واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد مکتب بغداد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مکاتب نقاشی ایرانی

مکتب بغداد( عباسی) این مکتب در قرن هفتم هجری در دوره عباسی و با تصویر سازی کتب و ترجمه شده از پهلوی ، یونانی سانسکریت به عربی رایج شد. چهره ها در نگاره های این مکتب به **** سامی ( عربی ) شبیه است. تاثیر آثار نقاشان بیزانسی و مسیحیت را می توان باز شناخت. در این آثار رنگ زمینه نامحسوس یا اصلا" وجود ندارد. و نگاره ها از متن جدا نیستند و بخشی از متن به شمار می روند. مکتب سلجوقی در این مکتب نقش ها و تزئینات بر روی متن رنگ آمیزی شده، نقاشی می شدند. چهرها با چشم های بادامی و شبیه به **** زرد و لباس ها با گل و گیاه و نقوش اسلیمی تزئین می شد. از این زمان کتب مصور اندکی بدست آمده است. نقش و نگارها در این آثار نزدیکی و وجه اشتراک زیادی با آثار سفالین این دوره دارند مکتب مغول: این مکتب در قرن هفتم هجری قمری و پس از استیلای مغول بر ایران با نام مکتب مغول تبریز پی ریزی شد ارتباط ایلخانان مغول با اقوام خویش باعث نفوذ برخی از عوامل نقاشی چینی در نقاشی ایرانی شد. نقاشان ایرانی در این مکتب به نوعی منظره سازی، ساخت و ساز و توجه به جزئیات روی آوردند که با ویژگی های نقاشی عصر مغول تلفیق شده بود و اساس این مکتب را تشکیل می داد. استفاده از رنگ های بیشتر ( ارغوانی ، قرمز، طلائی، سبز، زرد، قهوه ای و ... ) و افزایش طبیعت گرائی و ترکیب بندی نگاره ها از ویژگیهای دیگر این مکتب است.مکتب هرات: در زمان حکومت شاهرخ پسر تیمور، پایتخت و مرکز تجمع هنرمندان شهر هرات بود و در آنجا مکتب هرات پایه ریزی شد. در این دوره نگارگری به شکوفائی و عالی ترین درجه خود رسید. هنر این دوره هنری واقعی، ملی و موافق با طبع و روحیه ایرانی است. کمال الدین بهزاددر این دوره تحولاتی شکرف در هنر نگارگری به وجود آورد. طرح ها همراه باپختگی شگفت انگیز و ظرافت در نمایش درختان گلها و چهره ها به کارگرفته شد. فن چهره سازی را به بهزاد و این دوره نسبت می دهند. مکتب تبریز:با به حکومت رسیدن اسماعیل صفوی و انتقال پایتخت به شهر تبریز هنرمندان از جمله بهزاد به تبریز دعوت شدند که موجب حرکت فرهنگی و هنری و به وجود آمدن شیوه نوینی در نقاشی ایران شد و این شیوه از ترکیب سنت قدیمی نقاشی تبریز و مکتب هرات و روش شخصی بهزاد پدید آمد. در این دوره شخصیتهای آثار بهزاد را درویشان و مدرسان تشکیل می داد. او در اواخر قرن دهم هجری به صورت نگاری و شبیه سازی پرداخت که پس از او به دست رضا عباسی به اوج کمال خودرسید . ترکیب بندیهای چند سطحی، حرکت و جنبش، رنگهای درخشان و پرمایه و آرام از جمله ویژگی های نقاشی این دوره است. از دیگر مشخصات آثار این دوره به خصوص در مکتب تبریز، پوشش سر اشخاص به صورت کلاه قرمز رنگ قزلباشی است. نقاشان تبریز به سرپرستی بهزاد معروف ترین شاهنامه این مکتب به نام شاه نامه شاه طهماسبی را مصور ساختند. مکتب اصفهان:شاه عباس صفوی پس از انتخاب اصفهان به پایتختی ( 1) و ساخت بناهای مجلل، رابطه خود را با کشورهای خارجی بهبود بخشید. از همین جا نگارگری ایرانی از موضوعات نقاشی غربی تاثیر پذیرفت. در این دوره چهره نگاری و تک چهره سازی گسترش بیشتری یافت و کم کم حالتهایی از طبیعت گرایی در آثار نقاشان ایرانی پیدا شد. از شاخص ترین نگارگران این دوره " رضا عباسی " و " محمد زمان " را میتوان نام برد.نقاشی ایرانی بعد از این دوره نتوانست عظمت گذشته را به دست آورد. در دوره های افشاریه و زندیه و در ادامه قاجاریه نقشهایی از عناصر گل و مرغ به صورت ترکیبی از گلها، غنچه های نیم شکفته و شکفته و پرندگان مورد استفاده نقاشان قرار گرفت. این گونه نقاشی که روی قلمدانها، جلد کتابها، رحلهای چوبی و جمعه های لوازم آرایشی انجام می شد، به " نقاشی لاکی " معروف شد. در دوره قاجاریه بار دیگر نقاشی تک شخصیت باب شد، ولی ویژگیهایی که نقاشان در این دوره به کار خود دادند، تفاوتهای زیادی در نقاشی نسبت به دوره صفویه دیده می شود. در این آثار همان ویژگی های اغراق آمیز و ترکیب رخ و نیمرخ نمایی چهره ها و پیکره ها با هم دیده می شود که با استفاده از رنگهای اروپایی کشیده شده اند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مکتب بغداد


پاورپوینتی در مورد مکتب ساختارگرایی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 18 اسلاید

 قسمتی از متن .ppt : 

 

مکتب ساختارگرایی

بررسی نظریه ها به طور کلی:

- نظریات تأثیر ارتباطات جمعی

- نظریات هنجاری

- نظریات انتقادی

* مارکسیسم کلاسیک

* نظریه فرانکفورت

* نظریه مطالعات فرهنگی

* نظریه ساختارگرایی و نشانه شناسی

* و ...

پیشگفتار

ساختارگرایی قائل به وجود هستۀ سخت و پنهان در پس پدیده های ظاهری از جمله پدیده های فرهنگی و ارتباطی است که نشانه شناسی سعی دارد با شناخت و تحلیل علائم و نشانه های ظاهری، به فهم آن هستۀ سخت به عنوان «ژرف ساخت» پی ببرد.

هدف ساختارگرایی:

کشف ساختارهای عمیقی است که به جهان بشری نظم و انسجام می بخشد.

ماهیت مکتب ساختارگرایی



خرید و دانلود پاورپوینتی در مورد مکتب ساختارگرایی


تحقیق در مورد مکتب بغداد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مکاتب نقاشی ایرانی

مکتب بغداد( عباسی) این مکتب در قرن هفتم هجری در دوره عباسی و با تصویر سازی کتب و ترجمه شده از پهلوی ، یونانی سانسکریت به عربی رایج شد. چهره ها در نگاره های این مکتب به **** سامی ( عربی ) شبیه است. تاثیر آثار نقاشان بیزانسی و مسیحیت را می توان باز شناخت. در این آثار رنگ زمینه نامحسوس یا اصلا" وجود ندارد. و نگاره ها از متن جدا نیستند و بخشی از متن به شمار می روند. مکتب سلجوقی در این مکتب نقش ها و تزئینات بر روی متن رنگ آمیزی شده، نقاشی می شدند. چهرها با چشم های بادامی و شبیه به **** زرد و لباس ها با گل و گیاه و نقوش اسلیمی تزئین می شد. از این زمان کتب مصور اندکی بدست آمده است. نقش و نگارها در این آثار نزدیکی و وجه اشتراک زیادی با آثار سفالین این دوره دارند مکتب مغول: این مکتب در قرن هفتم هجری قمری و پس از استیلای مغول بر ایران با نام مکتب مغول تبریز پی ریزی شد ارتباط ایلخانان مغول با اقوام خویش باعث نفوذ برخی از عوامل نقاشی چینی در نقاشی ایرانی شد. نقاشان ایرانی در این مکتب به نوعی منظره سازی، ساخت و ساز و توجه به جزئیات روی آوردند که با ویژگی های نقاشی عصر مغول تلفیق شده بود و اساس این مکتب را تشکیل می داد. استفاده از رنگ های بیشتر ( ارغوانی ، قرمز، طلائی، سبز، زرد، قهوه ای و ... ) و افزایش طبیعت گرائی و ترکیب بندی نگاره ها از ویژگیهای دیگر این مکتب است.مکتب هرات: در زمان حکومت شاهرخ پسر تیمور، پایتخت و مرکز تجمع هنرمندان شهر هرات بود و در آنجا مکتب هرات پایه ریزی شد. در این دوره نگارگری به شکوفائی و عالی ترین درجه خود رسید. هنر این دوره هنری واقعی، ملی و موافق با طبع و روحیه ایرانی است. کمال الدین بهزاددر این دوره تحولاتی شکرف در هنر نگارگری به وجود آورد. طرح ها همراه باپختگی شگفت انگیز و ظرافت در نمایش درختان گلها و چهره ها به کارگرفته شد. فن چهره سازی را به بهزاد و این دوره نسبت می دهند. مکتب تبریز:با به حکومت رسیدن اسماعیل صفوی و انتقال پایتخت به شهر تبریز هنرمندان از جمله بهزاد به تبریز دعوت شدند که موجب حرکت فرهنگی و هنری و به وجود آمدن شیوه نوینی در نقاشی ایران شد و این شیوه از ترکیب سنت قدیمی نقاشی تبریز و مکتب هرات و روش شخصی بهزاد پدید آمد. در این دوره شخصیتهای آثار بهزاد را درویشان و مدرسان تشکیل می داد. او در اواخر قرن دهم هجری به صورت نگاری و شبیه سازی پرداخت که پس از او به دست رضا عباسی به اوج کمال خودرسید . ترکیب بندیهای چند سطحی، حرکت و جنبش، رنگهای درخشان و پرمایه و آرام از جمله ویژگی های نقاشی این دوره است. از دیگر مشخصات آثار این دوره به خصوص در مکتب تبریز، پوشش سر اشخاص به صورت کلاه قرمز رنگ قزلباشی است. نقاشان تبریز به سرپرستی بهزاد معروف ترین شاهنامه این مکتب به نام شاه نامه شاه طهماسبی را مصور ساختند. مکتب اصفهان:شاه عباس صفوی پس از انتخاب اصفهان به پایتختی ( 1) و ساخت بناهای مجلل، رابطه خود را با کشورهای خارجی بهبود بخشید. از همین جا نگارگری ایرانی از موضوعات نقاشی غربی تاثیر پذیرفت. در این دوره چهره نگاری و تک چهره سازی گسترش بیشتری یافت و کم کم حالتهایی از طبیعت گرایی در آثار نقاشان ایرانی پیدا شد. از شاخص ترین نگارگران این دوره " رضا عباسی " و " محمد زمان " را میتوان نام برد.نقاشی ایرانی بعد از این دوره نتوانست عظمت گذشته را به دست آورد. در دوره های افشاریه و زندیه و در ادامه قاجاریه نقشهایی از عناصر گل و مرغ به صورت ترکیبی از گلها، غنچه های نیم شکفته و شکفته و پرندگان مورد استفاده نقاشان قرار گرفت. این گونه نقاشی که روی قلمدانها، جلد کتابها، رحلهای چوبی و جمعه های لوازم آرایشی انجام می شد، به " نقاشی لاکی " معروف شد. در دوره قاجاریه بار دیگر نقاشی تک شخصیت باب شد، ولی ویژگیهایی که نقاشان در این دوره به کار خود دادند، تفاوتهای زیادی در نقاشی نسبت به دوره صفویه دیده می شود. در این آثار همان ویژگی های اغراق آمیز و ترکیب رخ و نیمرخ نمایی چهره ها و پیکره ها با هم دیده می شود که با استفاده از رنگهای اروپایی کشیده شده اند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مکتب بغداد


تحقیق در مورد مکتب سوداگری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

مکتب سوداگری (مرکانتیلیسم(

از جمله عواملی که در ظهور اندیشه های نو در نظام اقتصاد سیاسی در آغاز قرن هجدهم تأثیر بسیار داشته و بی شک در آرا و اندیشه های «اسمیت» مؤثر بوده است، رواج مکتب سوداگری در قرون قبلی است . ازاین رو مطالعه این جریان در درک اندیشه های اقتصادی جدید ضروری به نظر می رسد. آنچه در ادامه می آید، گزیده ای از کتاب «تاریخ عقاید اقتصادی» نوشته دکتر فریدون تفضلی است که به بررسی تاریخی، معرفی مبانی نظری و علل زوال این مکتب می پردازد.

در قرن پانزدهم و آغاز قرن شانزدهم تغییراتی در زمینه اکتشافات بزرگ جغرافیایی و فراهم آمدن امکانات وسیع برای دستیابی به امکانات سرشار و مواد اولیه در غرب فراهم آمد. این امکانات، قلمرو روابط تجاری را توسعه داد و با بکار گرفتن پول در روابط اقتصادی و کشف ذخایر طلا در نیمکره غربی (یعنی قاره آمریکا)، حجم تجارت بین کشورهای اروپایی با خارج رو به فزونی نهاد. در این میان، نیاز به منابع مالی فراوان موجب شد تا کشورهای اروپای غربی تحصیل فلزهای گرانبها (طلا و نقره) را به عنوان «سیاست ملی» تلقی کنند. کشورهایی که فاقد معادن سرشار طلا بودند و در مستعمراتشان چنین فلزات گرانبهایی موجود نبود، برای گردآوری آنها توجه خود را به اجرای سیاستهایی معطوف ساختند که منجر به «تراز بازرگانی مثبت» شود و در این رابطه چنین میپنداشتند که هر گاه در یک کشور مقدار کالای فروخته شده در ظرف یکسال به دیگر کشورها بیشتر از مقدار کالای خریداری شده از این کشورها باشد، مازاد این دو مقدار به صورت طلا (یا ارز) به کشور وارد خواهد شد.به این ترتیب انگیزه و هدف فعالیت های اقتصادی که تا قبل از قرن پانزدهم در اروپا تابع اصول مذهبی و اخلاقی بود، تغییر کرد و به تدریج، مستقل از مدهب و اخلاق، به سوی کسب و تجارت و انباشت ثروت مادی یا فلزات گرانبها مانند طلا و نقره گرایش یافت. بنابراین نظریات مورد قبول جوامع اروپایی نظریاتی بود که در مرحله اول، نظام اقتصادی فئودالیسم را که نسبت به مظاهر اقتصاد نوین اعتنایی نداشت مطرود بداند ، در مرحله دوم «ناسیونالیسم ملی» را توسعه بخشد، در مرحله سوم طلا و نقره را به عنوان تنها منابع ثروت ملی بشناسد و در مرحله چهارم بازرگانی خارجی را مورد اهمیت قرار داده و بالاخره سیاست توسعه اقتصادی و نظامی را جلوه دهد. مکتبی که پاسخگوی این احتیاجات بود بوسیله متفکران اقتصادی آن عصر به نام مکتب سوداگری یا مرکانتیلیسم نامیده شد و طرفداران آن به نام سوداگران یا مرکانتیلیستها معروف شدند.

مبانی نظری مکتب سوداگری

طلا و نقره به عنوان منابع ثروت اقتصادی. سوداگران طلا و نقره را بهترین شکل ثروت اقتصادی می دانستند و تمام قدرت خود را برای بدست آوردن این فلزات گرانبها صرف می کردند. آنها معتقد بودند که ثروت و قدرت اقتصادی شرط لازم قدرت سیاسی برای تشکیل مستعمرات می باشد. برای نیل به این هدف سیاستهای مختلفی را پیشنهاد کردند و معتقد بودند که این سیاستها منجر به تراکم فلزات گرانبها خواهد شد. بطور خلاصه، موضع سوداگران در قبال فلزات گرانبها (طلا و نقره) به منزله ثروت ملی تلقی می شد و بنابراین تمام فعالیتها برای کسب آن تنظیم میشد.

سیاست موازنه بازرگانی. مفهوم «موازنه بازرگانی» مهمترین ابزار تحلیل اقتصادی است که بوسیله متفکران سوداگر گسترش پیدا کرد. هر گاه واردات مرئی و نامرئی کشوری نسبت به صادراتش بیشتر باشد، این عدم تعادل بوسیله خروج ارز (طلا) از کشور یا دریافت وام خارجی و یا کاهش در میزان داراییهای کشور در خارج متوازن می گردد. برعکس، فزونی صادرات مرئی و نامرئی بر واردات، به وسیله ورود ارز (طلا) به داخل کشور و یا انتقال بدهیها به دیگر کشورهای جهان جبران می شود. سوداگران با توجه به این حالت دوم معتقد بودند که هر کشور باید برای تحصیل ثروت، از سیاست «تراز بازرگانی مثبت» طرفداری کند، زیرا با این سیاست، کشور قادر به انباشت طلا و نقره خواهد شد و در نتیجه قدرت اقتصادی اش بالا خواهد رفت. سوداگران حتی برای تداوم قدرت اقتصادی از سیاستهایی پیروی می کردند که به طور دائمی منجر به برقراری ترراز بازرگانی مثبت (یعنی فزونی صادرات بر واردات) گردد. به طور خلاصه، سوداگران آنچه در این رابطه در نظر داشتند و از آن پیروی می کردند در واقع یک سیاست ملی بود و بر این اساس بیشتر منافع و مصالح هر کشور را در سطح کلان مورد توجه قرار میدادند و به منافع و مصالح اشخاص به طور انفرادی کمتر توجه داشتند. اگرچه تمامی متفکران سوداگر، صرفنظر از ملیت خود، اساساً در مورد هدف تشکیل یک دولت قوی از طریق تراکم فلزات گرانبها توافق داشتند، اما برای رسیدن به این هدف، سیاستهای متفاوتی از نظر تجزیه و تحلیل نظری و علمی پیشنهاد کردند. به عبارت دیگر مواضع فکری سوداگران در مورد دستیابی به منابع طلا و حفظ آن یکسان و مشترک نبود. برای مثال، در انگلستان و اسپانیا مکتب «شمش طلبان» مصراٌ خواستار جلوگیری کامل از صدور طلا و تأسیس اداره سلطتنتی ارز به منظور تنظیم و کنترل معاملات ارزی بود. طرفداران این مکتب اساساً محافظه کار بودند و از یک نوع «سیاست فلزی» پیروی می کردند که از خروج طلا و نقره جلوگیری نماید. در مقابل، برخی دیگر از دانشمندان سوداگر نظیر توماس مان و جیمز استوارت تا اندازه ای لیبرال بودند و اعتقاد داشتند که صدور فلزات گرانبها کشور را زودتر به هدف «تراز بازرگانی مثبت» می رساند. مان معتقد بود که صدور شمش طلا را می توانیم به «خرید» کالاهایی در خارج اختصاص دهیم که به هنگام صدور مجدد آنها با قیمتهای بالاتر، طلایی بیشتر از آنچه در مرحله اول صادر شده بود را به کشور وارد کند. بنابراین هر گاه طلا را در اقتصاد داخلی نگاهداری کنیم، به هیچ وجه موجب تکاثر ثروت نخواهد شد و فقط قیمتها را افزایش و صادرات را کاهش خواهد داد. مان تأکید می کند آنچه برای کشور حائز اهمیت است، رابطه مجموع صادرات و واردات است و از این رو تنها رابطه بین صادرات و واردات یک کالای خاص چندان مهم نیست. مان از سویی دیگر استدلال میکند که صدور طلا به تولید کالایی منجر می گردد که به هنگام صدور مجدد با قیمتهای بالاتر، طلایی بیشتر از آنچه در مرحله اول صادر شده بود را به کشور وارد می کند. به عبارت دیگر با فروش شمش طلا کشور قادر است ارز (یا سکه های طلا) به دست آورد. این ارز در داخل کشور، با توجه به این که تخصص کالاهای صادراتی در سطحی بالا موجود است، باید صرف تولید کالاهای صادراتی شود. از این رو صادرات تشویق می شود و از آنجا که کیفیت کالاهای صادراتی بالا است، این کالاها را می توان در بازارهای جهانی با قیمت بیشتری به فروش رسانید و در شرایطی که واردات کشور ثابت باشد، فزونی صادرات به واردات که همان «تراز بازرگانی مثبت» را تشکیل می دهد، منجر به ورود ارز یا طلا به کشور خواهد شد که ارزش آن از ارزش شمش طلای صادر شده در مرحله اول بیشتر خواهد بود.

سیاست گمرکی و تحصیل ثروت. سوداگران اعتقاد داشتند اگر کشوری قادر به تولید مواد خام در داخل نباشد باید بدون حقوق گمرکی این مواد را از خارج وارد کند. از طرفی آنها، طرفدار سیاست حمایتی از اقتصاد ملیتی بودند و از این رو توصیه می کردند که دولت باید برای حفظ و حمایت مصنوعات و تولید مواد خام و اولیه در داخل کشور بکوشد و برای نیل به «تراز بازرگانی مثبت» باید سیاست گمرکی ارادی را تدوین نموده و بنابراین باید از ورود کالاهای لوکس به داخل کشور جلوگیری کند. در این مورد، مان تأکید میکند که هر کشور باید برای رسیدن به خودکفایی اقتصادی، واردات غیر ضروری را از طریق حقوق و سهمیه بندی گمرکی کاهش داده و از مصرف کالاهای لوکس صرف نظر کند. در مورد عوارض صادراتی و وارداتی با توجه به اینکه مان از رابطه میان قیمت و مقدار مورد تقاضا آگاهی داشته، چنین استدلال می کند که تحمیل عوارض گمرکی بر صادرات منجر به کاهش صادرات می شود، در حالی که وضع کردن عوارض گمرکی بر واردات کالاهای مصرفی باید به اندازه ای باشد که از مصرف آنها جلوگیری کند. بنابراین تدوین عوارض گمرکی برای جلوگیری از صادرات برای کشور زیان آور است، در حالی که چنین عوارضی باید برای کنترل واردات در نظر گرفته شود و برای رسیدن به خودکفایی اقتصادی مطلوب است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مکتب سوداگری


زندگی‌نامه و مکتب فارابی 33 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

زندگی‌نامه و مکتب فارابی

ابو نصر محمد بن طرخان‌ بن اوزلغ‌ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراء‌النهر، به سال 259ق/872م ، بنابراین، حدود یک سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانواده‌ای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، فلسفه، موسیقی، ریاضیات و علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر می‌آید که زبانهای ترکی و فارسی را می‌فهمیده است

( برابر افسانه‌ها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ارسطو، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر می‌آید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا می‌کند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرت‌هایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید.

این فیلسوف بزرگ، اندیشمندی عمیقا دینی و اهل عرفان بود، او، در نهایت سادگی زندگی می‌کرد و لباس صوفیان بر تن داشت. فارابی که طبیعتی اساسا متامل داشت، از امور دنیوی اعراض می‌کرد، اما در عوض، سماع موسیقی را بسیار دوست می‌داشت و خود، نوازنده‌ای چیره دست بود. از او، کتاب الموسیقی الکبیر باقی مانده که شاهدی بر تضلع وی در ریاضیات است و نیز، بدون تردید، مهمترین شرح نظریه موسیقی، در سده‌های میانه به شمار می‌رود. این فیلسوفان موسیقیدان، به سبب خوش‌بینی سطحی، به جمع میان افلاطون و ارسطو (ی اثولوجیا) نمی‌پرداخت، همچنانکه او، به جمع میان فلسفه و دیانت نبوی نیز اعتقاد داشت. به نظر می‌رسد که احساس ژرف معلم ثانی از این اندیشه ناشی بود که حکمت نزد کلدانیان در بین‌النهرین ظاهر شد و از آنجا به مصر و آنگاه به یونان انتقال یافت و در یونان مکتوب شد و وظیفه او این است که این حکمت را به کانون اصلی خود بازگرداند.

آثار پر شمار او که شرحهایی بر اثر ارسطو ـ مانند منطبق، طبیعیات، آثار العلویة، مابعد الطبیعه و اخلاق نیکو ما‌خسی ـ را شامل می‌شده، اینک از میان رفته است. اینجا، می‌توان به ذکر برخی از آثار عمده او بسنده کرد (ر.ک. کتابشناسی): رساله الجمع بین رأیی‌ الحکیمین، کتاب فی اغراض ارسطو طالیس‌، تلحیض برخی محاورات افلاطون، رساله فیما‌ ینبغی‌ ان یقدم‌ قبل تعلم الفلسفة‌، مقدمه‌ای بر فلسفه‌ ارسطو، احصاء العلوم که تاثیری ژرف بر نظریه طبقه‌بندی علوم در فلسفه مدرسی در مغرب زمین داشته است. رساله فی‌العقل و المعقول که ذکر آن خواهد آمد و فصوص الحکم که در مشرق زمین، به تفصیل، مورد مطالعه قرار گرفته است. بالاخره، مجموعه رساله‌هایی که به رساله‌های مربوط به «فلسفه سیاسی» فارابی مشهور‌ند مانند آراء اهل المدنیة‌ الفاضلة‌، السیاسة‌ المدنیة‌، تحصیل السعادة و تلخیص نوامیس افلاطون.

هیچ دلیل قانع کننده‌ای برای تردید در صحت انتساب رساله فصوص الحکم وجود ندارد. اشتباه مجموعه‌ای که سابق براین در قاهره چاپ شد و بخشی از این رساله را به عنوانی دیگر به نام ابن سینا منتشر کرد، مبتنی بر چاپی انتقادی نیست. پل کراوس، براین بود که فارابی،در واقع، موضعی ضد عرفانی داشت، سبک و مضمون فصوص با دیگر آثار هماهنگ نبود و نظریه نبوت او صرفا «سیاسی» بود. باری، می‌توان ملاحظه کرد که مجموعه‌ اصطلاحات تصوف، به تقریب، در همه‌جای آثار فارابی پراکنده است، که در نوشته‌ای غیر از



خرید و دانلود  زندگی‌نامه و مکتب فارابی 33 ص