واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره؛ هنـر بــــــاروک 107 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 107

 

مقدمه

اصطلاحی در مباحث هنری ،دارای دو مفهوم تاریخی و نقد هنری است و به دو صورت اسم و صفت به کار برده می شود.

هر چند سبک باروک واحد یا مجموعه اصولی به نام اصول سبک باروک وجود ندارد .منشاء این واژه برکسی روشن نیست.

احتمال دارد که از واژه پرتغالی barroco به معنی مروارید نامتنظم مشتق شده باشد . بدون تردید این اصطلاح در آغاز مخصوصاً درباره معماری رنسانس با یک معنی حقارت آور به کار برده می شد و از نظر منتقدان سده نوزدهم به معماری کلاسیک منحط- بی ساختار ،دارای تزئینات زیادی ،نمایشی، وعجیب و غریب- اطلاق می شد.

ولی استفاده از اصطلاح ((باروک)) به عنوان یک واژه حقارت آور از رواج افتاده و از مدتها پیش به صفتی مشترک برای هنر دوره ای تبدیل شده است که تقریباً از 1600 تا1750 را در بر می گیرد . محققان تدریجاً دریافتند که سبکهای باروک تفاوتهای بنیادین با سبکهای رنسانس دارند مثلاً سبک باروکپویاست ولی سبک رنسانس نسبتاً ایستاست . کاربه جایی رسید که برخی از هنرشناسان ادعا کردند که دو سبک مزبور از پایه با سکدیگر متفاوتند .هنوز تفاوت کلی درباره رابطه تاریخی و صوری این دو دوره و دو سبک حاصل نشده است . واقعیت تاریخی را باید در مسیر تحول سبکها جستجو کنیم و اصطلاح باروک نیز هر گاه به خواهیم گرایشها و برآیندهای تحول سبکها را از یکدیگر مجزا کنیم در کار طبقه بندی مفید واقع می شود بدین ترتسب از این پس اضطلاح باروک را در بیان خصوصیات مشترک سبکهای رایج در سده های هفدهم و هجدهم به کار خواهیم برد.

عصر باروک همچون هنری که از دل آن پدید آمد عصری گونه گون –پردامنه و پویا ، درخشان و رنگارنگ ، نمایشی و پرشور ، احساسی و خلسه آور ، پرشکوه و مسرف، نوجو و هنر دوست – بود .

عصر باروک عصر انبساط در پی عصر اکتشافات بود، و انبساط این عصر نیز به کشفیات باز هم بیشتر انجامید. نیروهای بالنده ملی ، کره خاکی را تسخیر کردند. چنگ بین شهرهای دوره رنسانس جایش را به جنگ بین امپراتوران قاره های مختلف داد، و سرتوشت اروپا با سرنوشت نیردهایی که در دشتهای بی پایان آمریکای شکالی و سراسر هند جریان داشتند جوش خورد . گسترش ظلبی یا انبساط باروک، در مفاهیم لم و نحوم و فیزیک نوین گالیله، کپلرونیوتن از مرزهای کرده خاکی میر درگذشت. معلوم شد که حرکت شتابان اجرام آسکانی و سیبی که از درختی به زمین می افتند ، تابع قوانین مکانیک ثابتی هستند . میدان دید آدمی گسترش یافت و فصاهای ماکروسکوپی اجرام آسمانی و فصاهای میکروسکوپی سلول را در بر گرفت. در عصر باروک علاقه عجیبی به فضای بیکران دیده می شود. دکارت، انبساط را بگانه صفت فیزیکی وجود می نامد. آنچه وجود دارد ذهن است و انبساط و دهن وجود یا واقعیت انبساط را اثبات می کند در عبارت معروف دکارت :کوگیتو ارگو سوم (می اندیشم پس هستم ) پاسکال اعتراف می کند که ((سکوت این فضاهای بیکران مرا به هراس می اندازد)) نور نیز به همین اندازه ذهن انسان عصر باروک را به خود جلب می کند . نور که هزاران سال به عنوان خورشید خدای گونه یا حقیقت روح القدس پنداشته و پرستیده می شد این زمان پدیده ای فیزیکی می شود که به صورت امواج در ((فضاهای نامتناهی )) پاسکال انتشار می یابد و با استفاده از یک منشور می توان آن را شکست و رنگهایش را دید. با آنکه از شدتت و قدرت معنی مذهبی نور کاسته شد، نور همچنان استعاره ای برای حقیقت به شمار می رفت. عصر علم جدید را عصر ((روشنگری)) نامیدند، بدین معنی که شیوه کهن ، تاریک ، وافشانه ای تفسیر جهان برافتاده و عصر تازه ای در پرتو علم آغاز شده بود . الگزاندر پوپ شاعر انگلیسی (1688-1744) ضمن بیان اشتیاق مردمان زمانه اش به کشفیات نیوتن ، این کشفیات را همچون گونه ای مکاشفات ثانی دانسته است :

طبیعت ، و قوانین طبیعت ،در سیاهی شب نهفته اند خداوند فرمود: ((اینک نیوتن آمد)) و همه جا متور شد .

باز شدن درهای دو عالم کرات آسمانی وذرات ریز به روی ـآدمی وی را از کنکاش در عرصه دیرینه خودشناسی اش باز نداشت چون ادمی با طبیعت یکی است شناخت خودش باید جزئی از شناخت خودش باید جزئی از شناخت طبیعت یکی است ، شناخت خودش باید جزئی از شناخت طبیعت باشد . باروک عصر تئاتر است ، عصری است که شکسپیر ((آینه ای در برابر طبیعت )) می گیرد تا طیف اعمال و عواطف آدمی را با همه درجات روشنی ،تاریکی ، وشدت و ضعفش بنمایاند. در این عصر بزرگ هنرهای صحنه ای ،تراتژدی و کمدی از نو زاده میشوند. در همان حال بر دامنه منابع و توانائیهای موسیقی افزوده می شود ، و به پیدایش اوپرا و پالایش سازهای ارکستر امروزی یاری می کند. تمام هنرها بریافته های حواس ولذتهای ناشی از تجربه حسی مهر تایید می زنند . البته در پاره ای موارد ، ترس نکبت بار از لذت و لذتجوئی، همچنان از دوران هیرونیموس بوس به بعد، بر اذهان انسانها حکومت می کند، در تمام کشورها ،شعر و ادبیات،زبانی غنی و رسا پیدا می کنند و می توانند به بیان موضوعاتی متضمن توصیف ،نمایش برخورد، وتلطیف عواطف آدمی بپردازند.در کشورهای کاتولیک از تمام امکانات هنر برای تحریک عواطف مذهبی ،گاهی تا حد ایجاد حالت خلسه ، استفاده می شود . ظاهر تجملی و عظمت و شکوه بی پایان ،بر تمام جنبه های زندگی پرریخت و پاش دربارها حاکم است و هزینه های سنگین بر صاحبان خود تحمیل می کند ، لباسها از نوع پرزیورترین و بی فایده ترین لباسهائی هستند که بشر تا آن زمان طراحی کرده و دوخته بود. یعنی در ظواهر نیز تحمل نمایشی و احساساتی ،کردار غالب است. لیکن آنچه انسانها می پوشند باید به حد کمال برسد، با این تفاوت که تن آسائی نیز از دستش گرفته نشود. نه فقط درباریان که در یک طرف جامعه باروک بودند و راهزنان و دریازنان در طرف دیگرش بلکه انسانهای هنر آفرین و صاحبان علم نیز اجرا کنندگان چیره دستی هستند. اینان هنر دوستانی اند که به اسلوب خویش می بالند و می توانند انبوه حیرت اوری از آثار هنری بیافرینند.



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ هنـر بــــــاروک  107 ص


تحقیق درباره؛ مقدمه ای بر هنر کاشی کاری 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مقدمه ای بر هنر کاشی کاری

صنعت کاشی سازی و کاشی کاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگی های خاصی است. این هنر و صنعت از گذشته ی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار یا موزاییک ساز با کاربرد و ترکیب رنگ های گوناگون و یا در کنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگ های رنگین و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده، به اشکالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرح های ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافته های دوره های قدیمی تر جای دارند، که به مرور نقش های متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات که با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شکل گرفته اند پدیدار می گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت کار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است. این نکته را باید یادآور شد که مراد کاشی گر و کاشی ساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی کارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم که هنرهای کاربردی بیشتر جنبه ی کاربرد مادی دارد، حال آن که خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان می باشد، همچنان که «پوپ» پس از دیدن کاشی کاری مسجد شیخ لطف الله در «بررسی هنر ایران» می نویسد، «خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و مذهب نمی تواند به وجود آید»هنر موزاییک سازی و کاشی کاری معرق، ترکیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگ هاست، که بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار کار هنرمند در تلفیق و ترکیب پدیده های مختلف وادار می سازد. تزیینات کاشی بر روی ستون های معبدالعبید در بین النهرین باقی مانده از سال های نیمه ی دوم هزاره ی دوم ق.م. نشانگر اولین کار برد هنرکاشی کاری در معماری است. این شیوه تزیینی که با ترکیب سنگ هایی الوان و قرار دادن آنها در کنار یکدیگر و با نظم و تزیینی خاص هم چنین با استفاده از اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و ... ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوه ی موزاییک سازی است تا کاشی کاری، که به هر حال اولین تلفیق اشیاء الوان تزیینی است که با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایه ای جهت تداوم هنر کاشی کاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. هم چنین اولین تزیینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیواره های کاخ های آشور و بابل به کار گرفته شده است. در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالک همجوار، با ممالک دور دست نیز سابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشی کاری و کاشی سازی و موزاییک به همراه داشته، که اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره ی دوم ق.م. جلوه گر می شود. در کاوش های باستان شناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشت های لعابدار نیز یافته شده است. فن و صنعت موزاییک سازی یعنی ترکیب سنگ های رنگی کوچک و طبق طرح های هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده که ساغر بدست آمده از حفریات مارلیک را می توان نمونه عالی و کامل آن دانست. این جام موزاییکی که از ترکیب سنگ های رنگین به شیوه ی دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به «هزار گل» معروف است و از لحاظ کیفیت کار در ردیف منبت قرار دارد. تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش وترکیب آنها دارد، بدنه ی ساختمان های شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشی کاری در شوش به دست آمده که به «شیران وتیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب که در ترکیب اجزاء طرح ها به کار رفته، نقش اصلی همچنان حکایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان که چهره ها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا کفش هایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزیینات کاشی هم چنین برای آرایش کتیبه ها نیز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلی کاشی های دوره ی هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه ای می باشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است. نمونه های دیگری از این نوع کاشی های لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفریات چندی به دست آمده است. قطعاتی از قسمت های مختلف کاشی کاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعه ی موزه لوور و سایر موزه های معروف جهان قرار دارد. در دوره ی اشکانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد، و به خصوص استفاده از لعاب یکرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، وهم چنین غالباً قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوت های دفن اجساد کشیده می شده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعاب هایی به رنگ های سبز روشن و آبی فیروزه ای رونق پیدا کرد. بنا به اعتقاد عده ای از محققان، صنعت لعاب سازی در زمان اشکانیان در نتیجه ارتباط تجاری و سیاسی بین ایران و خاور دور به چین راه یافته، و سفالگران چین در زمان سلسله هان (۲۰۶ق م –۲۲۰ میلادی) از فنون لعاب دهی رایج در ایران برای پوشش ظروف سفالین استفاده می کرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهی به علت ناشناخته ماندن معماری دوره اشکانی در ایران، گمان می رود در این دوره هنرمندان استفاده چندانی از لعاب برای پوشش خشت و آجر نکرده و نقاشی دیواری را برای تزیین بناها ترجیح داده اند. دیوار نگاره های کاخ آشور و کوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در این دوره است. طرح های تزیینی این دوره از نقش های گل و گیاه، نخل های کوچک، برگ های شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، که در آرایش دوبنای یاد شده نیز به کار رفته است.

امید است در کاوش های آینده در نقاط مختلف کاشی های بیشتری از دوره اشکانیان یافت شود که امکان مطالعه و بررسی دقیق در این زمینه را فراهم آورد.در عصر ساسانیان هنر و صنعت دوره ی هخامنشیان مانند سایر رشته های هنری ادامه پیدا کرد، و ساخت کاشی های زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردید. نمونه های متعددی از این نوع کاشی ها که ضخامت لعاب آن ها به قطر یک سانتیمتر می رسد در کاوش های فیروز آباد و بیشابور به دست آمده است. در دوره ساسانیان علاوه بر هنر کاشی سازی هنر موازییک سازی نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقی و غربی بیشابور ازموزاییک به رنگ های گوناگون وتزیینات گل و گیاه و نقوشی از اشکال پرندگان و انسان را در بر می گیرد. کیفیت نقوش موزاییک های مکشوفه در بیشابور گویای ادامه سبک و روش هنری است که در دوره ی اسلامی به شیوه معرق در



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ مقدمه ای بر هنر کاشی کاری 15ص


تحقیق درمورد حجاب عفاف 16ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

  مقدمه

حجاب وپوشش برای بانوان ـ بویژه حجاب برتر ـ وتوجه به تحریم عفاف وحراست آن درزن از اصیل ترین سنگرزنان واز مهمترین وسودمند ترین قانون الزامی آفرینش برای آنها درجامعه است ، به عبارت روشنتر ،حجاب وپوشش ،سنگر سعادت وپیروزی ورستگاری زنان وجامعه است،که اگراین سنگر آسیب ببیند ویافرو ریزد ،عوامل سعادت ،پاکزیستی وشرافت آنها فرو می ریزد.

لزوم پوشیدگی زن دربرابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است،درخود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است ،پوشیدن زن ازمرد بیگانه یکی ازمظاهر لزوم حریم میان مردان وزنان اجنبی است ،همانطورکه عدم جوازخلوت میان اجنبی واجنبیه یکی از مظاهر آن است.

با کمال تأسف دینای غرب ودنباله روهای آنان این مسئله بسیار مهم اسلامی واخلاقی را نادیده گرفته ،بلکه به عکس با کمال گستاخی برضد آن ،گام بر می دارند وآنرا عامل تخدیر ورکود وواپس گرایی دانسته،تا آنجا که دردانشگاههای خود ،دختران دارای پوشش را اخراج می کنند، با اینکه : حجاب ؛سنگر حفظ عفت ومعرف شخصیت زن وجامعه ،سنگر حفظ زیبایی وشکوه زن ،سنگرحفظ صحیح ارتباطها ورشته های اجتماعی ،سنگر حفظ اخلاق فردی واجتماعی ،سنگر ودژ خلل ناپذیر،برای حفظ مرزها وشیرازه های روابط مختلف  بوده وکیان خانه وخانواده را از هرگونه انحراف وگمراهی ،حفظ می کند.

براستی درچه دنیای جاهلیتی قرار گرفته ایم که دنیای غرب والگو تراشان غربزده ،حتی در کشورهای اسلامی شکستن چنین سنگر و دژی را علامت ترقی ،رشد وتمدن می دانند ،وبه عکس حجاب وحفظ حریم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرایی.

دزدان عفت وغارتگران استعمار،برای فریب اذهان ،و وسیله قرار دادن زنان به عنوان یک کالا ،می خواهند زنان را که نیمی از جامعه انسانی هستند از همین راه ،از درون تهی کنند،وبا این کار به تهاجم فرهنگی خود ادامه دهند،آنها چنین القاء می کنند که:

حجاب ؛سدی بر سرراه تکامل آنهاست.

حجاب؛زنان را در زندان زندگی حبس کرده وآنها را ا ز تعالی  و رشد باز می  دارد.

حجاب ؛از توسعه علمی،فکری ،فرهنگی ،هنری زنان می کاهدو...

درحالیکه حجاب اسلامی ،آنگونه پیامدهای شوم راندارد،بلکه وسیله وسنگر محکمی برا ی استواری زندگی بانوان بوده وپشتوانه نیرومندی  برای آنها درراستای توسعه علمی ،فکری ،فرهنگی و هنری است.

ای خواهرانم حجاب تیغ شما ست                   تیغ خود را از کف نیندازید.

ونیز شرف زن به یمن عصمت اوست              این شرف را از تن نرنجانید

و این را بدانید که:

هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر                      در میوه آن طمع کند راهگذر

    بخش اول : حجاب از نظر قران

اشاره: اصل وجوب حجاب  برای زنان ازضروریات دین اسلام است،ومنکر آن در حکم منکر دستورات ضروری اسلام  است وکسی که ازروی عمدوآگاهی منکر ضروریات اسلام شود، درحکم کفراست ،مگر اینکه معلوم باشد که منکر خدا ویارسول خدا نیست.

ضروری و وجوب حجاب داشتن برای زنان ازنظر قرآن ،وگفتار پیامبر وامامان وبه حکم عقل واجماع واتفاق رأی علمای اسلام ثابت است.

درقرآن برای وجوب حجاب وحدود آن ،به چهارآیه که صراحت برآن دارند تمسک شده ولی درمورد حفظ عفت وپاسداری از حریم آن ،درقرآن بیش از ده آیه وجود دارد.

  «تجزیه وتحلیل آیه 30سوره نور»

  درآیه 30سوره نور (به عنوان نخستین آیه ای که صراحت بر وجوب حجاب دارد) می خوانیم:

«وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن ...»

ای پیامبر به زنان با ایمان بگو چشمهای خودرا (از نگاه به نامحرمان ) فرو گیرند ،ودامان خویش را حفظ کنند ،وزینت خود را ـ جزآن مقدار که نمایان است ـ آشکار نسازند،و(اطراف ،روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن وسینه با آن پوشیده شود.)وزینت خود را آشکا رنسازند مگر برای شوهرانشان وسایر افراد محرمشان...

شرح کوتاه



خرید و دانلود تحقیق درمورد حجاب عفاف 16ص


تحقیق درمورد هنـر بــــــاروک 107 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 107

 

مقدمه

اصطلاحی در مباحث هنری ،دارای دو مفهوم تاریخی و نقد هنری است و به دو صورت اسم و صفت به کار برده می شود.

هر چند سبک باروک واحد یا مجموعه اصولی به نام اصول سبک باروک وجود ندارد .منشاء این واژه برکسی روشن نیست.

احتمال دارد که از واژه پرتغالی barroco به معنی مروارید نامتنظم مشتق شده باشد . بدون تردید این اصطلاح در آغاز مخصوصاً درباره معماری رنسانس با یک معنی حقارت آور به کار برده می شد و از نظر منتقدان سده نوزدهم به معماری کلاسیک منحط- بی ساختار ،دارای تزئینات زیادی ،نمایشی، وعجیب و غریب- اطلاق می شد.

ولی استفاده از اصطلاح ((باروک)) به عنوان یک واژه حقارت آور از رواج افتاده و از مدتها پیش به صفتی مشترک برای هنر دوره ای تبدیل شده است که تقریباً از 1600 تا1750 را در بر می گیرد . محققان تدریجاً دریافتند که سبکهای باروک تفاوتهای بنیادین با سبکهای رنسانس دارند مثلاً سبک باروکپویاست ولی سبک رنسانس نسبتاً ایستاست . کاربه جایی رسید که برخی از هنرشناسان ادعا کردند که دو سبک مزبور از پایه با سکدیگر متفاوتند .هنوز تفاوت کلی درباره رابطه تاریخی و صوری این دو دوره و دو سبک حاصل نشده است . واقعیت تاریخی را باید در مسیر تحول سبکها جستجو کنیم و اصطلاح باروک نیز هر گاه به خواهیم گرایشها و برآیندهای تحول سبکها را از یکدیگر مجزا کنیم در کار طبقه بندی مفید واقع می شود بدین ترتسب از این پس اضطلاح باروک را در بیان خصوصیات مشترک سبکهای رایج در سده های هفدهم و هجدهم به کار خواهیم برد.

عصر باروک همچون هنری که از دل آن پدید آمد عصری گونه گون –پردامنه و پویا ، درخشان و رنگارنگ ، نمایشی و پرشور ، احساسی و خلسه آور ، پرشکوه و مسرف، نوجو و هنر دوست – بود .

عصر باروک عصر انبساط در پی عصر اکتشافات بود، و انبساط این عصر نیز به کشفیات باز هم بیشتر انجامید. نیروهای بالنده ملی ، کره خاکی را تسخیر کردند. چنگ بین شهرهای دوره رنسانس جایش را به جنگ بین امپراتوران قاره های مختلف داد، و سرتوشت اروپا با سرنوشت نیردهایی که در دشتهای بی پایان آمریکای شکالی و سراسر هند جریان داشتند جوش خورد . گسترش ظلبی یا انبساط باروک، در مفاهیم لم و نحوم و فیزیک نوین گالیله، کپلرونیوتن از مرزهای کرده خاکی میر درگذشت. معلوم شد که حرکت شتابان اجرام آسکانی و سیبی که از درختی به زمین می افتند ، تابع قوانین مکانیک ثابتی هستند . میدان دید آدمی گسترش یافت و فصاهای ماکروسکوپی اجرام آسمانی و فصاهای میکروسکوپی سلول را در بر گرفت. در عصر باروک علاقه عجیبی به فضای بیکران دیده می شود. دکارت، انبساط را بگانه صفت فیزیکی وجود می نامد. آنچه وجود دارد ذهن است و انبساط و دهن وجود یا واقعیت انبساط را اثبات می کند در عبارت معروف دکارت :کوگیتو ارگو سوم (می اندیشم پس هستم ) پاسکال اعتراف می کند که ((سکوت این فضاهای بیکران مرا به هراس می اندازد)) نور نیز به همین اندازه ذهن انسان عصر باروک را به خود جلب می کند . نور که هزاران سال به عنوان خورشید خدای گونه یا حقیقت روح القدس پنداشته و پرستیده می شد این زمان پدیده ای فیزیکی می شود که به صورت امواج در ((فضاهای نامتناهی )) پاسکال انتشار می یابد و با استفاده از یک منشور می توان آن را شکست و رنگهایش را دید. با آنکه از شدتت و قدرت معنی مذهبی نور کاسته شد، نور همچنان استعاره ای برای حقیقت به شمار می رفت. عصر علم جدید را عصر ((روشنگری)) نامیدند، بدین معنی که شیوه کهن ، تاریک ، وافشانه ای تفسیر جهان برافتاده و عصر تازه ای در پرتو علم آغاز شده بود . الگزاندر پوپ شاعر انگلیسی (1688-1744) ضمن بیان اشتیاق مردمان زمانه اش به کشفیات نیوتن ، این کشفیات را همچون گونه ای مکاشفات ثانی دانسته است :

طبیعت ، و قوانین طبیعت ،در سیاهی شب نهفته اند خداوند فرمود: ((اینک نیوتن آمد)) و همه جا متور شد .

باز شدن درهای دو عالم کرات آسمانی وذرات ریز به روی ـآدمی وی را از کنکاش در عرصه دیرینه خودشناسی اش باز نداشت چون ادمی با طبیعت یکی است شناخت خودش باید جزئی از شناخت خودش باید جزئی از شناخت طبیعت یکی است ، شناخت خودش باید جزئی از شناخت طبیعت باشد . باروک عصر تئاتر است ، عصری است که شکسپیر ((آینه ای در برابر طبیعت )) می گیرد تا طیف اعمال و عواطف آدمی را با همه درجات روشنی ،تاریکی ، وشدت و ضعفش بنمایاند. در این عصر بزرگ هنرهای صحنه ای ،تراتژدی و کمدی از نو زاده میشوند. در همان حال بر دامنه منابع و توانائیهای موسیقی افزوده می شود ، و به پیدایش اوپرا و پالایش سازهای ارکستر امروزی یاری می کند. تمام هنرها بریافته های حواس ولذتهای ناشی از تجربه حسی مهر تایید می زنند . البته در پاره ای موارد ، ترس نکبت بار از لذت و لذتجوئی، همچنان از دوران هیرونیموس بوس به بعد، بر اذهان انسانها حکومت می کند، در تمام کشورها ،شعر و ادبیات،زبانی غنی و رسا پیدا می کنند و می توانند به بیان موضوعاتی متضمن توصیف ،نمایش برخورد، وتلطیف عواطف آدمی بپردازند.در کشورهای کاتولیک از تمام امکانات هنر برای تحریک عواطف مذهبی ،گاهی تا حد ایجاد حالت خلسه ، استفاده می شود . ظاهر تجملی و عظمت و شکوه بی پایان ،بر تمام جنبه های زندگی پرریخت و پاش دربارها حاکم است و هزینه های سنگین بر صاحبان خود تحمیل می کند ، لباسها از نوع پرزیورترین و بی فایده ترین لباسهائی هستند که بشر تا آن زمان طراحی کرده و دوخته بود. یعنی در ظواهر نیز تحمل نمایشی و احساساتی ،کردار غالب است. لیکن آنچه انسانها می پوشند باید به حد کمال برسد، با این تفاوت که تن آسائی نیز از دستش گرفته نشود. نه فقط درباریان که در یک طرف جامعه باروک بودند و راهزنان و دریازنان در طرف دیگرش بلکه انسانهای هنر آفرین و صاحبان علم نیز اجرا کنندگان چیره دستی هستند. اینان هنر دوستانی اند که به اسلوب خویش می بالند و می توانند انبوه حیرت اوری از آثار هنری بیافرینند.



خرید و دانلود تحقیق درمورد هنـر بــــــاروک  107 ص


تحقیق درمورد مقدمه ای بر هنر کاشی کاری 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مقدمه ای بر هنر کاشی کاری

صنعت کاشی سازی و کاشی کاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگی های خاصی است. این هنر و صنعت از گذشته ی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار یا موزاییک ساز با کاربرد و ترکیب رنگ های گوناگون و یا در کنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگ های رنگین و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده، به اشکالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرح های ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافته های دوره های قدیمی تر جای دارند، که به مرور نقش های متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات که با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شکل گرفته اند پدیدار می گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت کار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است. این نکته را باید یادآور شد که مراد کاشی گر و کاشی ساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی کارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم که هنرهای کاربردی بیشتر جنبه ی کاربرد مادی دارد، حال آن که خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان می باشد، همچنان که «پوپ» پس از دیدن کاشی کاری مسجد شیخ لطف الله در «بررسی هنر ایران» می نویسد، «خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و مذهب نمی تواند به وجود آید»هنر موزاییک سازی و کاشی کاری معرق، ترکیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگ هاست، که بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار کار هنرمند در تلفیق و ترکیب پدیده های مختلف وادار می سازد. تزیینات کاشی بر روی ستون های معبدالعبید در بین النهرین باقی مانده از سال های نیمه ی دوم هزاره ی دوم ق.م. نشانگر اولین کار برد هنرکاشی کاری در معماری است. این شیوه تزیینی که با ترکیب سنگ هایی الوان و قرار دادن آنها در کنار یکدیگر و با نظم و تزیینی خاص هم چنین با استفاده از اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و ... ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوه ی موزاییک سازی است تا کاشی کاری، که به هر حال اولین تلفیق اشیاء الوان تزیینی است که با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایه ای جهت تداوم هنر کاشی کاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. هم چنین اولین تزیینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیواره های کاخ های آشور و بابل به کار گرفته شده است. در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالک همجوار، با ممالک دور دست نیز سابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشی کاری و کاشی سازی و موزاییک به همراه داشته، که اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره ی دوم ق.م. جلوه گر می شود. در کاوش های باستان شناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشت های لعابدار نیز یافته شده است. فن و صنعت موزاییک سازی یعنی ترکیب سنگ های رنگی کوچک و طبق طرح های هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده که ساغر بدست آمده از حفریات مارلیک را می توان نمونه عالی و کامل آن دانست. این جام موزاییکی که از ترکیب سنگ های رنگین به شیوه ی دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به «هزار گل» معروف است و از لحاظ کیفیت کار در ردیف منبت قرار دارد. تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش وترکیب آنها دارد، بدنه ی ساختمان های شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشی کاری در شوش به دست آمده که به «شیران وتیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب که در ترکیب اجزاء طرح ها به کار رفته، نقش اصلی همچنان حکایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان که چهره ها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا کفش هایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزیینات کاشی هم چنین برای آرایش کتیبه ها نیز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلی کاشی های دوره ی هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه ای می باشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است. نمونه های دیگری از این نوع کاشی های لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفریات چندی به دست آمده است. قطعاتی از قسمت های مختلف کاشی کاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعه ی موزه لوور و سایر موزه های معروف جهان قرار دارد. در دوره ی اشکانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد، و به خصوص استفاده از لعاب یکرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، وهم چنین غالباً قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوت های دفن اجساد کشیده می شده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعاب هایی به رنگ های سبز روشن و آبی فیروزه ای رونق پیدا کرد. بنا به اعتقاد عده ای از محققان، صنعت لعاب سازی در زمان اشکانیان در نتیجه ارتباط تجاری و سیاسی بین ایران و خاور دور به چین راه یافته، و سفالگران چین در زمان سلسله هان (۲۰۶ق م –۲۲۰ میلادی) از فنون لعاب دهی رایج در ایران برای پوشش ظروف سفالین استفاده می کرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهی به علت ناشناخته ماندن معماری دوره اشکانی در ایران، گمان می رود در این دوره هنرمندان استفاده چندانی از لعاب برای پوشش خشت و آجر نکرده و نقاشی دیواری را برای تزیین بناها ترجیح داده اند. دیوار نگاره های کاخ آشور و کوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در این دوره است. طرح های تزیینی این دوره از نقش های گل و گیاه، نخل های کوچک، برگ های شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، که در آرایش دوبنای یاد شده نیز به کار رفته است.

امید است در کاوش های آینده در نقاط مختلف کاشی های بیشتری از دوره اشکانیان یافت شود که امکان مطالعه و بررسی دقیق در این زمینه را فراهم آورد.در عصر ساسانیان هنر و صنعت دوره ی هخامنشیان مانند سایر رشته های هنری ادامه پیدا کرد، و ساخت کاشی های زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردید. نمونه های متعددی از این نوع کاشی ها که ضخامت لعاب آن ها به قطر یک سانتیمتر می رسد در کاوش های فیروز آباد و بیشابور به دست آمده است. در دوره ساسانیان علاوه بر هنر کاشی سازی هنر موازییک سازی نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقی و غربی بیشابور ازموزاییک به رنگ های گوناگون وتزیینات گل و گیاه و نقوشی از اشکال پرندگان و انسان را در بر می گیرد. کیفیت نقوش موزاییک های مکشوفه در بیشابور گویای ادامه سبک و روش هنری است که در دوره ی اسلامی به شیوه معرق در



خرید و دانلود تحقیق درمورد مقدمه ای بر هنر کاشی کاری 15ص