لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 159
چکیده:
این تحقیق به مطالعه ارتباط بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. مهمترین عواملی که در تصمیم گیری برای خرید سهام موثر است بازده و ریسک آن در مقایسه با سایر فرصت های سرمایه گذاری است. بنابراین در سرمایه گذاری ریسک و بازده نقش کلیدی دارند. هدف از اندازه گیری ریسک، افزایش توانائی در اتخاذ تصمیم بهتر است. ریسک پذیری را می توان احتمال تحمل زیان تعریف کرد. معمولا ریسک امکان وقوع یک رویداد نامطلوب است. روش های مختلفی برای تجزیه و تحلیل ریسک و بازده یک دارائی وجود دارد. برای بررسی رابطه نسبت های مالی با ریسک سیستماتیک با استفاده از فرمول کوکران 90 شرکت به صورت تصادفی انتخاب شده و اطلاعات و داده های آماری از اسناد سازمانی گردآوری و تحقیق با روش همبستگی و علی مقایسه ای و با هدف کاربردی مطالعه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و ازمون فرضیه از تحلیل عاملی استفاده شده است که 10 صورت مالی به 4 عامل کلی نسبت های نقدینگی، نسبت های اهرمی، نسبت های فعالیت و سیاست تقسیم سود کاهش یافته است و تاثیر این عوامل و با تحلیل رگرسیون چندگانه بر روی ریسک سیستماتیک سهام عادی بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عامل نسبت های اهرمی عامل سیاست تقسیم سود به صورت معنی دار ریسک سیستماتیک سهام عادی را تبیین می کنند. اما عامل نسبت های نقدینگی و عامل نسبت های فعالیت تاثیر معنی داری بر ریسک سیستماتیک سهام عادی ندارند. براساس نتایج کلی فرضیه تحقیق "بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های مالی رابطه معناداری وجود دارد." تائید شده است.
مقدمه
(ارتباط بین ریسک سیتماتیک سهام عادی و نسبتهای مالی )
طبق نظریات هیات تدوین استانداردهای حسابداری آمریکا هدف اصلی حسابداری این است که برای سرمایه گذاری و دیگر استفاده کنندگان اطلاعاتی سودمند ارائه نماید تا آنها بتوانند بدان وسیله جریانهای نقدی آتی را از نظر مبلغ، زمان دستیابی و عدم اطمینان پیش بینی و ارزیابی نمایند.
به عبارت دیگر، هدف اصلی حسابداری و تهیه صورتهای مالی، فراهم آوردن اطلاعات سودمند به منظور تسهیل در تصمیم گیری است. یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری نیز سودمندی در پیش بینی است. معیار ارزش پیش بینی، ارتباط بین رویدادهای اقتصادی مورد علاقه تصمیم گیرنده و متغیرهای پیش بینی کننده می باشد. اگر اطلاعات حسابداری برای تصمیم گیری سودمند باشد، باید امکان پیش بینی بعضی از رویدادهایی که به عنوان داده های ورودی مدل های تصمیمگیری استفاده می شود، فراهم کند. مدل های تصمیم گیری را می توان از طریق تئوریهای توصیفی، واکنش سرمایه گذاران و بازار به اطلاعات حسابداری شناسایی کرد.
تحقیقات نشان داده است که سودهای حسابداری منعکس کننده عواملی هستند که قیمت های سهام را تحت تاثیر قرار می دهند به عبارت دیگر سودهای حسابداری، اطلاعاتی را به بازار سهام منتقل میکنند. البته علاوه بر سودها، سایر اطلاعات حسابداری نیز در بازار سرمایه در دسترسی سرمایه گذاران قرار دارد. به عنوان مثال گزارش های مالی سالانه شرکت ها شامل ترازنامه و صورت سود و زیان اطلاعات حسابداری بیشتری را فراهم می کند.
سرمایه گذاران، تحلیل گران مالی و ... از این اطلاعات در تصمیمات سرمایه گذاری استفاده می کنند. بنابراین می توان گفت که این اطلاعات نیز همانند سود، عواملی را به بازار سهام منعکس می کنند و ارزش بازار دارایی ها را تحت تاثیر قرار می دهند.
استفاده از اطلاعات حسابداری مجزا از سود برای اهداف ارزش گذاری و تاثیر مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای (CAPM) منتهی به این گردید که محققان حسابداری اثباتی به بررسی این موضوع بپردازند که آیا اطلاعات حسابداری، عواملی را که ارزش اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار می دهند، منعکس می کنند؟
طبق مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، ارزش بازار یک دارایی، تابعی از جریانهای نقدی مورد انتظار دارایی، ریسک جریانهای نقدی آن دارایی(B) ، قیمت بازار ریسک و نرخ بازده بدون ریسک می باشد.
بعید است که نرخ بازده بدون ریسک و قیمت بازار ریسک که در CAPM مشخص شده اند، با متغیرهای داخلی شرکت در ارتباط باشند ولی ممکن است اطلاعات حسابداری شرکت بتواند برای برآور جریانهای نقدی مورد انتظار و ریسک اوراق بهادار شرکت مفید واقع گردد. (زیمرمن1982 ) بنابراین تعجب آور نیست که تحقیقات، شواهدی را فراهم نمایند مبنی بر اینکه اطلاعات حسابداری برای برآورد جریانهای نقدی مورد انتظار و ریسک مفید هستند.
دومین تحقیق محقق در بر آن است که به طور تجربی ارتباط بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و اطلاعات حسابداری را در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بررسی نماید.
بیان مسئله تحقیق
(در سرمایه گذاری ریسک و بازده نقش کلیدی دارند. در مواقعی که رویدادهای آتی بطور کامل قابل پیش بینی نبوده و برخی رویدادها بر سایر رویدادها مرجع باشد، عامل مخاطره وجود دارد،) (رضا شباهنگ 1372)
ریسک بر دو نوع است: ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک
ریسک غیر سیستماتیک با تنوع بخشیدن قابل حذف است ولی ریسک سیستماتیک با تنوع بخشیدن حذف نمی شود و سرمایه گذاران در مقابل چنین ریسکی، صرف ریسک مطالبه می نمایند. شاخص ریسک سیستماتیک، بتای بازار یک سهم می باشد که بیانگر میزان حساسیت سهام یک شرکت یا دارایی خاص در ارتباط با عوامل ریسک زای بازار می باشد.
این بحث وجود دارد که ممکن است تفاوت ریسک سیستماتیک بین شرکتها به علت تفاوت تصمیم گیری های مالی شرکت باشد (بلکویی 1978) از سوی دیگر، اطلاعات حسابداری ودر نتیجه نسبتهای مالی نیز از تصمیم گیریهای مالی متاثر می شوند. لذا این سوال مطرح می شود که: آیا ارتباطی بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های مالی وجود دارد؟
یا به عبارت دیگر:
آیا نسبت های مالی قادر به تبیین ریسک سیستماتیک سهام عادی می باشند؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
ضریب بنای یک سهم شاخص ریسک سیستماتیک تلقی می گردد، زیرا می توان با استفاده از آن، تغییرات نرخ بازده آن سهم را با نرخ کل بازار سهام مقایسه کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
در میان موجودات زنده ، جانوران نسبت به بقیه گوناگون ترند. بعضی از جانور شناسان عقیده دارند که هنوز شاید نیمی از جانوران را هم نمی شناسیم.
اسفنج ها :
اسفنج ها بیشتر در دریا زندگی می کنند. اما اقسامی هم ساکن آب های شیرین هستند. اسفنج ها وسیله ای حرکتی ندارند همیشه به یک جا چسبیده اند و حتی شکل معینی ندارند. اسفنج ها ،ساده ترین جانوران اند و بدن آنها را تعداد زیادی سلول های تقریباً مشابه تشکیل می دهد. سطح بدن اسفنج پر از سوراخ است. آبی که از راه این سوراخ ها وارد حفره ی وسط بدن می شود. مواد غذایی را هم به سلول های اسفنج می رساند.
/
کیسه تنان :
این جانوران، در مقایسه با اسفنج ها اندکی پیشرفته اند. در بدن آنها چندین نوع سلول برای کارهای تخصصی مانند گوارش، حرکت کردن ، حس کردن و غیره بوجود آمده است. اما هیچ نوع اندام و دستگاهی ندارند. علت نام گذاری این جانوران ، بدن کیسه مانند آنهاست . درون کیسه ، دستگاه گوارش هم محسوب می شود ، بزرگترین گروه کیسه تنان مرجان ها هستند که اسکلت آهکی دارند.
/
کرم ها:
کرم ها گروه بسیار بزرگی از جاندارانند و اقسام زیادی دارند. بعضی از آنها آزادانه زندگی می کنند. اما اقسام انگل ها در میان کرم ها زیاد است. بعضی از کرم های انگل، بیماریهای شدیدی را در جانوران و انسان پدید می آورند. کرم ها در آب های شور، شیرین، خاک بدن گیاهان و جانوران زندگی می کنند. طول بعضی از اقسام کرم ها مانند کرم کدو تا چندین متر هم می رسد. اما اقسام میکروسکوپی هم در بین آنها زیاد است. همه ی کرم ها بدنی نرم و بدون اسکلت دارند.کرمها را بر اساس ساختمان بدن به سه گروه :
حلقوی،لوله ای و پهن طبقه بندی می شوند.
/
نرم تنان :
همه ی نرم تان به جز نمونه محدود در آب زندگی می کنند . بدن بیشتر نرم تنان را از بیرون صدف آهکی می پوشاند. صدف برخی از نرم تنان قیمتی و گرانبهاست.
/
بندپایان :
بندپایان، اسلکت خارجی و سخت دارند. بدن و اندام های حرکتی آنها بند بند است. بندپایان و به ویژه حشرات، از بقیه ی بی مهره ها فراوان ترند و انواع آن ها را در آب ، روی خشکی ، داخل خاک و همه جای دیگر می توان یافت.
/
خارپوستان :
همه ی انواع در دریاهای گرم زندگی می کنند. این جانوران به هیچکدام از گروههای دیگر شباهت ندارند. در بدن آن ها، آب درمسیرهای خاصی حرکت می کند و نیازهای سلول را تأمین می کند.
/
ماهی ها :
ماهیهای مختلفی در دریاها زندگی می کنند که از لحاظ شکل ، رنگ ، اندازه ، نوع غذا و نوع رفتارها بسیار با هم فرق دارند. اسلکت برخی از ماهی ها غضروفی است. (مثل کوسه، ماهی خاویار، اره ماهی، سفره ماهی و ...) داشتن آبشش و باله، ماهی را برای زیستن در آب سازگار می کند بیشتر ماهیها دارای فلس هستند،پولک به نوع خاص از فلس گفته می شود.
/
دوزیستان :
دوزیستان در آب تخم ریزی می کنند و نوزاد آن ها مراحل اول رشد را در آب طی می کند، اما چون بعداً آبشش آنها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امامت علم نسبت به عمل آنکه دیده دل او بیناست و عمل وی از روی بصیرت است، مرحله آغازین عمل او "علم" میباشد؛ علم به این که عمل وی به سود اوست یا به زیان او. اگر به سود او بود بدان اقدام نموده یا آن را ادامه میدهد و چنانچه به زیان وی بود آن را انجام نداده یا متوقف میکند: "فالناظر بالقلب، العامل بالبصر، یکون مبتدا عمله ان یعلم أعمله علیه أم له، فان کان له مضی فیه، و ان کان علیه وقف عنه"1 براین اساس، آنکه بدون علم دست به کاری میزند مانند کسی است که بیراهه یا کژراهه را طی میکند که دوری وی از راه راست، جز بر دور شدن او از هدفش نخواهد افزود؛ و در مقابل، آنکه عالمانه به انجام کاری میپردازد نظیر شخصی است که صراط مستقیم را میپیماید: "فان العامل بغیر علم کالسائر علی غیر طریق فلایزیده بعده عن الطریق الواضح الاّ بعدا من حاجته، والعامل بالعلم کالسائر علی الطریق الواضح"2 عالمی که در مرحله عمل، از راهنمایی علم خود مدد نگیرد و به غیر علم خویش عمل نماید، مانند جاهل سرگردانی است که از بیماری جهل خود بهبود نمییابد زیرا بین شخصی که به دستور راهبر خویش ترتیب اثر نمیدهد و بین کسی که فاقد راهنماست، از نظر نتیجه، تفاوتی متصوّر نیست؛ گمراهی اولی، سلب هدایت به انتفاء محمول است و ضلالت دومی سالبه به انتفاء موضوع: "ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله"3 توصیف علم به "نور" که در برخی از سخنان حضرت امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلین) آمده است، تعبیر لطیف و دقیقی از امامت علم نسبت به عمل میباشد. ویژگی نور آن است که به ذات خود روشن است و علاوه بر آن، روشنگر غیر خویش میباشد و هر چیز دیگر در شعاع آن دیده میشود. بدین سان، "عالم" آن انسانِ بهرهمند از نور است که در پرتو آن، هم راه خود را از بیراهه تشخیص میدهد و به روشنی طی میکند
* امام علی(ع): "مَوَدَّةُ الجُهّالِ مُتَغَیِّرَةُ الاَحْوالِ وَ شَیکةُ الاِنْتِقالِ" (غرر الحکم، ج2، ص764، ح122) دوستی با نادان، هر آن و ساعتی به یک رنگ است و از بین رفتنش نزدیک است. و هم راه دیگران را از کجراهه تمیز داده در برابر آنها روشن میسازد، و جامعه نسبت به او چونان مأموم نسبت به امام خویش است که از نور علم وی استمداد مینماید: "لکلّ مأمومٍ اماما یقتدی به و یستضیء بنور علمه"4 و به همین دلیل است که حضرت امیر(ع) کسی را برای تصدّی امر ولایت مسلمین و زعامت امّت اسلامی شایسته میداند که آگاهترین مردم به احکام و حکم الهی بوده و از قویترین نورافکن در راهنوردی و رهبری برخوردار باشد: "ان أحق الناس بهذا الامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمر اللّه فیه"5 معیار یک جامعه پیشرو و متمدن آن است که در پیشاپیش خود از چنین پیشوایی برخوردار و در پس او از چنان پیروانی بهرهمند باشد و ملاک یک جمعیت ایستا و جاهلی آن است که در آن به جای آنکه عالم قدر بیند و در صدر نشیند، لگام بر دهان، شاهد اکرام جاهلان باشد؛ دانا به خاطر اظهار علم خویش مسبوب و مردم از نور علم او محجوب و نادان به جهل خویش محبوب گردد: "عالمها ملجم و جاهلها مکرم"6 حضرت علی(ع) مردم را سه گروه میداند. نخست: عالمان ربّانی که هم ارتباط آنها با ربّ العالمین قوی است و هم نسبت به تربیت دیگران اهتمام میورزند یعنی نوری که آنها را احاطه کرده و آنان در صحبت یا کسوت آن قرار دارند، هم راهنمای خود آنهاست و هم راهبر دیگران. دوم: علم آموزانی که میکوشند در سایه تحصیل نور علم، راه نجات را شناخته و بپیمایند. سوم: پشههای سرگردان و درهم غلتان که به پیروی هر بانگی و با وزش هر بادی به سَمتی متمایل میگردند، کسانی که از فروغ علم بیبهرهاند و به پایگاه مستحکم و استواری پناه نیاوردهاند: "الناس ثلاثة: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع، أتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجئوا الی رکن وثیق"7 پارسایان که علم را به عنوان یک حقیقت نوری شناختهاند، از نشانههای آنان آزمندی در کسب نور و دانش است: "فمن علامة أحدهم أنکتری له... حرصا فی علم"8 و جان آنها چندان تشنه علم است که هرگز از آن سیراب نخواهد شد: "منهومان لایشبعان: طالب علم و طالب دنیا"9 و تودههای انسانی عموما و کارگزاران دستگاه حکومت علوی(ع) خصوصا، به امر آن حضرت، موظف به محاسبه، مذاکره و اکثار مدارسه با این گروهاند: "جالس العلماء تسعد"10 "جالس العلماء تزدد علما"11 "ذاکر العالم"12 "أکثر مدارسة العلماء و مناقشة الحکماء"13 تا جامعه اسلامی به یک مدرسه بزرگ و دانشگاه عظیم مبدل و از این رهگذر سعادت همگان تضمین گردد و گوهر درخشنده دانش همواره روشنی بخش صحنه سیاست اسلامی باشد.
2ـ دانش سودمند و زیانبار در برخی از نیایشهای رسول اکرم(ص) و سخنان امیرالمؤمنین(ع) تعبیر علم نافع و علم غیر نافع به چشم میخورد؛ نظیر: "أعوذ بک من علم لاینفع"14 پروردگارا از دانشی که سودی ندارد به تو پناه میبرم. "لا خیر فی علم لاینفع"15 در علمی که سودمند نباشد خیری نیست. "وقفوا أسماعهم علی العلم النافع لهم"16 پارسایان گوش جان خود را به دانشی که برایشان سودمند است سپردهاند. "ربّ عالم قد قتله جهله و علمه معه لاینفعه"17 چه بسا عالمی که کشته جهل خویش است و علمی که با اوست برای وی سودمند نیست. معیار تشخیص علم نافع از علم غیر نافع در کلمات نورانی حضرت علی(ع) چنین بیان شده است: "العلم علمان: مطبوع و مسموع، و لاینفع المسموع إذا لمیکن المطبوع"18 علم مطبوع همان علم فطری به فجور و تقوی است؛ علمی که همزاد انسان است و آدمی با سرمایه این دانش به جهان قدم نهاده است و همسفر ابدی او خواهد بود لذا از آن به "علم میزبان" تعبیر میشود: "و نفس و ما سوّیها فألهمها فجورها و تقویها"19 علم مسموع همان علم فکری است که انسان در بدأ تولد فاقد آن است و سالیانی در حوزه یا دانشگاه از کتاب و کتیبه آن را کسب میکند: "والله أخرجکم من بطون أمّهاتکم لاتعلمون شیئا"20 و در هنگام رحلت از دنیا یا پیش از آن، آموختههای اکتسابی خود را به دست نسیان میسپارد: "ومنکم من یردّ الی أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا"21 "ومنکم من یردّ الی أرذل العمر لکیلا یعلم بعد علم شیئا"22 لذا از آن به عنوان "علم میهمان" یاد میشود. طبق بیان حضرت علی(ع) علم فطری، علم نافع است و نیز هر دانش کسبی که به علم فطری بازگردد و با آن هماهنگ باشد و زمینه شکوفایی آن را فراهم کند علم نافع خواهد بود وگرنه سودی نخواهد داشت. * امام علی(ع): "صُحْبَةُ الاَحْمَقِ عَذابُ الرُّوحِ" (غرر الحکم، ج1، ص455، ح31) همنشینی با نادان روح را رنج میدهد. و چون علم فطری با عمل همراه بلکه عین عمل است، علم نافع دانشی خواهد بود که عین عمل باشد یا دست کم به عمل بنشیند تا انسان در پرتو آن راه کمال را ببیند و با پیمودن آن به هدف نایل گردد. و چون اثر علم آن است که امام عمل باشد، و این اثر تنها بر علم نافع مترتب است، لذا علم غیرنافع "جهل" شمرده شده است، زیرا مهمترین ثمر علم را که امامت عمل است فاقد میباشد: "العلم مقرون بالعمل، فمن علم عمل، و العلم یهتف بالعمل، فان أجابه و الاّ ارتحل عنه"23 یعنی علم قرین عمل است، از این رو هر کس عالم باشد به علم خود عمل کند، و علم عمل را به دنبال خود فرا میخواند، اگر عمل بدان پاسخ مثبت داد و فراخوان علم را اجابت نمود، میماند وگرنه از صحنه جان آدمی کوچ میکند. و روشن است که با رحلت علم از صحیفه نفس انسانی، جهل که عدم ملکه علم است، دامنگیر آدمی خواهد بود. در مقابل، آنکه به دانش خویش عمل کند، علم به آنچه تاکنون بدان جاهل بود نیز به او اعطا و همواره بر علوم وی افزوده خواهد شد: "من عمل بما علم کفی علم ما لم یعلم"24 "من عمل بما علم رزقه الله علم ما لم یعلم أو علّمه الله"25 "من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم"26 اکنون معلوم میشود که انسان چگونه میتواند بر دانش خویش بیافزاید یا خدای ناکرده علم خود را به جهل مبدّل سازد: "لاتجعلوا علمکم جهلاً و یقینکم شکا، اذا علمتم فاعلموا و اذا تیقنتم فأقدموا"27 علم خود را به جهل و یقین خویش را به شک تبدیل نکنید، هنگامی که عالم شدید، به علم خود عمل کنید و زمانی که یقین برایتان حاصل شد، (براساس آن) اقدام کنید. "ربّ عالم قد قتله جهله و علمه معه لاینفعه"28 علم غیر نافع، علاوه بر آنکه برای شخص عالم، سودمند نیست، به حال دیگران نیز نفعی نداشته بلکه برای جاهلان زیانبار نیز هست زیرا سبب میشود آنها از تعلم امتناع ورزند: "اذا ضیّع العالم علمه استنکف الجاهل ان یتعلم"29 "انما زهّد الناس فی طلب العلم کثرة ما یرون من قلة من عمل بما علم"30 یعنی تنها چیزی که مردم را نسبت به فراگیری علم بیرغبت کرده است، این است که بسیار میبینند که عالم عامل و کسی که به آنچه میداند عمل نماید اندک است. لذا حضرت امیر(ع) فرمود: در علم غیر نافع هیچ خیری نیست (نه برای خود عالم و نه برای دیگران): هر که را دوست میدارید در راه خداوند بزرگ و برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران شمال
موضوع تحقیق:
نسبت دین و لیبرالیسم
استاد: جناب آقای دکتر علی جان بزرگی
گردآورنده: سارا محمدزاده
زمستان 84
مقدمه:
پس از تحولاتی که در نتیجة پیدایش رنسانس در اروپا رخ داد، یکی از پرنمودترین نحله های فکری که تمام ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی را در بر گرفته و زندگی آدمی را در مسیر سلسله ای از تغییرات قرارداد لیبرالیسم بود که مثابه یک ایدئولوژی در سراسر جهان غرب به جای ادیان الهی مطرح شد.
به دلیل اینکه این جریان فکری، اجتماعی و سیاسی در عصرهای اخیر، از جاذبه هایی هم برخوردار شده و در کشورهای شرقی و مقر ادیان ابراهیمی و پایگاه های اسلامی هم مورد توجه خیل روشنفکران قرار گرفته نسبت به آن تبلیغات فراوانی صورت گرفته و نیز به دلیل سنت شکنی ها و دین ستیزهایی که داشته و مدتها است که پس از رنسانس داعیه اداره جهان و رهبری فکری بشر را داشته شایسته بررسی ئ تامیل بیشتر است و این بررسی از آنجا بیشتر اهمیت می یابد که به دلیل توجه و توسعه و به میدان آمدن فناوری نوین و رسانه های پیشرفته ارتباطات جمعی و سطح پوشش هایی که لیبرالیسم مدعی آن می باشند لیبرالیسم نه تنها در حوزه اندیشه بلکه می خواهد دنیای بودن و عمل کردن را به سامان برساند و بسان اقلانیتی ظهور و نمود یابد. از سوی دیگر دین به عنوان یک واقعیت انکارناپذیری وجود دارد که در نوع تفکر، زیست و حیات سیاسی ملت – دولتها می تواند نقش بازی کند و عده ای از منورالفکرهای وطنی در کشورهای اسلامی علی رغم تکوین روحیه و شخصیت ایشان در نظام های غربی و ماهیت لیبرالیستی اما تعلقاتی به حوزة به عومل و دلایل متعددی دارند که هموراه می کوشند تا با خرج کردن از دین به کیسة لیبرالیسم و به نفع جریان غالب نوعی العاب دینی به عملکرد خود بدهند و عملاً آنچه بکنند که نظام جهانی از ایشان توقع دارند.
این مهم در مقولة نسبت دین و لیبرالیسم، می گنجد و اینکه آیا ساسااً دین نسبت و ارتباطی با لیبرالیسم دارد یا نه بحث ها در ادامه در این خصوص می باشد و می کوشیم تا با بررسی اجمالی ماهیت لیبرالیسم و دین به بررسی نسبت، ارتباط و سازگاری یا عدم موارد فوق بپردازیم. (به عون اله متعالی)
تحلیل مساله «نسبت دین و لیبرالیسم»
پرسش از «نسبت دین و لیبرالیسم» یک پرسش «مرکب» می باشد که در حقیقت سوالات و پرسشهای بسیاری را در درون خود دارد که پش از تحلیل مفاهمی مندرج در مساله مذکور وضوح می یابند. اولین ابهام در مفهوم واژه «نسبت» است. گاهی به جای واژه «سبت» در مساله مورد نظر ما واژه «رابطه» به کار می ورد.
«رابطه منطقی – تولیدی، رابطه روش نشاختی، رابطه معرفت شناختی، راذبطه تولدیدی – مصرفی، رابطه مبتنی بر اصل رفع تعارض و رابطه دیالوگی»
همچنین از مفهوم «نسبت» نیز می توان استفاده های زیادی کرد که برخی از آنها عبارتند از:
نسبت به معنای مقایسه دو امر که خود به دو بخش تقسیم می شود:
الف – مقایسه ذوشی: به عنوان دو مفهوم کلی از حیث مصادیق یا دو مجموعه از حیث اعضاء
ب – مقایسه دو قضیه
نسبت دوشی ء به معنای «تاثیر و تاثر» دو شی برو از هم
نسبت دو شی ء به معنای مقایسه آنها از حیث شیء سوم.
در مساله نسبت دین و لیبرالیسم، آنچه بیشتر از مفهوم «نسبت» همراه شده است مربوط به مفهوم سازگاری است.
CONPLEX
برای بررسی بیشتر به روش شناسی مطالعات دینی نوشته احمد فرامرز قرامکلی مراجعه شود.
- لیبرالیسم در مقام تعریف
لیبرالیسم از تفکرات و فحله های فکری جدیدی است که در اروپای معاضر هم به عنوان یک نظریه و آموزه و هم به عنوان یک برنامه عمل به وجود آمده و به خود سامان بخشیده است و یک جریان غالب در غرب است که امواج آن به گوشه و کنار جهان هم رسیده است.
مهم ترین چیزی که در مرحله نخست باید آن را مورد دقت و ارزیابی قرار داد، تعریفی منطبق بر واقعیت لیبرالیسم است. تا در پرتو آن چیستی لیبرالیسم کاملاً روشن و نمودار گردد.
کلمة لیبرالیسن از واژة Liberty گرفته شده که به مفهوم آزادی است و کلمه Liberall به معنای فرد آزادی خواه است. این کلمه هم اکنون به عنوان جریانی آزادی خواهانه که دارای بنیادهای معرفتی، نظری و تئوریک خاص است، در غرب شناخته می شود. این کلمه به معنای نوعی خاص از آزادی خواهی است نه به معنای هر نوع آزادی خواهی، زیرا اگر چنین باشد باید مخالفان لیبرالیسم را مخالفان آزادی خواهی بدانمیم و حال آنکه همه مخالفان لیبرالیسم، مخالفان آزادی نیستند. پس لیبرالیسم به مفهوم نوعی خاص از آزادی خواهی است که جوهر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران شمال
موضوع تحقیق:
نسبت دین و لیبرالیسم
استاد: جناب آقای دکتر علی جان بزرگی
گردآورنده: سارا محمدزاده
زمستان 84
مقدمه:
پس از تحولاتی که در نتیجة پیدایش رنسانس در اروپا رخ داد، یکی از پرنمودترین نحله های فکری که تمام ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی را در بر گرفته و زندگی آدمی را در مسیر سلسله ای از تغییرات قرارداد لیبرالیسم بود که مثابه یک ایدئولوژی در سراسر جهان غرب به جای ادیان الهی مطرح شد.
به دلیل اینکه این جریان فکری، اجتماعی و سیاسی در عصرهای اخیر، از جاذبه هایی هم برخوردار شده و در کشورهای شرقی و مقر ادیان ابراهیمی و پایگاه های اسلامی هم مورد توجه خیل روشنفکران قرار گرفته نسبت به آن تبلیغات فراوانی صورت گرفته و نیز به دلیل سنت شکنی ها و دین ستیزهایی که داشته و مدتها است که پس از رنسانس داعیه اداره جهان و رهبری فکری بشر را داشته شایسته بررسی ئ تامیل بیشتر است و این بررسی از آنجا بیشتر اهمیت می یابد که به دلیل توجه و توسعه و به میدان آمدن فناوری نوین و رسانه های پیشرفته ارتباطات جمعی و سطح پوشش هایی که لیبرالیسم مدعی آن می باشند لیبرالیسم نه تنها در حوزه اندیشه بلکه می خواهد دنیای بودن و عمل کردن را به سامان برساند و بسان اقلانیتی ظهور و نمود یابد. از سوی دیگر دین به عنوان یک واقعیت انکارناپذیری وجود دارد که در نوع تفکر، زیست و حیات سیاسی ملت – دولتها می تواند نقش بازی کند و عده ای از منورالفکرهای وطنی در کشورهای اسلامی علی رغم تکوین روحیه و شخصیت ایشان در نظام های غربی و ماهیت لیبرالیستی اما تعلقاتی به حوزة به عومل و دلایل متعددی دارند که هموراه می کوشند تا با خرج کردن از دین به کیسة لیبرالیسم و به نفع جریان غالب نوعی العاب دینی به عملکرد خود بدهند و عملاً آنچه بکنند که نظام جهانی از ایشان توقع دارند.
این مهم در مقولة نسبت دین و لیبرالیسم، می گنجد و اینکه آیا ساسااً دین نسبت و ارتباطی با لیبرالیسم دارد یا نه بحث ها در ادامه در این خصوص می باشد و می کوشیم تا با بررسی اجمالی ماهیت لیبرالیسم و دین به بررسی نسبت، ارتباط و سازگاری یا عدم موارد فوق بپردازیم. (به عون اله متعالی)
تحلیل مساله «نسبت دین و لیبرالیسم»
پرسش از «نسبت دین و لیبرالیسم» یک پرسش «مرکب» می باشد که در حقیقت سوالات و پرسشهای بسیاری را در درون خود دارد که پش از تحلیل مفاهمی مندرج در مساله مذکور وضوح می یابند. اولین ابهام در مفهوم واژه «نسبت» است. گاهی به جای واژه «سبت» در مساله مورد نظر ما واژه «رابطه» به کار می ورد.
«رابطه منطقی – تولیدی، رابطه روش نشاختی، رابطه معرفت شناختی، راذبطه تولدیدی – مصرفی، رابطه مبتنی بر اصل رفع تعارض و رابطه دیالوگی»
همچنین از مفهوم «نسبت» نیز می توان استفاده های زیادی کرد که برخی از آنها عبارتند از:
نسبت به معنای مقایسه دو امر که خود به دو بخش تقسیم می شود:
الف – مقایسه ذوشی: به عنوان دو مفهوم کلی از حیث مصادیق یا دو مجموعه از حیث اعضاء
ب – مقایسه دو قضیه
نسبت دوشی ء به معنای «تاثیر و تاثر» دو شی برو از هم
نسبت دو شی ء به معنای مقایسه آنها از حیث شیء سوم.
در مساله نسبت دین و لیبرالیسم، آنچه بیشتر از مفهوم «نسبت» همراه شده است مربوط به مفهوم سازگاری است.
CONPLEX
برای بررسی بیشتر به روش شناسی مطالعات دینی نوشته احمد فرامرز قرامکلی مراجعه شود.
- لیبرالیسم در مقام تعریف
لیبرالیسم از تفکرات و فحله های فکری جدیدی است که در اروپای معاضر هم به عنوان یک نظریه و آموزه و هم به عنوان یک برنامه عمل به وجود آمده و به خود سامان بخشیده است و یک جریان غالب در غرب است که امواج آن به گوشه و کنار جهان هم رسیده است.
مهم ترین چیزی که در مرحله نخست باید آن را مورد دقت و ارزیابی قرار داد، تعریفی منطبق بر واقعیت لیبرالیسم است. تا در پرتو آن چیستی لیبرالیسم کاملاً روشن و نمودار گردد.
کلمة لیبرالیسن از واژة Liberty گرفته شده که به مفهوم آزادی است و کلمه Liberall به معنای فرد آزادی خواه است. این کلمه هم اکنون به عنوان جریانی آزادی خواهانه که دارای بنیادهای معرفتی، نظری و تئوریک خاص است، در غرب شناخته می شود. این کلمه به معنای نوعی خاص از آزادی خواهی است نه به معنای هر نوع آزادی خواهی، زیرا اگر چنین باشد باید مخالفان لیبرالیسم را مخالفان آزادی خواهی بدانمیم و حال آنکه همه مخالفان لیبرالیسم، مخالفان آزادی نیستند. پس لیبرالیسم به مفهوم نوعی خاص از آزادی خواهی است که جوهر