لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نظریه برونر
جروم برونر یکى از روانشناسان آمریکاست که در زمینهٔ یادگیرى شناختی، بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس، به مطالعه و تحقیق پرداخته است. او صاحب نظریهٔ یادگیرى اکتشافی (discovery learning) است. برونر بیشتر به مطالعهٔ فرایند یادگیرى در کلاس درس مىپردازد و به مطالعهٔ یادگیرى حیوانات از جمله موش، میمون و پرندگان کمتر رغبت نشان مىدهد. او دیدگاههاى خود را در کتابى به نام به سوى یک نظریهٔ آموزشى (Toward a Theory of Instruction) مطرح کرده است. وى معتقد است که نظریات آموزشى باید جوابگوى این سؤال باشند که چگونه مىتوان بهتر و بیشتر آموخت، نه آنکه تنها به توصیف و تشریح یادگیرى بپردازند. به اعتقاد او، شاگردان را نباید در برابر دانستهها قرار داد، بلکه باید آنان را با مسأله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راهحل آنها اقدام کنند. برونر مىگوید: برنامه باید به قدرى منظم و سازمان یافته باشد که شاگرد را به فعالیت وادارد؛ زیرا اگر ما پاسخ را مستقیماً در اختیار شاگردان قرار دهیم، آنان را به کتاب و معلم متکى مىسازیم و سبب مىشویم که از خود کوششى نشان ندهند و در نتیجه، رضایتخاطر از یادگیرى به دست نیاورند و انگیزههاى یادگیرى در آنان تضعیف شود.
رشد ذهنى از دیدگاه برونر
برونررشد ذهنى کودک را به یکسرى گامهاى پیاپى (A series of stairsteps) که هر کدام داراى قابلیتهاى معینى است، تشبیه مىکند که رشد هر یک از این قابلیتها پیشنیاز (Prerequisite) رسیدن به گام بالاتر است. محیطهاى متفاوت در تسریع و کند کردن این گامها نقش مؤثرى دارند. بنابراین، اختلافنظر دو دانشمند در میزان تغییرى است که از محیط حاصل مىشود. پیاژه عقیده داردکه تغییر به مقدار متوسط حاصل مىشود، در حالى که برونر به عظمت این تغییر اعتقاد دارد.
برونر علاوه بر تأکید نقش محیط، مىخواهد تغییراتى در این نقش بهوجود آورد، جائى که پیاژه فقط ناظر به رشد در مراحل مختلف بوده و مىخواهد شواهدى از ادراک کودک در این مراحل بهدست آورد. هدف کوششهاى برونر این است که فهم کودکان را فزونى بخشیده و حرکت آنها را در طى این مراحل تسریع نماید.
با وجودى که برونر معتقد است تغییرات آشکار تفکر کودک یکى در زمانى است که او صحبت کردن را مىآموزد و تغییر دیگر در ۵ تا ۷ سالگى و سومین تغییر آشکار در آغاز دورهٔ نوجوانى بهوجود مىآید، معهذا مىگوید مراحل متوالى رشد ذهنى کودک بهطور روشن با سن او ارتباط ندارند. این نکات با سنین موردنظر پیاژه براى انتقال از مرحلهاى به مرحلهٔ دیگر، تقریباً مطابقت دارند.
او روشهاى پیاژه را بهصورتهاى گوناگون ضمن پارهاى از کارهاى خویش در هاروارد بهکار برده است. بهطور مثال، آزمایش پیاژه را دربارهٔ ابقاء ذهنى کمیّت بدینصورت تکرار نمود که پردهٔ کوتاهى بین کودک و لیوانها قرار داد تا فقط قسمت فوقانى لیوانها قابل رؤیت باشند.
او یک لیوان نیمه پر از آب رنگى و یک لیوان خالى بزرگتر از لیوان قبلى را به کودک نشان داد. سپس تمام محتواى لیوان کوچک را در پشت پردهٔ داخل لیوان بزرگتر ریخت. کودکان قسمت فوقانى لیوان را که آب به داخل جریان داشت، مشاهده مىکردند. لیکن به سبب وجود پرده، قادر به دیدن ارتفاع آب در داخل لیوان نبودند. وقتى دربارهٔ تساوى مقدار آب داخل لیوان با مقدار قبلى از کودکان سؤال شد، نصف کودکان چهار ساله و تقریباً تمام کودکان دیگر جواب صحیح دادند.
سپس او پرده را کنار زده و سؤال خود را دربارهٔ تساوى مقدار مایع تجدید کرد. وقتى کودکان چهار ساله عملاً ارتفاع آب را که در لیوان بزرگتر پائینتر از لیوان قبلى بود دیدند، عقیدهٔ خود را عوض کردند و اظهار داشتند که میزان آب کمتر شده است. لیکن کودکان بزرگتر همان جواب قبلى را دادند. کودکان چهار ساله به سبب بستگى به ادراک (Perception-Bound) خود، تحت تأثیر ظاهر امر قرار گرفته بودند. کودکان بزرگتر و افراد بالغ در برابر ظاهر فریبندهٔ این آزمایش نوعى مصونیت در خود بهوجود مىآوردند.
طبیعت این مصونیت چه بوده و از کجا بهوجود آمده است؟ توضیح برونر دربارهٔ این مطلب بستگى به این نظریهٔ او دارد که انسان در فرآیند تجسم از سه نظام متفاوت استفاده مىکند: یکى ضمن عمل، دیگرى از راه تصویرهاى بصرى (Visual images) و بالاخره از طریق بهکار بردن علائم. بزرگسالان به آسانى قادر هستند از یک وسیله به وسیلهٔ دیگر متوسّل شده و یا به اقتضاء موقعیت از ترکیب هر سه آنها استفاده بهعمل آورند. لیکن کودکان از این توانائى برخوردار نیستند.
از آنجائى که نظام علائم سختترین و بغرنجترین فرآیند تفکر است، لذا کودکان به دو نظام اولی، متوسل مىشوند.
در آزمایش از آنجائى که کودکان نمىتوانستند بیشترین قسمت لیوان را مشاهده کنند، لذا تصور بصرى که معمولاً براى آنها اولویت دارد، از کار افتاده بود. در نتیجه بهطورىکه برونر عقیده دارد، آنها نظام علائم (Symbolic system) را بهکار بردند تا نمایشگر آب غیرقابل رؤیت باشد و بدینوسیله توانستند مسئله را در ذهن خود حل نمایند.
برونر چنین تفسیر کرد که وقتى پرده کنار برود، نظام علائم کودک که هنوز ضعیف است، تحت تأثیر آنچه که به چشم مىبیند از بین مىرود. مصونیت کودکان بزرگتر ناشى از پیشرفت کافى نظام علائم است، بهطورىکه آنها قادر هستند در برابر خطاى چشم (Optical illusion) مقاومت کنند.
علائم که اساساً نوعى رمز و یا کوتاهترین راه نشان دادن اشیاء هستند، احتمالاً انواع گوناگونى دارند. معمولىترین و همهجانبهترین آنها زبان (Language anguage) است. در همین جا است که دوباره نقش زبان در تفکر کودک، راه پیاژه و برونر را از یکدیگر جدا مىسازد. پیاژه زبان و تفکر را بهعنوان دو نظام جدا ولى خیلى نزدیک بههم قلمداد مىکند. نظر او این است که هرچند زبان کمک محسوب مىشود، لیکن به تنهائى قادر نیست عملیات ذهنى را که جوهر تفکر منقطى است بهوجود آورد. او کسب مرحلهٔ ابقاء ذهنى را به رشد منطق کودک نسبت مىدهد نه به پیشرفت مهارت او در زبان.
چهار عامل مهم در فعالیتهاى آموزشى در نظریه برونر
جروم برونر با مطالعه و تحقیقاتى که در زمینه یادگیرى شناختى بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس انجام داد چهار عامل مهم که فعالیتهاى آموزشى را تحتتأثیر قرار مىدهد را به شرح زیر بیان کرد:
تأکید بر اهمیت انگیزش درونى (intrinsic motivation)
انگیزه درونى آن است که فعالیت صحیح و موفقیتآمیز موجب رضایتخاطر و تقویت رفتار گردد، نه پاداشهاى بیرونی. به اعتقاد برونر، پاداشهاى درونى از پاداشهاى بیرونى بسیار مؤثرترند. در این زمینه، او به چهار نوع انگیزهٔ درونى عمده به شرح زیر اشاره مىکند:
الف- میل به یادگیرى.
ب- سائق ذاتى (inherent drive) همکارى با دیگران.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نظریه برونر
جروم برونر یکى از روانشناسان آمریکاست که در زمینهٔ یادگیرى شناختی، بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس، به مطالعه و تحقیق پرداخته است. او صاحب نظریهٔ یادگیرى اکتشافی (discovery learning) است. برونر بیشتر به مطالعهٔ فرایند یادگیرى در کلاس درس مىپردازد و به مطالعهٔ یادگیرى حیوانات از جمله موش، میمون و پرندگان کمتر رغبت نشان مىدهد. او دیدگاههاى خود را در کتابى به نام به سوى یک نظریهٔ آموزشى (Toward a Theory of Instruction) مطرح کرده است. وى معتقد است که نظریات آموزشى باید جوابگوى این سؤال باشند که چگونه مىتوان بهتر و بیشتر آموخت، نه آنکه تنها به توصیف و تشریح یادگیرى بپردازند. به اعتقاد او، شاگردان را نباید در برابر دانستهها قرار داد، بلکه باید آنان را با مسأله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راهحل آنها اقدام کنند. برونر مىگوید: برنامه باید به قدرى منظم و سازمان یافته باشد که شاگرد را به فعالیت وادارد؛ زیرا اگر ما پاسخ را مستقیماً در اختیار شاگردان قرار دهیم، آنان را به کتاب و معلم متکى مىسازیم و سبب مىشویم که از خود کوششى نشان ندهند و در نتیجه، رضایتخاطر از یادگیرى به دست نیاورند و انگیزههاى یادگیرى در آنان تضعیف شود.
رشد ذهنى از دیدگاه برونر
برونررشد ذهنى کودک را به یکسرى گامهاى پیاپى (A series of stairsteps) که هر کدام داراى قابلیتهاى معینى است، تشبیه مىکند که رشد هر یک از این قابلیتها پیشنیاز (Prerequisite) رسیدن به گام بالاتر است. محیطهاى متفاوت در تسریع و کند کردن این گامها نقش مؤثرى دارند. بنابراین، اختلافنظر دو دانشمند در میزان تغییرى است که از محیط حاصل مىشود. پیاژه عقیده داردکه تغییر به مقدار متوسط حاصل مىشود، در حالى که برونر به عظمت این تغییر اعتقاد دارد.
برونر علاوه بر تأکید نقش محیط، مىخواهد تغییراتى در این نقش بهوجود آورد، جائى که پیاژه فقط ناظر به رشد در مراحل مختلف بوده و مىخواهد شواهدى از ادراک کودک در این مراحل بهدست آورد. هدف کوششهاى برونر این است که فهم کودکان را فزونى بخشیده و حرکت آنها را در طى این مراحل تسریع نماید.
با وجودى که برونر معتقد است تغییرات آشکار تفکر کودک یکى در زمانى است که او صحبت کردن را مىآموزد و تغییر دیگر در ۵ تا ۷ سالگى و سومین تغییر آشکار در آغاز دورهٔ نوجوانى بهوجود مىآید، معهذا مىگوید مراحل متوالى رشد ذهنى کودک بهطور روشن با سن او ارتباط ندارند. این نکات با سنین موردنظر پیاژه براى انتقال از مرحلهاى به مرحلهٔ دیگر، تقریباً مطابقت دارند.
او روشهاى پیاژه را بهصورتهاى گوناگون ضمن پارهاى از کارهاى خویش در هاروارد بهکار برده است. بهطور مثال، آزمایش پیاژه را دربارهٔ ابقاء ذهنى کمیّت بدینصورت تکرار نمود که پردهٔ کوتاهى بین کودک و لیوانها قرار داد تا فقط قسمت فوقانى لیوانها قابل رؤیت باشند.
او یک لیوان نیمه پر از آب رنگى و یک لیوان خالى بزرگتر از لیوان قبلى را به کودک نشان داد. سپس تمام محتواى لیوان کوچک را در پشت پردهٔ داخل لیوان بزرگتر ریخت. کودکان قسمت فوقانى لیوان را که آب به داخل جریان داشت، مشاهده مىکردند. لیکن به سبب وجود پرده، قادر به دیدن ارتفاع آب در داخل لیوان نبودند. وقتى دربارهٔ تساوى مقدار آب داخل لیوان با مقدار قبلى از کودکان سؤال شد، نصف کودکان چهار ساله و تقریباً تمام کودکان دیگر جواب صحیح دادند.
سپس او پرده را کنار زده و سؤال خود را دربارهٔ تساوى مقدار مایع تجدید کرد. وقتى کودکان چهار ساله عملاً ارتفاع آب را که در لیوان بزرگتر پائینتر از لیوان قبلى بود دیدند، عقیدهٔ خود را عوض کردند و اظهار داشتند که میزان آب کمتر شده است. لیکن کودکان بزرگتر همان جواب قبلى را دادند. کودکان چهار ساله به سبب بستگى به ادراک (Perception-Bound) خود، تحت تأثیر ظاهر امر قرار گرفته بودند. کودکان بزرگتر و افراد بالغ در برابر ظاهر فریبندهٔ این آزمایش نوعى مصونیت در خود بهوجود مىآوردند.
طبیعت این مصونیت چه بوده و از کجا بهوجود آمده است؟ توضیح برونر دربارهٔ این مطلب بستگى به این نظریهٔ او دارد که انسان در فرآیند تجسم از سه نظام متفاوت استفاده مىکند: یکى ضمن عمل، دیگرى از راه تصویرهاى بصرى (Visual images) و بالاخره از طریق بهکار بردن علائم. بزرگسالان به آسانى قادر هستند از یک وسیله به وسیلهٔ دیگر متوسّل شده و یا به اقتضاء موقعیت از ترکیب هر سه آنها استفاده بهعمل آورند. لیکن کودکان از این توانائى برخوردار نیستند.
از آنجائى که نظام علائم سختترین و بغرنجترین فرآیند تفکر است، لذا کودکان به دو نظام اولی، متوسل مىشوند.
در آزمایش از آنجائى که کودکان نمىتوانستند بیشترین قسمت لیوان را مشاهده کنند، لذا تصور بصرى که معمولاً براى آنها اولویت دارد، از کار افتاده بود. در نتیجه بهطورىکه برونر عقیده دارد، آنها نظام علائم (Symbolic system) را بهکار بردند تا نمایشگر آب غیرقابل رؤیت باشد و بدینوسیله توانستند مسئله را در ذهن خود حل نمایند.
برونر چنین تفسیر کرد که وقتى پرده کنار برود، نظام علائم کودک که هنوز ضعیف است، تحت تأثیر آنچه که به چشم مىبیند از بین مىرود. مصونیت کودکان بزرگتر ناشى از پیشرفت کافى نظام علائم است، بهطورىکه آنها قادر هستند در برابر خطاى چشم (Optical illusion) مقاومت کنند.
علائم که اساساً نوعى رمز و یا کوتاهترین راه نشان دادن اشیاء هستند، احتمالاً انواع گوناگونى دارند. معمولىترین و همهجانبهترین آنها زبان (Language anguage) است. در همین جا است که دوباره نقش زبان در تفکر کودک، راه پیاژه و برونر را از یکدیگر جدا مىسازد. پیاژه زبان و تفکر را بهعنوان دو نظام جدا ولى خیلى نزدیک بههم قلمداد مىکند. نظر او این است که هرچند زبان کمک محسوب مىشود، لیکن به تنهائى قادر نیست عملیات ذهنى را که جوهر تفکر منقطى است بهوجود آورد. او کسب مرحلهٔ ابقاء ذهنى را به رشد منطق کودک نسبت مىدهد نه به پیشرفت مهارت او در زبان.
چهار عامل مهم در فعالیتهاى آموزشى در نظریه برونر
جروم برونر با مطالعه و تحقیقاتى که در زمینه یادگیرى شناختى بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس انجام داد چهار عامل مهم که فعالیتهاى آموزشى را تحتتأثیر قرار مىدهد را به شرح زیر بیان کرد:
تأکید بر اهمیت انگیزش درونى (intrinsic motivation)
انگیزه درونى آن است که فعالیت صحیح و موفقیتآمیز موجب رضایتخاطر و تقویت رفتار گردد، نه پاداشهاى بیرونی. به اعتقاد برونر، پاداشهاى درونى از پاداشهاى بیرونى بسیار مؤثرترند. در این زمینه، او به چهار نوع انگیزهٔ درونى عمده به شرح زیر اشاره مىکند:
الف- میل به یادگیرى.
ب- سائق ذاتى (inherent drive) همکارى با دیگران.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
"مجموعه مقالات همایش سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی"
عنوان فارسی: بررسی مقدماتی کاربرد نظریه سرمایه اجتماعی در تحلیل وضعیت تامین اجتماعی در ایران
مولف (مولفین): کیان تاجبخش ,
کلید واژه: سرمایه اجتماعی,تامین اجتماعی,رفاه اجتماعی و توسعه
چکیده: برای درک اهمیت موضوع سرمایه اجتماعی در حوزه رفاه اجتماعی می توان به اهیمت نقش وجایگاه رفاه اجتماعی در برنامه های توسعه کشور رجوع کرد.کارشناسان و صاحب نظران اقتصادی و امور اجتماعی این مسئله را مطرح می کنند که برنامه های توسعه کشور(مانند برنامه های عمرانی پنج ساله)دیگر نمی توانند صرفاً به بعد مادی یا رشد کلان اقتصادی توجه داشته باشند.زیرا این روند،در چند دهه گذشته مشکلات اجتماعی و فرهنگی را نادیدهگرفته است و در نتیجه در میانه مدت و دراز مدت جز زیان و در نهایت ایجاد موانع برایپیشرفت همه جانبه و توسعه پایدار در کشور را نخواهد داشت.بنابراین اهیمت موضوع کلیبحث سرمایه اجتماعی در وهله اول در روش کردن ابعاد اجتماعی در شکل گیری سیاستهای رفاهی کشور است(برای مثال برنامه های تامین اجتماعی)و در نهایت می توان از این طریق،جایگاه ساختار و اشکال اجتماعی و فرهنگی در توسعه جامعه ایران را تبیین نمود. سرمایه اجتماعی مفوهم نسبتاً جدیدی در علوم اجتماعی است و بطور خلاصه به معنای هنجارها و شبکه هایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی به منظور کسب سود متقابل را فراهم می کند و با شیوه هایی همچون سنجش سطح اعتماد اجتماعی و سطوح عضویت در انجمنهای مدنی رسمی یا غیر رسمی قابل اندازه گیری است.سرمایه اجتماعی مفهومی ترکیبیاست که موجودی یا میزان این هنجارهای و شبکه ها را در یک جامعه و در یک مقطع زمانیخاص تشریح می کند.رابطه متقابل،رفتار غیر خودخواهانه و اعتماد،نمونه هایی از این هنجارها است.همچنین شبکه ها می توانند رسمی یا غیر رسمی باشند.از این منظر،سرمایه اجتماعی یکی از عناصر مهم قدرت"جامعه مدنی"یا ظرفیت جامعه برای مدیریت خویش از طریق فعالیتهای گروهی غیر رسمی،داوطلبانه یا غیر دولتی (و غیر انتفاعی)است. سه نکته بسیار مهم را برای درک پیوندها و روابط میان سرمایه اجتماعی و نظام تامیناجتماعی مطرح است.نخست اینکه سیاستها و برنامه تامین اجتماعی باید به افزایش انگیزهمشارکت مردم در هر سه زمینه نظام تامین اجتماعی،یعنی بیمه،حمایت اجتماعی و امداد اجتماعی کمک کند.دوم اینکه انجمنهای مدنی غیر دولتی از قبیل کارمندان،اتحادیه ها و انجمنهای خیریه می توانند نقش مهمی در مقابله با چالشهایی که در آینده در برابر نظامتامین اجتماعی در ایران"کالای همگانی"محسوب می شود.این به نزله پذیرش این فرض استکه مشکل بالقوه"سواری مجانی" افراد ،عاملی است که کل نظام را تضعیف می کند. این گزارش بررسی مقدماتی وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران است و از طریق تحلیل چند مورد تجربی و تاریخی صورت گرفته است.نخستین مورد داده های موجود در باب میزان سرمایهاجتماعی در کشور را بررسی می کند.مورد دوم به بررسی نقش انقلاب اسلامی سال 1357 درکشور دهی به گفتار عمومی در باب مسئولیتهای دولت در زمینه رفاه مردم کشور و تکاملاین گفتار در دو دهه بعد می پردازد و توجه ویژه ای به تاثیر گرایشات سیاسی دارد.پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا از سالهای نخست انقلاب اسلامی شاده نزولسطح سرمایه اجتماعی بوده ایم یاخیر؟ سومین مورد پژوهی به نقش بنیادهای شبه دولتی می پردازد که در زمینه تامین اجتماعیفعالیت دارند،و تاثیر این نهادها بر سرمایه اجتماعی را بررسی می کند.مورد پژوهی دیگر به بررسی سه مورد اختصاص دارد:قرض الحسنه،وقف و انجمنهای خیریه مدرسه سازان.در اینجا وقف به عنوان یکی از تشکلهای سنتی حمایت اجتماعی در نظر گرفته شده است.پرسشی کهدر اینجا مطرح می شود این است که آیا تشکلها و نهادهای سنتی می توانند نیازهای حمایتی را برآورده سازند؟ آیا این شکلهای سرمایه اجتماعی با اهداف (و فرضیات)نظام رفاه و تامین اجتماعی "مدرن"همخوانی دارند؟آخرین مورد پژوهی به دنبال تحلیل تاریخی مقدماتی تکامل خیریه های "مدرن"در ایران است که از دوران مشروطه تا انقلاب سال 1357 در بعضی زمینه های تامیناجتماعی در ایران فعالیت داشته اند.این مورد به دنبال تحلیل تاثیر دخالت فزاینده دولت مرکزی در کارکردهای رفاهی و موسسات خیریه مدرن داوطلبانه و مستقل است.شواهد موجود حاکی از این است که کنترل فزاینده دولت مرکزی بر رفاه و تامین اجتماعی و اقتدارگرایی روز افزون تاثیر مطلوبی بر ظرفیتهای بخش داوطلبانه گذارده است.
عنوان فارسی: سرمایه اجتماعی و اهداف رفاه اجتماعی:بررسی و نقد نظریه ها
مولف (مولفین): علی اصغر سعیدی ,
کلید واژه: سرمایه اجتماعی,محرومیت اجتماعی,سیاستهای رفاهی,یکپارچگی اجتماعی
چکیده: سرمایه اجتماعی ،به معنای شبکه های اجتماعی،حمایتهای متقابل برخواسته از آن،و ارزشاین حمایتها برای دستیابی به اهداف متقابل ،از جمله مفاهیم موثری است که برای فهم دنیای مدرن مورد بحث قرار گرفته و در دو دهه گذشته جای خاصی از علوم اجتماعی باز کرده است.مفهوم سرمایه اجتماعی در رشته های مختلف علوم اجتماعی و از زوایای مختلف موردبررسی قرار گرفته است:در توسعه محیط اقتصادی نهاگرا،در حوزه سیاست و طیف بندی سیاسی،در تعاملات اجتماعی آنگاه که مساله اهمیت روابط اجتماعی با اهداف سیاستهای رفاهیمورد توجه قرار گرفته است.هدف این مقاله بررسی و نقد دیدگاههای اصلی است که مفهوم سرمایه اجتماعی را از دیدگاه رفاهی مورد بررسی قرار داده اند.بر این اساس رابطه سرمایه اجتماعی با یکپارچگی اجتماعی به مثابه یکی از اهداف سیاستهای رفاهی مورد بررسی است،یعنی توجه به شان و منزلت نیازمندان به کمکهای رفاهی و نیز همبستگی اجتماعی پایهتوسعه سیاستهای رفاهی در هر جامعه است.تحلیل مفهوم سرمایه اجتماعی در رابطه با همبستگی اجتماعی بر پایه سیاستهای رفاهی در این چهارچوب تحلیل می شود. این مقاله برای رسیدن به چنین منظوری آرای سایر نظریه پردازانی را که مفهوم سرمایهاجتماعی را آشکارا در چهارچوبهای تحلیلی شان مورد استفاده قرار داده اند نیز اجمالاً بررسی می کند.نظریه پیر بوردیو،جیمز کلمن و رابرت پات نام،که از جمله اولین نظریه پردازانی هستند که هر یک از دیدگاههای مختلف به بررسی مفهوم سرمایه اجتماعی پرداخته اند.نقطه مشترک این نظریه پردازان در این است که تحلیل آنها از سرمایه اجتماعی از چهارچوب نظری وسیع تری برخواسته است.به طور مثال تحلیل پیر بوردیو از سرمایه اجتماعی در چهارچوب نظریه سرمایه فرهنگی قرار دارد در حالی که کلمن و پات نام سرمایه اجتماعی را در رابطه اقتصاد نهادگرا مورد بررسی قرار می دهند. اما آنچه ما را به تحلیل مفهوم سرمایه اجتماعی با گرایش به اهداف رفاهی نزدیک می سازد تحلیل مفهوم سرمایه اجتماعی به مثابه اعتماد(trust) وشبکه (network) همبستگی اجتماعی است.در این قسمت آرای نظریه پردازانی مانند فوکویاما،آلن فوکس،رونالد بارت والیزابت و کاستلز مورد بررسی قرار می گیرد. آنچه در طرح این نظریات مطرح است بررسی این سوال است که آیا تحلیل مفهوم سرمایه اجتماعی در این نظریه ها به اندازه کافی به اموری مانند تضاد،رفاه و محرومیت های اجتماعی مرتبط می شوند.
عنوان فارسی: سنجش سرمایه اجتماعی
مولف (مولفین): غلامرضا غفاری دکترا جامعه شناسی ,
کلید واژه: سرمایه اجتماعی,روش شناسی اثباتی,روش شناسی غیر اثباتی,شاخص های سنجش سرمایه اجتماعی
چکیده: سرمایه اجتماعی یکی از مفاهیم کلیدی علوم اجتماعی است که در دوره جدید بخش قابل توجهی از ادبیات علوم اجتماعی را از حیث نظری و تجربی به خود اختصاص داده است.این مفهوم به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً با تمامی موضوعات و مسائل مطرح در حوزهانسانی و اجتماعی ارتباط پیدا می کند. این ارتباط و پیوند هر چند که در نوع خود بیانگر اهمیت کارکردی سرمایه اجتماعی میباشد لیکن موجب پیچیدگی ،گستردگی و تنوع موضوع نیز شده است که برآیند آنرا می تواندر چند وجهی بودن،اختیار نمودن سطوح و واحدهای تحلیلی متعدد،پیچیدگی مفهومی و دیگرموارد جستجو نمود. سنجش سرمایه اجتماعی و طرح شاخص های آن بحث محوری این مقاله را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نظریه برخورد
مقدمه
چون قوانین بقا در مکانیک کوانتومی نیز معتبر هستند، لذا نتایجی که از استعمال آنها حاصل میشود که در مورد ذراتی با اندازههای اتمی و زیراتمی و کلان نیز معتبر است. در بیشتر مسائل برخورد ، ذرات برخورد کننده با سرعت ثابت حرکت میکنند و مدتی قبل از برخورد و بعد از آن تحت تأثیر هیچگونه نیرویی قرار نمیگیرند، در حالی که به هنگام برخورد ، تحت تأثیر نیروهایی هستند که بر یکدیگر وارد میکنند.
بنابراین از آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که برخورد را میتوان با توجه به نوع و اندازه ذرات برخورد کننده مورد مطالعه قرار داد. به عنوان مثال ، در برخورد دو ذره با اندازههای بزرگ ، برخورد و تماس ذرات با یکدیگر کاملا اتفاق میافتد، در صورتی که در برخورد ذرات باردار اصلا تماسی بین ذرات صورت نمیگیرد، بلکه ذرات در اثر نیروهایی که به یکدیگر وارد میکنند، از کنار یکدیگر پراکنده میشوند. بنابراین ، در حالت کلی برخورد را میتوان از دو دیدگاه مکانیک کلاسیک و مکانیک کوانتومی مورد مطالعه قرار داد.
نظریه برخورد از دیدگاه مکانیک کلاسیک
دو ذره با اندازههای معمولی را در نظر میگیریم که در حالت کلی به طرف یکدیگر در حال حرکت هستند. ذرات بعد از برخورد با یکدیگر در مسیرهای متفاوت پراکنده میشوند. در این حالت اگر نیروهای متقابل به هنگام برخورد ، تابع قانون سوم نیوتن باشند، اندازه حرکت خطی کل ذرات قبل از برخورد و بعد از برخورد برابر خواهد بود. اگر قانون سوم نیوتن بصورت دقیقش معتبر باشد، اندازه حرکت زاویهای کل نیز بقا خواهد داشت (بقای اندازه حرکت زاویهای).
هچنین اگر نیروهای متقابل پایستار باشند، (به عنوان مثال نیروی اصطکاک یا نیروهای غیرپایستار دیگر وجود نداشته باشد) ، انرژی جنبشی ثابت خواهد بود (چون انرژی پتانسیل قبل و بعد از برخورد یکسان است). در هر حال ، اگر تمام انرژی و اندازه حرکت خطی و زاویهای از جمله آنچه را که با تمام تشعشعات صادر شده از دستگاه و تمام انرژیهایی که از صورت جنبشی به صورتهای دیگر و بالعکس تبدیل میشوند، همراه است، در نظر بگیریم، قوانین بقا همیشه معتبر خواهند بود.
شایان ذکر است که آنچه در مورد برخورد ذرات در مکانیک کلاسیک گفته شد، در حالت کلی است. به عبارت دیگر ، برخورد در مکانیک کلاسیک را میتوان با توجه به ابعاد سیستم مورد بررسی قرار داده و نیروهای متقابل بین ذرات برخورد کننده را بصورت مبسوط شرح داد.
انواع برخورد در مکانیک کلاسیک
برخورد الاستیک
در این حالت اندازه حرکت خطی دو ذره ، قبل و بعد از برخورد بقا خواهد داشت و علاوه بر آن انرژی جنبشی نیز ثابت خواهد بود و ذرات بعد از برخورد متناسب با جرم خود و سرعت قبل از برخورد پراکنده میشوند. در این حالت هیچگونه نیروی تلف کننده یا غیرپاستیاری وجود ندارد.
برخورد غیرالاستیک
اگر یکی از نیروهای متقابل بین ذرات برخورد کننده ، غیرپاستیار باشد، در این صورت انرژی جنبشی قبل از برخورد و بعد از برخورد یکسان نخواهد بود و بسته به علامت تفاضل انرژی جنبشی قبل از برخورد و بعد از برخورد ، برخورد انرژیگیر یا انرژیزا خواهد بود. در این حالت فقط اندازه حرکت بقا خواهد داشت.
برخورد غیرالاستیک کامل
اگر ذرات در اثر برخورد به یکدیگر چسبیده و بعد از برخورد به همراه یکدیگر مانند یک جسم حرکت کنند، برخورد را غیرالاستیک کامل میگویند. به عنوان مثال ، تکه چوبی را در نظر بگیرید که بوسیله دو تکه ریسمان از محلی آویخته شده است، اگر گلولهای را به طرف این تکه چوب شلیک کنیم، گلوله در داخل تکه چوب قرار میگیرد و بعد از برخورد این دو با هم حرکت میکنند.
برخورد در مکانیک کوانتومی
ساختار اتم و مولکول بیشتر از طریق طیف نمایی کند و کاو شده است. برای درک نیروهای هستهای و قوانین حاکم بر برهمکنشهای بین ذرات بنیادی ، تنها تکنیک قابل استفاده ، پراکندگی ذرات گوناگون بوسیله هدفهای مختلف است. به عنوان مثال ، رادرفورد برای مطالعه ساختار اتمی ابتدا صفحه طلا را بوسیله ذرات آلفا مورد بمباران قرار داد و با مطالعه ذرات پراکنده شده ، به مطالعه ساختار اتمها پرداخت.
اتمی را در نظر بگیرید که در حالت پایه خود قرار دارد. اگر این اتم به نحوی (مثل گرم کردن) تحریک شود و به ترازهای بالاتر برانگیخته شود، بعد از مدت کوتاهی با صدور یک فوتون به حالت پایه خود برمیگردد. این فرآیند را پراکندگی یا برخورد نمیگویند، بلکه این فرآیند تنها یک فرآیند تحریک است، اما در هستهها و ذرات بنیادی چون طول عمر ذرات به حد کافی طولانی نیست، لذا تفکیک بین پراکندگی و واپاشی تقریبا غیر ممکن است.
سطح مقطع برخورد
در مورد ذرات با ابعاد اتمی و زیراتمی چون اندازه ذرات برخورد کننده بسیار کوچک است، بنابراین با تعریف کمیتی به نام سطح مقطع برخورد ، این فرآیند مورد مطالعه قرار میگیرد. شیوه ایدهآل صحبت از پراکندگی ، فرمولبندی کردن معادلاتی است که آنچه را که اتفاق میافتد، دقیقا توصیف میکنند. از طرف دیگر ، چون بر اساس نظریه دوبروی به هر ذره مادی یک حالت موجی نیز نسبت میدهیم، بنابراین نزدیک شدن ذره فرودی به ذره هدف را به صورت یک بسته موجی تعریف میکنیم که به آن نزدیک میشود.
بسته موج باید از لحاظ فضایی بزرگ باشد، بطوری که در طول آزمایش بطور محسوس پهن نشود و باید در مقایسه با ذره هدف بزرگ ولی در مقایسه با ابعاد آزمایشگاه کوچک باشد، یعنی نباید