لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفاده از موسیقی در قرائت قرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده) است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفاده از موسیقی در قرائت قرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده) است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
موسیقی
موسیقی هند بیان احساسات بوسیله صداهاست.
مهمترین عوامل تشکیلدهندة موسیقی صدا و وزن هستند.
صدا نتیجة « حرکت ارتعاشی»است که بوسیلة گوش احساس میشود.
صداهایی که دارای ارتعاشات نامنظم باشد صداهای غیرموسیقی و آنهایی که پریودیک هستند و ارتعاشات منظم دارند صداهای موسیقی نامیده میشوند.
تئوری موسیقی:
علمی که از قواعد و اصطاحات موسیقی گفتگو میکند تئوری موسیقی نامیده میشود.
نت:
صداهای موسیقی بوسیلة نت نوشته و اجرا میشوند.
آهنگ و تأکید موسیقی:
موسیقی در صورتی قابل درک است که به هر حال دارای تأکید باشد ممکن نیست که آهنگی دارای تأکید نباشد ولی به صورت « آهنگ» درک میشود.
صوتهای یک آهنگ ساده معمولاً به صوتهای تاکید دار و بیتأکید تقسیم میشوند و غالباً دارای دورههای منظم هستند برای درک مطلب باید از یکی دو مثال کمک گرفت: « تیکتاگ» ساعت هرگاه با اندکی دقت به آن گوش فرادهیم یک دورة دو ضربهای را مرتباً تکرار میکند: 1- تیک 2- تاک؛ 1- تیک2- تاک و … همانطوریکه یک معمار یا بنا برای ساختمن خانه از آجر ، سنگ، آهن، چوب، و غیره استفاده میکند همچنان که یک شاعر در ساختن شعر خویش واژهها را بکار میگیرد همانگونه که یکمجسمهساز از گچ،برنز.گل چوب، جز اینها استفاده میکند؛ آهنگساز نیز در ساختن موسیقی صداه و عوامل صوتی را بکار میبندد. صدا( صوت) پدیدهای که انسان آن را به یاری دستگاه شنوایی خویش درک میک درنتیجه ارتعاش یک جسم تولید میشود و در محیط مادی مانند هوا یا آب به صورت موج انتشار مییابد و به گوش ما میرسد و ما در دستگاه شنواییمان آنرا با فعل و انفعالاتی فیزیولوژیک درک میکنیم حرکت موجی انتشار صدا دارای 4 مشخصه است:
1- بسامد 2- طول موج 3- دامنه 4- شیوش
صدای غیرموسیقانی( سروصدا) : صداهای لحظهای حاصل از شکستن شیشه و انفجار و نظایر آن، و صدای ممتد یا ادامهدار مانند ریزش باران، حرکت قطار، و هلهلههای آدمیان و غیره صداهای غیرموسیقانی هستند.
مدهای کلیسا و موسیقی در یونان باستان:
کلیسای مسیحی در قرنهای اول و دوم میلادی دارای هیچگونه فرهنگ موسیقی ویژهی خود نبودند و از آنجا که نیاز داشت به یاری هنرهای زیبا رنگ و بویی به تبلیغ مذهبی خوییش ببخشد ناگزیر از فرهنگهایی یاری گرفت که پیش از آن، آنها را« هنر و فرهنگ کافران » مینامیدند هنر و فرهنگ قوم یهود و هنر و فرهنگ یونان باستان زمینة اساسی فرهنگ کلیسا را فراهم ساختند موسیقی یهود کمو بیش سراسر آهنگهای مذهبی و رسمی کلیسا را تشکیل میداد و موسیقی یونان باستان که داری بنیادهای پیچیدة ریاضیوار و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
مقدمه :
پاسادبل Pasodoble یعنی رقص دو نفر .
یک رقص ملی اسپانیائی با وزن 4/2 هست به کاراکتر ( شخصیت مارش گونه) دارد ونسبتا تند می باشد .
پاسادوبل به فرم روندو بسیاری از موومان های کلاسیک فرم روند دارند و ویژگی بارز روندوتناوب یک تم اصلیA) ( با چند تم دیگر است الگوهای معمول در فرم روندو عبارتند از : فرم های ABACA وبا ABACABAتم اصلی روندو به طور معمول تمی سرزنده و دلپذیر و بهیادماندنی است و شنونده به آسانی میتواند نمودهای دوباره آن را تشخیص دهد از آنجا که تم اصلی کم و بیش همواره درتنالیته تونیک عرضه می شود بازگشت های آن بسیار خوشایند هستند.
روندو می تواند به صورت قطعه ای مستقل یا موومانی از یک سنفونی سونات یا کوارتت زهی به کار رود روندو در آثار چند موومانی اغلب در موومانی پایانی ( فینال ) دیده می شود . زیرا سر زندگی ، انتظام وشادابی آن به اثر پایانی شاد می بخشد فرم روندواغلب با عناصری از فرم سونات در آمیخته وفرمی به نام سونات روندو پدید می آورد .
محبوبیت فرم روندو محدود به دوره کلاسیک نیست این فرم توسط آهنگسازانی از سده بیستم مانند ایگوراستراوینگی و آرنولد شوبنرگ نیز به کار گرفته شده است .
تجزیه وتحلیل پاساد و بل سبلان
پاسادوبل سبلان با هشت میزان مقدمه شروع شده با FF که درتنالتیه سل مینور است وبیشتر از درجات V, I سل مینور استفاده شده است . این قطعه تم آذری دارد که ملودی در دست چوبی ها وکرنت 2 و 1 می باشد و همراهی را بقیه سازها مینوازند .
Aقسمت A از میزان 9 در سل مینور با FF ادامه پیدا می کند که 16 میزان است در قسمت A فلوت ، کلارینت می بمل و ابوا حذف می شوند و فقط در آخر نیم جملهها وارد می شوند یعنی در میزانهای 12و 11و 16و 15 وهشت میزان آخر را فلوت کلارینت می بمل وابوا وارد می شوند .
B: قسمت B از میزان 25 شروع شده ودر تنالیته سی بمل ماژور کام نسبی سل مینور است در اینجا ملودی از چوبی ها گرفته شده و به باس ها وآکمپیمان داده شده و چوبی ها و برنجی ها آنها را همراهی می کنند در میزان 33 قسمت B با مدلاسیون کوچک از سی بمل ماژور به سل مینور باز می گردد که تا میزان 40 ادامه دارد وقسمت آخر B با یک برگشت به میزان 9 اول قسمت Aبر می گردد A-B تکرار میشود .
C : قسمت C از میزان 56 مدولاسیون کرده و از میزان 57 قسمت C شروع میشود . و این قسمت که درسی بمل ماژور است سازها ملودی فلوت – کلارینت میبمل– ایوا حذف می شوند واز قسمت همراهی ، ترمبون 2و1 – ترمبون باس حذف میشود این قسمت که mf است ملایمتر اجرا میگردد ، که 16 میزان است در میزان 71 با مدلا سیون به سل مینور رفته واز میزان 73 قسمت A برای سومین بار تکرار می شود بعداز قسمت A قسمت پایانی که کدا نام دارد هشت میزان با برگشت قطعه را به پایان می رساند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
مقدمه :
پاسادبل Pasodoble یعنی رقص دو نفر .
یک رقص ملی اسپانیائی با وزن 4/2 هست به کاراکتر ( شخصیت مارش گونه) دارد ونسبتا تند می باشد .
پاسادوبل به فرم روندو بسیاری از موومان های کلاسیک فرم روند دارند و ویژگی بارز روندوتناوب یک تم اصلیA) ( با چند تم دیگر است الگوهای معمول در فرم روندو عبارتند از : فرم های ABACA وبا ABACABAتم اصلی روندو به طور معمول تمی سرزنده و دلپذیر و بهیادماندنی است و شنونده به آسانی میتواند نمودهای دوباره آن را تشخیص دهد از آنجا که تم اصلی کم و بیش همواره درتنالیته تونیک عرضه می شود بازگشت های آن بسیار خوشایند هستند.
روندو می تواند به صورت قطعه ای مستقل یا موومانی از یک سنفونی سونات یا کوارتت زهی به کار رود روندو در آثار چند موومانی اغلب در موومانی پایانی ( فینال ) دیده می شود . زیرا سر زندگی ، انتظام وشادابی آن به اثر پایانی شاد می بخشد فرم روندواغلب با عناصری از فرم سونات در آمیخته وفرمی به نام سونات روندو پدید می آورد .
محبوبیت فرم روندو محدود به دوره کلاسیک نیست این فرم توسط آهنگسازانی از سده بیستم مانند ایگوراستراوینگی و آرنولد شوبنرگ نیز به کار گرفته شده است .
تجزیه وتحلیل پاساد و بل سبلان
پاسادوبل سبلان با هشت میزان مقدمه شروع شده با FF که درتنالتیه سل مینور است وبیشتر از درجات V, I سل مینور استفاده شده است . این قطعه تم آذری دارد که ملودی در دست چوبی ها وکرنت 2 و 1 می باشد و همراهی را بقیه سازها مینوازند .
Aقسمت A از میزان 9 در سل مینور با FF ادامه پیدا می کند که 16 میزان است در قسمت A فلوت ، کلارینت می بمل و ابوا حذف می شوند و فقط در آخر نیم جملهها وارد می شوند یعنی در میزانهای 12و 11و 16و 15 وهشت میزان آخر را فلوت کلارینت می بمل وابوا وارد می شوند .
B: قسمت B از میزان 25 شروع شده ودر تنالیته سی بمل ماژور کام نسبی سل مینور است در اینجا ملودی از چوبی ها گرفته شده و به باس ها وآکمپیمان داده شده و چوبی ها و برنجی ها آنها را همراهی می کنند در میزان 33 قسمت B با مدلاسیون کوچک از سی بمل ماژور به سل مینور باز می گردد که تا میزان 40 ادامه دارد وقسمت آخر B با یک برگشت به میزان 9 اول قسمت Aبر می گردد A-B تکرار میشود .
C : قسمت C از میزان 56 مدولاسیون کرده و از میزان 57 قسمت C شروع میشود . و این قسمت که درسی بمل ماژور است سازها ملودی فلوت – کلارینت میبمل– ایوا حذف می شوند واز قسمت همراهی ، ترمبون 2و1 – ترمبون باس حذف میشود این قسمت که mf است ملایمتر اجرا میگردد ، که 16 میزان است در میزان 71 با مدلا سیون به سل مینور رفته واز میزان 73 قسمت A برای سومین بار تکرار می شود بعداز قسمت A قسمت پایانی که کدا نام دارد هشت میزان با برگشت قطعه را به پایان می رساند .