج پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از جمله مباحث جنجال برانگیزی به شمار می‌اید که از دیرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جریان داشته است. برخی از اندیشمندان و مفسران به فراخور بضاعت و توان علمی خود، در این زمینه مطالبی را به رشتة تحریر درآورده و دیدگاه‌های خود را مطرح ساخته‌اند. نگارنده در این مجال در پی ارائه تحلیلی کوتاه، رسا و نسبتاً جامع از دو بُعد عقل و وحی، و گذری بر آثار تربیتی پدیدة معراج است که برای عموم مخاطبین در سطوح مختلف نیز قابل استفاده و درک باشد تا در سالی که به نام پربرکت پیامبراعظم صلی الله علیه و آله مزین گردیده است، خدمتی ناچیز به روح ملکوتی و بلند آن مقام عظما و عبد حقیقی باری تعالی، قلمداد گردد.

علت اعجاب برانگیز بودن پدیدة معراج، جسمانیت عروج پیامبر صلی الله علیه و آله به عوالم دیگر است. شکی نیست که اگر این واقعة تاریخی و سیر آسمانی، مربوط به روح پیامبر یا صرفاً مربوط به عالم رؤیا باشد، برای هیچ شخصی تعجب برانگیز نیست و هیچ کسی در مقام انکار آن بر نخواهد خاست و در حقیقت نقطة افتخار‌آمیزی برای مقام شامخ پیامبر خاتم قلمداد نخواهد شد. از این رو، تمام اهتمام ما در این نوشتار کوتاه، بر اثبات معراج آسمانی آن حضرت با هردو بعد جسم خاکی و روح ملکوتی اوست که در دیدگاه دانشمندان اسلامی، حقیقتی قابل قبول و اثبات برای دیگران است، و در طول تاریخ اسلام نیز پیوسته مورد تحلیل برخی از اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است.

توجیهات عقلانی معراج

در آغاز سخن، شایسته است به بررسی جایگاه عقلی این حادثة عظیم تاریخی- قبل از استناد به قرآن و احادیث- و تحلیل عقلانیت بپردازیم. در نگاه نخست، عقل آدمی غیر قابل باور می‌داند که روح انسان با بدن خاکی او در همة شرایط همگام باشد و او را در همه جا همراهی نماید. آنچه مسلّم و قابل درک است، همان مقدار از همراهی عادی‌ است که در عموم انسان‌ها قابل اتفاق می‌باشد؛ همانند همراهی روح و بدن و پیمودن مراتب مختلف هستی در عالم رؤیا یا همراهی این دو در مسائل روزمرّة زندگی و کارهای عادی که به وسیله جسم انسان و با نظارت و تدبیر روح[1] انجام می‌پذیرد. اما تبعیت جسم خاکی از روح در غیر از محدودة دنیا، امری نامعهود و نامأنوس است و نمی‌توان با قواعد ظاهری و فهم عمومی بشر به سادگی به ادراک آن دست یازید. با این همه، از آنجا که ما این مطلب را امری مسلّم و قابل تحقّق می‌دانیم، جا دارد چند توجیه عقلانی را برای آن بیان نماییم.

توجیه نخست

برخی از فلاسفة بزرگ اسلامی بر این باورند که جسمانیت معراج باشکوه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بدین‌سان قابل توجیه می‌باشد که تبعیت بدن از احکام روح در همة انسان‌ها، برابر نیست؛ در برخی از افراد عادی، روح متوجه به امری است که ایجاد آن را مطالبه می‌نماید، اما بدن آنها به نافرمانی از روح می‌پردازد و به احکام آن تمکین نمی‌نمابد. این قانون در خصوص بدن مبارک پیامبراعظم صلی الله علیه و آله صادق نیست و دربارة ایشان، موضوع کاملاً برعکس است. دلیل آنان بر این مدعا، این است که جسم مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت لطافت است و همانند آن را در اجسام دیگر نمی‌توان یافت و بنا بر قاعدة «اشتراک معنوی وجود» که از قواعد مهم عقلی به شمار می‌اید، افق هر بدنی از حیث مرتبة وجود، مرتبط و متصل به افق وجودی روح است و تناسب مستقیمی میان جسم و روح یک انسان حکمفرماست. این قاعده در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین و کامل‌ترین حد قابل تطبیق است؛ زیرا روح بلند ایشان به سبب بالا بودن و تسلّط کاملش بر بدن خود، باعث عروج جسم به ملکوت و آسمان‌ها شد.[2]

استاد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در جای دیگر می‌گوید: چون رسول اعظم صلی الله علیه و آله به مقام محبوبیت کامل و مرتبة «قرب الفرایض» در درگاه خداوند دست یازیده است و در حقیقت از مرتبة محبّ بودن به محبوبیت رسیده است، بسیار به جا بود که از یک سو خداوند متعال، محبوب خود را به منزلگاه خود، یعنی به عوالم هستی که ملک واقعی اوست، دعوت کند و از سوی دیگر چنین دعوتی نیز اقتضا دارد که مدعوّ این میهمانی باشکوه، قادر و محیط بر پیمودن تمام آن عوالم باشد.[3]

توجیه دوم

با توجه به آنکه قریب به اتّفاق مکاتب و مذاهب مختلف دنیا، اصل وجود شیطان در عالم هستی و القائات و وسوسه‌های او را در دل‌های آدمیان به خوبی قبول دارند، عقل حکم می‌کند که اگر سرعت ما فوق تصور شیطان، به عنوان موجودی مطرود از درگاه قرب الهی، برای بشر امری پذیرفته شده است، پس در معراج بزرگ‌ترین پیامبر الهی و محبوب ترین انسان های عالم نمی‌توان تردید روا داشت.[4]

توجیه سوم

هنگامی که از دیدگاه قرآن، حرکت حضرت سلیمان7 به وسیلة باد، به مکان‌های دور دست در فاصله‌های زمانی کوتاه، امری مسلّم انگاشته شده است، عقل ما می‌تواند به‌ خوبی این مطلب را درک کند که حرکت سریع و نامرئی، همانند حرکت باد، امری ممکن می‌باشد.[5] از همین رو، سیر معراجی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز می‌تواند امری معقول و قابل ادراک به شمار بیاید.

توجیه چهارم

عقل انسان در پدیده‌ای نظیر معراج، به تنهایی می‌تواند به این نتیجه دست یابد که چنین پدیدة خارق العاده‌ای نمی‌تواند عادی و طبیعی باشد و مسلّماً باید نیرویی مافوق نیروی تمام بشر، پشت این پدیده دست داشته باشد و آن نیرو، جز نیروی خدایی و ماورای طبیعت نیست که رسول اعظم خود را بدان مقام بلند دست یافته است.

توجیه پنجم

از دید اندیشمندان عصر تکنولوژی، این فرضیه علمی پذیرفته شده است که امواج جاذبة زمین در لحظه‌ای کوتاه می‌تواند از یک سوی جهان به سوی دیگر آن انتقال یابد و تأثیرات خود را بر جای گذارد. وقتی احتمال اینکه در حرکات رو به تکامل هستی، منظومه‌هایی وجود دارند که با سرعتی چشمگیرتر از سرعت نور، از مرکز و قطب عالم دور می‌شوند[6] و هنگامی که چنین پدیده‌های مافوق تصوّر عقل در جهان قابل تحقّق



خرید و دانلود  معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن 23 ص