واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد تصویر پیامبر در متون تاریخی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تصویر پیامبر در متون تاریخی

سیره پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- مدخل واقعی پژوهش تاریخی در اسلام است. از آنجایی که پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- شأن و مقام یگانه ای نزد مسلمانان دارد و از طرفی قرآن مسلمانان را به پیروی از افعال و اقوال او دعوت کرده انگیزه لازم را برای مسلمین جهت تدوین گفتار، کردار و اندیشه او فراهم گردانید.

 

اما باید دانست که سیره پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- در ابتدا در قالب حدیث تدوین گشت و سپس سیره نویسی به عنوان یک فن و دانش مورد استقبال تاریخ نگاران مسلمان قرار گرفت.

 

محققانی که به تحقیق درباره نخستین کتب سیره و مغازی پرداخته اند معتقدند که سیره نویسی از عصر تابعین آغاز شد.1 اما در عین حال قدیمی ترین کتاب سیره ای که به دست ما رسیده تألیف ابن هشام است و او با یک واسطه از راویان ابن اسحاق  مؤلف کتاب المبتداء و المبعث و المغازی است.

 

هرچند که ابن هشام در روایت خود از ابن اسحاق به حذف و اضافاتی دست زد و مسائلی که به طور مستقیم به زندگی حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم- مربوط نبود و نیز مطالبی را که مربوط به فضایل علی (علیه السلام) بود، حذف نمود. اما در واقع همان باقیمانده نیز منبعی گران سنگ از سیره رسول گرامی خدا در اختیار ما می نهد.2

 

سبک تألیف این کتاب به صورت روایی است و به اطلاعاتی درباره نسب پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و زندگی ایشان قبل از بعثت و سپس به صورت تفصیلی به وقایع سالهای پس از بعثت پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- پرداخته است. ویژگی این اثر در این است که ابن هشام تمام جزئیات را ضبط کرده به طوری که خواننده تیزبین می تواند در خلال وقایع تاریخی، سلوک و رفتار، اخلاقیات، شیوه های مدیریتی و کشورداری پیامبر و نحوه جنگ وصف آرایی در صدر اسلام را دریابد.

 

این کتاب در قرن هفتم هجری توسط رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی قاضی ابرقوه به فارسی ترجمه شد و در سال1360 با مقدمه محققانه اصغرمهدوی چاپ گردیده است.3 از دیگر منابعی که دربررسی سیره پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم- قابل اعتنا است، مغازی واقدی است که در کتاب مغازی به بررسی جنگها و فتوحات در دوران پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- می پردازد.

 

واقدی که بنابر نقل ابن سعد متولد(130ه)4 و به قولی متولد (129ه)5 بود، از تابعین به شمار می آید، نزدیکی زمان او به حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم- به ارزش اثرش می افزاید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تصویر پیامبر در متون تاریخی


تحقیق درباره ی چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند:

 حوادث سخت عاشورا و کربلا 50 سال بعد از وفات رسول الله واقع شد آنهم به دست مسلمانان و پیروان رسول الله ، مردمی که معروف به تشیع و دوستی آل علی بود به دست مسلمانان که شهادتین می دادند، نماز می خواندند، روزه میگرفتند، حج می رفتند به آئین اسلام، ازدواج و اموات خود را به خاک می سپاردند به دست کسانی که با علی و پیامبر زندگی می کردند آن همه کرامتها و صحبتها و نما خواندن های پیامبر و علی ماتوس بودند.

به یقین نمی توان گفت منکر اسلام بودند و حتی منکر امام حسین (ع) هم نبودند و به جرأت یقین داشتند مقام امام حسین(ع) افضل از یزید بوده پس چطور شد که اولا حزب ابوسفیان زمام حکومت را به دست بگیرد ابوسفیانی که قائد اعظم مشرکین بود و با پسرش معاویه دوش به دوش با اسلام می جنگیدند و همان معاویه سی سال بعد از وفات پیامبر والی شام  و سپس 20 سال خلیفه مسلمین شد یعنی 20 سال جنگید (با اسلام) ثانیا خود شیعیان ظاهری ، قاتل امام شدند کوفیان در عین علاقه به اهل بیت و حسین (ع) با او جنگیدند.

اول به خاطر رعب و وحشت بود که از زمان زیاد (پدر ابن زیاد ، یا عبیدالله بن زیاد) و معاویه شروع شده بود

دو جنبه قیام عاشورا:

حادثه و تاریخچه کربلا دو صفحه دارد یک صفحه سفید و نورانی دیگری صفحه سیاه و ظلمانی که هر دو صفحه در این صحنه روزگار دنیا، بی نظیر است.

صفحه ظلمانی از آن نظر که در آن فقط جنایت دیده می شود که شاید به جای حادثه بهتر باشد فاجعه بنامیم. می بینیم، آب ندادن به انسانها را می بینیم، زن و بچه اسیر و تشنه را شلاق زدن می بینیم، اسیر را بر شتر بی جهاز سوار کردن می بینیم ترساندن زن و بچه های یتیم و آتش زدن خیمه های آنها را می بینیم عریان کردن سر بهترین زنان دنیا را می بینیم که جانیان آن یزید بن زیاد و عمرسعد و شمر و خولی و حرمله و .... می باشند.

در دنیا جنگهای بسیار دیده شده مانند جنگهای صلیبی ، جنگ اروپایئان در اندلس ،کشتار آمریکائیان در ویتنام و ...  ولی این طور فاجعه ای دیده نشده که اهل بیت و دوستان و بزرگان خود را اینگونه به شهادت برسانند.

صفحه نورانی آن، که مقدس، و دارای درس اخلاقی ولی گریه آور است افتخارات امام و یارانش و اسراط، می باشند که چگونه ایثار و فداکاری را برای  بشریت به ارمغان آورده اند این صفحه نورانی بحدی است که دستگاه بنی امیه به اشتباه خود پی برد و هر کدام تقصیر را به گردن دیگری انداخت و دیدند که پیکر بی روح حسین(ع) از زنده ایشان برای آنها مزاحمتر است.

تربت مرقد امام، کعبه صاحبدلان شد بطوریکه زینب(س) فرمود (کدکیدک ، واسع سعیک ، ناصب جهدک فو لله لاتمحوذکرنا، ولا تمیت و حینا) (هر نقشه ای که داری ، بکار ببر ولی مطمئن باش تو نمی توانی بردار مرا بکشی ، برادرم زندگیش طوری دیگر است او نمرد بلکه زنده تر شد) حتی خود امام در شب عاشورا می فرماید: (من یارانی در جهان بهتر از یاران خود سراغ ندارم و شما را بر یاران جنگ بدر که یاران پیغمبر بودند ترجیح می دهم) و اشخاص نورانی کننده این صفحه امام حسین ، حضرت اباالفضل ، علی اکبر، علی اصغر، حبیب بن مظاهر ، زهیر،  مسلم بنی عقیل و  مسلم بن عوسجه هستند.

شب عاشورا :

وقتی سپاه عمر سعد نزدیک خیمه ها شد امام به حضرت عباس فرمود سوار شو و خودت را به لشگر عمر سعد برسان ببین چه خبر است و چه می خواهند حضرت اباالفضل با زهیر بن قیس و حبیب بن مظاهر جلوی آنها رفتند و فرمودند من از طرف امام پیام آورده ام که ببینم چه خبر است. عمر سعد گفت امیر ابن زیاد گفته به شما پیشنهاد بدهم یا تسلیم شوید یا با شما بجنگیم، اطاعت حضرت عباس از امام را ببینید فرمود من از طرف خودم نمی توانم چیزی بگویم از امام جواب خواهم گرفت و حضرت عباس نزد امام می آید و همراهان او مقابل سپاه عمر سعد می مانند حبیب بن مظاهر به آنها گفت: به خدا فردای قیامت، پیش خدا بد مردمی باشند آن مردمی که کشته باشند ذریه پیغمبر خود را و خاندان و اهل بیت او را.  شخصی به او اهانت کرد و گفت از خودت تعریف نکن تو نزد ما از شیعیان این خانواده نبودی حبیب پاسخ می دهد: از این موقعیتی که اکنون دارم نمی فهمی که من از شیعیانم؟ به خدا من نامه ای به حسین ننوشتم و وعده یاریش ندادم بلکه با اعتقاد او را یاری می کنم و جانم را قربانیش خواهم کرد برای آنکه شما حق خداون و رسولش را ضایع کردید.

     حضرت عباس به نزد امام رسید و گفته عمر سعد را به حضرت رساند حضرت فرمود می جنگیم ولی نزد آنها برو و اگر توانی کار را به فردا انداز بعد برای اینکه توهمی پیش نیاید که آنها فکر کنند که حسین یک شب را غنیمت شمرد که شاید زنده بماند فرمود خدا خودش می داند که من این مهلت را به عنوان شب آخر عمرم،  دلم خواست با معبودم راز و نیاز کنم و قرآن و عبادت کنم و آموزش بخواهم و خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار را دوست دارم این مهلت برای هر دو طرف مایه امیدواری بود زیرا حسین (ع) انتظار تکمیل یاران جانباز خود را داشت که جمعی شب عاشورا به حضرت       پیوستند و جمعی هم ظهر عاشورا (که حربن یزید ریاحی که در شمار آنها بود) به حضرت پیوندند و بدون پیوست این تعداد، کاروان شهادت حسینی کاملی نبود و از طرف دیگر خود شب زنده داری حسین و اصحابش در برابر این سپاه کفر، اتمام حجتی دیگر بود چون بسیاری از آنان ، نسبت به امام مظلوم، در اشتباه بودند و برای عمر سعد هم امید می رفت که در ضمن این مهلت برای امام، شاید از استقامت دست بکشد و دست او به خون پسر پیغمبر (ص) آغشته نگردد و آبرویش برای دنیایش محفوظ بماند حضرت عباس برگشت و عمر سعد نیز درخواست امام را قبول کرد آن شب امام با وضع فوق العاده ای به سر برد، شب هنگام یاران خود را جمع کرد امام سجاد فرمودند با آنکه بیمار بودم نزدیک رفتم و شنیدم پدرم به یارانش می فرمود:

بهترین ستایشی را بر خداوند نمایم و برسود و زیان ، او را سپاس گذارم . با خدایا، من تو را سپاس گویم که ما خانواده را به نبوت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی و در دین دانا ساختی و به ما گوشهای شنوا، دیده بینا و دل روشن دادی، ما را از شکرگزاران خود بپذیر. اما بعد من در میان اصحاب جهان با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی دانم در میان خانواده ها مهربانتر از افراد خانواده خود نمی شناسم  انی لا اعلم اصحاباء اوفی و لاخیراء من اصحابی و لااهل بیت او قبل و لاافضل من اهل بیتی . خداوند شما همه را از طرف من جزای خیر دهد من به همه شما اجازه دادم تا همه شماها آزادانه بروید و من شما را حلال کردم این شب تاریک، شما را فرا گرفته در امواج ظلمات، خود را از گرداب بیرون بکشید هر کدام از شما دست یکی از افراد خاندان مرا بگیرد و در روستاها و شهرها پراکنده شود زیرا این مردم مرا می خواهند و اگر مرا گرفتار کنند از جستجوی دیگران بگذرند.)

اولین نفر حضرت ابوالفضل (ع) صحبت نمودند و ابراز وفاداری کردند و هر کدام ا زاصحاب مطلبی عرض کردند مسلم بن عوسجه (ما دست از تو بر نمی داریم نیزه به سینه دشمن می کنم و تا دسته شمشیر در دست داریم با آن بجنگم و اگر سلاح به ستم نماند به آنها سنگ بیاندازم به خدا اگر بدانم که کشته می شوم و زنده می شوم و سپس کشته می شوم و سوخته می شوم و خاکسترم را باد می دهند و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نشوم تا در آستانت بمیرم ولی افسوس که فقط یک جان دارم) زهیربن قین (به خدا من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم تا هزار بار و خداوند با این کشتار، از تو و خاندانت دفاع کند) سپس حضرت قاسم بن الحسن (ع) قیام کرد. قاسم، 13 سال سن دارد پیش خودش شک می کند که آیا این شهادت نصیب منهم می شود  یا نه، رو به حضرت می کند و می گوید : یا عماه انا فی من قتل؟ آیا من هم جزط، کشته شدگان هستم حضرت از او پرسید کیف الموت عندک؟ مرگ پیش تو چگونه است عرض کرد یا عماهاحلی من العیل شیرین تر از عسل حضرت فرمود نعم ابن اخی بله ای فرزند برادرم ولی به به درد سختی مبتلا خواهی شد قاسم  الحمدلله گفت.

امام سجاد (ع) می فرمایند وقتی امام وفاداری یارانش را دیدند به آنها فرمودند اکنون سربردارید و نگاه کنید . آنها جای خود را در بهشت دیدند و امام، جایگاه تک تک آنها را به ایشان نشان داد.

در شب عاشورا امام برنامه های مفصلی دارد من جمله آماده کردن سلاحها و همچنین به اصحابش دستور داد تا گودالی خندق مانند، در پشت خیمه ها بکنند به طوریکه اسبها هم نتوانند از روی آن رد شوند و از پشت حمله کنند و داخل گودال هیزم ریختند و آنها را افروختند تا دشمن بفهمد تا وقتی حسین زنده است نمی توانند به خیمه ها حمله کنند سپس امام به یارانش فرمود که خیمه ها را نزدیک به هم کنند و طناب خیمه ها را درون یکدیگر بکشند بگونه ای که عبور یک نفر هم  از بین خیمه ها ممکن نباشد و دشمن تنها از روبرو بتواند با آنها بجنگد سپس امام شروع به عبادت نمودند و تمام شب را به دعا و راز و نیاز به درگاه خداوند مشغول شدند و یارانش همه از ایشان تبعیت نمودند . راوی می گوید تلاوت قرآن و دعا و گریه ایشان مانند زنبوران عسل بود حتی عده ای از سپاه دشمن را به گریه می انداخت .

امام صبح عاشورا نماز صبح را با اصحابش خواند و اسب رسول الله که مرتجز  نام داشت سوار شد و اصحاب را برای پیکار آماده کرد همه آنها که 32 سواره و 40 پیاده بودند البته روایتها مختف است 45 نفر 61 نفر هم روایت شده است. اما مشهور به آن تن می باشد.

امام ، زهیر بن قین را بر میمنه و حبیب بن مظاهر را به میسره سپاهش گمارد و پرچم را به حضرت ابوالفضل(ع) داد و دستور داد هیزم ها را که پشت خیمه ها جمع آوری کرده بودند در خندق ریختند که مانند نهر بزرگی در پشت خیمه ها شده بود هیزم ها را آتش زدند که مبادا دشمن از پشت حمله کند. عمر سعد هم صبح عاشورا لشگر خود را صف کرد عبدالله بن زهیر ازدی را به فرماندهی نیروهای  اهل مدینه گماشت قیس بن اشعث را بر اهالی رییعه و کنده عبدالرحمان بن ابی سبره حنفی را به اهالی مذحج و بنی اسد گمارد- حر بن یزید ریاحی را سردار تمیم و همدان نمود و فرماندهی میمنه سپاه را به عمر و بن حجاج زبیدی و فرماندهی میسره را به شمر بن ذی الجوشن و فرماندهی سواره نظام را به عروه بن قیس احمسی و فرماندهی پیادگان را به شبث بن ربعی یوبوعی و پرچم را به آزاده کرده خود، درید سپرد.

سپس امام فرمان دادند خیمه ای تهیه نمایند و در آن مشک بردند و سورمه ای درست نمودند سپس خود و اصحاب به چشم نوره (سورمه) کشیدند.

لشگر عمر سعد آمدند و گرد خیمه های حسین دور زدند وقتی آتش خندق را دیدند و راه حمله از پشت را بسته دیدند شمربن ذی الجوشن فریاد زد ای حسین پیش از قیامت به آتش شتافتی (آنقدر ناتوان و نامرد بودند که با سپاهی 30 هزار نفری در مقابل 72 تن به همراه زن و بچه ، باز می خواستند از پشت حمله کنند). امام فرمودند ای زاده مادر ی بزچران تو شایسته نیران هستی (آتش). مسلم بن عوسجه خواست او را با تیر بزند، امام نگذاشت و فرمود من دوست ندارم آغازگر نبرد باشم. نقشه لشگر کوفه این بود که با عده فراوان خود، امام را محاصره کنند و آنها را اسیر نمایند و به کوفه ببرند و اصلا فکر نمی کردند که این جمعیت اندک، در برابر 30 هزار نفر، چنان جبهه ای مستحکم و قدرتمند تشکیل دهند.  این نقشه ای که امام کشیدند و دعکی که از خیمه ها و خندق آتش فراهم کردند، یکی از شاهکارهای نظامی است و یکی از کرامات امام شمرده می شود.

    وقتی لشگر کوفه نزدیک شد امام روی شتر سوار شد و فریاد کشید تا لشکر عمر سعد شنیدند  . فرمود ای مردم به من گوش دارید و شتاب بکنید تا حق نصیحتی که بر من دارید ادا کنم و چقدر امام به دشمنانش هم دلسوز بودند و حتی خواستند آخرین لحظه هم حتی یک نفر هم که شده از عذاب ابدی دوزخ نجات پیدا کند ولی ببینید جهالت را؟ علت آمدن خود را نزد شما بگویم اگر پذیرفتید و به من حق دادید خوشبخت خواهید شد و اگر نپذیرفتید دیگر به من مهلت ندهید .

شهادت حضرت علی اکبر (ع):

   یاران ابی عبدالله به شهادت رسیدند و جز خانواده اش که اولاد علی (ع) اولاد جعفر بن ابیطالب، اولاد عقیل و امام حسن (ع) بودند ، دیگر کسی نمانده بود همگی آنها گرد آمدند و تصمیم به جنگ گرفتند ابتدا فرزند خود امام، حضرت علی اکبر از پدرش اجازه نبرد خواست امام هر کدام از اصحاب که اذن مبارزه              نمی خواستند مقداری طفره می رفتند تا عطش و عشق شهادت آنها در تاریخ ثبت شود و همچنین نمی خواست آنها به شهادت برسند ولی وقتی از فرزندش اذن   می خواهد بدون مکث کردن به او اذن می دهد راوی می گوید حضرت امام نگاه ناامیدی به او کرد و اشکش سرازیر شد و روی مبارک را به سوی آسمان بلند  کرد و فرمود: خدایا گواه این مردم باش. خدایا جوانی به مقابل آنها می رود که شبیه ترین مردم به پیغمبر می باشد از نظر خلقت، و اخلاق و گفتار و ماهر وقت مشتاق دیدار پیغمبرت می شدیم به روی او نگاه می کردیم بار خدایا برکات زمین را زا این قوم دریغ بدار و میان آنها جدای افکن و آنها را پاره پاره کن ، روش آنها را ناستوده کن ، سپس به عمر سعد فریاد زد از ما چه می خواهی ؟ خداوند نسلت را قطع کند و عملت را نامبارک کند و کسی را بر تو مسلط کند که در بسترت سرت را ببرد همچنان که پیوند مرا گسستی و خویشاوندی مرا با پیامبر (ص) مراعات نکردی. و بالاخره نوبت علی اکبر می رسد او در ظهر عاشورا و جلوی پدر به سوی میدان ستیز می رود و از خود شجاعتها نشان می دهد ، علی اکبر بر لشگر حمله ور می شود رجزی چنین می خواند:

 انا علی ابن الحسین بن علی - نحن و بیت الله اولی بالنبی - من شبث و شمر ذاک الدنی - و مشر ذالک الدنی - اضربکم بالسیف حتی ینثنی

ضرب غلام هاشمی علوی - ولا ازال الیوم احمی عن ابی تالله لا یحکم فینا ابن الدعی

   منم علی بن الحسین بن علی - ما به خدا هستیم اولی به نبی - از شبث و شمر همان پست دنی - تا خم شود تیغ ز غم چون زدنی (من آنقدر بر شما شمشیر می زنم تا شمشیر در پیچ و تاب افتد)

همچون جوانی هاشمی علوی (آنهم شمشیر زدنی مانند جوان هاشمی علوی) - خود نسپاریم بر آن ابن دعی (پسر زیاد لاف زن گزافگو)

  علی اکبر، چندین بار حمله کرد و جمع بسیاری را کشت بطوریکه مردم از بسیاری کشتگان خودشان به خروش آمدند در روایتی با تشنگی ای که داشت صد و بیست نفر از آنان را کشت سپس نزد پدر برگشت در حالیکه زخم بسیاری برداشته بود عرض کرد ای پدر العطش قد قَتَلنی و ثقل الحدید اجهدنی، نهل الی شربه من الماط، سبیلُ اتقوی بها  . حضرت علی اکبر بسیاری از سپاه دشمن را کشت ،  ضربتها خورد، در حالیکه دهانش خشک است از میدان بر می گردد از پدر تمنایی می کند پدر جان تشنگی مرا دارد می کشد و سنگینی این سلاح توانم را گرفته آیا جرعه آبی است بنوشم تا نیرو بگیرم و به دشمنان بتازم راوی     می گوید  فبکی الحسین و قال و اغوثاه یا بنی ، قاتل قلیلاء فما اسرع ما تلقی جدک مخمدا فیسقیک بکاسه الا و فی شربته لا تظما بعدها ابداء امام گریست و اینچنین به فرزندش پاسخ داد: ای پسر جان اندکی جنگ کن امیدوارم به همین زودی جدت پیامبر را دیدار کنی و از دستش سیراب شوی که دیگر هرگز تشنه نشوی . همینطور روایت شده یا بنی هات لسانک فاخذ  بلسانه فمصد و دفع الیه خاتمه و قال امسکو فی فیک و ارجع الی قتال عندک ، فانی ارجوالک لا تمسی حتی یسقیک جدک بکاسه الا و فی شربه لا تظما بعدها ابدا ای فرزندم زبانت را بیرون آور سپس زبان علی اکبر را در دهان مبارک خود گذاشت و آن را مکید و انگشتر خویش را به او داد و فرمود آن را در دهان خود بگذار و برای جنگ با دشمن برگرد عده ای گفتند امام ، زبان علی اکبر را در کام گرفت تا به او بنماید که کام او از کام فرزندش خشک تر است و با این حالت، همدردی با فرزندش بکند.

    عده ای گفته اند که در این دم آخر منظور امام این بود که او را به حقایقی آگاه کند که درجات معنوی او را ارتقاط، دهد و تمام علوم را به او آموخت چنانچه پیامبر در آخرین لحظات عمر شریفشان علی را در بستر خود خواست و زبان در کام او نهاد و به او حقایقی آموخت که هزار هزار باب علم بود . حضرت علی اکبر دوباره به میدان برگشت و جنگید تا کشتگان را به 200 نفر رساند مردم کوفه از کشتن او خودداری می کردند مره بن منقذ عبدی



خرید و دانلود تحقیق درباره ی چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند


تحقیق درباره سال پیامبر اعظم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 56

 

عنوان تحقیق :

سال پیامبر اعظم

محمّد

(صلی الله علیه واله)

سال پیامبر اعظم

محمّد

و برکت یاری نمودند به ویژه سرکار خانم مریم کیوان ،جناب آقای حامد عابدی و دوست عزیزمان خانم مریم جوانمرد که ما را در گردآوری و تنظیم این مجموعه یاری نمودند و همچنین تمامی مسئولین دبیرستان دخترانه نمونه دولتی آرمیتا مصلی نژاد که راهنما و یاور ما بودند کمال تشکر و قدردانی را داریم .

این اثر را به تمامی کسانی که می خواهند و دوست دارند در راه پیامبر اعظم (ص) قدم بردارند و همچنین به ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد و رهبر فرزانه و عظیم الشأن انقلاب اسلامی که با فهم ، درایت و بینش اسلامی خود سال 1385 را به نام سال پیامبر اعظم (ص) نامگذاری نمودند تا تمامی مسلمانان با سیره آن حضرت آشنا شوند تقدیم می کنیم.

چکیده مطالب

نامگذاری سال 1385که از سوی رهبر عظم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای صورت گرفت و ایشان در این مورد با صراحت اعلام کردند:" در این مقطع زمانی یاد و نام مبارک پیامبر اعظم (ص) از همیشه زنده تر است ".

در فصل اول این تحقیق با:

با زمینه نامگذاری سال 1385 به نام پیامبر اعظم (ص)

بعد داخلی این نامگذاری

بعد خارجی این نامگذاری

پیام های نامگذاری سال 1385 به نام پیامبر اعظم (ص)

5- نیاز بشر به مکتب نبوی و ضرورت الگو پذیری از آن حضرت

و در فصل دوم این تحقیق با :

خاستگاه توحیدی سیره نبوی آشنا خواهیم شد.

پیشگفتار

پس از حمد و ثنای الهی و درود فراوان بر خاتم پیامبران حضرت محمّد مصطفی (ص) و تحیّت و ثنا بر آن حجت باقی که با استقرار حکومت جهانی اسلام ،بشریت را از ضلالت و گمراهی نجات خواهد بخشید جای شکر است که عصر تجدید حیات اسلام و برافراشتن مجدد پرچم توحید به دست فرزند راستین خاندان عصمت طهارت علیه السلام را درک نمودیم . سزاوار است بهترین دعای خیر را بدرقه راه آن رهبر عالی مقام جهان اسلام ،حضرت امام خمینی(ره) نماییم که منشأ خیر و برکات فراوان برای عصر ما گردید.

اهمیت این موضوع به این دلیل جایگاه ویژه ای که پیامبر اعظم (ص) برای مسلمانان دارد و همه ما نسبت به این موضوع احترام بسیاری قائل هستیم.



خرید و دانلود تحقیق درباره سال پیامبر اعظم


تحقیق درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مقدمه:

چنانچه تاریخ زندگی بشری را مطالعه کنیم، خواهیم دید آنچه را که ما امروزه مدیریت می‌نامیم از دیرباز به عنوان یک ضرورت برای انسان مطرح بوده و در اغلب فعالیتهای وی حضور داشته است. از ایام گذشته، نظریه‌های مدیریت و سازمان بدون آنکه مدون و منظم شده باشند به کار گرفته می‌شدند و در شرح احوال و اعمال رسولان و پیامبران در اعصار گذشته کاربرد این نظریات مشهود بوده‌است، بخصوص اگر به دوران پیامبر(ص) خویش برگردیم می‌بینیم که پیامبر (ص) اسلام تمامی اصول مدیریتی را که الانه مدون شده است در جنگها و در هدایت مردم جاهل و عوام آن زمان رعایت می‌کرده پس نظریه‌های مدیریت پدیده نوینی نیستند که بشر در عصر جدید به آن دست یافته باشد، بلکه آنچه در قرون اخیر در زمینه سازمان و مدیریت انجام گرفته به صورت مجموعه در آوردن و جامه عمل پوشاندن به نظریات و اندیشه های پراکنده ای است که از قبل موجود بوده است همانطور که در تجزیه تحلیل ذیل آمده نشان می‌دهد که کاری که فرنگیان در ساخت و پرداخت تئوری مدیریت و سازمان کرده‌اند کاری غریب و بغرنج نیست که از عهده غیر آنان برنیاید بلکه از دوران قبل از اسلام و بعد از آن نیز تا به الان بوده است.

تعاریف مدیریت و مقایسه آن در دوران حضرت پیامبر (ص) و مدیریت پیامبر (ص) بر مسائل آن زمان:

صاحبنظران مدیریت را به گونه‌‌های متفاوت تعریف کرده‌اند. صاحبنظری مدیریت را هنر انجام امور به وسیله دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تاکید ورزیده است، گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده‌اند، همانطور که در روایات آمده پیامبر (ص) یارانی چون ابوذر، سلمان فارسی، بلال حبشی و از دورترین اقصی‌نقاط دنیا تا نزدیکترین فرد چون مولای متقیان را به گونه‌ای کنار هم جمع کرده بود که گویی از یک دیار واحد و از یک فرهنگ برخوردارند جنگ بدر که نخستین جنگ بزرگ مسلمانان با کفار قریش بود و شخص پیامبر (ص) در آن شرکت نمود و فرماندهی که پیچیده‌ترین اصول مدیریتی در آن نهفته است را در دست گرفتند و ضربه سختی بر دشمن وارد کردند. یکی از اصول مدیریت این است که از کمترین امکانات بیشترین و بهترین بهره را ببریم اگر جنگ بدر را بررسی کنیم. می‌بینیم که مسلمانان در این جنگ از کمترین تجهیزات جنگی و کمترین منابع انسانی برخوردار بودند.

هنر پیامبر (ص) در استفاده از اصول مدیریتی هماهنگی افراد و انجام امور به بهترین وجه بوسیله بهترین افراد بود به عنوان مثال پیامبر (ص) در جنگ بدر چهل نفر از مسلمانان را تحت فرماندهی حضرت حمزه که قهرمان رزم آوری بود، برای کنترل مسیر کاروانها فرستاد و همین افراد منطقه‌ای در حدود 130 کیلومتر را که عرض آن بود نگهبانی کردند.

مدیریت بحران و عملکرد پیامبر (ص) در مقابل بحرانها:

در مدیریت بحران مهمترین عامل، عامل روحیه است و نوع رفتار انسان با مسائل، نظریه‌پردازی می‌گوید مشگل همیشه موجود می‌باشد آنچه همیشه وجود ندارد برخورد مناسب با بحران است، وقتی که خبر حرکت لشگر اسلام در تعقیب لشگر کفر به ابوسفیان رسید آنها شروع ب جنگ روانی و شایع و تهدید مسلمانان، کردند که پیامبر (ص) و مسلمانان گفتند «حسبنا الله وَ نِعم الوکیل»

خدا ما را کافی است و او بهترین مدافع است آنگاه با پیام جبرئیل، پیامبر(ص) به مدینه بازگشت و دشمنان بر اثر رعب و وحشتی که از مسلمانان در دلشان افتاده بود به سوی مکه گریختند.

نوآوری در مدیریت و سنت شکنی پیامبر (ص):

بسیاری از نظریه پردازان مدیریت از جمله بولدینگ، سالان سیکف، پیفر، مارچ، اوسون و غیره. مدیریت را پدیدة در حال رشد می‌دانند و سنتهای قبلی را رد کرده و روشهای نوینی‌ جایگزینی آن می‌کنند و سطوح مختلف جدیدی برای مدیریت تعریف می‌کنند، پیامبر(ص) اسلام این پدیدة اجتماعی را بیش از 1400 سال پیش در بین مردم جاهل و عامی عملی و کاربردی کرده بودند بطوری که در زمان جاهلیت، سنتهای غلطی وجود داشت که در رگ و پوست وجود مردم جاهلیت، ریشه دوانیده بود. یکی از آن سنتهای غلط این بود که ازدواج یک شخص از طبقه پائین با یک شخص از طبقه بالا را جایز نمی‌شمردند، پیامبر (ص) اسلام برای ریشه‌کن کردن چنین سنتهای غلط و اجرای دستور اسلام که میزان از همتایی دین و کمال است، نه حسب و نسب، عملاً وارد صحنه شد. و زید بن حارثه، غلام و پسرخواندة پیامبر (ص) بود، پیامبر (ص) او را آزاد کرد و زینب دختر عمه‌اش را همسر او گردانید!

صبر و پایداری در انجام امور و انعطاف‌پذیری پیامبر (ص) در انجام امور:

پیامبر (ص) در انجام کارها بسیار با حوصله و در انجام اموری که تعامل نقش مهمی در آن دارد انعطاف به خرج می‌داد، که پیمان صلح حدیبیه از آن جمله است.

پشتکار و جدیت در مدیریت:

یکی از عوامل موفقیت در کارهای اجرایی پشتکار و جدیت و خستگی‌ناپذیری است طوری که پیامبر اسلام همواره کار می‌کردند چه در جهت تبلیغ اسلام و چه در جهت کارهای شخصی از جمله کشاورزی و چه شرکت کردن در جنگهای بین مسلمین و کفار.

نتیجه:



خرید و دانلود تحقیق درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)


تحقیق در مورد سیره پیامبر اکرم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 44 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

سیره پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه و آله وسلم

در میان تمام انبیا، تنها پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است که جزئیّات تاریخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده که افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار مى‏رود، زیرا زندگى سایر انبیا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحریفات فراوان و همراه با انواع تهمت‏ها نوشته شده است.کتاب‏هاى زیادى درباره اخلاق پیامبر صلى الله علیه و آله نوشته شده که بیشتر آنها به زبان عربى است و چون در بخش‏هاى قبلى درباره انبیا و شناخت و صفات آنان بحث‏هایى کردیم مناسب است گوشه‏اى از سیره آن پیامبر عزیز صلى الله علیه و آله را در اینجا ذکر کنیم زیرا آشنایى با سیره و روش زندگى و اخلاق فردى و اجتماعى آن بزرگوار براى همه مردم بدون استثنا مفید است. از خداوند متعال مى‏خواهم این نوشته مختصر را از ما بپذیرد و ما را از بهترین امّت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قرار دهد.پیامبر اکرم نزد کسى پاى خود را دراز نمى‏کرد. با گشاده‏رویى صحبت مى‏کرد و به همه افراد توجه مى‏فرمود.آنچه در اینجا ذکر مى‏شود از کتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سیره ابن هشام» و «کُحل البصر» و «تفسیر المیزان» جلد ششم و غیر آن است.عبادت پیامبرچون پاسى از شب مى‏گذشت رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله از بستر برمى‏خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواک و تلاوت آیاتى چند از قرآن کریم، در گوشه‏اى به عبادت مى‏پرداخت و اشک مى‏ریخت. بعضى از همسرانش که او را به این حال مى‏دیدند مى‏گفتند: تو که گناهى ندارى چرا این قدر اشک مى‏ریزى؟ مى‏فرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشم؟امّ سلمه مى‏گوید: شبى پیامبر در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم به سراغش شتافتم، دیدم در تاریکى ایستاده، دست‏ها را بلند کرده، اشک مى‏ریزد و مى‏گوید: خدایا! هرچه نعمت به من داده‏اى از من مگیر، دشمنم را خشنود مکن، به بلاهایى که مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مکن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند، شما که بخشوده شده‏اى! فرمود: هیچ کس از خدا بى‏نیاز نیست. حضرت یونس آنى به خودش واگذار شد، در شکم ماهى زندانى شد.چون ماه رمضان مى‏رسید، پیامبر همه بردگان خود را آزاد مى‏کرد، به هنگام نماز مى‏لرزید و هرگاه نماز را به تنهایى مى‏خواند رکوع و سجود آن را طول مى‏داد ولى هرگاه با مردم به جماعت نماز مى‏خواند بسیار عادّى و ساده برگزار مى‏کرد. به یکى از یارانش که امام جماعت سایر مسلمانان شده بود سفارش فرمود: هرگاه با مردم به نماز مى‏ایستى سعى کن بعد از حمد، سوره کوچکى قرائت کنى و نماز را طول ندهى.رسول خدا هنگام خروج از خانه، خود را آماده و زینت مى‏کرد. زهد پیامبرروزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دوازده درهم به حضرت على علیه السلام داد و فرمود: لباسى براى من تهیّه کن. على علیه السلام به بازار رفت و لباسى به همان قیمت تهیّه کرد و خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله آورد. پیامبر فرمود: اگر لباس ارزان‏تر یا ساده‏ترى بود بهتر بود. اگر فروشنده حاضر است لباس را به او برگردان. حضرت على ‏علیه السلام لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله برگشت.رسول ‏خدا صلى الله علیه و آله با على علیه السلام به سوى بازار راه افتادند، در راه کنیزى را دیدند که گریه مى‏کند، از حالش جویا شدند. گفت: چهار درهم پول براى خرید جنس به من داده‏اند ولى پول را گم کرده‏ام و اکنون مى‏ترسم که به خانه برگردم. پیامبر صلى الله علیه و آله چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و آنگاه به بازار رفتند و پیراهنى به قیمت چهار درهم خریدند.هنگام بازگشت برهنه‏اى را دیدند، لباس را به او بخشیدند و دوباره به بازار برگشته و پیراهن دیگرى خریدند. در راه بازگشت به منزل دوباره همان کنیز را دیدند که ناراحت است و مى‏گوید: چون برگشتن به خانه طول کشیده مى‏ترسم مرا



خرید و دانلود تحقیق در مورد سیره پیامبر اکرم