لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
توضیح علمی معراج چیست؟
(طبق روایات تذکره نویسان مسلمان) معراج در ماه رجب که هفتمین ماه عربی (ماه قمری) میباشد صورت گرفت و شبی که محمد بآسمان رفت شب بیست و هفتم آن ماه بود.
طبق روایات مسلمین مسافرت آسمانی محمد (ص) موسوم به معراج دو مرحله داشت مرحله اول عبارت بود از مسافرت محمد از مکه به (بیت المقدس) و مرحله دوم را مسافرت از بیت المقدس بآسمان تشکیل میداد.
تذکره نویسان مسلمان قسمتی از وقایع آن شب را از زبان خود محمد (ص) نق میکنند بدین شکل:
محمد (ص) میگوید آن شب من در مکه خوابیده بودم و هنوز تصمیم مربوط بطرد من بموقع اجرا گذاشته نشده بود و دیدم که سقف خانه شکافت و جبرئیل از آن جا وارد گردید.
جبرئیل سینه ام را شکافت و بعد با آب زمزم آن را شست و سپس ابریقی آورد که پر از (حکمت) بود و آنچه در ابریق وجود داشت در شکاف سینه ام ریخت و شکافت سینه ام را بست و دستم را گرفت و گفت برخیز و مرا سوار براق (اسب بالدار) کرد.
اسب بالدار که محمد در آن شب بر آن سوار شد مرکبی بود حد فاصل بین اسب و استر و دارای صورتی چون صورت زن و با سرعت برق حرکت می کرد و وقتی محمد (ص) سوار بر آن اسب شد حالی داشت بین بیداری و خواب.
محمد بعد از اینکه سوار بر (براق) شد براه افتاد و بدواً در شهر (حبرون) توقف کرد زیرا قبر ابراهیم آنجا بود و (محمد) بر سر قبر وی دعا خواند.
سپس پیغمبر اسلام سوار شد و براه افتاد و مرتبه ای دیگر در (بیت اللحم) که محل تولد مسیح است توقف کرد و آنجا نیز دعا خواند و آنگاه سوار بر (براق) راه بیت المقدس را پیش گرفت و وارد (مسجدالاقصی) گردید.
در آنجا قسمت اول سفر محمد (ص) یعنی مسافرت خاکی در آن شب خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجدالاقصی واقع در (بیت المقدس) شروع شد.
قبل از اینکه محمد در آن شب بطرف آسمان حرکت کند اثر پای خود را روی (قبه الصخره) یعنی (گنبد سنگی) واقع در بیت المقدس باقی گذاشت همچنان که (ابراهیم) در زمان حیات اثر پای خود را روی (مقام ابراهیم) باقی نهاد.
محمد (ص) سوار بر (براق) از زمین راه آسمان را پیش گرفت و وارد آسمان ماه که آسمان اول و از تمام آسمان ها بزمین نزدیک تر می باشد شد.
در آن جا محمد (ص) حضرت (آدم) را یافت و مشاهده کرد که آدم بین دو گروه از آدمیان قرار گرفته است که بتازگی از زمین آمده اند و بعضی از آنها طرف راست هستند و برخی در طرف چپ.
آنهائی که در طرف راست (آدم) بودند کسانی محسوب میشدند که میباید به بهشت بروند و کسانی که در طرف چپ (آدم) قرار داشتند میباید راه جهنم را در پیش بگیرند.
(آدم) چون انسان است وقتی دسته اول را میدید تبسم میکرد و از مشاهده دسته دوم میگریست زیرا (آدم) پدر تمام افراد بشر میباشد و مانند یک پدر از خوشحالی فرزندان خود مسرور و از بدبختی آنان متأثر می شود.
محمد از آسمان اول گذشت و بآسمان دوم رفت و در آنجا عیسی و (یوحنا) را دید و سپس راه آسمان سوم را در پیش گرفت و مشاهده کرد که (یوسف) آنجاست.
محمد در آسمان چهارم (ادریس) و در آسمان پنجم (هارون) و در آسمان ششم موسی و در آسمان هفتم که بلندتر از آن آسمانی وجود ندارد (ابراهیم) را یافت.
ابراهیم در آسمان هفتم بدیوار خانه ای که معلوم شد خانه فرشتگان است تکیه داده بود و معلوم شد که نقشه ساختمان آن خانه فرقی با نقشه ساختمان خانه کعبه ندارد.
بعد از آسمان هفتم منطقه ای قرار گرفته که مانند منطقه اطراف خانه کعبه (حرم) است و در انتهای حرم (سدره المنتهی) قرار گرفته و آن درختی است که بعد از مجهول مطلق واقع شده و هیچکس نمیداند که پس از آن وضع ملکوت چگونه است.
در آنجا پیغمبر بقدری بخداوند نزدیک شد که صدای قلم خداوند را می شنید و می فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد بشر میباشد ولی با اینکه صدای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
معراج پیامبر
حکایت معراج پیامبر
پیامبر(ص) فرمود: من در مکه بودم که جبرییل نزد من آمد و گفت: «ای محمد! برخیز». برخاستم و کنار در رفتم. ناگاه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را در آنجا دیدم. جبرئیل، مرکبی به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مکه بیرون رفتم. به بیتالمقدس رسیدم. هنگامی که به بیتالمقدس رسیدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمین فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پیشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بیتالمقدس نماز خواندم...
یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده، «معراج» است که در اولین آیه سورة اسرا و آیات هشتم تا هجدهم سورة نجم میتوان اشاراتی را دربارة آن مشاهده کرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنین آمده است:پاک و منزه است خدایی که بندهاش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد که گرداگردش را پربرکت ساختیم، تا نشانههای خود را به او نشان دهیم. او شنوا و بیناست.البته آنگونه که از روایات برمیآید معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همانگونه که در آیه فوق مشاهده کردیم ایشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر میدهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جایی صعود میکنند که احدی جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام این ماجرا در بیداری بوده و بنابر نظر اکثر علمای شیعه با همین بدن جسمانی اتفاق افتاده و نه در خواب یا با روح زیرا معراج صرفاً روحانی فضیلت چندانی را برای ایشان اثبات نمیکند و چنان عظمتی را که مورد تأکید و روایات است بر نمیتابد.
مرحله دوم معراج در سورة نجم چنین توصیف شده است:
سپس [پیامبر(ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیکتر شد، تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بندهاش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او دربارة آنچه دید، مجادله و ستیز میکنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرةالمنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیرهکنندهای) سدرةالمنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانههای بزرگ پروردگارش را دید.
هر چند روایات دربارة معراج آنقدر متعدد است که به حد تواتر رسیده و مورد قبول همگان میباشد لیکن راجع به زمان، مکان و تعداد دفعات وقوع آن میان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:
ـ زمان اولین معراج را بهتر است نه ماه یا دوسال پیش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانیم زیرا حضرت محمد(ص) روزی در جواب یکی از همسران خود که از شدت محبت به فرزندشان گله کرده بود، تشکیل نطفه ایشان را در آسمان و شب معراج خواندهاند.
ـ مکان آن نیز خانه حضرت خدیجه(س) خانة امهانی خواهر حضرت علی(ع)، شعب ابیطالب، و مسجدالحرام در کنار کعبه گفته شده است.
ـ آنگونه که از ظاهر روایات برمیآید، احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آنها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.
معراج در یک نگاه
روشنایی روز از صحنه گیتی رخت بر بسته و تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از کار و تلاش روزانه، دست کشیده و در خانه خود آرمیده بودند. پیامبر اسلام نیز میخواست پس از ادای فریضه، برای رفع خستگی در بستر آرام بگیرد. ناگهان صدای آشنای جبرئیل امین را شنید: «ای محمد! برخیز! با ما همسفر شو؛ زیرا سفری دور و دراز در پیش داریم».
جبرئیل امین، مرکب فضاپیمایی به نام «براق» را پیش آورد. محمد(ص) این سفر با شکوه و بیسابقه را از خانه امهانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، ولی با همان مرکب به سوی بیتالمقدس روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصی (بیتالمقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. امام جماعت نیز پیامبر اکرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصی، «بیتاللحم» ـ زادگاه حضرت مسیح(ع) ـ و خانههای پیامبران دیدن کرد. پیامبر در برخی جایگاهها به شکرانه چنین سفری و تحیت محلهای متبرکه، دو رکعت نماز شکر به جای آورد.آنگاه مرحله دوم سفر خود را که حرکت به سوی آسمانهای هفتگانه بود، آغاز کرد. پیامبر همه آسمانها را یکی پس از دیگری پیمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. ولی در هر آسمان به صحنههای تازهای برمیخورد و با ارواح پیامبران و فرشتگان سخن میگفت. او در بعضی آسمانها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمانهای دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. ایشان، درجههای بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده کرد.سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن
مقدمه
بحث از واقعة شگفت انگیز و محیرالعقول معراج پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از جمله مباحث جنجال برانگیزی به شمار میاید که از دیرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جریان داشته است. برخی از اندیشمندان و مفسران به فراخور بضاعت و توان علمی خود، در این زمینه مطالبی را به رشتة تحریر درآورده و دیدگاههای خود را مطرح ساختهاند. نگارنده در این مجال در پی ارائه تحلیلی کوتاه، رسا و نسبتاً جامع از دو بُعد عقل و وحی، و گذری بر آثار تربیتی پدیدة معراج است که برای عموم مخاطبین در سطوح مختلف نیز قابل استفاده و درک باشد تا در سالی که به نام پربرکت پیامبراعظم صلی الله علیه و آله مزین گردیده است، خدمتی ناچیز به روح ملکوتی و بلند آن مقام عظما و عبد حقیقی باری تعالی، قلمداد گردد.
علت اعجاب برانگیز بودن پدیدة معراج، جسمانیت عروج پیامبر صلی الله علیه و آله به عوالم دیگر است. شکی نیست که اگر این واقعة تاریخی و سیر آسمانی، مربوط به روح پیامبر یا صرفاً مربوط به عالم رؤیا باشد، برای هیچ شخصی تعجب برانگیز نیست و هیچ کسی در مقام انکار آن بر نخواهد خاست و در حقیقت نقطة افتخارآمیزی برای مقام شامخ پیامبر خاتم قلمداد نخواهد شد. از این رو، تمام اهتمام ما در این نوشتار کوتاه، بر اثبات معراج آسمانی آن حضرت با هردو بعد جسم خاکی و روح ملکوتی اوست که در دیدگاه دانشمندان اسلامی، حقیقتی قابل قبول و اثبات برای دیگران است، و در طول تاریخ اسلام نیز پیوسته مورد تحلیل برخی از اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است.
توجیهات عقلانی معراج
در آغاز سخن، شایسته است به بررسی جایگاه عقلی این حادثة عظیم تاریخی- قبل از استناد به قرآن و احادیث- و تحلیل عقلانیت بپردازیم. در نگاه نخست، عقل آدمی غیر قابل باور میداند که روح انسان با بدن خاکی او در همة شرایط همگام باشد و او را در همه جا همراهی نماید. آنچه مسلّم و قابل درک است، همان مقدار از همراهی عادی است که در عموم انسانها قابل اتفاق میباشد؛ همانند همراهی روح و بدن و پیمودن مراتب مختلف هستی در عالم رؤیا یا همراهی این دو در مسائل روزمرّة زندگی و کارهای عادی که به وسیله جسم انسان و با نظارت و تدبیر روح[1] انجام میپذیرد. اما تبعیت جسم خاکی از روح در غیر از محدودة دنیا، امری نامعهود و نامأنوس است و نمیتوان با قواعد ظاهری و فهم عمومی بشر به سادگی به ادراک آن دست یازید. با این همه، از آنجا که ما این مطلب را امری مسلّم و قابل تحقّق میدانیم، جا دارد چند توجیه عقلانی را برای آن بیان نماییم.
توجیه نخست
برخی از فلاسفة بزرگ اسلامی بر این باورند که جسمانیت معراج باشکوه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بدینسان قابل توجیه میباشد که تبعیت بدن از احکام روح در همة انسانها، برابر نیست؛ در برخی از افراد عادی، روح متوجه به امری است که ایجاد آن را مطالبه مینماید، اما بدن آنها به نافرمانی از روح میپردازد و به احکام آن تمکین نمینمابد. این قانون در خصوص بدن مبارک پیامبراعظم صلی الله علیه و آله صادق نیست و دربارة ایشان، موضوع کاملاً برعکس است. دلیل آنان بر این مدعا، این است که جسم مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت لطافت است و همانند آن را در اجسام دیگر نمیتوان یافت و بنا بر قاعدة «اشتراک معنوی وجود» که از قواعد مهم عقلی به شمار میاید، افق هر بدنی از حیث مرتبة وجود، مرتبط و متصل به افق وجودی روح است و تناسب مستقیمی میان جسم و روح یک انسان حکمفرماست. این قاعده در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین و کاملترین حد قابل تطبیق است؛ زیرا روح بلند ایشان به سبب بالا بودن و تسلّط کاملش بر بدن خود، باعث عروج جسم به ملکوت و آسمانها شد.[2]
استاد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در جای دیگر میگوید: چون رسول اعظم صلی الله علیه و آله به مقام محبوبیت کامل و مرتبة «قرب الفرایض» در درگاه خداوند دست یازیده است و در حقیقت از مرتبة محبّ بودن به محبوبیت رسیده است، بسیار به جا بود که از یک سو خداوند متعال، محبوب خود را به منزلگاه خود، یعنی به عوالم هستی که ملک واقعی اوست، دعوت کند و از سوی دیگر چنین دعوتی نیز اقتضا دارد که مدعوّ این میهمانی باشکوه، قادر و محیط بر پیمودن تمام آن عوالم باشد.[3]
توجیه دوم
با توجه به آنکه قریب به اتّفاق مکاتب و مذاهب مختلف دنیا، اصل وجود شیطان در عالم هستی و القائات و وسوسههای او را در دلهای آدمیان به خوبی قبول دارند، عقل حکم میکند که اگر سرعت ما فوق تصور شیطان، به عنوان موجودی مطرود از درگاه قرب الهی، برای بشر امری پذیرفته شده است، پس در معراج بزرگترین پیامبر الهی و محبوب ترین انسان های عالم نمیتوان تردید روا داشت.[4]
توجیه سوم
هنگامی که از دیدگاه قرآن، حرکت حضرت سلیمان7 به وسیلة باد، به مکانهای دور دست در فاصلههای زمانی کوتاه، امری مسلّم انگاشته شده است، عقل ما میتواند به خوبی این مطلب را درک کند که حرکت سریع و نامرئی، همانند حرکت باد، امری ممکن میباشد.[5] از همین رو، سیر معراجی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز میتواند امری معقول و قابل ادراک به شمار بیاید.
توجیه چهارم
عقل انسان در پدیدهای نظیر معراج، به تنهایی میتواند به این نتیجه دست یابد که چنین پدیدة خارق العادهای نمیتواند عادی و طبیعی باشد و مسلّماً باید نیرویی مافوق نیروی تمام بشر، پشت این پدیده دست داشته باشد و آن نیرو، جز نیروی خدایی و ماورای طبیعت نیست که رسول اعظم خود را بدان مقام بلند دست یافته است.
توجیه پنجم
از دید اندیشمندان عصر تکنولوژی، این فرضیه علمی پذیرفته شده است که امواج جاذبة زمین در لحظهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
معراج حضرت محمد (ص)
داستان معراج حضرت محمد (ص)در یک شب از مکه معظمه به مسجد الاقصى و از آنجا به آسمانها و بازگشتبه مکه در قرآن کریم در دو سوره به نحو اجمال ذکر شده، یکى در سوره«اسراء»و دیگرى در سوره مبارکه«نجم»، و تاویلاتى که از برخى چون حسن بصرى، عایشه و معاویه نقل شده مخالف ظاهر آیات کریمه قرآنى و صریح روایات متواترهاى است که در کتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است و هیچ گونه اعتبارى براى ما ندارد (1) ، و ایرادهاى عقلى دیگرى را هم که برخى کردهاند در پایان داستان پاسخ خواهیم داد، ان شاء الله. اما در کیفیت معراج و اینکه چند بار بوده و آن نقطهاى که رسول خدا(ص)از آنجا به سوى مسجد الاقصى حرکت کرد و بدانجا بازگشت آیا خانه ام هانى بوده یا مسجد الحرام و سایر جزئیات آن اختلافى در روایات دیده مىشود که ما به خواستخداوند در ضمن نقل داستان به پارهاى از آن اختلافات اشاره خواهیم کرد و آنچه مشهور است آنکه این سیر شبانه با این خصوصیات در سالهاى آخر توقف آن حضرت در شهر مکه اتفاق افتاد، اما آیا قبل از فوت ابیطالب بوده و یا بعد از آن و یا در چه شبى از شبهاى سال بوده، باز هم نقل متواترى نیست و در چند حدیث آن شب را شب هفدهم ربیع الاول و یا شب بیست و هفتم رجب ذکر کرده و در نقلى هم شب هفدهم رمضان و شب بیست و یکم آن ماه نوشتهاند.
و معروف آن است که رسول خدا(ص)در آن شب در خانه ام هانى دختر ابیطالب بود و از آنجا به معراج رفت و مجموع مدتى که آن حضرت به سرزمین بیت المقدس و مسجد اقصى و آسمانها رفت و بازگشت از یک شب بیشتر طول نکشید به طورى که صبح آن شب را در همان خانه بود و در تفسیر عیاشى است که امام صادق(ع)فرمود: رسول خدا(ص)نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواند، یعنى اسراء و معراج در این فاصله اتفاق افتاد و در روایات به اختلاف عبارت از رسول خدا(ص)و ائمهمعصومین روایتشده که فرمودند:
جبرئیل در آن شب بر آن حضرت نازل شد و مرکبى را که نامش«براق» (2) بود براى او آورد و رسول خدا(ص)بر آن سوار شده و به سوى بیت المقدس حرکت کرد و در راه در چند نقطه ایستاد و نماز گزارد، یکى در مدینه و هجرتگاهى که سالهاى بعد حضرت محمد (ص)بدانجا هجرت فرمود، یکى هم مسجد کوفه، دیگر در طور سینا و بیت اللحم - زادگاه حضرت عیسى(ع) - و سپس وارد مسجد اقصى شد و در آنجا نماز گزارده و از آنجا به آسمان رفت.
و بر طبق روایاتى که صدوق(ره)و دیگران نقل کردهاند از جمله جاهایى را که آن حضرت در هنگام سیر بر بالاى زمین مشاهده فرمود سرزمین قم بود که به صورت بقعهاى مىدرخشید و جون از جبرئیل نام آن نقطه را پرسید پاسخ داد: اینجا سرزمین قم است که بندگان مؤمن و شیعیان اهل بیت تو در اینجا گرد مىآیند و انتظار فرج دارند و سختیها و اندوهها بر آنها وارد خواهد شد.
و نیز در روایات آمده که در آن شب دنیا به صورت زنى زیبا و آرایش کرده خود را بر آن حضرت عرضه کرد ولى رسول خدا(ص)بدو توجهى نکرده از وى در گذشت.
سپس به آسمان دنیا صعود کرد و در آنجا آدم ابو البشر را دید، آن گاه فرشتگان دسته دسته به استقبال آمده و با روى خندان بر آن حضرت سلام کرده و تهنیت و تبریک گفتند، و بر طبق روایتى که على بن ابراهیم در تفسیر خود از امام صادق(ع) روایت کرده رسول خدا(ص)فرمود: فرشتهاى را در آنجا دیدم که بزرگتر از او ندیده بودم و(بر خلاف دیگران)چهرهاى درهم و خشمناک داشت و مانند دیگران تبریک گفت و خنده بر لب نداشت و چون نامش را از جبرئیل پرسیدم گفت: این مالک، خازن دوزخ است و هرگز نخندیده است و پیوسته خشمش بر دشمنان خدا و گنهکاران افزوده مىشود بر او سلام کردم و پس از اینکه جواب سلام مرا داد از جبرئیل خواستم دستور دهد تا دوزخ را به من نشان دهد و چون سرپوش را برداشت لهیبى از آن برخاست که فضا را فرا گرفت و من گمان کردم ما را فرا خواهد گرفت، پس از وى خواستم آن را به حال خود برگرداند. (3)
و بر طبق همین روایت در آن جا ملک الموت را نیز مشاهده کرد که لوحى از نور در دست او بود و پس از گفتگویى که با آن حضرت داشت عرض کرد: همگى دنیا در دست من همچون درهم(و سکهاى)است که در دست مردى باشد و آن را پشت و رو کند، و هیچ خانهاى نیست جز آنکه من در هر روز پنجبار بدان سرکشى مىکنم و چون بر مردهاى گریه مىکنند بدانها مىگویم: گریه نکنید که من باز هم پیش شما خواهم آمد و پس از آن نیز بارها مىآیم تا آنکه یکى از شما باقى نماند، در اینجا بود که رسول خدا(ص)فرمود: براستى که مرگ بالاترین مصیبت و سختترین حادثه است و جبرئیل در پاسخ گفت: حوادث پس از مرگ سختتر از آن است.
و سپس فرمود:
و از آنجا به گروهى گذشتم که پیش روى آنها ظرفهایى از گوشت پاک و گوشت ناپاک بود و آنها ناپاک را مىخوردند و پاک را مىگذاردند، از جبرئیل پرسیدم: اینها کیاناند؟گفت: افرادى از امت تو هستند که مال حرام مىخورند و مال حلال را وامىگذارند، و مردمى را دیدم که لبانى چون لبان شتران داشتند و گوشتهاى پهلوشان را چیده و در دهانشان مىگذاردند، پرسیدم: اینها کیاناند؟گفت: اینها کسانى هستند که از مردمان عیبجویى مىکنند، مردمان دیگرى را دیدم که سرشان را به سنگ مىکوفتند و چون حال آنها را پرسیدم پاسخ داد: اینان کسانى هستند که نماز شامگاه و عشاء را نمىخواندند و مىخفتند. مردمى را دیدم که آتش در دهانشان مىریختند و از نشیمنگاهشان بیرون مىآمد و چون وضع آنها پرسیدم، گفت: اینان کسانى هستندکه اموال یتیمان را به ستم مىخورند، گروهى را دیدم که شکمهاى بزرگى داشتند و نمىتوانستند از جا برخیزند گفتم: اى جبرئیل اینها کیاناند؟گفت: کسانى هستند که ربا مىخورند، زنانى را دیدم که بر پستان آویزانند، پرسیدم: اینها چه زنانى هستند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
تقدیم به:
بزرگترین شخصیت برای اهداء و این تحقیق ناقابل به پیشگاه او همان پیامبر بزرگوار الهی است که برای هدایت جوامع بشری آن همه مرارتها و رنجها را تحمل کرد و هرگونه آزار و اذیتی را برخود هموار ساخت که سلام و درود خداوند بر او و خاندان پاک و مطهرش باد.
مقدمه :
انسان همیشه سعی دارد به هر مسئله ای از دریچة« حس» بنگرد. زیرا مطمئن ترین علوم او را همین «معلومات حسی» تشکیل میدهد و به همین جهت، در میان مسائل مختلف آنهایی که دلایل حسی بیشتری دارند سهم زیادتری از اطمینان انسانی را به خود جلب می کنند.
از همین رو، امروز هزارن آزمایشگاه در سراسر جهان برای تحقیق درباره مسائل گوناگون علوم، با هزینه های سنگینی تأسیس شده و دانشمندان با کنجکاوی خاصی در این آزمایشگاه مشغول بررسی مسائل مختلف اند.
ولی آیا می توانیم مسائل اجتماعی را هم آزمایش کرد و روی تجربیات گوناگون درباره آنها قضاوت نمود؟ مثلاً آیا می توانیم نتیجه ای را که از اختلاف و پراکندگی دامنگیر یک ملت می شود بیازماییم؟
آیا میتوانیم سرانجام کار« استعمارگران» و عاقبت« ظلم و بیدادگری» را با یک آزمایش حسی دریابیم؟
آیا می توانیم نتیجه« فاصله طبقاتی» و « تبعیضات ناروا» را در میان طبقات مختلف اجتماع از طریق تجربی بررسی نمود؟
در پاسخ اینگونه سئوال ها باید گفت: متأسفانه نه! زیرا برای مسائل اجتماعی، با آن همه اهمیتی که دارند، چنین آزمایشگاهی موجود نیست و اگر هم وجود می داشت نیازمند هزینه طاقت فرسایی بود.
ولی چیزی که این نقیصه را تا حدود زیادی جبران می کند، این است که ما امروز چیزی در دست داریم به نام« تاریخ گذشتگان» که چگونگی زندگی انسان ها را طی هزاران سال در روی زمین تشریح می کند، و انواع خاطره های تلخ و شیرین، شکست ها و پیروزی ها، کامیابی ها و ناکامی های ملل مختلف دنیا را شرح می دهد.
پر ارزش ترین فراز های تاریخ ، صفحاتی است که از زندگانی مردان بحث می کند . زندگی آن ها ، امواج مخصوصی دارد و مملو از انواع حوادث است . آن ها بزرگ بوده اند و آن چه مربوط به آن هاست از جمله تاریخشان ، بزرگ و با عظمت است ، درخشندگی خیره کننده ای دارد ، تا آن جا که بخواهیم آموزنده و پر معنا و اسرار آمیز است .
آن ها شاهکار آفرینش و خلقتند ، زندگی شان هم شاهکار تاریخ و مملو از حماسه های پر شور آفرینش است .
مطالعه تاریخ زندگی چنین مرد بزرگی، بسیار چیزها می تواند به ما بیاموزد و صحنه های گوناگون آموزنده ای از نظر ما می گذراند.
صحنه های اعجاب آمیزی، مانند نخستین روزهای بنای کعبه و سکونت نیاکان پیامبر در مکه و حمله سپاه فیل برای ویران ساختن خانه خدا و حوادث تولد پیامبر.
صحنه های غم انگیزی همچون از دست رفتن« عبدالله» و« آمنه» پدر و مادر آن حضرت در آغاز عمر با آن وضع دردناک.
صحنه های پرابهت و اسرار آمیزی مانند نخستین روزهای نزول و حی،معراج وحوادث کوه« حرا» و به دنبال آن مقاومت عجیب و سرسختانه سیزده ساله پیامبر و یاران معدود او در راه نشر آئین اسلام در مکه و مبارزه با بت پرستی.
صحنه های پرهیجان و پرحادثه ای، مانند وقایع سال اول هجرت و سالهای پس از آن که هرکدام نمونه ای از عالی ترین فداکاریها در راه عالی ترین هدفها در راه کوبیدن انواع مظاهر بت پرستی، در راه مبارزه با تبعیضات ناروا و نژادپرستی و هرگونه استعمار و استثمار بشر به وسیله بشر محسوب می شود.
از این رو اگر آن را«پرشورترین حماسه های تاریخ» و زندگی او را نقطه ای که دنیای قدیم و جدید را به هم می پیوندد بخوانیم اغراق نگفته ایم.
ما مطالعه دقیق این کتاب را به عموم مسلمانان روشنفکر مخصوصاً جوانان عزیز توصیه می کنیم و امیدواریم جوانان پرشور و با ایمان ما بتوانند با الهام گرفتن از زندگی پر افتخار پیامبر ، طرح یک زندگی نوین و پر افتخاری را برای خود و برای محیط خود بریزند .
چکیده: