لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
خربزه
بررسی پوسیدگی طوقه و ریشه خربزه (بوته میری) در استان خراسان
پوسیدگی طوقه و ریشه خربزه (بوته میری) یکی از مهمترین بیماریهای این گیاه محسوب میشود که همه ساله خسارت زیادی به کشاورزان وارد میسازد. برای تعیین و شناسائی عامل بیماری بوته میری خربزه در استان خراسان طی سالهای 1374-75 از مناطق عمده کشت خربزه در مراحل مختلف رشد گیاه نمونهبرداری به عمل آمد. با کشت ساقه و ریشه گیاهان آلوده در محیط های کشت PDA و CMA، چندین گونه قارچ جداسازی گردید که بیماریزائی آنها براساس اصول کخ به سه روش : -1 کشت روی محیط ماسه - بذر گندم -2 مایهزنی سوسپانسیون اسپور به خاک استریل در پای گیاهان سالم و -3 روش فرو بردن ریشه گیاهان سالم در سوسپانسیون اسپور (Root - Dip) مورد بررسی قرار گرفت و سه گونه قارچ زیر به عنوان عوامل پوسیدگی ریشه و طوقه خربزه (بوته میری) از استان خراسان گراش میشود: -1 Fusarium oxysporum schlecht. F. sp. melonis snyder & hansen. -2 Phytophthora drechsleri Turker. -3 Pythium aphaniddermatum (Edson) fitz. گونههای اول و سوم از کلیه مناطق کشت خربزه در استان خراسان جدا گردیده، و هر کونه دوم از مزارع خربزه شهرستانهای مشهد، تربتحیدریه و تربتجام جداسازی شد. همچنین گونه اول (F. oxysporum) به عنوان مهمترین عامل بیماری بوته میری خربزه در استان خراسان معرفی میگردد. جداسازی مکررFusarium oxysporum F. sp. melonis از اندامهای هوائی گیاهان آلوده (ساقه، دم برگ و دم گل) نشان داد که عامل بیماری میتواند در داخل سیستم آوند چوبی گیاه حرکت نموده و اندامهای مختلف گیاه را آلوده سازد که یکی از شاخصترین علائم بیماری ایجاد شده توسط این گونه پژمردگی یک طرفه گیاه میباشد. شدت آلودگی بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه خربزه در مناطق مختلف کاشت آن اندازهگیری شد و شهرستان سرخس با میانگین 20/64 درصد و شهرستان مشهد با میانگین 33/20 درصد به ترتیب کمترین و بیشتر مقدار آلودگی را دارا بودند. آزمایش اثبات بیماریزائی قارچ Fusarium روی ماسه - بذر گندم نشان داد که F. oxysporum میتواند با حمله به گیاهچه خربزه قبل از خروج از خاک باعث مرگ گیاهچه و پوسیدگی بذر خربزه شود.
آفتهای خربزه
عروسک خربزه Rhaphidopalpa foveicollis
عروسک خربزه که برخی زارعین آن را با کفشدوزک خربزه اشتباه میگیرند در ایران اولین بار در سال 1317 توسط افشار شرح داده شده است. این حشره سوسک قرمز رنگ درازی است که از اوایل بهار در مزارع خربزه و هندوانه ظاهر شده و تا آخر فصل تابستان در مزرعه حضور دارد.
شکل شناسی:
حشره کامل سوسکی بطول 7-5/6 میلی متر می باشد. رنگ آن قرمز روشن .به استثنای زیر سینه میانی و عقبی و زیر شکم که سیاه رنگ است .چشمها و قطعات دهانی نیز سیاه میباشد .شاخکها یازده مفصلی وبین دوچشم فرو رفته است .مفصل اول طویل تر وکلفتر از سایر مفاصل است .پنجه پاها هم دارای چهار مفصل می باشد.لبه بالایی سینه اول شیار اریبی دارد که حشره را کاملا مشخص میگرداند.ضمنا آخرین بند شکمی حشره نر از سه قسمت تشکیل یافته است .تخم حشره بیضوی زرد رنگ وطول آن 0.6میلیمتر میباشد .لارو استوانه ای شکل دراز وبه رنگ زرد لیمویی است در حالت کامل طول آن به پانزده میلیمتر وعرض آن به 1.5 میلیمتر میرسد.
پشت سر لاروسیاه وزیر آن زرد رنگ است بند نهم شکمی لارو سخت شده وزیر آن حاشیه مقعد بصورت پستانکی بیرون زده است وبه کمک همین زائده ، لاروخود را به اشیائ محکم نگه میدارد ودر واقع زائده مزبور حکم پای کمکی را برای لارو دارد.
مناطق انتشار:
عروسک خربزه در تمام کشورهای حوزه مدیترانه شیوع دارد وعلاوه بر این تا کنون از کشورهای پرتغال، جنوب شوروی ،افریقای شمالی، ایتالیا، یونان، ترکیه واسرائیل گزارش شده است در ایران این آفت تا کنون از اطراف تهران، فارس ،کرمان ،کرمانشاه ،سمنان ،اصفهان گزارس شده است.
طرزخسارت:
این آفت به گیاهان خانواده کدویان حمله کرده به طوریکه ریونی مینویسد آفت در درجه اول به خیار وخربزه ودر درجه دوم به هندوانه وکدو رغبت دارد.
حشرات کامل آفت راممکن است در مزارع شبدر مشاهده کرد وتغذیه حشرات کامل را روی گوجه فرنگی وذرت نیز ملاحظه نموده است اما در هر حال لارو آفت فقط از کدویان تغذیه میکند .سوسکها از اوایل بهار به بوته های جوان خربزه یا دیگر میزبانهای خود حمله کرده وروی برگها، جوانه ها وگلها به تغذیه می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بیماری پوسیدگی طوقه برنج
Bakanae disease and foot rot
تاریخچه :
این بیماری از سال 1828 در ژاپن بوسیله 1931 Ito و kimuro و شناخته شده و بوسیله Hori (1898) شرح داده شده است.
وی اشتباها عامل آن را قارچ Fusaxium heterosporum Nees دانست Fujikuro مرحله کامل قارچ را Lisea fujikuroi بوسیله Sawada, 1917 نامید که بعداً جزو گرانر Gibberella به نام (sawada) Ito G. fujikuroi و (Ito & kimuro) 1931 آورده شد.
Kurosawa (1926) هیپرتروفی یا bakanae میزبان را در اثر قارچ شرع داد که مربوط به عمل بیوشیمیای و فیزیولوژی گیاه و ترشح gibberellin و سایر ترکیبات تنظیم کننده رشد میباشد (Yabuta, sumiki & Hayashi) ژیبرلین باعث طویل شدن بوتههای تعداد زیادی از گیاهان از جمله برنج شده و fuaric acid سبب کوتاهی آنها میشود اپتیمم PH برای تولید ژیبرلین 4/3 است در حالیکه برای فوزاریک اسید 9 میباشد. مقدار این مواد با نوع ایزوله قارچ متفاوت است. فوزاریک اسید و سایر ترکیبات در حرارت 33 درجه سانتیگراد به مقدار زیادی تولید میشوند.
این بیماری در سطح وسیعی از نواحی برنج خیز دنیا انتشار داشته و میزان خسارت آن در منطقهای از ژاپن تا 20% محصول Ito & kimura, (1931) در هند 15% (Pavgi et al 1964) و نواحی شمالی و مرکزی تایلند (kanianasoon . 1965) 7/14% - 7/3% میباشد.
در مناطق جنوب شرقی آسیا میزان خسارت آن معمولا کم است. در ایران ابتدا این بیماری بوسیله ابراهیم نسبت (1343) در دهستان شالگوراب از توابع شهرستان فومن مشاهده و سپس در سایر شالیزارهای استان گیلان خاصه در فومن، طوالش، لاهیجان و آستارا جلب توجه نمود و در استان مازندران نیز ملاحظه میشود.
علائم:
مشخصترین علائم بیماری طویل شدن غیر طبیعی بوتههای برنج بوده که در خزانه و مزرعه بخوبی مشهود است. گیاهچههای آلوده حدود چندین سانتیمتر طویلتر از گیاهچههای سالم شده، نازکتر و سبز روشن میباشد. این زردی از انتهای بوته شروع میشود، عدهای از این گیاهچهها در خزانه و تعدادی پس از جابجایی میمیرند.
همه گیاهچههای آلوده چنین نشانهای نداشته و حتی عدهای کوتاهتر و گاهی احتمالاً بطور طبیعی مینمایند که ارتباط با نژاد عامل بیماری و شرایط آب و هوایی مانند حرارت و رطوبت دارد. نشاءهای بظاهر سالم که به مزرعه منتقل میشوند بتدریج به رنگ سبز روشن گراییده و سریعاً رشد نموده، بوتههای باریک و دراز تولید مینمایند.
در موقع تشعشع نور خورشید و بارندگی خفیف، بوتههای آلوده بلند قد به وضوح در شالیزار دیده شده که تعداد پنجههای آنها کم و برگها یکی پس از دیگری از پایین به رنگ قهوهای درآمده، لولهای شده و میمیرند. بعضی مواقع بوتههای آلوده تا مرحله تکاملی باقی میمانند ولی دارای چند خوشچه حامل بذر توخالی هستند. چنانچه پای بوتههای آلوده را نگاه کنیم در مزارع کم آب علاوه بر سیاه شدگی محل طوقه توده قارچ بصورت قشر متراکم سفید یا ارغوانی مشاهده میشود که میسلیومهای قارچ بوده و تعداد زیادی کنیدی روی آن تشکیل شده است.
در هندوستان ملاحظه گردیده که ریشههای نابجا از گره اولیه ساقه خارج شده است (Thomos, 1931). این ریشهها ابتدا به رنگ سفید کرمی و بعد از مدتی به رنگ قهوهای تیره در میآیند در حالیکه ریشههای خود بوته در زیر خاک، سفید رنگ است.
بندهای دوم و سوم از قسمت پایین ساقه که در زیر غلاف برگ پوشیدهاند دارای جوانههای متعددی از این ریشههای نابجا هستند که رشد نکردهاند. اگر به ساقه برش طولی داده شود مغز ساقه در قسمت گرهها دارای بافت اسفنجی قهوهای رنگ میباشد که رشتههای سفید رنگ قارچ آنها را نیز پوشانیده است.
عامل بیماری:
فرم غیر جنسی قارچ عامل بیماری Fusarium moniliforme sheld میباشد که wineland در سال 1924 فرم جنسی آن را Gibberella moniliformis نامید و بوسیله اغلب محققین نیز به این اسم نامیده شده است ولی نهایتاً Fujikuroi G. (Ito & kimura, 1931)، (sawade)Ito به عنوان فرم جنسی این قارچ که روی واریتههای وحشی گیاهان میزبان از جمله برنج بیماریزا بوده مورد استفاده میباشد.
طبق نظر Wollenwebe & Reinking (1935) پریتسهای این قارچ آبی تیره رنگ، گرد تا بیضوی شکل و حاوی آسکهای کشیده دارای 6 و 4 گاهی 8 اسپر دو سلولی است.
میکرو کنیدیهای 2-1 سلولی کم و بیش چسبنده بود که بطور زنجیری یا متصل بهم هستند و روی قشر زرد روشن یا سفید قرمز رنگ سیلیوم قارچ تشکیل میشوند.
میکروکنیدیهای 2-1 سلولی کم و بیش چسبنده بوده که بطور زنجیری یا متصل بهم هستند و روی قشر زرد روشن یا سفید قرمز رنگ سیلیوم قارچ تشکیل میشوند ماکروکنیدیها تقریباً کشیده و در دو انتها باریکاند که 5-3 دیواره گاهی 8-6 حجرهای است و به رنگ روشن یا کمی زرد رنگ میباشد که در (Sporodochia) تشکیل میگردند. کلمیدوسپور نداشته و اسکلروتها آبی تیره رنگ گرد 100-80 میکرومتری میباشند. استروما به رنگهای مختلف زرد، قهوهای ، بنفش و غیره است.
بیولوژی :
این بیماری از راه بذر منتقل میشود HEMMI, Seto & Ikeya (1931) دریافتهاند که آلودگی جنین بذور، در مرحله گل صورت میگیرد. چنانچه آلودگیها شدیدتر باشد، تغییر رنگی شبیه رنگ قرمز در اثر وجود کنیدیهای قارچ در شالی مشاهده میشود. گاهی از بذوریکه بظاهر سالم هستند نیز قارچ جدا میگردد از بذور بظاهر سالم گیاهچههایی تولید میشوند که طویلاند و از بذور قرمز رنگ شده، گیاهچههای کوتاه تولید میگردد.
Seto (1937) گزارش داد که قارچ، قادر به آلودگی گیاهچهها از مرحله ابتدای رشد میباشد و بطور سیستمیک در داخل گیاه رشد میکند ولی معمولاً در قسمتهای گل نفوذ نمینماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بیماری ریشه آرمیلاریا ؛ پوسیدگی ریشه بند کفشی
PATHOGEN: armilaria sp .
Figure 1. Armillaria gallica mushrooms on an old stump, New York, U.S. (Used by permission of J. Worrall)
معمولا یکی از مهمترین بیماری های درختان در مناطق معتدل جهان است . این بیماری در جنگل های بومی ، جنگل های کاشته شده ، باغات میوه ، تاکستان ها و فضای سبز شهری دیده می شود . همچنین ممکن است در گیاهان غیر چوبی ( شکل 13 ) ایجاد شود . این بیماری خسارت های فراوانی را در بخش های معتدل امریکای شمالی ، اروپا ف آسیا ، ژاپن ، آفریقای جنوبی ،استرالیا و نیوزلند و هر جای دیگر به بار می آورد .
این بیماری همچنین در بعضی از مناطق حاه شامل بخش حاره آفریقا ، آمریکای جنوبی و سریلانکا رخ می دهد . اما در بسیاری از مناطق به شدت مناطق معتدل نیست و فقط در ارتفاعات رخ می دهد .
: Humongous fungus
رشته های کوچک مانند قارچ شناسی و بیماری شناسی جنگل می توانند زیر و رو شوند وقتی که خبری به رسانه های گروهی می رسد . این اتفاقی بود که در سال 1992 رخ داد وقتی یک مقاله ی علمی چاپ شد در باره توانایی Armillaria gallica در تشکیل کلنی های بسیار بزرگ ، یا genets . همه اینها زمانی اتفاق افتاد که رسانه های گروهی این موضوع را با عبارت Humongous fungus مرتبط ساختند و برنامه های زیادی در مورد آن ساخته شد . این موضوع به تیتر اول روزنامه نیویورک تایمز ، گزارش خبری شبکه ABC به گزارشگری پیتر جنینگس و برنامه Top Ten دیوید لترمن و برنامه های بسیار دیگر بدل شد . ( شکل 14 ) حتی در این مورد یک صفحه اینترنت هم ساخته شد .
جفت های بزرگتری هم پیدا شده است و بزرگترین آنها تا کنون در اورگان شرقی یافت شده است که حدود 900 هکتار است بر آورد میشود بیش از 2400 سال عمر داشته باشد .
شب تاب :
شاید یکی از جالبترین چیزهای در مورد آرمیلاریا این است که میسلیوم های آن نور افشانی می کند ، خصوصا در چوبی که در حال تخریب باشد ف به چنین چوب درخشانی روباه آتشین می گویند .در قدیمی ترین شاهکار ادبی انگلیسی ( کتاب بیوولف ) به این موضوع اشاره شده است .
شما می توانید با پیدا کردن یک تنه درخت مرده که آرمیلاریا روی آن کلنی کرده باشد به آسانی این نور افشانی را ببینید . دنبال پوسیدگی های درخشانی بگردید که فعال باشند و توسط سایر قارچ ها اشغال نشده باشد . قطعاتی را قطع کنید و آنها را در داخل یک کیسه پلاستیکی بگذارید . تعداد زیادی جمع کنید زیرا نور افشانی در گونه های مختلف متفاوت است . حالا تاریکترین نقطه ممکن را پیدا کنید . برای اینکه شما و دوستانتان را در فضای ذهنی مناسبتر قرار دهیم به جنگل بروید در یک شب تاریک و طوفانی و ابری ، اول صبر کنید تا چشم هایتان به تاریکی عادت کند 1یا 2 داستان ترسناک بگوئید حالا از انچه جمع اوری کرده است پرده برداری کنید . چشم هایتان را منور کنید و دوستانتان را تعجب زده .
علائم و نشانه ها :
در بیماری ریشه آرمیلاریا اگر فرد بتواند به ریشه درخت یا پایه آن برسد معمولا به سادگی قابل تشخیص است . یک پولاسکی ( شکل شماره 2 ) وسیله خوبی برای تشخیص ریشه های بیمار درختان است زیرا با یک طرف آن می توان زمین را کند و با طرف دیگر ریشه را قطع کرد .
Figure 2. The pulaski is commonly used for diagnosis of root diseases of trees in the field. It has a scraping side to remove soil and a chopping blade. (Courtesy J. Worrall, copyright-free)
علائم تاج : سرخشکیدگی شاخه ها و باریک شدن تاج از علائم معمول ریشه آرمیلاریا هستند اما آنها همچنین علائم سایر بیماری های ریشه و سایر بیماری های درخت نیز محسوب می شوند . در بعضی از سوزنی برگان زرد شدن یا قرمز شدن جوانه های برگ یا تولید مخروط های سنگین تر از حد معمول ممکن است دیده شود .
علائم اولیه : در برخی از گونه ها؛ قارچ ممکن است از ریشه به تنه داخلی انتقال یابد و موجب شانکر بالای ریشه آلوده شود . در سوزنی برگ ها ی رزینی ، در اثر ( شکل 3 ) تراوش رزین در مجاورت ریشه آلوده ، طوقه و پایه ساقه resinosis دیده می شود .
Figure 3. Basal resinosis is a good symptom of root disease in resinous conifers. Resin production is a general defensive response of conifers to wounding or infection. Even species without well-developed, interconnected resin-duct systems, such as this subalpine fir, can exude resin on infection. (Courtesy USDA Forest Service, copyright-free)
که این بهترین علامت بیماری ریشه آرمیلاریا است . در برخی موارد ریشه های پوسیده ممکن است کاملا اشکار باشد و یا ممکن است پوسیدگی داخلی طوقه نمایان گردد .
( شکل 4)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بیماری پوسیدگی طوقه برنج
Bakanae disease and foot rot
تاریخچه :
این بیماری از سال 1828 در ژاپن بوسیله 1931 Ito و kimuro و شناخته شده و بوسیله Hori (1898) شرح داده شده است.
وی اشتباها عامل آن را قارچ Fusaxium heterosporum Nees دانست Fujikuro مرحله کامل قارچ را Lisea fujikuroi بوسیله Sawada, 1917 نامید که بعداً جزو گرانر Gibberella به نام (sawada) Ito G. fujikuroi و (Ito & kimuro) 1931 آورده شد.
Kurosawa (1926) هیپرتروفی یا bakanae میزبان را در اثر قارچ شرع داد که مربوط به عمل بیوشیمیای و فیزیولوژی گیاه و ترشح gibberellin و سایر ترکیبات تنظیم کننده رشد میباشد (Yabuta, sumiki & Hayashi) ژیبرلین باعث طویل شدن بوتههای تعداد زیادی از گیاهان از جمله برنج شده و fuaric acid سبب کوتاهی آنها میشود اپتیمم PH برای تولید ژیبرلین 4/3 است در حالیکه برای فوزاریک اسید 9 میباشد. مقدار این مواد با نوع ایزوله قارچ متفاوت است. فوزاریک اسید و سایر ترکیبات در حرارت 33 درجه سانتیگراد به مقدار زیادی تولید میشوند.
این بیماری در سطح وسیعی از نواحی برنج خیز دنیا انتشار داشته و میزان خسارت آن در منطقهای از ژاپن تا 20% محصول Ito & kimura, (1931) در هند 15% (Pavgi et al 1964) و نواحی شمالی و مرکزی تایلند (kanianasoon . 1965) 7/14% - 7/3% میباشد.
در مناطق جنوب شرقی آسیا میزان خسارت آن معمولا کم است. در ایران ابتدا این بیماری بوسیله ابراهیم نسبت (1343) در دهستان شالگوراب از توابع شهرستان فومن مشاهده و سپس در سایر شالیزارهای استان گیلان خاصه در فومن، طوالش، لاهیجان و آستارا جلب توجه نمود و در استان مازندران نیز ملاحظه میشود.
علائم:
مشخصترین علائم بیماری طویل شدن غیر طبیعی بوتههای برنج بوده که در خزانه و مزرعه بخوبی مشهود است. گیاهچههای آلوده حدود چندین سانتیمتر طویلتر از گیاهچههای سالم شده، نازکتر و سبز روشن میباشد. این زردی از انتهای بوته شروع میشود، عدهای از این گیاهچهها در خزانه و تعدادی پس از جابجایی میمیرند.
همه گیاهچههای آلوده چنین نشانهای نداشته و حتی عدهای کوتاهتر و گاهی احتمالاً بطور طبیعی مینمایند که ارتباط با نژاد عامل بیماری و شرایط آب و هوایی مانند حرارت و رطوبت دارد. نشاءهای بظاهر سالم که به مزرعه منتقل میشوند بتدریج به رنگ سبز روشن گراییده و سریعاً رشد نموده، بوتههای باریک و دراز تولید مینمایند.
در موقع تشعشع نور خورشید و بارندگی خفیف، بوتههای آلوده بلند قد به وضوح در شالیزار دیده شده که تعداد پنجههای آنها کم و برگها یکی پس از دیگری از پایین به رنگ قهوهای درآمده، لولهای شده و میمیرند. بعضی مواقع بوتههای آلوده تا مرحله تکاملی باقی میمانند ولی دارای چند خوشچه حامل بذر توخالی هستند. چنانچه پای بوتههای آلوده را نگاه کنیم در مزارع کم آب علاوه بر سیاه شدگی محل طوقه توده قارچ بصورت قشر متراکم سفید یا ارغوانی مشاهده میشود که میسلیومهای قارچ بوده و تعداد زیادی کنیدی روی آن تشکیل شده است.
در هندوستان ملاحظه گردیده که ریشههای نابجا از گره اولیه ساقه خارج شده است (Thomos, 1931). این ریشهها ابتدا به رنگ سفید کرمی و بعد از مدتی به رنگ قهوهای تیره در میآیند در حالیکه ریشههای خود بوته در زیر خاک، سفید رنگ است.
بندهای دوم و سوم از قسمت پایین ساقه که در زیر غلاف برگ پوشیدهاند دارای جوانههای متعددی از این ریشههای نابجا هستند که رشد نکردهاند. اگر به ساقه برش طولی داده شود مغز ساقه در قسمت گرهها دارای بافت اسفنجی قهوهای رنگ میباشد که رشتههای سفید رنگ قارچ آنها را نیز پوشانیده است.
عامل بیماری:
فرم غیر جنسی قارچ عامل بیماری Fusarium moniliforme sheld میباشد که wineland در سال 1924 فرم جنسی آن را Gibberella moniliformis نامید و بوسیله اغلب محققین نیز به این اسم نامیده شده است ولی نهایتاً Fujikuroi G. (Ito & kimura, 1931)، (sawade)Ito به عنوان فرم جنسی این قارچ که روی واریتههای وحشی گیاهان میزبان از جمله برنج بیماریزا بوده مورد استفاده میباشد.
طبق نظر Wollenwebe & Reinking (1935) پریتسهای این قارچ آبی تیره رنگ، گرد تا بیضوی شکل و حاوی آسکهای کشیده دارای 6 و 4 گاهی 8 اسپر دو سلولی است.
میکرو کنیدیهای 2-1 سلولی کم و بیش چسبنده بود که بطور زنجیری یا متصل بهم هستند و روی قشر زرد روشن یا سفید قرمز رنگ سیلیوم قارچ تشکیل میشوند.
میکروکنیدیهای 2-1 سلولی کم و بیش چسبنده بوده که بطور زنجیری یا متصل بهم هستند و روی قشر زرد روشن یا سفید قرمز رنگ سیلیوم قارچ تشکیل میشوند ماکروکنیدیها تقریباً کشیده و در دو انتها باریکاند که 5-3 دیواره گاهی 8-6 حجرهای است و به رنگ روشن یا کمی زرد رنگ میباشد که در (Sporodochia) تشکیل میگردند. کلمیدوسپور نداشته و اسکلروتها آبی تیره رنگ گرد 100-80 میکرومتری میباشند. استروما به رنگهای مختلف زرد، قهوهای ، بنفش و غیره است.
بیولوژی :
این بیماری از راه بذر منتقل میشود HEMMI, Seto & Ikeya (1931) دریافتهاند که آلودگی جنین بذور، در مرحله گل صورت میگیرد. چنانچه آلودگیها شدیدتر باشد، تغییر رنگی شبیه رنگ قرمز در اثر وجود کنیدیهای قارچ در شالی مشاهده میشود. گاهی از بذوریکه بظاهر سالم هستند نیز قارچ جدا میگردد از بذور بظاهر سالم گیاهچههایی تولید میشوند که طویلاند و از بذور قرمز رنگ شده، گیاهچههای کوتاه تولید میگردد.
Seto (1937) گزارش داد که قارچ، قادر به آلودگی گیاهچهها از مرحله ابتدای رشد میباشد و بطور سیستمیک در داخل گیاه رشد میکند ولی معمولاً در قسمتهای گل نفوذ نمینماید.
چکیده
جیبرلین بعنوان یک هورمون گیاهی، بدون اثرات مخرب زیست محیطی در جهت رفع برخی از کمبودهای عناصر غذایی در انگور می تواند مؤثر واقع شود، به منظور بررسی آثار تیمارهای هورمونی بر افزایش کمیت و کیفیت انگورهای بدون بذر در ... از هورمون جیبرلین پاشی در سال 1391 در باغ بارده در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی اجرا گردید.
پس از اعمال تیمارهای هورمونی در چهار سطح شاهد، 50 پی پی ام، 100 پی پی ام و 150 پی پی ام در دو رقم انگورهای بی دانه سفید و قرمز 10 روز بعد از گلدهی صورت گرفت و پس از جمع اوری داده ها و تجزیه و تحلیل آن نتایج به شرح ذیل معلوم گردید؛ فقط تیمار 150 پی پی ام بیشترین تأثیر در ابتدای رسیدن و رسیدن کامل روی صفات کمی و کیفی داشت همچنین مشخص گردید که این هورمون تأثیر معنی داری روی ماده جامد محلول نداشته و فقط در غلظت مشخص این هورمون تأثیر معنی داری در سطح 5 درصد نسبت به شاهد روی صفات کمی و کیفی طول، قطر، وزن، pH، پوسیدگی خوشه و اسیدیته داشته است و همچنین استفاده از این هورمون باعث کاهش میزان پوسیدگی نسبت به شاهد بعد از نگهداری مشاهده می شود.