واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد هوش های متفاوت 18 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هوش های متفاوت:‌

تا کنون، این پرسش همواره بوده است که هوش چیست؟ از کجا می آید؟ و چه گونه رشد می کند؟وقتی روان شناسان روش ها و ابزاری را برای اندازه گیری هوش ساختند، تعریف ارسطو از انسان هم چون حیوانی اندیشه ورز، مشغله ئی فکری درباره ی هوش شناختی پدید آورد. بهره ی هوشی یا IQ، عموما هوش تحلیلی، ریاضی، یا هوش زبان شناختی نامیده می شود. به دنبال آن، ابزارهای سنجش، موسوم به آزمون های هوش برای اندازه گیری توانایی های زهنی افراد ساخته شد و کوشش شد تا رابطه ی هوش با مواردی مانند پیش رفت تحصیلی و موفقیت در زندگی حرفه ئی و شخصی یافته شود. در آغاز انتظار می رفت که بهره هی هوشی پیش گویی قوی در زمینه ی موفقیت در مشاغل و پیش رفت تحصیلی باشد؛ اما رد حقیقت بهره ی هوشی در زمینه ی پیش گویی های یاد شده چندان موفق نبود و این گونه برداشت شد که به ظاهر بهره ی هوشی برای وارد شدن به چنین زمینه هایی با حداقل استانداردها در ارتباط است و مشخص شد که وقتی که افراد به موفقیت در پیش رفت تحصیلی و زنده گی نزدیک می شوند، فرآیندهایی پیچیده را سپری می کنند.

به دنبال مشخص شدن آثار بهره ی هوشی بر جنبه های احتمالی و نه الزامی در موفقیت های فرد در عرصه های گوناگون زنده گی، نگره هایی مطرح شد که اساسا با دیدگاه های روان سنجان و طراحان انواع آزمون های هوش متفاوت بود. از جمله ی این نگره ها، نگره های هوش هیجانی، هوش های جند گانه، هوش معنوی است.

در پی پژوهش های مربوط به توانایی های انسان و نتیجه گیری کرون باخ که اظهار داشت هوش اجتماعی را نمی توان تعریف و اندازه گیری کرد، در دهه ی 1980 شکاف هایی در تجزیه و تحلیل ماهیت هوش پدیدار شد. برای نمونه، استرن برگ تلاش کرد توجه پژوهش گران توانایی های ذهنی را بش تر به جنبه های خلاق و عماب هوس جلب کند. در میانه ی سال 1990، گلمن به پژوهش درباره ی هوش هیجانی و بهره ی هیجانی وجهه ی عمومی داد و خاطر نشان کرد که بهره ی هیجانی نیاز بنیادی برای به کار گیری بهره ی هوشی است. توجه به هیجان ها و کاربرد مناسب آن ها در روابط انسانی، درک احوال خود و دیگران، خویشتن داری و تسلط بر خواسته های آنی، هم دلی با دیگران، و استفاده ی مثبت از هیجان ها در اندیشه و شناخت، موضوع هوش هیجانی است (Mayer و سالووی. 1997). (صمدی 13850)

هاوارد گاردنر، روان شناس معاصر، برای نخستین بار در سال 1983، با انتشار کتابی با عنوان چهارجوب های ذهن: نظریه هوش چندگانه تلقی سنتی از هوش را به چالش کشید. این نظریه با تاخیری قابل توجه تنها در چند سال اخیر در کانون توجه دست اندرکاران تعلیم و تربیت کشور قرار گرفته است، از این رو متاسفانه، منابع علمی موجود به زبان فارسی بسیار اندک و ناکافی است.

به اعتقاد وی، تلقی سنتی برای هوش انسانی ماهیتی ساده، یکپارچه و تک عاملی قائل است و ریشه در کوشش های ناظر به شناسایی عامل اصلی موفقیت تحصیلی دانش آموزان در اوائل قرن بیستم دارد (گاردنر، 1990). این کوشش ها منجر به طراحی ابزاری موسوم به سنجش هوشبهر (IQ) شد که به طرزی گسترده در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد. گاردنر با طرح این معنا که هوش دارای انواع، اشکال ومظاهر گوناگون است و تاکید بر این واقعیت مکه آحاد انسان دارای نیمرخ های هوشی متفاوت هستند، مبداء تحرکات فکری (نظری) و عملی گسترده ای در پاره ای از نظام های آموزش و پرورش در جهان شد که با تکیه بر مفهوم هوش چندگانه در جهت ایجاد تنوع برنامه های آموزشی گام برداشته اند.

گاردنر با نام بدرن از افرادی همچون آلبرت ایشستاین (فیزیک دان)، ویرجینیاولف (رمان نویس)، ایگوراستراوویسکی (موسیقی دان و آهنگ ساز)، پاپلو پیکاسو (نقاش)، ماراءاگراهام (متخصص کوریو گرافی و رقص)، ماهاتما گاندی (سیاستمدار ومصلح اجتماعی) زیگموند فروید (روان شناس) این پرسش را مطرح می کند که از میان آ« ها کدام یک با اهمیت تر وباهوش تر هستند؟ (گاردنر، 1990).

بر این اساس، میتوان نام افراد متعدد دیگر همچون بتهوون، شکسپیر، داوینچی، میکل آنژ، باخ و عده ی کثیری از برجستگان مشرق زمین مانند حافظ، مولانا، خوارزمی،ابوریحان، بو علی سینا و... را به آن نام ها افزود. ویژگی مشترک این شخصیت ها در ایفا کردن نقشی خطیر در تحول وپیشرفت تمدن انسانی است.

به عقیده ی گاردنر، هیچ کدام از این افراد را نمی توان با دیگری مقایسه کرد. این مقایسه از آنجا که مستلزم پذیرش دیدگاه با تعریفی خاص از هوش است، البته عاقلانه نیست، چرا که با تغییر دگاه و تعریف طبیعتا گزینش نیز تغییر خواهد کرد.

این پرسش مقدماتی اما اساسی مدخلی مناسب برای ورودیس به بخش هوش چندگانه به شمار می رود و اجمالا نشان می دهد که تلقی و تعریف و سنتی از هوش که برای آن ماهیتی ساده، یکپارچه و تک عاملی (موسوم به عامل G) قائل است تا چه اندازه می تواند به پاسخ های نامناسب و حتی گمراه کننده بینجامد. همچنین کافی است لحظه ای بیندیشیم تا دریابیم و فقدان هر یک از این افراد چه ضایعه و خسرانی



خرید و دانلود تحقیق در مورد هوش های متفاوت 18 ص


تحقیق در مورد هوش عاطفی در تعلیم و تربیت 7ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هوش عاطفی در تعلیم و تربیت

یک فرد تحصیل کرده1 یا فرهیخته چگونه فردی است؟ بر اساس تعاریف یا رویکردهای جدید، فرد تحصیل کرده، فردی است آگاه2 مسئولیت پذیر3 و علاقمند4 که برخی به این صفات، صفت پرخاشگر یا خشن نبودن5 هم اضافه می نمایند]343[ . این اظهارات به این معنی است که تمرکز و علاقه سنتی بر مهارتهای ذهنی چون هوش بهر IQ، جای خود را به علاقه شدید و تمرکز بر مهارتهای اجتماعی و عاطفی و هوش بهر عاطفی (EQ) و مهارتهای هوش عاطفی (EI) داده است. دلایل گوناگونی برای این جابه جایی، عنوان شده است که یکی از مهمترین آنها، اطلاعات و آگاهی هایی است که ما درباره عملکرد مغز و حافظه ی انسان به دست آورده ایم و بین یادگیری برای امتحان دادن و نمره گرفتن و یادگیری برای زندگی کردن در جواکع مدرن امروزی، تفاوت زیادی قائل می شویم و دلیل دوم، اهمیت عوامل اجتماعی وعاطفی می باشد.

یکی از اصول اولیه ی هوش عاطفی این است که روابط دوستانه و دلسوزانه، باعث شکل گیری انواع یادگیری های اصیل و به اثبات می گردند. اگر مرور مختصری بر روی تجارب آموزشی خودمان به عمل آوریم، در می یابیم که ما تحت شرایط متفاوتی آموزش دیده ایم و نمی توانیم ادعا نماییم که این روشها، بهترین روش های آموزشی بودند و منجر به ایجاد یادگیری های اصیل و با ثبات در ما گردیده اند. لازم است تا تمام روشهای آموزشی را با این واقعیتها هماهنگ سازیم.

_______________________________________

2. Knowledgeable 1. Educated

3. Responsible 4. Caring

5. Nonuiolent

اگرچه در سالهای اخیر هوش عاطفی به شدت مورد توجه واقع گردیده است، اما این سازه، سازه ای جدید و تازه نیست. در دهه های 1920 و 1930 روان شناس مشهور، ثوراندایک1 از هوشی نام می برد به نام هوش اجتماعی2 که آن را «توانایی ادراک و فهم دیگران و انجام اعمال مناسب در روابط بین شخصی» تعریف و آن را یکی از جنبه های هوش شخصی به حساب می آورد.]347[

رویکرد ثوراندیک به هوش اجتماعی به عنوان یک عنصر مهم هوشی در آن زمان مورد توجه و اقبال روان شناسان واقع نگردید و پژوهش های تجربی و علمی بر روی آن صورت نگرفت و به فراموشی سپرده شد.

جان دیویی به صورت عمیق و گسترده ای در مورد ماهیت کلاس درس به تفکر و مطالعه پرداخت و نتیجه گرفت که کلاس درس، جایی است که دانش آموزان در مورد «دموکراسی»، مهارتها و حالت های ذهنی مورد نیاز برای رسیدن به آن شرایط اجتماعی و عاطفی که برای انتقال ئ تداوم آن مورد نیاز است، اطلاعات و آگاهی هایی به دست می آورند. به اعتقاد جان دیویی، یک رابطه ی کامل و بدون چون و چرا بین آن چه که یادگرفته می شود و زمینه ای که در آن یادگیری ها اتفاق می افتند و موقعیت هایی که در آن از این یادگیری ها استفاده می شود، وجود دارد.]336[ او در کتاب (چگونه فکر می کنیم)3 به برخی از مهارتهایی که شهروندان برای زندگی کردن در یک جامعه دموکراتیکبدان نیاز دارند، اشاره می نماید. این مهارتها، نه تنها دربرگیرنده مهارتهای

__________________________________________

2. Social Intelligence 1. Thorandike

3. How we think

تحلیلی و جزیی نگر می باشند، بلکه مهارتهای کلی نگری از زمینه ی مباحثات و مبادلات اجتماعی1 ، معاشرت های شخصی2 و انعطاف پذیر بودن را نیز، شامل می شود.

دردهه ی 19 کارهای رابرت استرنبرگ3 و هوارد گاردنر علاقه به هوش اجتماعی- عاطفی، که فراموش شده بودند را دوباره تازه نمودند و آتش اشتیاق به مطالعه ی آن را شعله ورتر ساختند . استرنبرگ دریافت که وقتی از دیگران می خواهیم که صفات یک فرد با هوش را بگویند، مهارتهای اجتماعی، از جمله صفاتی هستند که برای افراد باهوش در نظر گرفته می شوند. همچنین آنان بر ارزش هوش اجتماعی تفاوت آن با توانایی های تحصیلی، تأکید زیادی می ورزد.

هوارد گاردنر که به خاطر ارائه و ابداع مفهوم یا سازه هوش چندگانه4 مشهور گردیده است، یک دیدگاه بین فرهنگی به هوش اضافه نمود و با بررسی طیف وسیعی از بافت های اجتماعی و گروه های نژادی در کشورها و جوامع گوناگون، توانست هفت نوع هوش که برای انجام عملکرد های موثر انسان ها نقش اساسی دارند ، شناسایی کند. علاوه بر دو نوع هوشی که در نظام تعلیم و تربیت آمریکا بسیار مورد تأکید است، یعنی (هوش ریاضی- منطقی5 و هوش کلامی - زبانی 6 از هوش های دیگری همچون (هوش میان فردی)7 و (هوش درون فردی)8 نام می برد.

گاردنر ]345[ هوش میان فردی را اینگونه تعریف می نماید: «توانایی درک و فهم دیگران و اینکه چه چیز آن ها را بر می انگیزاند، چگونه فعالیت می نمایند و چگونه در انجام امور با دیگران

__________________________________________

2. Interpersonal commerce 1. Social exchange

3. Responsible 4. Robert Sternberg

5. Multiple Intelligence 6. Logical-mathematical

7. Verbal-linguastic 8. Interpersonal Intelligelligence

همکاری می نمایند» و هوش درون فردی را طراحی و ساخت مدلی دقیق و حقیقی از خود و توانایی استفاده از این مدل، برای انجام فعالیت های موثر در زندگی» تعریف رده است. به وضوع این دو نوع هوش پایه و اساس آن چیزی که امروز به نام هوش عاطفی شناخته می شود، را می سازند.

در اوایل دهه ی 1990برخی از متخصصان تعلیم و تربیت که بر روی «مسئولیت پذیری اجتماعی»1 پژوهش می کردند، از عقاید و نظریه های دیویی و دیگران استفاده نموده و گام هایی رو به جلو برداته و از مدارس خواستند تا تمام دانش آموزان را با موقعیت های اجتماعی درگیر سازند و به آنان مسئولیت های اجتماعی بدهند ]330[. به همین دلیل لازم است یک دسته از مهارت ها به دانش آموزان، چه به عنوان یک دانش آموز و چه به عنوان یک شهروند آموزش داده شود تا بتوانند با یک دید جدید به جامعه و محیط اطراف خود بنگرند و در فعالیت های گروهی و تصمیم گیری های اجتماعی شرکت نمایند. آموزش این مهارتها نقطه شروع ترکیب آگاهی ها و یافته های نظری و پژوهشی با رویکردهای حمایتی قدرتمندی که برای کمک به ورود ایده های جدید به جریان اصلی تعلیم و تربیت طراحی شده اند، می باشد.

بر خلاف این سابقه و زمینه تاریخی پیچیده، پژوهش های اخیر مایر و سالوی ]357[ به همراه انتشار کتاب پر فروش و با تیراژ 5 میلیون جلدی دانیل گلمن به نام «هوش هیجانی» ]347[ باعث

__________________________________________

1. Social Responsibility



خرید و دانلود تحقیق در مورد هوش عاطفی در تعلیم و تربیت 7ص


پروپزال هوش هیجانی 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مقدمه

اکثر مردم عضو سازمانهایی1 با ساختار رسمی و ساختار غیر رسمی هستند. رابینز2 سازمان را اینگونه تعریف می کند:

"سازمان پدیده ای اجتماعی است که به طور آگاهانه هماهنگ شده، دارای حدو مرزهای نسبتاً مشخصی بوده وبرای هدف یا مجموعه ای از اهداف بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می کند."(رابینز، 1987 ص 3). در سازمانها به جز عامل حیاتی مدیریت، عنصر اساسی دیگری به نام «انسان ها» وجود دارند.

در واقع توفیق سازمانها مستقیماً به استفاده مؤثر از منابع انسانی بستگی دارد. (حقیقی و دیگران، 1380). «رهبری» به عنوان یک کارکرد اجتماعی مهم، میانجی بین این دو یعنی «مدیریت» و «منابع انسانی» است.

«رهبری»3 هنر مدیریت است (دویتری4، 1984) به نحوی که رهبری اثر بخش می تواند در افراد که به منظور تعیین و تحقق هدفها نفوذ کند و حس وفاداری وهمکاری همراه با احترام در آنها به وجود آورد. (دویتری، 1984 ترجمه میرسپاسی ص 337). از سوی دیگر توانایی نفوذ در دیگران به وسیله قدرت بوجود می آید. (هرسی و بلانچارد5، ترجمه کبیری ص228).

پس قدرت به عنوان پدیده اجتناب ناپذیر ویژگی اساسی نقش مدیراست که اثر بخشی6 او را در سازمان فراهم می سازد. قدرت در سازمان خود به خود پدید نمی آید، بلکه سرچشمه هایی دارد که هر یک در نوع رهبری مدیر اثر می گذارد. (حقیقی و دیگران، 1380 ص 402) اهمیت منابع قدرت7 برای یک مدیر تا آنجا است که حتی از حیث روابط انسانی نیز به آن پرداخته شده است و ضرورت آن در جامعه امروزی ما به اثبات رسیده است. (گریفیث8، ترجمه بخشی ص 126).

__________________________________________

7. power resurce 4. daughtrey 1. organization

2. ROBBINS 5. hersy/ BLanchard 8. Griffiths

3. Leadership 6. Effectivness

در عین حال همیشه باید در سازمانهای آموزشی و غیر آموزشی این نکته را مدنظر قرار دهیم که آشنایی با شیوه و نوع کاربرد قدرت و استفاده صحیح از آن ما را در تحقق و تأمین هدفهای سازمان کمک می کند، نه خود قدرت. به اعتقاد ابراهام زلزنیک1 (1997) قدرت در دست افراد خطا و ریسک انسانی به دنبال دارد و گاهی کاربرد نامناسب منابع قدرت از جانب مدیران موجب فشارهای روحی و روانی در سازمان می شود که باعث به خطر انداختن بهداشت روانی معلمان می شود. در نتیجه ناگزیر به استفاده از علم روانشناسی به منظور حل مسائل روحی و روانی در محیط سازمانی خود هستیم. (ساعتچی، 1381).

یکی از مؤلفه های روانشناسی که از دهه 1990میلادی به بعد در ادبیات مدیریت به کار رفته است هوش هیجانی2 است. (گلمن3وهمکاران، 1998). که ارتباط مستقیمی با اثر بخشی سازمان دارد (چرنیس4،2001،ص8) و به بهبود عملکرد سازمان کمک می کند.(Clophil, Dunstuble, 2004 ).

هوش هیجانی سعی در تشریح جایگاه و تفسیر هیجانات و عواطف در توانمندیهای اساسی دارد.5 (گلمن و دیگران (2002)، گلمن معتقد است هنگامی که سعی در توضیح دلایل اثر بخشی رهبران بزرگ داریم و درباره استراتژی و بینش قوی صحبت می کنیم، یک چیز مهمتر وجود دارد که: «رهبران بزرگ از طریق عواطفشان کار می کنند.» (گلمن 2001).

در مجموع باید گفت که رهبری و ریاست به معنای تسلط نیست بلکه هنر متقاعد کردن اشخاص برای کار در جهت یک هدف مشترک است. زیرا گلمن و همکارانش (2002) معتقدند رهبران که از هوش هیجانی بهره می گیرند و از رهبری هیجانی استفاده می کنند الگوی سلامتی و روابط کاری مؤثر خلق می کنند.

__________________________________________________

4. cherniss 1. Zaleznik

2. Emotional intelligence 5. caruso

3. Golman

در نتیجه ضمن اینکه هوش هیجانی نقش مرکزی درفرایند رهبری ایفا می کند؛ (گورگی1 ، 2000) باعث تنوع در منابع قدرت می شود، (کی یرستد2 ، 1999)، از اختلالات روانی پیشگیری اولیه به عمل می آورد (بار- اون3، 1999) و باعث توانمندی انسان دربعد شایستگی های شخصی و اجتماعی می شود. (گلمن، 1995)

با توجه به اینکه معلمین یکی از عناصر عمده در شکل گیری سازمانهای آموزشی هستند و حمایت و نگهداری معلم از مهمترین وظیفه مـدیران است (عسگریان، 1376)و با توجه به اهمیت و ضرورت هوش هیجان که برای مدیران هر سازمان به اختصار ذکر شد، مدیران مدارس نه تنها باید نسبت به هوش هیجانی دانش آموزان و معلمان حساس باشند بلکه باید نسبت به هوش هیجان خودشان نیز حساس باشند و به استفاده درست آن توجه نمایند.

در این تحقیق با توجه به اهمیت هوش هیجانی مدیر در رهبری مطلوب و با توجه به غیر قابل تفکیک بودن منابع قدرت مدیران برای رهبری آموزشی محقق به بررسی رابطه هوش هیجانی آنان با منابع قدرت می پردازیم.

__________________________________________________

1. George

2. Kierstead

3. Baron

بیان مسأله

قدرت1 در نزد همه انسانها و بالتبع در سازمانها وجود داد اما به رغم این گستردگی میزان آن در نزد افراد متفاوت است. تعاریف زیادی برای قدرت وجود دارد. برای مثال:

- تالکوت پارسونز2 معتقد است که قدرت چیزی است که به گسترده ترین شکل در جهان پخش شده است.

- راسل3 معتقد است که قدرت ایجاد تأثیرات مورد نظر است (راسل 1938).

- رانگ4 قدرت را به کنترل مورد نظر و توفیق آمیز دیگران محدود می کنند (رانگ 1968).

- استگدیل5 قدرت را ابزار رهبری می داند که با آن رهبر بر رفتار پیروان نفوذ می کند. (استگدیل 1974).

- و به تعریف فرنچ6 قدرتی که A بر B دارد عبارت است از حداکثر نیرویی که A می تواند در B القا کند منهای حداکثر نیرویی که B می تواند در جهت مخالف بوجود آورد (فرنچ 1956).

- حقیقی و همکاران قدرت را ویژگی اساسی نقش یک مدیر می داند که زمینه اثر بخشی او را در سازمان فراهم می سازد (حقیقی و همکاران 1382).

اما کاترین بنزینگر7 به فرآیند کسب قدرت و بکارگیری آن دیدگاهی خاص بخشیده است. (هرسی و بلانچارد ترجمه کبیری 1378).

بنزینگر قدرت را توانایی انجام کار به میل خود می داند (بنزینــگر 1982)، و متذکر می شود مـیان قدرت شخصی (تخصص8 - مرجعیت9) و قدرت سازمانی (مشروع10- پاداش11- اجبار12 ) تفاوتهای عمده ای وجود دارد. او اختلافات میان قدرت شخصی و قدرت سازمانی را ناشی از آزادی انتخاب

__________________________________________________

9. refrenet power 1. Power 5. Stogdill



خرید و دانلود  پروپزال هوش هیجانی 15ص


مقاله درباره هوش هیجانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

هوش هیجانی و نقش آن در آ موزش و پرورش

جراتمندی (AS) Assertiveness:

ابراز احساسات، باورها، افکار و دفاع منطقی و مطلوب از حق و حقوق خویشتن را مورد بررسی قرار می دهد.از این مولفه در فراگیری زبان دوم به این صورت می تواند مورد استفاده قرار گیرد که اولاٌ چه نوع احساسات و افکار و باور هایی برای فراگیری زبان دوم در دانش آ موزان باید تقویت شود ؟ و وظیفه مربیان و دست اندر کاران آ موزش در جهت تقویت این احساسات چیست؟ و دفاع منطقی و مطلوب چه تاثیری در روحیه فراگیران زبان دوم دارد؟و چگونه باعث تقویت استعداد و هوش دانش آ موزان می گردد؟ داشتن احساسات شادی و نشاط و روحیه اجتماعی داشتن و این که دانش آ موز بتواند در جمع ابراز احساسات و عقیده نماید و از نظر و عقیده خود دفاع کندبرای دانش آ موز در فراگیری زبان دوم و حضور در این کلاس ها ضروری و لازم به نظر می رسد ، زیرا که او باید بتواند بدون هیچ ترس و واهمه ای در جمع همکلاسی ها و معلم صداها، آ واها ،کلمات و جملات را بر زبان خویش جاری سازد ، در دیالوگ ها (s dialog ) شرکت نماید . شرکت دانش آموز در چنین برنامه هایی یقینا همراه با اشتباهات و خطاهای زبانی خواهد بود که او باید پذیرای این اشتباهات باشد زیرا که اگر دانش آ موز ما از چنین روحیه ای برخوردار نباشد قوه ابتکار و خلاقیت و استعداد او از رشد بسیار کندی بر خوردار خواهد شد. واما چه موانعی سر راه بعضی از دانش آ موزان ما در فراگیری زبان دوم در این مسیر وجود دارد ؟ یکی از این موانع که باعث ایجاد مشکلاتی در جهت رشد استعداد و فراگیری زبان دوم می شود ٌ مسئله مانع دشوار ٌ می باشد که در زیر به توضیح آن می پردازیم : مانع دشوار (the affective filter )

ٌ حتی در دوران سنین مفید هم ممکن است مانع اکتساب زبانی کاملا متفاوتی وجود داشته باشد ، نوجوانان معمولا نسبت به کودکان کم سن و سال بیشتر دچار کم رویی می شوند . اگر عامل قوی عدم تمایل یا کم رویی درتلاش برای تولید صداهای مختلف زبان وجود داشته باشد ، ممکن است بعدا ، تمام توانایی های فیزیکی و شناختی موجود را تحت الشعا ع قرار د هد اگر این کم رویی با عدم هماهنگی با فرهنگ زبان بیگانه همرا با شد ( برای مثال ، عدم شناخت با صحبت کنندگان و یا آ داب و رسوم آن ها اثرات خفیف صدای نا خواسته ای نظیر روسی و یا آ مریکایی ) ممکن است به شدت مانع فراگیری زبان گردد . این نوع عکس العمل احساسی یا اثر احساسی ممکن است حتی موجب خسته کننده شدن کتابهای درسی ، محیط های نا مطلوب کلاس درس یا برنامه درسی بی نهایت ملال آ ور گردد . واژه مانع دشوار ، اغلب برای توصیف نوعی مانع برای فراگیری زبان به کار می رود که در نتیجه احساسات منفی یا تجارب منفی حاصل می گردد . مخصوصا اگر شما تحت تاثیر ناراحتی کم رویی و یا بی انگیزگی قرار گرفته باشید ، تمایل خود را به آ موزش هر موضوعی از دست خواهید داد . ُکمرویی و ارتباط آن با ابراز احساسات ، افکار و دفاع منطقی ازخود تاریخچه استفاده از کلمه کمرویی

فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد می گوید که اولین استفاده ی ثبت شده از این لغت در یک شعر آنگلوساکسون بوده است که حدود هزار سال بعد از میلاد مسیح سروده شده است . در آن شعر معنی این لغت " به سهولت ترسانده شده " است. " کمروبودن " نشانگر صفت فردی است که " به خاطر ترسویی ، احتیاط کاری و بی اطمینانی ، نزدیک شدن به او مشکل است . " فرد کمرو" هشیارانه از مواجهه با افراد یا چیزهایی مشخص یا انجام کاری همراه آنان بیزار است. " در گفتار یا کردار خود ملاحظه کار است ، از ابراز وجود بیزار است و به طور محسوسی ترسو است. ممکن است فرد کمرو " کناره گیر یا بی اعتماد باشد و یا شخصیتی پرسش انگیز ، بی اعتماد و مشکوک داشته باشد." فرهنگ لغت" و بستر"کمرویی را به عنوان " ناراحت بودن در حضور دیگران " تعریف می کند.کمرویی به یک معنا ، یک خصیصه جدی در زندگی فردی و خانوادگی و خسران حیات اجتماعی است . همیشه توده ای از ابرهای تیره کمرویی ، طلوع خورشید وجود و ظهور استعداد های نهفته خیل نوجوانان و جوانان مستعد و هوشمند را پنهان می کند . به کلام ساده ، کمرویی یعنی خود توجهی فوق العاده و ترس از مواجهه شدن با دیگران زیرا کمرویی نوعی ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجهه شدن با افراد نا آ شنا و ارتباطت اجتماعی گریز دارد . کمرویی در میان دانش آموزان خردسال شایعتر از بزرگسالان است . بسیاری از بزرگسالانی که خود را غیر کمرو می بینند با برنامه ریزی ، بر کمرویی دوران کودکی خود غلبه کرده اند ، معهذا تحقیق ما مؤکداً این باور را که کمرویی فقط عارضه ی دوران کودکی است ، رد می کند. ممکن است این پدیده در میان کودکان آشکارتر باشد ، زیرا آنان عموماً نسبت به بزرگسالان در معرض بررسی دقیق تر روزانه اعمالشان قرار دارند. اما کمرویی در میان بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت بزرگسالان ادامه می یابد.نقش وراثت و استرس در کمرویی فرزندان

وراثت و استرس والدین کمرویی را در کودکان تشدید می کند نتایج تحقیق دانشمندان آزمایشگاه رشد کودکان دانشگاه مریلند ثابت کرد ، وجود ژن استرس در بدن کودکان و زندگی در کنار والدین پر استرس میزان کمرویی را در آنان افزایش می دهد. به گزارش خبرگزاری مهر ، دانشمندان در این تحقیق که یافته های آن در نشریه "راهکارهای مرسوم در علم روانشناسی" منتشر شد، دریافتند : کمرویی کودکان با تقابل بین ژنتیک و مسائل محیطی در ارتباط است و نمی توان گفت هر یک از این دو عامل به تنهایی منجر به ایجاد این حالت می شود.



خرید و دانلود مقاله درباره هوش هیجانی


مقاله درباره هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار

چکیده

این مقاله به موضوع هوش هیجانی و کاربرد آن در مدیریت سازمان‌ها می‌پردازد. هوش هیجانی تعریف شده و با هوش تحصیلی مقایسه می‌شود. شرایط بروز هوش هیجانی و استعدادهای فردی برای ایجاد هوش هیجانی تشریح می‌شوند. سپس کاربرد هوش هیجانی در مدیریت بازار بررسی می‌شود. هم‌چنین به موضوع هوش بین فردی، امید و خوش‌بینی و نقش آنها در مدیریت بازار پرداخته می‌شود.

منبع : روزنامه همشهری،‌ پنج‌شنبه 24 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3801، صفحه 12.

کلیدواژه : هوش هیجانی؛ هوش تحصیلی؛‌ هوش بین فردی؛ مدیریت بازار

 

1- مقدمه

مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینه‌ها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است که تفاوت‌های فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف می‌شود. برای تغییر و حرکت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلی‌ترین عامل نیروی انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعه‌ای تنها و تنها نیروی انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی بنظر برسد ولی واقعیت‌های پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت می‌کند. اگر یک جامعه را با همه امکانات مادی و ثروت‌های بیکران با جامعه‌ای که از همه این امکانات بی‌بهره است مقایسه کنیم و مشاهده کنیم که جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی که این مسئله را ایجاد کرده باید عامل انسانی باشد در زمینه امور اقتصادی و تجاری مانند همه دیگر بخش‌های اجتماعی عامل انسانی مهم و حیاتی است. مقاله حاضر نگاهی دارد به یکی از دیدگاه‌های جدید در زمینه مدیریت تجاری.نخستین توجهی که در عرصه مدیریت و تجارت به صورتی جدی به رفتار مناسب با عوامل انسانی مبذول گشت به التون مایو استاد دانشگاه هاروارد مربوط می‌شود. وی در تحقیقاتی که در شرکت برق وسترن انجام داد و به تحقیقات هاتورن معروف شد به این نتیجه مهم رسید که توجه به عامل انسانی مهم ترین ابزار در رشد انگیزش و بهره‌وری سازمان‌ها و کارکنان آنها است. در واقع بعد از آنکه تیلور اصول مدیریت علمی خود را منتشر و اجرا نمود انقلابی در بهره‌وری سازمان‌ها رخ داد، اما به همان نسبت اداره سازمان‌ها را به سمت شیوه‌های مکانیکی که موجب کاهش رضایت کارکنان می‌شد سوق داد. تلاش‌های التون مایو که در واقع آغازگر جنبشی نوین در عرصه مدیریت بود و به مکتب رفتارگرایان معروف گشت باعث شد مدیران و نخبگان تجاری توجهی ویژه به عامل روحیه انسانی در داخل و خارج از سازمان نمایند. شکوفایی شیوه رفتارگرایان مربوط به سال‌های ۱۹۳۰ می‌شود با این وجود تا به حال این بینش اعتبار خود را حفظ نموده است. طوری که حالا در تقسیم‌بندی‌هایی که برای نگرش مدیریتی مدیران به کار می‌رود آنها را به دو دسته کارمندگراها و کارگراها تقسیم می‌کنند که در واقع تمایزی است بین کسانی که اولویت و تمرکز خود را بر انجام کار بدون توجه به روحیه دیگران می‌دهند و کسانی که روحیه کارکنان و انگیزش آنان  را در نظر می‌گیرند. ناگفته پیداست بهترین شیوه روشی  است که هر دو وجه را یعنی کارگرایی و کارمند گرایی را در اوج دارا باشد.



خرید و دانلود مقاله درباره هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار