لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
هدف نُبوّتها و بعثتها
مقدمه: هدف از فرستادن پیامبران چه بوده است. قرآن مجید اهداف متعددى را بیان نموده است که بعضى از آنها هدف اصلى و برخى فرعى هستند. این مقاله به بیان این اهداف پرداخته است.
مسالهاى مطرح است وآن اینکه هدف اصلى از مبعوث شدن پیامبران و به اصطلاح منظورنهایى از ارسال رسل و انزال کتب چیست؟آخرین سخن پیامبران کدام است؟ ممکن است گفته شود هدفاصلى، هدایت مردم، سعادت مردم، نجات مردم، خیر و صلاح و فلاح مردم است.
شک نیست که پیامبران براى هدایت مردمبه راه راست و براى سعادت و نجات مردم و خیر و صلاح و فلاح مردم مبعوث شدهاند.سخن در این نیست، سخن در این استکه این راه راست به چه مقصود نهایى منتهى مىشود؟سعادت مردم از نظر این مکتب در چیست؟در این مکتب چه نوعاسارتها براى بشر تشخیص داده شده که مىخواهد مردم را از آن گرفتاریها نجات دهد؟این مکتب، خیر و صلاح و فلاح نهایى را در چه چیز مىداند؟ در قرآن کریم ضمن اینکه به همه این معانى اشارهیا تصریح شده، دو معنى و دو مفهوم مشخص ذکر شده که مىرساند هدف اصلى، این دو امر است، یعنى همه تعلیمات پیامبرانمقدمهاى است براى این دو امر.آن دو امر عبارت است از: شناختن خدا و نزدیک شدن به او، و دیگر برقرارى عدل و قسط در جامعه بشرى.
صفحه : 176
قرآن کریم از طرفى مىگوید: یا ایها النبى انا ارسلناک شاهداو مبشرا و نذیرا، و داعیا الى الله باذنه و سراجا منیرا (1) .
اى پیامبر!ما تو راگواه(گواه امت)و نوید دهنده و اعلام خطر کننده و دعوت کننده بهسوى خدا به اذن و رخصتخود او، و چراغى نورده فرستادیم.
در میان همه جنبههایى که در این آیه آمدهاست، پیداست که «دعوت به سوى خدا» تنها چیزى است که مىتواند هدف اصلى به شمار آید.
از ظرف دیگر دربارههمه پیغمبران مىگوید: لقدارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقومالناس بالقسط...(1) ما پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیمو با آنها کتاب و معیار فرود آوردیم تا مردم عدل و قسط را بپا دارند...
این آیه صریحا بپا داشتن عدل و قسط را هدف رسالت وبعثت پیامبران معرفى کرده است.
دعوت به خدا و شناختن او و نزدیک شدن به او یعنىدعوت به توحید نظرى و توحید عملى فردى، اما اقامه عدل و قسط در جامعه یعنى برقرار ساختن توحید عملىاجتماعى.اکنون پرستش به این صورت مطرح است: آیا هدف اصلى پیامبران خداشناسى و خدا پرستى است و همه چیز دیگر واز آن جمله عدل و قسط اجتماعى مقدمه این است، و یا هدف اصلى بر پا شدن عدل و قسط است، شناختن خدا و پرستش اومقدمه و وسیلهاى است براى تحقق این ایده اجتماعى؟و اگر بخواهیم با زبانى که در گذشته سخن گفتیم مطرح کنیم،باید این طور مطرح کنیم: آیا هدف اصلى، توحید نظرى و توحید عملى فردى استیا هدفاصلى، توحید عملى اجتماعى است؟در اینجا چند گونه مىتوان نظر داد:
.............................................................. 1.احزاب/45 و 46. 1.حدید/25.
صفحه : 177
1.پیامبران از نظر هدف ثنوى بودهاند، یعنىدو مقصد مستقل داشتهاند.یکى از این دو مقصد به زندگى اخروى و سعادت اخروى بشر مربوط است(توحید نظرى و توحیدعملى فردى)، و دیگرى به سعادت دنیوى او(توحید اجتماعى).پیامبران از آن نظر که در اندیشه سعادت دنیوى بشر بودهاند،به توحید اجتماعى پرداختهاند و از آن جهت که مىخواستهاند سعادت اخروى بشر را تامین کنند، بهتوحید نظرى و توحید عملى فردى که صرفا روحى و ذهنى است پرداختهاند.
2.هدف اصلى،توحید اجتماعى است، توحید نظرى و توحید عملى فردى مقدمه لازمتوحید اجتماعى است.توحید نظرى مربوط به شناختخداوند است.
براى انسان -فى حد ذاته - هیچ ضرورتى نیست که خدا را بشناسد یا نشناسد، تنها عاملمحرک روح او خدا باشد یا هزاران چیز دیگر - همچنانکه به طریق اولى براى خداوندفرق نمىکند که انسان او را بشناسد یا نشناسد، بپرستد یا نپرستد - ولى نظر به اینکه کمال انسان در «ما» شدن و توحیداجتماعى است و این امر بدون توحید نظرى و توحید عملى فردى میسر نیست، خداوندمعرفتخود و پرستش خود را فرض کرده است تا توحید اجتماعى محقق گردد.
3.هدف اصلى، شناختن خدا و نزدیک شدن و رسیدنبه اوست، توحید اجتماعى مقدمه و وسیله وصول به این هدف عالى است، زیرا - همچنانکه قبلا گفته شد - در جهانبینىتوحیدى، جهان ماهیت «از اویى» و «به سوى اویى» دارد، از اینرو کمال انسان در رفتن به سوى او و نزدیک شدن به اوست.انساناز یک امتیاز خاص بهرهمند است و آن اینکه به حکمنفخت فیه من روحى(1) واقعیتش واقعیتخدایى است.فطرتبشر فطرت خدا جویانه است، از اینرو سعادتش، کمالش، نجاتش، خیر و صلاح و فلاحش در معرفتخدا و پرستش و پیمودنبساط قرب اوست، ولى نظر به اینکه انسان بالطبع اجتماعى است و اگر انسان را از جامعه جدا کنیم دیگر انسان نیستو اگر بر جامعه نظامات متعادل اجتماعى حکمفرما نباشد حرکتخدا جویانه
.............................................................. 1. «...و در او از روح(حقیقت متعالى و برتر)خود دمیدم.» (حجر/29 و ص/72).
صفحه : 178
انسان امکانپذیر نیست، پیامبران به اقامه عدل وقسط و نفى ظلم و تبعیض پرداختهاند.علیهذا ارزشهاى اجتماعى از قبیل عدل، آزادى، مساوات، دموکراسى و همچنیناخلاق اجتماعى از قبیل جود، عفو، محبت و احسان ارزش ذاتى ندارند و بالذات کمالى براى بشر محسوب نمىشوند، همهارزششان ارزش مقدمى و وسیلهاى است که با قطع نظر از ذى المقدمه، بود و نبود آنها على السویه است، اینها شرایط وصولبه کمالاند نه خود کمال، مقدمات فلاح و رستگارىاند نه خود فلاح و رستگارى، وسائل نجاتاند نه خود نجات.
4.نظریه چهارم این است که همچنانکه در نظریه سومآمده است غایت انسان و کمال انسان، بلکه غایت و کمال واقعى هر موجودى، در حرکت به سوى خدا خلاصه مىشودو بس.ادعاى اینکه پیامبران از نظر هدف ثنوى بودهاند شرک لا یغفر است، همچنانکه ادعاى اینکه هدف نهایى پیامبرانفلاح دنیوى است و فلاح دنیوى جز برخوردارى از مواهب طبیعت زندگى در سایه عدل و آزادى و برابرى و برادرى نیست،ماده پرستى است، ولى بر خلاف نظریه سوم ارزشهاى اجتماعى و اخلاقى با اینکه مقدمه و وسیله وصول به ارزش اصیل ویگانه انسان یعنى خداشناسى و خدا پرستى هستند، فاقد ارزش ذاتى نیستند.
توضیح اینکه رابطه مقدمهو ذى المقدمه دو گونه است: در یک گونه تنها ارزش مقدمه این استکه به ذى المقدمه مىرساند، پس از رسیدن به ذى المقدمه، وجود و عدمشعلى السویه است.مثلا انسان مىخواهد از نهر آبى بگذرد، سنگ بزرگى را در وسط نهر وسیله پریدن قرار مىدهد.بدیهى استکه پس از عبور از نهر، وجود و عدم آن سنگ براى انسان على السویه است. همچنین است نردبانبراى عبور به پشت بام و کارنامه کلاس براى نامنویسى در کلاس بالاتر.
گونه دیگر این است که مقدمه در عین اینکه وسیله عبوربه ذى المقدمه است و در عین اینکه ارزش اصیل و یگانه از آن ذى المقدمه است، پس از وصول به ذى المقدمه وجودو عدمش على السویه نیست، پس از وصول به ذى المقدمه، وجودش همان طور ضرورى است که قبل از وصول.مثلا معلوماتکلاسهاى اول و دوم مقدمه است براى معلومات کلاسهاى بالاتر، اما چنین نیست که با رسیدن به کلاسهاى بالاتر نیازى به آنمعلومات نباشد، اگر فرضا همه آنها فراموش شود و کان لم یکن گردد، زیانى به
صفحه : 179
جایى نرسد و دانشآموز بتواند کلاس بالاتر را ادامه دهد، بلکه تنها با داشتن آن معلوماتو از دست ندادن آنهاست که مىتوان کلام بالاتر را ادامه داد.
سر مطلب این است کهگاهى مقدمه مرتبه ضعیفى از ذى المقدمه است و گاهى نیست.نردباناز مراتب و درجات پشت بام نیست، همچنانکه سنگ وسط نهر از مراتب و درجاتبودن در آن طرف نهر نیست، ولى معلومات کلاسهاى پایین و معلومات کلاسهاى بالا مراتب و درجات یک حقیقتاند.
ارزشهاى اخلاقى و اجتماعى نسبت به معرفتحقو پرستش حق، از نوع دوم است.چنین نیست که اگر انسان به معرفت کامل حق و پرستش حق رسید، وجود و عدمراستى، درستى، عدل، کرم، احسان، خیر خواهى، جود، عفو على السویه است، زیرا اخلاق عالى انسان نوعى خدا گونه بودن است(تخلقواباخلاق الله)(1) و در حقیقت، درجه و مرتبهاى از خداشناسى و خداپرستى است و لو به صورت ناآگاهانه، یعنىعلاقه انسان به این ارزشها ناشى از علاقه فطرى به متصف شدن به صفات خدایى است هر چند خود انسان توجه به ریشهفطرى آنها نداشته باشد و احیانا در شعور آگاه خود منکر آن باشد.این است که معارف اسلامى مىگوید دارندگان اخلاق فاضلهاز قبیل عدالت، احسان، جود و غیره هر چند مشرک باشند اعمالشان در جهان دیگر بىاثر نیست.این گونه افراد اگر کفر و شرکشاناز روى عناد نباشد به نوعى در جهان دیگر ماجورند.در حقیقت این گونه اشخاصبدون آنکه خود آگاه باشند، به درجهاى از خدا پرستى رسیدهاند (2) .
.............................................................. 1.جامع الاسرار سید حیدر آملى/ص 363. 2.رجوع شود به بخش آخر کتاب عدل الهى از مؤلف.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
هدف امام حسین از قیام عاشورا
قیام مقدس و پرشکوه امام حسین(ع)ریشه در انحراف هاى بـنیادى و اساسى در جـامعه اسلامى داشت. این انحراف ها زائیده انحراف حکومت اسلامى از مسیر اصلى خود از سقیفه به بـعد بـود. که پس از شهادت على(ع)کلا بـه دست سلسله سفیانى و حزب ضد اسلامى اموى افتاد. بـه گواهى اسناد تاریخى، سران این حزب هیچ اعتقادى بـه اسلام و اصول آن نداشتند. و ظهور اسلام و به قدرت رسیدن پیامبر اسلام(ص)ر، جلوه اى از پیروزى تـیره بـنى هاشم بـر تـیره بـنى امیه، در جریان کشمکش قبیلگى در درون طایفه بـزرگ قریش مى دانستند.
و بـا یک حـرکت خـزنده، بـه تـدریج در پـوشش اسـلام بـه مناصب کلیدى دسـت یافتند() و سرانجـام از سال چهلم هجـرى، حکومت اسلامى و سرنوشت و مقدرات امت اسلامى به دست این حزب افتاد و پس از بیست سال حکومت معاویه، و بـه دنبـال مرگ وى، پـسرش یزید بـه قدرت رسید که اوج انحراف بـنیادى، و جلوه اى آشکار از ظهور ((جاهلیت نو)) در پوشش ظاهرى اسلام بود.امام حـسـین(ع)نمى تـوانسـت در بـرابـر چـنین فاجـعه اى سکوت کند و احساس وظیفه مى کرد که در بـرابـر این وضع، اعتـراض و مخالفت کند. سخنان، نامه ها و سایر اسنادى که از امام حسین(ع)به دسـت ما رسـیده، بـه روشنى گویاى این مطلب اسـت. این اسناد بـیانگر آن است که از نظر امام، پـیشوا و رهبـر مسلمانان شـرائط و ویژگى هایى دارد که امویان فـاقـد آنها بـودند و اسـاس انحراف ها و گمراهیها این بود که عناصر فاسد و غیر لایق، تکیه بر مسند خلافت اسلامى و جایگاه والاى پـیامبـر زده بـودند و حاکمیت و زمامدارى آنه، آثار و نتائج بـسیار تلخ و ویرانگرى بـه دنبـال آورده بود. چـند نمونه از تـاءکیدهاى امام در این بـاره یادآورى مى شـود:
ویژگى هاى پیشواى مسلمانان
1 - در نخستین روزهایى که امام حسین(ع)در مدینه، بـراى بـیعت جهت یزید، در فشار بود، در پاسخ ولید که پیشنهاد
بیعت بـا یزید را مطرح کرد، فـرمود: اینک که مسـلمانان بـه فـرمانروایى مانند یزید گرفتار شده اند، باید فاتحه اسلام را خواند.
- امام ضمن پاسخ نامه هاى کوفیان، نوشت:
امام و پیشواى مسلمانان کسـى اسـت که بـه کتـاب خـدا عمل نموده راه قسط و عدل را در پـیش گیرد و از حـق پـیروى کرده بـا تمام وجود خویش مطیع فرمان خدا باشد.3 - امام حـسـین(ع)هنگام عزیمت بـه سـوى عراق در منزلى بـنام ((بیضه)) خطاب به ((حر)) خطبه اى ایراد کرد و طى آن انگیزه قیام خود را چنین شرح داد:
مردم! پـیامبـر خدا(ص)فرمود: هر مسلمانى بـا حکومت ستـمگرى مواجـه گردد که حـرام خدا را حـلال شمرده و پـیمان الهى را درهم مى شکند، بـا سنت و قانون پـیامبـر از در مخالفت درآمده در میان بـندگان خـدا راه گناه و معصـیت و تـجـاوزگرى و دشـمنى در پـیش مى گیرد، ولى او در مقابـل چنین حکومتى، بـا عمل و یا بـا گفتار اظهار مخالفت نکند، بـرخـداوند است که آن فرد(ساکت)را بـه کیفر همان ستمگر(آتش جهنم)محکوم سازد.
مردم! آگاه باشید اینان(بنى امیه)اطاعت خدا را ترک و پیروى از شیطان را بـر خود فرض نموده اند، فساد را تـرویج و حدود الهى را تعطیل نموده فى را(که مخصوص بـه خـاندان پـیامبـر است)بـه خـود اختصاص داده اند و من بـه هدایت و رهبـرى جامعه مسلمانان و قیام بـر ضد این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر داده اند، از دیگران شایسته ترم ...))
حاکمیت بـنى امیه که امام در این سخنان بـه گوشه هایى از آثـار سوء آن اشاره نموده، در شوون مختـلف جامعه اسلامى اثر گذاشتـه و فساد و آلودگى و گمراهى را گستـرده و عمومى ساخـتـه بـود. امام حسین(ع)در موارد متعددى انگشت روى این عواقب سوء گذاشتـه و بـه مردم هشـدار داده اسـت کـه بـه چـند نمـونه آن اشـاره مـى شـود:
محو سنتها و رواج بدعتها
آن حـضرت پـس از ورود بـه مکه، نامه اى بـه سران قبـائل بـصره فرستاد و طى آن چنین نوشت:
اینک پیک خود را بـا این نامه بـه سوى شما مى فرستم، شما را به کتاب خدا و سنت پیامبـر دعوت مى کنم، زیرا در شرائطى قرار گرفته ایم که سنت پیامبر به کلى از بین رفته و بـدعتها زنده شده است، اگر سخـن مرا بـشنوید، شما را بـه راه راسـت هدایت خـواهم کرد...)) . دیگر به حق عمل نمى شود.
حسین بـن على(ع)در راه عراق در منزلى بـه نام ((ذى حـسم)) در میان یاران خود بـه پـا خـاست و خـطبـه اى بـدین شرح ایراد نمود:
پـیشامدها همین است که مى بـینید، جـدا اوضاع زمان دگرگون شده زشتیها آشکار و نیکیها و فضیلتها از محیط ما رخت بر بسته است و از فضیلتها جز اندکى مانند قطرات تـه مانده ظرف آب بـاقى نمانده است. مردم در زندگى پست و ذلتبارى به سر مى بـرند و صحنه زندگى، همچون چراگاهى سنگلاخ، و کم علف، به جایگاه سخت و دشوارى تبـدیل شده است.
آیا نمى بینید که دیگر بـه حق عمل نمى شود، و از بـاطل خوددارى نمى شود؟! در چـنین وضعى جـا دارد که شخص بـا ایمان(از جـان خود گذشتـه)مشتـاق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 40 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
به نام یگانه بنیانگذار جهان هستی
هزینه یابی برمبنای هدف
TARGET COSTING
موارد افتراق و تشابه :
1- دارائی
2- هزینه
3- زیان
4- بهای تمام شده
هزینه یابی و بهایابی :
به کلیه روشهائی که جهت شناسائی ، کشف و تعیین هزینه های تشکیل دهنده خدمات یا محصولات در اشکال و دسته بندی های مختلف به کار می رود هزینه یابی می گویند .
به کلیه روشهائی که جهت شناسائی ، کشف و تعیین بهای ( قیمت تمام شده ) خدمات یا محصولات در اشکال و دسته بندی های مختلف به کار می رود بهایابی می گویند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 40 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
به نام یگانه بنیانگذار جهان هستی
هزینه یابی برمبنای هدف
TARGET COSTING
موارد افتراق و تشابه :
1- دارائی
2- هزینه
3- زیان
4- بهای تمام شده
هزینه یابی و بهایابی :
به کلیه روشهائی که جهت شناسائی ، کشف و تعیین هزینه های تشکیل دهنده خدمات یا محصولات در اشکال و دسته بندی های مختلف به کار می رود هزینه یابی می گویند .
به کلیه روشهائی که جهت شناسائی ، کشف و تعیین بهای ( قیمت تمام شده ) خدمات یا محصولات در اشکال و دسته بندی های مختلف به کار می رود بهایابی می گویند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 119 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیشگفتار :
- هدف از تشکیل هر دفتر اقتصادی :
میتواند موارد زیر باشد :
الف : بدست آوردن سود حداکثر و بطور مستمر و در زمان طولانی
ب – بدست آوردن سهم شایسته ای از بازار مربوطه نسبت به رقیبان در یک رشته صنعت یا در یک منطقه ومحدوده معین و یا حتی در خارج آن محدوده مورد فعالیت
یک شرکت یا سازمان برای بدست آوردن سود از فعالیت اقتصادی خود ، باید هزینه های هنگفت مالی و انسانی را متحمل شود تا بتواند در طی چند سال ( که البته بسته به نوع فعالیت دارد ) به نقطه سربه سری فعالیت مربوط دست پیدا کند .
داشتن هزینه های ثابت هنگفت تا رسیدن به سودآوری و نقطه سربه سری ، شرکتها را برآن داشت تا به یک سری فعالیتها و برنامه ریزیها و تصمیماتی دست بزنند که علاوه بر پرداخت و جبران هزینه های هنگفت ثابت و متغیر شرکت را به سودآوری نیز برسانند .
ازطرفی سودآوری شرکت رابطه مستقیمی با طول عمرآن دادر . یعنی اینکه هرچه شرکت سودآورتر باشد ، چرخه و دوره عمر آن بیشتر و طولانی تر است و نیز طول عمر یک بنگاه اقتصادی نیز خود باعث می شود تا شرکت به سودآوری دست پیدا کند .
اما ازآنجا که هر شرکت و یا بنگاه اقتصادی در دوره عمر خود مراحل رشد سودآوری و افول را طی میکند بنابر این شناخت عواملی که باعث فرصت برای یک سازمان یا شرکت میشود و نیز عوامل تهدید کننده بقاء و دوام آنچه از داخل و خارج سازمان از ضروریات حیات یا دوره زندگی شرکت میباشند . دیگر اینکه شرکتها برای رسیدن به سود بیشتر و نیز اعتبار و هویت سازمانی احتیاج به داشتن فعالیت در سهم بالای بازار و شناخت ازطرف مشتریان میباشند .که وجود شرکتهای رقیب در یک رشته صنعت باعث رقابت برای رسیدن به سهم شایسته ای ازبازار میگردد .
استفاده از تکنیکها و روشها و استراتژی های خاص و کارآمد شرکت را در رسیدن به پیروزی در این رقابت و نیز دست یافتن به رهبری بازار رهنمون میشود که میتواند با دردست گرفتن سهم عمده فعالیت بازار باعث اعتبار سازمانی برای شرکتها و نیز با استفاده از روشهای کنترلی در بازار بعنوان یک تاثیرگذار قلمداد شود .
حل سوال اینجاست ، چگونه میتوان به این مهم دست یافت ؟
رسیدن به چنین هدفی آرزوی هربنگاه اقتصادی است اما چرا فقط چند شرکت میتوانند موفق شوند و دیگر شرکتها استفاده چندانی نمیتواند از فعالیت خود ببرند .
پاسخ به این سوالات مذکور را به این ترتیب بیان میکنیم .
مدیریت عالی سازمان با عنوان یک تشخیص دهنده و راهبر در سطح بالای سازمانی با انتخاب گزینه های صحیح و درست از استراتژی ها و تصمیمات در شرایط مختلف میتواند سازمان را به سطح مطلوبی از بازدهی و بهره وری و نیز رشد سازمانی سوق دهد . شناخت عوامل محیطی درونی و بیرونی نیز مطلع بودن از اوضاع اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی مدیران را در انتخاب راه و رسم مشخص و مطمئن در پیمودن مسیر خاص یاری میکند .
اما گاهی سازمان یک هدف بلندمدت برای خود در نظر میگیرد . رسیدن به هدف بلند مدت با شناخت از آینده ای که هیچگاه معلوم نیست و در دنیای بسیار متغیر امروزی هیچ معیاری برای آن نمیتواند متصور بود ، چگونه میتواند میسر باشد ؟
جدای از مطالعات محیطی ازقبیل درونی و بیرونی و نیز شناخت از اوضاغ اجتماعی ، سیاسی و فرنگی و نیز قوانین دولتی ، استفاده از نوع تکنولوژی در شرکتها و نیز بررسی بازارها درحال و آینده و تشخیص بموقع تغییر نیازها در جوامع میتواند مدیران عالی سازمان را در رسیدن به اهداف بلند مدت سازمانها رهنمون شوند .
عوامل نام برده فوق خود دارای یک روش سیستمی و موقعیتی است که از آن بعنوان مدیریت استراتژیک یاد میشود . اگر مدیریت استراتژیک با استفاده خلاقانه و درست موقعیتی در مقاطع مختلف زمانی انجام شود سازمان را به سطحی قابل قبول از سودآوری خواهد رساند وگرنه تمامی امکانات منابع و داراییهای سازمان را به باد خواهد داد و شرکت را به زوال و نیستی میکشاند .
شناخت مراحل سیستماتیک مدیریت استراتژیک نخستین گام در استفاده از آن میباشد . داشتن دیدگاهی راهبردی برای مدیران سازمانها امتیازی است که میتواند به بهره وری و موقعیت سازمان بیانجامد ، هرچند که این موضوع آنقدر وسیع است که تنها با مطالعه ای کلی از آن بسنده میکنیم .
تاریخچه :
از مطالعات تاریخی میتوان دریافت که استراتژی های سیاسی و نظامی از دوران پیش از تاریخ نیز وجود داشته اند . با پیچیده تر شدن و بزرگتر شدن و نیز متمدن تر شدن جوامع ، تعارضات وامیران ، سیاستمداران و فرماندهان روز به روز شدت گرفت که به مطالعه مفاهیم استراتژیک نیاز پیدا شد نا آنکه مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته که چکیده ای از آن را در سخنان بزرگانی چون سانتسو ، ماکیاولی ، ناپلئون و .... می بینیم
همچنین بنیادی ترین اصول استراتژی ( نظامی و سیاسی ) در دوران پیش از مسیحیت در جوامع مهم آن روز ازقبیل ایران ، یونان و روم نیز وجود داشت و سازمانهای امروزی در اولین مرحله این اصول را با محیط و موقعیت خاص خود منطبق کرده اند .
مفاهیم نظامی در گذشته هنوز هم بر اندیشه استراتژیک در دوران جدید سایه افکنده است ازجمله آنکه شارن هودست ، نیاز به تحلیل نیروها و ساختارهای اجتماعی را بعنوان مبنای درک شیوه های فرماندهی اثربخش و مدرک مورد استفاده قرار میدهد .
فردریک کبیر این نکته را در قلمرو فرماندهی خود به اثبات رسانیده است . وی با تکیه بر اینگونه تحلیلها ، آموزش و انظباط و اقدام سریع را بعنوان مفاهیم اساسی برای یک فرهنگ منسجم آلمانی که پیوسته باید برای جنگ در جبهه آماده باشند بکار گرفت .
فون بولو نیز چیرگی نقش استراتژیک موضع گیری جغرافیایی و نظامهای پشتیبانی تدارکاتی را در استراتژی مورد تاکید قراردهد
صدها مورد از موارد بالا گویای آن است که تمامی این متفکران و مدیران عصر جدید اصول کلاسیک استراتژی را به دوران یونان باستان بکار گرفته میشد مورد استفاده قرار داده اند .
پس میتوان از تجزیه و تحلیل استراتژی های نظامی - سیاسی در دوران گذشته و بخصوص دوران باستان به نکات قابل توجهی دست پیدا کرد که برای طرح راهبرد های امروزی موثر و مفید واقع شود .
اول اینکه تمامی استراتژی های اثربخس سه عنصر مهم دارند
الف - مهمترین هدفهایی که باید حاصل شوند .
ب – برترین و بهترین سیاستها و روشهایی که باید برای انجام عملیات ها بکار گرفته شوند .
ج – توالی عملیات عمده ای که باید به هدفهای مشخص و معیارهای معین منجر شود
.
دوم : استراتژیهای اثربخش حول چند محور و چند حرکت اساسی که به آنها همبستگی و تمرکز و توازن میدهد تشکیل میشود که بعضی از حرکتها موقتی و بعضی دیگر تا پایان عمر استراتژی پایدارند
.
سوم : استراتژیها نه فقط با مسائل غیرقابل پیش بینی که با امور ناشناخته سروکار دارند و همچنین تحلیل گری نیز نمیتواند معیین کند که تعاملات و نیز نیروهای درون و بیرون سازمان تا چه حد برای سازمان ایجاد فرصت و یا تهدید میکنند