لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
«منجى موعود» و مااشاره :در آخرین روزهاى بهمنماه سال 82 (82/11/24) کنفرانس »موعود ادیان« به همت مرکز اسلامى انگلستان و مشارکت نزدیک »مرکز گفتوگوى ادیان انگلستان« و »نمایندگى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران« در شهر »لندن« برگزار شد.در این نشست صمیمى که جمعى از صاحبنظران در این موضوع از کشورهاى انگلستان، مصر، ایران و... بهعنوان سخنران شرکت کرده بودند موضوعات مختلفى چون »منجىگرایى، مهدویت، موعود در آئین مسیحیت و...« مورد بحث و مطالعه واقع شد.آقایان »سیدنى شیپتون (مدیر اجرایى مؤسسه مرکز گفتوگوى ادیان انگلستان)، سر زیگموند استرانبرگ (رئیس بنیاد گفتوگوى ادیان)، مارکوس برى بروک (رئیس مرکز کلیساى آکسفورد)، دکتر زکى بداوى از مصر و آیتاللَّه شیخ محسن اراکى (رئیس مرکز اسلامى انگلستان)، آیتاللَّه امامى کاشانى و اسماعیل شفیعىسروستانى (مدیر مسؤول مؤسسه فرهنگى موعود) در زمره شرکتکنندگان اصلى و مدعو بودند. کنفرانس در دو نوبت و به صورت مجزا با حضور جمعى از اندیشمندان و فضلاى انگلیسى، ایرانى و پاکستانى برگزار شد.مجموعه مقالات این کنفرانس در قالب یک جلد کتاب از سوى مرکز اسلامى انگلستان منتشر خواهد شد.برگزارى این کنفرانس و طرح »موعود ادیان« در یک کشور اروپایى حکایت از بروز حساسیت و تعلق خاطر عموم ملل به وقایع آخرالزمان دارد و ضرورت برنامهریزى جدى مراکز فعال فرهنگى وابسته به جمهورى اسلامى را متذکر مىشود.در حاشیه کنفرانس نیز گفتوگوها و نشستهاى جنبى سخنرانان و جلسات پرسش و پاسخ جلبنظر مىکرد.موعود، ضمن قدردانى از برگزارکنندگان این نشست فرهنگى، ضرورت انتشار مباحث ویژه مهدوى را به زبانهاى مختلف و با ادبیات مناسب متذکر مىشود.آنچه درپى مىآید خلاصهاى از متن سخنرانى اسماعیل شفیعىسروستانى مدیر مسؤول مجلات موعود و موعودجوان در کنفرانس مزبور است. امید که مقبول طبع خوانندگان موعود واقع شود.انشاءاللَّهگفتوگو از »موعود ادیان« و منجى آخرالزمان، گفتوگویى است دیرین، با عمرى به درازاى خلقت انسان و سکناى او در عرصه خاک. این تاریخ بلند از یک سو و اشتراک آن در میان همه اقوام و ملل، از دیگرسو حکایت از ذاتى بودن این معنا در نوع انسان دارد و شاید بتوان به مدد این باور مشترک و انتظارى که مصادیق آن را در میان آراء، اقوال و حتى اساطیر اقوام مختلف ساکن در گستره زمین مىتوان برشمرد انسان را »موجودى منتظر« تعریف کرد.این »موجود منتظر« که اتفاقاً همین تعریف او را از سایر موجودات متمایز ساخته است در گذار از شرایط مختلف تاریخى و فراز و نشیبهاى حیات همواره در تلاش براى گذار از »وضع موجود« و فراهم آوردن »وضعى مطلوب« گونههاى مختلف »فرهنگها« و »تمدنها« را به نمایش گذارده است.تولد و حیات »تمدنها« انعکاس این تمناى بزرگ است چنانکه رویگردانى بشر از بسیارى از فرهنگها، ایدئولوژیها، نظریهها و... نیز نشان از آن دارد که هیچیک به تمامى قادر به ارضاى انسان و پاسخگویى به تمناى درونى او نبودهاند. به عبارت دیگر، انسان از همه آنچه که حقیقتاً نمىتواند پاسخگوى تمناى دستیابى او به »عدالت«، »آزادگى«، »اخلاق« و بهرهمندى عادلانه از نعمتهاى خدا باشد، دست شسته و بر شاهراه انتظار چشم به آیندهاى برتر دوخته است. جالب توجه آنکه همه مدعیان نجات بشر، سعادتمندى، رفاه و امنیت نیز با اشاره به همین »میل و تمناى« مشترک، امکان ماندن، بهرهکشى و سوء استفاده از طبیعت زلال و صاف انسانها را پیدا کردهاند.»موعود ادیان« نه یک پندار و یا خرافه و نه حاصل و محصول روزگار سخت زندگى و عکسالعملهاى روانى و احساسى بلکه، واقعیتى است که ریشه در جان انسان دارد. از یک سو خرد انسانى و از دیگر سو بیان مشترک همه پیامبران الهى، تمامى حکیمان فرزانه، قدیسان آزاده و ادبیات همه اقوام و ملل این نکته را تأیید کرده و بدان صحه مىگذارد. چه، هیچ انسانى در شرایط طبیعى ضرورت دستیابى به عدالت سلامتى، رفاه، عدالت، امنیت و برخوردارى مشترک از نعمتهاى عالم را منکر نمىشود، هیچ صاحب عقل و خردى نیز ضرورت تجربه کاملترین رتبه و سطح از اینهمه نعمتها را رد نمىکند. چه، بدون ظهور و بروز این درجه از کمال همه مجاهدتهاى انبیا، کوشش مصلحان و رشادت سلحشوران ابتر و رها مىماند و یأس و نومیدى بر تمامى ساحتهاى اخلاقى و روحى سایه مىافکند و انسان به تمام معنى از کارکرد حقیقى دور مىافتد. به آن مىماند که کسى ظهور و بروز »کمال« در ثمرههاى زمین و گیاهان و جانوران را منکر شود و آن را امرى وهمى و غیر واقعى فرض کند. از همینجاست که عرض مىکنم »انتظار فرا رسیدن روز مقدس ظهور موعود ادیان«، انتظار فرا رسیدن روز کمال انسان است. موجودى که برتر و شایستهتر از همه نباتات و جانوران و اشرف آنها خلق شده است. این معنا حامل قوىترین انگیزه و پشتوانه بزرگترین اراده براى زیستن، سالم ماندن، مجاهده و تلاش براى بیرونراندن همه نشانههاى تباهى از ساحت زندگى و مناسبات فردى و اجتماعى است. شاید از همین جهت و به دلیل همین پتانسیل قوى است که همواره دشمنان بشر، استعمارگران و سرمایهداران طالب قدرت و سیطره، سعى در نفى و انکار این ایده و ملوث ساختن آن با مفروضاتى بىپایه کردهاند تا حقیقت و واقعیتى بزرگ و انسانساز را خرافهاى ضعیف جلوهگر سازند و از این طریق امکان ادامه حیات و سیطره خود را فراهم نمایند.جان مایه و »روح« همه آثار ماندگار فرهنگى، همه ادب و ادبیات سترگ و جاودان ملل، همه تابلوهاى نقاشان آرمانگرا و همه داستانهاى مانده از سلحشوران نامآور، مدیون این بخش از حقیقت آدمى است چنانکه همه آثارى که به نوعى اسبابِ ماندن در بىاخلاقى، دنیاپرستى، ابتذال و دورى از معنا و معنویت را فراهم آوردهاند محصول غفلت، غیبت و دورى جستن آگاهانه و ناآگاهانه از این امرند.آیا تقدسزادیى از عالم و آدم، غلبه ماتریالیسم، اصالت یافتن سودپرستى و واماندگى انسان معاصر در بهرهمندیهاى صرفاً مادىِ جسمى و جنسى که جملگى طى چند قرن اخیر موجبات بروز شکافهاى طبقاتى، بحرانهاى زیست محیطى، جنگهاى خانمانسوز، فاصله عمیق میان کشورهاى برخوردار و عقبمانده، توسعه فساد اخلاقى و امثال اینها را فراهم ساخته علتى جز غفلت از این وجه از حقیقت و وجود انسان دارد؟سکولاریزه کردن همه فرهنگها و تمدنهاى کهن و ارائه تفاسیر صرفاً مادى از معتقدات اقوام و ملل و سلب حیثیت معنوى از انسان و طبیعت، همه اسباب لازم را براى خلع سلاح شدن انسان از معنا و معنویت و بىپناه ماندن او در وقت غلبه بحرانها و هوسها مهیا کرده است. از همین روست که انسانِ بىپناه معاصر، پناه آوردن به افیون و مواد تخدیرکننده روان و یا تن دادن به ابتذال را پا به پاى جدالى خانمان برانداز براى دستیابى به ثروت و قدرت پیشه خود ساخته است تا شاید از این طریق دمى بىخبرى و یا آسودگى موقتى و البته آسیبپذیر و میرا را نصیب خود سازد.این امر همه شرایط لازم را براى بروز انفعال و تأثیرپذیرى انسان معاصر فراهم کرده است؛ شرایطى که سود اصلى را نصیب شیطان، دجالصفتان و حامیان و مبلغان آنان ساخته و روحیه مقاومت، مجاهده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
«منجى موعود» و مااشاره :در آخرین روزهاى بهمنماه سال 82 (82/11/24) کنفرانس »موعود ادیان« به همت مرکز اسلامى انگلستان و مشارکت نزدیک »مرکز گفتوگوى ادیان انگلستان« و »نمایندگى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران« در شهر »لندن« برگزار شد.در این نشست صمیمى که جمعى از صاحبنظران در این موضوع از کشورهاى انگلستان، مصر، ایران و... بهعنوان سخنران شرکت کرده بودند موضوعات مختلفى چون »منجىگرایى، مهدویت، موعود در آئین مسیحیت و...« مورد بحث و مطالعه واقع شد.آقایان »سیدنى شیپتون (مدیر اجرایى مؤسسه مرکز گفتوگوى ادیان انگلستان)، سر زیگموند استرانبرگ (رئیس بنیاد گفتوگوى ادیان)، مارکوس برى بروک (رئیس مرکز کلیساى آکسفورد)، دکتر زکى بداوى از مصر و آیتاللَّه شیخ محسن اراکى (رئیس مرکز اسلامى انگلستان)، آیتاللَّه امامى کاشانى و اسماعیل شفیعىسروستانى (مدیر مسؤول مؤسسه فرهنگى موعود) در زمره شرکتکنندگان اصلى و مدعو بودند. کنفرانس در دو نوبت و به صورت مجزا با حضور جمعى از اندیشمندان و فضلاى انگلیسى، ایرانى و پاکستانى برگزار شد.مجموعه مقالات این کنفرانس در قالب یک جلد کتاب از سوى مرکز اسلامى انگلستان منتشر خواهد شد.برگزارى این کنفرانس و طرح »موعود ادیان« در یک کشور اروپایى حکایت از بروز حساسیت و تعلق خاطر عموم ملل به وقایع آخرالزمان دارد و ضرورت برنامهریزى جدى مراکز فعال فرهنگى وابسته به جمهورى اسلامى را متذکر مىشود.در حاشیه کنفرانس نیز گفتوگوها و نشستهاى جنبى سخنرانان و جلسات پرسش و پاسخ جلبنظر مىکرد.موعود، ضمن قدردانى از برگزارکنندگان این نشست فرهنگى، ضرورت انتشار مباحث ویژه مهدوى را به زبانهاى مختلف و با ادبیات مناسب متذکر مىشود.آنچه درپى مىآید خلاصهاى از متن سخنرانى اسماعیل شفیعىسروستانى مدیر مسؤول مجلات موعود و موعودجوان در کنفرانس مزبور است. امید که مقبول طبع خوانندگان موعود واقع شود.انشاءاللَّهگفتوگو از »موعود ادیان« و منجى آخرالزمان، گفتوگویى است دیرین، با عمرى به درازاى خلقت انسان و سکناى او در عرصه خاک. این تاریخ بلند از یک سو و اشتراک آن در میان همه اقوام و ملل، از دیگرسو حکایت از ذاتى بودن این معنا در نوع انسان دارد و شاید بتوان به مدد این باور مشترک و انتظارى که مصادیق آن را در میان آراء، اقوال و حتى اساطیر اقوام مختلف ساکن در گستره زمین مىتوان برشمرد انسان را »موجودى منتظر« تعریف کرد.این »موجود منتظر« که اتفاقاً همین تعریف او را از سایر موجودات متمایز ساخته است در گذار از شرایط مختلف تاریخى و فراز و نشیبهاى حیات همواره در تلاش براى گذار از »وضع موجود« و فراهم آوردن »وضعى مطلوب« گونههاى مختلف »فرهنگها« و »تمدنها« را به نمایش گذارده است.تولد و حیات »تمدنها« انعکاس این تمناى بزرگ است چنانکه رویگردانى بشر از بسیارى از فرهنگها، ایدئولوژیها، نظریهها و... نیز نشان از آن دارد که هیچیک به تمامى قادر به ارضاى انسان و پاسخگویى به تمناى درونى او نبودهاند. به عبارت دیگر، انسان از همه آنچه که حقیقتاً نمىتواند پاسخگوى تمناى دستیابى او به »عدالت«، »آزادگى«، »اخلاق« و بهرهمندى عادلانه از نعمتهاى خدا باشد، دست شسته و بر شاهراه انتظار چشم به آیندهاى برتر دوخته است. جالب توجه آنکه همه مدعیان نجات بشر، سعادتمندى، رفاه و امنیت نیز با اشاره به همین »میل و تمناى« مشترک، امکان ماندن، بهرهکشى و سوء استفاده از طبیعت زلال و صاف انسانها را پیدا کردهاند.»موعود ادیان« نه یک پندار و یا خرافه و نه حاصل و محصول روزگار سخت زندگى و عکسالعملهاى روانى و احساسى بلکه، واقعیتى است که ریشه در جان انسان دارد. از یک سو خرد انسانى و از دیگر سو بیان مشترک همه پیامبران الهى، تمامى حکیمان فرزانه، قدیسان آزاده و ادبیات همه اقوام و ملل این نکته را تأیید کرده و بدان صحه مىگذارد. چه، هیچ انسانى در شرایط طبیعى ضرورت دستیابى به عدالت سلامتى، رفاه، عدالت، امنیت و برخوردارى مشترک از نعمتهاى عالم را منکر نمىشود، هیچ صاحب عقل و خردى نیز ضرورت تجربه کاملترین رتبه و سطح از اینهمه نعمتها را رد نمىکند. چه، بدون ظهور و بروز این درجه از کمال همه مجاهدتهاى انبیا، کوشش مصلحان و رشادت سلحشوران ابتر و رها مىماند و یأس و نومیدى بر تمامى ساحتهاى اخلاقى و روحى سایه مىافکند و انسان به تمام معنى از کارکرد حقیقى دور مىافتد. به آن مىماند که کسى ظهور و بروز »کمال« در ثمرههاى زمین و گیاهان و جانوران را منکر شود و آن را امرى وهمى و غیر واقعى فرض کند. از همینجاست که عرض مىکنم »انتظار فرا رسیدن روز مقدس ظهور موعود ادیان«، انتظار فرا رسیدن روز کمال انسان است. موجودى که برتر و شایستهتر از همه نباتات و جانوران و اشرف آنها خلق شده است. این معنا حامل قوىترین انگیزه و پشتوانه بزرگترین اراده براى زیستن، سالم ماندن، مجاهده و تلاش براى بیرونراندن همه نشانههاى تباهى از ساحت زندگى و مناسبات فردى و اجتماعى است. شاید از همین جهت و به دلیل همین پتانسیل قوى است که همواره دشمنان بشر، استعمارگران و سرمایهداران طالب قدرت و سیطره، سعى در نفى و انکار این ایده و ملوث ساختن آن با مفروضاتى بىپایه کردهاند تا حقیقت و واقعیتى بزرگ و انسانساز را خرافهاى ضعیف جلوهگر سازند و از این طریق امکان ادامه حیات و سیطره خود را فراهم نمایند.جان مایه و »روح« همه آثار ماندگار فرهنگى، همه ادب و ادبیات سترگ و جاودان ملل، همه تابلوهاى نقاشان آرمانگرا و همه داستانهاى مانده از سلحشوران نامآور، مدیون این بخش از حقیقت آدمى است چنانکه همه آثارى که به نوعى اسبابِ ماندن در بىاخلاقى، دنیاپرستى، ابتذال و دورى از معنا و معنویت را فراهم آوردهاند محصول غفلت، غیبت و دورى جستن آگاهانه و ناآگاهانه از این امرند.آیا تقدسزادیى از عالم و آدم، غلبه ماتریالیسم، اصالت یافتن سودپرستى و واماندگى انسان معاصر در بهرهمندیهاى صرفاً مادىِ جسمى و جنسى که جملگى طى چند قرن اخیر موجبات بروز شکافهاى طبقاتى، بحرانهاى زیست محیطى، جنگهاى خانمانسوز، فاصله عمیق میان کشورهاى برخوردار و عقبمانده، توسعه فساد اخلاقى و امثال اینها را فراهم ساخته علتى جز غفلت از این وجه از حقیقت و وجود انسان دارد؟سکولاریزه کردن همه فرهنگها و تمدنهاى کهن و ارائه تفاسیر صرفاً مادى از معتقدات اقوام و ملل و سلب حیثیت معنوى از انسان و طبیعت، همه اسباب لازم را براى خلع سلاح شدن انسان از معنا و معنویت و بىپناه ماندن او در وقت غلبه بحرانها و هوسها مهیا کرده است. از همین روست که انسانِ بىپناه معاصر، پناه آوردن به افیون و مواد تخدیرکننده روان و یا تن دادن به ابتذال را پا به پاى جدالى خانمان برانداز براى دستیابى به ثروت و قدرت پیشه خود ساخته است تا شاید از این طریق دمى بىخبرى و یا آسودگى موقتى و البته آسیبپذیر و میرا را نصیب خود سازد.این امر همه شرایط لازم را براى بروز انفعال و تأثیرپذیرى انسان معاصر فراهم کرده است؛ شرایطى که سود اصلى را نصیب شیطان، دجالصفتان و حامیان و مبلغان آنان ساخته و روحیه مقاومت، مجاهده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
منجی در دین زرتشت
اهمیتبررسی نجاتبخشی در ادیان، به دلیل افزایش گرایش بشر معاصر به پدیده دین است. یکی از علل اصلی این گرایش، ارائه تصویری امید بخش و نورانی از آینده بشر، توسط ادیان آسمانی است.
محور اصلی بحث در مقاله حاضر، ظهور منجی آخر الزمان است که در متون کهن زرتشتی از آن به سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیر خواه، تعبیر میشود. این برگزیده الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوه معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیتالهیدرصفاتو ویژگیها شباهتخاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت.
در پایان مقاله به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» و سوشیانس وجود دارد.
کلید واژهها: ادیان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشیانس.
دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشکیل اجتماعی که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد و رسیدن به جامعهای که در آن ستمگریوستمدیدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس این جهان پر هرج و مرج و آکنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای دیرینه انسان بوده و هست.
اندیشه جامعه آرمانی در آثار اندیشمندان و فلاسفه بزرگ نیز مشهود است. از زمانی که افلاطون مدینه فاضله را پایهگذاری کرد، تا قرنها بعد که مساله مسیانیسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اینکه هر جامعهای در نهاد خویش، این اعتقاد را به عنوان عکسالعمل طبیعی و فطری دارد.)
مطرح گردید، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پایانی زندگی بشر، نزد متفکران نمودار گشت.
اندیشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای که در دوره پایانی این جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در ادیان وجود داشته است و نه تنها جنبه خیالی ندارد، بلکه وجهمشترک همه ادیان الهی است و به تصریح ادیان، تحقق این نظام، ثمره کوشش برگزیدگان خدا و مردان حقی است که به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند.
در دین مبین اسلام تصریح شده است که آینده از آن مستضفان است و به عقیده شیعیان، حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضایل و عاری از هرگونه زشتی و پلیدی پیکار میکند تا به وعده الهی تحقق عینی بخشد که جاء الحق و ذهقالباطل.
در آیین زرتشت نیز سوشیانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آینده را برعهده دارند؛ زرتشت، نوید آمدن منجی در دوره پایانی جهان را داده است. دین زرتشتیکی از ادیان الهی است. قرآن کریم و نیز فرمودههای پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله» مؤید این مطلب است. در آیه شریفه ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ؛ منظور از مجوس زرتشتیان میباشند؛ خداوند تکلیف ایمان آورندگان و پیروان را از کسانی که مشرک هستند، جدا میداند.
پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» نیز زرتشت (مجوس)را اهل کتابدانسته و فرمودهاند: «ایشان پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده کننده زبانهای ایران باستان که کتاب یشتها را نیز به رشته تحریر درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است:
تحقیقا نمیدانیم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتکجا و کی بوده است؟ برای اینکه، زرتشت متعلق به زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمیرسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روایات تاریخی بسیار زیاد استبطوری که اقوال بین سال 600 تا 6000 قبل از میلاد مسیح در نوسان است.
موافق روایات عامیانه زرتشتیان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنیا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشکده بلخ کشته شد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودههای زرتشت، قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظریههایی چون نظریات شیعه دارد، در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
بعد از گسترش اسلام در ایران، گروهی به دین زرتشتباقی ماندند که عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت کردند و عدهای دیگر تحتحکومت اسلامی ماندند و جزیه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جایی که فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انکتیل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دویستسال پیش، او نخستین ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتیان هم شروع به تحقیق کردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جدید میباشد ؛ لذا تحقیق پیرامون منجی در دین زرتشت از هر دو بخش اوستا و نیز دیگر کتب معتبر زرتشتیان انجام شده است.
مسلم این است که اعتقاد به ظهور نجات بخش در دین زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصیتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ویژگیها به پیامبر و دین آور آغازین شبیه و جامع همه خصوصیات اوست. در اوستا میخوانیم که: «فروهرهای نیک توانای پرهیزگاران را که 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میکنند، میستاییم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای که خواهد فرستاد، چنین نوید میدهد: «کسی که در این راه با دیوان و مردمان، که به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میکنند، ستیز کرده است ؛ یعنی از آن مردمی است که به او (زرتشت) وفا دارند چنین کسی با دینش (وجدانش) تو را دوست، برادر یا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دین زرتشت، سوشیانس یا سوشیانت است. این واژه در اوستای گاهانی و اوستای جدید، بصورت مفرد و جمع به کار رفته است که سودمند یا رهانندگان آیین خیر یا خیرخواهان جماعت معنی میشود.
... از این جهتسوشیانس نامیده خواهد شد (یعنی استوت ارت) زیرا که سراسر جهان مادی را سود دارد.
آنجا که زرتشتبه پیامبری برگزیده میشود و با اهورا مزدا سخن میگوید، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نیک را که به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی که روان "سوشیانسها" از آن به سوی پاداشی که به نیک اندیشان نوید داده شد، (پاداشی که بخشش توست) خواهند خرامید.»
سوشیانس آنجا که بصورت مفرد بهکار رفته است، نامی استبرای آخرین آفریده خداوند، آفریدهای از تبار نیکان و پرهیزگاران که فروهرش ستودنی است سوشیانس بصورت مفرد در واقع نام دیگر استوت ارت میباشد. اما سوشیانس در کاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بیانگر نقش سوشیانسها در بازسازی جهان آیندهاست، آنان همان وظیفهای را به عهده دارند که زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پیامبر و از نطفه اویند. این سوشیانسها عبارتند از: هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس که از نطفه زرتشت هستند.
بنابراین سوشیانس به معنای خاص، کسی است که در پایان جهان ظهور خواهد کرد.
و آن که سوشیانس پیروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نیز نامیده خواهد شد، در بخش مرکزی زمین یعنی خونیره سوشیانس خواهد بود.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هریک به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهند کرد که به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشیدرماه» به معنی پروراننده نماز و نیایش، و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به این نحو است که سه نطفه از زرتشت در آب دریاچه کیانسه یا هامون وجود دارد که تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میکنند. زمان تولد هریک که فرا رسد، دوشیزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب کیانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پایان هزاره چهارم، یعنى هزاره زرتشت پیامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو کند و به هوشیدر آبستن شود. سی سال پیش از پایان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میکند و هوشیدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پایان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب دریاچه شستشو میکند و به سوشیانس، آخرین موعود زرتشتی، آبستن میشود. این سه دختر پانزده سال کامل دارند که باردار میشوند و پیش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با کسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، کسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نیست.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» نیز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
زمینه سازان قیام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشیوتن در دین زرتشتبه عنوان زمینه سازان قیام منجی مطرح گردیده است و درستشبیه قیام خراسانی و قیام معروف یمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشریف» میباشد. این دو تن، زمینه را برای آمدن "هوشیدر" آماده میکنند و نابسامانیها و آشوبهایی را که آرامش و آسایش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پایان شب سیاه و طلوع سپیده امید گروندگان راستکار و درست پیمانی است که سالها سرزنش بیدینان را تحمل کردهاند. او خواهد آمد تا دین زرتشت را سامان دهد. پشیوتن نیز یکی از بی مرگان جاودانه است که برای استحکام دین زرتشت قیام میکند. قیام پشیوتن، آخرین قیام نیکمردانهای است که اندکی پیش از هزاره هوشیدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دین و برپاداشتن آیینهای دینی و گسترش آموزشهای آن است.
وضعیت جهان در پایان هر یک از هزارهها جهان در پایان هریک از هزارهها جهانی است آکنده از تباهیها و پریشانیها ؛ جهان خرابی که در آن، همه کس و همهچیز راه نابودی میپیماید .
بیسامانی، سیهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و این همه گسیختگی و نابسامانی از نشانههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
منجی در دین زرتشت
اهمیتبررسی نجاتبخشی در ادیان، به دلیل افزایش گرایش بشر معاصر به پدیده دین است. یکی از علل اصلی این گرایش، ارائه تصویری امید بخش و نورانی از آینده بشر، توسط ادیان آسمانی است.
محور اصلی بحث در مقاله حاضر، ظهور منجی آخر الزمان است که در متون کهن زرتشتی از آن به سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیر خواه، تعبیر میشود. این برگزیده الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوه معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیتالهیدرصفاتو ویژگیها شباهتخاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت.
در پایان مقاله به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» و سوشیانس وجود دارد.
کلید واژهها: ادیان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشیانس.
دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشکیل اجتماعی که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد و رسیدن به جامعهای که در آن ستمگریوستمدیدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس این جهان پر هرج و مرج و آکنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای دیرینه انسان بوده و هست.
اندیشه جامعه آرمانی در آثار اندیشمندان و فلاسفه بزرگ نیز مشهود است. از زمانی که افلاطون مدینه فاضله را پایهگذاری کرد، تا قرنها بعد که مساله مسیانیسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اینکه هر جامعهای در نهاد خویش، این اعتقاد را به عنوان عکسالعمل طبیعی و فطری دارد.)
مطرح گردید، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پایانی زندگی بشر، نزد متفکران نمودار گشت.
اندیشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای که در دوره پایانی این جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در ادیان وجود داشته است و نه تنها جنبه خیالی ندارد، بلکه وجهمشترک همه ادیان الهی است و به تصریح ادیان، تحقق این نظام، ثمره کوشش برگزیدگان خدا و مردان حقی است که به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند.
در دین مبین اسلام تصریح شده است که آینده از آن مستضفان است و به عقیده شیعیان، حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضایل و عاری از هرگونه زشتی و پلیدی پیکار میکند تا به وعده الهی تحقق عینی بخشد که جاء الحق و ذهقالباطل.
در آیین زرتشت نیز سوشیانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آینده را برعهده دارند؛ زرتشت، نوید آمدن منجی در دوره پایانی جهان را داده است. دین زرتشتیکی از ادیان الهی است. قرآن کریم و نیز فرمودههای پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله» مؤید این مطلب است. در آیه شریفه ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ؛ منظور از مجوس زرتشتیان میباشند؛ خداوند تکلیف ایمان آورندگان و پیروان را از کسانی که مشرک هستند، جدا میداند.
پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» نیز زرتشت (مجوس)را اهل کتابدانسته و فرمودهاند: «ایشان پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده کننده زبانهای ایران باستان که کتاب یشتها را نیز به رشته تحریر درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است:
تحقیقا نمیدانیم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتکجا و کی بوده است؟ برای اینکه، زرتشت متعلق به زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمیرسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روایات تاریخی بسیار زیاد استبطوری که اقوال بین سال 600 تا 6000 قبل از میلاد مسیح در نوسان است.
موافق روایات عامیانه زرتشتیان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنیا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشکده بلخ کشته شد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودههای زرتشت، قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظریههایی چون نظریات شیعه دارد، در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
بعد از گسترش اسلام در ایران، گروهی به دین زرتشتباقی ماندند که عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت کردند و عدهای دیگر تحتحکومت اسلامی ماندند و جزیه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جایی که فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انکتیل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دویستسال پیش، او نخستین ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتیان هم شروع به تحقیق کردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جدید میباشد ؛ لذا تحقیق پیرامون منجی در دین زرتشت از هر دو بخش اوستا و نیز دیگر کتب معتبر زرتشتیان انجام شده است.
مسلم این است که اعتقاد به ظهور نجات بخش در دین زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصیتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ویژگیها به پیامبر و دین آور آغازین شبیه و جامع همه خصوصیات اوست. در اوستا میخوانیم که: «فروهرهای نیک توانای پرهیزگاران را که 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میکنند، میستاییم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای که خواهد فرستاد، چنین نوید میدهد: «کسی که در این راه با دیوان و مردمان، که به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میکنند، ستیز کرده است ؛ یعنی از آن مردمی است که به او (زرتشت) وفا دارند چنین کسی با دینش (وجدانش) تو را دوست، برادر یا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دین زرتشت، سوشیانس یا سوشیانت است. این واژه در اوستای گاهانی و اوستای جدید، بصورت مفرد و جمع به کار رفته است که سودمند یا رهانندگان آیین خیر یا خیرخواهان جماعت معنی میشود.
... از این جهتسوشیانس نامیده خواهد شد (یعنی استوت ارت) زیرا که سراسر جهان مادی را سود دارد.
آنجا که زرتشتبه پیامبری برگزیده میشود و با اهورا مزدا سخن میگوید، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نیک را که به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی که روان "سوشیانسها" از آن به سوی پاداشی که به نیک اندیشان نوید داده شد، (پاداشی که بخشش توست) خواهند خرامید.»
سوشیانس آنجا که بصورت مفرد بهکار رفته است، نامی استبرای آخرین آفریده خداوند، آفریدهای از تبار نیکان و پرهیزگاران که فروهرش ستودنی است سوشیانس بصورت مفرد در واقع نام دیگر استوت ارت میباشد. اما سوشیانس در کاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بیانگر نقش سوشیانسها در بازسازی جهان آیندهاست، آنان همان وظیفهای را به عهده دارند که زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پیامبر و از نطفه اویند. این سوشیانسها عبارتند از: هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس که از نطفه زرتشت هستند.
بنابراین سوشیانس به معنای خاص، کسی است که در پایان جهان ظهور خواهد کرد.
و آن که سوشیانس پیروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نیز نامیده خواهد شد، در بخش مرکزی زمین یعنی خونیره سوشیانس خواهد بود.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هریک به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهند کرد که به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشیدرماه» به معنی پروراننده نماز و نیایش، و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به این نحو است که سه نطفه از زرتشت در آب دریاچه کیانسه یا هامون وجود دارد که تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میکنند. زمان تولد هریک که فرا رسد، دوشیزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب کیانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پایان هزاره چهارم، یعنى هزاره زرتشت پیامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو کند و به هوشیدر آبستن شود. سی سال پیش از پایان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میکند و هوشیدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پایان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب دریاچه شستشو میکند و به سوشیانس، آخرین موعود زرتشتی، آبستن میشود. این سه دختر پانزده سال کامل دارند که باردار میشوند و پیش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با کسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، کسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نیست.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» نیز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
زمینه سازان قیام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشیوتن در دین زرتشتبه عنوان زمینه سازان قیام منجی مطرح گردیده است و درستشبیه قیام خراسانی و قیام معروف یمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشریف» میباشد. این دو تن، زمینه را برای آمدن "هوشیدر" آماده میکنند و نابسامانیها و آشوبهایی را که آرامش و آسایش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پایان شب سیاه و طلوع سپیده امید گروندگان راستکار و درست پیمانی است که سالها سرزنش بیدینان را تحمل کردهاند. او خواهد آمد تا دین زرتشت را سامان دهد. پشیوتن نیز یکی از بی مرگان جاودانه است که برای استحکام دین زرتشت قیام میکند. قیام پشیوتن، آخرین قیام نیکمردانهای است که اندکی پیش از هزاره هوشیدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دین و برپاداشتن آیینهای دینی و گسترش آموزشهای آن است.
وضعیت جهان در پایان هر یک از هزارهها جهان در پایان هریک از هزارهها جهانی است آکنده از تباهیها و پریشانیها ؛ جهان خرابی که در آن، همه کس و همهچیز راه نابودی میپیماید .
بیسامانی، سیهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و این همه گسیختگی و نابسامانی از نشانههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
منجی در دین زرتشت
اهمیتبررسی نجاتبخشی در ادیان، به دلیل افزایش گرایش بشر معاصر به پدیده دین است. یکی از علل اصلی این گرایش، ارائه تصویری امید بخش و نورانی از آینده بشر، توسط ادیان آسمانی است.
محور اصلی بحث در مقاله حاضر، ظهور منجی آخر الزمان است که در متون کهن زرتشتی از آن به سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیر خواه، تعبیر میشود. این برگزیده الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوه معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیتالهیدرصفاتو ویژگیها شباهتخاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت.
در پایان مقاله به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» و سوشیانس وجود دارد.
کلید واژهها: ادیان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشیانس.
دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشکیل اجتماعی که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد و رسیدن به جامعهای که در آن ستمگریوستمدیدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس این جهان پر هرج و مرج و آکنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای دیرینه انسان بوده و هست.
اندیشه جامعه آرمانی در آثار اندیشمندان و فلاسفه بزرگ نیز مشهود است. از زمانی که افلاطون مدینه فاضله را پایهگذاری کرد، تا قرنها بعد که مساله مسیانیسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اینکه هر جامعهای در نهاد خویش، این اعتقاد را به عنوان عکسالعمل طبیعی و فطری دارد.)
مطرح گردید، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پایانی زندگی بشر، نزد متفکران نمودار گشت.
اندیشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای که در دوره پایانی این جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در ادیان وجود داشته است و نه تنها جنبه خیالی ندارد، بلکه وجهمشترک همه ادیان الهی است و به تصریح ادیان، تحقق این نظام، ثمره کوشش برگزیدگان خدا و مردان حقی است که به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند.
در دین مبین اسلام تصریح شده است که آینده از آن مستضفان است و به عقیده شیعیان، حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضایل و عاری از هرگونه زشتی و پلیدی پیکار میکند تا به وعده الهی تحقق عینی بخشد که جاء الحق و ذهقالباطل.
در آیین زرتشت نیز سوشیانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آینده را برعهده دارند؛ زرتشت، نوید آمدن منجی در دوره پایانی جهان را داده است. دین زرتشتیکی از ادیان الهی است. قرآن کریم و نیز فرمودههای پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله» مؤید این مطلب است. در آیه شریفه ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ؛ منظور از مجوس زرتشتیان میباشند؛ خداوند تکلیف ایمان آورندگان و پیروان را از کسانی که مشرک هستند، جدا میداند.
پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» نیز زرتشت (مجوس)را اهل کتابدانسته و فرمودهاند: «ایشان پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده کننده زبانهای ایران باستان که کتاب یشتها را نیز به رشته تحریر درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است:
تحقیقا نمیدانیم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتکجا و کی بوده است؟ برای اینکه، زرتشت متعلق به زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمیرسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روایات تاریخی بسیار زیاد استبطوری که اقوال بین سال 600 تا 6000 قبل از میلاد مسیح در نوسان است.
موافق روایات عامیانه زرتشتیان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنیا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشکده بلخ کشته شد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودههای زرتشت، قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظریههایی چون نظریات شیعه دارد، در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
بعد از گسترش اسلام در ایران، گروهی به دین زرتشتباقی ماندند که عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت کردند و عدهای دیگر تحتحکومت اسلامی ماندند و جزیه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جایی که فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انکتیل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دویستسال پیش، او نخستین ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتیان هم شروع به تحقیق کردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جدید میباشد ؛ لذا تحقیق پیرامون منجی در دین زرتشت از هر دو بخش اوستا و نیز دیگر کتب معتبر زرتشتیان انجام شده است.
مسلم این است که اعتقاد به ظهور نجات بخش در دین زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصیتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ویژگیها به پیامبر و دین آور آغازین شبیه و جامع همه خصوصیات اوست. در اوستا میخوانیم که: «فروهرهای نیک توانای پرهیزگاران را که 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میکنند، میستاییم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای که خواهد فرستاد، چنین نوید میدهد: «کسی که در این راه با دیوان و مردمان، که به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میکنند، ستیز کرده است ؛ یعنی از آن مردمی است که به او (زرتشت) وفا دارند چنین کسی با دینش (وجدانش) تو را دوست، برادر یا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دین زرتشت، سوشیانس یا سوشیانت است. این واژه در اوستای گاهانی و اوستای جدید، بصورت مفرد و جمع به کار رفته است که سودمند یا رهانندگان آیین خیر یا خیرخواهان جماعت معنی میشود.
... از این جهتسوشیانس نامیده خواهد شد (یعنی استوت ارت) زیرا که سراسر جهان مادی را سود دارد.
آنجا که زرتشتبه پیامبری برگزیده میشود و با اهورا مزدا سخن میگوید، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نیک را که به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی که روان "سوشیانسها" از آن به سوی پاداشی که به نیک اندیشان نوید داده شد، (پاداشی که بخشش توست) خواهند خرامید.»
سوشیانس آنجا که بصورت مفرد بهکار رفته است، نامی استبرای آخرین آفریده خداوند، آفریدهای از تبار نیکان و پرهیزگاران که فروهرش ستودنی است سوشیانس بصورت مفرد در واقع نام دیگر استوت ارت میباشد. اما سوشیانس در کاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بیانگر نقش سوشیانسها در بازسازی جهان آیندهاست، آنان همان وظیفهای را به عهده دارند که زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پیامبر و از نطفه اویند. این سوشیانسها عبارتند از: هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس که از نطفه زرتشت هستند.
بنابراین سوشیانس به معنای خاص، کسی است که در پایان جهان ظهور خواهد کرد.
و آن که سوشیانس پیروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نیز نامیده خواهد شد، در بخش مرکزی زمین یعنی خونیره سوشیانس خواهد بود.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هریک به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهند کرد که به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشیدرماه» به معنی پروراننده نماز و نیایش، و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به این نحو است که سه نطفه از زرتشت در آب دریاچه کیانسه یا هامون وجود دارد که تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میکنند. زمان تولد هریک که فرا رسد، دوشیزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب کیانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پایان هزاره چهارم، یعنى هزاره زرتشت پیامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو کند و به هوشیدر آبستن شود. سی سال پیش از پایان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میکند و هوشیدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پایان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب دریاچه شستشو میکند و به سوشیانس، آخرین موعود زرتشتی، آبستن میشود. این سه دختر پانزده سال کامل دارند که باردار میشوند و پیش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با کسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، کسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نیست.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» نیز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
زمینه سازان قیام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشیوتن در دین زرتشتبه عنوان زمینه سازان قیام منجی مطرح گردیده است و درستشبیه قیام خراسانی و قیام معروف یمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشریف» میباشد. این دو تن، زمینه را برای آمدن "هوشیدر" آماده میکنند و نابسامانیها و آشوبهایی را که آرامش و آسایش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پایان شب سیاه و طلوع سپیده امید گروندگان راستکار و درست پیمانی است که سالها سرزنش بیدینان را تحمل کردهاند. او خواهد آمد تا دین زرتشت را سامان دهد. پشیوتن نیز یکی از بی مرگان جاودانه است که برای استحکام دین زرتشت قیام میکند. قیام پشیوتن، آخرین قیام نیکمردانهای است که اندکی پیش از هزاره هوشیدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دین و برپاداشتن آیینهای دینی و گسترش آموزشهای آن است.
وضعیت جهان در پایان هر یک از هزارهها جهان در پایان هریک از هزارهها جهانی است آکنده از تباهیها و پریشانیها ؛ جهان خرابی که در آن، همه کس و همهچیز راه نابودی میپیماید .
بیسامانی، سیهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و این همه گسیختگی و نابسامانی از نشانههای