لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .docx :
اندیشه و پرستش آگاهانه بدون هیچ تردیدی از برترین امتیازات انسان نسبت به حیوان است. نماز فرآیند تجسم پرستش اندیشمندانة انسان است.
تفکر در مورد آغاز هستی و رابطه خدا با انسان که او را به ستایش ربالعالمین فرا میخواند.
اصولاً هر عبادت و اطاعتی که انسان بر حسب تکلیف و تکریم به جای میآورد با نظر به بینیازی ذات مقدس باریتعالی نمیتواند کمترین سود و خیری را متوجه خداوند گرداند که او ذات بینیاز و عظمت مطلق است.
انسان نیز به عنوان محور خلقت، همنوای با سایر ذرات وجود، صبح و شام خود را با سرودن ستایش و سپاس و اعلام وفاداری در اطاعت از خالق هستیبخش طی میکند.
انسان برای راهیابی به زندگی انسانی و رهایی از افسردگی و ناامیدی به یک عامل مهارکننده نیازمند است که روح او را در کنترل خود قرار دهد و هنگامی که پژمرده و افسرده میگردد او را طراوت بخشد.
به هر اندازه که انسان به یاد خدا باشد کمتر معصیت میکند و به هر اندازه که غافل باشد و خدا را فراموش کند بیشتر معصیت میکند و به پرتگاه سقوط نزدیکتر میشود.
نماز باعث ثبات شخصیت و اخلاق انسان میشود و نمازگزار خود را وابسته به چنین مبناء عظیمی میداند . او که در کمال قدرت، رحمان و رحیم است و مالک حقیقی روز قیامتاست.
اگر با نماز به خدا نزدیکتر شویم میتوانیم به معراج برویم. درها به روی ما باز است ولی این خود ماییم که با دستانمان درهای ایمان را به روی خود میبندیم. ما میتوانیم با همین دستان کوچکمان درهای عرفان را باز کنیم.
نماز نهایت بندگی و رستگاری و سربلندی است.
نماز زیباترین نیایش
تهیه کننده:
علی کرم محمدی
کلاس سوم ادبیات
دبیرستان دکتر محمد جهانی
پاییز 88
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .docx :
نماز برای کودکان
/
نماز از ارکان متعالی و از رشته های مستحکم ارتباطی میان صانع و صنع در دین مبین اسلام است. ارتباط اهل راز با خداوند، از خود دور شدن و به خداوند نزدیک شدن، همه و همه با انجام مراسم ویژه ای به نام نماز امکان پذیر است. اگر انسان بداند نماز چیست؟ آثار و نقش آن در زندگی بشری چگونه است؟ تفاوت انسان نماز گزار با انسان کاهل یا تارک نماز چیست؟ و نیز بداند که انسان می تواند هویت اصلی خویش را در ارتباط با معبود منسجم و آن را دریافت کند. غفلت از نماز را یک خسران مادی و معنوی می داند.
آری، نمازگزار خود را در دنیا بدون تکلیف و سرگردان نمی داند و با اندیشه در اهداف زندگی، مشغول برنامه ریزی برای آینده می شود. اعتقاد به خداوند را به عنوان حلال مشکلات برای رسیدن به آرامش در بحران می داند آن را تجربه و درک می کند. از سوی دیگر بی توجهی به نماز از سوی محیط و نیز خود فرد، روح طغیان گر و عصیان گر را تقویت می کند و سهل انگاری در دیگر امور را نیز خوب می داند. پیامبر اکرم(ص) می فرمودند: «کودکان خود را از کودکی به نماز وادار کنید.» و امام صادق(ع) نیز می فرمودند: «پیش از این که محوری گمراه کننده بر فرزندان غلبه کند آنها را با جریان های دینی آشنا کنید.» و هم آن که ایشان فرموده اند: «از سنین میان ۶ تا ۷سالگی، کودک را به نماز وادار کنید و در ترک آن، او را مؤاخذه کنید.»
این دستورات، اهمیت دوره نوجوانی و کودکی را در شکل گیری های مذهبی و اجتماعی یادآوری می کند. میان زندگی اجتماعی و سیاسی انسان و زندگی معنوی و فردی او تعاملی عجیب وجود دارد. به طوری که بی نمازی یک نوجوان یا جوان می تواند در دزدی، رشوه خواری و نیز اعمال ناهنجار اجتماعی مؤثر باشد و انجام این رذایل نیز بر حیات نماز و روحانیت آن، تأثیر متقابل دارد. اسلام بیش از ۱۴قرن پیش، پرچم هدایت بشریت را به دست گرفته، آنها را که خواستار سعادت هستند به زیر لوای خود فرامی خواند. اکنون که در کشور ما نوای اسلام سر داده می شود و به برکت این آئین مقدس، قدم در راه رقابت های جهانی می گذاریم، چرا برخی از افراد به ویژه جوانان به رفتارهای دینی از جمله نماز، کم رغبتی نشان می دهند! چه علتی موجب نفوذ بی رغبتی واجباتی نظیر نماز در دل جوانان و نوجوانان می شود!
در این مقاله به بررسی آثار تبلیغ کلامی صرف در دو حیطه خانواده و جامعه می پردازیم. ۱- خانواده
خانواده نهاد مقدس و امنی است که هر جامعه ای راسازمان دهی و پی ریزی می کند و سلامت و سعادت هر جامعه به داشتن کانون گرم و سالم خانواده بستگی دارد. انتقال ارزش های اخلاقی و دینی در هر جامعه در وهله اول به عهده خانواده است. در خانواده ای که میان والدین و فرزند، ارتباط فرهنگی، متزلزل می شود، فرزندان این خانواده دچار بی هویتی فرهنگی و سردرگمی می شوند. عوامل اجتماعی زیر می تواند تبلیغات مثبت برای گسترش و تعمیق نماز در جامعه را کم اثر کند : الف - اعتقاد نداشتن به تدین
درخانواده هایی که در آن ها مقوله ای به نام دین هویت ندارد، اگر فرزندی وجود داشته باشد چه انتظاری می رود که برخلاف فکر و اندیشه پدرومادرش به اموری نظیر خدا، قیامت و ... معتقد شود. عضو این خانواده از جمعیت نمازگزار، قیام، سجود و رکوع شان لذت می برد ولی باز پایش در رفتن می لنگد. انسانی که معتقد به خدا و قیامت نیست لزومی نمی بیند که شبانه روز چند نوبت نماز بخواند یا روزه بگیرد و به فکر جواب دادن به پاسخ و پرسش های قیامت هم نیست. پدر و مادر بی ایمان و بی اعتقاد کانون اصلی پرورش فرزندان بی اعتقاد هستند.
ب - توجه نکردن به مقوله تربیت اخلاقی
چه بسیار والدینی که به تربیت جسمی فرزند اهمیت می دهند اماچشم از تربیت دینی فرزندان خود پوشیده اند و اعتقاد دارند که فرزند باید آزاد باشد. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرموده اند: «بدا به حال بچه های دوره آخرالزمان از دست پدر و مادر ایشان، به خاطر این که پدر و مادرها به فکر دنیای بچه هایشان هستند اما به فکر آخرت آنها نیستند، به فکر تأمین آتیه برای اولادشان هستند، اما به فکر تربیت صحیح، ادب و دین آنها نیستند.» بعد فرمودند: «من بری هستم از این گونه مردم و آنها هم از من بری هستند.» بنابراین هسته اولیه علت بی رغبتی جوانان، ریشه در نحوه نگرش پدر و مادر بر جنبه های رفتارهای دینی دارد.
از سوی دیگر والدینی هستند که خود، عبادات کاملی دارند اما لزومی نمی بینند که آنها را به فرزندان منتقل کنند و معتقدند که هرکس در آخرت، خود جوابگوی اعمالش است. این دسته از والدین نه فقط دنیا و آخرت فرزندان را تباه می کنند بلکه آخرت خود را هم نابود می کنند. پ - آشنا نبودن با ابزارهای کنترل
خانواده هایی هستند که خود دین دار و معتقدند و فرزندان متدینی نیز دارند اما پس از آموزش احکام، آن ها را به حال خود رها می کنند. مشغله کاری و امور منزل و اداره موجب این شکاف ارتباطی می شود. در این شرایط عضو خانواده به دور از چشم والدین دستخوش آلودگی می شود. والدین باید با دلسوزی و نظارت مستمر، عقاید و اجرای فرایض الهی را در افراد ریشه دار کنند بنابراین تذکر مداوم که آن هم دارای شرایط خاص است می تواند آموزش فرایض دینی از جمله نماز و مناجات را بهینه کند. ت - سخت گیری و خشونت
زیر فشارهای شدید و کتک قراردادن بچه ها از سوی خانواده ها، سرخوردگی زیادی نسبت به اعتقادات دینی به وجود می آورد، این احساس ناخوشایند برای اقامه ی مناسک دینی ایجاد شده تا جوانی و بزرگسالی ادامه پیدا می کند. امروزه بیش از هر چیز به ابزارهای روانی و اجتماعی جذاب، ساده و مؤثر برای اقامه نماز نیاز داریم آیا فردی که با آرامش و منطق به نماز خوانده می شود فردا که لذت عبادت را چشید به نوافل نخواهد پرداخت؟!
ث- آموزش نادرست والدین
به طور مطمئن خانواده های مسلمان با آموزش ناصواب فرزندان درباره نماز قصد ستیز با دین را ندارند اما ناخودآگاه به دین ضربه می زنند. بویژه در آموزش دین و دینداری نباید خرافات و عرف را بر احکام دین و روش های منطقی ارجحیت داد.
با جوانان نباید زیاد از عقوبت و عذاب صحبت کرد بلکه باید، بیش تر از ثواب و پاداش های شیرین گفت تا جوانان و نوجوانان جذب نماز شوند.
ه- رفتارهای نادرست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .docx :
نماز گزار واقعی براستی کیست؟
1. تقوی و ترک گناه:
از امور مهمی که بیش از هر چیز رعایتش برای نمازگزار واقعی ضروری است محافظت بر نفس و اعمال و رفتار خویش است یعنی دوری گزیدن از هر آنچه را که خداوند متعال از انجام آن ناخشنود است و گناه و معصیت الهی بشمار می رود، چرا که حقیقت گناه و معصیت چیزی جز آلودگی و نجاست و تیرگی نفس و جان آدمی نیست و برای نمازگزاری که مدعی است می خواهد به معراج و ملکوت پرواز کند و هم آوا و هم سخن خداوند و فرشتگان شود.و با این کدورتها و آلودگی روحی و سنگینی گناه به ملکوت اعلی راه نمی یابد و با قلبی که شیطان آن را تصرف کرده متوجه خدا نمی شود و با زبانی که در اثر گناه لال شده با حضرت دوست سخن نمی گوید. از این روی در قرآن بر پرهیز از گناه و معصیت تأکید شده و می فرماید: « بگو ای اهل کتاب! بیایید به یک کلمه (ایمان)که مشترک بین ما و شماست ایمان آورید و جز خدا را نپرستیم و برخی دیگر را تحت سلطه قرار ندهیم.» [1] و از صبر و نماز یاری جوئید و این کار سنگین و گران است مگر بر خاشعون. در اینجا صبر را به معنای عام از ما خواسته شده هم صبر بر سختی ها و ناگواری ها و هم صبر بر عبادت و هم صبر بر معصیت و پرهیز از شهوت ها و لذتهای نامشروع که مبغوض خداوند هستند. از طرفی در آیات و برخی روایات همین تقوی و پرهیز از معاصی را از یک نمازگزار واقعی، متوقع است و خواستار نتیجه واقعی و عینی نماز است یعنی نمازی می خواهد که«تنهی عن الفحشاء و المنکر»[2] باشد رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«هر کس نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد هیچ بهره ای جز دوری از خدا نبرده است»[3]
2. انفاق و اعطاء زکات و صدقه به مستمندان:
قرآن می فرماید:«به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بپای دارند و در نهان و آشکار از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می کنند.»[4] و در جایی دیگر در وصف نمازگزاران می فرماید:«آنها در اموالشان برای تقاضا کنندگان و محرومان حق معلومی را پرداخت می کنند»[5] پس معلوم می شود که یک نماز گزار واقعی کسی است که در حالی که مواظبت بر اعمال و رفتار شخصی خود و عبادات خود دارد از مردم و محرومان جامعه فاصله نگرفته و از کمک و دستگیری افراد نیازمند و ناتوان غافل نیست و همواره با اعطاء صدقات واجب(زکات و خمس) و صدقات مستحبی و هر کمکی که از دستش برآید برای نیازمندان کوتاهی نمی ورزد.
3. اطاعت از رسول و خاندانش:
بی شک هر عبادت وکار خیری که از آدمی سر می زند اگر رضایت و امضاءِ و تأیید پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ در آن نباشد و آدمی نتواند عملاً مطیع و پیرو اصیل آن ذوات مقدس در همه ابعاد و رفتار وکردار نباشد آن عبادت اصلاً به سرانجام نمی رسد و هیچ ارزش و بهائی ندارد. از این رو پایبندی به اصل امامت و ولایت و رهبری ضروری است چرا که نماز را جهت دار می کند و آنرا مقبول حق می گرداند.
قرآن کریم می فرماید:«و اقیموا الصلوه و آتوا الزکوه و اطیعوا الرسول ...»[6] نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و رسول خدا را اطاعت کنید تا مشمول رحمت او شوید.
4. امر به معروف و نهی از منکر:
یکی دیگر از اموری که رعایت آن بر نمازگزار واقعی ضروری است، آن است که علاوه بر مواظبت بر اعمال و رفتار خویش می بایست نسبت به افعال و کردار خانواده و نزدیکان خود و دیگر افراد جامعه خویش غافل و بی تفاوت نباشد و آنها را از منکرات بر حذر دارد و به سوی اعمال شایسته ترغیب سازد لذا می فرماید:«یا بنی اقم الصلوه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر»[7] پسرم نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن.
در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ شرایط نمازگزار واقعی را اینگونه برمی شمارد:«خداوند تبارک و تعالی می فرماید: همانا نماز کسی را قبول می کنم که:1. در برابر عظمتم تواضع کند و برایم خاکسار باشد 2. برای رضای من از شهوات دوری جوید 3. روزهایش را با ذکر من به شب رساند 4. بر بندگانم فخر نفروشد 5. گرسنگان را سیر کند 6. برهنگان را بپوشاند 7. بر مصیبت دیدگان رحم کند 8. بی پناهان را پناه دهد.[8]
ب) اما شرایط و آداب نمازگزار واقعی در خود نماز:
قبل از بیان این صفات باید دانسته شود که برای نماز غیر از این صورت ظاهری، حقیقت و باطنی است که دارای آدابی مخصوص به خود است و چنانچه ظاهر آن را آدابی است که مراعات آنها ضروری است بطوری که اگر آنها را رعایت نکند موجب بطلان و نقصان نماز صوری است؛(مانند رعایت نکردن آداب و احکام شرعی و فقهی نماز همچون طهارت ظاهری بدن و لباس و مکان از نجاسات ظاهری و صحت وضو و افعال و اذکار نماز) همینطور برای نماز آدابی است به نام آداب قلبیه و باطنیه که با مراعات ننمودن آنها نماز معنوی باطل و ناقص می شود.[9]بدین جهت مراعات و محافظت بر تمام آداب ظاهری و باطنی نماز امری است ضروری، چرا که نمازی که مقبول حق واقع شود همین نماز است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: کسی که نماز واجب خود را در اول وقت ادا کند و حدود آنها را حفظ نماید، فرشته آنرا سپید و پاکیزه به آسمان می برد و نماز به نمازگزار می گوید خدا تو را نگاه دارد همان گونه که مرا نگاه داشتی ... و کسی که نمازهایش را بی سبب به تأخیر بیندازد و حدود آنها را حفظ نکند، فرشته نماز او را سیاه و تاریک به آسمان برد در حالی که نماز با صدای بلند به نمازگزار گوید مرا ضایع کردی خدای تو را ضایع کند آنچنانکه مرا ضایع کردی و خدا تو را رعایت نکند آنچنان که تو مرا رعایت نکردی»[10]اما برخی از آداب باطنیه این سلوک روحانی و معجون الهی که یک نمازگزار واقعی باید بر آنها مواظبت کند عبارتند از:
1. خشوع:
یعنی خضوع و فروتنی کامل در برابر هیبت و عظمت جمال و جلال محبوب. «قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»[11] همانا رستگار شدند مؤمنانی که در نمازشان خاشع اند.
2. طمأنینه:
به این معنا که نمازگزار عبادت و نماز خود را از روی سکونت قلب و اطمینان خاطر بجا آورد زیرا اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل بجا آورد آن عبادت هیچ اثر و فایده ای بر روح و قلب انسان نمی گذارد.
2. محافظت نماز از تصرف و سرقت شیطان:
قرآن در وصف مؤمنین می فرماید: الذین هم علی صَلَواتِهم یحافظون»[12] مؤمنین کسانی هستند که بر نمازهایشان محافظت و مراقبت دارند و این محافظت در تمامی حالات و مسائل و مراتب نماز است که یکی از مهمترین مراتب، حفظ آن از تصرف غاصبانه شیطان است چنانکه می دانیم شیطان دشمن قسم خورده انسان است«فبعزتک لاُغوینکم اجمعین»[13] پس به عزت تو قسم همه آنها را گمراه می کنم مگر بندگان مخلَص .... . از این روی همواره در همه جا و همه اوقات این سارق و ره زن، در کمین مؤمنین و کالاهای ناب آنان است لذا می بایست تلاش و مواظبت کامل بر نماز و عبادات داشت.
2. نشاط و بهجت:
می بایست نمازگزار وقتی و ساعتی را به نماز اختصاص بدهد که فارغ از همه چیز باشد به گونه ای که دارای نشاط و شادابی و تازگی باشد و هرگز در زمان خستگی و کسالت و بی حالی نماز و عبادت را بر خود تکلیف نکن در قرآن آمده«در حال مستی به نماز نزدیک نشوید»[14] که در برخی روایات مستی را به کسالت تفسیر کرده اند.[15] امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ می فرماید: هنگامی که قلوب نشاط و بهجت دارند به آنها امانت بسپارید و وقتی که گریزان اند آنها را واگذارید»[16]
5. حضور قلب:
یکی از مهمترین آداب قلبیه که خود مفتاح قفل کمالات و باب الابواب سعادت است حضور قلب است سخن در این باب بسیار است اما اجمالاً یکی از مراتب حضور قلب این است که قلب نمازگزار در وقت عبادت از همه جا و همه چیز غیر از جمال حق تعالی فارغ و منصرف شود، باجان و قلب خویش خود را فقط در محضر محبوب ببیند و جز او چیزی را مشاهده نکند رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«خدا را عبادت کن چنانچه گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند»[17]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .docx :
نماز از دیدگاه نهج البلاغه
امیر المؤمنین على علیه السلام در نهج البلاغه در موارد عدیدهاى از نماز، این فرمان بزرگ الهى و محبوب مورد علاقهاش که براى هیچ عملى بمانند آن ارج نمىنهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است.
1- از جمله در آغاز خطبه 199 که موضوعات مهم اسلامى را به اصحابش وصیت مىنماید و نسبت به انجام دادن آنها سفارش مىکند، مىفرماید: نماز را چنانکه باید برپا دارید و در حفظ و اداى آن کوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جوئید، زیرا که خداوند در قرآن مىفرماید: نماز فریضهاى است که در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است. آیا پاسخ دوزخیان را نشنیدهاید که وقتى طبق گفته خداوند در قرآن از آنها مىپرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افکند» مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان مىریزد، و همچون رهایى چهارپایان از بند، انسان را رها مىسازد.
رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمود که بر در خانه مردى باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو کند، که در این صورت دیگر چرکى در بدن وى باقى نخواهد ماند.مقام و اهمیت نماز را مردانى از مؤمنین مىدانند که زینت کالاى دنیا و فرزندى که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائى، آنها را به خود مشغول نمىدارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است:
مردانى هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمىدارد.با این که خدا، بهشت را به پیغمبر مژده داده بود از بس نماز مىگزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در این کار نظر به این آیه شریفه داشت: خانوادهات را فرمان ده نماز بگزارند، و خویشتن نیز بر انجام آن شکیبا باش.از این رو پیغمبر هم خانواده خود را به انجام این فریضه بزرگ الهى وادار مىکرد و خود نیز با بردبارى به اداى آن مىپرداخت .
2- در عهدنامهاى که براى محمد بن ابى بکر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانرواى آنجا باشد، از جمله دستورهائى که به او داد فرمود: نماز را در اوقاتى که براى آنها تعیین شده به پاى دار و به خاطر این که بىکارى و فرصت و وقت دارى، پیش از وقت آن را به جاى نیاور، و به بهانه این که کار دارى، آن را به تأخیر نینداز و این را بدان که تمام کارهایت پیرو نمازت مىباشد .
به طورى که مىبینید، مولاى متقیان و سرآمد نمازگزاران مسلمین به فرمانگزار جوان خویش محمد بن ابى بکر دستور مىدهد که نماز را چه افرادى و چه به جماعت بر هر کار دیگرى اعم از شخصى و کشورى و لشکرى مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا کند، و حق ندارد به بهانه کار یا گرفتارى آن را به تأخیر بیندازد، یا به دلیل این که کارى ندارد، پیش از وقت انجام دهد. بلکه باید طبق دستور خدا و پیغمبر عمل کند و به میل خود جلو و عقب نیندازد.
3- نیز در فرمان مشهور مالک اشتر که پس از شهادت محمد بن ابى بکر در مصر او را به فرمانروائى کشور باستانى مصر منصوب داشت و باید آن را جهان بینى على علیه السلام دانست، مىفرماید.
هنگامى که برخاستى و خود را مهیا ساختى تا با مردم نمازگزارى، نماز را چندان طولانى مخوان که مردم را پراکنده سازى و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنى.زیرا در میان مردمى که با تو نماز مىگزارند، کسانى هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتارى و کار دارند. من از پیغمبر- صلى اللَّه علیه و آله- هنگامى که مرا براى تبلیغ اسلام به یمن مىفرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز گزارم پیغمبر (ص) فرمود: با آنها مانند ناتوانترینشان نمازگزار، و حال مؤمنین را رعایت کن .
4- در کلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج البلاغه، آن پیشواى عالىمقام معصوم و برگزیده خدا، پنج حکم بزرگ الهى را بدین گونه توصیف مىکند: نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسائى به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است.هر چیزى زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن، روزه گرفتن است. جهاد زن هم خوب شوهر دارى کردن مىباشد .
5 در نامهاى که به حارث همدانى از یاران نامدارش مىنویسد از جملهمرقوم مىدارد: در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانى در نماز جمعه شرکت کنى، مگر این که کار واجبى (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهى، یا به سراغ کارى بروى که شرعا معذور باشى.
6- در خطبه (131) از جمله مىفرماید پروردگارا من نخستین کسى هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت. به طورى که جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشى نگرفت .
7- از همه جالبتر اینست که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، لحظهاى پیش از آنکه جان به جان آفرین تسلیم کند، ضمن وصیت تاریخى خود به فرزندان گرامیش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از جمله مىفرماید: خدا را، خدا را که برپا داشتن نماز را از یاد نبرید، زیرا نماز ستون دین است .
مىدانیم که امیر المؤمنین (ع) در اینجا به سخن پیغمبر (ص) نظر داشته که فرموده است: نماز ستون دین است که اگر پذیرفته شد، سایر اعمال نیز بتبع آن پذیرفته مىشود و اگر مقبول نیفتاد سایر اعمال دیگر بندگان هم مردود شناخته مىشود .نتیجه کلام این که على علیه السلام در شب قدر یعنى بهترین شبهاى سال، در حالنماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهمیت مقام نماز و دیگر ارکان اسلام، چشم از جهان ظلمانى فرو بست و روح بلند پروازش به ملکوت اعلا پرواز کرد.گوئى در آن حال، زبان دل نورانیش، به مضمون این ابیات لسان الغیب شیراز گویا بود:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى آن شب قدر که این تازه براتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز بمن مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
پیش سخن:
تردیدى نیست که بعد از اصول دین, اولین و بزرگ ترین دستور الهى که ستون دین, معراج مومن, نورچشم پیامبر(ص), سازنده ترین اعمال و جلوه شکوه دین ـ که بیانگر اوج بندگى انسان در پیشگاه خدا است ـ نماز است. نماز آن چنان مهم است که در قرآن 46 بار با تعبیرات مختلف از اقامه آن سخن به میان آمده است.
آرى نمازى که با قیام آمیخته باشد ـ به گفته مفسران که منظور از اقامه, آن است که نماز باید سازنده و بالنده باشد, تنها به اوراد و اذکار اکتفا نشود, بلکه آن را به گونه اى برپا دارید که آثار آن در همه زوایاى زندگى شما آشکار گردد ـ موجب پاک سازى و به سازى روح و روان و محیط جامعه در ابعاد گوناگون و در عرصه هاى مختلف مى گردد.
از اهمیت نماز همین بس که حضرت رضا(ع) فرمود: ((إول ما یحاسب العبد علیه, الصلاه, فان صحت له الصلاه صحت له ما سواها, و ان ردت ردت ما سواها; نخستین چیزى که انسان (در قیامت) با مطرح کردن آن حساب رسى مى شود نماز است, اگر صحیح بود, سایر اعمال نیز صحیح است, و اگر رد شد سایر اعمال نیز رد مى شود.))
مطابق روایت مشهور دیگرى از امام صادق(ع) آمده: ((اگر نماز پذیرفته شد, سایر اعمال پذیرفته مى شود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود خواهد شد)).
همه پیامبران و امامان و اولیاى خدا, حرمت نماز را به احسن وجه حفظ مى کردند و آن را با کیفیت بسیار عالى اقامه مى نمودند و پس از معرفت به خدا و اصول اعتقادات, بر همه چیز او را مقدم مى داشتند. دلیل اعتقادى و عملى خداشناسى و پیوند مقدس خلق با خالق مى دانستند. با این اشاره, به چند نمونه از سیره پیشوایان بسنده مى کنیم
نماز؛ میراث انبیای الهی
توجه پیامبران به ادای فریضه الهی به روایت قرآن ؛
اشاره:همه پیامبران الهی، راز و نیاز و مناجات و تسلیم در برابر ذات مقدس پروردگار عالم داشته اند و در راه عبودیت و بندگی و نماز و اطاعت خداوند جهان، هجرت و جهاد و فداکاری نموده و عمر خود را سپری کرده اند.
ما در این نوشته، به آن دسته از پیغمبرانی خواهیم پرداخت که قرآن کریم، داستان نماز خواندن آنان را مطرح ساخته است. ذکر این نکته ضروری است که وقتی سخن از «نماز پیامبران الهی» به میان می آید، موضوع اصل نماز آنان مطرح است، که با نماز تکامل یافته ای که امروز آن را انجام می دهیم، تفاوت فراوانی داشته است.
آری، این طور نبود که آنان هم مثل ما، در هر شبانه روز هفده رکعت نماز واجب بخوانند، بلکه قرآن کریم، اصل نماز آنان را، که شامل خضوع و خشوع و کرنش در برابر خداوند عالم بوده، مطرح نموده است. نماز ابراهیم(ع)
قهرمان توحید، پیامبر بزرگ، ابراهیم خلیل(ع) حدود دو هزار سال قبل از میلاد، در «اور» از توابع «کلده» در مشرق «بابل» که بین دجله و فرات قرار داشت، به دنیا آمد.(1)
این پیامبر بزرگ، تمام عمر دویست ساله خود را صرف اطاعت خدا و مبارزه با شرک و بت پرستی نمود و در این راه هجرتها و آوارگیها کشید. قرآن کریم، ابراهیم(ع) را به عنوان الگو و اسوه برای ما معرفی کرده است.(2)
همسر ابراهیم «ساره» نام داشت و در یک مسافرتی که آنان از مصر به فلسطین انجام دادند و خدمتگزار خود «هاجر» را نیز همراه برده بودند، ساره که تا آن سن و سال فرزندی نداشت، به شوهر خود ابراهیم(ع) پیشنهاد کرد با «هاجر» ازدواج کند، تا ابراهیم(ع) که بسیار شوق فرزند شدن داشت، از این ناحیه فرزند دار گردد.
اما وقتی ازدواج انجام شد و ابراهیم(ع) از هاجر دارای فرزند پسری به نام اسماعیل گردید، ساره گرفتار رقابت و ناراحتی شد و برای کاستن از این ناراحتی، به همسر خود ابراهیم(ع) پیشنهاد کرد هاجر و فرزند نو رسیده را از وطن و زندگی دور گرداند.
در چنین وقتی، خداوند به ابراهیم(ع) دستور داد مادر و کودک شیرخوار را به سرزمین مکه منتقل کند. ابراهیم(ع)، زن و فرزند را از فلسطین حرکت داد و به مکه آورد و آنان را در کنار خانه کعبه گذاشت. سرگذشت وحشتناکی است، مادر جوانی با فرزند نو رسیده اش، در دره ای که کوههای خشک سر به فلک کشیده قرار گرفته اند. نه از آب خبری هست و نه از آزادی، بلکه حرارت شنهای داغ، آن سرزمین را به کانون سوزان و طاقت فرسایی تبدیل کرده است.
باری، مطلب از نظر جریان طبیعی، بسیار سخت و دلخراش است؛ اما پشتیبان آن خداوند تواناست، که هر مشکلی را آسان و هر رنجی را مقدمه پیروزی قرار می دهد. بدین جهت، با همه سختیها، باید دل به لطف او بست و ابراهیم هم چنین زمزمه سر می دهد:
«پروردگارا! من تعدادی از اعضای خانواده ام را، به سرزمین بی کشت و زراعتی، نزد خانه محترم تو مسکن دادم. پروردگارا! منظور من این است که آنان نماز را به پای دارند. خدایا! دلهای مردم را به سوی آنان متوجه گردان و با انواع میوه ها به آنان روزی برسان، تا شکر و سپاس تو را انجام دهند.(3) روزهایی که اسماعیل(ع) بزرگ شده بود، در هشتم ذیحجه ای، ابراهیم(ع)، فرزند را برداشت و لبیک گویان راه «منا» را پیش گرفتند و با پیروان موحدی که همراه آنان بودند، ابراهیم(ع) برای ظهر و عصر و مغرب و عشاء، نمازهای جماعتی تشکیل داد و پیروانش به او اقتدا کردند. از آن تاریخ تاکنون، حدود چهار هزار سال می گذرد، ولی ابراهیم(ع) و پیروانش با نماز خود، دره «منا» و بعد صحرای عرفات را با نور توحید و نماز جماعت، جلوه شکوهمندی بخشیدند.(4)
نماز اسماعیل(ع)