لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
بسم الله الرحمن الرحیم
نام تحقیق :
نظریه انتظار
نام محقق:
خانم شیما محمدی جعفریان
نام استاد:
جناب آقای رستمی
نظریه انتظار
بر اساس این نظریه، انگیزه هر عمل، و علت بروز هر رفتار خاص تحت تأثیر موارد ذیل معین می شود:
الف) انتظار افراد از نتایج (پاداش یا تنبیه) حاصل از یک رفتار معین (انتظار قبولی در آزمون در نتیجه درس خواندن)؛
ب) جذابیت آن نتایج در ارضاء نیازهای افراد مذکور (میزان مطلوبیت قبولی در آزمون برای فرد)؛
ج) اعتقاد به امکانپذیری تحقق نتیجه (اعتقاد به اینکه حتماً از طریق مطالعه می توان قبول شد).
بنابر این انگیزش نتیجه ادراکی است که با مقایسه آنچه افراد انتظار کسب آن را دارند و آنچه واقعاً بدست می آورند، برایشان حاصل می شود. طبق این نظریه افراد هنگامی اقدام به عمل می کنند که هم احتمال دستیابی به نتیجه مطلوب وجود داشته باشد و هم نتیجه مذکور به اندازه کافی انگیزنده و مشوق آنها باشد؛ به این ترتیب هنگامی که احتمال کسب نتیجه مطلوب از رفتار مورد نظر کم است و جذابیت نتیجه مورد نظر نیز ناچیز است، احتمال انتخاب آن رفتار کاهش می یابد. بنابر این انگیزه انجام کار، به "نتیجه مورد انتظار" و "جذابیت آن نتیجه" بستگی دارد.
انگیزش افراد تابعی است از "جذابیت نتایج" و "اعتقاد به اینکه کوشش فرد به انجام کار منجر می شود" و "انجام کار به نتیجه مطلوب ختم می شود". مفهوم "جذابیت نتایج" بر شدت نیازی که به وسیله این نتایج برآورده می گردد، دلالت دارد. بنابر این نظریه، میزان تلاش افراد از طریق رابطه ذیل قابل محاسبه است:
M = ( E P ) ( P O ) V
میزان تلاش و کوشش M =
میزان اعتقاد به اینکه تلاشها به انجام کار منجر خواهد شد = ( E P )
میزان اعتقاد به اینکه انجام کار به نتیجه مطلوب می انجامد = ( P O )
میزان جذابیت نتیجه = V
استفاده از نماد بر احتمال اقدام فرد از طرق گوناگون برای رسیدن به نتایج گوناگون دلالت دارد. بنا بر رابطه فوق، میزان تلاش تابع احتمال انجام کار، احتمال تحقق هدف، و درصد مطلوبیت و جذابیت نتیجه است. بنابر این عملکرد تابعی از انگیزش، توانایی، و تلاش است. همچنین رضایت، تابعی از "نتایج کسب شده" و "تصوری که فرد از میزان رعایت عدالت و انصاف در سازمان دارد" محسوب می شود.
پاداشها بر دو نوعند: پاداشهای درونی و پاداشهای خارجی. برای مثال، پاداشهای درونی شامل مواردی نظیر چالشی بودن کار، تشخیص و احساس هویت به موجب انجام کار، و پیشرفت علمی در حین انجام کار می شود؛ در حالی که پاداشهای خارجی مواردی نظیر پول، مقام و موقعیت را در بر می گیرد.
علاوه بر موارد فوق، قضاوت افراد در میزان عادلانه بودن رفتار سازمانت با کارکنان حائز اهمیت فراوان است. یعنی اگر فرد احساس کند که رفتار سازمان با وی با رفتار سازمان با سایر کارکنان برابر است، پاداش دریافتی را منصفانه قلمداد می کند.
نکته دیگر آن است که در نتیجه ارضاء نیازها، اعتقاد به مثمر ثمر بودن کوششها، از حیث "منجر شدن کوشش به نتیجه جذاب" تقویت می شود و بدین ترتیب انگیزه فرد برای کوششهای بعدی را تحت تأثیر قرار می دهد. استمرار فعالیت این چرخه بازخور، بتدریج موجب بهبود کیفیت عملکرد می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نظریه برونر
جروم برونر یکى از روانشناسان آمریکاست که در زمینهٔ یادگیرى شناختی، بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس، به مطالعه و تحقیق پرداخته است. او صاحب نظریهٔ یادگیرى اکتشافی (discovery learning) است. برونر بیشتر به مطالعهٔ فرایند یادگیرى در کلاس درس مىپردازد و به مطالعهٔ یادگیرى حیوانات از جمله موش، میمون و پرندگان کمتر رغبت نشان مىدهد. او دیدگاههاى خود را در کتابى به نام به سوى یک نظریهٔ آموزشى (Toward a Theory of Instruction) مطرح کرده است. وى معتقد است که نظریات آموزشى باید جوابگوى این سؤال باشند که چگونه مىتوان بهتر و بیشتر آموخت، نه آنکه تنها به توصیف و تشریح یادگیرى بپردازند. به اعتقاد او، شاگردان را نباید در برابر دانستهها قرار داد، بلکه باید آنان را با مسأله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راهحل آنها اقدام کنند. برونر مىگوید: برنامه باید به قدرى منظم و سازمان یافته باشد که شاگرد را به فعالیت وادارد؛ زیرا اگر ما پاسخ را مستقیماً در اختیار شاگردان قرار دهیم، آنان را به کتاب و معلم متکى مىسازیم و سبب مىشویم که از خود کوششى نشان ندهند و در نتیجه، رضایتخاطر از یادگیرى به دست نیاورند و انگیزههاى یادگیرى در آنان تضعیف شود.
رشد ذهنى از دیدگاه برونر
برونررشد ذهنى کودک را به یکسرى گامهاى پیاپى (A series of stairsteps) که هر کدام داراى قابلیتهاى معینى است، تشبیه مىکند که رشد هر یک از این قابلیتها پیشنیاز (Prerequisite) رسیدن به گام بالاتر است. محیطهاى متفاوت در تسریع و کند کردن این گامها نقش مؤثرى دارند. بنابراین، اختلافنظر دو دانشمند در میزان تغییرى است که از محیط حاصل مىشود. پیاژه عقیده داردکه تغییر به مقدار متوسط حاصل مىشود، در حالى که برونر به عظمت این تغییر اعتقاد دارد.
برونر علاوه بر تأکید نقش محیط، مىخواهد تغییراتى در این نقش بهوجود آورد، جائى که پیاژه فقط ناظر به رشد در مراحل مختلف بوده و مىخواهد شواهدى از ادراک کودک در این مراحل بهدست آورد. هدف کوششهاى برونر این است که فهم کودکان را فزونى بخشیده و حرکت آنها را در طى این مراحل تسریع نماید.
با وجودى که برونر معتقد است تغییرات آشکار تفکر کودک یکى در زمانى است که او صحبت کردن را مىآموزد و تغییر دیگر در ۵ تا ۷ سالگى و سومین تغییر آشکار در آغاز دورهٔ نوجوانى بهوجود مىآید، معهذا مىگوید مراحل متوالى رشد ذهنى کودک بهطور روشن با سن او ارتباط ندارند. این نکات با سنین موردنظر پیاژه براى انتقال از مرحلهاى به مرحلهٔ دیگر، تقریباً مطابقت دارند.
او روشهاى پیاژه را بهصورتهاى گوناگون ضمن پارهاى از کارهاى خویش در هاروارد بهکار برده است. بهطور مثال، آزمایش پیاژه را دربارهٔ ابقاء ذهنى کمیّت بدینصورت تکرار نمود که پردهٔ کوتاهى بین کودک و لیوانها قرار داد تا فقط قسمت فوقانى لیوانها قابل رؤیت باشند.
او یک لیوان نیمه پر از آب رنگى و یک لیوان خالى بزرگتر از لیوان قبلى را به کودک نشان داد. سپس تمام محتواى لیوان کوچک را در پشت پردهٔ داخل لیوان بزرگتر ریخت. کودکان قسمت فوقانى لیوان را که آب به داخل جریان داشت، مشاهده مىکردند. لیکن به سبب وجود پرده، قادر به دیدن ارتفاع آب در داخل لیوان نبودند. وقتى دربارهٔ تساوى مقدار آب داخل لیوان با مقدار قبلى از کودکان سؤال شد، نصف کودکان چهار ساله و تقریباً تمام کودکان دیگر جواب صحیح دادند.
سپس او پرده را کنار زده و سؤال خود را دربارهٔ تساوى مقدار مایع تجدید کرد. وقتى کودکان چهار ساله عملاً ارتفاع آب را که در لیوان بزرگتر پائینتر از لیوان قبلى بود دیدند، عقیدهٔ خود را عوض کردند و اظهار داشتند که میزان آب کمتر شده است. لیکن کودکان بزرگتر همان جواب قبلى را دادند. کودکان چهار ساله به سبب بستگى به ادراک (Perception-Bound) خود، تحت تأثیر ظاهر امر قرار گرفته بودند. کودکان بزرگتر و افراد بالغ در برابر ظاهر فریبندهٔ این آزمایش نوعى مصونیت در خود بهوجود مىآوردند.
طبیعت این مصونیت چه بوده و از کجا بهوجود آمده است؟ توضیح برونر دربارهٔ این مطلب بستگى به این نظریهٔ او دارد که انسان در فرآیند تجسم از سه نظام متفاوت استفاده مىکند: یکى ضمن عمل، دیگرى از راه تصویرهاى بصرى (Visual images) و بالاخره از طریق بهکار بردن علائم. بزرگسالان به آسانى قادر هستند از یک وسیله به وسیلهٔ دیگر متوسّل شده و یا به اقتضاء موقعیت از ترکیب هر سه آنها استفاده بهعمل آورند. لیکن کودکان از این توانائى برخوردار نیستند.
از آنجائى که نظام علائم سختترین و بغرنجترین فرآیند تفکر است، لذا کودکان به دو نظام اولی، متوسل مىشوند.
در آزمایش از آنجائى که کودکان نمىتوانستند بیشترین قسمت لیوان را مشاهده کنند، لذا تصور بصرى که معمولاً براى آنها اولویت دارد، از کار افتاده بود. در نتیجه بهطورىکه برونر عقیده دارد، آنها نظام علائم (Symbolic system) را بهکار بردند تا نمایشگر آب غیرقابل رؤیت باشد و بدینوسیله توانستند مسئله را در ذهن خود حل نمایند.
برونر چنین تفسیر کرد که وقتى پرده کنار برود، نظام علائم کودک که هنوز ضعیف است، تحت تأثیر آنچه که به چشم مىبیند از بین مىرود. مصونیت کودکان بزرگتر ناشى از پیشرفت کافى نظام علائم است، بهطورىکه آنها قادر هستند در برابر خطاى چشم (Optical illusion) مقاومت کنند.
علائم که اساساً نوعى رمز و یا کوتاهترین راه نشان دادن اشیاء هستند، احتمالاً انواع گوناگونى دارند. معمولىترین و همهجانبهترین آنها زبان (Language anguage) است. در همین جا است که دوباره نقش زبان در تفکر کودک، راه پیاژه و برونر را از یکدیگر جدا مىسازد. پیاژه زبان و تفکر را بهعنوان دو نظام جدا ولى خیلى نزدیک بههم قلمداد مىکند. نظر او این است که هرچند زبان کمک محسوب مىشود، لیکن به تنهائى قادر نیست عملیات ذهنى را که جوهر تفکر منقطى است بهوجود آورد. او کسب مرحلهٔ ابقاء ذهنى را به رشد منطق کودک نسبت مىدهد نه به پیشرفت مهارت او در زبان.
چهار عامل مهم در فعالیتهاى آموزشى در نظریه برونر
جروم برونر با مطالعه و تحقیقاتى که در زمینه یادگیرى شناختى بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس انجام داد چهار عامل مهم که فعالیتهاى آموزشى را تحتتأثیر قرار مىدهد را به شرح زیر بیان کرد:
تأکید بر اهمیت انگیزش درونى (intrinsic motivation)
انگیزه درونى آن است که فعالیت صحیح و موفقیتآمیز موجب رضایتخاطر و تقویت رفتار گردد، نه پاداشهاى بیرونی. به اعتقاد برونر، پاداشهاى درونى از پاداشهاى بیرونى بسیار مؤثرترند. در این زمینه، او به چهار نوع انگیزهٔ درونى عمده به شرح زیر اشاره مىکند:
الف- میل به یادگیرى.
ب- سائق ذاتى (inherent drive) همکارى با دیگران.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نظریه برونر
جروم برونر یکى از روانشناسان آمریکاست که در زمینهٔ یادگیرى شناختی، بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس، به مطالعه و تحقیق پرداخته است. او صاحب نظریهٔ یادگیرى اکتشافی (discovery learning) است. برونر بیشتر به مطالعهٔ فرایند یادگیرى در کلاس درس مىپردازد و به مطالعهٔ یادگیرى حیوانات از جمله موش، میمون و پرندگان کمتر رغبت نشان مىدهد. او دیدگاههاى خود را در کتابى به نام به سوى یک نظریهٔ آموزشى (Toward a Theory of Instruction) مطرح کرده است. وى معتقد است که نظریات آموزشى باید جوابگوى این سؤال باشند که چگونه مىتوان بهتر و بیشتر آموخت، نه آنکه تنها به توصیف و تشریح یادگیرى بپردازند. به اعتقاد او، شاگردان را نباید در برابر دانستهها قرار داد، بلکه باید آنان را با مسأله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راهحل آنها اقدام کنند. برونر مىگوید: برنامه باید به قدرى منظم و سازمان یافته باشد که شاگرد را به فعالیت وادارد؛ زیرا اگر ما پاسخ را مستقیماً در اختیار شاگردان قرار دهیم، آنان را به کتاب و معلم متکى مىسازیم و سبب مىشویم که از خود کوششى نشان ندهند و در نتیجه، رضایتخاطر از یادگیرى به دست نیاورند و انگیزههاى یادگیرى در آنان تضعیف شود.
رشد ذهنى از دیدگاه برونر
برونررشد ذهنى کودک را به یکسرى گامهاى پیاپى (A series of stairsteps) که هر کدام داراى قابلیتهاى معینى است، تشبیه مىکند که رشد هر یک از این قابلیتها پیشنیاز (Prerequisite) رسیدن به گام بالاتر است. محیطهاى متفاوت در تسریع و کند کردن این گامها نقش مؤثرى دارند. بنابراین، اختلافنظر دو دانشمند در میزان تغییرى است که از محیط حاصل مىشود. پیاژه عقیده داردکه تغییر به مقدار متوسط حاصل مىشود، در حالى که برونر به عظمت این تغییر اعتقاد دارد.
برونر علاوه بر تأکید نقش محیط، مىخواهد تغییراتى در این نقش بهوجود آورد، جائى که پیاژه فقط ناظر به رشد در مراحل مختلف بوده و مىخواهد شواهدى از ادراک کودک در این مراحل بهدست آورد. هدف کوششهاى برونر این است که فهم کودکان را فزونى بخشیده و حرکت آنها را در طى این مراحل تسریع نماید.
با وجودى که برونر معتقد است تغییرات آشکار تفکر کودک یکى در زمانى است که او صحبت کردن را مىآموزد و تغییر دیگر در ۵ تا ۷ سالگى و سومین تغییر آشکار در آغاز دورهٔ نوجوانى بهوجود مىآید، معهذا مىگوید مراحل متوالى رشد ذهنى کودک بهطور روشن با سن او ارتباط ندارند. این نکات با سنین موردنظر پیاژه براى انتقال از مرحلهاى به مرحلهٔ دیگر، تقریباً مطابقت دارند.
او روشهاى پیاژه را بهصورتهاى گوناگون ضمن پارهاى از کارهاى خویش در هاروارد بهکار برده است. بهطور مثال، آزمایش پیاژه را دربارهٔ ابقاء ذهنى کمیّت بدینصورت تکرار نمود که پردهٔ کوتاهى بین کودک و لیوانها قرار داد تا فقط قسمت فوقانى لیوانها قابل رؤیت باشند.
او یک لیوان نیمه پر از آب رنگى و یک لیوان خالى بزرگتر از لیوان قبلى را به کودک نشان داد. سپس تمام محتواى لیوان کوچک را در پشت پردهٔ داخل لیوان بزرگتر ریخت. کودکان قسمت فوقانى لیوان را که آب به داخل جریان داشت، مشاهده مىکردند. لیکن به سبب وجود پرده، قادر به دیدن ارتفاع آب در داخل لیوان نبودند. وقتى دربارهٔ تساوى مقدار آب داخل لیوان با مقدار قبلى از کودکان سؤال شد، نصف کودکان چهار ساله و تقریباً تمام کودکان دیگر جواب صحیح دادند.
سپس او پرده را کنار زده و سؤال خود را دربارهٔ تساوى مقدار مایع تجدید کرد. وقتى کودکان چهار ساله عملاً ارتفاع آب را که در لیوان بزرگتر پائینتر از لیوان قبلى بود دیدند، عقیدهٔ خود را عوض کردند و اظهار داشتند که میزان آب کمتر شده است. لیکن کودکان بزرگتر همان جواب قبلى را دادند. کودکان چهار ساله به سبب بستگى به ادراک (Perception-Bound) خود، تحت تأثیر ظاهر امر قرار گرفته بودند. کودکان بزرگتر و افراد بالغ در برابر ظاهر فریبندهٔ این آزمایش نوعى مصونیت در خود بهوجود مىآوردند.
طبیعت این مصونیت چه بوده و از کجا بهوجود آمده است؟ توضیح برونر دربارهٔ این مطلب بستگى به این نظریهٔ او دارد که انسان در فرآیند تجسم از سه نظام متفاوت استفاده مىکند: یکى ضمن عمل، دیگرى از راه تصویرهاى بصرى (Visual images) و بالاخره از طریق بهکار بردن علائم. بزرگسالان به آسانى قادر هستند از یک وسیله به وسیلهٔ دیگر متوسّل شده و یا به اقتضاء موقعیت از ترکیب هر سه آنها استفاده بهعمل آورند. لیکن کودکان از این توانائى برخوردار نیستند.
از آنجائى که نظام علائم سختترین و بغرنجترین فرآیند تفکر است، لذا کودکان به دو نظام اولی، متوسل مىشوند.
در آزمایش از آنجائى که کودکان نمىتوانستند بیشترین قسمت لیوان را مشاهده کنند، لذا تصور بصرى که معمولاً براى آنها اولویت دارد، از کار افتاده بود. در نتیجه بهطورىکه برونر عقیده دارد، آنها نظام علائم (Symbolic system) را بهکار بردند تا نمایشگر آب غیرقابل رؤیت باشد و بدینوسیله توانستند مسئله را در ذهن خود حل نمایند.
برونر چنین تفسیر کرد که وقتى پرده کنار برود، نظام علائم کودک که هنوز ضعیف است، تحت تأثیر آنچه که به چشم مىبیند از بین مىرود. مصونیت کودکان بزرگتر ناشى از پیشرفت کافى نظام علائم است، بهطورىکه آنها قادر هستند در برابر خطاى چشم (Optical illusion) مقاومت کنند.
علائم که اساساً نوعى رمز و یا کوتاهترین راه نشان دادن اشیاء هستند، احتمالاً انواع گوناگونى دارند. معمولىترین و همهجانبهترین آنها زبان (Language anguage) است. در همین جا است که دوباره نقش زبان در تفکر کودک، راه پیاژه و برونر را از یکدیگر جدا مىسازد. پیاژه زبان و تفکر را بهعنوان دو نظام جدا ولى خیلى نزدیک بههم قلمداد مىکند. نظر او این است که هرچند زبان کمک محسوب مىشود، لیکن به تنهائى قادر نیست عملیات ذهنى را که جوهر تفکر منقطى است بهوجود آورد. او کسب مرحلهٔ ابقاء ذهنى را به رشد منطق کودک نسبت مىدهد نه به پیشرفت مهارت او در زبان.
چهار عامل مهم در فعالیتهاى آموزشى در نظریه برونر
جروم برونر با مطالعه و تحقیقاتى که در زمینه یادگیرى شناختى بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس انجام داد چهار عامل مهم که فعالیتهاى آموزشى را تحتتأثیر قرار مىدهد را به شرح زیر بیان کرد:
تأکید بر اهمیت انگیزش درونى (intrinsic motivation)
انگیزه درونى آن است که فعالیت صحیح و موفقیتآمیز موجب رضایتخاطر و تقویت رفتار گردد، نه پاداشهاى بیرونی. به اعتقاد برونر، پاداشهاى درونى از پاداشهاى بیرونى بسیار مؤثرترند. در این زمینه، او به چهار نوع انگیزهٔ درونى عمده به شرح زیر اشاره مىکند:
الف- میل به یادگیرى.
ب- سائق ذاتى (inherent drive) همکارى با دیگران.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درباره نظریه مولکولى تکامل
ژاک مونو-ترجمه کاوه فیض اللهى:ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید. در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است. این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.آنچه مى خواهم امروز درباره اش صحبت کنم وضعیت کنونى نظریه تکامل است. اجازه دهید بى حاشیه بگویم هنگامى که از نظریه تکامل حرف مى زنم، دقیقاً از نظریه تکامل موجودات زنده درون چارچوب عمومى نظریه داروینى سخن مى گویم، نظریه اى که امروزه هنوز زنده است. در واقع این نظریه خیلى زنده تر از آن است که بسیارى از زیست شناسان ممکن است گمان کنند؛نظریه تکامل نظریه اى بسیار شگفت انگیز است. در ابتدا یادآورى این نکته لازم است که نظریه تکامل به علت مضامین عمومى آن از بسیارى جهات مهمترین نظریه علمى است که تاکنون تدوین شده. تردیدى نیست که هیچ نظریه علمى دیگرى چنین مضامین فلسفى، ایدئولوژیک و سیاسى عظیمى دربر نداشته است.علاوه بر این نظریه تکامل از نظر جایگاه نیز بسیار شگفت انگیز است، زیرا با نظریه هاى فیزیکى کاملاً تفاوت دارد. هدف بنیادى نظریه هاى فیزیکى کشف قوانین عام (جهانى) است، قوانینى که در مورد تمام اشیاى جهان صدق مى کنند، با این امید که بتوان براساس این قوانین- یعنى براساس اصول نخستین- نتایجى استنباط کرد که پدیده هاى سرتاسر عالم را تبیین کنند. هنگامى که یک فیزیکدان به پدیده اى خاص توجه مى کند، امیدوار است بتواند نشان دهد که او مى تواند این پدیده را در قوانین عام، از اصولى نخستین، نتیجه بگیرد. در عوض نظریه تکامل هدف متفاوتى دارد. گستره کاربرد این نظریه جهانى نیست، بلکه تنها گوشه کوچکى از این جهان است، یعنى جهان موجودات زنده آن طور که ما امروزه آنها را در زمین مى شناسیم. هدف این نظریه را مى توان توضیح وجود تقریباً دو میلیون گونه جانور و در حدود یک میلیون گونه گیاه، به اضافه تعداد نا معلومى گونه باکترى تعریف کرد که امروزه بر سطح زمین زندگى مى کنند.این گوشه بسیار کوچکى از جهان است و هیچ معلوم نیست که آیا وجود این اشیاى بسیار خاص- موجودات زنده- را مى توان، یا هرگز بتوان از اصول نخستین استنباط کرد. من همین جا مى گویم که به دلایل بسیار عمیقى که سعى خواهم کرد تبیین کنم، باور ندارم انجام چنین کارى هرگز امکان پذیر باشد.ویژگى شگفت انگیز دیگر نظریه تکامل آن است که هرکسى فکر مى کند آن را مى فهمد؛ منظورم فلاسفه، دانشمندان علوم اجتماعى و نظایر آنها است. در حالى که در واقع تعداد اندکى عملاً آن را آن طور که هست، یا حتى آن طور که داروین بیانش کرده بود، مى فهمند. یا حتى از آن هم کمتر، طورى که ما اکنون مى توانیم در زیست شناسى آن را بفهمیم. در واقع اولین بد فهمى بزرگ توسط خود اسپنسر (H.Spencer) انجام شد. البته او یکى از اولین فیلسوفان تکاملى بزرگ بود، اما در عین حال نخستین کسى بود که نارسایى تکامل انتخابى - آن طور که خودش مى گفت- را در تبیین تکامل نشان داد.
فرض دوم نظریه تلفیقى آن است که کل توارث و در نتیجه کل فرآیندهاى ریخت زایى _ تمام آنچه یک گونه را از گونه دیگر یا یک فرد را از فرد دیگر متمایز مى سازد _ را باید منسوب به اطلاعات موجود در ژنوم دانست. زیرا این تنها اطلاعات موجود در یک فرد است که قابل انتقال به فرزندان آن است، تنها اطلاعاتى است که انتخاب مى تواند روى آن تاثیر داشته باشد. این فرضى بنیادى است _ ممکن است از شنیدن آن تعجب کنید _ که به راحتى مى شد آن را اثبات نشده دانست و عملاً چیزى در حدود بیست سال پیش نیز هنوز بسیارى از زیست شناسان آن را باور نداشتند.این فرض تنها در نتیجه کشف سیستم «نسخه بردارى _ ترجمه» کاملاً پذیرفته شد و نتایجى که نشان دادند نه تنها ژنوم حاوى اطلاعات مربوط به ساختار مولکول ها است، بلکه در عین حال یک سیستم تنظیم کننده است که هم فرستنده و هم گیرنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
موضوع تحقیق :
آشنایی با نظریه های آلبرت بندورا
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه
2
نگاهی کوتاه به زندگی آلبرت بندورا
2
نظریه بندورا
4
نظریه یادگیری اجتماعی بندورا
12
یادگیری مشاهدهای
18
منابع
19
مقدمه
روانشناسی یادگیری (Learning Psychology)
فرآیند یادگیری با توجه به اهمیتش همیشه مورد توجه بوده و در این مورد دانشمندان بسیاری اظهار نظر ، پژوهش و نظریه پردازی کرده و جواب بسیاری از سوالات را روشن کردهاند، بطوری که میتوان با صراحت و اطمینان در مورد اینکه "یادگیری چیست ؟ چگونه رخ میدهد و عوامل موثر کدام هستند ؟ " بحث کرد.
نگاهی کوتاه به زندگی آلبرت بندورا
. آلبرت بندورا ( ـ1925)
آلبرت بندورا در کانادا متولد شد، در شهری آنقدر کوچک که دبیرستانش تنها 20 دانشآموز و 2 معلم داشت. بعد از فارغالتحصیلی با کارگران ساختمانی در ناحیه یوکون به پر کردن چالهچولههای بزرگراه آلاسکا پرداخت. بندورا مجذوب مردمی شد که در این منطقه شمالی با آنها روبهرو شده بود. «او خود را در میان مجموعهای جالب از آدمها یافت که اکثراً از دست طلبکار، نفقه بگیر و مأموران ناظر بر آزادی مشروط فرار کرده بودند. ]بندورا[ به سرعت علاقهای شدید به آسیبشناسی روانی زندگی روزمره پیدا کرد که به نظر میرسید در این وادی دشوار به شکوفایی رسیده است» (عالم برجسته، 1981، ص. 28).
بندورا مدرک دکتری خود را در 1952 از دانشگاه آیوا دریافت کرد و به عضویت هیأت علمی دانشگاه استانفورد درآمد. در اوایل دهه 1960 او گونهای از رفتارگرایی را معرفی کرد که ابتدا آن را رویکرد رفتارگرایی اجتماعی و بعداً نظریه شناختی اجتماعی نامید (بندورا، 1986).
نظریه بندورا
آلبرت بندورا روان شناس و همکارانش نقش بسیار عمده ای در تثبیت مفهوم یادگیری مشاهده داشتهاند. آنان در یک مجموعه از آزمایشهای خود به نحو متقاعد کنندهای اثبات کردند که کودکان گاهی از رفتار پرخاشگرانه یک سرمشق بزرگسال تقلید میکنند. این مسیر تحقیق موجب شده است که نگرانی در مورد تاخیر تماشای رفتار پرخاشگرانه بزرگسالان سرمشق در تلویزیون بر اعمال کودکان مورد توجه قرار گیرد.
.درجه کارشناسی خود را از بریتیش کلمبیا و درجه کارشناسی ارشد ودکتری خود را از دانشگاه آیوا دریافت کرد.او دوره فوق دکتری را در مرکز راهنمایی ویچیتیا گذرانده و در حال حاضر استاد دانسگاه استنفورد می باشد.او افتخارات بسیاری در عرصه ی روانشناسی دارد که تنها یکی از آنها ریاست انجمن روانشناسی آمریکا(APA ) در سال 1974 می باشد. برای آشنایی و اطلاعات بیشتر می توانید به سایت دانشگاه استنفورد: (http://stanford.edu/) مراجعه کنید.همچنین برای تماس با این روانشناس بزرگ می توانید به این آدرس:(bandura@psych.stanford.edu) میل بفرستید.شاید اکثریت غریب به اتفاق ما این دانشمند بزرگ را با یادگیری مشاهده ای(Observational Learning ) بشناسیم. تبیین های بسیاری از یادگیری مشاهده ای ارئه شده است که ما در این مختصربه تحلیل اسکینری از یادگیری مشاهدها ی می پردازیم.بر اساس این تبیین ابتدا رفتار الگو مورد مشاهده قرار می گردد،بعد مشاهده کننده این رفتار را تقلید می کند و آخر اینکه رفتار تقلیدی تقویت می شود. وقتی که یادگیری از این طریق صورت پذیرفت،توسط یکی از برنامه های تقویت در محیط حفظ می شود.بنابراین طبق